آموزش GIS:نقد فمینیستی GIS

آموزش GIS:نقد فمینیستی GIS :تعاملات فمینیستی با GIS در دهه 1990 در قالب نقدهای قوی علیه GIS با الهام از نظریه های فمینیستی و پساپوزیتیویستی آغاز شد. آن نقدها عمدتاً ناهماهنگی معرفتی فرضی بین GIS و دانش فمینیستی را برجسته می‌کردند. GIS متهم شد که توسط معرفت شناسی های پوزیتیویستی و مردانه شکل گرفته است، به ویژه به دلیل تأکید آن بر بینش به عنوان راه اصلی شناخت. علاوه بر این، نقدهای فمینیستی ادعا کردند که GIS تا حد زیادی با موقعیت و بازتاب، دو مفهوم اصلی نظریه فمینیستی، ناسازگار است. انتقادات فمینیستی از GIS همچنین در مورد مسائل قدرت نهفته در شیوه های GIS، از جمله برتری مردان در روزهای اولیه صنعت GIS و توسعه شیوه های GIS برای اهداف نظامی و نظارتی بحث می شود.

در آغاز قرن بیست و یکم، جغرافیدانان فمینیست این نقدها را دوباره بررسی کردند و علیه ناسازگاری معرفت‌شناختی ذاتی بین روش‌های GIS و دانش فمینیستی استدلال کردند. آنها از تخصیص مجدد GIS توسط دانشمندان فمینیست در قالب شیوه های GIS انتقادی فمینیستی حمایت کردند. دیدگاه انتقادی GIS، مجموعه‌ای غیرمتعارف، بازسازی‌شده و رهایی‌بخش از شیوه‌های GIS را با نقد رویکردهای غالب تولید دانش، پیاده‌سازی GIS در تحقیقات اجتماعی مترقی آگاهانه انتقادی، و توسعه تکنیک‌های پساپوزیتیویستی GIS ترویج می‌کند. دانشمندان فمینیست با الهام از آن بحث ها، GIS را بازپس گرفتند و به طور موثر شیوه های GIS فمینیستی را توسعه دادند.

دوره آموزش حرفه ای gis

توضیحات موضوع:
  1. تعاریف
  2. نقدهای اولیه فمینیستی از GIS
  3. بازنگری در نقدهای اولیه و فراخوان برای تعامل انتقادی با GIS
  4. نتیجه گیری: از نقد تا GIS انتقادی

 

1. تعاریف

موقعیت : این ایده که هویت محققان بر فرآیند تحقیق و تعامل آنها با شرکت کنندگان در تحقیق تأثیر می گذارد.

انعکاس گرایی : فرآیندی برای در نظر گرفتن موقعیت محقق و تأثیرات این موقعیت بر تحقیق فرد.

2.  نقدهای اولیه فمینیستی GIS

در دهه 1990، انتقاداتی از GIS در بحبوحه “جنگ های علمی” مطرح شد، مجموعه ای از مناقشات پیچیده بین دانشمندان و دانشمندان علوم اجتماعی در مورد امتیاز معرفت شناختی که علم از آن برخوردار است و میزان تأثیرگذاری علم از نظر فرهنگی (Schuurman & Pratt, 2002). ). در این زمینه، منتقدان از انواع مختلف مطالعات فمینیستی و پساپوزیتیویستی استفاده کردند تا یک بررسی انتقادی از GIS را تدوین کنند.

2.1 GIS و پوزیتیویسم

یکی از نگرانی‌های عمده در مورد استفاده احتمالی از GIS در تحقیقات فمینیستی از این فرض ناشی می‌شود که روش‌های GIS ذاتاً با روش‌های کمی و معرفت‌شناسی پوزیتیویستی مرتبط هستند. منتقدان به پیوندهای بین خاستگاه GIS و انقلاب کمی جغرافیا اشاره کردند و استدلال کردند که مثبت گرایی و تجربه گرایی GIS از این رابطه ناشی می شود. به این ترتیب، GIS توسط برخی به عنوان یک ابزار اساسی محدود به روش های تحلیل کمی فضایی در نظر گرفته می شود. نقدهای GIS تحت تأثیر شک‌گرایی فمینیستی نسبت به عینیت و بی‌طرفی علم قرار داشت و ادعا می‌کرد که پوزیتیویسم یک ضعف معرفت‌شناختی ذاتی GIS است. این فرض که پوزیتیویسم زیربنای GIS است با مسئله‌سازی دوگانگی موضوع هستی‌شناختی GIS، جدایی اساسی بین تحلیلگر و موضوع تحلیل (Lake, 1993; ترشی، 1374; شوورمن و پرت، 2002).

علاوه بر این، منتقدان ادعا کردند که برخی از اهداف اصلی روش‌های GIS، تعمیم دادن به جهان و جستجوی اصول قابل اجرا جهانی است که به ناتوانی GIS در استفاده برای درک ذهنیت و تفاوت بین موضوعات تحقیق (که سپس تبدیل به اشیاء تحقیقاتی) (Lake, 1993). همانطور که Mei-Po Kwan (2002a) اشاره کرد، اگر روش‌های GIS در واقع ذاتاً پوزیتیویستی و جهان‌شمولی هستند و قادر به ارائه بینش‌هایی در مورد تفاوت‌های ذهنی نیستند (ادعای که او با آن مخالفت خواهد کرد، به 2.1 مراجعه کنید)، بنابراین برای جغرافی‌دانان فمینیست کاربرد چندانی ندارند. به ویژه زمانی که تمرکز تحقیقات آنها تولید فضایی تفاوت ها باشد.

2.2 GIS به عنوان یک فناوری مردانه

علاوه بر نقد پوزیتیویسم، منتقدان گفتمان فمینیستی را که علم را مردانه معرفی می کند، به GIS نیز بسط داده اند. محققان فمینیستی مانند دونا هاراوی (1991) استدلال کردند که محرومیت زنان از علم و امتیاز بینایی و بینایی که به ناظر مرد غربی قدرت می‌دهد منجر به سوگیری مردانه از علم شد. آنها ادعا کردند که دید بی‌تنهای بی‌جسم توصیف‌شده به‌عنوان «حیله‌ی خدا»، نمایانگر یک نگاه مردانه فضول، فضول و فضولی است (برای جزئیات بیشتر در مورد «حیله‌ی خدا» و نقد اتکای GIS به بینایی، به 1.3 مراجعه کنید. روش‌های مردانه شناختی نیز با عینیت علمی تلفیق شده است. جغرافیدانان فمینیست با تکیه بر نظریه روانکاوی، رابطه بین تمرین بصری جغرافیا و میل مردانه و لذت در نگاه کردن را بررسی کرده اند (Haraway, 1991; Rose, 1992). با تکیه بر این نقدهای ریشه ای علم و بینش، منتقدان استدلال کردند که GIS از نظر اجتماعی به عنوان مردانه ساخته شده است، زیرا شبکه فضای زمانی دکارتی GIS دلالت بر وجود یک دیدگاه خارجی در مورد موضوع تحقیق دارد. آنها همچنین استدلال کردند که GIS با ارائه دانش به عنوان داده مبتنی بر داده و علمی و به واسطه قدرت و جذابیت فناوری اطلاعات و دیجیتال، دانش را به شیوه ای بسیار معتبر و مردانه ارائه می کند (Bondi & Domosh, 1992; Pickles, 1995).

2.3 نقد قدرت بینایی

مجموعه سومی از مسائل مربوط به استفاده از روش های GIS توسط جغرافیدانان فمینیست از این واقعیت پدید آمد که ابزار GIS تولید دانش به شدت بر بینش و تجسم متکی است. نظریه پردازان اجتماعی قدرت عینیت بخشیدن به بینش والا و تصاحب بصری جهان را در علم به طور عام و در جغرافیا به طور خاص مورد نقد قرار داده اند. آنها بر محوریت بینش در ایجاد اقتدار و حفظ نظم تاکید کرده اند و حس تسلط را که یک ناظر از بررسی بصری منظره از ارتفاعات فرمانده به دست می آورد را منتقل کرده اند (Kwan, 2002a; Pavlovskaya & St. Martin, 2007; Rose, 1992).

نظریه پردازان فمینیست این نقدها را گسترش دادند و تقدم بینش و تکیه بر فناوری های بصری در جامعه مدرن را برای ایجاد ادعاهای حقیقت در علم و حفظ قدرت سیاسی برجسته کردند. دونا هاراوی (1991، 189) استدلال کرده است که ادعاهای علمی در مورد عینیت بر چیزی استوار است که او آن را “حیله خدایی دیدن همه چیز از ناکجاآباد” می نامد، وضعیتی که در آن تصور می شود دانشمند دانا/بی بدن قادر به دستیابی به یک دیدگاه عینی منفک است. دنیایی کاملاً قابل شناخت در حالی که جانبداری و ذهنیت او انکار می شود. جغرافی دانان فمینیست نقد بینایی را برای استفاده از تجسم در شیوه های GIS به طور کلی و برای استفاده از تصاویر سنجش از دور به طور خاص اعمال کرده اند. به طور خاص،

2.4 محدودیت داده های GIS

جغرافیدانان فمینیست همچنین به برخی از محدودیت‌های داده‌هایی که معمولاً در پروژه‌های GIS استفاده می‌شوند اشاره کردند که فکر می‌کردند GIS با برخی از موضوعات کلیدی در تحقیقات فمینیستی، به ویژه با اهمیت بازتاب و علاقه به زندگی زنان سازگار نیست. GIS به دلیل ارتباط آن با سنت علوم فضایی عقیم، به دلیل ترویج مفهوم سازی دکارتی از فضا که نمی تواند روابط، شبکه ها، پیوندها یا احساسات را که توصیف کننده تجربیات زنان باشد، نشان دهد، سرزنش شد. همچنین ادعا شد که تکیه GIS بر نقشه‌ها و تصاویر سنجش از دور اجازه مطالعه مقیاس‌های فعالیت‌های انسانی مرتبط با الگوهای تمایز جنسیتی، مانند فضاهای شخصی و خانگی را نمی‌دهد (Bondi & Domosh, 1992; Kwan, 2002a, 2002b). .

علاوه بر این، از آنجایی که روش‌های مرسوم GIS اغلب شامل استفاده از داده‌های ثانویه می‌شوند، تصور می‌شد که بازتاب به دلیل قطع ارتباط و عدم تعامل بین محقق و مورد تحقیق تقریباً غیرممکن است (Kwan, 2002b). به عنوان مثال، محققان فمینیست استفاده مکرر از داده‌های سرشماری در GIS را هم به دلیل ماهیت داده‌های ثانویه و هم به دلیل اینکه دسته‌های سرشماری به دلیل تعمیم بیش از حد و تا حدی ناسازگار برای درک پیچیدگی‌های هویت‌ها مورد انتقاد قرار گرفته‌اند را مشکل‌ساز می‌دانند (Kwan, 2002a; Elwood, 2008).

2.5 کاربران و عوامل GIS

آخرین رشته اصلی از انتقادات منتشر شده نسبت به GIS مربوط به جغرافیای فمینیستی مربوط به دسترسی و قدرت بر فناوری GIS است. با توجه به استفاده گسترده آنها توسط ارتش، GIS و فن آوری های مکانی به دلیل حمایت از ساختارهای قدرت، اقدامات نظارتی و نظامی گری مورد انتقاد قرار گرفته اند (Pickles, 1995). همچنین نگرانی‌هایی در مورد تجاری‌سازی گسترده GIS، وابستگی آن به بخش خصوصی برای تهیه سخت‌افزار و نرم‌افزار، و پتانسیل کار مشاوره‌ای سودآور وجود داشت (Flowerdew, 1998).

علاوه بر این، به غلبه مردان در روزهای اولیه صنعت GIS و نیز شبه غیبت زنان به عنوان اشیا یا موضوع فناوری های نقشه برداری قبل از پایان قرن بیستم اشاره شده است. به طور کلی، تاریخ GIS به عنوان یکی از انسان‌ها، نوآوری‌های آنها و پیشرفت علم نوشته شده است (Pavlovskaya & St. Martin، 2007). در نهایت، جغرافیدانان و برنامه ریزان اجتماعی هشدار داده اند که GIS ممکن است اطلاعات، دانش، مؤسسات و گروه های اجتماعی را که می توانند در تصمیم گیری درگیر شوند، محدود کند. آنها اشاره کرده اند که GIS اغلب از یک تقسیم بین اجتماعی و علمی پشتیبانی می کند که منجر به ایجاد نخبگان تکنوکرات می شود (Pickles, 1995).

 

3.  بازنگری در نقدهای اولیه و فراخوان برای تعامل انتقادی با GIS

در دهه اول قرن بیست و یکم، محققان فمینیست نقدهای دهه 1990 از GIS را مورد بازبینی قرار دادند. آنها به جای کنار گذاشتن GIS به دلیل ناسازگاری معرفتی مفروض با حوزه تحقیقاتی خود، ماهیت کمی ذاتی GIS را زیر سوال بردند و از توسعه GIS انتقادی و فمینیستی حمایت کردند. از آنجایی که چند پروژه حیاتی GIS در حال حاضر پتانسیل نشان می‌دادند، آن‌ها از آن حمایت کردند که برخلاف جریان اصلی GIS، چنین رویکردهای حیاتی می‌تواند GIS را به ابزاری برای تحقیقات پیشرونده و تغییرات اجتماعی تبدیل کند.

3.1 بررسی روابط GIS با پوزیتیویسم

جغرافیدانان فمینیست در حالی که از GIS فمینیستی حمایت می کردند، ارتباط بین GIS و پوزیتیویسم را دوباره مورد بازجویی قرار دادند. Mei-Po Kwan (2002a) با استناد به استدلال‌های قبلی علیه ارتباط ضروری بین جغرافیای کمی و پوزیتیویسم (لاوسون، 1995)، ارتباط ذاتی بین روش‌های GIS و معرفت‌شناسی پوزیتیویستی/مردگرا را رد کرد. به گفته او، این ارتباط مبتنی بر تلفیق پوزیتیویسم و ​​روش های کمی در انقلاب کمی بود. در عوض، او استدلال کرد که تحقیقات فمینیستی می‌تواند بخشی از فرآیند جداسازی تکنیک‌ها، مانند GIS، از مواضع هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی باشد. در مجموع، او ارتباطی بین روش‌های GIS و معرفت‌شناسی پوزیتیویستی تشخیص داد، اما به گفته او، این ارتباط به‌جای ذاتی، از لحاظ تاریخی و مکانی به‌صورت احتمالی بود.

3.2 پر کردن شکاف بین GIS و تحقیقات فمینیستی

برای طرفداران GIS فمینیستی، GIS ذاتاً مردانه گرایانه تر از مثبت گرایی ذاتی نیست. همان طور که جغرافی دانان فمینیست هرگونه ارتباط اجتناب ناپذیر بین GIS و پوزیتیویسم را رد کردند، نادین شوورمن (2002) این پیش فرض را که فناوری، و بنابراین GIS، ذاتاً مردانه است، با این ادعا که فقط «آنقدر که ما اجازه می دهیم مردانه است، به چالش کشید. ” از این رو، طرفداران فمینیست GIS شیوه های جایگزین GIS را تشویق می کنند که به جای محدود شدن توسط استعدادهای فرضی مردانه، با تحقیقات فمینیستی سازگار و حتی از آنها الهام گرفته می شود.

نادین شوورمن و جرالدین پرت (2002) استدلال کردند که شک و تردید فمینیستی نسبت به مخالفت دوتایی ممکن است نقشی کلیدی در توسعه تعامل سازنده بین نظریه‌های انتقادی، از جمله نظریه‌های فمینیستی، و GIS داشته باشد. آنها از توسعه درک بیشتر و انتقادات بازتر از GIS توسط متخصصان GIS بر خلاف آنچه که آنها نگرش “خارجی برتر اخلاقی و فکری” از منتقدان قبلی می دانستند حمایت کردند (Schuurman & Pratt, 2002). آنها درخواست انتقاد کردند که به درک نحوه عملکرد GIS به عنوان یک سیستم دانش کمک می کند که به نوبه خود فرصت هایی را برای تولید حقیقت در غیر این صورت باز می کند.

سارا مک لافرتی به منظور تطبیق GIS و جغرافیای فمینیستی، رویکرد متفاوتی را در پیش گرفت و برخی از نقاط تلاقی بین این دو حوزه را بررسی کرد که به گفته او، «سرسختانه از هم جدا بودند» (2002، 263). به طور خاص، او تشخیص داد که هر دو زمینه توجه خاصی به زمینه جغرافیایی و زمینه زندگی روزمره در محل دارند. به طور کلی، او استدلال می کند که GIS می تواند تحقیقات فمینیستی را با توصیف زمینه های اجتماعی- فضایی زندگی زنان غنی کند. به طور مشابه، Mei-Po Kwan (2002a) ادعا کرد که روش‌های GIS به‌ویژه برای توصیف و نمایش زمینه مناسب هستند، به‌ویژه که با مقیاس فضایی خوب سروکار دارند، و سطوح جزئیات و انعطاف‌پذیری را برای دستیابی به روش‌های دیگر دشوار می‌سازند.

3.3 تجسم توانبخشی

طرفداران فمینیست GIS به موازات مخالفت خود با انتقاد از GIS به عنوان پوزیتیویستی و مردانه گرایانه، به نقد دیدگاه متعالی GIS نیز پرداختند. به گفته می-پو کوان (2002a, 2002c)، منتقدانی که در دهه 1990 هاراوی (1991) را مورد استناد قرار دادند، یک جنبه مهم از مانیفست سایبورگ او را حذف کردند: امکان تصاحب “دیدگاه چشمان خدا” برای فمینیست ها و براندازی دیدگاه های او. موضوع استاد وی بر ضرورت جایگزینی نقد بینش در بافت اجتماعی و تاریخی آن تاکید کرد و خاطرنشان کرد که همه تجسم‌ها عینیت‌بخش یا مردانه نیستند، بلکه این بینش همیشه جزئی و مجسم است.

نظریه پردازان فمینیست نیز نوع دید فعال شده توسط GIS را از حالت انتزاعی بازیابی کردند. آنها پیشنهاد کردند که تجسم می تواند مجدداً جسمی شود و به عنوان یک منظره از بدن به جای نمایی از ناکجاآباد قرار گیرد (هاروی، 1991؛ رز، 2001). بر اساس این مقدمات، محققان فمینیست استدلال کردند که تجسم های انتقادی و غیر غالب، از جمله از طریق استفاده از GIS امکان پذیر می شود. آنها همچنین خاطرنشان کردند که زنان می‌توانند از GIS برای تولید شیوه‌های بصری جدید استفاده کنند که می‌تواند فضاهای جنسیتی را بهتر نشان دهد، که می‌تواند شیوه‌ای زنانه برای دیدن اتخاذ کند، و بازتاب‌کننده‌تر باشد (Kwan, 2002a؛ Pavlovskaya & St. Martin, 2007).

3.4 GIS و روش های غیر کمی

به منظور تقویت بیشتر سازگاری GIS با تحقیقات فمینیستی، از آنجایی که روش‌های کیفی اغلب در تحقیقات فمینیستی مناسب‌تر در نظر گرفته می‌شوند، جغرافی‌دانان مدافع GIS فمینیستی، پیوندهای بین GIS و داده‌های کمی و احتمال ترکیب داده‌های کیفی را در پروژه‌هایی که بر آن تکیه می‌کنند، دوباره بررسی کرده‌اند. روش های GIS اول، محققان ادعا کردند که، حتی زمانی که بر داده‌های کمی تکیه می‌کنند، نوع تجسم فعال شده توسط روش‌های GIS امکان تحلیل تفسیری‌تری را نسبت به تحلیل کمی معمولی فراهم می‌کند. به عنوان مثال، استفاده از تجسم سه بعدی از مسیرهای زندگی افراد به ویژه برای مطالعه تحرک‌های مکانی-زمانی جنسیتی روزانه مؤثر بوده است (Kwan, 2002a, 2002b). دوم، جغرافی دانان فمینیست از پروژه های ترکیبی از جمله GIS حمایت کرده اند. از آنجایی که GIS برای تجزیه و تحلیل زمینه مناسب است، استفاده از آن می تواند زندگی و تجربیات افراد را در ارتباط با داده های کیفی سنتی مانند مصاحبه های شخصی اطلاع دهد. در چنین مواردی، ترکیب روش‌های GIS با روش‌های دیگر، امکان تمرکززدایی از روش‌های متداول GIS را در حالی که پرسش تحقیق را جدیدتر می‌کند، فراهم می‌کند (Kwan, 2002b؛ McLafferty, 2002). سوم، محققان خاطرنشان کردند که پیشرفت‌های اخیر در نرم‌افزار GIS شروع به امکان ترکیب داده‌های کیفی، مانند کلیپ‌های ویدئویی و عکس‌های تاریخی کرده است (McLafferty، 2002؛ Kwan، 2002b). نقشه طرح و نقشه های ذهنی نیز به طور فزاینده ای به عنوان راهی برای ادغام داده های کیفی در قالب روایت های فضایی فردی به GIS در نظر گرفته می شوند (مک لافرتی، 2002؛ کوان، 2002b). در حقیقت،

3.5 اذعان به نقش زنان در GIS

در نهایت، محققان فمینیست GIS با تصدیق نقش زنان در طول توسعه این رشته، نظراتی را در رابطه با غلبه مردان در تاریخ GIS بیان کردند. در حالی که تشخیص می دادند که هر دو زمینه نقشه برداری (دیجیتال) و GIS تحت سلطه مردان بوده و باقی مانده است، آنها از آثاری در مورد تاریخچه نقشه برداری و همچنین از دانش خود از جامعه و صنعت GIS استفاده کردند تا حضور زنان در این دو حوزه را تصدیق کنند. (پاولوسکایا و سنت مارتین، 2007؛ کوان، 2002 ب؛ شوورمن، 2002). ماریانا پاولوسکایا و کوین سنت مارتین (2002) به افزایش تعداد زنان در میان مدیران شرکت های GIS اشاره کردند، اگرچه مردان هنوز اکثریت زیادی را تشکیل می دادند، و بر تعداد بالای زنان در مشاغل رده پایین GIS که به عنوان مثال در دیجیتال سازی نقشه و کیفیت نقش دارند، تأکید کردند. کنترل، یا ایجاد و تصحیح اطلاعات مکانی دیجیتال. در کنار Nadine Schuurman (2002)، آنها همچنین بر تعداد فزاینده زنان در زمینه GIS در دانشگاه، چه به عنوان اساتید و چه به عنوان دانشجو، تاکید کردند. برای آنها “اعتراف به چنین حضوری [اولین گام] به سوی بازپس گیری موضوع نقشه برداری فمینیستی و بازخوانی GIS معاصر به عنوان یک عمل فمینیستی بود” (Pavlovskaya & St. Martin، 2007).

3.6 بازیابی GIS

در مجموع، طرفداران GIS فمینیستی اصرار داشتند که عامل مهم کاربر GIS را در نظر بگیرند و از تقویت اشکال GIS حمایت کردند (Schuurman & Pratt, 2002; McLafferty, 2002; Kwan, 2002c). Mei-Po Kwan (2002b) از نوعی “جبر فناوری” که از ملاحظات اقدامات خرابکارانه GIS جلوگیری می کند توصیه کرد. محققان استدلال کردند که راه مقابله با شیوه‌های غالب GIS در ایجاد پایگاه‌های داده جایگزین و توسعه الگوریتم‌های اختصاصی به جای استفاده از مجموعه داده‌های از پیش ساخته شده و بسته‌های GIS به آسانی در دسترس است. به طور کلی، محققان فمینیست GIS در مورد تعاملات انتقادی و تجسم مجدد GIS به عنوان یک استراتژی فمینیستی برای بازیابی GIS بحث کردند. آنها در فراخوان خود برای “نوشتن سایبورگ”، دانشمندان فمینیست و به ویژه زنان جوان را تشویق کردند. تعامل با GIS و توسعه شیوه های GIS مطابق با معرفت شناسی فمینیستی (کوان، 2002 ب؛ شوورمن، 2002). به ویژه، کوان استدلال کرده است که چنین شیوه‌های GIS فمینیستی باید به بدن و احساسات توجه داشته باشد، می‌تواند اشکال هنری یا بیانی متفاوت از نمونه‌های بازنمایی یا تحلیلی سنتی داشته باشد، و می‌تواند «درک GT را به‌عنوان دستگاه علمی برای تولید هدف به چالش بکشد. دانش یا به عنوان ابزار سلطه» (کوان، 2007).

 

4. نتیجه گیری: از نقد تا GIS انتقادی

در دهه 1990، انتقادات قوی از GIS با تکیه بر گفتمان‌های فمینیستی و پساپوزیتیویستی برای افشای مسائل قدرت نهفته در شیوه‌های GIS و برجسته کردن سوگیری احتمالی GIS نسبت به معرفت‌شناسی پوزیتیویستی و مردانه پدید آمد. در پاسخ، در اوایل دهه 2000، جغرافیدانان فمینیست این نقدها را مجدداً متنی کردند، علیه ناسازگاری معرفتی ذاتی بین روش‌های GIS و دانش فمینیستی استدلال کردند و از استفاده مجدد از GIS توسط دانشمندان فمینیست در قالب شیوه‌های فمینیستی انتقادی GIS دفاع کردند. در دهه دوم قرن بیست و یکم، جغرافیدانان فمینیست تا حد زیادی از بحث در مورد سازگاری معرفت شناختی و نظری GIS با دانش فمینیستی فاصله گرفتند و به بحث در مورد جغرافیای دیجیتال فمینیستی و تجسم جغرافیایی به طور گسترده‌تر روی آوردند (رجوع کنید به Elwood & Leszcynski، 2018, 2018). برای یک مرور کلی). در همین حال، بسیاری به درخواست برای توسعه شیوه‌های GIS فمینیستی پاسخ داده‌اند و در واقع روش‌های GIS را به روش‌هایی که از جریان اصلی کار GIS دور است، در کار خود ادغام کرده‌اند. (برای نمونه، نگاه کنید به باقری، 2014؛ فریرا و سالوادور، 2015؛ یا Gieseking، 2018). شیوه های فمینیستی GIS به دور از اجرای یک راه واحد، متنوع هستند. آنها در پروژه های ترکیبی در کنار انواع دیگر روش های تحقیق گنجانده شده اند، آنها بر توسعه تجسم ها، مجموعه داده ها و الگوریتم های جدید متکی هستند و از طریق معرفت شناسی های غیر صریح فمینیستی نفوذ کرده اند. امروزه، میراث تعامل فمینیستی با GIS در هر شاخه ای از GIS مهم آشکار است و بسیاری از جغرافیدانان فمینیست از گنجاندن روش های GIS در تحقیقات خود تردیدی ندارند. بسیاری به درخواست برای توسعه شیوه‌های GIS فمینیستی پاسخ داده‌اند و در واقع روش‌های GIS را به روش‌هایی که از جریان اصلی کار GIS دور است، در کار خود ادغام کرده‌اند. (برای نمونه، نگاه کنید به باقری، 2014؛ فریرا و سالوادور، 2015؛ یا Gieseking، 2018). شیوه های فمینیستی GIS به دور از اجرای یک راه واحد، متنوع هستند. آنها در پروژه های ترکیبی در کنار انواع دیگر روش های تحقیق گنجانده شده اند، آنها بر توسعه تجسم ها، مجموعه داده ها و الگوریتم های جدید متکی هستند و از طریق معرفت شناسی های غیر صریح فمینیستی نفوذ کرده اند. امروزه، میراث تعامل فمینیستی با GIS در هر شاخه ای از GIS مهم آشکار است و بسیاری از جغرافیدانان فمینیست از گنجاندن روش های GIS در تحقیقات خود تردیدی ندارند. بسیاری به درخواست برای توسعه شیوه‌های GIS فمینیستی پاسخ داده‌اند و در واقع روش‌های GIS را به روش‌هایی که از جریان اصلی کار GIS دور است، در کار خود ادغام کرده‌اند. (برای نمونه، نگاه کنید به باقری، 2014؛ فریرا و سالوادور، 2015؛ یا Gieseking، 2018). شیوه های فمینیستی GIS به دور از اجرای یک راه واحد، متنوع هستند. آنها در پروژه های ترکیبی در کنار انواع دیگر روش های تحقیق گنجانده شده اند، آنها بر توسعه تجسم ها، مجموعه داده ها و الگوریتم های جدید متکی هستند و از طریق معرفت شناسی های غیر صریح فمینیستی نفوذ کرده اند. امروزه، میراث تعامل فمینیستی با GIS در هر شاخه ای از GIS مهم آشکار است و بسیاری از جغرافیدانان فمینیست از گنجاندن روش های GIS در تحقیقات خود تردیدی ندارند.

منابع:

باقری، ن (1393). نقشه های جی آی اس کیفی چه می گوید و چه چیزی نمی گوید: بینش هایی از نقشه برداری زنان در فضاهای عمومی تهران. مجله جغرافیای فرهنگی، 31 (2)، 166-178. DOI: 10.1080/08873631.2014.906848

Bondi, L., & Domosh, M. (1992). چهره‌های دیگر در مکان‌های دیگر: درباره فمینیسم، پست مدرنیسم و ​​جغرافیا. محیط و برنامه ریزی د: جامعه و فضا، 10 (2)، 199-213. DOI: 10.1068/d100199

الوود، اس (2008). اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه: مسیرهای تحقیقاتی آینده با انگیزه GIS انتقادی، مشارکتی و فمینیستی. جئوژورنال، 72 (3-4)، 173-183. DOI: 10.1007/s10708-008-9186-0

الوود، اس.، و کوپ، ام. (2009). GIS کیفی: رویکرد ترکیبی . لس آنجلس: سیج.

الوود، اس.، و لژچینسکی، ا. (2018). جغرافیای دیجیتال فمینیستی جنسیت، مکان و فرهنگ، 25 (5)، 1-16. DOI: 1080/0966369X.2018.1465396

فریرا، ای.، و سالوادور، آر. (2015). “نقشه برداری وب مشارکتی لزبین: برهم زدن ناهمسانی در پرتغال.” جنسیت، مکان و فرهنگ، 22 (7)، 954-970. DOI: 10.1080/0966369X.2014.917276

Flowerdew, R. (1998). واکنش به حقیقت زمینی محیط زیست و برنامه ریزی الف، 30 (2)، 289-301. DOI: 10.1068/a300289

Gieseking، JJ (2018)، عملیات جدید: Queering GIS با نرم افزار به اندازه کافی خوب. The Canadian Geographer / Le Géographe canadien, 62 , 55-66. DOI: 10.1111/cag.12397

هاراوی، دی جی (1991). سیمیان ها، سایبورگ ها و زنان: اختراع مجدد طبیعت . نیویورک: روتلج.

کوان، ام (2002). تجسم فمینیستی: بازبینی GIS به عنوان یک روش در تحقیقات جغرافیایی فمینیستی. سالنامه انجمن جغرافیدانان آمریکایی، 92 (4)، 645-661. DOI: 10.1111/1467-8306.00309

کوان، ام (2002). آیا GIS برای زنان است؟ تأملاتی در مورد گفتمان انتقادی در دهه 1990. جنسیت، مکان و فرهنگ، 9 (3)، 271-279. DOI: 10.1080/0966369022000003888

کوان، ام (2007). تأثیرگذاری بر فناوری‌های جغرافیایی: به سوی یک سیاست فمینیستی احساس. جغرافی دان حرفه ای، 59 (1)، 22-34. DOI: 10.1111/j.1467-9272.2007.00588.x

دریاچه، RW (1993). برنامه ریزی و جغرافیای کاربردی: پوزیتیویسم، اخلاق و سیستم های اطلاعات جغرافیایی. پیشرفت در جغرافیای انسانی، 17 (3)، 404-413. DOI: 10.1177/030913259301700309

لاوسون، وی (1995). سیاست تفاوت: بررسی دوگانگی کمی/کیفی در تحقیقات فمینیستی پساساختارگرا. جغرافی دان حرفه ای، 47 (4)، 449-457. DOI: 10.1111/j.0033-0124.1995.00449.x

مکلافرتی، اس ال (2002). نقشه برداری از دنیای زنان: دانش، قدرت و مرزهای GIS. جنسیت، مکان و فرهنگ، 9 (3)، 263-269. DOI: 10.1080/0966369022000003879

پاولوفسکایا، من (2002). نقشه‌برداری تغییرات شهری و تغییر GIS: دیدگاه‌های دیگر از تجدید ساختار اقتصادی. جنسیت، مکان و فرهنگ، 9 (3)، 281-289. DOI: 10.1080/0966369022000003897

Pavlovskaya، M.، & Martin، KS (2007). فمینیسم و ​​سیستم های اطلاعات جغرافیایی: از یک شی گمشده تا یک موضوع نقشه برداری. قطب نما جغرافیا، 1 (3)، 583-606. DOI: 10.1111/j.1749-8198.2007.00028.x

Pickles, J. (1995). حقیقت زمین: پیامدهای اجتماعی سیستم های اطلاعات جغرافیایی . نیویورک، نیویورک: گیلفورد.

رز جی (1992). جغرافیا به عنوان علم مشاهده: چشم انداز، نگاه و مردانگی. طبیعت و علم: جستارهایی در تاریخ معرفت جغرافیایی، 28 ، 8-79.

رز، جی (2001). متدولوژی های بصری لندن، هزار اوکس، کالیفرنیا: انتشارات سیج.

Schuurman, N., & Pratt, G. (2002). مراقبت از موضوع: فمینیسم و ​​نقد GIS. جنسیت، مکان و فرهنگ، 9 (3)، 291-299. DOI: 10.1080/0966369022000003905

Schuurman, N. (2002). زنان و فناوری در جغرافیا: مانیفست سایبورگ برای GIS. The Canadian Geographer / Le Géographe canadien, 46 (3), 258-265. DOI: 10.1111/j.1541-0064.2002.tb00748.x

اهداف یادگیری:
  • دفاع یا رد این ادعا که فرهنگ مردانه کار کامپیوتری به طور کلی، و کار GIS به طور خاص، نابرابری جنسیتی در آموزش و آموزش GIS&T و تفکیک شغلی در نیروی کار GIS&T را تداوم می بخشد.
  • درباره نقش بالقوه عاملیت (عمل فردی) در مقاومت در برابر شیوه‌های مسلط و استفاده از GIS&T به روش‌هایی که با معرفت‌شناسی و سیاست فمینیستی سازگار است، بحث کنید.
  • این استدلال را توضیح دهید که GIS و سنجش از دور یک روش “ناجسمان” برای شناخت جهان را تقویت می کنند.
سوالات ارزشیابی آموزشی:
  1. چرا نقدهای فمینیستی در ابتدا GIS را به پوزیتیویستی متهم می کردند و چگونه این نقد به چالش کشیده شده است؟
  2. چرا نقدهای فمینیستی در ابتدا GIS را به مردانگی متهم کردند و چگونه این نقد به چالش کشیده شده است؟
  3. از چه جهت GIS در ابتدا با معرفت‌شناسی فمینیستی ناسازگار بود؟
  4. جغرافی دانان فمینیست پیشنهاد می کنند که شیوه های GIS فمینیستی باید چگونه باشد؟

سیستم اطلاعات جغرافیایی

GIS درآموزش arcgisآموزش GISآموزش GIS از مبتدی تا حرفه ای درآموزش GIS به روش گام به گام درآموزش GIS:نقد فمینیستی GISآموزش GISدرآموزش جی آی اس درآموزش رایگان GISآموزش رایگان GIS درآموزش کاربردی GIS درآموزش مجازی GISآموزش محیط نرم افزار GISارزیابی زمین در GISاصفهاناصفهان GISالگوی فضایی در GISامکان سنجی در GISبرگزاری دوره GIS دربهترین استاد جی آی اس دربهترین کتاب GISبهترین کلاس GIS دربهترین کلاس جی آی اس دربهترین موسسه GIS دربهترین موسسه جی آی اس درپتانسیل سنجی در GISپراکنش جغرافیایی در GISپکیج آموزش حرفه ای GISپهنه بندی اقلیمی درGISتحلیل در GISتحلیل فضایی در GISتخصصی نمودن GISتکنولوژی سیستم اطلاعات جغرافیاییتوپولوژی در gisتوسعه GISثبت نام gisثبت نام پیشرفته GISثبت نام پیشرفته درثبت نام مقدماتی GISثبت نام مقدماتی GISدردانلود آموزش GISدانلود کتاب آموزش GIS دردرون یابیدوره آموزش GISدردوره آموزش نرم افزار GISدوره آموزشی جی آی اس دررسترزر ساخت داده مکانی در GISسامانه اطلاعات جغرافیاییسخت افزار در GISسعید جوی زادهسمینار آموزش GIS درسنجش از دورسه بعدی در GISشبیه سازی در GISفیلم آموزشی GIS درکاربرد GISکاربرد جی آی اسکارگاه GIS درکارگاه آموزشی GIS درکارگاه جی آی اس درکلاس آموزش GISکلاس آموزشی GIS درگراف در GISمدرک معتبر GISمدل سازی در GISمدل های وزن دهیمکان یابیموسسه چشم انداز هزاره سوم مللنرم افزار در GISنصب GISنقشه های رقومیوکتورویدئو آموزشی GIS درویژه داوطلبین ارشد در

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید