افسانه 1: فقط آن دسته از مقالاتی منتشر میشوند که به شدت نظری با مفاهیم گسترده باشند.
اکثر دانشجویان تصور اغراقآمیزی از کیفیت قابل انتشار دارند، زیرا به ندرت متوسط مقالات مجله را میخوانند. به عنوان مثال، بسیاری از دانشجویان از شنیدن این که اکثر بورسیههای منتشر شده از نظر ادعاها و محتوا محدود هستند، شگفت زده میشوند. از آنجایی که خواندن سمینار فارغ التحصیل حول محور چهار یا پنج متفکر برجسته در این زمینه (به عنوان مثال، کینز، اسکینر، چامسکی، جیمسون، سعید، کریستوا) به همراه چند مقاله که استاد آن را پیشگامانه میداند، تمرکز دارد. ویژگیهای اکثریت بورسیههای بزرگ عبارتند از: چیزی که دانشجویان به ندرت از آن اطلاع دارند. حتی اگر در حال انجام تحقیقات بنیادین هستید، هنوز مهم است که قاعده مقاله ژورنالی را تشخیص دهید. همانطور که گفته شد، متوسط مقاله ژورنالی یک بررسی گسترده در رشته یا یک بیانیه فلسفی که عزم انجام نظریه سازی یا استدلال دارد، نیست. هنگامی که برای اولین بار شروع به انتشار میکنید، نیازی به نوشتن چنین مقالاتی ندارید.
افسانه 2: فقط مقالاتی که ایدههای جالب زیادی دارند منتشر میشوند.
اکثر دانشجویان فکر میکنند که ایدههای جالب یک مقاله را قابل انتشار میکند. اگرچه میتوان امیدوار بود که هر مقالهای ایدههای جالبی داشته باشد، اما فقط جمع آوری آنها، چیزی نیست که یک مقاله را قابل انتشار میکند. این تصور درباره ایدهها احتمالاً از درجهبندی کلاس درس ناشی میشود، که در آن تعداد زیادی بررسیها در برابر با B و تعداد بیشتری برابر با A است. در کلاس درس، میتوانید برای تولید ساده ایدهها مورد تحسین واقع شوید و برنده باشید، هر چه بیشتر، بهتر، مهم نیست که چقدر نامربوط باشند. اما مقالات مجلات داستان متفاوتی دارند. در واقع، تمرکز بر روی سم پاشی ایدههای به سادگی میتواند برای انتشار مضر باشد. مقالات نه به دلیل تعداد ایدههای ارائه شده، بلکه به دلیل سازماندهی دقیق حول یک ایده مهم منتشر میشوند.
افسانه 3: فقط مقالاتی منتشر میشوند که کاملاً اصلی هستند.
اکثر دانشجویان تصور اغراقآمیزی از اینکه چه چیزی مقالات را اصلی میسازد دارند، فکر میکنند که فقط اثر منحصربهفرد منتشر میشود. وقتی دانشجویان پس از جستجوی پیشینه تحقیق متوجه میشوند که «کسی مقاله من را نوشته است»، احساس ناامیدی میکنند. با این حال تقریباً تمام بورسیههای منتشر شده اولین مورد در این زمینه نیستند و آشکارا اشتقاقی یا تقلیدی هستند. حتی در قرن ششم قبل از میلاد، نویسندگان به این نکته اشاره میکردند که «زیر خورشید هیچ چیز جدیدی نیست. آیا چیزی وجود دارد که در آن گفته شود: “ببین، این جدید است”؟ قبلاً در قرون قبل از ما بوده است. . . . انتشار کتابهای زیاد، پایانی ندارد.» (جامعه 1:9-10، 12:12). امروزه ایده اصالت هنوز الهامبخش بدبینی است، نویسندگان اغلب آن را بهعنوان «دزدی ادبی ناشناخته»، «هنر پنهان کردن منبع خود» و «هیچ چیزی جز تقلید خردمندانه» (به نقل از بروکسل 1988) تعریف میکنند.4پژوهش نشان میدهد که بسیاری از مشهورترین ایدههای متفکران ظاهراً اصیل متعلق به خودشان نبوده است. برای مثال، «ناخودآگاه» یک ایده فرویدی نیست، بلکه قبل از اوست، و کنار هم قرار دادن نیمرخ ها، توسط پیکاسو اختراع نشده است، بلکه از هنرهای آفریقایی اقتباس شده است.5
اگر اصالت تا این حد زیرکانه است، چرا کسانی که در دانشگاه هستند همیشه ز ااهمیت آن حرف میزنند؟ زیرا این درست است که برای انتشار باید کاری «جدید» انجام دهید. برای درک بهتر این نکته، اجازه دهید نگاهی دقیق تر به تفاوت بیندازیم.
چه چیزی منتشر میشود و چرا؟
مقالات تحقیقاتی به این دلیل منتشر میشوند که چیز جدیدی در مورد چیزهای قدیمی میگویند. یک مقاله قابل انتشار حول یک ایده جدید و مهم سازماندهی شده است که به وضوح با آنچه قبلا آمده است مرتبط است. اگر ایده شما جالب باشد اما جدید نباشد، مقاله شما منتشر نخواهد شد. اگر ایده شما جدید باشد اما با ایده قبلی (معمولا تحقیقات قبلی) مرتبط نباشد، مقاله شما منتشر نخواهد شد. اگر ایدههای شما جدید باشد اما ارتباطی با یکدیگر نداشته باشد، مقاله شما منتشر نخواهد شد. همانطور که برخی از محققان بیان میکنند، “چیزی را به من بگو که نمیدانم به این ترتیب من میتوانم آنچه را که میدانم بهتر بفهمم” (Booth et al. 1995, 18).
توجه داشته باشید که من از کلمه “اصل” استفاده نکردم. بر خلاف «اصلی»، معنای دقیق «جدید» «اولین» یا «قبلاً وجود نداشت» نیست، بلکه چیزی است که فقط برای مدت کوتاهی دیده، استفاده یا شناخته شده است. به عنوان مثال، اگر مقالهای در مورد استراتژیهای باروری زنان ویتنامی بنویسید، که برخی از آنها برای قرنها وجود داشته اند، اطلاعات شما “اصیل” نخواهد بود، اما دانش آن ممکن است در زمینه انسان شناسی پزشکی “جدید” باشد. برای اینکه به چیزی توجه شود باید به اندازه کافی اصل باشد تا یک مقاله منتشر شود.
یک چیز جدید نیز میتواند یک متغییر باشد. به عنوان مثال، اگر مقالهای در مورد اسکیزوفرنی با استفاده از آمارهای جمع آوری شده توسط شخص دیگری بنویسید، اما متغیرهایی همبسته او با هم مرتبط نباشند، یا تفسیر متفاوتی از همبستگی انجام دهید، کار جدیدی انجام داده اید. نوشتن یک تغییر در بورس تحصیلی که از قبل وجود دارد میتواند به اندازه کافی اصلی باشد تا یک مقاله منتشر شود.
به ایده اصالت معطل نشوید. مطالب خود را، چه قدیمی و چه تازه اختراع شده، تازه کنید و منتشر خواهید شد. چطوری این کار را انجام میدهی؟ و چه چیزی برای اهداف انتشار، جدید در نظر گرفته میشود؟ سه نوع تازگی در مقالات قابل انتشار باید توجه کرد. برای درک این دسته بندی ها، اجازه دهید نگاهی دقیق تر به انواع مقالات مجلاتی که منتشر میشوند بیاندازیم.
مقاله قابل انتشار 1: ارایه شواهد جدید رویکردها به یک روش قدیمی
این معمولی ترین مقاله دانشجویی قابل انتشار است. در چنین مقالهای شما رویکرد جدیدی ایجاد نمیکنید، بلکه شواهد جدیدی برای حمایت از رویکرد موجود ارائه میکنید (در علوم و علوم اجتماعی، این نظریه اغلب نظریهای است که مشاور شما ایجاد کرده است). این شواهد جدید میتواند از آزمایشات آزمایشگاهی، مشاهدات میدانی یا تحقیقات آرشیوی شما حاصل شود. همچنین میتواند شواهدی باشد که اخیراً توسط شخص دیگری ساخته شده است، مانند یک فیلم یا نقاشی جدید (هر چیزی که در ده سال گذشته تولید شده باشد، در علوم انسانی جدید تلقی میشود، جایی که مقالهها میتوانند پنج سال از زمان آغاز به کار تا انتشارشان طول بکشد). از آنجایی که دانشجویان معمولاً بیشتر با گرایشها و شیوههای فرهنگی جدید در ارتباط هستند، اغلب میتوانند با نوشتن این نوع مقاله کمک واقعی به ادبیات داشته باشند. دانشجویان فارغ التحصیل از کشورهای خارج از غرب یا کسانی که در محیطهای فراملی یا خرده فرهنگی بزرگ شدهاند نیز در جمع آوری چنین دادههایی مزیت دارند.
متأسفانه تنها داشتن شواهد جدید کافی نخواهد بود. فقط معرفی یک متن جدید، جلب توجه به جنبشی که کمتر مورد بحث قرار گرفته است، جزئیات رویدادهای یک آیین مذهبی، افزودن یادداشتی به یک پیکره تاریخی، اعلام نتایج آزمایش خود، یا پر کردن جزئیات در مورد عمل فرهنگی که کمتر شناخته شده است، کافی نیست. در حالی که این کار مهمی است (و من فکر میکنم متأسفانه در دانشگاه به عنوان یک هدف به خودی خود مورد ارزیابی قرار نمیگیرد)، این نوع تحقیقی نیست که تمایل به انتشار دارد. شما به سادگی یک گزارش نوشته اید، یک مقاله معمولی در کلاس درس است اما در مجلات غیر متداول میباشد. برای انتشار، باید جدید را به قدیمی ربط دهید. «از آنجایی که ایدههای جدید باید در ارتباط با دانش انضباطی جذب شده قرار گیرند، تأثیرگذارترین ایدههای جدید اغلب آنهایی هستند که از نزدیک از ایدههای قدیمی پیروی میکنند» (Hyland 2004, 31).
به عنوان مثال، بگویید که شما مقالهای در مورد شیوههای فرهنگی که در میان شهروندان جنگ زده در طول محاصره سارایوو ایجاد شد، نوشته اید. اگر به سادگی توضیح دهید که شعرخوانی کجا بوده است، چه کسی چه نوع نقاشیهایی کشیده است، و چگونه اشعار آهنگهای مختلف محبوب آن روز مربوط به رویدادهای جاری است، احتمالاً منتشر نخواهید شد. حتی اگر دادههای جدیدی ارائه میدهید که افراد کمی جمعآوری یا در مجلات علمی ارائه کردهاند، این چنین است. با این حال، اگر این شواهد جدید را توصیف کنید و از آن برای نظریهپردازی (به عنوان یک مثال در میان بسیاری) استفاده کنید که چگونه شهروندان از فرهنگ برای بازسازی هویت ملی استفاده میکنند، در این صورت در مسیر خود به سمت یک مقاله قابل انتشار هستید. به این معنا که، از آنجایی که توسعه ملی گرایی و هویت ملی یک دغدغه نظری گسترده در قرن بیستم بوده است، شما شواهد جدیدی برای این نظریه ارائه خواهید کرد که انسانها از فرهنگ برای ساختن هویت استفاده میکنند. اگر شما صرفاً در مورد تولیدات فرهنگی در سارایوو گزارش میدهید، میتوانید مقاله خود را در یک روزنامه یا مجله منتشر کنید، اما نمیتوانید آن را در یک مجله دانشگاهی منتشر کنید زیرا مدارک خود را در چارچوب نگرانیهای آکادمیک جاری ارائه نکرده اید. شما رویکرد جدیدی به شیوه قدیمی انجام نداده اید.
این الزام برای ترکیب جدید با قدیم، بخشی از دلیل کمبود تحقیقات منتشر شده درباره فرهنگهای غیر غربی توسط محققان غیر غربی است. اگرچه محققان در اتیوپی و غنا، به عنوان مثال، حجم عظیمی از دادههای جدید و جذاب را تولید میکنند، اندکی از آنها در غرب منتشر شده است. این عمدتاً به این دلیل است که محققان آفریقایی دسترسی محدودی به مجلات و کتابهای غربی دارند و بنابراین نمیتوانند یافتههای خود را با رویکردهای غربی مرتبط کنند، و تا حدی به این دلیل است که این رویکردهای بیگانه به ندرت یافتههای خود را توضیح میدهند. بنابراین، الزام مرتبط بودن مقالات با تفکر غربی منجر به حذف تحقیقات شگفت انگیز میشود.6
شواهد جدید شما نباید از رویکرد قدیمی حمایت کند. میتوانید به جای آن از آن برای رد رویکردهای همیشگی استفاده کنید. البته، این خطرناکتر است، زیرا خوانندگان تمایل دارند شواهدی را برای چیزهایی که به آن اعتقاد دارند بپذیرند و از شواهد در برابر چیزهایی که به آنها اعتقاد دارند انتقاد کنند. اگر تصمیم دارید با رویکردهای موجود مخالفت کنید، باید شواهد بسیار قوی داشته باشید. نمونهای از مقالهای که شواهد جدیدی برای رد کردن یک رویکرد قدیمی ارائه میدهد، این است که متوجه میشوید اعتماد به نفس پایین با اختلالات خوردن مرتبط نیست. به این معنا که، اگرچه تقریباً هر محققی در مورد این موضوع یک همبستگی قوی بین عزت نفس پایین، افسردگی و اختلالات خوردن پیدا کرده است، اما آزمون شما که بر روی زنان لیسانس انجام شد، همبستگی قوی پیدا نکرد. شما از شواهد جدید برای تضعیف یک نظریه موجود استفاده میکنید.
ماده 2 قابل انتشار: ارایه شواهد قدیمی رویکردها به یک روش جدید
این یک مقاله دانشجویی معمولی نیست، زیرا نویسنده باید درک عالی از نظریهها و روش شناسیهای موجود داشته باشد، چیزی که دانشجویان تحصیلات تکمیلی اغلب هنوز در تلاش برای رسیدن به آن هستند. در چنین مقاله ای، نویسنده دادههای جدیدی را معرفی نمیکند، بلکه روش جدیدی را برای توضیح یا نزدیک شدن به دادههای قدیمی ایجاد میکند. این روش جدید میتواند یک روش جدید انتقاد، یک روش جدید جمع آوری یا تجزیه و تحلیل داده ها، یک طرح تحقیق جدید یا یک نظریه جدید باشد.
باز هم، فقط داشتن یک رویکرد جدید کافی نخواهد بود. صرفا کافی نیست ادعا شود که یک نظریه جدید دارای قدرت توجیهی است یا اینکه یک روش جدید مفیدتر از یک روش قدیمی است. در عوض، شما باید رویکرد جدید را در مورد چیزی که از قبل وجود دارد اعمال کنید. اگر خطای احتمالی در نوشتن مقاله قابل انتشار 1 (براساس شواهد جدید) این باشد که مقاله بسیار محدود به دادههای واقعی است، خطای احتمالی در نوشتن مقاله قابل انتشار 2 (بر اساس یک نظریه جدید) این است که مقاله در استراتوسفر نظری بسیار بالا است. نظریه جدید باید با شواهد قدیمی مرتبط باشد.
به عنوان مثال، بگویید که چندین سال پیش شما مقالهای در مورد نظریه انتقادی نژاد نوشته بودید، نظریهای که بسیاری از محققان در آن مقطع در مورد آن منتشر نکرده بودند. اگر بیان میکردید که این نظریه جدید رویکردهای مختلف را با هم ترکیب میکند و به دانشمندان جوانتر در درک بهتر پدیدههای پیچیده کمک میکند، و سپس در آنجا متوقف میشدید و شما احتمالاً نمیتوانید آن را منتشر کنید. شما نظریه جدیدی را مطرح و تعریف کردید، اما آن را برای هیچ چیزی به کار نبرده اید. با این حال، اگر با جزییات چگونگی نظریه شکست قابل سنجش تکنیکهای موجود در آموزش دانشجویان دوزبانه رنگینپوست را به طور موفقیت آمیزی توضیح میدهد و چگونه به برخی دستیاران آموزشی در ایجاد تکنیکهای جدید کمک میکند، در راه انتشار هستید. شما چیز جدیدی را به یک مشکل قدیمی در آموزش وارد کردید. مقاله شما از رویکرد جدیدی برای شواهد موجود استفاده کرده است.
مثال دیگر مقالهای است که در آن نحوه واکنش دولتها به جنایات حقوق بشری انجام شده توسط دولتهای قبلی را مقایسه میکند. اگر شما صرفاً مستندسازی کنید که برخی از دولتها با تشکیل کمیسیونهای حقانیت (که قدرت مجازات قربانیان را ندارند) به جنایات پاسخ میدهند، در حالی که برخی دیگر با برگزاری دادگاهها (که میتوانند قربانیان را مجازات کنند و میکنند) پاسخ میدهند، احتمالاً منتشر نخواهید شد. این شواهد قدیمی است، دادههایی که میتوانید از نیویورک تایمز جمع آوری کنید. با این حال، اگر استدلال میکنید که دولتهای باثباتتر با فشار عمومی قدرتمندی به سمت دادگاهها گرایش دارند در حالی که دولتهای بیثبات با فشار عمومی ضعیفی به سمت کمیسیونهای حقانیت گرایش دارند، در راه انتشار هستید.7 شما به روشی جدید و با توضیحی جدید به این شواهد قدیمی نزدیک شده اید.
ماده 3 قابل انتشار: شواهد قدیمی را با رویکردهای قدیمی به روشی جدید جفت میکند.
این یکی دیگر از مقالات معمولی قابل انتشار دانشجویی است. نه شواهد جدیدی ارائه میکند و نه رویکرد جدیدی. صرفاً شواهد و رویکردهایی را که قبلاً به هم مرتبط نبودهاند به هم پیوند میدهد. از آنجایی که چیزهای بسیار کمی در دنیا واقعاً جدید هستند، میتوانید با گرد هم آوردن چیزهایی که قبلاً گرد هم نیامده اند، تازگی ایجاد کنید. «اصالت یک موضوع در رفتار آن است» (دیزرائیلی 1870، 142). کسانی که در چندین رشته قدرت دارند، بیشترین توانایی را دارند که این نوع پیوندها را ایجاد کنند.
مثلاً بگویید مقالهای درباره مشکلات نژادپرستی و جنسیت گرایی در فیلم هالیوود نوشته اید. اگر به سادگی توجه داشته باشید که بسیاری از فیلمهای هالیوود نژادپرستانه و جنسیتی هستند، هیچ کار جدیدی انجام نداده اید. اکنون بسیاری از محققان این مشکل را معمولاً از طریق تجزیه و تحلیل نمایشهای نژاد و جنسیت در ژانرهای مختلف، در دورههای مختلف و توسط کارگردانان و نویسندگان مختلف، متذکر شدهاند. به همین ترتیب، اگر مقالهای در مورد سیاستهای هیئت مدیره کمیسیون ارتباطات فدرال (FCC) در دهههای 1960 و 1970 نوشته باشید، احتمالاً منتشر نخواهد شد. هیچ یک از این دو مقاله شامل شواهد جدید یا رویکرد جدیدی نیست. با این حال، اگر این دو را به هم مرتبط کنید، و مستند کنید که چگونه سیاست FCC به شکل تولید فیلم درآمده است، در راه انتشار هستید زیرا رویکرد قدیمی، تجزیه و تحلیل سیاستهای FCC، با شواهد قدیمی را جفت کردهاید.8یعنی به جای تمرکز بر نمایش، به زمینه سیاستی نگاه کرده اید که این نمایشهای نژادپرستانه و جنسیتی را تهیه کرد. شما دادهها و رویکردهای موجود را کنار هم قرار دادید تا نظر جدیدی ایجاد کنید.
راه دیگر برای اندیشیدن در مورد این نوع مقاله این است که آن را به عنوان وزن دادن به یک بحث در نظر بگیرید. یعنی شما فکر میکنید که رویکردهای موجود شواهد موجود را به خوبی توضیح میدهند؟ به عنوان مثال، بگویید که شما مقالهای در مورد نقش زنان سفید پوست در جنوب در طول جنگ داخلی نوشته اید. اگر بحثی در مورد نقش زنان وجود دارد – با این که بسیاری از نظریه پردازان استدلال میکنند که جنگ داخلی دامنه کار زنان را گسترش داده است و برخی نظریه پردازان استدلال میکنند که گزینههای زنان را محدود کرده است – میتوانید با این استدلال که جنگ نقشهای جنسیتی زنان را تقویت کرده است، با استفاده از بررسی کتاب خاطرات خانم اما هلمز به عنوان مدرک، بر این بحث تأثیر بگذارید. یعنی هم رویکرد و هم شواهد قدیمی هستند، اما هیچ کس در دفتر خاطرات خود در مورد مسئله آزادی زنان سفیدپوست در طول جنگ داخلی نیاورده است. شما کار جدیدی انجام داده اید.
چه حاوی شواهد جدید باشد، چه رویکردی جدید، یا آنها شامل یک رویکرد انتقادی قدیمی نسبت به شواهد قدیمی باشند که هیچ کس به این روش تحقیق نکرده است، مقالات قابل انتشار در بالا همه حاوی چیزهای جدید هستند. ما در عصر مدرن زندگی میکنیم: تازگی نشانه ارزش است.
بدون دیدگاه