خلاصه
در این شماره ویژه، ما مشارکتهای نویسندگان این رشته علمی را گرد هم میآوریم علوم اطلاعات جغرافیایی را گرد هم می آوریم.چه کسی با این سوال درگیر شد: علم اطلاعات جغرافیایی چگونه به توسعه شاخص های اهداف توسعه پایدار (SDG) کمک می کند؟ سرمقاله شماره ویژه مشارکت های فردی را در یک بحث گسترده تر در زمینه علوم اجتماعی قرار می دهد، که به طور انتقادی به بررسی کمی اهداف سیاست جهانی و تأثیرات آن بر نحوه شناخت و اداره جهان می پردازد. ما مفاهیم «اندازهگیری جهان» و تاریخچه مختصری از رشته علم اطلاعات جغرافیایی، از جمله پارادایم پوزیتیویستی غالب آن و همچنین بحثهای علمی که روی آن پارادایم منعکس شده و تغییر داده است، ارائه میکنیم. با توجه به تمرکز سیاست جهانی SDGs، ما همچنین به طور خلاصه پارادایم های علم سیاست را مورد بحث قرار می دهیم. ما مقالات جداگانه را با توجه به سهم آنها در مسیر توسعه شاخص SDG تجزیه و تحلیل می کنیم.
کلید واژه ها:
اهداف توسعه پایدار ; شاخص ها ؛ علم اطلاعات جغرافیایی ; هستی شناسی ; سیاست گذاری
1. مقدمه
بیشتر مشارکتکنندگان در این شماره ویژه (SI)، از جمله ویراستاران، «دانشجویان» – واژهای با منشأ لاتین به معنای «خود را جدی به کار میبرند» – از رشته علمی علم اطلاعات جغرافیایی هستند. سوالی که به مشارکت در این موضوع کمک می کند این است: علم اطلاعات جغرافیایی چگونه به توسعه شاخص های اهداف توسعه پایدار (SDG) کمک می کند؟ در این سرمقاله، ما مشارکتهای فردی را در یک بحث گستردهتر علوم اجتماعی، که توسط انسانشناس حقوقی سالی انگل مری، اقتصاددان سیاسی ساکیکو فوکودا-پار و همکارانشان شکل گرفته است، قرار میدهیم. این مجموعه کار به طور انتقادی به بررسی کمی اهداف سیاست جهانی و تأثیرات آن بر نحوه شناخت و اداره جهان می پردازد. برای سادگی، به زیربنای نظری این بحث اشاره می کنیم“اندازه گیری جهان.”
ما با حسابی از ” اندازه گیری جهان ” شروع می کنیممفاهیم، به دنبال تاریخچه مختصری از رشته علمی ما، پارادایم مثبت گرایی غالب آن و بحث های علمی متعاقب آن که به طور قابل ملاحظه ای بازتاب را افزایش داد و پارادایم غالب را در طول زمان تغییر داد. به دلیل تمرکز ما بر اهداف سیاست جهانی، ما همچنین به طور خلاصه مسیر موازی پارادایم های علم سیاست را بررسی می کنیم. سپس به قلب این سرمقاله می پردازیم – تجزیه و تحلیل مفصلی از مشارکت مقالات در مسیرهای توسعه شاخص های منتخب SDG. در پایان، ما اثرات دانش و حکمرانی (سیاست) هدف “آب برای همه” را با “گرفتن تعداد انگشت شماری از جنوب جهانی و مشاهده دقیق آن” مثال می زنیم. مثال اول نشان می دهد که چگونه شیوه های دانش هدف SDG6 “آب برای همه” را در یک زمینه فرهنگی خاص تولید می کند.
2. “اندازه گیری جهان”
نهادهای جهانی، مانند سازمان ملل متحد، اهداف سیاست جهانی بلندپروازانه ای را تعیین می کنند، به عنوان مثال، “پایان دادن به فقر در همه اشکال آن در همه جا” [ 1 ]. هدف ایجاد تغییر سیاست از سوی دولت های ملی و سایر بازیگران اجتماعی است. اهداف توسعه توسعه هزاره (MDGs) و پیش سازهای آن، نمونه های شناخته شده ای هستند. هنجارهای کیفی بیان شده در این اهداف جهانی با استفاده از شاخص های عددی به اهداف کمی و محدود به زمان تبدیل می شوند. SDG 1 “پایان دادن به فقر در همه اشکال آن در همه جا” به هدف محدود شده زمانی 1.1 ترجمه شده است “تا سال 2030، ریشه کن کردن فقر شدید برای همه مردم در همه جا، در حال حاضر به عنوان افرادی که با درآمد کمتر از دلار زندگی می کنند اندازه گیری می شود.1.25 در روز، و نشانگر عددی 1.1.1 «نسبت جمعیت زیر خط فقر بینالمللی، بر اساس جنسیت، سن، وضعیت شغلی و موقعیت جغرافیایی (شهری/روستایی). در دهه گذشته، سالی انگل مری، انسان شناس حقوقی [ 2 ، 3 ]، ساکیکو فوکودا-پار، اقتصاددان سیاسی [ 4 ، 5 ، 6 ]] و همکارانشان مسیر توسعه حکمرانی جهانی و شاخص های توسعه هزاره/SDG را تئوریزه کردند. چارچوب آنها، که در اینجا «اندازهگیری جهان» نامیده میشود، فرض میکند که شاخصها هم نوعی دانش و هم فناوری حکومتداری هستند. ظهور این چارچوب بهعنوان شکل متمایز تحقیق نیازمند تحلیل عمیقتری از آنچه در اینجا میتوانیم ارائه کنیم، دارد، اما یک حساب ساده به شرح زیر است.
تبدیل یک هدف کیفی به یک شاخص کمی پیامدهای مهمی دارد. شاخص عددی نحوه تعریف و استفاده از هدف کیفی در روایت های مربوط به اجرای هدف را شکل می دهد. این به این دلیل است که کمی سازی نه تنها جهان اجتماعی و طبیعی را توصیف می کند، بلکه پیکربندی مجدد می کند. همانطور که جیمز سی. اسکات [ 7 ] در نمایشنامهی خود « دیدن مانند حالت » اشاره میکند ، کمیسازی جهان اجتماعی و طبیعی را بهطور بنیادی سادهسازی میکند و در این فرآیند، جهان را دوباره میسازد تا توصیف سادهشدهاش را واقعی کند. شاخص های عددی به دلایل متعددی قدرتمند هستند [ 2]. آنها اعتماد مردم را جلب می کنند زیرا از نظر علمی مشتق شده اند. آنها زمینه و فرهنگ محلی را انتزاع می کنند تا به طور جهانی قابل اجرا شوند. آنها استاندارد واحدی را ایجاد می کنند که می تواند در موارد متعدد و مقایسه ای اعمال شود و ابزاری برای ارزیابی بهبود یا زوال ارائه دهد. در نهایت، و در عین حال مهمتر، این است که شاخص ها اثرات دانش و حکمرانی بر برنامه های جهانی، ملی و محلی دارند. برای مثال، دانستن شهروندان بهعنوان درآمدی کمتر از 1.25 دلار در روز (اثر دانش) مستلزم این است که آنها را واجد شرایط دریافت یارانههای دولتی (اثر حکومتداری) بدانیم، یا همانطور که مورخ هلندی راتگر برگمن [ 8 ] استدلال میکند، به آنها درآمد پایه تضمین شدهای میدهد. مسلماً راه حلی رادیکال تر از کمک های دولتی.
«اندازهگیری جهان» بیان میکند که توسعه شاخص شامل پنج مرحله است: مفهومسازی، تولید، استفاده، تأثیر و اعتراض. مفهوم سازی شاخص مستلزم قاچاق یک نظریه خرد به یک عدد – پیوندی بین یک متغیر وابسته و یک متغیر مستقل است. به عنوان مثال، یک شاخص اندازه گیری دسترسی به یک منبع آب بهبود یافته (متغیر وابسته) به فاصله 400 متری از یک منبع آب (متغیر مستقل) مرتبط است. این پیوند ممکن است قابل محاسبه باشد، اما ریز تئوری – حداکثر فاصله 400 متری دسترسی به آب را تضمین می کند – ممکن است اشتباه باشد. مسافت برای شهروندانی که آب را از دست فروشان خیابانی در مناطق پراکنده شهری می خرند، مشکلی نیست. تولید _فاز، شاخص را با دادههای موجود یا ایجاد شده و همچنین روشهای تعیینشده همسو میکند و ارائه، بستهبندی و انتشار آنها را به کاربران بالقوه میدهد. در مرحله استفاده ، اگر شاخص بسیار معتبر و پایدار در طول زمان باشد، ممکن است مبنایی برای تصمیم گیری و اقدام فراهم کند (به عنوان مثال، رتبه بندی دانشگاه ها در دانشگاه). در مقابل، یک شاخص ناپایدار در طول زمان ممکن است نه به عنوان مبنایی برای تصمیم گیری و اقدام، بلکه به عنوان یک موضوع دستکاری استفاده شود. برای مثال، اگر تعریف یک منبع آب کاربردی سه بار در عرض چند سال تغییر کند، هر گونه امیدی برای نظارت بر دسترسی به آب در طول زمان محکوم به فناست [ 9 ].
برخی از شاخصها اجازه میدهند که تأثیر به راحتی مشاهده شود. برای مثال، اگر میزان مشارکت جوانان و بزرگسالان در یادگیری سازمان یافته در هر کشوری از سالی به سال دیگر افزایش یابد، احتمالاً تغییر مثبتی در کشور رخ داده است. با این حال، نسبت دادن تغییر به قدرت گفتمانی خود شاخص مشکل ساز است، زیرا ممکن است تغییر به دلیل عوامل دیگری باشد. در نهایت، شاخصهای مختلف (بر اساس نظریههای خرد واگرا) با شاخصهایی که در یک حوزه اجتماعی توسط بازیگران و نهادهای قدرتمند تبلیغ میشوند، رقابت میکنند، که تخصص معتبر را به رخ میکشند و منابع قابل توجهی را در اختیار دارند. رقابتبیشتر در سطح مفهومسازی مشهود است، زیرا مردم بر سر بهترین معیار با هم دعوا میکنند، و همچنین در سطح تولید که مردم انتخاب میکنند چه چیزی را (نه) اندازهگیری کنند. در تجزیه و تحلیل مشارکتها، ما فقط از مفهومسازی، تولید و اعتراض استفاده میکنیم، زیرا بیشتر مشارکتها استفاده یا تأثیر شاخصها یا اهداف را بر روی زمین مطالعه نمیکنند.
3. گفتمان در علم اطلاعات جغرافیایی (GIScience) و علم سیاست
اندازهگیری و نمایش پدیدههای جغرافیایی همیشه در هسته یک سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) قرار داشته است – یک فعالیت سازمانیافته که توسط آن افراد پدیدههای جغرافیایی را اندازهگیری و نمایش میدهند و این بازنماییها را به اشکال دیگر تبدیل میکنند. کریسمن ([ 10 ]، ص 175) در تلاشی برای آشتی دادن بین انسانها و جغرافیدانهای فیزیکی متخاصم در طول دهه نود، یک بند مهم (در اینجا به صورت پررنگ) به این تعریف از GIS اضافه کرد: «فعالیت سازمانیافتهای که مردم توسط آن اندازهگیری و نمایش میدهند. پدیده های جغرافیایی، سپس این بازنمایی ها را به اشکال دیگر تبدیل می کنند، در حالی که با ساختارهای اجتماعی تعامل دارند.در آن دوره، جغرافیدانان انسانی به طور فزایندهای نگران بودند که GIS به شرکتها و دولتهای بزرگ خدمت میکند، در حالی که از محرومیتها اجتناب میکرد، بر مهندسی سیستمها تاکید میکرد تا مردم، به نظارت و کنترل اجتماعی کمک میکرد و عموماً برای کسانی که سطح بالایی از مهارتهای فنی نداشتند، غیرقابل دسترس بود [ 11 , 12 ].
این انتقادات تأملی را در مورد نقش فنآوران اطلاعات جغرافیایی و مسئولیتپذیری اجتماعی آنها برانگیخت. در همان زمان، جغرافی دانان تأثیرگذار ادعا می کردند که «S» در GIS باید مخفف «علم» باشد نه «سیستم» [ 13 ، 14 ]. آنها استدلال کردند که تغییر تمرکز به “علم” باعث از بین رفتن انزوا بین رشته های سنتی جغرافیایی (جغرافیا، نقشه برداری، نقشه برداری و ژئودزی) و جغرافیا و علوم کامپیوتر می شود. در نهایت، شرکت کنندگان از طیف وسیعی از رشته های سنتی در سال 1999 در یک کارگاه آموزشی تاریخی که در بنیاد ملی علوم ایالات متحده برگزار شد گرد هم آمدند و علم اطلاعات جغرافیایی (GIScience) را به عنوان تعریف کردند.“زمینه تحقیقاتی اساسی که به دنبال تعریف مجدد مفاهیم جغرافیایی و استفاده از آنها در زمینه GIS است. GIScience همچنین تأثیرات GIS بر افراد و جامعه و تأثیرات جامعه بر GIS را بررسی می کند. علم GIS برخی از اساسیترین مضامین را در زمینههای فضایی سنتی مانند جغرافیا، نقشهبرداری و ژئودزی مورد بررسی مجدد قرار میدهد، در حالی که پیشرفتهای جدیدتر در علوم شناختی و اطلاعاتی را در بر میگیرد» ([ 15 ]، ص 48). شرکت کنندگان نیاز فوری به سرمایه گذاری متمرکز در GIScience و بنیاد ملی علوم را به عنوان مناسب ترین موسسه ایالات متحده برای حمایت از رشته تازه متولد شده شناسایی کردند.
رشتههای علمی نتیجه نهادینهسازی تحقیقات علمی و احتمالات تاریخی هستند، در حالی که حوزههای بینرشتهای، مانند علم پایداری، پیوسته ظهور میکنند. علم GIS پارادایم پوزیتیویستی رشته های سنتی را در ریشه خود به ارث برده است. اما بحث های دهه نود از طریق نقدهای روشنگر جان پیکلز [ 16 ] و دیگران، بازتاب قابل توجهی و پارادایم های جایگزین را به جامعه علمی تزریق کردند. در بررسی تاریخ نگاری او مشکل در هارتلند: GIS و منتقدان آن در دهه 1990شوورمن نتیجه می گیرد که بحث ها به رونق این رشته و تداوم ارتباط عملی آن کمک کرد. علیرغم خصومت اولیه، نقدها به سرمایه گذاری های مشارکتی بین دانشمندان علوم اجتماعی و دانشمندان در جغرافیا برای اطمینان از استفاده مسئولانه از GIS در سطوح کاربردی و الگوریتمی تبدیل شدند [ 12 ]. در نهایت، پتانسیل GIS و GIScience برای کمک به سیاست های عمومی در مورد مسائل مهم ملی، مانند تغییرات آب و هوا، مهاجرت، سلامت، حقوق مدنی و نژادپرستی، حمل و نقل، انرژی، تقسیم بندی مجدد انتخابات، منابع طبیعی، عدالت اجتماعی، محیط زیست و بسیاری دیگران، به رسمیت شناخته شد (انجمن جغرافیدانان آمریکا 2014).
رشته علم سیاست در همان دوره سیر آشفته مشابهی داشت. محققان سیاست این دیدگاه غالب را که در عبارت « حقیقت به قدرت میگوییم» که تحلیلگران سیاست مدارک بیطرفانه و بیعلاقهای را به سیاستگذاران ارائه میدهند، به چالش کشیدند – رویکردی که به عنوان سیاستگذاری مبتنی بر شواهد شناخته میشود. در عوض، آنها برای ادغام کامل بازیگران سیاست در تجزیه و تحلیل سیاست و تولید (مشترک) دانش استدلال کردند. مشارکتهای متنوع در مجموع به عنوان پسا پوزیتیویستی شناخته شدند – و شامل تحلیل تفسیری و انتقادی – تحت برچسبهای مختلف، به عنوان مثال، تحلیل سیاست استدلالی [ 17 ]، تحلیل سیاست انتقادی [ 18 ]، تصمیمگیری سیاسی [ 19 ]، سیاست مشورتی تحلیل و بررسی [20 ، ساختار مسئله [ 21 ] و مسئله سازی [ 22 ]. برای محققان سیاست پسا پوزیتیویستی، سیاست مانعی نیست که تحلیل علمی و روشن سیاست را به هم بزند، بلکه یک فرآیند خلاقانه ارزشمند است. تحلیلگران سیاست، اختلافات بر سر باورهای سیاستی را آشکار و روشن می کنند، راه های متنوع بازیگران سیاست را برای به تصویر کشیدن نابرابری ها بین اهداف سیاست و وضعیت فعلی بررسی می کنند، و ابزارهای سیاست را به عنوان حرکات و حرکات متقابل بازیگران سیاست مدام مورد مناقشه می بینند [ 19 ]. بازیگران سیاست بر سر ایدهها و باورها با هم مبارزه میکنند، که شامل وادار کردن دیگران به این است که یک مشکل را یک مشکل سیاستی ببینند.
در کار علمی خود، دانشمندان GI و دانشمندان سیاست عمومی مفروضاتی را در مورد هستی شناسی (جهان چگونه است)، معرفت شناسی (چه چیزی می توانیم در مورد جهان بدانیم)، روش شناسی (چگونه می توانیم جهان را بشناسیم) و ارزش شناسی (چه باید بکنیم) مطرح می کنند. در جهان). به عبارت دیگر، آنها به طور ضمنی یا صریح از یک پارادایم استقبال می کنند. پارادایم ها با رشته ها همخوانی ندارند. دانشمندان مختلف در یک رشته از پارادایم های متفاوتی پیروی می کنند. هیچ پارادایم واحدی برای مطالعه صحیح وجود ندارد. پارادایم های متعدد با هم وجود دارند. اصول پارادایماتیک و زمینه انضباطی بر نوع سؤالاتی که می توان پرسید و از چه مواد و روش هایی برای پاسخ به آنها استفاده کرد تأثیر می گذارد.
به عنوان مثال، دانشمندان پوزیتیویست GI جهان را نشان می دهند (به عنوان مثال، “آب برای همه”، “مسکن برای همه”، در میان دیگران) که در SDG ها با دقت و وضوح روزافزون ذکر شده است. آنها تلاش میکنند یک شاخص SDG را اصلاح/تعریف مجدد کنند و/یا از منابع داده جایگزین استفاده کنند تا این دنیای عینی را بهطور واقعیتر نشان دهند. دانشمندان GI تفسیری تلاش میکنند تا درک کنند که چگونه انسانها این جهان را از دیدگاه شرکتکنندگان با پرسیدن اینکه چگونه مردم به یک شاخص دست مییابند، (دوباره) تولید میکنند. دانشمندان Critical GI تلاش میکنند نشان دهند که چگونه ما توسط SDGs اداره میشویم و جهانهای دیگر سازمانیافته دسترسی به آب یا مسکن کدامند. میز 1مفروضات هستیشناختی دانشمندان علم اطلاعات و سیاست را با نمونههایی از رویکردهای سیاستگذاری برای هر پارادایم خلاصه میکند.
سیاستگذاری مبتنی بر شواهد ، نمونهای از رویکرد سیاستگذاری پوزیتیویستی، برای مشکلات خطمشی رام یا با ساختار متوسط، با اجماع بر ارزشها مناسب است (نگاه کنید به [ 21 ، 23 ]). ساختار مسئله خط مشی ، نمونه ای از رویکرد سیاست گذاری تفسیری، برای مشکلات خط مشی با ساختار متوسط و بدون اجماع بر سر ارزش ها، و برای مشکلات خط مشی شرور بسیار مناسب است (همان). در نهایت، باکی [ 22 ] چه مشکلی در آینده مطرح می شود (WPR)این رویکرد نشان میدهد که چگونه ما توسط بازنماییهای مشکل خط مشی اداره میشویم، چگونه به عنوان سوژههای درون شیوههای حاکم تولید میشویم، و با چه پیامدهای اخلاقی. WPR مستلزم شش سؤال به هم پیوسته است که باعث تقویت تعامل انتقادی با هر خط مشی یا پیشنهادی برای تغییر می شود. WPR تاکید می کند که پیشنهادات خاص (یا روش های صحبت در مورد یک مشکل) تفسیرهای خاصی را بر یک موضوع تحمیل می کند. به این معنا، «دولتها به جای واکنش به آنها، «مشکلات» ایجاد میکنند، به این معنی که تصورات خاصی از «مشکل» ایجاد میکنند.(ص 2). این برداشتها به تأثیرات واقعی و معنیدار برای افراد آسیبدیده تبدیل میشوند. جلوه ها اشکال مختلفی دارند. اثرات گفتمانی ناشی از آنچه در خط مشی مورد بحث قرار نگرفته است. اثرات سوژهسازی از نحوه تفکر مردم در خطمشی و نحوه تفکر آنها در مورد خود ظاهر میشود. اثرات زنده به تأثیر این سیاست بر زندگی و مرگ اشاره دارد.
4. اندازه گیری اهداف سیاست جهانی: جایگزین ها و بینش ها
ما از نویسندگان این SI دعوت کردیم تا با این سوال درگیر شوند: علم اطلاعات جغرافیایی چگونه به توسعه شاخصهای SDG کمک میکند؟ ما 15 مشارکت دریافت کردیم، که اکثریت (هشت) بر روی شاخصهای مرتبط با هدف شهری (SDG 11)، و تعداد کمی در مورد آب (سه؛ SDG6)، سلامت (یک؛ SDG 3)، آموزش (یک؛ SDG 4) متمرکز شدند. ) و مناطق جنگلی (یک؛ SDG 15). یک مشارکت [ 24 ] به طور خاص یک شاخص یا هدف خاص را انتخاب نکرد، اما یک سهم فراسطحی در نقشه برداری ارائه کرد. ( برای فهرست کامل شاخص های تحلیل شده در این SI به جدول A1 در پیوست A مراجعه کنید). در این بخش، مشارکتهای فردی را با استفاده از «اندازهگیری جهان» تحلیل میکنیم.به عنوان لنز مفهومی ما، با تمرکز بر مفهوم سازی و تولید، با رقابت به عنوان یک موضوع متقاطع ( بخش 2 ).
مفهوم سازی
مفهوم سازی 232 شاخص SDG نتیجه یک فرآیند مکرر و باز مذاکره بین سهامداران متعدد و شکل گرفته توسط برنامه های توسعه غالب است [ 4 ]. چندین مشارکت در این SI [ 25 ، 26 ، 27 ، 28 ، 29 ، 30 ] به طور انتقادی چارچوب بندی شاخص های خاص یا محتوای اهداف را در حوزه آنها بررسی می کند. آنها چارچوبها یا پیشنهادهای جایگزینی را برای گنجاندن پیشنهاد میکنند، که احساس میکنند مرجعی معنادارتر، علمی و منطقیتر برای نظارت و پرداختن به مشکل سیاستگذاری است.
یک مشارکت در مفهومسازی، اولین شاخص شهری در ارائه مسکن و خدمات کافی (SDG 11.1.1) را که به عنوان «نسبت جمعیت شهری ساکن در محلههای فقیر نشین، سکونتگاههای غیررسمی یا مسکن نامناسب» قاببندی شده بود، باز کرد. کوفر و همکاران [ 27 ] در مورد ابهامات اصطلاحات مختلف «زاغهها»، «سکونتگاههای غیررسمی» و «مسکن ناکافی» بحث کنید، زیرا تعریف این اصطلاحات در سراسر جهان متفاوت است. حتی در یک کشور مانند هند، تعریف اصطلاح زاغهنشین، که معمولاً در بحثهای سیاسی استفاده میشود، در شهرها و ایالتها متفاوت است [ 31 ]. علاوه بر این، بسیاری از اصطلاحات بیشتر به سکونتگاههای ناپایدار با شرایط زندگی غیراستاندارد اشاره میکنند [ 32]، که در کادر بندی اندیکاتورها ثبت نمی شوند. علاوه بر این، اصطلاحات متعددی که برای برچسب زدن به سکونتگاههای مخاطرهآمیز استفاده میشوند، درجات مختلفی از ناامنی را نادیده میگیرند. به منظور اتخاذ یک چارچوب ثابت در سراسر جهان، کوفر و همکاران. [ 27] شناسایی مناطق محروم را از نظر مورفولوژیکی، بر اساس ویژگی های فیزیکی که می توان در تصاویر مشاهده زمین (EO) با استفاده از سنجش از دور پیشرفته و الگوریتم های یادگیری ماشین شناسایی کرد، پیشنهاد می کند. آنها همچنین بر اهمیت زمینههای محلی تأکید میکنند و محرومیت را نه بهعنوان یک دوتایی، بلکه بهعنوان طیفی پیوسته از پدیدهها در حمایت از مداخلات برنامهریزی معنادار میبینند. نویسندگان ضرورت کالیبره کردن دستهها را با استفاده از دانش زمینی موقعیتهای محلی تشخیص میدهند و محدودیتها و معضلات اخلاقی دیدن محرومیتهای شهری را از طریق دادههای EO و الگوریتمهای یادگیری ماشین تصدیق میکنند.
سهم دوم مفهومسازی شاخصها مربوط به حملونقل شهری است که موضوعی غالب در برنامههای توسعه پایدار شهری است. بسیاری از سیاستهای حملونقل با این فرض شروع میشوند که ارائه زیرساختهای حملونقل پیشرفتهتر یا اضافی، مشکل دسترسی نابرابر به حملونقل را حل میکند، همانطور که در هدف 11.2 تعریف شده است. هدف از این کار فراهم کردن دسترسی به سیستم های حمل و نقل ایمن، مقرون به صرفه، قابل دسترس و پایدار برای همه، بهبود ایمنی جاده ها، به ویژه با گسترش حمل و نقل عمومی، با توجه ویژه به نیازهای افراد در موقعیت های آسیب پذیر، زنان، کودکان، افراد دارای معلولیت و سالمندان است. افراد. هدف 11.2 با نشانگر 11.2.1 اندازه گیری می شود. «نسبت جمعیتی که دسترسی مناسبی به حمل و نقل عمومی دارند، بر اساس جنسیت، سن و افراد دارای معلولیت». با این حال، بروکسل و همکاران. [26 ] ادعا می کنند که مشکل دسترسی فقط مشکل تامین حمل و نقل نیست. عرضه باید به فعالیت های مردم و تقاضای کاربری زمین، یعنی مکان هایی که مشاغل، امکانات (مانند بیمارستان ها، مدارس، مؤسسات عمومی) و امکانات رفاهی (مانند مغازه ها، جاذبه ها) را ارائه می دهند، مرتبط باشد. علاوه بر این، آنها بر اهمیت الگوهای سفر مردم و بافت محلی، به ویژه در شهرهای جنوب جهانی، که درجه بالایی از غیر رسمی بودن شهری را تجربه میکنند، از جمله ارائهدهندگان حملونقل غیررسمی (مینیبوسها) که به گروههای ضعیفتر اجتماعی-اقتصادی غذا میدهند، تأکید میکنند. آنها در مشارکت خود، کاستی های چارچوب عرضه محور شاخص سازمان ملل متحد 11.2.1 را نشان می دهند که مکان های فعالیت و مسائل مربوط به زمینه را نادیده می گیرد. بروکسل و همکاران با تکیه بر دانش معاصر در مطالعات حمل و نقل. [ 26] دو شاخص دسترسی جایگزین، یعنی شاخص دسترسی بالقوه و شاخص سفر واقعی را برای تکمیل شاخص سازمان ملل پیشنهاد کنید. هر دو برای شهر بوگوتا در کلمبیا، شهری بسیار نابرابر از نظر عرضه حمل و نقل، الگوی فضایی گروههای مختلف اجتماعی-اقتصادی و مکانهای فعالیت به نمایش گذاشته شدهاند [ 33 ]. در آنجا، بیشتر مکانهای فعالیت در نواحی تجاری مرکزی قرار دارند، در حالی که گروههای ضعیفتر اجتماعی-اقتصادی عمدتاً در حاشیه بوگوتا قرار دارند. آنها استدلال می کنند که چارچوب دسترسی، طبقه بندی شده توسط گروه های اجتماعی-اقتصادی، برای ثبت تفاوت ها در دسترسی و مداخلات برنامه ریزی آینده معنادارتر است.
مشابه نقد بروکسل و همکاران [ 26 ] در مورد کمبود ظرفیت شاخص دسترسی برای ثبت نابرابری های حمل و نقل، اولبریچ و همکاران. [ 30 ] حساسیت اهداف و شاخصهای هدف شهری منتخب برای آشکار کردن نابرابریهای درون شهری را مورد پرسش قرار میدهد. آنها به طور سیستماتیک چارچوب چندین هدف و شاخص های مرتبط را تجزیه و تحلیل می کنند (11.1.1، 11.2.1، 11.5.1، 11.6.1، 11.7.1 و 11.7.2؛ جدول A1 را در پیوست A ببینید.) به عدم وجود نابرابری های درون شهری در چارچوب بندی آنها اشاره می کند و با تمایز بین نابرابری عمودی (بر اساس درآمد)، افقی (تفاوت های اجتماعی) و فضایی آن را جبران می کند. به عنوان مثال، درک دسترسی راحت نشانگر حمل و نقل (11.2.1)، که با فاصله 500 متر اندازه گیری می شود، در گروه های مشخص شده متفاوت است زیرا آنها خواسته ها و قابلیت های متفاوتی دارند. علیرغم وجود پتانسیل آشکار برای در نظر گرفتن تفاوت های اجتماعی و فضایی، شاخص افراد آسیب دیده از بلایا (11.5.1) و شاخص قرار گرفتن در معرض محیط زیست (زباله و آلودگی هوا) (11.6.1) این تفاوت ها را در نظر نمی گیرند، در حالی که گروه های خاصی از این تفاوت ها برخوردار هستند. ابزار کمتری برای مقابله با خطرات بلایا یا زندگی در مناطق محروم از نظر زیست محیطی. علاوه بر این، به استثنای شاخص بهبود شرایط زندگی (11.1.1)، با وجود ماهیت فضایی پدیده اندازه گیری شده مانند قرار گرفتن در معرض محیطی یا دسترسی حمل و نقل، هیچ یک از شاخص هایی که آنها بررسی کردند، تمایزات فضایی درون شهری را در نظر نمی گیرند. اولبریچ و همکاران [30 ] نشان می دهد که تمرکز واضح تری بر نابرابری های اجتماعی- فضایی درون شهری در هدف 11 مورد نیاز است.
پریتو و همکاران نیز بر روی نابرابری ها یا عدم بازنمایی گروهی تاکید دارند. [ 28 ] برای دسترسی به هدف آموزش (4.5) و توسط رود و همکاران. [ 29 ] برای هدف بهداشتی در پایان دادن به اپیدمی ها، که در میان آنها سل است (3.3). هر دو روش متفاوتی برای اندازه گیری ایجاد می کنند. پریتو و همکاران [ 28 ] از شاخص فرصت های انسانی [ 34 ] الهام گرفته اند]، که توزیع فرصت ها در فضا و بین گروه های اجتماعی را در اندازه گیری برابری در نظر می گیرد. به طور خاص، آنها فرصت های آموزشی را در دو بعد، دستیابی و پذیرش، و کنترل کیفیت مدرسه با استفاده از یک مدل آماری و استفاده از داده های ناحیه مدرسه در مورد ثبت نام و پذیرش می سنجند. استفاده از شاخص دسترسی به آموزش مبتنی بر فرصت های انسانی آنها در مورد مناطق مدرسه ای در فلوریدا در ایالات متحده نشان می دهد که رویکرد آنها محققان را قادر می سازد تا نابرابری های بالقوه در دسترسی به آموزش ابتدایی را در گروه های مختلف اجتماعی (آسیب پذیر) شناسایی و تجزیه و تحلیل کنند. شاخص برابری پیشنهاد شده توسط سند فراداده SDG [ 35 ]، که فقط به جنسیت نگاه می کند.
رود و همکاران [ 29 ] عدم توجه به تنوع فضایی در مفهوم سازی شاخص سل 3.3.2 را که میزان بروز سل را در هر 100000 جمعیت در سطح کشور اندازه گیری می کند، نقد می کند. آنها استدلال می کنند که نرخ غیرمکانی منجر به گزارش ناکافی بالقوه مناطق خاص می شود. به منظور به دست آوردن بینشی در مورد خوشه بندی فضایی و ناهمگونی اعلان های مورد سل در حمایت از مداخلات اختصاصی، به ویژه “برای شناسایی مناطقی که احتمال وقوع سل در آنها کم گزارش شده است”(ص. 9)، آنها یک چارچوب تحلیلی به نام نقشه برداری و تجزیه و تحلیل برای کنترل بیماری و سلامت (MATCH) پیشنهاد می کنند. این چارچوب دادههای ثبت، دادههای پیمایش، دادههای بهداشتی و دادههای مکانی را در یک رویکرد زمینآماری برای مورد بنگلادش ترکیب میکند تا مناطق هدفی را که انتظار میرود تشخیص، تشخیص و گزارشدهی سل در آنها رخ دهد، شناسایی و مکانیابی کند. به گفته رود و همکاران. [ 29 ]، زمینهسازی جغرافیای اعلانهای پرونده، زمانی که در مأموریتهای نظارتی بعدی تأیید شود، میتواند به تخصیص مؤثرتر منابع به مناطق کم گزارششده کمک کند.
اهمیت مقیاس فضایی و بافت جغرافیایی نیز توسط بلاچفورد و همکاران مورد توجه قرار گرفت. [ 25 ] برای بهره وری آب و هدف استفاده پایدار از آب. روش شاخص، همانطور که در چارچوب SDG توسعه یافته است، زمینه جغرافیایی محلی متفاوت، به ویژه در مورد در دسترس بودن منابع آب و زمین را در نظر نمی گیرد. بنابراین، بلاچفورد و همکاران. [ 25یک چارچوب بهرهوری آب محصول (CWP) متشکل از امتیازات بهرهوری آب در مقیاسهای فضایی مختلف (جهانی، محلی)، که شرایط جغرافیایی مختلف را در سطح حوضه آب در نظر میگیرد، به عنوان مثال، اینکه آیا منطقه با محدودیتهایی در منابع آب، منابع زمین یا با محدودیت مواجه است، ایجاد کند. هر دو. به منظور نشان دادن اصلاحات مفهومی، سهم روششناختی مبتنی بر دادههای EO از تصاویر Landsat 8، یک مدل ارتفاعی دیجیتال (DEM) و دادههای هواشناسی برای نشان دادن پیامدهای بالقوه زیرشاخصهای مختلف CWP و وابستگیهای متقابل آنها در عمل استفاده میکند، مانند امکان افزایش تولید محصول در عین به حداقل رساندن مصرف آب مشارکت آنها نشان دهنده اهمیت زمینه و استفاده مسئولانه از منابع آب است.
زمینه نیز برای Koch و همکاران اهمیت دارد. [ 36]، که با مناسب بودن مفهوم سازی و اندازه گیری شاخص های SDG برای یک بافت ملی درگیر هستند. آنها به طور گسترده در مورد ترجمه چارچوب شاخص SDG 11 به وضعیت آلمان با تجزیه و تحلیل سه ابتکار هدف 11 از سه گروه بازیگر مختلف (دولت، دانشگاه، جامعه مدنی) بحث می کنند. آنها دریافتند که چندین هدف و شاخص اصلی برای SDG 11 در زمینه آلمان استفاده نمی شود و چارچوب بندی شاخص های تعریف شده در سه طرح متفاوت است. تجزیه و تحلیل آنها از این سه ابتکار، دشواری توسعه شاخص های جهانی متناسب با زمینه های ملی محلی و درک به همان شیوه را نشان می دهد. آنها همچنین تأکید می کنند که چنین چارچوب جهانی باید تفکیک احتمالی داده ها، در دسترس بودن داده های قابل مقایسه در سطوح محلی و ملی را در نظر بگیرد.
تولید
برای اندازهگیری پیشرفت با شاخصها، باید دادههای مربوطه را همتراز کنیم و به شیوهای قابل درک ارائه کنیم. در فرااسناد شاخصهای SDG، تعدادی از آنها فاقد دادههای لازم برای اندازهگیری آنها به شیوهای سازگار در سطح جهانی هستند. علاوه بر این، برای چندین شاخص تولید داده ها هنوز مشخص نیست. تعدادی از مشارکتهای SI [ 30 ، 37 ، 38 ، 39 ، 40 ، 41 ، 42 ] با فاز تولید، بهویژه با منبعیابی یا ایجاد دادههایی که میتواند از اندازهگیری و نظارت بر شاخصهای مفهومی واضح پشتیبانی کند، درگیر میشوند، اگرچه امکان اصلاحات بیشتر را فراهم میکنند. .
جویدن در آل. [ 37 ]، به عنوان مثال، بر روی شاخص هایی که نیاز به فهرست خانوارها برای تولید آنها دارند، به عنوان مثال برای تعیین پیشرفت در مسکن مناسب (شاخص SDG 11.1.1) تمرکز کنید. چنین دادههایی معمولاً از پرسشنامههای خانوار، مانند پرسشنامههایی که با سرشماری یا سایر انواع نظرسنجی جمعآوری شدهاند، به دست میآیند. با این حال، به ویژه در کشورهای با درآمد کم و متوسط، تنها مناطقی که توسط دولت به رسمیت شناخته شده اند مورد بررسی قرار می گیرند، در حالی که خانوارهای مناطق “نامرئی” از چنین کمپین های جمع آوری داده ها حذف می شوند. به منظور اطمینان از پوشش کامل و ایجاد پشتیبانی برای نمونه گیری هدفمند و فراگیر خانوار، Chew et al. [ 37] یک مدل تشخیص شی را بر اساس داده های EO (نقشه های بینگ) برای شناسایی سازه های مسکن در ایالت کادونا در نیجریه ایجاد کنید. برای انجام این کار، آنها از یادگیری ماشین، بهویژه یادگیری عمیق، روشی امیدوارکننده برای برشمردن مستقیم ساختارهای مسکن در دادههای EO برای جمعآوری فهرستهای خانوار به عنوان ورودی برای نمونهگیری خانوار استفاده میکنند [ 27 ]. در حالی که Chew et al. [ 37 ] به دادههای EO تکیه میکنند تا حساب نشده را محاسبه کنند، Ulbrich و همکاران. [ 30 ]، در این شماره، از روشهای ژئوفضایی مشارکتی و شیوههای داده تولید شده توسط شهروندان برای جمعآوری دادهها در مورد مسائل شهری چند بعدی جوامع شهری حاشیهنشین و تکمیل آمارهای ملی حمایت میکند.
با در نظر گرفتن یک چشم انداز جهانی تر، سه مشارکت [ 27 ، 40 ، 41 ] بر تولید داده ها برای اندازه گیری ثابت شاخص های مختلف (11.1.1، 11.3.1، 15.1.1)، با بهره گیری از تصاویر EO تمرکز دارند. کوفر و همکاران [ 27 ] استفاده از دادههای EO را برای ثبت مستمر محرومیتهای شهری در سراسر جهان، مستقل از اصطلاحات، پیشنهاد میکند، با این فرض که درجه محرومیت میتواند به اندازه کافی از ویژگیهای مورفولوژیکی مشتق شود. در حالی که آنها در مورد پتانسیل ها و محدودیت های رویکردهای مختلف مبتنی بر EO بحث می کنند، آنها همچنین در مورد معضلات اخلاقی و پیامدهای اجتماعی بالقوه این رویکردها، مانند جابجایی کل سکونتگاه ها به مناطق پیرامونی هشدار می دهند.
یکی دیگر از سهم تولید جهانی داده با تمرکز شهری توسط Melchiorri و همکاران است. [ 41]، به طور خاص در مورد هدف SDG 11.3. شهرنشینی پایدار آنها پتانسیل لایه سکونت انسانی جهانی (GHSL) را برای اندازه گیری و نظارت مداوم و جهانی کارایی استفاده از زمین (LUE) توضیح می دهند. GHSL، یک پایگاه داده شبکهای باز، بستهبندیشده و جهانی در مناطق ساختهشده، که توسط محققان کمیسیون اروپا (به عنوان مثال، مرکز تحقیقات مشترک در Ispra) ایجاد شده است، از چندین منبع داده EO با وضوحهای مختلف با استفاده از EO و ماشین پیشرفته تولید میشود. الگوریتم های یادگیری علاوه بر توضیح اصول GHSL مانند مفهوم سازی منطقه ساخته شده و داده ها و ابزارهای مورد استفاده (از جمله اطلاعات جغرافیایی داوطلب برای اهداف اعتبار سنجی)، نویسندگان با اندازه گیری LUE به جای نسبت بین نرخ مصرف زمین و نرخ رشد جمعیت، اصلاح روش سازمان ملل را پیشنهاد می کنند. علاوه بر این، نویسندگان با تراز کردن مجموعه داده های جهانی خود در LUE با نشانگر 11.3.1، افزایش شاخص 11.3.1 را پیشنهاد می کنند. از Tier 2 تا Tier 1. محاسبه و تحلیل LUE نیز توسط Nicolau و همکاران نشان داده شده است. [42 ] برای پرونده ملی پرتغال. آنها پالایش مفهومی ارائه شده توسط Melchiorri و همکاران را اتخاذ می کنند. [ 41 ] زیرا به نظر میرسد که پویایی شهری را بهتر نشان میدهد و تفسیر آن آسانتر از روششناسی سازمان ملل است. مشارکت آنها با Melchiorri و همکاران متفاوت است. [ 41 ] از نظر داده های مورد استفاده. آنها از دادههای فضایی به آسانی در دسترس مانند نقشه مرجع پوشش زمین/کاربری زمین پرتغال (COS) و نقشه پوشش زمین کورین اروپا (CLC) در ترکیب با نقشهبرداری داسیمتری استفاده میکنند، که دومی فقط بر روی مناطق ساخته شده برای ارقام جمعیت تمرکز میکند. قابل مقایسه با Melchiorri و همکاران. [ 41]. با استفاده از روش خود در پرتغال، آنها عمدتاً بازده کاربری منفی زمین را پیدا کردند که نشان دهنده افزایش کاربری زمین شهری، اما کاهش تعداد جمعیت است.
سومین سهم شهرنشینی پایدار مربوط به “سبزسازی” فضای شهری است. گیزن و همکاران [ 38] تنش بین جاه طلبی های آمستردام برای افزایش فضای سبز در حالی که تحت یک فرآیند تراکم در محدوده های موجود قرار می گیرد را بررسی کنید. آنها با استفاده از دادههای EO با وضوح بسیار بالا، دادههای فضای سبز شهری (عمومی و خصوصی) را با هدف شهرنشینی پایدار همسو میکنند تا پیشرفت افزایش فضای سبز شهری در شهر آمستردام را بررسی کنند. آنها استدلال می کنند که سیاست های شهرداری برای حفظ و افزایش فضای سبز شهری در استراتژی شهر فشرده آن ناکافی است زیرا هیچ پیشرفت قابل مشاهده ای از طریق داده های EO دیده نمی شود. نویسندگان بر پتانسیل دادههای EO برای ارزیابی سیاست تاکید میکنند، اما کاستیها را نیز برجسته میکنند، به عنوان مثال عدم تمایز بین فضای خصوصی و عمومی.
در مقابل فضای سبز در شهر، Honeck و همکاران. [ 40] بر حفاظت، احیاء و استفاده پایدار از جنگل ها در سطح ملی تمرکز دارد. نویسندگان از وضوح الزامات داده برای محاسبه شاخص جنگل 15.1.1 همانطور که در سند فراداده آن ذکر شده است انتقاد می کنند و روشی را برای تولید داده های سری زمانی ثابت در جنگل ها، به ویژه در مورد مساحت جنگل به عنوان درصدی از مساحت کل ارائه می کنند. ، در زمینه سوئیس اعمال می شود. این همچنین شامل بستهبندی دادهها، بهویژه یک زیرساخت (مکعب داده سوئیس) برای استفاده و انتشار دادههای EO آماده برای تجزیه و تحلیل (یعنی Landsat) میشود. رویکرد مکعب داده آنها دامنه جهانی دارد. این به اندازه کافی روندهای دقیق جنگل را نشان می دهد، اندازه گیری شاخص SDG 15.1.1 را هماهنگ می کند، بر تناقضات بین کشورها غلبه می کند و تلاش گزارش دهی برای کشورهای عضو را کاهش می دهد.
در حالی که بیشتر مشارکت ها در تولید به داده های EO یا GIS به راحتی در دسترس متکی است، Homberg و Susha [ 39] استفاده از انواع منابع داده در دسترس (عموما) – ساختار یافته و بدون ساختار، داده های کوچک و بزرگ – برای تکمیل آمار رسمی را پیشنهاد می کند. با تمرکز بر شاخص دسترسی به خدمات آب آشامیدنی سالم (6.1.1.)، که در حال حاضر یک شاخص سطح 2 است – به این معنی که داده ها هنوز به راحتی در دسترس نیستند – آنها چارچوبی را برای نقشه اکوسیستم داده (باز) و اعمال آن در مالاوی ایجاد می کنند. فرآیند نقشهبرداری مفهومی، بر اساس دو کارگاه، یک نظرسنجی و مصاحبههای خبرچین کلیدی، بازیگران مرتبط در اکوسیستم داده را شناسایی میکند تا تقاضای داده را با عرضه داده مطابقت دهد و به زیرساخت داده و همچنین حاکمیت دادهها رسیدگی کند.
کراک و همکاران در تکمیل سایر مشارکتهای SI در تولید. [ 24] درگیر این سوال است که چگونه می توان به طور مسئولانه معیارهای شاخص را از طریق نقشه ها “نمایش” داد و آنها را به عنوان ابزاری برای کاهش پیچیدگی در نظر گرفت. با تکیه بر بحث های تثبیت شده در نقشه کشی انتقادی، در مورد اینکه چگونه تصمیمات نقشه برداری مانند انتخاب یک واحد فضایی خاص، مرز، طبقه بندی داده ها یا پیش بینی نقشه بر نتایج نقشه برداری با پیامدهای احتمالی مخرب اجتماعی تأثیر می گذارد، آنها یک گردش کار نقشه برداری جامع را ترسیم می کنند و ملاحظات مرتبط را شرح می دهند. برای تجسم (از نظر فضایی) شاخص های توسعه توسعه پایدار سازمان ملل. از آنجایی که این شاخصها ماهیت متفاوتی دارند و به روشهای مختلفی اندازهگیری میشوند (نرخ، نسبت، مقادیر مطلق، و غیره)، برای نقشهبرداری نیاز به تبدیلهایی با دقت طراحی شده دارند. آنها از طریق نمونههای ملی و منطقهای، مشکلات بالقوه و پیشنهاداتی را در مورد چگونگی غلبه بر آنها ترسیم میکنند.
سرانجام، کاتومرو و جورجیادو [ 43] چارچوب “اندازه گیری جهان” را معکوس کنید. آنها به جای بررسی تأثیرات حکمرانی و دانش SDG 6.1.1 «نسبت جمعیتی که از خدمات آب آشامیدنی مدیریت شده ایمن استفاده میکنند»، «اثرات شاخص» حکمرانی (غیررسمی) و شیوههای دانش در منطقه کلیمانجارو را آشکار میکنند. با پیروی از یک پارادایم تفسیری مبتنی بر نظریه سازمانی و نهادی و دادههای کیفی، آنها نشان میدهند که وقتی حاکمیت غیررسمی و شیوههای دانش مکمل همتایان رسمی خود باشند، شانس دستیابی به 6.1.1 بهطور چشمگیری افزایش مییابد. با این حال، غیررسمی فراگیر در بخش آب، و همچنین در سایر حوزه های سیاست (مثلاً حمل و نقل)، از نظر شاخص ها بسیار دشوار است. حتي حكومت رسمي و شيوههاي دانش نيز به سختي قابل كميت است [ 3]. این مشارکت به پارادوکس حاکمیت توسط شاخصهای (عددی) اشاره میکند: شاخصهای SDG مشروع جهانی ممکن است جهان را به صورت محلی (در جهت بهتر یا بد) پیکربندی مجدد کنند، در حالی که به نظر میرسد شیوههای حکمرانی و دانش قانونی محلی، خود هدف SDG را بدون میانجیگری «تولید» میکنند. از شاخص های (عددی)
بینش و اصلاحات
مشارکت های SI جمع آوری شده در اینجا چندین بینش جالب را نشان می دهد. اول، آنها نقاط ضعف را در چارچوب بندی و مفهوم سازی تعدادی از شاخص ها شناسایی می کنند، نابرابری های اجتماعی یا راه های غیررسمی دسترسی به منابع را منعکس می کنند و همچنین مناطق و گروه های اجتماعی نادیده گرفته شده را در خود جای می دهند و این موضوع که چگونه اندازه گیری دسترسی را می توان بهبود بخشید. علاوه بر این، آنها نشان می دهند که زمینه محلی اهمیت دارد. اهداف سیاست جهانی باید به اندازه کافی انعطاف پذیر باشند تا تفاوت های زمینه ای، نیازهای مختلف و مقیاس های مختلف را برآورده کنند. آنها همچنین به پیامدهای احتمالی سطوح اندازه گیری در مقیاس خاص برای انتخاب سیاست می پردازند. علاوه بر این، چندین مشارکت پتانسیل منابع داده و روشهای جمعآوری دادهها را به غیر از آمارهای ملی مرسوم نشان میدهند. اینها شامل دادههای EO برای اندازهگیریهای ثابت (در سطح جهانی) در طول زمان و ارزیابی خطمشی و همچنین روشهای مشارکتی و رویکردهای تحقیقاتی آماری برای اندازهگیری جامع یک مشکل خطمشی است و کسی را در اندازهگیری پشت سر نمیگذارد. در نهایت، مشارکتها همچنین بر ضرورت فضاسازی شاخصهای SDG سازمان ملل و اندازهگیری پیشرفت در امتداد آنها در سراسر جهان، به منظور یافتن و تفسیر الگوهای فضایی و نابرابریها و اجازه دادن به اولویتهای سیاستی که میتواند در هدفیابی مناطق و گروههای اجتماعی مؤثرتر باشد، تأکید میکند.
بیشتر مشارکتهای SI از یک الگوی پژوهشی پوزیتیویستی پیروی میکنند. آنها فناوریهای جغرافیایی (به عنوان مثال، طبقهبندی دادههای EO، الگوریتمهای یادگیری ماشین، تجزیه و تحلیل اطلاعات جغرافیایی، مدلهای آماری، دادههای جغرافیایی یا روشهای جغرافیایی-مکانی) را به عنوان ابزاری مناسب برای ثبت و نمایش یک پدیده خاص، از جمله سکونتگاههای انسانی (ناامن)، فضای سبز میدانند. ، مساحت جنگل، بهره وری آب، استفاده از زمین، جمعیت، دسترسی به خدمات اساسی مانند آب، حمل و نقل یا آموزش، و گروه ها/مناطق کم نمایندگی (به جدول 2 مراجعه کنید)). با این حال، مشارکتها همچنین به طور انتقادی بر اثرات بالقوه (اجتماعی)، پیامدها یا معضلات اخلاقی منعکس میشوند، عدم قطعیتهای موجود را مورد بحث قرار میدهند، بر اهمیت زمینه محلی تأکید میکنند، یا رویکرد پژوهشی ارائهشده مبتنی بر پوزیتیویستی را مکمل سایر روشهای تولید سیاستهای مرتبط میدانند. دانش و نه به عنوان تنها واقعیت ( جدول 2 ). برخلاف بسیاری از رویکردهای GI محور، Katomero و Georgiadou [ 43 ] نشان میدهند که راههای دیگری نیز برای شناخت (و حکومت) وجود دارد که اغلب به طور رسمی اندازهگیری یا اندازهگیری نمیشوند. در جدول 2 ، مشارکتهای مختلف، پیوند آنها با سیاستگذاری و همچنین بینشهای انتقادی ارائهشده، در صورت لزوم، را خلاصه میکنیم.
5. گرفتن “یک مشت از جهان ” و نگاه کردن به آن از نزدیک
در این بخش پایانی، « مشتی جهان » را در نظر می گیریم و از منظر پژوهشی تفسیری و انتقادی به آن نگاه می کنیم. ما به تانزانیا نگاه می کنیم، کشوری که از دهه شصت با مشکلات مزمن آب روستایی دست و پنجه نرم می کند، علیرغم اصلاحات اساسی سیاست از بالا به پایین و تامین مالی توسط اهداکنندگان و وام دهندگان. تانزانیا تا سال 2015 قادر به برآورده کردن MDG برای آب نبود. آخرین ارقام از برنامه نظارت مشترک نشان میدهد که هیچ افزایشی در دسترسی به پوشش آب بهبود یافته کلی وجود ندارد، با کمبودها در مناطق روستایی تقریباً دو برابر مناطق شهری. حدود 52 درصد از جمعیت ساکن در مناطق روستایی – 21.1 میلیون نفر – هنوز به آب بهبود یافته دسترسی ندارند [ 9 ].
درک «آب برای همه» – یک دیدگاه تفسیری
ما احتمالاً درک می کنیم که چرا 92 درصد از جمعیت منطقه کلیمانجارو تانزانیا با مشاهده رسمی و غیررسمی در جهان دسترسی به آب، نه به صورت تحلیلی متمایز («رسمی یا غیر رسمی») بلکه به صورت متقابل به منابع آب بهبود یافته دسترسی دارند. ساختاری (“رسمی و غیر رسمی”) و غیرممکن است که از یکدیگر جدا شوند. در کلیمانجارو، هدف SDG 6.1 “تا سال 2030، دستیابی به دسترسی جهانی و عادلانه به آب آشامیدنی سالم و مقرون به صرفه برای همه”خواهد رسید. دلیلش این است که سیاستهای رسمی آب به طور ایمن در دانش غیررسمی و شیوههای حکمرانی – تحریمها و پاداشها – پیوند خوردهاند که به قرنها قبل از اینکه استعمارگران اول از مهارتی که قبیله چاگا با آن تپههای پلکانی کلیمانجارو و همچنین سلسله مراتب ظریف چاگا را آبیاری میکردند شگفت زده شوند، پیوند خورده است. تحریم برای سوء مدیریت آب مسیحیت و اسلام و سایر نهادهای اجتماعی تعبیه شده، اگرچه هرگز در سیاست ها و مقررات آب ذکر نشده اند، اما غیررسمی بودن را در کلیمانجارو بیشتر تقویت می کنند و خاک حاصلخیزی را فراهم می کنند که برنامه های رسمی دولت بر آن بنا می شود. اقداماتی که هدف SDG6 «آب برای همه» را در منطقه کلیمانجارو (باز) تولید میکند، از غیررسمی بودن در هنجارها و شیوههای مذهبی و قبیلهای مشترک استفاده میکند، آنها را با برنامههای دولتی ترکیب میکند و دسترسی برتر به آب روستایی را حفظ میکند.
یک لنز نظری دیگر از همان سنت تفسیری، موفقیت در کلیمانجارو را با تمرکز بر چگونگی پیوند بازیگران آب با مسئولیتپذیری ضخیم توضیح میدهد [ 44 ]. پاسخگویی ضخیم یک گزارش توجیهی از اقدامات من است که من به افرادی می دهم که نظرشان درباره من ارزش دارد و به عنوان یک مصرف کننده آب، به عنوان یک رهبر جامعه یا به عنوان یک مسئول آب منطقه به دنبال احترام آنها هستم. مسئولیت پذیری نازک آن بخش کوچکی از مسئولیت پذیری من است که شامل چند واقعیت عینی در مورد اقدامات من است و در صورت درخواست آنها را به مافوق سلسله مراتبی من منتقل می کند. هرچه ضخیمتر و نازکتر بودن واگرایی مسئولیتپذیری بیشتر باشد، «واقعیاتی» که من در مورد دسترسی به آب به سمت بالا ارتباط میدهم خیالیتر است [ 45 ]]؛ هر چه مسئولیت پذیری ضخیم تر و نازک تر باشد، شانس دستیابی به هدف SDG 6.1 بیشتر است. زمانی که دستورات و مسئولیتپذیریهای رسمی و سادهشده جایگزین نظمها و مسئولیتهای اجتماعی غلیظ، پیچیده و غیررسمی شوند، حتی برای اهداف محدودی که برای آن طراحی شدهاند، شکست میخورند. سادهسازیهای نازک، اگر اصلاً زنده بمانند، این کار را به دلیل وابستگی ناشناختهشان به «نظم» بداهه خارج از طرح انجام میدهند.» ([ 46]، پ. 273). در مجموع، یک دانشمند GI تفسیری، رسمی بودن و غیر رسمی بودن، مسئولیت پذیری نازک و ضخیم، حقایق و ارزش ها را در هم تنیده و به سختی تفکیک می کند. او انتظار دارد که یک شاخص عددی که هدف “آب برای همه” را منعکس کند، به طور موثر این هدف را بازتعریف کند و چگونه پیشرفت به سوی دستیابی به آن را می توان کنترل کرد – یعنی نظارت، و پاداش یا جریمه کرد. از طرف دیگر، او تلاش میکند تا مکانیسم علی (و متغیرهای مستقل مرتبط) را که مسئول دستیابی به هدف واقعی هستند، استاندارد کند.
آشکارسازی جایگزین «آب برای همه» جهان ها – یک دیدگاه انتقادی
اگر دیدگاهی انتقادی داشته باشیم، احتمالاً مفروضات پنهان و جایگزینهایی برای سیاستهای دولت مرکزی از بالا به پایین برای دستیابی به هدف گریزان «آب برای همه» در تانزانیا آشکار میکنیم. برای ارائه طعمی از عملکرد یک رویکرد انتقادی، ما رویکرد Bacchi [ 47 ] What-the-Problem-is-Represented-Be (WPR) را برای سیاست آب روستایی جمهوری متحد تانزانیا (URT) اعمال می کنیم. 48 ]. رویکرد WPR شامل شش سوال به هم پیوسته است.
• مشکلی که در سیاست آب روستایی URT (2010) نشان داده شده است چیست؟
در سال 2010، وزارت آب (MoW) تصمیم گرفت یک خط پایه از تمام نقاط آب روستایی ایجاد کند (با برچسب عملکرد، غیرعملکردی یا نیاز به تعمیر) که می تواند برای نظارت بر پیشرفت به سمت «آب برای همه» استفاده شود. «هدف این است که دادههای پایه توسط نمایندگان روستاها با استفاده از تلفنهای همراهشان بهروزرسانی شود. دولت و سایر ذینفعان (اگر مجاز به انجام این کار باشند) در زمان واقعی قادر به نظارت و تجزیه و تحلیل عملکرد و سایر جنبه های تمام نقاط آب، از طریق یک رابط مبتنی بر وب خواهند بود. […] رابط کاربری مبتنی بر وب GIS تحت قرارداد جدید WPM کاربر پسند و در دسترس خواهد بود.» ([ 48 ]، ص 72). بنابراین، سیاست آب روستایی [ 48] مشکل را به عنوان فقدان خط پایه قابل اعتماد از نقاط آب و فقدان مکانیزم به روز رسانی نشان می دهد.
• چه پیش فرض های عمیقی زیربنای این نمایش مسئله است؟
معنایی که برای قابل درک بودن این سیاست در سال 2010 باید وجود داشت این بود که GIS، رابط های مبتنی بر وب و برنامه های تلفن همراه مشکل سیاست شرورانه خدمات آب روستایی ضعیف در تانزانیا را حل خواهند کرد. در سال 2010، اعتقاد به راه حل گرایی – به این معنی که همه مشکلات دشوار راه حل های خوش خیم، اغلب ماهیت فنی دارند – در سراسر جهان غالب بود. ما ممکن است این فرض پنهان را از متن خط مشی «بخوانیم» که روستاییان فردی به عنوان « کارآفرینان خود» ، به عنوان سوژه های نئولیبرال خودگردان رفتار خواهند کرد، در حالی که مهندسان آب منطقه مانند بوروکرات های وبری رفتار خواهند کرد.
• این نمایش «مشکل» چگونه به وجود آمده است؟
تسلط این بازنمایی مشکل را می توان با منطق فراگیر پروژه های آب با تأمین مالی اهداکنندگان و وام دهندگان در جنوب جهانی توضیح داد [ 49 ]]. کارشناسان خارجی که توسط اهداکنندگان و وام دهندگان برای اجرای پروژههای آبی استخدام میشوند، تنها میتوانند در قبال عواقب قابل پیشبینی یک پروژه توسعه، یعنی برای اجرای مناسب رویههای کافی، در برابر متولیان خود پاسخگو باشند. رویهها و وسایلی که کارشناسان برای اجرای پروژه استفاده میکنند باید به روشهای خاصی (اغلب فنی) برای انجام کارها مرتبط باشند و قبل از انتقال به کشور ذینفع باید اهداف خاصی را به آنها متصل کنند. در نتیجه، تعیین خود تعیین کننده ذینفعان محلی و همچنین همکاری واقعی بین ذینفعان و کارشناسان برای دستیابی به اجماع در مورد ابزار و اهداف پروژه غیرممکن است. تناقض این است که برای دستیابی به حداکثر پیش بینی پذیری پروژه، هیچ کس نمی تواند در قبال پیامدهای پیش بینی نشده پاسخگو باشد (از جمله: شکست کامل) پروژه تا زمانی که مراحل آن توسط کارشناسان مسئول رعایت شده باشد. شکل ایدهآل تناقضزدایی، بازی تکنیکی است که اساساً مشکل شرورانه دسترسی به آب را به یک مشکل فنی ساده برای ایجاد یک خط مبنا و مکانیزم بهروزرسانی، با GIS و برنامههای موبایل تبدیل میکند، در حالی که هر چارچوب اجتماعی و فرهنگی را در بر میگیرد. ارجاع.
• چه چیزی در این نمایش مشکل بدون مشکل باقی مانده است؟ سکوت ها کجاست؟
غیر رسمی همه جا در بخش آب تانزانیا خاموش شده است. در حالی که بخش آب به طور رسمی غیر متمرکز است، به طور غیر رسمی متمرکز است. نهادهای غیررسمی آفریقایی مانند کلیساها و مساجد و همچنین سازمان های مردمی و همبستگی های قبیله ای ساکت شده اند. روستاییهای تانزانیا خود را در درجه اول فردی نمیدانند. در حلقههای متمرکز تضعیف تعهد اخلاقی، آنها خود را اعضای خانوادههای گستردهتر محدود، خانوادههای گستردهتر، قبایل، گروههای قومی و تنها پس از آن به عنوان شهروند تصور میکنند [ 50 ]. «سیاست گذراندن» روستاییان تانزانیا ساکت شده است [ 51]. شهروندان برای رسیدن به اهداف خود مرتباً دولت را دور می زنند، اما تلاش می کنند تا دولت را دست نخورده و در فاصله ای قابل مدیریت نگه دارند. بنابراین، شهروندان می توانند مطمئن باشند که ممکن است بدون مداخله دولت، به صورت روزانه به سر ببرند.
• چه اثراتی از این نمایش مسئله ایجاد می شود؟
اثرات گفتمانی: تمرکز این سیاست بر آنچه مهندسان آب منطقه و شهروندان (بدون منبع) باید برای بهبود خدمات آب انجام دهند، محدود کردن توجه به غیررسمی فراگیر در بخش آب است.
اثرات سوژهسازی: مهندسان آب منطقهای بهعنوان بوروکراتهای وبری بهصورت سلسله مراتبی نازک پاسخگو در نظر گرفته میشوند، در حالی که آنها خود را موجودات اجتماعی کاملاً پاسخگو میدانند. شهروندان به عنوان یک تعهد گزارش دهی به یک دولت در نظر گرفته می شوند، در حالی که خود را از دولت دور می دانند.
اثرات زنده: خط پایه مزمن “شکسته” نقاط آب و سیستم های GIS آب ناموفق محدودیت های قابل توجهی را بر امکان بهبود خدمات آب تحمیل می کند.
• این بازنمایی «مشکل» چگونه تولید، انتشار و دفاع می شود؟ چگونه می توان آن را زیر سوال برد، مختل کرد و جایگزین کرد؟
دسترسی به آب “مدیریت شده” در سطح روستا برای دولت به عنوان وسیله ای برای تخلیه مسئولیت ارائه خدمات عمومی به ضعیف ترین اقشار بوروکراسی آب – افسران بخش و نمایندگان روستاها – کار می کند. مدیریت جامعه پایدار است زیرا دولت و اهداکنندگان را قادر میسازد که مسئولیت بلندمدت ارائه خدمات را کنار بگذارند [ 52 ]. مشکلات نامزد خارجی، یا «راهحلهایی» که در آن انحراف از بهترین رویه به عنوان «مشکل» تعریف شده است، بر چشمانداز آب روستایی غالب است. یک جایگزین احتمالی برای بازنمایی مشکل غالب توسط دانشمندان سیاست آفریقایی پیشنهاد شده است. به عنوان مثال، تیم کلسال استدلال می کند که ما بایدبه طور سیستماتیک ویژگیهای مؤسساتی را که به نظر میرسد در ارائه کالاهای عمومی در آفریقا نسبتاً موفق هستند، مطالعه کنید. آیا این نهادها حول محور هستند یا حداقل سعی میکنند خانوادههای گسترده آفریقایی را از نظر ساختاری یا ایدئولوژیک در خود جای دهند؟ آیا آنها یک مؤلفه مذهبی دارند که به طور گسترده تصور می شود؟ به عبارت دیگر آیا آنها به بعد دنیوی دیگری از پاسخگویی اشاره دارند؟ […] آیا آنها با احساسات قومی و سنت (نو) کنار هم نگه داشته می شوند؟ […] به طور خلاصه، آیا مؤسسات موفق در آفریقا با غلات جامعه سنتی کار می کنند یا علیه آن؟ آیا پاسخ برای کشورهای مختلف یا در بخشهای مختلف متفاوت است؟» ([ 50]، پ. 649). در مجموع، یک دانشمند انتقادی GI نظم اجتماعی دسترسی به آب را همیشه مشروط و در معرض تغییر می بیند و مسیرهای سیاست جایگزین را برای دستیابی به هدف SDG بررسی می کند. او ممکن است بپرسد: چگونه روش های جایگزین شناخت و حکومت در زمینه سیاست (جهانی) جا می گیرند؟ چگونه میتوان تلاشهای توسعه پایدار را به گونهای تغییر جهت داد که در برابر آن کار نکنند، و شروع به ساختن بر اساس مفاهیم غیر رسمی، تعهد اخلاقی و مسئولیتپذیری بینفردی کنند؟ [ 50 ] اینها می توانند راه های سازنده ای برای تحقیقات آینده باشند.
6. پایان
در این SI، ما محققانی را گرد هم آوردهایم که راههای جایگزینی برای مفهومسازی و اندازهگیری شاخصها، ایجاد دادههای ثابت (در سطح جهانی) برای نظارت بر پیشرفت شاخصها، و تجسم مسئولانه اندازهگیریهای شاخص از طریق نقشهها ارائه کردند. استفاده از لنز مفهومی پارادایمهای تحقیق و سیاستگذاری، پوزیتیویسم را به عنوان پارادایم غالب برای «بهبود» چارچوب اندازهگیری جهانی SDGs نشان میدهد، البته با «تصفیهها» و بینشهای مرتبط متعدد ( جدول 2).). قرار دادن مشارکتهای SI در بحثهای گستردهتر علوم اجتماعی به ما کمک کرد تا بینشهای انتقادی را از مشارکتهای SI استخراج کنیم و همچنین آنچه را که پارادایمهای دیگر میتوانند به بحث در مورد سنجش پیشرفت توسعه از طریق شاخصها اضافه کنند، استخراج کنیم. در حالی که ما نباید یک پارادایم خاص را اولویت بندی کنیم، بلکه باید مکمل های آنها را جستجو کنیم، زیرا هر پارادایم مزایای خود را دارد (مثلاً نگاه از بالا در مقابل نمای از پایین، رسمی در مقابل غیر رسمی و غیره) برای توصیف ماهیت یک پارادایم. مشکل سیاستی خاص و اندازه گیری پیشرفت
یک دانشمند GI با تمایل پوزیتیویستی می تواند حقایق را (متمایز از ارزش ها و) صرفاً علمی ببیند. او از قدرت شاخص های عددی برای شناخت جهان (یعنی قابل بازنمایی واقعی) و قابل اداره کردن جهان بدون جزئیات دقیق زمینه و تاریخ قدردانی می کند. یک دانشمند تفسیری حقایق و ارزش ها را در هم تنیده و به سختی تفکیک می کند. او انتظار دارد که شاخصی که هدفی را منعکس کند، به عنوان مثال، «آب برای همه»، به طور مؤثر این هدف را بازتعریف کند و اینکه چگونه پیشرفت در جهت دستیابی به آن را می توان کنترل کرد – یعنی نظارت، و پاداش یا جریمه کرد. یک دانشمند منتقد GI نظم اجتماعی را همیشه مشروط و در معرض تغییر می بیند و مسیرهای سیاست جایگزین را برای دستیابی به اهداف سیاست SDG بررسی می کند. در آینده، ممکن است برای تکمیل رویکردها بیشتر تشویق شویمنشان دادن جهان SDG با دقت و وضوح روزافزون، برای درک اینکه چگونه این جهان توسط انسان ها از طریق کنش و تعامل آنها (باز) تولید می شود، و در نهایت برای آشکار کردن مفروضات زیربنای حاکمیت و شیوه های دانش بدیهی و همچنین جایگزین جهان های ممکن
پیوست اول

جدول A1. مروری بر اهداف، اهداف و شاخص های تشریح شده در این SI.
منابع
- گردآوری آمار سازمان ملل از پیشنهادهای بازنگری جامع 2020 دریافت شد. در دسترس آنلاین: https://unstats.un.org/sdgs/files/2020 بررسی جامع Proposals_web.pdf (در 28 اکتبر 2019 قابل دسترسی است).
- مبارک، SE; دیویس، کی. Kingsbury, B. The Quiet Power of Indicators: Measuring Governance, Corruption, and the Law (مطالعات کمبریج در قانون و جامعه) . Merry, SE, Davis, KE, Kingsbury, B., Eds. انتشارات دانشگاه کمبریج: کمبریج، کالیفرنیا، ایالات متحده آمریکا، 2015. [ Google Scholar ]
- مری، SE اندازهگیری جهان: شاخصها، حقوق بشر و حکومت جهانی: با نظر CA توسط جان، ام. کانلی. Curr. آنتروپل 2011 ، 52 ، S83–S95. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- فوکودا پار، اس. مک نیل، دی. دانش و سیاست در تنظیم و اندازه گیری SDGs: مقدمه ای بر موضوع ویژه. گلوب. سیاست 2019 ، 10 ، 5-15. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- فوکودا پار، اس. اهداف جهانی به عنوان ابزار سیاست: پیامدهای مورد نظر و ناخواسته. جی. هوم. توسعه دهنده کاپاب 2014 ، 15 ، 118-131. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- فوکودا پار، اس. یامین، AE; گرینشتاین، جی. قدرت اعداد: بررسی انتقادی اهداف توسعه هزاره برای توسعه انسانی و حقوق بشر. جی. هوم. توسعه دهنده کاپاب 2014 ، 15 ، 105-117. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- اسکات، جی سی مانند یک حالت: چگونه برخی طرح ها برای بهبود وضعیت انسانی شکست خورده اند . انتشارات دانشگاه ییل: نیوهیون، سی تی، ایالات متحده آمریکا. لندن، بریتانیا، 1998. [ Google Scholar ]
- Bregman, R. Utopia for Realists: And How We Can Got There ; انتشارات بلومزبری: لندن، بریتانیا، 2017. [ Google Scholar ]
- کاتومرو، جی. جورجیادو، ی. لونگو، جی. Hoppe, R. تنش ها در حکمرانی آب روستایی: عملکرد گریزان نقاط آب روستایی در تانزانیا. ISPRS Int. J. Geo Inf. 2017 ، 6 ، 266. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- کریسمن، NR ‘GIS’ به چه معناست؟ ترانس. GIS 1999 ، 3 ، 175-186. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- Schuurman، N. Critical GIScience در کانادا در هزاره جدید. می توان. Geogr. Le Geographe. می توان. 2009 ، 53 ، 139-144. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- Schuurman, N. Trouble in the heartland: GIS و منتقدان آن در دهه 1990. Prog. هوم Geogr. 2000 ، 24 ، 569-590. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- Goodchild، MF علم اطلاعات جغرافیایی. بین المللی جی. جئوگر. Inf. سیستم 1992 ، 6 ، 31-45. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- Goodchild، MF سیستم های اطلاعات جغرافیایی و تحقیقات جغرافیایی. در حقیقت زمین ; Pickles, J., Ed. گیلفورد: نیویورک، نیویورک، ایالات متحده آمریکا، 1995; صص 31-50. [ Google Scholar ]
- مارک، DM علم اطلاعات جغرافیایی: مسائل بحرانی در یک حوزه تحقیقاتی بین رشتهای در حال ظهور. J. Urban Reg. Inf. سیستم دانشیار 2000 ، 12 ، 45-54. [ Google Scholar ]
- Pickles, J. A History of Spaces: Cartographic Reason, Mapping and the Geo-Coded World ; Routledge: لندن، انگلستان، 2003. [ Google Scholar ]
- فیشر، اف. Forester, J. چرخش استدلالی در تحلیل و برنامه ریزی سیاست ; انتشارات دانشگاه دوک: دورهام، NC، ایالات متحده آمریکا، 1993. [ Google Scholar ]
- درایزک، JS Policy Sciences of Democracy. Polity 1989 , 22 , 97-118. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- استون، دی. پارادوکس سیاست: هنر تصمیم گیری سیاسی ، ویرایش اصلاح شده. نورتون و شرکت: نیویورک، نیویورک، ایالات متحده آمریکا؛ لندن، انگلستان، 2002. [ Google Scholar ]
- هاجر، م. Wagenaar, H. تحلیل سیاست مشورتی ; انتشارات دانشگاه کمبریج: کمبریج، کالیفرنیا، ایالات متحده آمریکا، 2003. [ Google Scholar ]
- Hoppe, R. The Governance of Problems ; انتشار سیاست: بریستول، بریتانیا، 2010. [ Google Scholar ]
- باکی، سی. چرا مسئله سازی ها را مطالعه کنیم؟ مشهود ساختن سیاست J. Polit را باز کنید. علمی 2012 ، 2 ، 1-8. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- جورجیادو، ی. Reckien، D. ابزارهای اطلاعات جغرافیایی، حکمرانی و مشکلات خط مشی بد. ISPRS Int. J. Geo Inf. 2018 ، 7 ، 21. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- کراک، ام جی. ریکر، بی. Engelhardt, Y. چالش های نقشه برداری داده های شاخص اهداف توسعه پایدار. ISPRS Int. J. Geo Inf. 2018 ، 7 ، 482. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- بلاچفورد، ام ال. کریمی، پ. Bastiaanssen، WGM; نوری، ح. از اهداف جهانی تا دستاوردهای محلی – چارچوبی برای بهره وری آب محصول. ISPRS Int. J. Geo Inf. 2018 ، 7 ، 414. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- بروکسل، ام. زویجست، ام. پففر، ک. van Maarseveen، M. دسترسی یا دسترسی؟ نقدی بر شاخص SDG حمل و نقل شهری. ISPRS Int. J. Geo Inf. 2019 ، 8 ، 67. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- کوفر، م. وانگ، جی. ناگنبورگ، ام. پففر، ک. کهلی، د. اسلیوزاس، آر. Persello, C. دامنه رصد زمین برای بهبود ثبات شاخص زاغه SDG. ISPRS Int. J. Geo Inf. 2018 ، 7 ، 428. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- پریتو، ال.ام. فلاک، جی. آگوئرو والورده، جی. Van Maarseveen, M. اندازه گیری نابرابری فرصت ها در دسترسی به آموزش پایه با کیفیت: مطالعه موردی در فلوریدا، ایالات متحده. ISPRS Int. J. Geo Inf. 2018 ، 7 ، 465. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- رود، ای. خان، ق. Modak، PK; مرگنتالر، سی. ون گورپ، م. بلوک، ال. باکر، ام. چارچوب تحلیل فضایی برای نظارت و تسریع پیشرفت به سوی SDG 3 برای پایان دادن به سل در بنگلادش. ISPRS Int. J. Geo Inf. 2019 ، 8 ، 14. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- اولبریچ، پی. د آلبوکرک، جی. Coffee, J. تأثیر نابرابری های شهری بر نظارت بر پیشرفت به سمت اهداف توسعه پایدار: ملاحظات روش شناختی. ISPRS Int. J. Geo Inf. 2019 ، 8 ، 6. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- تعاریف نولان، LB زاغه در هند شهری: مفاهیمی برای اندازه گیری نابرابری های بهداشتی. مردمی توسعه دهنده Rev. 2015 , 41 , 59-84. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- کوفر، م. پففر، ک. Sliuzas, R. زاغه ها از فضا-15 سال نقشه برداری زاغه با استفاده از سنجش از دور. Remote Sens. 2016 , 8 , 455. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- بوکارخو، جی پی؛ پورتیلا، آی. ملندز، دی. تکه تکه شدن اجتماعی در نتیجه اجرای یک سیستم حمل و نقل سریع اتوبوس در شهر بوگوتا. مطالعه شهری. 2016 ، 53 ، 1617-1634. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- Paes de Barros، RP; Vega، JRM؛ ساودرا، جی. اندازه گیری نابرابری فرصت ها برای کودکان . تحقیقات خدمات بهداشتی BMC: واشنگتن، دی سی، ایالات متحده آمریکا، 2008. [ Google Scholar ]
- آموزش یونسکو برای مردم و سیاره: ایجاد آینده های پایدار برای همه ، گزارش نظارت بر آموزش جهانی، ویرایش دوم؛ انتشارات یونسکو: پاریس، فرانسه، 2016.
- کخ، اف. Krellenberg، K. چگونه می توان SDG 11 را زمینه سازی کرد؟ نگاهی به شاخص های توسعه پایدار شهری در آلمان. ISPRS Int. J. Geo Inf. 2018 ، 7 ، 464. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- جویدن، آر. جونز، ک. اونانگست، ج. کایکا، جی. آلپرس، جی. عامر، اس. کروتکی، ک. به سمت فهرستبندی خانوارهای مدلسازی شده در کشورهای با درآمد کم و متوسط با استفاده از یادگیری عمیق. ISPRS Int. J. Geo Inf. 2018 ، 7 ، 448. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- گیزن، م. بالیکچی، س. آروندل، آر. استفاده از سنجش از دور برای تجزیه و تحلیل تغییر کاربری خالص زمین از سیاستهای متضاد پایداری: مورد آمستردام. ISPRS Int. J. Geo Inf. 2018 ، 7 ، 381. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- دن هومبرگ، ام. Susha, I. توصیف اکوسیستم های داده برای پشتیبانی از آمار رسمی با داده های نقشه برداری باز برای گزارش اهداف توسعه پایدار. ISPRS Int. J. Geo Inf. 2018 ، 7 ، 456. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- هانک، ای. کاستلو، آر. شاتنو، بی. ریچارد، جی پی. لمان، ا. جولیانی، جی. از یک شاخص پوشش گیاهی تا یک شاخص هدف توسعه پایدار: نظارت بر روند جنگل با استفاده از سه دهه مشاهدات زمین در سراسر سوئیس. ISPRS Int. J. Geo Inf. 2018 ، 7 ، 455. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- ملچیوری، م. پسری، م. فلورچیک، ای جی؛ کوربن، سی. Kemper, T. اصول و کاربردهای لایه سکونت انسانی جهانی به عنوان خط پایه برای شاخص کارایی کاربری زمین – SDG 11.3.1. ISPRS Int. J. Geo Inf. 2019 ، 8 ، 96. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- نیکلائو، آر. دیوید، جی. کائتانو، م. Pereira، JMC نسبت نرخ مصرف زمین به نرخ رشد جمعیت – تجزیه و تحلیل فرمول های مختلف اعمال شده در سرزمین اصلی پرتغال. ISPRS Int. J. Geo Inf. 2019 ، 8 ، 10. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- کاتومرو، جی. جورجیادو، ی. فیل در اتاق: غیررسمی بودن در منظره آب روستایی تانزانیا. ISPRS Int. J. Geo Inf. 2018 ، 7 ، 437. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- Dubnick, M. Accountability through Thick and Thin: Preliminary Explorations ; مؤسسه سیاست عمومی و تحقیقات اجتماعی حاکمیت، دانشگاه کوئینز: بلفاست، انگلستان، 2003. [ Google Scholar ]
- پریچت، ال. فولک و فرمول: واقعیت و داستان در توسعه . موسسه جهانی UNU برای تحقیقات اقتصاد توسعه (UNU-WIDER): هلسینکی، فنلاند، 2013; در دسترس آنلاین: https://www.wider.unu.edu/sites/default/files/News/Documents/Folk-and-formula-fact-and-fiction-Lant-Pritchett-5766.pdf (دسترسی در 15 نوامبر 2019 ).
- اسکات، JC جغرافیای اعتماد، جغرافیای سلسله مراتبی. دموکراسی و اعتماد ؛ وارن، من، اد. انتشارات دانشگاه کمبریج: کمبریج، کالیفرنیا، ایالات متحده آمریکا، 1999; ص 273-289. [ Google Scholar ]
- باکی، سی. فوکو، سیاست و قانون: به چالش کشیدن پارادایم حل مسئله . موسسه تاریخ، مطالعات بین المللی و روابط اجتماعی، دانشگاه آلبورگ: آلبورگ، دانمارک، 2010; T. 74. [ Google Scholar ]
- جمهوری متحد تانزانیا (URT) – وزارت آب و آبیاری. گزارش وضعیت بخش آب. در دسترس آنلاین: https://www.tzdpg.or.tz/fileadmin/documents/dpg_internal/dpg_working_groups_clusters/cluster_2/water/WSDP/Reviews/2010_Water_Sector_Status_Report.pdf (دسترسی در 15 نوامبر).
- روتنبرگ ، آر . حقایق دور از ذهن. تمثیلی از کمک های توسعه ; انتشارات MIT: کمبریج، MA، ایالات متحده; لندن، انگلستان، 2009. [ Google Scholar ]
- کلسال، تی. با غلات در توسعه آفریقا؟ توسعه دهنده Policy Rev. 2011 , 29 , s223–s251. [ Google Scholar ] [ CrossRef ][ نسخه سبز ]
- مولکوین، تی . سیاست بدست آوردن: درک ثبات سیاسی در تانزانیا . 2009. در دسترس آنلاین: https://www.brooklyn.cuny.edu/pub/departments/bcurj/pdf/mulqueen.pdf (در 15 نوامبر 2019 قابل دسترسی است).
- Chowns، E. آیا مدیریت جامعه یک مدل کارآمد و مؤثر برای ارائه خدمات عمومی است؟ درس هایی از بخش تامین آب روستایی در مالاوی. توسعه دهنده عمومی Adm. 2015 ، 35 ، 263-276. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
بدون دیدگاه