1. معرفی
افزایش تقاضا برای تولیدات زمین، کشاورزان را تشویق می کند تا استفاده خود از زمین های قابل کشت را تشدید کنند [ 1 ، 2 ، 3 ، 4 ]. کشت چندگانه با کاشت و برداشت چندین بار در سال در مزرعه کشاورزی شکل مهمی از کشت در چین و سایر کشورهای آسیای جنوب شرقی است [ 5 , 6 , 7 , 8]. شدت کشت به تعداد چرخه های زراعی در واحد سطح در سال اشاره دارد، در حالی که چرخه های زراعی به تعداد محصولات برداشت شده در سال، مانند کشت تک، کشت مضاعف و سه کشت اشاره دارد. تغییرات در شدت کشت نه تنها منعکس کننده تغییرات در شیوه های استفاده از زمین کشاورزی است، بلکه منعکس کننده تغییر عملکرد زمین کشاورزی است [ 9 ، 10 ، 11 ]. درک الگوی منظر و تغییر مکانیسم در کشت های متعدد می تواند به ارائه یک مرجع علمی برای برنامه ریزی کاربری های زمین های زراعی کمک کند [ 11 ، 12 ، 13 ، 14 ].
تغییر دینامیکی شدت کشت تحت تأثیر تعدادی از عوامل مانند شرایط طبیعی، سیاست و شرایط اجتماعی است [ 15 ، 16 ، 17 ، 18 ، 19 ، 20 ]. به طور کلی، عوامل اجتماعی، اقتصادی و فناوری میتوانند بر تغییرات کاربری منطقهای در مقیاس زمانی کوتاه تأثیر بگذارند، در حالی که عوامل طبیعی از طریق یک فرآیند نسبتاً طولانی جانشینی باعث تغییر در پوشش زمین میشوند. در میان همه عوامل، فعالیت های انسانی به طور مستقیم بر تغییر شدت کشت تأثیر می گذارد. به نوبه خود، تغییرات در شدت کشت می تواند بر توسعه اجتماعی و اقتصادی تأثیر بگذارد [ 21 ، 22]. شهرنشینی جهانی منجر به رها شدن قابل توجه زمین های قابل کشت در بسیاری از کشورها و مناطق توسعه یافته شده است [ 23 ، 24 ، 25 ]. در چین، اشتغال شهری و روستایی، مصرف غذا توسط مردم، روابط صنعتی و کشاورزی، و روابط شهری و روستایی تحولات بزرگی را تجربه کرده است [ 26 ، 27 ، 28 ]. افزایش هزینه نیروی کار و کاهش جمعیت مسکونی در مناطق روستایی منجر به رها شدن زمین در مقیاس بزرگ شده است. در عین حال، تولید مکانیزه، فناوری کشاورزی که توسط پیشرفتهای علوم زیستی ترویج میشود، کشاورزی اقتصادی و دگرگونی کشاورزی زیستمحیطی برای تولید کشاورزی مثبت هستند [ 29 ، 30 ]]. با درک تغییرات در شدت کشت، به سیاستی مربوط می شود که فرآیند شهرنشینی سریع و تعاملات بین فعالیت های انسانی و کشت زمین را بررسی کند. با این حال، فقدان محصولات با شدت کشت پیوسته و نسبتاً بالا، توانایی ما را برای درک تغییرات شدت کشت و نیروهای محرک زیربنایی در مناطق محدود کرده است.
محققان با استفاده از دادههای ماهوارهای، تلاشهای زیادی برای شناسایی شدت کشت در مناطق وسیع انجام دادهاند. راه حل های عملی برای نقشه برداری و نظارت بر شدت کشت بر اساس یک سری زمانی از شاخص های گیاهی مشتق شده از ماهواره وجود دارد، و نتایج نقشه برداری شدت کشت از مقیاس منطقه ای به قاره تایید شده است. دینگ و همکاران یک الگوریتم دو تفاوتی را برای نقشه برداری از کشت های متعدد از سال 1982 تا 2012 در 17 استان در شمال چین با استفاده از سیستم نظارت بر موجودی جهانی و مدل سازی داده های شاخص تفاوت پوشش گیاهی نرمال شده (GIMMS-NDVI) با وضوح 8 کیلومتر اعمال کرد و نقشه های تولید شده را تأیید کرد. شاخص زراعی در سطح استان با داده های آماری کشاورزی [ 31]. لی و همکاران یک روش پنجره متحرک تکراری را توسعه داد و نقشههای چرخه کشت را در سرزمین اصلی چین طی سالهای 2007 تا 2012 با وضوح 500 متر بر اساس طیفسنج تصویربرداری با وضوح متوسط (MODIS) سری زمانی و دادههای دما تولید کرد. نقشه های تولید شده بر اساس نمونه های تفسیر شده در سطح پیکسل اعتبار سنجی و با داده های آماری کشاورزی در سطح استان مقایسه شد [ 6 ]. لی و همکاران شدت برش را در وضوح 30 متر با استفاده از تلفیقی از داده های Landsat و MODIS در دو صحنه شناسایی کرد و نقشه ها را با نتایج حاصل از تصاویر با وضوح بسیار بالا ارزیابی کرد [ 32]. استل و همکاران نقشه های فراوانی کشت، چند کشت، آیش و مدت زمان کشت در اروپا از سال 2000 تا 2012 با استفاده از شاخص تفاوت نرمال شده گیاهی MODIS (NDVI) در وضوح 500 متر با طبقه بندی زمین های زیر کشت به وضعیت فعال یا آیش و سپس شمارش قله ها تهیه شد. در طول فصول رشد [ 33 ]. گری و همکاران شدت کشت را در سراسر آسیا برای دوره زمانی 2009-2012 با داده های NBAR شناسایی برنامه مبتنی بر شبکه MODIS با شمارش تعداد کل پیک های معتبر ترسیم کرد. نقشههای 500 متری تولید شده با دادههای موجودی در سطح منطقه، استان و کشور و همچنین با دادههای پیمایش میدانی در سطح پیکسل مورد ارزیابی قرار گرفت [ 5 ]]. لیو و همکاران یک روش تطبیق شکل پیشنهاد کرد و شاخص کشت را در استانی در چین برای یک سال ترسیم کرد. نقشه در سطح پیکسل با داده های بررسی میدانی [ 34 ] اعتبارسنجی شد. Qiu از یک روش مبتنی بر ویژگی موجک برای استخراج شدت کشت از طیف موجک استفاده کرد و نقشههای شدت کشت را از سال 1982 تا 2013 با استفاده از هر دو رادیومتر با وضوح بسیار بالا (AVHRR) و دادههای شاخص گیاهی MODIS استخراج کرد. این نقشه ها با داده های صحت زمین در سطح پیکسل و با داده های سرشماری کشاورزی در سطح استان اعتبارسنجی شدند. سپس از آنها برای تجزیه و تحلیل تأثیرات عوامل اجتماعی-اقتصادی، عوامل توپوگرافی و عوامل وضعیت آب در سطح استان توسط یک مدل رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد [ 35 ].]. اگرچه بسیاری از تلاشها بر توسعه و کاربرد روشهای استخراج در مقیاسهای منطقهای متمرکز شدهاند، هیچ یک از مجموعه دادههای شدت کشت به طور عمومی توزیع نشده است، و هنوز عدم قطعیتهای زیادی در ارتباط با تغییرات شدت کشت در طول سالها وجود دارد.
درک مکانیسم زیربنایی شدت کشت (و تغییرات آن) کلید توسعه یک مدل شبیهسازی برای کاربریهای زمین زراعی است. روشهای آماری تجربی و روشهای مدلسازی مورد نیاز برای کشف نیروهای محرک در استفاده از زمین وجود دارد. روشهای آماری تجربی، مانند روشهای رگرسیون خطی چندگانه و تحلیل مؤلفههای اصلی، با ایجاد توابع آماری، رابطه بین انواع تغییر کاربری اراضی و عوامل محرک آنها را بررسی میکنند [ 35 ، 36 ، 37 ]]. اشکال یک روش آماری تجربی این است که رابطه فضایی بین تغییرات کاربری اراضی و عوامل محرک در نظر گرفته نمی شود. هدف روش مدلسازی ساخت یک مدل پیچیده است که قادر به شبیهسازی روابط بین ساختار، عملکرد و تغییرات دینامیکی در کل سیستم کاربری زمین است [ 38 ، 39 ، 40 ]. محققان اغلب از روش های مدل سازی برای شبیه سازی تغییرات کاربری زمین استفاده می کنند. شناسایی عوامل محرک کلیدی و درک مکانیسمهای نهفته در تغییرات کاربری زمین، کلیدی برای رویکردهای مدلسازی موفق است. Geo-Detector یک روش آماری است که اولین بار توسط وانگ و همکاران ارائه شد. [ 41 ، 42]. یک Geo-Detector ناهمگونی طبقه بندی شده فضایی (یعنی مقادیر یک ویژگی که در انواع و مناطق جغرافیایی متفاوت است) عوامل را تجزیه و تحلیل می کند و اهمیت عوامل تعیین کننده در تغییرات کاربری زمین را به دست می آورد. در مقایسه با روشهای آماری تجربی رایج، ژئودتکتور روابط جغرافیایی بین تغییرات کاربری زمین و عوامل تأثیرگذار را محاسبه میکند. در مقایسه با روشهای مدلسازی، ژئودتکتور به فرضیات پیچیده نیاز ندارد و ساده و راحت است. آشکارسازهای جغرافیایی در تعدادی از مطالعات در مورد بررسی مکانیسمهای عوامل اجتماعی-اقتصادی و عوامل محیطی طبیعی بر تغییرات کاربری اراضی استفاده شدهاند و برای تحلیل برهمکنشهای پیچیده بین نیروهای محرکه اجتماعی-اقتصادی و تغییرات کاربری زمین در مناطق وسیع جغرافیایی مناسب هستند [ 43 ]., 44 , 45 , 46 ].
وسعت زمین های کشاورزی چین مناطق وسیعی را پوشش می دهد و عواملی که بر شدت کشت تأثیر می گذارند می توانند در مناطق مختلف کشاورزی متمایز باشند. تا به امروز، مطالعات کمی وجود دارد که نیروهای محرک اقتصادی-اجتماعی زیربنایی شدت کشت و تغییرات آنها را در طول چندین سال در مناطق بزرگ جغرافیایی بررسی کرده باشد. بنابراین، اهداف این مطالعه کمی کردن شدت کشت چین از سال 2001 تا 2016 و ارزیابی نیروهای محرک اجتماعی-اقتصادی مرتبط با آن در مناطق مختلف در سراسر چین برای به دست آوردن درک گستردهای از تأثیر فعالیتهای انسانی بر اکوسیستمهای زمینهای کشاورزی بود.
2. منطقه مطالعه و مواد
الگوی فضایی کشاورزی در چین با تغییرات آب و هوا و منابع زمین مشخص می شود. شکل 1 9 منطقه کشاورزی در چین را با پس زمینه ای از نقشه پوشش زمین چین نشان می دهد. با توجه به تفاوت های جغرافیایی در منابع نور، گرما، آب و خاک که مربوط به آب و هوا و زمین است، الگوهای کشاورزی در چین به دشت شمال شرقی چین (دشت شمال شرقی)، فلات یوننان-گوئیژو (دشت YG)، خشک شمالی و منطقه نیمه خشک (منطقه NAS)، جنوب چین (SC)، حوضه سیچوان و مناطق اطراف آن (منطقه SBS)، دشت یانگ تسه میانی پایین (دشت MLY)، فلات تبت چینگهای (فلات QT)، فلات لس (فلات L) و هوانگ -دشت هوآی-های (دشت HHH) [ 47]. تراکم جمعیت و فعالیت های انسانی در این 9 منطقه متفاوت است و ترکیبی از عوامل اجتماعی-اقتصادی و زمینه های جغرافیایی طبیعی، مناطق ناهمگونی فضایی متفاوتی را تشکیل می دهد. با توجه به تفاوت در توزیع فضایی بین عوامل اجتماعی-اقتصادی و مناطق طبیعی کشاورزی، این مطالعه با تحلیل تعاملات اجتماعی-اقتصادی در مناطق مختلف، محرک های اقتصادی-اجتماعی را شناسایی کرد.
محصولات بازتاب سطحی MODIS 8 روزه L3 Global 500 m SIN Grid، بر اساس هر دو پلت فرم Terra (MOD09A1) و Aqua (MYD09A1)، از سال 2000 تا 2017 از وب سایت USGS ( https://lpdaac.usgs.gov ) دانلود شدند. . دادههای MOD09A1 و MYD09A1 برای تولید انعکاس سطحی 500 متری بهمدت 8 روز بر اساس روش ترکیببندی حداقل آبی ترکیب شدند. ما از ماسک ابری تعریفشده در دادههای کنترل کیفیت برای یافتن پیکسلهای آلوده به ابر استفاده کردیم و در صورتی که مشاهدات Terra و Aqua ابری بودند، یک پرچم ابر اختصاص دادیم. مجموعه داده سری زمانی EVI بر اساس داده های مرکب بازتاب سطح 8 روز محاسبه شد. محصول MODIS 8 روزه 1000 متری دمای سطح زمین (MOD11A2) از سال 2000 تا 2017 به دست آمده از وب سایت USGS ( https://lpdaac.usgs.gov )) و محصول پوشش زمین 30 متری Globeland30 به دست آمده از ( https://www.globallandcover.com ) برای اصلاح نقشه نهایی شدت کشت استفاده شد.
دادههای ارتفاع، جنبه و شیب مربوط به توپوگرافی زمینهای زراعی از دادههای ارتفاعی دیجیتالی مأموریت توپوگرافی رادار شاتل ناسا (SRTM) با وضوح فضایی 90 متر ( ftp://e0srp01u.ecs.nasa.gov/srtm/ ) به دست آمد. نسخه 2/SRTM3/ ).
دادههای سرشماری اقتصادی کشاورزی از سالنامه آماری شهرستان چین در سال 2017 (حجم شهرستان و شهرستان) جمعآوری شد ( https://data.stats.gov.cn )) صادر شده توسط اداره ملی آمار. داده های سرشماری اقتصادی کشاورزی حاوی اطلاعات اولیه سرشماری برای بیش از 2000 شهرستان بود. سرشماریهای اقتصادی کشاورزی با محدوده اداری شهرستان حذف شد و 2061 شهرستان انتخاب شدند. ما شاخصهای آماری را انتخاب کردیم که بهعنوان عوامل بالقوهای در نظر گرفته شد که میتواند بر عادات کاشت کشاورزان تأثیر بگذارد، و این شاخصهای آماری شامل جمعیت ثبت خانوار، تولید ناخالص داخلی منطقهای (GDP)، تولید ناخالص شرکتهای صنعتی بالاتر از اندازه تعیینشده، افزایش تولید در صنعت اولیه، افزایش محصول در بخش کشاورزی، تراز خانوار پسانداز و سپرده کشاورزان، توان کل ماشینآلات کشاورزی، توان ماشینهای کشاورزی، کل سطح برداشت ماشینآلات و کل تولید غلات [19 ، 46 ، 48 ].
4. نتایج
4.1. الگوهای فضایی و زمانی شدت کشت
شکل 2 شدت کشت در چین را برای هر سال جداگانه طی سال های 2001-2016 نشان می دهد، همانطور که از داده های سری زمانی MODIS در وضوح 5 کیلومتر بدست آمده است. توزیع فضایی شدت کشت نقشهبرداری شده، الگوهای تمایز توپوگرافی و اقلیمی را نشان داد. با تغییر توپوگرافی از کوه به دشت، شدت کشت به تدریج از غرب به شرق افزایش یافت. با بهبود شرایط هیدروترمال از شمال به جنوب، شدت کشت به تدریج از شمال به جنوب افزایش یافت.
میانگین شدت کشت سالانه در هر منطقه کشاورزی برای سالهای 2001-2016 خلاصه شد ( شکل 3 ). SC، MLY Plain و HHH Plain سه منطقه برتر با بیشترین شدت کشت هستند. جدول 2 روند شدت کشت را برای 9 منطقه کشاورزی طی سالهای 2001-2016 نشان میدهد، از جمله میانگین شدت کشت سالانه در طول سالهای 2001-2016، شیب روند، قطع روند، مقدار Z Mann-Kendall، Mann-Kendall P-value و Mann. معنیداری کندال (05/0). نتایج نشان میدهد که تمامی شدتهای کشت در نه منطقه اساساً روند ثابت یا کمی افزایشی داشتند. SC، L Plateau و YG Plateau سه منطقه برتر با بیشترین نرخ رشد شدت کشت هستند.
همانطور که در جدول 2 نشان داده شده است ، شکل اصلی کشت در دشت شمال شرقی، تک کشت در سال بوده و شدت کشت سالانه آن به طور میانگین از سال 1380 تا 1395، 8/97 درصد بوده است. این منطقه در منطقه معتدل و معتدل گرم قرار دارد. تابستان گرم کوتاه و زمستان سرد طولانی. به دلیل محدودیت های دما، شرایط هیدروترمال برای کشت های متعدد کافی نیست. زمین کشاورزی حاصلخیز و زمین نسبتاً مسطح برای کاشت و برداشت ماشین آلات در مقیاس بزرگ مناسب است. شدت کشت در دشت شمال شرقی نزدیک به 100 درصد با زمین های زیر کشت پیوسته بود و تغییر معنی داری نداشت.
در مناطق NAS، تک کشت نوع اصلی کشت بود، با میانگین شدت کشت سالانه 61.3٪ از سال 2001 تا 2016. به دلیل کمبود آب، این منطقه برای کشاورزی چندان مناسب نیست. زمین های زراعی آن تکه تکه است و شدت کشت آن بیشتر از 100 درصد است.
بسیاری از شیوههای کشاورزی در دشت HHH کشت مضاعف هستند و میانگین شدت کشت سالانه 135.9 درصد در سالهای 2001-2016 بود. این منطقه دارای آب و هوای گرم معتدل موسمی با فصول یکسان است. به دلیل خاک حاصلخیز و منابع فراوان رودخانه، دشت HHH یکی از مناطق اصلی تولید کشاورزی دیم است. در شمال رودخانه زرد، هر سال یک بار کشت یا هر دو سال یک بار سه بار کشت می شد، در حالی که عمدتاً در جنوب رودخانه زرد کشت دوبرابر وجود دارد. به طور کلی، شدت کشت در دشت HHH کمی افزایش یافت.
فلات L عمدتاً دارای تک کشت و میانگین شدت کشت سالانه 85.7 درصد در سالهای 2001-2016 بود. اراضی زیر کشت عمدتاً دیم بوده و در نواحی تپه ماهوری با شرایط فرسایش و خشکسالی قابل توجه خاک واقع شده است.
میانگین شدت کشت سالانه فلات QT تنها 41.8٪ بود. این منطقه برای کشت چندگانه مناسب نیست زیرا دارای تابش قوی، دوره نوری طولانی، دمای پایین، دمای انباشته پایین و محدوده دمای روزانه زیاد است. علاوه بر این، این منطقه بزرگترین فلات چین است و نسبت زمین های کشاورزی مناسب آن کم است. شدت کشت در سال های 2001-2016 تغییر قابل توجهی نداشت.
چرخه های کاشت اصلی در دشت MLY، کشت دوگانه با کشت سه گانه کمی بود. زمین کم، خاک حاصلخیز و منابع فراوان رودخانه امکان کشت چندگانه را فراهم می کند. با کاهش عرض جغرافیایی، زمین کشاورزی کوچک و پراکنده است و در نتیجه شدت کشت کمتر از 200 درصد است. میانگین شدت کشت سالانه 138.0 درصد بود و شدت کشت از سال 2001 تا 2016 کمی افزایش یافت.
مناطق SBS عمدتاً دوبرابر با شدت کشت سالانه 97.3 درصد بودند. آب و هوای گرم و مرطوب برای توسعه کشاورزی مفید است، اما به دلیل ویژگی های توپوگرافی، زمین های زراعی پراکنده است. رشد شدت کشت از سال 2001 تا 2016 به طور قابل توجهی افزایش یافت.
کشت سه گانه مخلوط با کشت مضاعف در SC غالب بود، جایی که میانگین شدت کشت سالانه 171.4 درصد بود. آب و هوای موسمی نیمه گرمسیری گرم و مرطوب و شرایط گرمابی کافی همگی پیش نیاز چندین فصل رشد در یک سال است. این منطقه دارای شهرنشینی و صنعتی شدن با سرعت بالا و تکه تکه شدن زمین های زیر کشت است. شدت کشت در SC نزدیک به 200٪ بود و در 2001-2016 افزایش یافت.
مشابه SC، عمدتاً در فلات YG دو و سه بار کشت وجود داشت، با میانگین شدت کشت سالانه 128.0%. زمین های زیر کشت این منطقه عمدتاً در حوضه های کوهستانی، دره های رودخانه ای و مناطق کوهستانی توزیع شده است. اگرچه نور و آب فراوان هستند و تحت تأثیر توپوگرافی قرار می گیرند، شدت کشت بسیار کمتر از 200٪ بود. شدت کشت نیز در سال 2001-2016 افزایش یافت.
4.2. تغییرات در شدت کشت
شدت کشت ملی در سال های 2001-2016 روند رو به رشدی را نشان داد ( شکل 4 ). بیش از 81.0 درصد از زمین های زراعی شدت کشت خود را از سال 2001 تا 2016 افزایش دادند و تقریباً 12.2 درصد از زمین های زیر کشت، شدت کشت خود را بیش از 10 درصد افزایش دادند. مناطق با کاهش شدت کشت عمدتاً در دشت شمال شرقی قرار دارند. تغییرات شناسایی شده در شدت کشت ارتباط نزدیکی با سیاست کشاورزی چین در 20 سال گذشته دارد، مانند تشویق شرکتهای مرتبط کشاورزی برای امضای قراردادهای بلندمدت برای اجاره زمینهای کشاورزی از کشاورزان محلی و تشویق فعالیتهای کشاورزی برای حفظ محیطهای زراعی-اکولوژیکی خود.
نمودار 4 همچنین تغییرات میانگین شدت کشت سالانه را برای هر چهار سال از سال 2001 تا 2016 نشان می دهد. از سال 2001 تا 2004، 74.4 درصد از اراضی زراعی دارای افزایش شدت کشت، 63.3 درصد از اراضی زراعی بیش از 10 درصد افزایش کشت داشته اند. شدت کشت و 5/6 درصد از اراضی زراعی بیش از 10 درصد کاهش شدت کشت داشتند. مناطق با آشکارترین رشد در شدت کشت در فلات L، کمربند مجاور بین مناطق دشت NE و NAS، و کمربند مجاور بین مناطق L Plateau و NAS قرار داشتند.
از سال 2005 تا 2008، 64.0 درصد از اراضی زراعی دارای افزایش شدت کشت، 12.2 درصد از اراضی زراعی بیش از 10 درصد افزایش شدت کشت و 9.4 درصد از اراضی زراعی بیش از 10 درصد کاهش شدت کشت داشته اند. مناطقی با بیشترین شدت کشت صعودی در فلات L و زمین های زراعی تکه تکه ای بودند که در جنوب چین پراکنده شده اند.
از سال 1388 تا 1391، 9/66 درصد از اراضی زراعی افزایش شدت کشت، 1/16 درصد از اراضی زراعی بیش از 10 درصد افزایش شدت کشت و 8/7 درصد از اراضی زراعی بیش از 10 درصد کاهش شدت کشت داشته اند. مناطق با شدت کشت افزایش یافته در فلات L، کمربند مجاور بین مناطق NE Plain و NAS، جنوب شرقی دشت HHH و SC بودند.
از سال 1392 تا 1395، 62.0 درصد از اراضی زیر کشت افزایش شدت کشت، 12.2 درصد از اراضی زراعی بیش از 10 درصد افزایش شدت کشت و 8.8 درصد از اراضی زراعی بیش از 10 درصد کاهش شدت کشت داشته اند. مناطق به وضوح افزایش یافته در کمربند مجاور بین دشت HHH و دشت MLY، SC، دشت YG و مناطق SBS توزیع شده است.
شکل 5روند خطی و اهمیت آن را برای تغییرات شدت برش در مقیاس پیکسل نشان می دهد. شدت کشت در 5/73 درصد از پیکسلهای زمینهای زراعی در سالهای 2001 تا 2016 در چین افزایش یافت که در آن 7/27 درصد از پیکسلها افزایش قابلتوجهی در شدت کشت و 8/45 درصد از پیکسلها افزایشهای غیر قابل توجهی در شدت کشت داشتند. مناطق با شدت کشت به طور قابل توجهی افزایش یافته است عمدتا در کمربند مجاور بین منطقه NAS و فلات L، بخش شرقی دشت HHH، و SC واقع شده است. شدت کشت در 26.45 درصد از پیکسل های مناطق زراعی در سال 2001-2016 در چین کاهش یافت، که در آن 3.95 درصد از پیکسل ها کاهش قابل توجهی در شدت کشت نشان می دهند، و 22.5 درصد پیکسل ها کاهش غیر قابل توجهی را در شدت کشت نشان می دهند.
جدول 3 نسبت شیوه های کشت برای زمین های زراعی در مناطق مختلف کشاورزی در هر دو سال 2001 از سال 2016 را نشان می دهد. برای دوره زمانی 2001 تا 2016، شیوه های کشت در نه بخش کشاورزی به طور کلی تغییر چندانی نکرده است. واضح ترین تغییرات منطقه ای در مناطق NAS و فلات L رخ داده است. هم کشت تک زراعی و هم کشت مضاعف تا حد زیادی افزایش یافت و اراضی آیش کاهش یافت.
4.3. محرک های اجتماعی-اقتصادی در توزیع شدت کشت
جدول 4 مقادیر PD را از سیزده عامل تأثیرگذار بر میانگین شدت کشت سالانه نشان می دهد که توسط ژئودتکتور در سطح شهرستان برای هر منطقه کشاورزی منفرد شناسایی شده است.
در مناطق نسبتاً مسطح، عوامل مرتبط با بازده تولید اراضی زراعی تأثیر بیشتری نسبت به سایر عوامل بر توزیع فضایی شدت کشت داشتند. به عنوان مثال، در دشت NE، مناطق NAS، دشت HHH و فلات L، به ترتیب ALA captita (0.332)، GY (0.193)، GY (0.551) و ALA captita (0.319) بیشترین تأثیر را داشتند. .
در مقایسه، عوامل توپوگرافی مؤثرترین عوامل تأثیرگذار بر توزیع فضایی شدت کشت در منطقه ناهمواری بودند. به عنوان مثال، در فلات QT، دشت MLY، مناطق SBS، SC، و فلات YG، تأثیرگذارترین عوامل TS (0.149)، TS (0.22)، TE (0.468)، TE (0.252) و TE بودند. (0.307)، به ترتیب. در شرایط آب و هوایی مشابه، عوامل توپوگرافی تأثیر بیشتری بر توزیع شدت کشت منطقه ای داشتند.
در اصل، هم شرایط طبیعی و هم خروجی های زمین زیر کشت، از جمله کارایی زمین زیر کشت، نیروی کار ورودی، و ماشین آلات ورودی، کلید توزیع فضایی شدت کشت بودند.
4.4. محرک های اجتماعی-اقتصادی در تغییر شدت کشت
جدول 5 نشان می دهد که چگونه قدرت تأثیرگذار عوامل بر شدت کشت تغییر می کند که توسط ژئودتکتور در سطح شهرستان برای هر منطقه کشاورزی منفرد شناسایی شده است. در منطقه شمال، عوامل مربوط به بازده تولید اراضی زیر کشت، بر توزیع مکانی تغییرات شدت کشت تأثیر غالب دارند.
در دشت NE، مرتبط ترین عاملی که بر تغییرات شدت کشت تأثیر گذاشت، ALA captita (0.304) بود. شرایط آب و هوایی در دشت شمال شرقی تنها امکان کشت تکی را فراهم می کند و از آنجایی که بخش کشاورزی نقش مهمی در اقتصاد محلی ایفا می کند، بنابراین هر چه سرانه ALA بیشتر باشد، کشاورزان می توانند فعالیت های کشاورزی متنوع تری انجام دهند و محصول پایدارتر می شود. شدت می تواند حفظ شود.
در مناطق NAS، TE (0.171)، GY (0.126) و GY labor (0.110) سه عامل کلیدی اصلی هستند که بر تغییرات شدت کشت تأثیر گذاشتند. از آنجایی که تنها مناطق محدودی برای کشاورزی وجود دارد و سطح توسعه اقتصادی در مناطق NAS پایین است، کشاورزان ترجیح میدهند زمینهایی با توپوگرافی ضعیف، GY کم یا نیروی کار پایین را رها کنند تا به جای آن بر روی زمینهای قابل کشت با راندمان تولید کشاورزی بالا تمرکز کنند. .
در دشت HHH، مهمترین عواملی که بر تغییرات شدت کشت تأثیر گذاشتند GY (0.409)، PMHA ALA (0.395) و AMP ALA (0.293). دشت HHH بزرگترین دشت در شمال چین است و سرشار از منابع طبیعی مانند آب، گرما و نور خورشید است. همچنین شامل چندین استان عمده تولید غلات در شمال چین است. علاوه بر عوامل خروجی اراضی زیر کشت، عوامل سرمایه گذاری کشاورزی نقش تعیین کننده ای در تعیین تغییرات دهه ای در شدت کشت دارند. توسعه فناوری کشاورزی و کاربرد ماشین آلات به بهبود کارایی کشاورزی، کاهش وابستگی صنعت غلات به نیروی کار و تثبیت شدت کشت کمک می کند.
هر دو فلات L و فلات QT وابسته به توسعه کشاورزی نیستند، و عوامل موثر بر تنوع شدت کشت متنوع بودند. در فلات L، عوامل اصلی مؤثر بر شدت کشت عبارتند از ALA captita (0.196)، LF ALA (0.188) و TS (0.166). تأثیرگذارترین عواملی که بر تغییرات شدت کشت در فلات QT تأثیر گذاشتند شامل PMHA ALA (0.59)، سرانه FI (0.427) و GDP (0.275) بود. کشاورزان تمایل دارند فعالیت های زراعی را با در نظر گرفتن عواملی که بر تولید زمین زراعی و درآمد کشاورزان تأثیر می گذارد، تعیین کنند.
در منطقه جنوبی، عواملی که با توسعه اقتصادی منطقه و منافع اقتصادی کشاورزی مرتبط بودند، کلیدی برای تأثیرگذاری بر تغییرات شدت کشت بودند. شرایط هیدروترمال در SC شرایط طبیعی ایده آلی را برای کشت های متعدد فراهم می کند، در حالی که توسعه سریع اقتصادی و شهرنشینی کارگران را تشویق می کند تا مزارع را ترک کنند تا در تولید صنعتی با درآمد بالاتر مشاغلی را انتخاب کنند. بخش کشاورزی در SC با خطر افول مواجه است.
دشت MLY، که دارای آب و گرمای فراوان برای کاشت محصولات است، در منطقه انتقال بین کشت مضاعف و سه گانه قرار دارد. در دشت MLY، مهمترین عواملی که بر تغییرات شدت کشت تأثیر گذاشتند GPIE (0.474)، سرانه FI (0.299) و ALA captita (0.211).
به طور مشابه، در SC، مرزی تحت سیاست اصلاحات اقتصادی و باز کردن چین و پیشرفته ترین منطقه اقتصادی در چین، مهمترین عواملی که بر تغییرات شدت کشت تأثیر گذاشتند GPIE (0.788)، نیروی کار GY (0.643) و AMP ALA (0.621 ). ). این عوامل با تحولات صنعتی و اقتصادی و کارایی تولیدات کشاورزی مرتبط هستند.
هر دو منطقه SBS و YG Plateau در مناطقی با شرایط هیدروترمال خوب واقع شده اند و شرایط طبیعی مناسب برای کشت مضاعف و حتی سه گانه دارند. سه عامل موثر بر تغییرات شدت کشت عبارتند از : سرانه FI (0.709)، نیروی کار GY (0.284) و GY (0.282) برای مناطق SBS، و سرانه FI (0.720)، GPIE (0.255)، و سرانه ALA (0.246) برای فلات YG.
بر اساس تجزیه و تحلیل مقادیر PD با استفاده از Geo-Detector، مناطق اصلی کشاورزی دارای مقادیر PD بالایی بودند، که نشان میدهد عوامل انتخاب شده در تغییرات شدت کشت تعیینکننده بودند. برای مناطقی که بخش کشاورزی کوچک است، مقادیر PD آنها نسبتاً پایین بود، که نشان میدهد تغییرات در شدت کشت نسبتاً کم بوده است.
5. بحث
5.1. عوامل تأثیرگذار و ارزش های PD
شیوه های کشت چینی از شمال به جنوب و از شرق به غرب تا حد زیادی متفاوت است. حتی در همان منطقه کشاورزی، شکل کشت و عوامل محرک اصلی می تواند متفاوت باشد. این مطالعه تنها عوامل بالقوه اصلی مرتبط با محرکهای اجتماعی-اقتصادی و فناوری را برای شناسایی تأثیرات آنها بر شدت کشت و تغییرات آن انتخاب کرد. این عوامل به تولید غلات، کاربرد ماشین آلات، درآمد سرانه کشاورزان و توسعه اقتصادی مربوط می شود. زمانی که دادهها در دسترس هستند و درک عمیقتری از نیروهای محرکه تغییرات شدت کشت، این عوامل محیطی و مرتبط با سیاستها را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم.
مقادیر PD به دست آمده توسط Geo-Detector نشان می دهد که عوامل تأثیرگذار 100 × PD٪ از توزیع شدت کشت و تغییر شدت کشت را تشکیل می دهند. به طور کلی، عوامل متعددی وجود دارد که توزیع شدت کشت و تغییرات شدت کشت را با هم در یک منطقه کشاورزی منفرد تعیین می کند. رتبه بندی مقادیر PD تأثیر نسبی را منعکس می کند، در حالی که بزرگی مقادیر PD مرجع کامل تری را ارائه می دهد. مقدار PD با مناطق و مشکلات علمی متفاوت است [ 41 ، 42 ، 49 ].
5.2. تأثیر روش خوشهبندی عاملی بر ژئودتکتور
روش خوشهبندی که واحدهای جغرافیایی را به کلاسها طبقهبندی میکند ممکن است بر خروجیهای نهایی Geo-Detector تأثیر بگذارد. در اینجا ما نتایج Geo-Detector را بر اساس روش خوشهبندی K-means و روش خوشهبندی انحراف استاندارد مقایسه کردیم. ما دریافتیم که اثر روش خوشهبندی اتخاذ شده در Geo-Detector نتایج اصلی را تغییر نداد، اگرچه مقادیر PD بهدستآمده از عوامل تأثیرگذار میتواند متفاوت باشد.
جدول 6 مقادیر PD مشتق شده از Geo-Detector را بر اساس روش خوشه بندی انحراف استاندارد نشان می دهد. هنگام مقایسه نتایج جدول 5 با نتایج جدول 4 ، رتبه عوامل تأثیرگذار بر تغییرات شدت کشت در هر منطقه کشاورزی تغییر چندانی نمی کند. با توجه به مقادیر PD، رتبهبندی عوامل غالب برای شش منطقه کشاورزی، از جمله دشت NE، منطقه NAS، دشت HHH، فلات L، مناطق SBS و SC تغییر چندانی نکرده است. برای فلات QT، سه عامل تاثیرگذار برتر بر اساس روش خوشهبندی انحراف استاندارد عبارتند از AMP ALA (0.649)، LF ALA (0.649) و GR PIG .(0.242). برای دشت MLY، سه عامل موثر بر تغییرات شدت کشت عبارتند از GR AG (0.200)، PMHA ALA (0.143) و FI ( 0.135 ). برای YG Plateau، سه عامل موثر بر تغییرات شدت کشت عبارتند از TE (0.505)، ALA captita (0.327) و GY labor .(0.320). برای مناطق کشاورزی فلات QT، دشت MLY، و فلات YG، رتبه عوامل تأثیرگذار هنگام استفاده از روشهای طبقهبندی مختلف متفاوت است. در هنگام استفاده از آشکارساز تعامل در ژئودتکتور در آزمایشهای اولیه ما، برهمکنشهای غیرخطی در میان عوامل تأثیرگذار برتر برای این سه منطقه کشاورزی وجود دارد. در اصل، برخی از عوامل تأثیرگذار میتوانند در مناطق جغرافیایی خاص مرتبط باشند و نیاز به بررسی بیشتر فرآیندها و مکانیسمها برای مناطق با مقیاس ریز وجود دارد.
5.3. تعامل بین فعالیت های کشاورزی انسانی و تحولات سریع اجتماعی و اقتصادی
کشت چندگانه روشی موثر برای حفظ و افزایش عملکرد محصول در فرآیند کاهش سریع زمین های زراعی به دلیل شهرنشینی است. توسعه سریع اقتصادی چین در چند دهه گذشته منجر به اثرات منفی بر فعالیت های کشاورزی شده است [ 50 ]]، عمدتاً به دلیل تبدیل نیروی کار روستایی به نیروی کار صنعتی در کنار توسعه سریع اقتصادی و تعرض مناطق شهری به زمین های زراعی است. این مطالعه نشان داد که شدت کشت در تمام مناطق کشاورزی چین روند افزایشی را نشان داد و هفت منطقه از 9 منطقه رشد قابل توجهی را از سال 2001 تا 2016 نشان دادند. به خصوص در حومه شهرهای بزرگ، افزایش شدت کشت راه حلی مفید برای اطمینان از عملکرد محصول و تضمین ارزش زمین کشاورزی به عنوان یکی از انواع مناطق داخلی اطراف تجمعات شهری. SC در یک منطقه نمایشی قرار دارد که تحت سیاست اصلاحات اقتصادی رشد اقتصادی سریعی را تجربه کرده است و باز کردن و افزایش شدت کشت می تواند فضای بیشتری را برای توسعه اقتصادی فراهم کند.
آگاهی از حفاظت از محیط زیست، که در کنار ساخت و ساز تمدن زیست محیطی ناشی از توسعه سریع اقتصادی ایجاد می شود، باعث افزایش شدت کشت می شود. از سال 2000، دولت های محلی بیشتری به توسعه پایدار بوم شناختی توجه کرده و یک سری سیاست ها را ترویج کرده اند. شدت کشت در منطقه NAS کمی افزایش یافت، زیرا تحت تأثیر این سیاستهای استراتژیک ملی، مانند تضمین مساحت زمینهای زیر کشت و توسعه زمینهای کشاورزی برای کاهش زمینهای بیابانزایی قرار گرفت. با بهره مندی از ساخت پروژه حفاظت از سه شمال، محیط زیست محیطی فلات L و کمربند انتقال بین منطقه NAS و فلات L به طور قابل توجهی بهبود یافته است و شدت کشت تا حد زیادی از سال 2001 تا 2016 افزایش یافته است.
علاوه بر این، بازده کشاورزی و ورودیهای توان ماشینآلات کشاورزی تأثیر بیشتری بر تغییرات شدت کشت در مناطق با اقتصاد توسعهیافته نسبت به مناطق با اقتصاد توسعه نیافته دارد. توسعه اقتصادی ممکن است سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه فناوری تولید کشاورزی را تسهیل کند که می تواند بازده و کارایی زمین های قابل کشت را بهبود بخشد. پیشرفت تکنولوژی پیشرفته کشاورزی و نهادههای ماشینآلات کشاورزی دلایل ذاتی برای حفظ شدت کشت در مناطقی با توسعه اقتصادی سریع است. بسیار بدیهی است که ساختار کشاورزی در غرب چین طی سال های 2001 تا 2016 دستخوش تغییرات عظیمی شده است. علاوه بر این، سیاست های حمایتی کشاورزی و توسعه فناوری کشاورزی در ارتقای صنعت کشاورزی به موفقیت دست یافته است.کارگر GY , AMP ALA , PMHA ALA و FI سرانه .
بدون دیدگاه