از بازاریابی جغرافیایی گرفته تا بازاریابی فضایی عنوان پستی است که قرار است با شما به اشتراک بگذارم.امیدوارم این پست مورد پسند شما قراربگیرد.پس از توصیف تکامل بازاریابی فضایی و قرار دادن آن در میان سایر رشته ها، لازم است قبل از شناسایی محتوای آن، این حوزه را مشخص کرده، سپس تفاوت های آن را با بازاریابی جغرافیایی مشخص کنید.
1.2.1. بازاریابی فضایی: بین اقتصاد و جغرافیا
همه چیز با توسعه نظریه مکان فعالیتهای اقتصادی آغاز می شود. توماس مور در سال 1516 در کتاب آرمان شهر خود از نیاز به تقسیم شهر به مناطق برای قرار دادن هر یک از بازار دفاع کرد (Dupuis،1986). تورگوت (1768) در نوشته های اقتصادی خود سه اصل نظریه محل فروشگاه را ارائه می دهد:
– مرکزیت نقاط فروش ؛
– آستانه جمعیتی برای ایجاد مشاغل، وجود بازار کافی ؛
– گروه بندی خریدها
در سطح روش شناختی تر، فون تانن (von Thünen، 1826)، که به عنوان “پدر نظریه های مکان” در نظر گرفته شد (Ponsard ،1988)، سپس توضیح می دهد که “مکان های بهینه فعالیت های کشاورزی به گونه ای است که در هر قسمت از فضا زمین اجاره می شود. حداکثر می شود ” او بنابراین تجزیه و تحلیل اقتصادی فضایی را تأسیس کرد که بعداً برای طراحی مدلهای موقعیت صنعتی خود در آغاز قرن بیستم (وبر،1909)، که به نوبه خود برای مدل سازی توسعه یا توسعه فضایی زنجیره های خرده فروشی مورد استفاده قرار می گیرد، تکیه کرد (Achabal وهمکاران،1982). بنابراین می توانیم ببینیم که چگونه از نظر استفاده از فضا در نظریه های اقتصادی و مدیریتی، پیشرفت زمان بر بوده است.
اقتصاددان دیگر (و همچنین یک آمارشناس برجسته)، هاتلینگ (Hotelling، 1929)، در مقاله ای مشهور پیامدهای تغییر مکان را با استفاده از یک مثال ساده توصیف کرد و بنابراین اصل حداقل تمایز را تعریف کرد، که اغلب به عنوان قانون Hotelling از آن یاد می شود (Martimort و همکاران،2018) یا قانون Hotelling (راسل ،2013). هاتلینگ این ایده را توسعه داد که رقابت بین تولید کنندگان تمایل به کاهش تفاوت بین محصولات آنها دارد. نظریه وی هنوز در حال بحث است و هنوز مبنای بسیاری از تحقیقات است. بنابراین می توان سهم تبلیغات را به روش نظری نشان داد تا به شرکتها اجازه داده شود از این اصل حداقل تمایز دور بزنند (بلوخ و مانکو، 1999).
هر فعال اقتصادی سودمندی (مصرف کننده) یا سود (شرکت) خود را در فضایی همگن که قیمتها ثابت هستند و هزینه حمل و نقل به فاصله بستگی دارد، حداکثر می کند. شکل شش ضلعی شکل 1.1 از لحاظ نظری تداخل کامل این بخشها را در اطراف مربعهایی که شبکه ای را در جنوب آلمان (Christaller،1933)، جنوب غربی آیووا، شمال شرقی داکوتای جنوبی و منطقه Rapid City در ایالات متحده تشکیل می دهند، تسهیل می کند (بری 1967) به در این دشت های بزرگ از
در ایالات متحده، یک شبکه الماس شکل از مربع های مرکزی مشاهده شد. این یک شبکه rhomboidal نامیده می شود. این شبکه از بازارها، با طرح های منظم شش ضلعی، از یک سو، وجود یک پیکربندی متعادل واحد با تعداد مشخصی از شرکت های موجود در بازار، و از سوی دیگر، تسلط این شبکه با ورود آزاد به بازار را نشان می دهد ( Lösch،1941). این نویسنده نظریه مکان مرکزی را با استفاده از رویکرد اقتصادی خرد رسمی می کند. همچنین بر اساس قیمت واقعی یک کالا تعریف شده از قیمت کارخانه آن به علاوه هزینه حمل و نقل است. با افزایش فاصله دومی، مقدار درخواست شده نیز به همین ترتیب کاهش می یابد، بنابراین ساخت مخروط های تقاضای فضا با یکپارچه سازی تابع پیونددهنده مقادیر درخواست شده، از یک سو، و قیمت و فاصله در هزینه های حمل و نقل، از سوی دیگر، امکان پذیر می شود. سپس Lösch یک مکان سودآور را به عنوان مکانی تعریف می کند که میزان فروش آن، همانطور که توسط مخروط تقاضای مکانی تعیین می شود، نرخ بازگشت مناسبی را ارائه می دهد. این مفهوم به خوبی با بازارهای کالاهای صنعتی مطابقت دارد (بوونتر 1962). این طرح به چالش کشیده می شود، زیرا این شبکه شش ضلعی تنها پیکربندی تعادلی نیست (در بالا به شبکه rhomboidal مراجعه کنید) و ورود به بازار آزاد لزوماً منجر به شکل های شش ضلعی از بخش های بازار نمی شود (ایتون و لیپسی،1976). در هر صورت، می توان ایده مرکزیت را با هدف کاهش فاصله برای بیشتر افراد و در نتیجه تسهیل دسترسی به کالا و خدمات، از این کار حفظ کرد. این مفهوم به خوبی با بازارهای کالاهای صنعتی مطابقت دارد (بوونتر،1962). این طرح به چالش کشیده می شود، زیرا این شبکه شش ضلعی تنها پیکربندی تعادل نیست (در بالا به شبکه rhomboidal مراجعه کنید) و ورود به بازار آزاد لزوماً منجر به شکل های شش ضلعی از بخش های بازار نمی شود (ایتون و لیپسی،1976). در هر صورت، می توان ایده مرکزیت را با هدف کاهش فاصله برای بیشترین افراد و در نتیجه تسهیل دسترسی به کالا و خدمات، از این کار حفظ کرد. این مفهوم به خوبی با بازارهای کالاهای صنعتی مطابقت دارد (بوونتر 1962). این طرح به چالش کشیده می شود، زیرا این شبکه شش ضلعی تنها پیکربندی تعادل نیست (در بالا به شبکه rhomboidal مراجعه کنید) و ورود به بازار آزاد لزوماً منجر به شکل های شش ضلعی از بخش های بازار نمی شود (ایتون و لیپسی،1976). در هر صورت، می توان ایده مرکزیت را با هدف کاهش فاصله برای بیشترین افراد و در نتیجه تسهیل دسترسی به کالا و خدمات، از این کار حفظ کرد.
شکل 1.1. نمایش نظری و شماتیک نظریه مکان مرکزی (منبع: پس از (Christaller 1933))
مدت کوتاهی قبل، جغرافی دان دیگری (ریلی،1931)، مشاور ایالت خود، قانون گرانش خرده فروشی را که اغلب قانون ریلی نامیده می شد، پیشنهاد کرده بود، بر اساس مفهوم گرانش بر اساس قیاس با نظریه نیوتن که در اینجا برای فعالیت های خرده فروشی اعمال می شود. این قانون برای مدت طولانی اساس بسیاری از پروژه های دانشگاهی و حرفه ای بود، برای برای ایجاد سوپرمارکت در مناطق روستایی یا مراکز خرید. بر اساس این کار پیشگام، محققان مدل هایی را برای درک بهتر رفتار فضایی مصرف کننده و بیش از همه پیش بینی سطح آینده فعالیت شهر یا فروش فروشگاه ها (Converse ،1949 ؛ Huff،1964 ؛ White،1971) تا زمان فراگیر شدن این مدل های جاذبه ای، خواه مدل هایی را ارائه کرده اند. فضایی یا نه (ناکانیشی و کوپر، 1974).
کارهای پیشگام در بازاریابی فضایی در اوایل دهه 1970 و بر اساس داده های سری زمانی، مدتها قبل از ظهور نرم افزار بازاریابی جغرافیایی، نشان داد که مطالعه سهم بازار بر اساس مناطق فروش به منظور درک نحوه واکنش خریداران و پیش بینی بهتر این فروشها بسیار مهم است ( ویتینک، 1977). می توان نتیجه گرفت که تبلیغات، که در صورت تطبیق با مناطق، فروش را افزایش می دهد، می تواند حساسیت قیمت را افزایش دهد.
با این حال، چند سال بعد، بر اساس کارهای قبلی (Ohlin، 1931)، مشخص شد که محققان بازاریابی به مسائل فضایی یا منطقه ای علاقه ای ندارند (گرتر 1983). امروز نمی توان گفت که خیلی تغییر کرده است. حتی مسائل مربوط به مکان فروشگاه ها دیگر مورد توجه محققان نیست، احتمالاً به این دلیل که به اشتباه تصور می شود که اینترنت بطور قطعی استبداد فاصله را از بین برده است. با این حال، اکثر بازیگران خالص، آن دسته از مشاغل که فقط در اینترنت حضور دارند، شروع به افتتاح فروشگاه های آجر و ملات می کنند که یا فیزیکی هستند یا “سخت”: آمازون شبکه فروشگاه های ارگانیک Whole Foods Market را در ایالات متحده خریداری کرده است. به علاوه بر این، توسعه سریع برنامه ها (برنامه ها) در تلفن های هوشمند ممکن است با ایجاد یک تجارت تجاری موبایل واقعی و از سوی دیگر نوع جدیدی از رفتار مصرف کننده فضایی به نفع تحرک (یا بهتر بگویم همه جا)، مقایسه محصولات، وضعیت را تغییر دهد.، خدمات، قیمت ها و غیره
کارهای پیشگام در بازاریابی فضایی در اوایل دهه 1970 و بر اساس داده های سری زمانی، مدتها قبل از ظهور نرم افزار بازاریابی جغرافیایی، نشان داد که مطالعه سهم بازار بر اساس مناطق فروش به منظور درک نحوه واکنش خریداران و پیش بینی بهتر این فروشها بسیار مهم است ( ویتینک،1977). می توان نتیجه گرفت که تبلیغات، که در صورت تطبیق با مناطق، فروش را افزایش می دهد، می تواند حساسیت قیمت را افزایش دهد.
با این حال، چند سال بعد، بر اساس کارهای قبلی (Ohlin،1931)، مشخص شد که محققان بازاریابی به مسائل فضایی یا منطقه ای علاقه ای ندارند (گرتر 1983). امروز نمی توان گفت که خیلی تغییر کرده است. حتی مسائل مربوط به مکان فروشگاه ها دیگر مورد توجه محققان نیست، احتمالاً به این دلیل که به اشتباه تصور می شود که اینترنت بطور قطعی استبداد فاصله را از بین برده است. با این حال، اکثر بازیگران خالص، آن دسته از مشاغل که فقط در اینترنت حضور دارند، شروع به افتتاح فروشگاه های آجر و ملات می کنند که یا فیزیکی هستند یا “سخت”: آمازون شبکه فروشگاه های ارگانیک Whole Foods Market را در ایالات متحده خریداری کرده است. به علاوه بر این، توسعه سریع برنامه ها (برنامه ها) در تلفن های هوشمند ممکن است با ایجاد یک تجارت تجاری موبایل واقعی و از سوی دیگر نوع جدیدی از رفتار مصرف کننده فضایی به نفع تحرک (یا بهتر بگویم همه جا)، مقایسه محصولات، وضعیت را تغییر دهد، خدمات، قیمت ها و غیره.
برگرفته از کتاب:
ژئومارکتینگ (بازاریابی مکانمحور)
چطور با فاکتور مکان، سودآوری کسب و کارمان را افزایش دهیم؟
مترجم:دکتر سعید جوی زاده،مهندس زینب زرگری
بدون دیدگاه