نوآوریهای اجتماعی در بافت شهری
نویسندگان
پاول دکر | آنیت زیمر
ترجمه
سعید جوی زاده | علیرضا احمدیان | سارا کاویانی آهنگر | مهسا قرشی قلعه جوق
در ادامه بخشهایی از کتاب را میخوانیم:
قسمت اول
مقدمه
نوآوری اجتماعی
تاکو براندسن، آدالبرت ایورز، ساندرو کتاسین و آنت زیمر
1.1 وعده و چالش نوآوریهای اجتماعی
تلاش برای تقویت انسجام اجتماعی و کاهش نابرابریهای اجتماعی از جمله چالشهای اصلی سیاست اروپا است. در سطح شهرها، این چالشهای بزرگ نمایان و ملموس میشوند، که از بسیاری جهات شهرها را به عنوان یک عالم کوچک از جامعه تبدیل میکند. این بدان معناست که سیستمهای رفاهی محلی در خط مقدم مبارزه با این چالش هستند – و از پیروزی دور هستند. در حالی که آمارها نشانههای مثبتی را نشان میدهد، تصویر کلی هنوز نابرابریهای شدید و گاه رو به افزایش، از دست دادن انسجام اجتماعی و شکست سیاستهای یکپارچگی و شمول را نشان میدهد. وقتی بر گروههای خاصی در جامعه (به عنوان مثال مهاجران) تمرکز میکنیم، وضعیتوحشتناک تر است واضح است که ایدهها و رویکردهای جدیدی برای مقابله با این مشکلات بسیار بد مورد نیاز است.
برخلاف آنچه گاهی تصور میشود، فقدان نوآوری از پایین به بالا به خودی خود مسئلهای نیست. شهرهای اروپایی مملو از ایدههای جدیدی است که توسط شهروندان، متخصصان و سیاست گذاران آغاز شده است. در حال حاضر نمونههای زیادی از نوآوری وجود دارد که توسط اندیشکدهها و سیاست گذاران به عنوان پاسخهای فردا ارائه شده است. این مطمئناً امیدوار کننده است. با این حال، این تصویر بسیار گلگون برخی از اشکالات را مبهم میکند، که ماهیت عملی و آکادمیک دارند. در سیاست عمومی، غالباً این پیشنهاد وجود داشته است که چنین نوآوری هایی جایگزین ترتیبات رفاهی کنونی میشود و نه به عنوان مکمل. این باعث شده است که این مفهوم در نظر بسیاری مشکوک باشد. ما نمیخواهیم در اینجا وارد بحث سیاسی شویم، اما باید توجه داشت که ما هنوز درباره تأثیرات گسترده تر نوآوریها و مقایسه آنها با آثار برنامههای تاسیس شده اندکی میدانیم. همچنین، اغلب به طور ضمنی پیشنهاد میشود که نوآوری اجتماعی لزوماً خوب است، که باز هم اثبات نشده است. همانطور که در این کتاب نشان خواهیم داد، در حالی که نگریستن به نوآوری اجتماعی با چشم دلسوز خوب است، اما نادیده گرفتن جنبههای مورد اختلاف و تاریک این پدیده گمراه کننده است.
از نظر علمی، دلایل مختلفی نیز وجود داردمراقب اصطلاح باشید برای شروع، مفهوم نوآوری اجتماعی ضعیف تعریف شده و مرزبندی شده است. علاوه بر این، نوآوریها اغلب به عنوان “مروارید بدون صدف” ارائه میشوند: به نظر میرسد آنها زیبا هستند، اما ما نمیدانیم از کجا آمده اند. چگونه چنین نوآوری هایی در زمینه خاصی از روابط اجتماعی، مقررات، فضا و سیاست ایجاد میشوند؟ آنها دقیقاً چه چیزی به سیستمهای رفاهی محلی کمک کردند؟ و چگونه میتوانیم از تعامل مثبت بین این اشکال نوآوری اجتماعی و سیاستهای عمومی برای اصلاح اطمینان حاصل کنیم؟ اتحادیه اروپا (اتحادیه اروپا) پروژه تحقیقاتی بین المللی “نوآوریهای رفاهی در سطح محلی به نفع انسجام” (WILCO) را تأمین کرد تا مشخص شود که چگونه نوآوریهای اجتماعی میتوانند در مقابله با چالش شمول اجتماعی، در زمینه سیستمهای رفاهی محلی ایجاد شده
این امر مستلزم دیدگاه ویژهای در مورد پدیده نوآوری اجتماعی و مروجین مختلف، عوامل تغییر و کارآفرینان اجتماعی است که با آنها درگیر هستند. رویکردها و ابزارهای جدید توسعه یافته، که بخشی از نوآوریهای اجتماعی هستند، بدیهی است که باید “در اینجا و اکنون”، در مکانی که در حال فعالیت هستند، کار کنند. اما آنها همچنین حاوی پیامهایی در مورد ارزشها، امیدها و مفروضات هستند. سایر بازیگران، مانند سیستم سیاسی- اداری، میتوانند به شیوههای مختلف با نوآوریها مشارکت کرده و به آنها واکنش نشان دهند. آنها میتوانند ابزارهای موفق را وام بگیرند و آنها را با چارچوبهای اداری و سیاستی خود تطبیق دهند. اما به همان اندازه، این بازیگران دیگر نیز ممکن است به دلیل ماهیت این ابزارهای جدید یا خود مبتکران دچار چالش شوند. بنابراین، تفاوت قابل توجهی وجود دارد، و همچنین فضای قابل توجهی برای تنوع وجود دارد، بین استفاده از نوآوریها، روشها و ابزارهای آنها و در واقع یادگیری از آنها. از این منظر، تجزیه و تحلیل ما از نوآوری به منظور تسهیل مفهوم وسیع تری از یادگیری سیاست است که فراتر از استفاده (بیشتر) از نوآوریهای اجتماعی است. سعی میکند آنها را به عنوان پدیدههای نهفته در اجتماع و با همه رشتهها درک کند.
1.2 نوآوری اجتماعی: مسئلهای مورد مناقشه و مفهوم پیشنهاد شده توسط (WILCO)
تعریف نوآوریهای اجتماعی بحث برانگیز است. جنسون و هریسون در نمای کلی خود برای کمیسیون اروپا و پروژه،(WILCO) از نوآوری اجتماعی به عنوان “شبه مفهوم”، “ترکیبی، استفاده از تجزیه و تحلیل تجربی و در نتیجه بهره مندی از هاله مشروعیت بخش دانش” یاد کرده اند. –
روش متداول، اما به طور همزمان با کیفیت نامعین مشخص میشود که آن را با شرایط مختلف سازگار میکند و انعطاف پذیری کافی برای پیروی از پیچ و خم سیاستها را دارد که سیاستهای روزمره گاهی اوقات آن را ضروری میکند. “(کمیسیون اروپا2013، پ. 16) در واقع، در محافل سیاست ملی و اروپایی به عنوان یک کلمه کلیدی دست یافته است. رئیس جمهور آمریکا اوباما حداقل دو دفتر برای نوآوری اجتماعی ایجاد کرد. اتحادیه اروپا از این واژه برای تأمین بودجه چندین طرح، از جمله پروژه تحقیقاتی که این کتاب بر اساس آن است، استفاده کرده است. در این صورت جای تعجب نیست که این معنی کمرنگ شده است، گاهی به هر چیزی که جدید تلقی میشود و فنی نیست اشاره میکند.
اگرچه به عنوان یک مفهوم دانشگاهی، دامنه آن کمتر است، اما هنوز طیف وسیعی از تفاسیر باقی مانده است. برخی تصور میکنند که باید رویکرد جدیدی برای یک مشکل خاص باشد. به عنوان مثال، مرکز نوآوری اجتماعی استانفورد آن را “فرایند ابداع، حصول حمایت و پیاده سازی راه حلهای جدید برای نیازها و مشکلات اجتماعی” توصیف میکند (فیلیس و همکاران.2008، پ. 34) این یک تفسیر انعطاف پذیر است، اما میتوان استدلال کرد که طبق این تعریف، چیز کمی وجود دارد که به عنوان یک نوآوری اجتماعی واجد شرایط نباشد. سایر محققان در توصیف ماهیت نوآوری دقیق تر هستند. به عنوان مثال، پروژه POLIS اجتماعی آن را به عنوان “برآوردن نیازهای بیگانگان از طریق تحول روابط اجتماعی تعریف میکند: تحولاتی که” بهبود “سیستمهای حکومتی را که منجر به تنظیم و تخصیص کالاها و خدمات به منظور برآوردن این نیازها میشود، بهبود میبخشد. ایجاد ساختارها و سازمانهای حکومتی جدید (تالارهای گفتگو، سیستمهای تصمیم گیری سیاسی و غیره) “(مولر2010، 2013) این نه تنها دلالت بر این دارد که نوآوری باید بنیادی (تحول آفرین) باشد، بلکه ساختار قدرت درون سیستم را در جایی که معرفی میشود نیز تغییر میدهد. مشکل این نوع تعریف کمتر با ویژگی هنجاری آن است، بلکه ماهیت ذات گرایانه آن است. این درست است که نوآوریها در مورد ایدهها و اهداف جدیدی است که از مسیرها و الگوهای ثابت استفاده میشود. با این حال، به همین ترتیب باید در نظر داشت که آنها در مورد فرایندها و روشهای توسعه تحت شرایط و زمینه هایی هستند که تعامل از قبل تعیین شده و قابل پیش بینی نیست. اثرات نوآورانه یک محصول، استراتژی یا خدمات جدید میتواند مسیرهای مختلف را در هم بشکند. با این تفکر روشن میشود که آنچه مورد نیاز است یک مفهوم نوآوری اجتماعی به عنوان یک فرایند پیچیده اجتماعی است،
برای اهداف پروژه WILCO، ما نوآوری اجتماعی را هم محصول و هم فرآیند تعریف کردیم. ایده هایی که به رویکردهای عملی تبدیل شدهاند ؛ جدید در متن که در آن ظاهر میشود. برای ما مهم بود که از چنین تعریفی استفاده کنیم، نه تعریفی خاص، زیرا نمیتوان به وضوح پیش بینی کرد که چه چیزی حتی از یک نوآوری امیدوار کننده در طول توسعه آن به دست میآید. مشکل در تعریف نوآوری اجتماعی کمتر در “نوآوری” و بسیار بیشتر در معنایی که به “اجتماعی” اختصاص داده شده است. با مطالعه ادبیات جاری در مورد مفهوم سازی و تعریف نوآوریهای اجتماعی، میتوان دریافت که “اجتماعی” عمدتا با “بهبود” برابر است (فیلیس2008)، یافتن پاسخهای بهتر برای نیازهای اساسی و ارضاء روابط اجتماعی بیشتر (مولیرت2010)، و طیف وسیعی از “چیزهای خوب” دیگر.
جانسون یکی از راههای به چالش کشیدن چنین تفسیری از “اجتماعی” را در مقاله خود با عنوان “ایدههای خوب از کجا نشأت میگیرد” پیشنهاد کرده است (2010) او استدلال میکند که چهار محیط مختلف وجود دارد که ایدهها، فرایندها و چیزهای جدیدی را ایجاد میکند:
(الف) ایدههای مخترعین فردی که به عنوان یا با تجار کار میکنند، (ب) ایدههای افراد جامعه که ممکن است در مکانهای مختلف مورد استفاده قرار گیرند، (ج) نوآوریهای شبکهای بازار، ایجاد شده توسط (خوشه های) شرکتها و بخشهای تحقیق و توسعه آنها و سرانجام (د)، آنچه او “چهارم چهارم” مینامد (2010، پ. 213)، اختراعات و اقدامات غیر بازاری/شبکهای که آنها را به نوآوریهای عملی تبدیل میکند. بنابراین، ماهیت کمابیش فنی یک نوآوری، و میزان سودمندی اثرات نهایی آن نیست، بلکه فرزندان حوزههای جامعه و تعاملات اجتماعی است که ممکن است بین نوآوریها به طور کلی و اجتماعی تفاوت ایجاد کند. نوآوریها او همچنین سعی میکند نشان دهد که در قرون گذشته، نوسانی از سوی افراد و مشاغل بر اساس نوآوریهای مبتنی بر “غیر بازار/شبکه ای” (اجتماعی) ایجاد شده است. بحث درباره وسایل وسوسه انگیز خواهد بود که چگونه بین نوآوری اجتماعی بیشتر و جامعه مدنی به عنوان زمینهای مناسب برای فرآیندهایی ایجاد میشود که به چنین نوآوری هایی منجر میشود.
دیدگاه پیشنهادی جانسون میتواند درک ظریف تری از اجماع گسترده رایج در مورد تعریف مثبت جنبه “اجتماعی” نوآوری اجتماعی را ممکن سازد (BEPA را ببینید 2010؛ مولگان2006) آنها ممکن است همیشه به طور یکسان خوب نباشند، اما احتمالاً امیدوارکننده تر یا جذاب تر از توافقهای قبلی یا در مقایسه با شیوههای زندگی ایجاد شده توسط محصولات، خدمات یا مقررات نوآورانه مشاغل بزرگ و دولت بزرگ هستند. در حالی که این به ما اجازه میدهد نسبت به نوآوریهای اجتماعی احساس همدردی کنیم، هنوز باید در مورد اظهارات و تعاریفی که آنها را ذاتاً خوب اعلام میکند، انتقاد کنیم.
تفسیرهای ارزش افزوده و موفقیت نوآوریهای اجتماعی، که منعکس کننده آن چیزی است که برای جامعه مفید و بهتر است، اغلب مورد اعتراض گسترده قرار میگیرد. طبق تعریف، نوآوریها با روال رایج، اشکال تفکر و عمل متفاوت است. این امکان وجود دارد که آنها به یک شیوه اصلی تبدیل شوند، اما این در ابتدا هرگز چنین نیست. آنها میتوانند با طیف وسیعی از اهداف مرتبط شوند و در طول زمان معانی متفاوتی پیدا کنند. همانطور که اهداف اولیه نوآوری اجتماعی مهم است مفاهیم سیاسی وسیع تر و سیستمهای نهادی که در آنها تعبیه شده است (به عنوان مثال به آزبورن و براون مراجعه کنید.2011)، واکنشهای محیطهای اجتماعی و اقتصادی، و امید به راهبردهای مقابلهای بهتر و راه حلهایی که آنها را جذب میکند. تأثیر عظیم محیطهای اجتماعی بر شکل و جهت گیری نوآوریها یک موضوع شناخته شده از تحقیقات و بحثهای قدیمی تر و موثرتر بر روی نوآوریهای تکنولوژیکی است (به عنوان مثال، چسبرو مراجعه کنید.2003) اساساً همه نوآوریها، نوآوریهای تکنولوژیکی و اجتماعی، همانطور که توسط نووتنی متقاعد کننده استدلال شده است (1997)، با درجه بالایی از خطر و عدم قطعیت در طول توسعه آنها مشخص میشود.
روی هم رفته، ایننشان میدهد که تعریف نوآوری- و به طور خاص نوآوری اجتماعی- موضوعی در حوزه مطالعاتی در حال تحول است که تغییرات زیادی را متحمل میشود و اغلب با مفروضات هنجاری مرتبط است.
در این زمینه، تعریف ما از تصریح فرایندهایی که نه تنها حامیان و فعالان و اهداف اولیه آنها را در بر میگیرد، بلکه همچنین نحوه واکنش بافتها و شکل دهی به شیوهها و جهتهای نوآوریهای اجتماعی اجتناب میکند. ما از این معیار ساده استفاده کردیم که نوآوریهای اجتماعی آنهایی هستند که عمدتاً توسط شبکهها و اقدامات مشترک در حوزههای اجتماعی فراتر از روال تجاری و دولتی ایجاد میشوند، در هر لحظه، امید و انتظارات پیشرفتها را به سوی چیزی “بهتر” افزایش میدهند. از نظر اجتماعی پایدار/دموکراتیک/مثر
جامعه)به تعیین این که آیا این امیدها و انتظارات به ثمر مینشیند یا نه، دشوارتر است، زیرا آنها هم به ارزشها و استراتژیهای عوامل تغییر و هم به تأثیر زمینه بر این نوآوریهای اجتماعی بستگی دارد، که اغلب فقط در گذشته قابل اثبات است. از این رو، ما سعی کرده ایم، نخست، از کار با یک مفهوم هنجاری که از دیدگاه صرفاً آکادمیک بر فرایندهای اجتماعی تحمیل میشود، اجتناب کنیم و دوم، این واقعیت را در نظر بگیریم که نوآوریها فرایندهایی با جهت و معانی آینده هستند که به عوامل زیادی بستگی دارد. به
علاوه بر این، ما از فرض پیوند ذاتی بین نوآوری اجتماعی و اشکال سازمانی خاص مانند “بنگاههای اجتماعی” یا شخصیت یا نگرش فردی که توسط “کارآفرین اجتماعی” نشان داده شده است اجتناب کرده ایم (برای مرور کلی این دیدگاه، مشارکت در نیکولز را ببینید.2006) ارتباط بین نوآوریهای اجتماعی و اشکال سازمانی باید یک سوال تجربی باشد، نه یک پیش فرض.
1.3 اهداف و روش شناسی
یافتههای توصیف شده در این مجموعه از پروژه تحقیقاتی WILCO (“نوآوریهای رفاهی در سطح محلی به نفع انسجام”، 2010-2014) مشتق شده است. این پروژه توسط اتحادیه اروپا تحت برنامه چارچوب هفتم تأمین شد و شامل دانشگاههای ده کشور (کرواسی، فرانسه، آلمان، ایتالیا، هلند، لهستان، اسپانیا، سوئد، سوئیس و انگلستان) بود که توسط دانشگاه رادبود نایمخن هماهنگ شده بود. اهداف آن دو مورد بود:
- a. ترسیم الگوهای نابرابری اجتماعی و محرومیت در شهرهای اروپایی.
- b. شناسایی شیوههای نوآورانه (اجتماعی) در شهرهای اروپایی، به ویژه مربوط به رفاه محلی. این هدف دوم است که این کتاب بر آن تمرکز دارد.
با توجه به هر دو نکته، باید تاکید کرد که پروژه ما در مورد مقایسه کشورها و رژیمهای رفاهی آنها یا سیستمهای حکومتی نبود. در عوض، ما الگوهای نابرابری و محرومیت شهری و نوآوریهای اجتماعی مربوط به آنها را در چارچوب وسیع تری از مرجع نسبت به سطح ملی مطالعه کردیم. نوآوریهای اجتماعی امروزی، الگوها و ابزارهایی که آنها را با آنچه که وجود دارد متفاوت میکند، در درجه اول به تفاوت رژیمها مربوط نمیشود، بلکه به مقابله با نارساییهای سنتها و روندهای مشترک در کشورهای اروپایی میپردازد. نوآوریها عموماً باید با (الف) الگوهای معمول ولفاریسم سنتی پس از جنگ و (ب) استراتژیهای نوسازی اخیر که بر مفاهیم نئولیبرال و مدیریتی تکیه دارند، کنار بیایند. همانطور که فصلهای مربوط به نوآوریهای اجتماعی در این کتاب نشان میدهد،
در نظر گرفتن دیدگاه بین المللی و نگاه به مشترکات، به هر حال اهمیت زمینه را انکار نمیکند. کار ما با دیدگاهی هدایت شده است که بر تأثیر زمینههای محلی، ویژگیهای شهرها و مناطق شهری تاکید میکند. این زمینههای محلی صرفاً نمایندگی محلی رژیمهای ملی نیستند. شهرها و نخبگان حکومتی آنها فضا و گاهی اتاق وسیعی برای مانور دارند، همانطور که فصلهای شهر ما در بخش دوم کتاب نشان میدهد، و این زمینههای مختلف محلی شرایط را برای ظهور و توسعه نوآوریهای اجتماعی محلی تعیین میکند، به عنوان مثال، فضای اختصاص داده شده به آنها، فرصتهای پایداری و محدوده سیاست گذاری یادگیری.
مطابق درک ما از نوآوری اجتماعی، تمرکز بر محور بین زمینههای خاص محیطهای محلی و شهری از یک سو و نوآوری هایی که در آنجا شکل میگیرند از سوی دیگر در تحقیقات ما محور بوده و اساس این کتاب را تشکیل میدهد. بخش دوم از منظر زمینهها و رژیمهای شهری به آن مینگرد، در حالی که بخش سوم بر نمونههای معمولی از چنین نوآوریهای محلی و شیوههای مختلف تعامل آنها با بافت محلی خود متمرکز است. چالش برای تحقیقات بیشتر این است که تعامل زمینهها و نوآوریهای محلی به چه میزان و به چه روش هایی با واسطه سنتها و روندهای ملی انجام میشود. این موضوع اصلی این پروژه نبود.
اولین دوره کار تحقیقاتی ما به ترسیم نقشه زمینه نوآوریهای اجتماعی در سطح محلی اختصاص داشت. ما زمینههای تاریخی- نهادی را بر اساس دو بعد توصیف کردیم: ساختار دولت رفاه کلی و میزان تمرکز و موقعیت “محلی” در شکل گیری رفاه. برای این منظور، ما فهرستی از متغیرها تهیه کردیم که باید به عنوان پیش شرطهای رسمی سیاستها و ابتکارات رفاه محلی در نظر گرفته شوند، از جمله قوانین کلیدی، مقررات مالی، ترتیبات قراردادی و حقوق. از آنجا که در این سطح مشخص تغییرات زیادی در متغیرهای کلیدی (به عنوان مثال در شرایط مالی و مقررات) وجود داشت، ما یک چارچوب زمانی را برای 10 سال گذشته تعیین کردیم. متغیرها برای سه زمینه خط مشی اصلی پروژه تعیین شده اند: مراقبت از کودکان، اشتغال و مسکن.
ما با مرور ادبیات شروع کردیم و شش مصاحبه در هر کشور انجام دادیم (دو مصاحبه در هر یک از سه زمینه سیاست گذاری، با مقامات دولتی و متخصصان)، به طور کلی 60، تا اطمینان حاصل شود که اطلاعات ما به روز است. پس از ترسیم زمینههای ملی برای نوآوری اجتماعی، به سطح محلی حرکت کردیم. ما 20 شهر اروپایی (دو شهر در هر کشور) را انتخاب کردیم که تحقیقات بیشتر خود را بر روی آنها متمرکز کردیم. شهرهای منتخب عبارت بودند از: مونستر و برلین فردریششاین- کرایزبرگ (DE)، زاگرب و ورازدین (HR)، آمستردام و نایمگن (NL)، بارسلونا و پامپلونا (ES)، میلان و برشیا (IT)، استکهلم و مالمو (SE)، منطقه بیرمنگام و مدوی (انگلستان)، ورشو و پلوک (PL)، لیل و نانت (FR)، و برن و ژنو (CH). برای 20 شهر منتخب، داده هایی در مورد نابرابری اجتماعی و استثنا در بازار کار محلی جمع آوری کردیم، بازار مسکن و امکانات مراقبت از کودک، و همچنین دادههای کلی تر در مورد الگوهای انسجام اجتماعی. به طور خاص، ما موقعیت نسبی سن، جنسیت و گروههای مهاجر را با توجه به الگوهای کلی نابرابری و محرومیت اجتماعی مشخص کردیم. گردآوری اطلاعات شامل دو بخش بود. اولین مورد تجزیه و تحلیل حسابرسی شهری پایگاه داده Eurostat بود که شامل دادههای بیش از 200 شهر اروپایی بود. این زمینه برای تجزیه و تحلیل مقایسهای ما بود. بخش دوم شامل 360 مصاحبه فشرده، 36 در هر کشور (شش مصاحبه برای هر گروه ذکر شده در بالا در هر شهر) بود. این تجزیه و تحلیل با هدف توصیف شرایط زندگی افرادی که شرایط سختی را تجربه میکنند و شناسایی استراتژی هایی که آنها برای مقابله با آنها اتخاذ میکنند.2014)
با شناسایی زمینههای نوآوری اجتماعی در رفاه محلی در اولین دوره تحقیق، پروژه سپس به خود نوآوریها روی آورد. به منظور انجام این کار، بین ایدههای اصلی رفاه محلی و رویکردها و ابزارهای مشخصی که از طریق آنها رفاه محلی اجرا میشود تمایز قائل شد.
بخش اول این مرحله دوم از تحقیق ما بر گفتارهای مربوط به نابرابری اجتماعی، انسجام اجتماعی و پیوندهای آنها با مفاهیم جامع برای رشد اقتصادی محلی و توسعه شهری متمرکز بود. ما شیوه هایی را که این سه حوزه سیاست ذکر شده در بالا شکل داد، بررسی کردیم، و شیوههای رایج محلی، ایدههای اصلی و گفتمان هایی را که سیستمهای رفاهی محلی و حکومت آنها را هدایت میکنند، آشکار کردیم.
در بخش دوم تجزیه و تحلیل ما، مصاحبه هایی با کارشناسان، سیاست گذاران، مدیران و افراد کلیدی در سه زمینه سیاستگذاری انجام شد که شامل سوالاتی درباره موارد جدید و امیدوار کننده در زمینه محلی آنها از نظر فعالیتها، مفاهیم و سازمانها بود. به این با مفهوم ما در مورد نگاه کردن به نوآوریهای اجتماعی به عنوان فرآیندهای پر مخاطره و اساساً مطابقت دارد، و این امر را به ذینفعان اصلی واگذار میکند که چه چیزی را باید جدید، نوآورانه و امیدوار کننده ارزیابی کنند. انتخاب نهایی ما از نوآوریهای اجتماعی محلی برای مطالعه (سه تا پنج در هر شهر) بدین وسیله با راهنمایی و آگاهی دانش محلی انجام شد.
ما ابزارها و رویکردهای مورد استفاده برای مبارزه با نابرابری اجتماعی و تحریک انسجام اجتماعی را شرح دادیم. با توجه به دانش جمع آوری شده در مراحل قبلی تحقیق، ما میتوانیم ارزیابی کنیم که چگونه ابزارها و رویکردها در زمینه خود نوآور بوده اند. این به ما این امکان را داد تا اطلاعات دقیق تری در مورد نوع الگوهای مشترک نوآوریهای اجتماعی ایجاد کنیم. وقتی سعی میکنند متفاوت و بهتر عمل کنند، از چه ابزارها و رویکردهایی استفاده میکنند؟ ما به سبک خدمات ارائه شده، اشکال سازماندهی و الگوهای کاری و مسائل مربوط به حکومت علاقه مند بودیم. توسعه چنین نوآوریهای محلی به عنوان محصول مشترک استراتژیهای خود و تأثیر زمینههای گفتمانی محلی درک شد. در مجموع، ما اطلاعاتی در مورد 77 نوآوری اجتماعی جمع آوری کردیم.1.1)
روشهای کلیدی مورد استفاده عبارت بودند از:
- تجزیه و تحلیل اسناد، از جمله اسناد خط مشی تولید شده توسط ذینفعان در زمینههای سیاست انتخاب شده، پروتکلهای پارلمانی تهیه شده در سطح محلی در مورد انتخابهای انجام شده در زمینههای سیاست و مقالات روزنامههای چاپ شده در مطبوعات محلی در مورد زمینههای سیاست.
- مصاحبههای نیمه ساختار یافته کیفی با ذینفعان چه در حوزههای مورد تجزیه و تحلیل و چه در سطح سیاست کلی با سیاست گذاران، کارکنان دولت، نمایندگان سازمانهای جامعه مدنی و نمایندگان سه گروه منتخب ما. در مجموع، ما حدود 12 مصاحبه در هر حوزه سیاست گذاری در هر کشور و 360 مصاحبه به طور کلی انجام دادیم.
- برای مشارکت ذینفعان در پیشرفت تحقیق، گروههای متمرکز در هر شهر سازماندهی شدند تا از سیاست گذاران، کارکنان دولت، نمایندگان سازمانهای جامعه مدنی و نمایندگان سه گروه مورد علاقه دعوت کنند.
مرحله پروژه | تمرکز | جمع آوری داده ها | |
مرحله یک | جمع آوری دادهها در مورد نابرابری اجتماعی و محرومیت در بازار کار محلی، بازار مسکن و مراکز نگهداری از کودکان، و همچنین دادههای کلی تر در مورد الگوهای انسجام اجتماعی | تجزیه و تحلیل حسابرسی شهری پایگاه داده Eurostat | |
مصاحبه با مهاجران، جوانان بیکار، مادران مجرد (در مجموع 360 نفر) | |||
مرحله دوم – مرحله آمادگی | به روز رسانی در مورد آخرین فن آوری | بررسی ادبیات | |
شش مصاحبه در هر کشور | |||
صحنه دو – تجزیه و تحلیل شهرها | شهرها (مونستر و برلین Fried- richshain- Kreuzberg (DE)، زاگرب و Varazdin (HR)، آمستردام
و نایمگن (NL)، بارسلونا و پامپلونا (ES)، میلان و برشیا (IT)، استکهلم و مالمو (SE)، بیرمنگام و منطقه مدوی (انگلستان)، ورشو و پلوک (PL)، لیل و نانت (FR)، برن و Genève (CH) |
تجزیه و تحلیل اسناد سیاست، پروتکلهای پارلمانی و مقالات روزنامه | |
مصاحبههای کیفی نیمه ساختار یافته (12 مورد در هر زمینه سیاست در هر کشور، 360 کل) | |||
جلسات ذینفعان (در مجموع 20 جلسه) | |||
صحنه دو – تجزیه و تحلیل نوآوری ها | نوآوریهای اجتماعی (3 تا 5 در هر شهر، 77 کل ؛ لیست کامل در دسترس است
www.wilcoproject.eu |
1.4 مشارکت در کتاب
قسمت دوم کتاب یافتههای کلی را خلاصه میکند و به مباحث چگونگی چارچوب بندی و توسعه عناصر نوآورانه آن توسط رژیمهای شهری و ترتیبات حکمرانی محلی میپردازد. مشارکتها نشان میدهد که چگونه ساختار محلی و سیاست رفاه شهری با ترتیبات حاکمیت مربوطه به عنوان چارچوبی که فضا و محدودیت هایی را برای نوآوریهای اجتماعی تعیین میکند، عمل میکند. به این ترتیب، مشارکتهای این فصل نمونهای از یافتههای کلی تحقیق در مورد ترتیبات حکومتی خاص با تجزیه و تحلیل دقیق یک شهر است. هر شهر به ترتیب خاصی مربوط میشود و ابعاد مشخص شده را کاملاً برجسته میکند.
فصل مقدماتی حاکمیت شهری و نوآوریهای اجتماعی توسط ساندرو کاتاسین و آنت زیمرتمهیدات حاکمیت شهری مشخص شده توسط WILCO را برجسته میکند. این ترتیبات ساختارهای فرصت بسیار متفاوتی را برای نوآوریهای اجتماعی فراهم میکند. آنها با ابعاد زیر مشخص میشوند:
- حاکمیت همکاری با یک جهت گیری کلی در زمینه نوآوری در سیاست و اقتصاد مشخص میشود. جستجوی هم افزایی بین اقتصاد و سیاستهای اجتماعی برای تقویت شخصیت شهری شهر به عنوان جهت اصلی عمل میکند.
- حاکمیت رشد در اولویت گروههای اقتصادی و اقتصاد است. مشكلات اجتماعی فردی شده و نوآوری در زمینه اجتماعی به خودسازماندهی گروهها منتقل میشود.
- اداره چالشهای اجتماعی، سیاستهای اجتماعی را از طریق ابتکارات دولتی که با سازمانهای غیرانتفاعی خصوصی هماهنگ شده است، توسعه میدهد.
- حاکمیت متضاد چالشهای اجتماعی و اقتصادی، تحولات سیاست را بر اساس رقابت برای سرمایه گذاری عمومی در ابتکارات اقتصادی یا اجتماعی توصیف میکند. هیچ اولویت مشخصی وجود ندارد و تصمیمات بستگی به بسیج گروههای ذینفع دارد.
فصل بعدی این قسمت، نوشته کریستینا رنتش، مربوط به شهر مونستر آلمان استبه رژیم حکومتی این شهر تحت تأثیر سنتها و تغییرات ساختاری است. در راستای این زمینه سیاسی، به نظر میرسد که اقتصاد و سیاست رفاه محلی به سمت نوآوری متمرکز شده است – که برای چنین رژیمی مشخصه. علاوه بر این، سازمانهای غیر انتفاعی به شدت در خدمات رفاهی محلی ادغام شده اند. ایده اصلی دستیابی به مشارکت گسترده بازیگران مختلف از بخشهای مختلف جامعه است. با این وجود، این گرایش به سمت اداره مشترک نوآوری شروع به تغییر کرده است، یعنی افزایش رقابت بین شهرداریها باعث شد تا ذینفعان تمرکز جدی بر تقویت جذابیت مونستر داشته باشند. بنابراین، طی چند سال گذشته، مونستر به تدریج از فرزند پوست شدن چنین رژیم ایده آلی به سمت یک رژیم اقتصادی تر حرکت کرده است. این انتقال رژیم میتواند تهدیدی باشد- در دراز مدت- سنت مشارکت بخش سوم و نفوذ شهروندان در سطح محلی، به نفع منافع سرمایه گذاران.
فصل مالمو نوشته اولا سگنستام لارسون، ماری نورفلدت و آنا کاریگانبه عنوان تصویری از نحوه تنظیم ساختارهای شهری برای نوآوریهای اجتماعی و اینکه در کجا میتوان شهر مالمو را به عنوان نمونهای از مدیریت چالشهای اجتماعی طبقه بندی کرد، نشان میدهد. این فصل با بحث بر سر نوآوریهای اجتماعی با این استدلال که باید به رابطه بین اینرسی، پاکسازی در زمینههای محلی و نوآوریها نیز توجه شود، به منظور درک زیربنای نوآوریهای اجتماعی در رژیمهای رفاه محلی توجه میشود. به طور خاص، این فصل علاوه بر توصیف رژیم رفاهی محلی و مجموعهای از نوآوریهای اجتماعی در شهر مالمو، انواع مختلف پاکسازی هایی را که برای توسعه نوآوریهای اجتماعی مورد مطالعه بارور بودهاند، تحلیل میکند.
فصل بعدی، توسط نادیابروکس، جرمی کندال و لاوینیا میتون، بر بیرمنگام تمرکز میکند، دومین شهر بزرگ انگلستان با تعداد روزافزون ساکنان، جوانترین جمعیت هر شهر بزرگ اروپایی و تنوع قابل توجه از نظر ترکیب قومی. در سطح شهر توافق کلی وجود دارد که یک سیستم رفاهی محلی باید از افراد آسیب پذیر حمایت کند و برابری و مشارکت را از نظر اجتماعی و اقتصادی تقویت کند. در بریتانیا، سیاست اجتماعی تمایل به تمرکز و تامین مالی دارد، اگرچه غالباً چگونگی اجرای این امر در سطح محلی وجود دارد. در بیرمنگام در مورد ماهیت اجتماعی اجماع وجود دارد.
مشکلات و فرایند تصمیم گیری سیاسی محلی اجازه میدهد تا راه حلهای سیاست توسعه یابد. یکی دیگر از دلایل اجماع، رشد اقتصادی است که برای همه شهرها مهم است و کیفیت زندگی ساکنان را افزایش میدهد، که معمولاً با شمول اجتماعی مرتبط است. اگرچه هماهنگی سیاستهای اجتماعی در بیرمنگام با مشارکت مشخص میشود، تصمیمات معمولاً بدون دخالت دولت محلی اجرا نمیشوند.
فصل درباره ژنو توسط پاتریشیا نائگلینشان میدهد که ترتیبات حکمرانی ژنو بر اساس یک دولت قوی محلی و کانونی است که از حمایت سازمانهای غیر انتفاعی یارانهای برای اجرای تصمیمات رفاهی محلی استفاده میکند. در زمینه سوئیس، که بر اساس اصل فرعی استوار است، این کاملاً یک استثنا است. این را میتوان با یک اداره دولتی قوی که بر تصمیمات رفاهی محلی به صورت محافظه کارانه تأثیر میگذارد و حضور اجماع نسبی در میان نیروهای سیاسی برای داشتن سیاستهای اجتماعی “سخاوتمندانه”، توضیح داد. با این حال، از دهه 2000، احزاب تازه وارد ثبات سیاسی و بحثهای طولانی مدت در شورای شهر و پارلمان کانتون را به چالش کشیده اند. هر دو نفوذ فرانسه همسایه، جایی که سیاستهای اجتماعی متمرکز و دولتی محور هستند و اقتصاد قوی ژنو که میتواند اقدامات اجتماعی “سخاوتمندانه” را تأمین کند بخشی از توضیح است. با این حال، در اداره چالشهای اجتماعی، نوآوری اجتماعی تمایل به افزایش دارد و به نظر میرسد در بخش عمومی یا حداقل تحت هدایت دولت محلی یا کانتونال اتفاق میافتد.
میلان، محور فصل جولیانا کوستا، روبرتا کوکا و روسانا تورری است، میتواند به عنوان شهری در حال گذار توصیف شود. بیش از دو دهه است که میلان تحت حاکمیت یک سیستم حکومتی به شدت بازارگرا است، به دنبال این لفاظی که ایجاد “فضای تجاری خوب” نه تنها روشی موثر برای تقویت رشد و نوآوری است، بلکه همچنین ریشه کنی فقر و ارائه استانداردهای زندگی بالاتر این رویکرد منجر به (الف) عدم سرمایه گذاری در خدمات رفاهی شده که مستقیماً توسط شهرداری ارائه میشود، به نفع یک سیستم رفاهی باقیمانده بر اساس مشارکت غیر انتفاعی و خصوصی و (ب) سرمایه گذاری عظیم در ابزارهای نئولیبرال دولت برای توسعه اقتصادی شهر، مانند ترویج رویدادهای بین المللی (Expo2015) و سرمایه گذاریهای بزرگ در املاک از طریق مشارکت خصوصی-دولتی. پس از برخی رسواییها و افزایش فزاینده نابرابریهای اجتماعی، انتخابات شهرداری به دنبال یک شیوه حکمرانی متمرکز بر رویکرد نوآوری اجتماعی، به ائتلاف جدیدی پاداش داد. با این حال، وضعیت دشوار مالی شهرداری، جاه طلبیهای دولت فعلی را کاهش داده است.
فصل بنیامین اورت درباره برلیننشان میدهد که برای مدت طولانی شهر از اسطوره “فقیر اما جذاب” بسیار استفاده میکرد. شعار رایج، اشاره به همزیستی فقر و خلاقیت در شهر، زیتگیست برلین را به خوبی وعده داد “یک زندگی خوب با پول کم”. از این رو، این شهر محل کارگران خلاق، هنرمندان، جهانگردان و جوانان از سراسر جهان بوده است، به معنای واقعی کلمه “عوامل تغییر” که به طور پایدار برلین را به عنوان مکانی برای سبکهای زندگی غیر متعارف و راه حلهای خلاقانه برای چالشهای روزانه طراحی کرده اند. به با این حال، این فصل استدلال میکند که منابع برلین برای سرمایه نوآورانه ممکن است در آینده نزدیک به دلیل ظهور دوباره چالشهای اجتماعی که تمایل دارند پیشرفتهای ناشی از نوآوریهای اجتماعی را تحت الشعاع قرار دهند، از بین بروند. روشهای بسیار متفاوتی برای دادن جایگاه مقدماتی به شیوهها و سازمانهای نوآورانه در معماری سیاستهای عمومی و اشکال حکمرانی وجود دارد. یک سیستم جدید
برای ایجاد رفت و برگشت بین سیستم اداری سیاسی و نوآوریهای اجتماعی هنوز باید توسعه داده شود.
بخش سوم کتاب بر انواع متمایز نوآوریها تمرکز دارد و دو جنبه اساسی را توصیف میکند. مورد اول به ویژگیهای داخلی آنها، رویکردها و ابزارهای مورد استفاده مربوط میشود. اهداف اصلی نوآوران و نوآوریها، و همچنین حاکمیت داخلی و سازماندهی نوآوریها ترسیم خواهد شد. جنبه دوم به زمینه نوآوری و شیوه برخورد نوآوران با آن مربوط میشود. ایجاد نوآوریها تا حد زیادی مشروط است و پویای آنها خطرناک است. تمرکز بر تعامل آنها با بافت شهری و شهری نوآوری، آب و هوای یک شهر و استراتژی سیاسی غالب محلی و نقش آن در زمینه سیاستگذاری که نوآوری در آن قرار دارد، است. مشارکت در این بخش نشان دهنده انتخاب موارد موردی دقیق تر و مفصل تر است که به عنوان بخشی از WILCO انجام شده است،2014)
فصل مقدماتی این بخش درباره ماهیت و ارتباط نوآوریهای اجتماعی محلی توسط آدالبرت ایورز و تاکو براندسنبه دو موضوع میپردازد اول از همه، رویکردها و ابزارهای مکرر در نوآوریهای اجتماعی محلی را شناسایی و تجزیه و تحلیل میکند که متفاوت از رویکردهای گذشته و غالب در حال حاضر است. اینها شامل جستجوی راههای جدید برای مخاطب قرار دادن کاربران و شهروندان است. تأکید بر خطرات جدید و رویکردهای مرتبط با مسائل مربوط به حقوق و مسئولیتها، شیوههای سازماندهی و کار ؛ و سرانجام توجه به مسائل مربوط به حکومت. ویژگیهای این نوآوریهای محلی ممکن است برای سیستمهای رفاهی در کل اهمیت داشته باشد، فراتر از معرفی موارد جدید ویژه در زمینههای خاص. در مرحله دوم، این فصل انواع روابط معمولی نوآوریها با محیط آنها را مورد بحث قرار میدهد، زیرا آنها در زمینههای محلی تعبیه شدهاند، از تحمل گرفته تا سیاستهای جریان اصلی. این به تعیین شرایط محلی و حمایت از نوآوریهای مورد نیاز برای ظهور، شکوفایی و تبدیل شدن بخشی از سیستمهای رفاهی محلی به روشهای مختلف کمک میکند. برای بحث در مورد سیاستهای نوآوری اجتماعی، یعنی رویکردها و ابزارها، و سیاستهای نوآوری اجتماعی، که روندهای توسعه آنها را در طول زمان شکل میدهد، از یک استعاره مشترک استفاده میشود: درک نوآوریهای اجتماعی به عنوان پیام هایی با محتوای قابل خواندن و مخاطبین در زمینههای (محلی) متفاوت درک میکنند، با فرض اینکه چنین پیامهایی راه خود را پیدا کنند، با درجهای از علاقه خوانده و تفسیر میشوند.
فصل بعدی در این قسمت سوم در مورد بنیاد MaMa ورشو است که توسط Renata Siemieńska، Anna Domaradzka و Ilona Matysiak شرح داده شده است. این یک سازمان غیر انتفاعی است که در ژوئن 2006 توسط مادران جوان و تحصیلکرده تأسیس شد. فعالیتهای آن مبتنی بر این ایده است که مادران و پدران دارای فرزندان خردسال باید بتوانند با از بین بردن موانع فرهنگی و معماری، مشارکت خود را در زندگی عمومی و اجتماعی محلی افزایش دهند. شیوههای کار بنیاد MaMa شامل کمپینهای اجتماعی است، مانند “ای ماما میا! من نمیتوانم کالسکه ام را اینجا سوار کنم! » – کمپینی برای تطبیق فضاهای عمومی با کالسکه و ویلچر ؛ کمپین هایی برای حقوق کارکنان، مانند “داستانهای وحشتناک”، که در آن نمونه هایی از اخراج مادران از شغل ذکر شده است. مشاوره حقوقی و روانشناسی ؛ و کارگاههای آموزشی برای زنان پناهنده بنیاد MaMa بسیاری از ابتکارات فرهنگی و هنری و همچنین پروژههای آموزشی را آغاز میکند. همچنین از باشگاههای مادران محلی که کارگاه هایی را برای مادران و رهبران محلی ترتیب میدهند پشتیبانی میکند و ارزش اقتصادی کار خانه زنان را ارتقا میبخشد.
” RODA ” (“والدین در عمل”) در زاگرب، توصیف شده توسط Gojko Bežovan، Jelena Matančević،Danijel Baturina، یک سازمان جامعه مدنی است که در سال 2001 توسط گروهی از مادران به عنوان پاسخی مستقیم برای کاهش مزایای مرخصی زایمان تأسیس شد. با گذشت زمان، این سازمان به گروهی از شهروندان دغدغه مند و مشغول تبدیل شد که علاقمند به ترویج و حمایت از حقوق حاملگی، والدین و دوران کودکی شرافتمندانه در کرواسی بودند. این سازمان که به طور کامل در برآوردن نیازهای اعضای خود مشغول بودند و مجهز به روحیه کارآفرینی بودند، اقدام به تولید پوشک پنبهای کرد که در کارگاههای سرپناهی سازماندهی شده بود. این اولین سازمان در نوع خود بود که در حوزه وسیع تر سیاست خانواده ظاهر شد. این سازمان به طور فعال در حمایت از تغییر مقررات در سیاستهای خانواده و بهداشت در سطح ملی و محلی مشارکت دارد.
Francesca Broersma، Taco Brandsen و Joost Fledderus در مورد فروشگاههای محله برای آموزش، تحقیق و توسعه استعدادها بحث میکنند(Buurtwinkel voor Onderwijs، Onderzoek en Talentontwikkeling، BOOTs) در آمستردام، ابتکاری از دانشگاه علوم کاربردی آمستردام. در BOOTs، دانش آموزان Hogeschool van Amsterdam (HvA)- تحت نظارت معلمان و حرفهای ها- خدمات خاصی (رفاهی) را برای ساکنان مناطق به اصطلاح مشکل دار ارائه میدهند. به این ترتیب، دانش آموزان مهارتهای عملی را توسعه میدهند و در عین حال به ساکنان محلههای محروم کمک میکنند، چه مستقیماً با ارائه خدمات به خود ساکنان و چه به طور غیر مستقیم با ارائه خدمات به سازمانهای همکار. خدمات ارائه شده توسط BOOT شامل ساعات مشاوره مالی، حقوقی و اجتماعی، پشتیبانی تکالیف برای کودکان 6 تا 10 ساله و آتلیهای برای نوسازی شهری است. علاوه بر این، بسته به نیازهای یک محله خاص، BOOTها ممکن است فعالیتهای دیگری را نیز انجام دهند.
فصل ایلوت استفنسون، تولید مشترک مسکن در یک منطقه بزرگ نوسازی شهری در لیل، نوشته شده توسط Laurent Fraisse، تجزیه و تحلیل میکند که چگونه یک اختلاف محلی در عملیات نوسازی منجر به یک نوآوری مسکن نمادین به نام Ilot Stephenson در حاشیه یکی از بزرگترین پروژههای نوسازی شهری در منطقه Roubaix-Tourcoing-Wattrelot شده است. اعتراض ساکنان به تخریب مسکن مردمی منجر به تولید مشترک بین معماران، مقامات محلی و ساکنان شد. دسترسی به خانهها با هزینه کم به لطف شیوهای نوآورانه از مداخله معماری که مشارکت ساکنان را در خود بازسازی محله خود تشویق میکند، به دست آمده است. مرحله ساختمان دیگر به عنوان یک پرانتز در زندگی ساکنان در نظر گرفته نمیشود، بلکه به عنوان یک فرصت مهم برای بیان عمومی و مشارکت مدنی در نظر گرفته میشود.
خدمات کودکان محله در پامپلونا، تجزیه و تحلیل توسط مانوئل آگیال هندریکسون و مارتا لوبت استانی، فعالیتهای اجتماعی با هدف پیشگیری از مشکلات اجتماعی در بین کودکان در پامپلونا است. آنها در نتیجه جنبشی از انجمنهای اجتماعی هستند که فعالیتهای اوقات فراغت برای کودکان و ادغام آنها در ساختار خدمات محلی دولت محلی را حفظ کرده و شیوه کار خاصی را حفظ کرده اند. آنها محدودیت هایی را بین تمرین کنندگان، داوطلبان و کاربران خدمات، که در واقع تولیدکننده مشترک خدمات هستند، نشان میدهند. این همچنین برخی از ابهاماتی را که ممکن است در پروژههای نوآوری اجتماعی مشاهده شود نشان میدهد. متولد ابتکار انجمنهای مردمی، به دلیل اثربخشی و کارایی آن توسط مقامات محلی، در ساختار شهرداری ادغام شد.
که همدلی اولیه چندانی با چنین سازمان هایی نداشت. طرفداران هم از مسئولیت عمومی سنتی در سمت چپ و هم از رویکرد شرکتی تری نسبت به مدیریت خدمات در سمت راست انتقاد کردهاند، اما به دلایل مختلف و گاه متضاد توانسته است حمایت را در هر دو طرف طیف سیاسی پیدا کند.
بنیامین اورت و آدالبرت اورز معتقدند که نوآوری “اقدامات کروزبرگ – کارآفرینی در منطقه” در برلینمنجر به در هم آمیختن دو موضوع میشود که معمولاً از هم جدا هستند: از یک سو، مشاوره فردی برای کارآفرینان (آینده) و از سوی دیگر، نگرانی با توسعه جامعه و برنامه ریزی شهری که به گروههای مختلف محلی میپردازد. “اقدامات کروزبرگ” نگرانیهای اقتصادی و اجتماعی را برطرف میکند. به عنوان مثال، کسانی که علاقمند به تاسیس یک شرکت نوپا هستند، توسط مربیان محلی نحوه درخواست یارانههای عمومی و نحوه راه اندازی یک کمپین بازاریابی موثر آموزش میبینند. با این حال، این پروژه همچنین برای ایجاد اعتبار در خیابانها با ایجاد پل هایی برای اقتصاد محلی تلاش میکند. رهبران پروژه و شرکت کنندگان استراتژی هایی را تدوین میکنند که چگونه مردم محلی میتوانند از بخشهای پررونق اقتصادی منطقه مانند مراقبتهای بهداشتی یا گردشگری سود ببرند. اختراعات مربوطه به شیوهای دوستدار محله طراحی شدهاند، به عنوان مثال،
Ambrosiano رفاه Fondazione در میلان، توسط Giuliana Costa و Stefania Sabatinelli مورد بحث قرار گرفت، توسط گروهی ناهمگن از بازیگران برای حمایت از افراد و خانواده هایی که با خطرات کوتاه مدت و کاهش بی ثباتی اقتصادی مواجه هستند، ایجاد شده است. این برنامه دسترسی افرادی که فاقد ضمانت مالی هستند و/یا سابقه “پرداخت کنندگان بد” را در گذشته دارند، به اعتبارات خرد کمک میکند. دو نوع اعتبار خرد وجود دارد: “اعتبار اجتماعی”، مختص افرادی است که به سختی میتوانند هزینههای اساسی (مانند پرداخت هزینه دانشگاه برای فرزندان خود یا هزینههای غیرمنتظره بهداشتی) و اعتبار برای مشاغل آزاد، برای غلبه بر بیکاری یا کم اشتغال دستورالعملهای اساسی برای برنامههای فعلی و آینده، رویکردی فعال در برابر سختیها است که به دنبال ایده “ما به شما کمک میکنیم تا به خودتان کمک کنید” و چرخش وجوه موجود به منظور پایداری طولانی مدت است.
فرزندان مادران مجرد (تنها)، تجزیه و تحلیل ماری نورفلدت، اولا سگنستام لارسون و آنا کاریگان، پروژهای است که توسط Fryshuset، یک سازمان شناخته شده و کارآفرین بخش سوم با طیف گستردهای از فعالیتها در زمینه سیاست جوانان انجام شده است. این پروژه با هدف حمایت و تقویت کودکانی که با مادری تنها زندگی میکنند در شرایط اقتصادی آسیب پذیر آغاز شد. از منظر بهداشت، تمرکز بر وضعیت روزمره کودکان و مادران است. این نمونهای از نوآوری است که در درون جامعه مدنی آغاز شده است، مطابق با نقش سنتی سازمانهای بخش سوم برای پیشگام بودن و تمرکز بر نیازهای جدید و گروههای جدید با نیازهایی که به طرق دیگر پوشش داده نمیشوند. در این نوآوری عناصر حمایت وجود دارد که هدف آنها توجه به مسئله فقر کودکان و وضعیت مادران مجرد بیکار یا کم درآمد است.
Joost Fledderus، Taco Brandsen و Francesca Broersma در مورد “شرکتهای کاری” در نایمخن بحث میکنند.، بنگاههای اجتماعی که هدف آنها استفاده مجدد از دریافت کنندگان کمکهای اجتماعی با فاصله قابل توجهی از بازار کار با ارائه مکانی برای آنها است.
جایی که آنها میتوانند کار و تحصیل را با هم ترکیب کنند. قرار است شرکت کنندگان با شرکت فعال در دورهها یا برنامههای آموزشی و عادت به ریتم کاری، آماده شغل شوند. علاوه بر این، آنها به منظور جمع آوری پول سرمایه گذاری شده در خود برنامه، محصولات خود را میفروشند یا خدمات ارائه میدهند. این بدان معناست که نقش بسیار فعال شرکت کنندگان انتظار میرود. برای شهرداری نایمخن، سیاست جدید شرکتهای کاری نشان دهنده یک تغییر اساسی است: از ایجاد مشاغل یارانهای به سوی تولید همزمان. این فصل ریشههای این تغییر و سازمان و عملکرد فعلی شرکتهای کاری را مورد بررسی قرار میدهد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.