تعریف بازاریابی فضایی و بازاریابی مکانی عنوان پستی که قرار است با شما به اشتراک بگذارم. امیدوارم این پست مورد پسند شما قرار گیرد.بازاریابی فضایی یک حوزه وسیع تر و مفهومی تر از بازاریابی جغرافیایی است که همچنان به سمت تکنیک های نقشه برداری متمرکز است.
تعریف بازاریابی فضایی
بازاریابی فضایی را می توان هرگونه ارتباط با ورود فضا به بازاریابی از نظر مفهومی، روش شناختی و البته استراتژیک تعریف کرد (Cliquet، 2006، 2003). این امر مستلزم در نظر گرفتن نه تنها مسائل مربوط به محیط محلی یا منطقه ای در سطح خرد اقتصادی (گرتر، 1983)، بلکه همچنین در رابطه با پوشش سرزمینی از نظر جغرافیایی است. این مفهوم لزوماً دلالت بر این ندارد که سرزمین ها با تقسیم بندی سیاسی و/یا بین فرهنگی در مقیاس اجتماعی-فرهنگی بیشتر در سطح کلان اقتصادی مطابقت دارند.
بسیاری از مسائل توسعه یافته در این کتاب نه تنها به بازاریابی به معنای دقیق این اصطلاح، بلکه به سایر رشته های مدیریتی مانند مدیریت سیستم های اطلاعاتی و منابع انسانی، استراتژی، تدارکات، سازماندهی در سطح محلی، منطقه ای، ملی یا بین المللی مربوط می شود. بازاریابی فضایی در مدیریت سازمانها مفید است، زیرا امکان تعیین و تقویت نزدیکی با مشتری و در نتیجه ارتباط با مشتری بسته به محلی که مشتری در آن قرار دارد را ممکن می سازد. پیوند بین این موقعیت جغرافیایی و داده های شخصی مشتری را تأیید می کند. فعل “مجاز کردن” عمداً استفاده می شود، زیرا خطر شکستن حریم خصوصی افراد واقعی است. این یک مسئله مهم اجتماعی است و همچنین نصب دوربین های ویدئویی در اماکن عمومی به دلایل امنیتی.
1.2.2.2. تعریف بازاریابی جغرافیایی
بازاریابی جغرافیایی مبتنی بر جغرافیای دیجیتال با استفاده از علوم کامپیوتر است، یعنی نقشه برداری کامپیوتری و بنابراین جغرافیا از یک سو و بازاریابی از سوی دیگر، این اصطلاحی است که توسط پزشکان در دهه 1980 در فرانسه ابداع شد. به طرز عجیبی، این کلمه 30 سال بعد تقریباً در آمریکای شمالی ناشناخته است. از سوی دیگر، ما در مورد بازاریابی خرد، geodemographics، GIS یا Location Business Intelligence در ایالات متحده می شنویم، حتی اگر مردم با geomarketing در کبک آشنا باشند. بعداً به قاره اروپا گسترش یافت: درمورد موضوع بازاریابی ژئومارکتینگ در بلژیک (Gijsbrechts و همکاران ،2003)، و بیش از همه کارهای تخصصی، اغلب کوتاه و فنی، برای مثال در آلمان، تحقیقاتی انجام شده است (Schüssler، 2006 ؛ Tapper ،2006 ؛ Grasekamp و همکاران 2007 ؛ Herter و Mühlbauer، 2007 ؛ترسپه، 2007 ؛ Menne ،2009؛ Kehl ،2010؛ کرول ،2010)، اسپانیا (Chasco و Fernandez- Avilez 2009 ؛ Alcaide و همکاران، 2012) و ایتالیا (Galante و Preda ،2009 ؛ Cardinali، 2010 ؛ Amaduzzi ،2011). در فرانسه، کتابهایی از مشاوران وجود دارد که به طور کلی، امکانات ارائه شده توسط شرکت آنها (Marzloff وBellanger ،1996 ؛ Latour ،2001) و کتابهای دانشگاهی یا با گرایش مطالعات تجاری (Douard ،2002 ؛ Douard و Heitz 2004) یا روش شناسی (Barabel و همکاران، 2010) یا مفهوم و استراتژی (Cliquet، 2006). برخی از کتابهای جغرافیای دیجیتال نیز با بازاریابی زمینی سروکار دارند (میلر و همکاران، 2010).
البته تعاریف بسیاری از ژئومارکتینگ وجود دارد. با این حال، اکثر این کتابها حداقل در مورد هدف بازاریابی جغرافیایی، که هدف آن وارد کردن داده های فضایی در تجزیه و تحلیل بازاریابی است که اغلب فاقد آن هستند، توافق دارند. با این حال، “در مورد 80 درصد از کل اطلاعات مربوط به کسب و کار در داخل یک شرکت با داده های فضایی ارتباط دارد.
برخی معتقدند که افزایش چشمگیر داده های آنلاین اهمیت داده های فضایی را کاهش می دهد. در حقیقت، برعکس این امر صادق است زیرا بخش بسیار زیادی از این داده های آنلاین در موقعیت جغرافیایی قرار دارند.
بازاریابی جغرافیایی به سادگی می توان آن را زمینه ای شامل رشته هایی مانند جغرافیای دیجیتال و بازاریابی، بلکه علوم اجتماعی مانند اقتصاد، جامعه شناسی، روانشناسی یا مردم شناسی تعریف کرد، زیرا بازاریابی زمینی امکان درک دقیق رفتار بازیگران اقتصادی و محیط هایی را که در آن امکان پذیر است، می دهد. عمل می کنند این رفتارها و محیط ها در نتیجه فشار جمعیتی و تغییرات آب و هوایی به سرعت در حال تغییر است. همه این تحولات را استراتژیست ها در سازمان های خصوصی و دولتی نمی توانند نادیده بگیرند.
1.1.2. محتوای بازاریابی فضایی و بازاریابی جغرافیایی
وارد کردن فضا به ویژه در تصمیمات مدیریت و بازاریابی به معنای حل معضلی است که ناشی از مخالفت های پیشینی مانند محلی در برابر جهانی یا سازگاری در برابر استانداردسازی است.
1.2.3.1. محلی در مقابل جهانی
استراتژیست ها اغلب از سطح محلی غافل می شوند، در حالی که گاهی اوقات می توان دریافت که استراتژی های پیشین قابل توجه روی کاغذ به سادگی قابل اجرا نیستند، حقیقتی که بسیاری از سیاستمداران خوب است آن را در نظر بگیرند. غفلت از این حوزه حتی برای بزرگترین شرکتهای چند ملیتی که تصور می کردند جهان با استراتژی ها و نبوغ آنها سازگار خواهد بود، هزینه داشته است: شرکت های بزرگ آمریکایی از مدت ها پیش مانند چارلز اروین ویلسون، مدیرعامل جنرال موتورز، که در سال 1953 گفت: “چه چیزی برای جنرال خوب است، چنین فکری کرده اند. موتور برای ایالات متحده خوب است و آنچه برای ایالات متحده خوب است برای جهان خوب است. ” امروزه همه چیز در این زمینه پیشرفت کرده است و همه می دانند که جهانی شدن بیشتر یک افسانه است تا یک واقعیت (داگلاس و ویند 1986). اما در مواجهه با این معضل، یک سوال مطرح می شود: آیا ابتدا باید جهانی سازی کنیم و سپس در یک فرآیند تصمیم گیری از بالا به پایین بومی سازی کنیم یا قبل از جهانی شدن در رویکرد از پایین به بالا، محلی سازی کنیم؟ برخی معتقدند که بهتر است از یک فرایند “glocalization” استفاده کنید (Svensson 2001 ؛ Kjeldgaard and Askegaard 2006 ؛ Cliquet and Burt 2011) با تلاش برای نشان دادن اینکه جهانی کردن استراتژی کسب و کار شما مناسب است و در عین حال استراتژی بازاریابی خود را بومی سازی کنید. معنای وسیع (ریگبی و ویشوانات 2006) به منظور جذب سریع مشتریان، از این رو نیاز به پایگاه های اطلاعاتی واقع شده (Douard وهمکاران،2015). ما توانستیم نشان دهیم که چگونه Walmart باید روشهای بازاریابی خود را تغییر دهد و بنابراین رشد ارگانیک خود را تغییر دهد. Cliquet و2011 ،Burt ) با تلاش برای نشان دادن مناسب بودن جهانی شدن استراتژی تجاری شما و در عین حال محلی سازی استراتژی بازاریابی خود به معنای وسیع (Rigby و Vishwanath،2006) به منظور جذب سریع مشتریان، از این رو نیاز به مکان یابی پایگاه های داده (Douard و همکاران ،2015). ما توانستیم نشان دهیم که چگونه Walmart باید روشهای بازاریابی خود را تغییر دهد و بنابراین رشد ارگانیک خود را تغییر دهد. Cliquet و Burt ،2011) با تلاش برای نشان دادن مناسب بودن جهانی شدن استراتژی تجاری شما و در عین حال محلی سازی استراتژی بازاریابی خود به معنای وسیع (Rigby and Vishwanath 2006) به منظور جذب سریع مشتریان، از این رو نیاز به مکان یابی پایگاه های داده (Douard و همکاران، 2015). ما توانستیم نشان دهیم که چگونه Walmart باید روشهای بازاریابی خود را تغییر دهد و بنابراین رشد ارگانیک خود را تغییر دهد.
هنگامی که این توزیع کننده بزرگ آمریکایی Asda را در انگلستان در 1999 خریداری کرد (Matusitz و Leanza، 2011).
هدف از وارد کردن فضا به فرآیندهای تصمیم گیری، هم استراتژیک و هم تاکتیکی است: استراتژیک، زیرا یک استراتژی همچنین باید بتواند خود را بر اساس دستاوردهای سرزمینی و نه تنها از نظر گردش یا سهم بازار، که مفاهیم بیش از حد جهانی هستند، بیان کند. از نظر تاکتیکی، زیرا شرکت باید بازارهای محلی خود را به خوبی بشناسد تا استراتژی های خود را به طور موثر و نه تنها مهم اثر اجرا کند.
برگرفته از کتاب:
ژئومارکتینگ (بازاریابی مکانمحور)
چطور با فاکتور مکان، سودآوری کسب و کارمان را افزایش دهیم؟
مترجم:دکتر سعید جوی زاده،مهندس زینب زرگری
بدون دیدگاه