تحليل اثر عوامل طبيعي در الگوي توزيع فضايي سکونتگاههاي شهري و روستايي: مديريت و برنامه ريزي ساختار فضايي مناطق در پراکنش بهينه جمعيت انساني بدون توجه به ويژگي هاي طبيعي، بالاخص عامل ژئومرفولوژي امکان پذير نمي باشد. همچنين ترسيم چشم اندازها و توسعه آتي بدون لحاظ نمودن پتانسيل ها و نقاط ضعف جغرافيايي مناطق داراي اثرات مطلوبي نمي باشد. شهرستان خنج با تعداد 89 سکونتگاه شهري و روستايي در قسمت جنوبي استان فارس واقع شده است و داراي اقليم گرم وخشک مي باشد. پراکنش سکونتگاه هاي اين شهرستان تحت تاثير عوامل مختلفي صورت گرفته است. پژوهش حاضر از نوع توصيفي – تحليلي مي باشد که براي بررسي معيار عوامل جغرافياي طبيعي و تأثير آن در ساخت و ساز سکونتگاه ها در محدوده مورد مطالعه ابتدا ويژگي هاي جغرافياي طبيعي منطقه از قبيل شيب، زمين شناسي، گسل، خاک، اقليم و هيدرولوژي و. . . مورد مطالعه قرار داده شد و عوامل مذکور با استفاده از نرم افزار ARC GIS بصورت رقومي تهيه گرديد. يافته هاي پژوهش حاکي از آن است که استقرار و توسعه سکونتگاه هاي شهرستان خنج به طور مستقيمي تحت تاثير ژئومرفولوژي منطقه بويژه عامل توپوگرافي، درصد شيب اراضي، قابليت کشت اراضي و فاصله از رود و گسل صورت گرفته است.
برای دانلود این مقاله به لینک زیر مراجعه کنید.
https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?ID=480593
آموزش کاربردی GIS وRS
همراه با فیلم و کتاب
همراه با پروژه های کاربردی
مدرس:
دکتر سعید جوی زاده
تلفن ثبت نام:
09382252774
آدرس وب سایت:
تحلیل توزیع فضایی در نرم افزار ArcGis:
برنامهریزی شهری از گذشته تا به امروز بیشتر بر اساس توجه به عوامل کالبدی پیش رفته است، تا جایی که اساس برنامهها و طرحهای شهرسازی و برنامه های شهری را عمران شهر و فضاهای کالبدی، تحت تأثیر خود قرار داده است. این مسئله در کلانشهرها به عنوان سطح برتر در اکثر شاخصها و بویژه با توجه به مهاجرپذیری بالا، شدت بیشتری داشته است و در جهت همگامی و انطباق با رشد سریع جمعیتی خود، ضرورت و اولویت برنامههای اجرایی را در حلّ مشکلات، توجه به مسائل و برنامههای کالبدی در مقایسه با دیگر مسائل شهری قرار داده است.این نگاه تا بدانجا گسترش یافته که ما امروزه پس از گذشت سالها برنامهریزی، شاهد کمبودها و ضعفهایی در کاربریهای فرهنگی در شهرها هستیم. این بیتوجهی، در گذشته محسوستر بوده است، به گونهای که حتی در طرحهای پیشنهادی کاربریی به نام «کاربری فرهنگی» وجود نداشته است.ارتقای کیفی سطح فرهنگی شهروندان منوط به حضور فضاهای کالبدی فرهنگی بیشتر و توزیع مناسب و بهینهتر در سطح شهر میباشد.
داده های فضایی در فضا توزیع یکنواختی ندارند و تکنیکها و تحلیلهای منحصر به فرد خود را میطلبند. از این رو، مدلهای گوناگونی در زمینه، زمین آمار به وجود آمدهاند. از آنجا که بررسی و تحلیل توزیع خدمات عمومی شهر به صورت همگن در فضا توزیع نشدهاند بنابراین یکی از اساسیترین عناصر ارتقاء دهنده کیفیت محیط شهری دسترسی مناسب به خدمات است و یک عامل ضروری برای توفیق پایداری محیط شهری تلقی میشود. در چنین شرایطی مدلهای جدید تحلیل فضایی از جمله تحلیل حریم و تکنیکهای خودهمبستگی فضایی توانستهاند، مسألهی دسترسی به خدمات شهری را نه تنها برای یک نوع خدمت خاص بلکه برای تعداد زیادی از خدمات تحلیل نمایند و چگونگی پراکنش فضایی خدمات (تمرکز و تفرق) و دسترسی شهروندان و در نهایت عدالت فضایی شهری را تبیین نمایند.
یکی از مهمترین پیامدهای رشد شتابان شهرنشینی از هم پاشیدگی نظام توزیع مراکز خدماتی در درون شهرهاست که زمینهساز نابرابریهای گسترده دسترسی شهروندان به خدمات شده است (حاتمینژاد، 1387: 71). عقب افتادگی اقتصادی و فقر ممکن است با دسترسی ضعیف به خدمات تشدید گردد، این ضعف دسترسی میتواند ناشی از شکل کالبدی مکانها، حمل و نقل ناکافی، توزیع نامناسب خدمات و منابع ناشی شود (رستمی و شاعلی، 1388: 3). تا به حال، بررسی دسترسی به خدمات شهری بیشتر در قالب طرحهای کاربری اراضی شهری و معیار سرانه کاربریها انجام شده است (دادشپور و رستمی، 1390: 2). همچنین تحلیل توزیع خدمات شهری در قالب مرزهای قراردادی مناطق شهرداری، به دلیل نادیده گرفتن شعاع نفوذ خدمات، با توجه به اینکه مثلاً خدماتی ممکن است در کنار مرز دو منطقه قرار گرفته باشد اما به لحاظ ارزش در یک منطقه محاسبه گردد درحالیکه شعاع نفوذ آن بخشی از دو منطقه را تحت پوشش قرار میدهد. از سوی دیگر بررسی دسترسی خدمات در قالب دسترسی یکپارچه کمتر مورد توجه قرار گرفته است و تحلیل بررسی بیشتر به یک نوع از خدمات متمرکز بوده است
در حالی که یکی عمده ترین عناصر ارتقا دهنده کیفیت محیط شهری، توسعه شاخصهای دسترسی است و دسترسی مطلوب، یک عامل ضروری برای توفیق پایداری محیط شهری تلقی میشود (رهنما، 1385: 137). قابلیت دسترسی در واقع توانایی ساکنین شهر در داشتن یک دسترسی خوب به فعالیتها، منابع، خدمات و موارد مشابه است (Lotfi, 2009: 134). بنابراین در چنین شرایطی برای پر کردن کاستیهای موجود، شاخص عدالت یکپارچه که مبتنی بر دورنمایی از تحلیل فضایی تئوریهای دسترسی، سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدلهای تحلیل فضایی از جمله ضرایب خودهمبستگی فضایی موران و آماره عمومی G و … توانسته اند، مسئلهی دسترسی به تسهیلات شهری را نه تنها برای یک نوع خدمت خاص بلکه برای تعداد زیادی از خدمات تحلیل نمایند و چگونگی پراکنش فضایی خدمات (تمرکز و تفرق) و دسترسی شهروندان و در نهایت عدالت فضایی شهری تبیین نماید (رهنما و ذبیحی، 1390: 7). بر این اساس، تحلیل تمرکز فضایی خدمات شهری و چگونگی دسترسی به آن در قالب مدل یکپارچه دسترسی و تحلیل رابطه بین تمرکز خدمات و میزان دسترسی که به نوعی تصویرگر عدالت فضایی شهری است مسئله اساسی را تشکیل میدهد.
با ما تماس بگیرید: 09382252774
بدون دیدگاه