ژئومارکتینگ: فاصله در GIS

ژئومارکتینگ:استراتژی مکان یابی و نظریه نفوذبااستفاده از GIS

فاصله در GIS عنوان پستی که قرار است با شما به اشتراک بگذارم. امیدوارم این پست مورد پسند شما قرار گیرد. مفهوم فاصله را می توان به طرق مختلف در زمینه سازمان ها مورد توجه قرار داد و برخی نویسندگان بین فاصله های جغرافیایی، شناختی یا اجتماعی تمایز قائل شدند (Douard وهمکاران، 2015). مطالعه رفتار فضایی مصرف کننده به مدت طولانی به تجزیه و تحلیل فاصله جغرافیایی بین خانه و محل فروش محدود شده است. قانون گرانش خرده فروشی (Reilly، 1931) این محدودیت را اعمال کرد، زیرا گرانش با فاصله و جرم (در اینجا، محل فروش) تعریف می شود.

توسعه فوق العاده در تعداد و به ویژه در اندازه قالب های خرده فروشی مدرن در دهه 1960 به سرعت دید جدیدی از این فاصله را تحمیل کرد. در واقع، و برای استفاده از کلمات برودل (برودل ،1986): “اندازه واقعی فاصله” “سرعت حرکت مردم” است. به عبارت دیگر، زمان سفر مهم است نه فاصله سفر. سپس تحقیقات به دنبال درک بهتر این زمانهای سفر به طور کلی با ردیابی ایزوکرونها (Chabot،1938) و سپس استفاده از آنها در مسائل بازاریابی (برونر و ماسون،1968). بنابراین، به راحتی می توان نقشه هایی را با توجه به این “فاصله زمانی” بین خانه و محل فروش همه مناطق مسکونی اصلی در اطراف یک فروشگاه تهیه کرد (Cliquet  وهمکاران،2006).

فاصله همچنین می تواند به عنوان یک متغیر ظاهر شود که می تواند با استفاده از دستگاه از نقطه ای به نقطه دیگر اندازه گیری شود: این فاصله مطلق است (هاینس و فاترینگهام،1984). اما همچنین دارای ارزش نسبی است که به ماهیت یا موقعیت نقاط شدید بستگی دارد، از این رو مفهوم تعامل فضایی است. کنترل آن در مدلها برای پیش بینی رفتار مصرف کننده بسیار دشوارتر می شود. در واقع، فاصله به معنای مطلق یا متریک این اصطلاح از زمان قانون گرانش خرده فروشی (Reilly،1931) که Converse (Converse،1949) توانست آن را رسمی کند، موضوع بسیاری از کارها بوده است. و حتی اگر این قانون برای مدت طولانی برای مکان یابی مراکز خرید (McKenzie،1989) یا سوپر مارکت ها در مناطق روستایی (Giraud،1960) استفاده می شد، مفهوم فاصله زمانی (Huff،1964) به تدریج ترجیح داده شد که با حرکت مصرف کنندگان با ماشین مطابقت داشته باشد.

2.1.2.1. فاصله جغرافیایی و زمانی

فاصله جغرافیایی یا متریک هنگام در نظر گرفتن وضعیت مربوط به نقاط فروش در یک شبکه، به ویژه هنگامی که از حق امتیاز تشکیل شده است، استفاده می شود (دار و همکاران،1995؛دار و کورتزبرگ،2000). فاصله زمانی نیز اغلب به عنوان یک عامل توضیحی برای رفتار فضایی ناامید کننده است. یک سوگیری ادراکی وجود دارد که ما را از معاصران ما متمایز می کند و ما را ملزم به ارزیابی زمان و بسیاری موارد دیگر خاص شخصیت، فرهنگ، خلق و خوی و غیره می کند و همه مصرف کنندگان درک یکسانی از زمان ندارند (برگاداش،1988_ 1989) به در واقع، تصمیمات بر اساس واقعیت گرفته نمی شوند، بلکه بر اساس درک سوژه از آن، به ویژه در مسائل فضایی (Brunet،1974). با این حال، این درک از فاصله می تواند از فردی به فرد دیگر بسیار متفاوت باشد، چه در اندازه گیری متریک یا زمانی (Croizean و Vyt ،2015). اندازه گیری ذهنی فاصله درک شده نتایج بسیار بهتری نسبت به اندازه گیری عینی می دهد و امکان اندازه گیری تعداد بیشتری از متغیرها را فراهم می آورد (Cliquet،1990). و همانطور که دیدیم، بسته به نوع محصولات مورد نیاز مصرف کننده، درک فاصله در رفتار او متفاوت خواهد بود: کالاهای کالایی نسبت به فاصله هر اندازه ای، اما به ویژه اندازه درک شده آن، حساس تر هستند. از سوی دیگر، کالاهای خرید، که نیاز به سفرهای متعدد به نقاط مختلف فروش دارند، با یک آستانه مربوط به فاصله مشخص می شوند (Malhotra،1983) به این دلیل که مصرف کنندگان موافقت می کنند تا در شعاع طولانی از فروشگاه ها دیدن کنند (درک می شود)، اما فراتر از آن، آنها مانند بازار مبلمان حرکت نمی کنند (Cliquet،1990). سرانجام، محصولات به اصطلاح تخصصی، مانند محصولات لوکس یا مارک بسیار قوی، ممکن است باعث شود خریداران دیگر فاصله را در نظر نگیرند. پیشنهاد شده است که فناوری اطلاعات و ارتباطات سفر را محدود می کند، اما مشخص شده است که خریداران سایبری به اندازه گذشته برای خریدهای خود زمان صرف می کنند (آلمند،2001).

2.1.2.2. فاصله در روانشناسی جامعه شناسی

اما فاصله تنها از نظر جغرافیایی یا زمانی اندازه گیری نمی شود. همچنین در روانشناسی روابط انسانی نقش دارد و اغلب به عنوان فاصله فرهنگی نامیده می شود (بنابدالله و جولیبرت،2013). بین فاصله اجتماعی یا اجتماعی فضایی (سالن،1966)، فاصله روانی (مولدر،1958) و فاصله روانی (یوهانسون و ویدرهایم-پل،1975) تمایز قائل می شوند. فاصله اجتماعی یا فضایی اجتماعی به عنوان مشخص کننده روابط انسانی و به عنوان یکی از اجزای “proxemics” (هال،1968) تعریف شده است. فاصله روانی به روابط قدرت بین افراد مربوط می شود (Poitou،1966) و اغلب با فاصله روانی اشتباه گرفته می شود. در طی آزمایشی در یک رستوران در فرانسه، نشان داده شده است که ترجیح فاصله بیشتر از سایر مشتریان و کارکنان وجود دارد،

2.1.2.2.1. فاصله اجتماعی یا فضایی اجتماعی

فاصله اجتماعی یا اجتماعی فضایی تحت مفهوم “proxemics” (هال،1968) که به عنوان “مشاهدات و نظریه های مرتبط با یکدیگر از استفاده انسان از فضا به عنوان یک توسعه تخصصی فرهنگ” تعریف شده است (هال،1966). Proxemics بیشتر درباره “چگونه” است تا “چرا”، ساختار تا محتوا. این یک تمایز مربوط به فاصله اجتماعی را نشان می دهد که می توان از کار انجام شده در ایالات متحده خلاصه کرد (سالن،1966):

– فاصله صمیمی: کمتر از 46 سانتی متر، کمتر از 18 اینچ ؛

– فاصله شخصی: از 46 سانتی متر تا 122 سانتی متر، 1.5 تا 4 فوت ؛

– فاصله اجتماعی: از 120 سانتی متر تا 370 سانتی متر، 4 تا 12 پا ؛

– فاصله عمومی: بیش از 700 سانتی متر، 25 فوت یا بیشتر.

بسته به کشوری که در آن هستید و فرهنگ غالب، این فاصله های اجتماعی می تواند بسیار متفاوت باشد، برای مثال بین چین و ژاپن، بین شمال و جنوب اروپا. نادیده گرفتن این تفاوت ها می تواند منجر به سوء تفاهم یا حتی اشتباه شود.

2.1.2.2.2.   فاصله روانی

فاصله روانشناختی (مولدر، 1958) با هدف توضیح سلسله مراتب در روابط قدرت است. تمایل به قدرت افراد را وادار به کاهش فاصله روانی از سرپرستان و افزایش فاصله روانی از زیردستان می کند، به ویژه در مواردی که ارتقاء درون سازمانی دشوار یا حتی غیرممکن است (پوآتو،1966).

2.1.2.2.3.  فاصله فرهنگی

فاصله فرهنگی مستلزم غلبه بر تفاوت های قدردانی بین مصرف کنندگان، کارکنان یا شرکای کشور هدف است. ادبیات نمونه های زیادی و مقایسه های بین المللی ارائه می دهد (Usunier و Lee،2013 ؛ Meyer،2015). ممکن است یک مدل نشان داده باشد که فاصله فرهنگی مقدمه ای از فاصله روانی است (به پایین مراجعه کنید) (سوزا و بردلی،2006). تجزیه و تحلیل فاصله های فرهنگی در فرایند بین المللی شدن از اهمیت واقعی برخوردار است (Beugelsdijk و همکاران، 2018):

– هر دو در مرحله قبل از تصمیم گیری:

  • انتخاب مکان ؛
  • انتخاب سطوح مالکیت (واحدهای متعلق به شرکت، واحدهای حق رای یا سرمایه گذاری مشترک) ؛
  • سازمان توسعه در کشورهای خارجی، به عبارت دیگر انتخاب حالت ورود و حالت توسعه (پیکو کوپی و همکاران 2014) ؛

– و در خود مرحله توسعه:

  • ادغام شرکت فرعی (یا سرمایه گذاری مشترک یا واحد حق امتیاز) در سازمان (انتقال شیوه ها) ؛
  • اندازه گیری اثرات عملکرد فاصله فرهنگی هم در سطح شرکت فرعی (یا واحد حق امتیاز) و هم در کل سازمان.

از این تحقیق به نظر می رسد، اگر شرکتی تمایل کمتری برای سرمایه گذاری در کشورهایی دارد که فاصله فرهنگی آنها نسبت به خود بسیار زیاد است، از سرمایه گذاری نوع جدیدی در این کشورها دست بر نمی دارد. علاوه بر این، فاصله فرهنگی در طول زمان منفی یا مثبت عمل نمی کند، بلکه بستگی به نحوه برخورد دارد (Beugelsdijk وهمکاران،2018).

2.1.2.2.4.فاصله روانی

فاصله روانی همچنین باید علاقه ژئو مارکتر را بطور کنجکاوی بیدار کند. در واقع، برخی از شرکت ها به دلیل عدم آگاهی از این جنبه پیچیده، مشکلات زیادی را در زمینه صادرات تجربه کرده اند. فاصله روانی در آنچه امروزه به عنوان مدل اوپسالا معروف است برجسته شده است (Johanson و Vahlne،1977). این فاصله روانی را می توان با استفاده از شاخص به جای مقیاس اندازه گیری کرد (Brewer،2007). نشان داده شده است که فاصله روانی عملکرد برخی خرده فروشان بزرگ بین المللی، به ویژه از نظر کارآیی مالی و استراتژیک را توضیح می دهد (ایوانز و ماوندو،2002) و این در استراتژی های اتحاد برای تحقیق و توسعه در صنایع با سطوح بالا از اهمیت بالایی برخوردار است. مدیریت دانش (Choi و Contractor،2016).

2.1.2.2.5. فاصله نهادی

سرانجام، فاصله نهادی می تواند مانعی در برخی از کشورها ایجاد کند، زیرا شرکت صادر کننده بین المللی بین نیاز به عملکرد و واقعیت پذیرش اجتماعی گرفتار شده است، به عبارت دیگر، مشروعیت آن در کشوری که متعلق به خود نیست و عادات آن در صورتی که فقط قراردادی هستند، مانند کشور مبدا نیستند: انتخاب های حکومتی می تواند بسیار مهم باشد (یانگ و همکاران،2012).

برگرفته از کتاب:

ژئومارکتینگ (بازاریابی مکان‌محور)

چطور با فاکتور مکان، سودآوری کسب و کارمان را افزایش دهیم؟

مترجم:دکتر سعید جوی زاده،مهندس زینب زرگری

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید