خواندن ادبیات علمی:دریک مقاله علمی

همانطور که گفته شد، باید تحقیق خود را با تحقیق قبلی برای انتشار مرتبط کنید. با این حال، هنگامی که اکثر دانشمندان به مطالعه در رشته خود فکر می‌کنند، موجی از اضطراب سراسر آنها را فرا می‌گیرد. چیزهای زیادی برای خواندن وجود دارد! با حداقل 200000 مقاله مجلات منتشر شده در سال و بیش از 275000 کتاب جدید که هر سال فقط در ایالات متحده منتشر می‌شود (Bowker 2008)26، ادامه دادن غیر ممکن است. حتی یک خواننده خوب، کسی که موفق به خواندن پنج کتاب در هفته، هفته به هفته، تنها 250 کتاب در سال یا حدود 10000 کتاب در طول یک کار حرفه‌ای خواهد بود. از آنجایی که اکثر افراد بیشتر از یک کتاب در هفته یا در مجموع 2000 کتاب می‌خوانند، توانایی ما برای خواندن حتی کسری از مطالب منتشر شده در رشته ما محدود است. در اوایل دهه 1990 در یک اتاق کنفرانس بودم که یک استاد مسن‌تر گفت که می‌تواند به یاد بیاورد که چه زمانی می‌توان تمام مطالب منتشر شده در رشته خود را خواند. آهی از اشتیاق دور اتاق پیچید.

آموزش مقاله نویسی در تهران

پس ضروری است که امید به جامعیت در خواندن خود را کنار بگذارید. هیچ کس همه چیز را در رشته خود نمی‌خواند. اگر نسبت به مطالبی که نمی‌خوانید احساس گناه نکنید، می‌توانید برنامه‌ای برای خواندن آنچه می‌توانید شروع کنید.

زمانی که دانشجوی کارشناسی ارشد بودم، این شانس را داشتم که به عنوان یک پیشنهاد شغلی پیدا کنم. من روی یک پروژه کتابشناختی در رشته خودم کار کردم که در آن از من خواسته شد کتاب و مقاله بخوانم و در مورد آنها چکیده بنویسم. در یک دوره سه ساله، بیش از 2000 کتاب و مقاله چکیده کردم. از من انتظار می‌رفت که هر قطعه را بخوانم و در بیست دقیقه چکیده‌ای درباره آن بنویسم. وقتی کار را شروع کردم، این نیاز کاملاً دیوانه کننده به نظر می‌رسید. بیست دقیقه! برای “خواندن” یک کتاب 300 صفحه ای؟ من یک دوره تندخوانی را در دبیرستان گذرانده بودم و کار هنوز غیرممکن به نظر می‌رسید. در پایان سال اول من، بیست دقیقه هنوز زمان کمی به نظر می‌رسید، اما اکنون فکر می‌کردم سی دقیقه کار را انجام می‌دهد. چه چیزی نظر من را تغییر داد؟ یاد گرفتم دنبال چی بگردم.

وقتی تحصیلات تکمیلی را شروع می‌کنید، مطالعه زمان زیادی می‌برد. شما خوش شانس هستید که در عرض دو ساعت یک مقاله بیست صفحه‌ای را پشت سر می‌گذارید. سپس، وقتی به تکالیف خواندن خود برای کلاس نگاه می‌کنید، خیلی کمتر برای تحقیق خود، می‌توانید احساس دلسردی کنید. هنگامی که شروع می‌کنید، باید به آرامی مطالعه کنید زیرا هنوز در تلاش هستید تا مفاهیم و رویکردهای اساسی را درک کنید. خوشبختانه، هر چه بیشتر بخوانید، آسان تر می‌شود.

همانطور که پیش می‌روید، باید بتوانید بیشتر و سریعتر بخوانید. سپس شما سطحی خواندن را یاد می‌گیرید. این چیزی است که من به عنوان یک چیز ذهنی یاد گرفتم. هر چه بیشتر می‌خواندم، بیشتر یاد می‌گرفتم که برای زبان گیرا یا اطلاعات کلی نخوانم. آموختم که آنچه باید از هر قطعه بدانم یکی است: موضوع، رویکرد و استدلال. این است. برای یادگیری آن، می‌توانم پشت جلد کتاب یا پوشه کتاب و چند صفحه اول مقدمه را بخوانم. با یک مقاله می‌توانستم چکیده و مقدمه را بخوانم. سپس می‌توانم انتخابی آگاهانه در مورد اینکه چه چیزی را با دقت بیشتری بخوانم، داشته باشم. انجام سطحی خواندن در برخی زمینه‌ها آسان تر از سایر زمینه‌ها است. ساختار علم و مقالات علوم اجتماعی برای سطحی خواندن طراحی شده است. مقالات علوم انسانی که پروژه خود را در صفحه دهم اعلام می‌کنند، نیستند. با این حال، هنگامی که قراردادهای رشته خود را یاد گرفتید، تقریباً هر چیزی را می‌توانید یاد بگیرید. هنگامی که مهارت‌های سطحی خواندن را دارید، هنوز چیزهای زیادی برای خواندن و جذب دارید. چطوری این کار را انجام میدهی؟

آموزش مقاله نویسی در تهران

انواع ادبیات علمی

تمام مقالات منتشر شده در مجلات به مطالب نوشتاری دیگری اشاره می‌کنند که به طور کلی به عنوان «ادبیات یا پیشینه تحقیق» شناخته می‌شوند. این استنادهای ادبیات در دسته بندی‌های متمایز قرار می‌گیرند. دانستن این دسته‌بندی‌ها می‌تواند به شما کمک کند در مورد چگونگی مطالعه و استناد به این ادبیات فکر کنید.

ادبیات اصیل. این متون خلاقانه یا مستند به ندرت مبتنی بر متون دیگر هستند. آنها گاهی اوقات “منابع اولیه” نامیده می‌شوند. اگر در مورد داستان می‌نویسید، رمان و شعر به عنوان ادبیات اصلی یا منبع اصلی شما خواهد بود. اگر در مورد هنرهای تجسمی می‌نویسید، تصاویر؛ در مورد موسیقی، موسیقی. در مورد معماری، ساختمان‌ها به عنوان مثال، اگر شما یک مورخ هستید، معمولا منابع اولیه زیادی دارید، از خاطرات و نامه‌ها گرفته تا روزنامه‌ها و جزوه ها. در علوم اجتماعی، اگر شما در حال انجام مطالعات نژادپرستی یا کیفی هستید، ادبیات اصلی از کلمات موضوعات شما تشکیل شده است. اگر در مورد چگونگی تصمیم گیری‌های اقتصادی زنان می‌نویسید، سخنان خود آنها از مصاحبه‌ها یا گروه‌های متمرکز منبع اصلی شما خواهد بود. اگر در حال تجزیه و تحلیل آمار دولتی هستید، اسناد دولتی منابع اولیه شما خواهند بود. بسیاری از آنچه در این فصل می‌گویم در مورد خواندن و نوشتن درباره ادبیات اصلی صدق نمی‌کند. این به این دلیل است که شما باید با ادبیات اصلی خود در سطح عمیقی درگیر شوید. میانبری وجود ندارد.

آموزش مقاله نویسی در تهران

ادبیات اصلی یا اولیه من برای این مقاله چیست؟

ادبیات فرعی. این متون برای عموم مردم بر اساس منابع ثانویه هستند (و بنابراین گاهی اوقات «ادبیات درجه سوم» نامیده می‌شوند). این نوع ادبیاتی است که مقالات کلاس درس را پر می‌کند و نباید برای مقالات مجلات استفاده شود. به عنوان یک مقطع کارشناسی، از شما انتظار می‌رود که همه منابع خود را فهرست کنید و بنابراین کتابشناسی شما اغلب شامل وب سایت‌های عمومی، درایه‌های دایره المعارف، مقالات مجلات محبوب، سالنامه‌ها و کتاب‌های درسی می‌شود. زمانی که برای انتشار می‌نویسید، این نوع استنادها هیچ بخشی از کتابشناسی شما را تشکیل نمی‌دهند. نیازی نیست که استنادهایی از جایی که اطلاعات اولیه را پیدا کرده اید مانند اندازه یک کشور، تاریخ یک متن، نام برنده جایزه نوبل یک سال خاص، معنای کلی یک اصطلاح و غیره اضافه کنید. قانون این است که اگر اطلاعات در بسیاری از منابع ظاهر می‌شود و شما مستقیماً آن را نقل نمی‌کنید، شما نیازی به ذکر جایی که آن را پیدا کرده اید نیست. البته، همیشه عاقلانه است که هنگام نوشتن، در صورت بروز هرگونه سؤال، منبع مطلقاً همه چیز را یادداشت کنید. می‌توانید بسیاری از این موارد را بعداً هنگام ارسال برای انتشار حذف کنید (تا زمانی که منبع فرعی را مستقیماً نقل نکرده باشید). (یک نکته: اگر تمایل دارید که به دنبال اطلاعات اولیه مانند املای صحیح یا زمانی که شخصی فوت کرده است، در اینترنت غرق شوید، بهتر است یک دایره المعارف الکترونیکی را بخرید و روی هارد دیسک خود بارگذاری کنید. یافتن سریع اطلاعات در این چنین منابعی نسبت به اینترنت بسیار آسان تر است. دایره المعارف بریتانیکا مورد علاقه من است.)

معجون-مقاله-نویسی-وزیری-scaled-2-735x1024

یکی از اشتباهات رایجی که دانشجویان مرتکب می‌شوند، استناد به ادبیات فرعی است، در حالی که باید از ادبیات علمی استناد کنند. به عنوان مثال، شما نمی‌توانید نیوزویک را به عنوان منبعی در مورد التهاب و بیماری ذکر کنید، یا یک وب سایت کلاس درس را به عنوان منبعی برای استناد از جولیوس ویلسون ذکر کنید. منبع واقعی اطلاعات در مجله یا وب سایت نیست، آنها خودشان از مقالاتی در مجلات یا کتاب‌های منتشر شده نقل قول می‌کنند. ادبیات فرعی هرگز منبع کافی برای استنادهای اصلی از محققان یا برای داده‌های تجربی نیست. یاد بگیرید که از متن مناسب برای هدف درست استفاده کنید.

ادبیات متنی. این متون دارای اطلاعات پس زمینه در مورد موضوع شما هستند. دانشجویان می‌توانند زمان بی نهایتی را صرف این دسته از ادبیات کنند. سعی کنید از ردیابی اطلاعات مبهم در مورد محتوای تاریخی، دورانی، جغرافیایی، اقتصادی، جمعیتی، زیبایی شناختی یا سیاسی موضوع خود اجتناب کنید. اگر در حال نوشتن مقاله‌ای در مورد اولینای فرانسیس برنی هستید، ممکن است نیازی به خواندن یک کتاب کامل در مورد لندن قرن هجدهم نداشته باشید. اگر در حال نوشتن مقاله‌ای در مورد شیوه‌های سنتی پرخطر مرتبط با انتقال HIV هستید، ممکن است نیازی به خواندن کتابی در مورد زیست شناسی انتقال بیماری نداشته باشید. فقط شما می‌توانید تصمیم بگیرید که چه چیزی مرتبط است. فقط مراقب باشید این نوع مطالعه را محدود کنید تا بتوانید مقاله خود را واقعاً به پایان برسانید.

آموزش مقاله نویسی در تهران

چگونه می‌توانم خواندن خود را از ادبیات متنی برای این مقاله محدود کنم؟

ادبیات روش شناختی. این متون به روش‌شناسی مورد استفاده شما حمله می‌کنند یا از آن دفاع می‌کنند. اگر می‌دانید روش‌شناسی شما چالش‌های خود را دارد، با استناد به ادبیات علمی که به کاستی‌ها یا نقاط قوت روش می‌پردازد، به این موضوع بپردازید. اگر روش شما رایج و پذیرفته شده است، ممکن است نیازی به خواندن این مجموعه از ادبیات نداشته باشید. استناد به ادبیات روش‌شناختی اغلب در مقالات منتشر شده ظاهر می‌شود، زیرا داوران همتا این روش را زیر سوال بردند و نویسنده مجبور بود برای آن پشتیبانی پیدا کند.

آیا لازم است در این مقاله به ادبیات روش شناختی استناد کنم؟

ادبیات نظری. این متون رویکردهای مفهومی را در مورد موضوع خود در اختیار شما قرار می‌دهند (به عنوان مثال، نظریه فمینیستی یا دگرباش، آموزش انتقادی، رویکردهای رفتاری). محققان اغلب این دسته از ادبیات را مدت‌ها قبل از نوشتن مقاله خاصی، می‌خوانند. درس شما به عنوان یک دانشجوی کارشناسی ارشد باید شما را با رویکردهای نظری مختلف در رشته خود آشنا می‌کرد. این مطالعه اولیه اغلب تفکر عمومی شما را شکل داده است و ممکن است در شکل اول استدلال شما را الهام بخشد. استناد به این «کلاسیک‌ها»، که گاهی اوقات این نامیده می‌شود، نشانه اردوی علمی شماست.

ادبیات نظری من برای این مقاله چیست؟

ادبیات مرتبط. این متون تحقیقات قبلی در مورد موضوع دقیق شما هستند. همانطور که در هفته 2 بحث شد، برای انتشار، تحقیق شما باید به طور واضح با آنچه قبلاً در مورد موضوع نوشته شده است مرتبط باشد. این «ادبیات مرتبط» است. برای بسیاری از دانشجویان، این نکته – که باید به ادبیات مرتبط استناد کنند – یکی از دشوارترین مفاهیم است. شاید به این دلیل باشد که دانشجو می‌تواند تعدادی مقاله در کلاس درس بنویسد بدون اینکه از او خواسته شود در مورد آنچه قبلاً در مورد موضوع نوشته شده است، به ویژه در علوم انسانی نظر دهد. دانشجویان می‌دانند که قرار است به نظریه‌ها و نظریه‌پردازان مختلفی (مانند جورجیو آگامبن، تئودور دبلیو، آدورنو یا جودیت باتلر) ارجاع دهند، اما همیشه نمی‌دانند که از آن‌ها انتظار می‌رود که از آن شخصیت‌های معمولی مانند خودشان استناد کنند که روی خود موضوع نوشته‌اند.

معجون-مقاله-نویسی-وزیری-scaled-2-735x1024

برای مثال، اگر در مورد استندال Le Rouge et le noir یا صنعت نیمه هادی‌ها می‌نویسید، باید نحوه ارتباط مقاله شما با استدلال‌های تحقیقات علمی قبلی در مورد آن کتاب یا صنعت را بیان کنید. اگر در مورد علل یک معضل اجتماعی می‌نویسید، باید در مورد تحقیقات کسانی که قبلاً مدعی شناسایی علل آن هستند صحبت کنید. اگر شما در حال به چالش کشیدن مقدمات یک سیاست خاص هستید، باید تحقیقات قبلی در مورد آن سیاست را تجزیه و تحلیل کنید. وظایف این هفته به شما کمک می‌کند تا روی نوشتن در مورد ادبیات مرتبط تمرکز کنید.

راهبردهایی برای انجام خواندن

اگر محققان به ندرت در مورد روند نوشتن صحبت می‌کنند، تقریباً هرگز در مورد روند خواندن خود صحبت نمی‌کنند. به نظر می‌رسد مفید است که برخی از استراتژی‌ها را به اشتراک بگذارید.

خواندن ادبیات نظری

اگر در علوم اجتماعی تفسیری یا انسانی هستید، تصمیم نگیرید که از آن دسته دانشجویانی هستید که «تئوری نمی‌کنند». همه چیز تئوری است. هر چیزی که می‌نویسید تحت تأثیر یک نظریه است، چه بدانید چه ندانید. همانطور که جان مینارد کینز مدتی پیش گفت: «مردان اهل عمل، که خود را کاملاً از هرگونه تأثیرات فکری معاف می‌دانند، معمولاً برده یک اقتصاددان منقرض شده هستند. دیوانه‌های صاحب قدرت، که صداهایی را در هوا می‌شنوند، دیوانگی خود را از یک نویسنده آکادمیک چند سال پیش تقطیر می‌کنند» (کینز 1936). بنابراین، نترسید. به غریزه خود اعتماد کنید که کمی نظریه پردازی یکی از موارد جامه جدید امپراتور است. لازم نیست مقاله شما مملو از منابع نظری باشد. شما فقط باید رویکرد نظری خود را به موضوع خود بیان کنید و درک درستی از آن رویکرد داشته باشید. برای به دست آوردن این درک، موارد زیر را امتحان کنید.

در دوره‌های تئوری شرکت کنید. اگر تئوری زیادی نخوانده اید، یادگیری اصولی به صورت شفاهی آسان تر از خواندن این گونه متون به تنهایی است. اگرچه چنین دوره‌هایی می‌توانند ترسناک و خسته‌کننده به نظر برسند، سعی کنید از کلاس برای تمرکز بر روی تئوری‌هایی استفاده کنید که در فکر کردن به علایقتان به شما کمک می‌کنند.

با کارشناس بخوانید. از استادی در رشته خود بخواهید مطالعه مستقلی با او انجام دهید. به این ترتیب می‌توانید آثار نظری اساسی را بخوانید و سپس آنها را با یک فرد آگاه در میان بگذارید. این درک شما را از اهمیت آنها بیشتر می‌کند.

نقد کتاب را بخوانید. خواندن نقد کتاب راهی عالی برای اطلاع از رشته، رویکردهای نظری و ادبیات مرتبط است. همانطور که یکی از نویسندگان بیان کرد، «موتورهای اصلی تغییر در تاریخ اندیشه، نه کتاب، بلکه نقد کتاب هستند». دقیقاً به این دلیل که آنها را کوتاه و خلاصه می‌کنند، “تحریف”‌هایی را که برای “جریان رو به جلو” دانش ضروری است، سهیم می‌کنند (بیکر 1991، 64). اگر پول ندارید که در نشریات ادواری با نقد کتاب مشترک شوید، بررسی آنلاین رایگان کتاب در وب سایت H-Net را بررسی کنید.www.h-net.msu.edu. بسیاری از بررسی‌های کتاب نیز در پایگاه‌های داده آنلاین نیز ظاهر می‌شوند.

زندگی نامه نظریه پردازان را بخوانید. گیر آوردن ایده‌های یک متفکر در زمینه زندگی او می‌تواند آسان تر باشد. زندگی نامه‌های بسیار خوبی در مورد تعدادی از متفکران مهم قرن بیستم نوشته شده است. بسیاری از آنها زندگی جذابی داشتند، بنابراین چنین کتاب‌هایی می‌توانند با آرامش بیشتری مطالعه شوند، چیزی که شما به عنوان یک استراحت از خواندن دیگری در آن غرق می‌شوید.

کتاب‌های مرجع بخرید و استفاده کنید. همیشه کتاب‌هایی در اختیار داشته باشید که مفاهیم، ​​نظریه‌ها و اصطلاحات مهم را خلاصه می‌کنند. برخی از منابع عالی در علوم انسانی عبارتند از: Oxford Companion to Philosophy، The Norton Anthology of Theory and Criticism، Critical Theory From Plato, A Dictionary of Cultural and Critical Theory, Critical Terms for Literary Study, A Glossary of Literary Terms, How to theory، یا مطالعات پسااستعماری: مفاهیم کلیدی. چنین کتاب‌هایی دارای توضیحات مختصر و بسیار مفیدی از نظریه‌های مهم هستند. این خلاصه‌ها به شما کمک می‌کند نظریه‌پردازانی را شناسایی کنید که افکارشان برای استدلال شما مفید باشد. هنگامی که به کار واقعی نظریه پرداز مراجعه می‌کنید، خواندن خلاصه‌ها به شما کمک می‌کند تا اصل را بهتر و سریع تر درک کنید. اغلب مهمتر است که بدانیم اکنون محققان در مورد چه چیزی فکر می‌کنند، مثلاً دورکیم، سپس آنچه دورکیم واقعاً گفته است یا به طور واقع بینانه، آنچه که شمافکر می‌کنید دورکیم گفته است. (مگر اینکه اندیشه دورکیم کل موضوع شما باشد.) کتاب‌های مرجع ممکن است به شما امکان دهند مستقیماً به مرتبط ترین صفحات کار نظریه پرداز بروید.

آموزش مقاله نویسی در تهران

همانطور که یک نظریه پرداز معروف اخیراً اعتراف کرده است، “من این را به طور رسمی می‌گویم، بنابراین شما می‌توانید از آن استفاده کنید. برام مهم نیست . . . آیا می‌دانید که من بسیاری از فیلم‌هایی را که درباره آنها می‌نویسم ندیده ام؟ به عنوان مثال در لذت بردن از علائم خود یک فصل طولانی در مورد روسلینی وجود دارد. من فیلم‌ها را ندیده ام من سعی کردم، اما آنها خیلی خسته کننده هستند. آنها خیلی خسته کننده هستند! . . . حالا من چیز دیگری را برای شما فاش می‌کنم: اغلب وقت ندارم کتاب‌هایی را که درباره آنها می‌نویسم بخوانم. من به شما نمی‌گویم کدام یک. بیشتر و بیشتر (خدای من! گفتن این چیز وحشتناکی است!) من به خلاصه‌هایی مانند Cliffs Notes تکیه می‌کنم.» (Zˇiizˇek 2003). باور کنید او تنها نیست. من او را به عنوان یک الگو (به جز شجاعت علمی) مطرح نمی‌کنم، بلکه به عنوان یادآوری این است که ما در دنیای واقعی زندگی می‌کنیم، نه در دنیای ایده آل. همه حرفه‌ها قراردادهای فاوستی دارند – برای بسیاری از محققان معامله‌ای که باید انجام دهند بین خواندن و نوشتن است.

اشتراک در روزنامه‌های عمومی روشنفکری. یکی از بهترین راه‌ها برای یادگیری تئوری، اشتراک در روزنامه‌هایی است که آثار روشنفکران را منتشر می‌کنند. در چنین انجمن‌هایی، محققان اغلب نظریه‌های خود را به شکل کوتاه‌تر و به زبانی که در دسترس‌تر است، ارائه می‌کنند. آنها همچنین تمایل دارند در مورد دشمنی‌های خود با سایر دانشمندان بازتر باشند. در نهایت، این نوع خواندن نسبت به مجلات معتبر بسیار سرگرم کننده تر است.

یکی از بهترین ها، ضمیمه ادبی تایمز، یک هفته نامه معروف بریتانیایی است که اغلب TLS نامیده می‌شود، که کتاب‌های مهم علمی را بررسی می‌کند. چهره‌های پیشرو در این زمینه معمولاً بررسی‌های خود را انجام می‌دهند، کتاب را به صورت نظری در نظر می‌گیرند و به شما کمک می‌کنند تا درک بهتری از قرار گرفتن کتاب در فلک علمی داشته باشید. یک نشریه قابل مقایسه در ایالات متحده New York Review of Books است (نباید با نقد کتاب نیویورک تایمز اشتباه گرفته شود)، اگرچه طیف تفسیری محدودتری نسبت به TLS دارد. بسته به رشته یا علایق شما، مجلاتی مانند The Nation، The New Yorker، The Atlantic، یا The New Republic نیز نقدها و مقالات مفیدی دارند.

کتاب-آموزش-مقاله-نویسی-

یک نشریه برجسته، کرونیکل آموزش عالی، یک روزنامه هفتگی در مورد دانشگاه‌ها است. این شامل مقالاتی در مورد تجارت دانشگاهی، فهرستی از کتاب‌های علمی منتشر شده در آن هفته، مقالات کوتاه محققان در مورد کار آنها، و گزیده‌هایی از کتاب‌های آینده است. همچنین مقالات اول شخص زیادی در مورد شادی‌ها و ناامیدی‌های یک دانشمند بودن، اغلب کاملاً خنده دار یا تکان دهنده دارد. با خواندن این روزنامه می‌توانید حس بسیار خوبی برای روندهای اصلی پیدا کنید. فکر می‌کنم جالب ترین مجله‌ای است که امروز در ایالات متحده منتشر می‌شود. اگر قصد دارید استاد شوید، باید مشترک شوید یا حداقل نسخه آنلاین آن را بخوانید.

خواندن ادبیات مرتبط

خواندن ادبیات مرتبط به مهارت‌های کمی متفاوت از خواندن ادبیات نظری نیاز دارد. معمولاً شامل خواندن مجلات بررسی شده است. در اینجا چند نکته برای انجام این کار وجود دارد.

نرم افزار کتابشناختی خود را راه اندازی کنید. راه اندازی نرم افزار مدیریت مرجع مانند Endnote مشکل است، اما اگر هنوز آن را انجام نداده اید، اکنون باید آن را انجام دهید. ناامید کننده ترین جنبه راه اندازی Endnote این است که آن را واقعاً با نرم افزار پردازش Word شما کار کنید. به عنوان مثال، برای تنظیم پیوند Endnote همچنان باید به ابزار Microsoft Word بروید. اگر به کمک نیاز دارید، ببینید آیا می‌توانید از پشتیبانی فناوری اطلاعات برای اجرای یک جلسه گروهی کمک بگیرید تا به افراد بخش کمک کنید تا نرم‌افزار را روی لپ‌تاپ خود بارگذاری کنند. پس از بروزرسانی و راه‌اندازی، در وقت شما برای بقیه حرفه‌تان صرفه‌جویی می‌شود.

فهرست خواندن خود را مشاهده کنید. غرق شدن در تحقیقات مرتبط آسان است. مقاله شما آخرین بیانیه شما در مورد موضوع نیست و نباید جامع باشد. مقالات زیادی منتشر می‌شوند که فقط به پنج تا ده مقاله مرتبط اشاره می‌کنند. فقط مطالبی را بخوانید که به شما در پر کردن شکاف واقعی در مقاله‌تان نسبت به مطالبی که شما را به مسیری جدید و جذاب می‌برد، کمک می‌کنند. استفاده از استدلال برای هدایت انتخاب هایتان مهم است. با حذف دسته‌های خاصی از مواد، یک استراتژی برنده داشته باشید. برخی از محدودیت‌هایی که محققان استفاده می‌کنند این است که آن مطالب نوشته شده را کنار بگذارند:

کتاب-آموزش-مقاله-نویسی-

  • چند وقت پیش (مثلاً هیچ چیزی را که بیش از ده سال پیش نوشته شده است، یا پنج یا دو سال قبل، بسته به رشته شما نخوانید)
  • به زبان دیگری (مثلاً خواندن مقالات به زبان انگلیسی و فرانسوی و نه اسپانیایی)
  • در نشریات مشکوک یا غیرتوصیه شده (مثلاً مقالات کنفرانس را نخوانید)
  • برای مجلات خارج از رشته شما (مثلاً مجلات مردم شناسی را بخوانید نه مجلات جامعه شناسی)
  • توسط انواع خاصی از نویسندگان (به عنوان مثال، خواندن نویسندگان معروف نه دانشجویان فارغ التحصیل)
  • در یک منطقه جغرافیایی متفاوت (به عنوان مثال، خواندن مقالات در غرب آفریقا نه جنوب آفریقا)
  • در زمینه‌ای متفاوت (مثلاً مقاله‌هایی در مورد بیمارستان‌های دولتی بخوانید نه بیمارستان‌های خصوصی)
  • یا یک دوره زمانی متفاوت (مثلاً مقاله‌هایی در مورد قرن نوزدهم بخوانید نه قرن هجدهم)
  • در مورد انواع مختلف آزمایش (مثلاً مطالعه مطالعات کمی و نه مطالعات کیفی)
  • در مورد انواع مختلف شرکت کنندگان (به عنوان مثال، مطالعه مطالعات مربوط به افراد مسن و نه نوجوانان)
  • با استفاده از متغیرهای مختلف (مثلاً مطالعه سن و جنسیت، نه سن و نژاد)
  • بدون کلمه کلیدی شما در عنوان یا چکیده (مثلاً فقط آن مقالات را با کلمه کلیدی خود بخوانید)
  • در قالب‌های غیرالکترونیکی (مثلاً فقط مقالاتی را بخوانید که به صورت الکترونیکی به طور کامل از رایانه خانگی شما در دسترس هستند)

من اصرار ندارم که از هیچ یک از این روش‌های خاص برای برنده شدن استفاده کنید (به ویژه آخرین مورد مشکل ساز است). بسیاری از محققین با نادیده گرفتن چنین محدودیت‌هایی و تصمیم به بررسی دسته‌ای از ادبیات مرتبط که هیچ کس دیگری از نزدیک به آن نگاه نکرده بود، مشهور شده اند، مانند آنچه در زبان‌های دیگر یا در پایان نامه‌ها وجود دارد. بنابراین، انتخاب با شماست. فقط از همان ابتدا تصدیق کنید که نمی‌توانید همه چیز را بخوانید. یک استراتژی برای مطالعه داشته باشید به جای اینکه در هفته آینده 300 مقاله و کتاب بخوانید و سپس فقط سه مقاله اول لیست را بخوانید که ممکن است مرتبط نباشند.

کتاب-آموزش-مقاله-نویسی-

خواندن را دسته جمعی کنید. یک ژورنال کلوب راه اندازی کنید که هفته‌ای یا ماهی یک بار تشکیل جلسه می‌دهد و از هر فرد بخواهید مقاله‌ای را که خوانده است گزارش دهد. به این ترتیب کار را به اشتراک می‌گذارید. اغلب، شما از بحث مقاله بیشتر از مطالعه آن یاد خواهید گرفت.

برای مطالعه کتابخانه برنامه ریزی کنید. در رشته‌های علمی، به دانشجویان تحصیلات تکمیلی توصیه می‌شد که بعدازظهرهای جمعه را در بخش نشریات دوره‌ای کتابخانه دانشگاه خود بگذرانند. گنجاندن مطالعه ژورنال در برنامه هفتگی خود یک ایده عالی است بدون در نظر گرفتن رشته شما. شما را در مورد روندها و نام‌ها به روز نگه می‌دارد و به شما امکان می‌دهد با دیگران در زمینه کاری خود گفتگوهای مفیدی داشته باشید. روی آن موضوعات با مقالات مورد علاقه مستقیم تمرکز کنید.

فهرست مطالب را از طریق ایمیل دریافت کنید. برای دریافت اطلاعیه ناشران در مورد مطالب مجلات مربوطه از طریق ایمیل یا فید RSS ثبت نام کنید تا بتوانید مقالات مرتبط را به راحتی پیدا کنید.

در مجلات معتبر مشترک شوید. اگر توانایی مالی دارید، در مجلات اصلی رشته خود مشترک شوید. آنها در خانه شما به شکلی مفید با شما خواهند بود. در حالی که ممکن است بسیاری از مقالات مستقیماً مرتبط نباشند، دانستن اینکه دانشمندان رشته شما به چه موضوعاتی می‌پردازند مهم است. اگر قصد دارید مقاله خود را به یک مجله خاص ارسال کنید، بهتر است ابتدا در آن مشترک شوید. یک یا دو ارجاع مناسب به مقاله‌هایی که اخیراً در مجله منتشر شده‌اند می‌تواند در تغییر تصمیم سردبیر به سمت شما مفید باشد (داوران متوجه نمی‌شوند). مجلات پیشرو اغلب نقدهای عالی کتاب نیز دارند.

ابتدا جدیدترین مطالب را بخوانید. خواندن چندین کتاب قدیمی در مورد یک موضوع و سپس خواندن جدیدترین کتاب خسته کننده است، زیرا جدیدترین کتاب اغلب موارد قبلی را خلاصه می‌کند، آنها را مرور می‌کند و بهترین راه را برای پیشرفت ارائه می‌دهد. همیشه می‌توانید به کتاب‌های قدیمی‌تر بازگردید، اما بهتر است از جدیدترین کتاب‌ها شروع کنید تا زمان خود را برای یادداشت‌برداری درباره ایده‌هایی که رد شده یا بهبود یافته‌اند تلف نکنید.

کتاب-آموزش-مقاله-نویسی-

محدود کردن یادداشت برداری. هنگامی که دانشجویان شروع به کار می‌کنند، متوجه می‌شوند که از یادداشت‌های خود برای بازتولید مقالاتی که می‌خوانند استفاده می‌کنند. دلیلش این است که همه چیز در مورد مقاله مرتبط به نظر می‌رسد، نه اینکه به طرز ترسناکی باهوش و خوش فکر باشد. شما هر جمله‌ای را که به نظر می‌رسد به خوبی بیان شده است، کپی می‌کنید. تا زمانی که یادداشت برداری را تمام کردید، می‌توانید در مورد هر مقاله یک کنفرانس ارائه دهید. حداکثر، در مقاله 5000 تا 15000 کلمه‌ای خود فضایی برای یک یا دو نقل قول، یا شاید فقط یک مرجع، از این منبع خواهید داشت. بیشتر آن کلمات باید کلمات خود شما باشند. داشتن ده‌ها نقل قول عالی می‌تواند مانعی برای نوشتن مقاله در مورد آنچه فکر می‌کنید باشد. بنابراین، به یاد داشته باشید، هنگام خواندن شما به دنبال نقل قول نیستید، بلکه به دنبال بحث و استدلال هستید.

برای نوشتن صبر نکن. یک بار دانشجویی در کلاس من اعتراف کرد که یک سال را به خواندن فشرده، ساعت‌ها در روز و یادداشت‌برداری فراوان گذرانده است. در پایان سال، او به نوشتن نشست و یادداشت‌های اولین متن خود را برداشت. متأسفانه، او نتوانست از یادداشت‌های خود سر در بیاورد. او علامت تعجب را در کنار جملاتی قرار داده بود که دیگر اهمیت آنها را درک نمی‌کرد، و توصیه هایش اکنون برای او بی معنی بودند (مثلاً، “من نمی‌دانم منظورم از یادداشتم “حتماً در این زمینه به نمایندگی مراجعه کنید” چیست. ”). او گفت: «ای کاش از ابتدا شروع به نوشتن می‌کردم و مطالبی را در جایی که به نظرم مرتبط می‌رسید وارد می‌کردم. اگر من فقط یک پاراگراف در هر متن نوشته بودم، چیزی در مورد آنچه که در مورد متن مهم می‌دانستم و چگونه آن را با بحث من مرتبط می‌دانستم، خیلی جلوتر می‌شدم. من اینجا برای ده کتاب مطالب کافی دارم.» بهتر است سعی کنید کمی بخوانید، مطالب مرتبط را بنویسید، و سپس بیشتر بخوانید و بیشتر بنویسید.

کتاب-آموزش-مقاله-نویسی-

چند عادت معروف خواندن

یادگیری در مورد عادات مطالعه دانشمندان مولد جالب است.

  1. Giroux Henry. به خاطر ارسال آموزش انتقادی و نوشتن مقالات ترکیبی در رشته آموزش مشهور است. او در مصاحبه‌ای روند مطالعه خود را شرح داد. وقتی برای اولین بار شروع به نوشتن کردم، همه چیز را روی کارت‌ها می‌گذاشتم، آنها را بایگانی می‌کردم و سپس در هنگام نوشتن روی آنها مرور می‌کردم. این روش برای من بسیار شکست خورد زیرا زمانی که تحقیقاتم را تمام کردم به سختی می‌توانستم آنچه را در ابتدا خوانده بودم به خاطر بیاورم، و صرفاً خواندن مجدد تعدادی کارت مملو از ایده‌های مختلف برای من مفید نبود. روشی که من بیش از سی سال پیش توسعه دادم و هنوز هم امروز از آن استفاده می‌کنم، به نظر می‌رسید مشکل کار با حافظه کوتاه و تلاش برای درگیر کردن مقدار زیادی از اطلاعات و منابع برای رعایت عدالت در مورد هر موضوع خاص را حل کند. در اینجا نحوه عملکرد آن است. هر وقت چیزی می‌خوانم، آن پاراگراف‌هایی را که حاوی ایده‌های مهم سازماندهی هستند در متن علامت گذاری می‌کنم. ممکن است یک پاراگراف را دور بزنم و یک ایده سازماندهی در حاشیه بنویسم. وقتی یک بخش را تمام می‌کنم، آن را کپی می‌کنم و یک روش برش و چسباندن را انجام می‌دهم که در آن منبع را روی یک تکه کاغذ تایپ می‌کنم، ایده‌های سازماندهی در آن بخش (مقاله، فصل و غیره) را تایپ می‌کنم.)، و پاراگراف را زیر ایده سازماندهی مربوطه قرار دهید. از این رو ممکن است یک بخش بیست صفحه‌ای از چیزهایی که می‌خواهم در مورد فرد جیمسون بگویم، را بخوانم. در آن بخش، من ممکن است پانزده بخش را پیدا کنم که به عنوان مهم علامت گذاری کرده ام. سپس به بخش ارجاع می‌دهم، ایده‌های سازماندهی را با ترتیب خواندن بخش شروع می‌کنم. سپس پاراگراف‌های مربوطه را زیر عنوان تایپ شده قرار می‌دهم. در پایان، ممکن است به یک برش چهار صفحه‌ای از بخش جیمسون بپردازم. سپس آن را کپی می‌کنم تا بتوانم یک کپی تمیز داشته باشم و اصل آن را بایگانی کنم. وقتی تحقیقاتم تمام شد، تمام مقالات برش و چسباندن را یکی یکی می‌خوانم و در کنار هر پاراگراف هر مقاله یک ایده سازماندهی می‌نویسم. سپس یک صفحه جلد را تایپ می‌کنم که تمام ایده‌های سازماندهی هر مقاله کاری را فهرست می‌کند. سپس تمام صفحات جلد را روی تابلوهای هنرمندان می‌چسبانم و سعی می‌کنم از خواندن برگه‌ها بفهمم که چگونه می‌توانم استدلال‌های خود را توسعه دهم. روش واقعا برای من کار می‌کند. علاوه بر این، هر چیزی را که می‌برم و می‌چسبانم بایگانی می‌کنم و در صورت لزوم می‌توانم به عقب برگردم و یادداشت‌های خود را بخوانم و در مدت کوتاهی با هر تعداد از مسائل، سنت‌ها یا دغدغه‌های نظری آشنا شوم. با این حال، باید بگویم که پس از استفاده از این روش برای بیش از بیست و پنج سال، یادداشت‌های من بیش از آن چیزی است که می‌توانم بخوانم» (Giroux 2003, 102-103).
  2. چگونه-دانشجوی-حرفه_ای-باشیم-وزیری-fytf3t-scaled-1-735x1024

ادوارد او. ویلسون. برنده جایزه پولیتزر جامعه زیست شناس هاروارد و روشنفکر عمومی است که به دلیل تلاش برای ادغام علوم و علوم انسانی مشهور است. او فهرستی از بیش از بیست کتاب از جمله مورچه‌ها (1990) و آینده زندگی (2002) و بیش از چهارصد مقاله در مجلات دارد که بسیاری از آنها در هزاران مجله و کتاب دیگر ذکر شده اند. روش خواندن او این است که او مشترک شصت مجله، از New York Review of Books گرفته تا Proceedings of the Entomological Society of Belgium است. او صبح‌هایش را صرف خواندن هر کدام از مجلات روز قبل می‌کند و یادداشت‌برداری می‌کند. سپس برای ناهار به یکی از رستوران‌های مورد علاقه‌اش می‌رود و دو ساعت را پشت یکی از میزها می‌نویسد. از آنجایی که او بازنشسته است، اکنون بعدازظهرها را تعطیل می‌کند (رینگل 1998).

کلاوس هردینگ. یک تاریخ دان هنر آلمانی بازنشسته است که مدتی را در موزه گتی در لس آنجلس به تحقیق پرداخت. یک دانشجوی فارغ التحصیل تاریخ هنر که من می‌شناسم، هردینگ را به یاد می‌آورد که هر روز صبح پنج کتاب می‌خواند. او ساعت 7 صبح سر کار حاضر شد و تا ساعت 10:30 صبح مطالعه کرد، یعنی هر کتاب حدود چهل و پنج دقیقه. او این کار را برای همگام شدن با ادبیات و یافتن منابع ارزشمند برای کارهای خود انجام داد. او ادعا کرد که روال آن به قدری آشنا بود که می‌توانست کمی بخواند و بیشتر آن را حفظ کند. شاید تعجب آور نباشد که او در طول زندگی حرفه‌ای خود بیش از 250 مقاله و کتاب علمی منتشر کرد.

چگونه-دانشجوی-حرفه_ای-باشیم-وزیری-fytf3t-scaled-1-735x1024

حتی اگر هرگز به اندازه این سه دانشمند موفق مطالعه نکنید، می‌توانید از اصول خواندن آنها درس بگیرید: مقالات را به اصل خود کاهش دهید، در یک روز بخوانید و بنویسید، در مجلات مشترک شوید، و سطحی خواندن را یاد بگیرید.

شناسایی رابطه شما با ادبیات مرتبط

وقتی شروع به خواندن ادبیات مرتبط کردید، سپس چه چیزی؟ چگونه به بورس تحصیلی قبلی اشاره می‌کنید؟ شما باید با شناسایی رابطه کلی خود با ادبیات مرتبط شروع کنید و سپس با ارزیابی آن ادبیات ادامه دهید. ایجاد رابطه شما با استدلال‌های قبلی در ادبیات مرتبط نیازی به فضای زیادی ندارد – در مقدمه شما می‌تواند فقط یک جمله یا پاراگراف باشد.

نقطه ورود شما چیست؟

دو محقق به طور مفید رابطه استدلال شما با استدلال‌های قبلی را “نقطه ورودی” شما می‌نامند، که راه شما را به گفتگوی علمی در حال انجام در مورد یک موضوع است (پارکر و رایلی 1995). اگر تصور می‌کنید مقاله خود وارد یک گفتگو می‌شود، کاملا منطقی است که فقط وارد یک اتاق نشوید و شروع به صحبت در مورد ایده‌های خود نکنید. اگر قبلاً افرادی در اتاق بودند، ابتدا برای مدتی به آنها گوش می‌دادید. اگر تصمیم داشتید صحبت کنید، این کار را به این دلیل انجام می‌دادید که با حرف دیگری موافق یا مخالف هستید. اگر مکالمه برای مدت طولانی بدون پرداختن به موضوع مورد علاقه شما ادامه داشته باشد، ممکن است بگویید: “متوجه شدم که ما هنوز در مورد فلان و فلان صحبت نکرده ایم.” در همه موارد، شما مکالمه را تایید می‌کنید و سپس نظر خود را بیان می‌کنید.

یکی از جنبه‌های مفید این قیاس گفتگو این است که ذهن شما را بر استدلال متمرکز می‌کند. شما نمی‌توانید وارد اتاق شوید و اطلاعات توصیفی را به طرز سرسام آوری اعلام کنید (مثلاً، بچه‌های نیمه شب که در سال 1981 منتشر شد یا انتخابات آفریقای جنوبی که در سال 1994 برگزار شد). همه افراد حاضر در اتاق از قبل این اطلاعات اولیه را می‌دانند. چنین اظهاراتی استدلالی نیست. به یاد داشته باشید، استدلال چیزی است که می‌توانید به طور منسجم با گفتن «موافقم» یا «مخالفم» به آن پاسخ دهید. شما با حمایت از یک بحث، بحث در مورد یک استدلال یا اعلام اینکه باید استدلالی انجام شود وارد گفتگو می‌شوید. بنابراین، نقطه ورود شما جایی است که استدلال شما وارد بحثی می‌شود که در تحقیق قبلی در مورد موضوع رخ داده است.

بیایید به چند نمونه در مقالات منتشر شده از نویسندگانی که ارتباط خود را با تحقیقات قبلی، نقطه ورود آنها اعلام می‌کنند، نگاه کنیم.

  • متخصصان در ارتباطات خواستار تحقیقات بیشتر در مورد استراتژی‌های بدیعی پذیرفته شده سنتی شده اند. [توسعه تحقیقات گذشته یک نقطه ورود سنتی است.] ما در مورد نظریه غیرمستقیم گریس تحقیق می‌کنیم. [شما آن تحقیق اضافی را ارائه می‌دهید.] نتیجه می‌گیریم که نظریه غیرمستقیم گریس برای توضیح نحوه ارائه و درک اخبار بد کافی است.27 [استدلال شما.]
  • [مدل قیمت گذاری دارایی‌های سرمایه ای] هنوز مدل ارجح برای استفاده در کلاس درس در دوره‌های MBA و سایر دوره‌های مالی مدیریتی است. [به سؤال بردن یک خط مشی یا عمل، نقطه ورود سنتی است.] [در حالی که] اقتصاددانان به طور تجربی پیش بینی‌های آن را رد کرده‌اند و نظریه پردازان مالی از مفروضات محدودکننده آن انتقاد کرده اند. تا آنجا که می‌دانیم، هیچ کس [مدل قیمت گذاری دارایی‌های سرمایه ای] را در چارچوبی تکاملی مطالعه نکرده است.28 [پر کردن شکاف در ادبیات یک نقطه ورود سنتی است.]
  • کتاب‌های درسی به نویسندگان هشدار می‌دهند که از صدای غیرفعال خودداری کنند، اما متون علمی واقعی معمولاً چنین گفتمانی را نشان می‌دهند. [ پرداختن به یک تناقض یک نقطه ورود سنتی است.] ما مطالعه‌ای در مورد اینکه چه زمانی نویسندگان علمی صدای غیرفعال را انتخاب کردند تا راهنمایی برای نویسندگان دیگر ارائه کنند، انجام داده ایم.29 [شما دارید تناقض را حل می‌کنید.]
  • نظریه همسان سازی متعارف برای فرزندان مهاجران اخیر مورد مناقشه قرار گرفته است. [سنجش در یک طرف بحث یک نقطه ورود سنتی است.] ما به چگونگی تأثیر حفظ فرهنگ مهاجر بر آموزش نگاه می‌کنیم. [شما داده‌هایی را برای این سؤال ارائه می‌دهید که آیا نظریه همسان‌سازی متعارف باید مورد مناقشه باشد.] حفظ فرهنگ مهاجر، به جای جذب در فرهنگ غالب، موفقیت آموزشی را افزایش می‌دهد.30 [بحث و جدل.]
  • اگرچه سطح تحصیلات تا حدودی بهبود یافته است، دانشجویان لاتین تبار دیرتر وارد مدرسه می‌شوند، زودتر مدرسه را ترک می‌کنند و به نسبت سایر آمریکایی‌ها دیپلم دبیرستان و مدارک دانشگاهی کمتری دریافت می‌کنند. [پرداختن به یک شکست اجتماعی یک نقطه ورود سنتی است.] ما علاقه مندیم نشان دهیم که چگونه تغییر روابط اجتماعی، فعالیت‌ها و ساختارها در دبیرستان و دانشگاه می‌تواند واجد شرایط بودن دانش آموزان لاتین تبار را برای پذیرش در UC افزایش دهد.31 [شما راه حلی برای مشکل پایین بودن سطح تحصیلات لاتین تبار ارائه می‌دهید.]

همه این نقاط ورودی را می‌توان به سه موقعیت سنتی که شما می‌توانید در مورد تحقیقات قبلی داشته باشید، کاهش دهید:

  • یافتن ناکافی بودن آن یا عدم وجود آن و پر کردن شکاف،
  • یافتن آن صدا و گسترش آن، و
  • یافتن نادرست یافتن و اصلاح آن

از آنجایی که مقالات اغلب به چندین مجموعه تحقیقاتی وابسته هستند، گاهی اوقات هر سه این موقعیت‌ها در یک مقاله وجود دارند. بیایید این سه موقعیت را دقیق تر بررسی کنیم.

چگونه-دانشجوی-حرفه_ای-باشیم-وزیری-fytf3t-scaled-1-735x1024

پرداختن به شکاف در تحقیقات قبلی. شناسایی یک شکاف (یا بیش از یک) در ادبیات و تلاش برای پر کردن آن یکی از متداول ترین تلاش‌های مقالات مجلات است. همچنین یک ادعای قوی برای اهمیت است. فقط مطمئن شوید که ادعای شما درست است اگر می‌گویید تعداد کمی از دانشمندان به موضوع شما پرداخته‌اند یا هیچ محققی به روش شما به موضوع شما پرداخته است. من دیده‌ام که بازبین‌های داوران بیش از یک ارسال را برای نویسنده‌ای ارسال می‌کنند با ادعای شکاف ادبی رد شده و فهرستی از آثار منتشر شده در کنار آن نوشته شده است. همچنین، اگر هیچ کس قبلاً یا به روش شما در مورد موضوع مطلب ننوشته است، ممکن است مجبور شوید به خواننده ثابت کنید که موضوع یا رویکرد مهم است. یعنی خواننده ممکن است شک کند که این شکاف به دلیلی وجود دارد. در زیر چند نمونه در مقالات منتشر شده از تعیین موقعیت نویسنده بر اساس شکاف در ادبیات آورده شده است.

1.      علوم انسانی:

  • توجه اندکی به آن دسته از متونی شده است که عمدتاً در محافل فمینیستی یا فرهنگ‌های فمینیستی مشخص منتشر نمی‌شوند، اما در نقطه ورود فمینیسم به گفتمان نوشتاری عمومی جریان اصلی یا صاحبان قدرت قرار دارند. . . . توجه به این گونه متون. . . پیامدهای عمیقی دارد32

2.      علوم اجتماعی:

  • کلید برنامه ریزی منابع پایدار، اجرای مؤثر برنامه‌های مدیریتی است. علیرغم اهمیت آشکار آن، اجرای برنامه ریزی به عنوان یک حوزه نسبتاً نادیده گرفته شده تحقیقات برنامه ریزی باقی مانده است… هدف این مقاله کمک به رفع این شکاف در ادبیات با گزارش نتایج یک ارزیابی مطالعه موردی از یک طرح منطقه‌ای مدیریت زمین و منابع در بریتانیا است. کلمبیا، کانادا33

گسترش تحقیقات قبلی. تأیید و استفاده از نظریات سایر محققان برای تجزیه و تحلیل موضوعات جدید نیز یک موضع رایج علمی است. بنابراین، نام‌گذاری نویسندگان یا مقالاتی که مفید می‌دانید، بخشی از موقعیت‌یابی خود در برابر تحقیقات قبلی است. این می‌تواند به سادگی شناسایی مکتب، جنبش یا سنتی باشد که پژوهش شما در آن شرکت می‌کند. برای مثال، بیان اینکه کار شما «روانکاوی» است یا استفاده از کلمه «پسااستعماری»، شما را به عنوان بخشی از یک جریان تحقیقاتی قرار می‌دهد. در زیر چند نمونه از نویسندگانی که در مقایسه با تحقیقات قبلی خود را مثبت نشان می‌دهند، است.

3.      علوم انسانی:

  • آنچه من پیشنهاد می‌کنم نظریه‌ای از تفسیر است که بر اساس آنچه من به عنوان «هم‌زمان گفتمان» از آن یاد می‌کنم، الهام گرفته شده از کار اصلی باربارا اسمیت در مورد نقد فمینیستی سیاه پوست است.34
  • در جست‌وجوی ابزاری روش‌شناختی برای تحقیق انتقادی در فیلم‌های جهان سوم، از آثار تاریخی این مدافع سرسخت آزادی [فرانتس فانون] استفاده کردم که می‌توان از تحلیل مراحل تبارشناسی فرهنگ جهان سوم نیز به عنوان چارچوبی انتقادی برای مطالعه فیلم‌های جهان سوم استفاده کرد.35
  • من خوانش خود از تجاوز جنسی در گذری به هند را در تلاش فعلی نظریه فمینیستی برای توضیح متن ناهمگون تاریخ زنان قرار می‌دهم.36

4.      علوم اجتماعی:

  • اگر جدی گرفته شود، این نتیجه نظریه لی و لوی (2004) را تأیید می‌کند که یک SOE (شرکت دولتی) با عملکرد نسبتاً بدتر از یک شرکت خصوصی متوسط، احتمال بیشتری برای خصوصی سازی دارد و از فرضیه کارایی حمایت می‌کند. با این حال، از آنجایی که سطح معنی‌دار پایین است و رگرسیون برای شرکت‌های تحت کنترل خصوصی نتیجه قابل‌توجهی ارائه نمی‌دهد، این نتیجه‌گیری باید با دقت پذیرفته شود.37
  • این مقاله با استفاده از شش مطالعه موردی، تأثیر سیاست‌های آزادسازی بخش مالی (FSL) را بر مدیریت مالی شرکت‌های کوچک و متوسط ​​(SME) در غنا بررسی می‌کند. یافته‌های آن، که نتایج مطالعات قبلی را تأیید و گسترش می‌دهد، در چارچوبی ادغام شده‌اند که تأثیر FSL و عوامل در کار را توضیح می‌دهد.38

تصحیح تحقیقات قبلی. یکی دیگر از موضع‌گیری‌های سنتی بیان این است که رویکردهای علمی به یک موضوع اشتباه است و مقاله شما چنین تصورات غلطی را باطل می‌کند. برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی، این اغلب وسوسه انگیزترین موقعیت است و حتی می‌تواند مناسب باشد. فقط مطمئن شوید که در جایی که اعتبار لازم است، اعتبار قائل شوید، لحن خود را به صورت دانشگاهی حفظ کنید، و تصدیق کنید که چگونه کار دیگران کار شما را قادر می‌سازد. به روش دقیقی که نویسندگان زیر قصد خود را نسبت به تحقیق قبلی اعلام می‌کنند توجه کنید. آنها اغلب در مورد ارائه یک نظر متضاد یا متناوب به جای رد صریح صحبت می‌کنند.

چگونه-دانشجوی-حرفه_ای-باشیم-وزیری-fytf3t-scaled-1-735x1024

5.      علوم انسانی:

  • امیدوارم بتوانم برخی از ادعاهای تاثیرگذار که برای کیم [رادیارد کیپلینگ] مطرح شده است را مورد بازجویی قرار دهم. . . با انجام این کار، می‌دانم که تا حدودی مخالف اجماع انتقادی درباره کیم هستم.39
  • ادبیات اسپانیایی آمریکایی بیشتر از طریق رویکرد موضوعی یا بیوگرافی مورد مطالعه قرار گرفته است. . . هر چقدر هم که این رویکردها جالب باشند. . . برای مثال، آنها در ارزیابی شایستگی‌های زیبایی‌شناختی ذاتی یک اثر مفید نبوده‌اند.40

6.      علوم اجتماعی:

  • اگرچه بسیاری استدلال می‌کنند که تعارض نتیجه همبستگی گروهی است، تحقیقات روان‌شناختی شواهد کمی مبنی بر صحت این موضوع پیدا می‌کنند. حتی برخی تحقیقات نشان می‌دهد که گروه‌های منسجم‌تر به احتمال زیاد استراتژی‌های همکاری را در موقعیت‌های معضل زندانیان به کار می‌گیرند… به طور کلی، غلبه شواهد نشان می‌دهد که، همانطور که در اینجا بحث شد، موقعیت‌های درگیری بین گروهی می‌تواند انسجام گروه‌های درگیر را نه در همه شرایط ارتقا بخشد. 41
نقطه ورود من چیست؟ آیا من آن را به وضوح بیان کنم؟ آیا ارتباط استدلال من با استدلال‌های قبلی را نشان می‌دهم؟

ممکن است چندین نقطه ورودی داشته باشید—شما به شکافی در یک مجموعه از ادبیات می‌پردازید، برخی از فرضیات بدنه دیگری از ادبیات را تصحیح می‌کنید و با بدنه سوم ادبیات موافق هستید.

پیشینه تحقیق مرتبط چیست؟

در بالا، من اهمیت قرار دادن مقاله شما در مقابل تحقیقات قبلی، بیان نقطه ورود شما به گفتگوی علمی را تاکید کردم. گاهی اوقات می‌توان این کار را به طور خلاصه انجام داد. به عنوان مثال، با بیان چیزی به سادگی «هیچ تحقیقی در مورد نیروی کار چیکانا در کارخانه‌های بویل هایتس انجام نشده است. این مقاله این شکاف را پر می‌کند.” اما اگر ادبیات زیادی در مورد موضوع شما وجود داشته باشد چه؟ یا اگر با چیز کمی که نوشته شده مخالف باشید چه؟ یا اگر فکر می‌کنید که یک مجموعه دیگر از تحقیقات به طور کامل می‌تواند به ما کمک کند تا در مورد موضوع شما فکر کنیم، چه؟ سپس باید آنچه را که پیشینه تحقیق مرتبط نامیده می‌شود بنویسید.

آموزش مقاله نویسی در تهران

برای بسیاری از دانشجویان، پیشینه تحقیق مرتبط یکی از سخت‌ترین بخش‌های مقاله برای نوشتن است. بیان ایده‌های خود آسان است. خلاصه کردن و ارزیابی مفید بودن دیگران همیشه آسان نیست. پیشینه تحقیق مرتبط از یک مقاله منتشر شده به مقاله منتشر شده دیگر بسیار متفاوت است که تعیین عناصر مشترک چنین مرورهایی می‌تواند دشوار باشد. گاهی اوقات پیشینه تحقیق ، کل محتوای مقاله را تشکیل می‌دهد، گاهی اوقات فقط یک پاراگراف.

یک پیشینه تحقیق مرتبط، یک ارزیابی بورس تحصیلی موجود در مورد موضوع شما یا اهمیت موضوع شما است. اگر نقطه ورود شما بیان می‌کند که استدلال شما چگونه با استدلال‌های قبلی مرتبط است، پیشینه تحقیق مرتبط خلاصه‌ای ارزیابی‌کننده از آن استدلال‌های قبلی است. پیشینه تحقیق، روابط، محدودیت‌ها، تفاسیر مشکل‌ساز، رویکردهای ناکافی و غیره پژوهش قبلی را یادداشت می‌کند. پیشینه تحقیق برای تعیین اهمیت و منشأ استدلال شما، دفاع از رویکرد یا روش‌شناسی و نشان دادن رابطه شما با آنچه قبلاً آمده است استفاده می‌شود. این بخش معمولی از معرفی بسیاری از مقالات است.

یکی از بهترین راه‌ها برای فکر کردن در مورد نوشتن یک پیشینه تحقیق مرتبط این است که تصور کنید در حال گفتن یک همکار در مورد بحثی است که شنیده‌اید. شما گزارش می‌دهید که چه کسی در مناظره شرکت کرده است (و گاهی اوقات چه کسی شرکت نکرده است)، چه کسی چه طرفی گرفته است، چه کسی برای شما قانع کننده تر بوده، چه کسی کمترین. سپس یادداشت می‌کنید که چه چیزی استدلال را قانع‌کننده‌تر می‌کند، نکاتی که بیان نشده‌اند، یا نکاتی که می‌توان با شواهد دیگر بهتر بیان کرد. اگر امیدوارید همکار خود را علاقه مند نگه دارید، نسخه‌ای از مناظره را که او گفت، ارائه نمی‌دهید. بازتولید کلمه به کلمه تمام عبارات مطرح شده در مناظره برای کسی مفید نیست. آنچه مفید است، جمع بندی و ارزیابی آن است.

در یک کتاب، و به ویژه در یک پایان نامه، پیشینه تحقیق مرتبط اغلب جامع است. هیچ کتاب مرتبطی باقی نمانده است. با این حال، در یک مقاله، شما باید کارآمدتر باشید. شما نمی‌توانید هر مقاله و کتابی که در این زمینه نوشته شده است را به صورت جداگانه خلاصه کنید. همچنین نمی‌توانید تمام اطلاعاتی را که باید از آنها به دست آورید فهرست کنید. در عین حال، نمی‌توانید فقط فهرستی از عناوین ارائه دهید و آن را پیشینه تحقیق مرتبط بنامید. در نوشتن یک پیشینه تحقیق مرتبط برای یک مقاله، باید بر ارزیابی ادبیات موجود با در نظر گرفتن استدلال خود تمرکز کنید. این به شما این امکان را می‌دهد که پژوهش‌های مرتبط را در بخش‌های یک بحث انتخاب و گروه‌بندی کنید و سپس هر طرف را به‌جای بررسی هر قطعه بررسی کنید.

بنابراین، برای مثال، اگر در مورد نژاد و ارتفاعات بادگیر می‌نویسید، باید توجه داشته باشید که کدام یک از مشهورترین متون در مورد ارتفاعات آبگیر به نژاد پرداخته نمی‌شود و سپس نقاط قوت و ضعف تجزیه و تحلیل نژادی آنهایی را که به آن پرداخته‌اند خلاصه کنید. شما ممکن است گروه‌های بعدی را به دو گروه تقسیم کنید، گروه‌هایی که به جنسیت نیز توجه دارند و گروه‌هایی که به آن توجه نمی‌کنند. این نمونه‌ای از چگونگی انجام پیشینه تحقیق مرتبط است. مطالعه پیشینه تحقیق مرتبط در رشته خود می‌تواند برای شما بسیار مفید باشد.

بسیاری از مقالات به بیش از یک پیشینه تحقیق مرتبط نیاز دارند، زیرا تلاش‌هایی برای ادغام اطلاعات از زمینه‌های مختلف است. به عنوان مثال، اگر در مورد مهاجرت ویتنامی‌ها به ایالات متحده می‌نویسید، ممکن است لازم باشد تحقیقات علوم سیاسی در مورد سیاست ملی ویتنام، تحقیقات تاریخی در مورد سیاست مهاجرت ایالات متحده و تحقیقات مردم شناسی در مورد وضعیت زندگی مهاجران ویتنامی در ایالات متحده را مرور کنید. اگر در مورد پیشرفت تحصیلی لاتین در لس آنجلس می‌نویسید، می‌توانید تحقیقی را که در مورد پیشرفت تحصیلی و تحقیق در مورد لاتین تبارها در لس آنجلس توضیح می‌دهد، مرور کنید.

البته، بسیاری از تحلیل شما از این تحقیق ممکن است در سراسر مقاله و نه فقط در مقدمه ظاهر شود، اما مقدمه نکته خوبی برای ارائه یک نمای کلی است. در علوم انسانی به اندازه علوم اجتماعی ملزم به استناد به پیشینه تحقیق مرتبط نیستید. اما، مقالات منتشر شده همیشه مبتنی بر دانش در مورد آنچه دانشمندان دیگر می‌گویند، استناد می‌کنند یا نه.

نمونه‌ای از پیشینه تحقیق در علوم انسانی، بررسی بورسیه در مورد اولین نمایشنامه ساموئل جانسون، ایرنه است.

تقریباً دویست سال بعد، دی. نیکل اسمیت و ال مک آدام با چاپ سال 1941 خود از شعر جانسون، توجه منتقدان را برانگیختند. اگرچه معرفی اسمیت بر ایرنه غیرانتقادی است، اما رد کامل بدهکاری ادبی توسط او جرقه‌ای را در مقاله بتاند برونسون در سال 1944 با عنوان «آیرن جانسون» آغاز کرد. برونسون با مقایسه نمایشنامه با دیگر نسخه‌های دراماتیک، می‌گوید که جانسون جذابیت غم‌انگیز را از ایرنه ربود و آسپازیا را قهرمان کرد: «نیازهای نمایشنامه‌نویس با الزامات اخلاق‌گرایان مسیحی آشتی‌ناپذیر است». لئوپولد دامروش نیز به همین ترتیب نتیجه می‌گیرد: «جانسون اخلاق گرا جانسون تراژدی را تحت تأثیر قرار داده است».

با این حال، برخی از منتقدان جسور تلاش کرده‌اند تا نمایشنامه را از دراماتیک ساده‌لوحانه و غیر جالب نجات دهند. فیلیپ کلایتون موفقیت آن را به عنوان یک درام نئوکلاسیک استدلال می‌کند و مارشال وینگرو اصرار دارد که مسئله اخلاقی ساده نیست. وینگرو در اشتیاق خود به اینکه جانسون را همیشه اخلاق‌گرای زیرک و دلسوز می‌داند، معتقد است که نمایشنامه بر موضوعی بزرگ‌تر و ظریف‌تر از ارتداد تمرکز دارد: پیوند ناگسستنی بین رذیلت و فضیلت. بنابراین، او می‌تواند ادعا کند که ایرن قهرمان مشروعی است که توصیه‌های آسپاسیا را بهتر می‌کند. Waingrow علامت را از دست می‌دهد. او شواهد را برای ادعای پیچیدگی مطالبی که درس اخلاقی جانبدارانه و غیرقابل تخیل جانسون است، به کار می‌گیرد.42

در زیر نمونه‌ای از نوع پیشینه تحقیق مرتبط بسیار کوتاه است که اغلب در مقالات علوم انسانی مشاهده می‌شود.

اثری با وسعت و شدت پرشور Gyn/Ecology به سختی می‌تواند جنجال ایجاد کند. مری دالی به دلیل ترویج لفاظی نژادپرستانه، به دلیل لغو حق زنان جهان سوم برای تعیین تحلیل فرهنگ خود و ستم خود، و به حداقل رساندن شرایط مادی زندگی زنان مورد انتقاد قرار گرفته است. من با آن انتقادات موافقم، اما نگرانی من در این مقاله بسیار محدودتر است. من می‌خواهم برخی از جنبه‌های شاعرانگی مری دالی (نظریه و عمل او به عنوان یک نویسنده) را مورد بحث قرار دهم. پیوندی را که لالین جایمان بین سیاست نویسندگی دالی و رابطه او با رمانتیسیسم ایجاد کرده است، در نظر بگیرید. و سپس چند مقایسه بین Gyn/Ecology و کار لوس ایریگاری، فمینیست دیگری که کار به زبان و با زبان برای او از اهمیت سیاسی بالایی برخوردار است، انجام دهید.43

نمونه‌ای از پیشینه تحقیق در علوم اجتماعی تفسیری در مقاله‌ای در مورد چگونگی نگاه زوج‌ها به تصاویر عاشقانه و ازدواج در فیلم ظاهر می‌شود. پیشینه تحقیق توسط بحث علمی سازماندهی شده است.

چنین پرسش‌هایی به قلب بحث‌های مداوم در مورد اینکه آیا رسانه‌ها و صنایع فرهنگی جهانی فرصت‌هایی را برای کسانی که «توده‌ها» را تشکیل می‌دهند برای تجربه احساسات و فرهنگ «اصیل» انکار می‌کنند، می‌رود. برای برخی نظریه‌پردازان، وجود فناوری‌های اطلاعاتی مدرن به نظمی در روابط اجتماعی منجر شده است که جایگزین‌های برتری طبقه حاکم را انکار می‌کند و «فناوری و آگاهی تکنولوژیک خود پدیده‌ای جدید به شکل یکنواخت و پست را تولید کرده‌اند». فرهنگ توده‌ای که انتقاد را سقط می‌کند و خاموش می‌کند» (Bottomore in Jenks, 1993: 109). برای دیگران، رسانه‌ها به‌عنوان وسیله‌ای برای «تقویت» تمایلات قبلی، نه پرورش «گریز» یا انفعال، بلکه قادر به ارضای تنوع زیادی از «استفاده‌ها و رضایت‌مندی‌ها» نه ابزار تسطیح فرهنگ، اما دموکراتیزه شدن آن در نظر گرفته می‌شوند. (Morley, 1995: 299).

موضوع در اینجا مفهوم سازی «سلطه» یا «نفوذ» از یک سو و «مقاومت» از سوی دیگر است. با این حال، در هر دو طرف بحث، این فرض مستمر وجود دارد که متون رسانه – حداقل به طور بالقوه – تأثیر مستقیمی بر مخاطبان خود دارند و مخاطبان با آن متون ارتباط مستقیم دارند. من قصد دارم یک ابزار جایگزین برای درک رابطه مخاطب و متن پیشنهاد کنم. . . به جای اینکه فرض کنیم متون رسانه‌ای بر مخاطبان خود تأثیر می‌گذارند یا مخاطبان در برابر پیام‌های متون رسانه‌ای مقاومت می‌کنند، آیا می‌توان این مورد را در نظر گرفت که هم مخاطبان و هم متون تحت تأثیر منطق فرهنگی «عاشقانه» هستند؟44

نمونه‌ای از پیشینه تحقیق مرتبط کارآمد در یک مقاله کیفی در مورد پیشرفت تحصیلی ظاهر می‌شود. بر اساس یک بحث علمی سازماندهی نشده است، بلکه برای افشای شکافی در ادبیات است.

موفقیت دانشجویان سیاهپوست با موفقیت بالا اغلب تحسین زیادی را به دنبال دارد. با این حال، تحقیقات روی دانشجویان سیاه پوست عمدتاً بر روی کسانی متمرکز شده است که مشکلات تحصیلی را تجربه می‌کنند. اگرچه درک تجربه دانشجویان سیاه‌پوست که از نظر تحصیلی با مشکل مواجه هستند بسیار مهم است، اما درک تفاوت‌های درون گروهی بین دانشجویان سیاه‌پوست نیز ضروری است. سیاه‌پوستان از بسیاری جهات دانشجویان معمولی هستند. با این حال، مسائل مربوط به دانشجویان سیاه‌پوست و دانشجویان با استعداد می‌توانند گرد هم آیند تا تجربیات آنها را به روش‌های منحصربه‌فردی شکل دهند (فریس بریت، 1997، 2000؛ لیندستروم و ون سنت، 1986؛ نولدون و سدلاک، 1996، 1998؛ اسمدلی، مایرز، و هارل. ، 1993). ادبیات موجود در مورد افراد سیاه پوست نشان می‌دهد که آنها اغلب با چالش‌هایی مانند نژادپرستی ظریف و آشکار، آشتی دادن نژادی، قومی، فرهنگی، و هویت‌های با استعداد؛ و انزوای اجتماعی روبرو هستند. (به عنوان مثال، کولی، کرنل، و لی، 1991؛ فریس-بریت، 1997، 1998، 2000؛ فریس-بریت و ترنر، 2001؛ پرسون و کریستنسن، 1996؛ سولورزانو، آلن، و کارول، 200; 1999). این تجربیات می‌تواند پیشرفت این دانشجویان را محدود کرده و انگیزه آنها را کاهش دهد. محققان نقش مهمی را که ساختارهای حمایت اجتماعی، مانند تعامل با سایر دانشجویان سیاه پوست، راهنمایی، و تعامل با اساتید در کمک به دانشجویان برای غلبه بر تجربیات منفی و موانع موفقیت ایفا می‌کنند، مورد بحث قرار داده‌اند (Bonner, 2001; Fries-Britt, 1997, 1998; فریمن، 1999؛ نولدون و سدلاچک). با این حال، اگرچه ادبیات موانعی را که افراد موفق سیاه پوست با آن روبرو هستند و نقشی که حمایت اجتماعی در کاهش تأثیر این عوامل ایفا می‌کند، مورد بحث قرار می‌دهد.45

این چهار مثال از مقالات منتشر شده چیزهای زیادی را در مورد آنچه که باعث پیشینه تحقیق مرتبط قوی می‌شود، نشان می‌دهد. رشته خود را برای مثال‌هایی از نحوه پیشینه تحقیق در رشته خود مطالعه کنید.

اشتباهات رایج در استناد به ادبیات

یک منبع را زیاد ذکر نکنید. اگر در سراسر مقاله خود به یک مقاله یا کتاب استناد کنید، یا به طور مکرر به استدلال خود اشاره کنید، داوران همتا ممکن است مشکوک شوند که کار شما مشتق شده است. حداکثر برای بیش از یک یا دو پاراگراف به یک منبع ثانویه وابسته نباشید. اکثر مقالات منتشر شده دارای بیست تا صد استناد به متون زمینه ای، روش شناختی، نظری و مرتبط هستند. به عنوان مثال، محققی که تغییرات رشته‌ای را مطالعه می‌کند، دریافت که متوسط ​​مقاله جامعه شناسی شامل 104 استناد است در حالی که مقاله متوسط ​​فلسفه شامل 85 استناد است (هایلند 2004، 24). اگر متن خاصی ادبیات اصلی شما یا منبع اولیه‌ای است که مطالعه می‌کنید، البته می‌توانید به طور مکرر به آن ارجاع دهید، اما اگر به هر نوع متنی به طور مکرر استناد می‌کنید، باید واضح بیان کنید که برای اکثر داده‌ها یا استدلال شما به آن وابسته نیستید.

ادبیات نامربوط را ذکر نکنید. اگر به ادبیاتی اشاره می‌کنید که مستقیماً به موضوع شما مرتبط نیست، داوران همتا می‌توانند مقاله شما را انحرافی رد کنند. به عنوان مثال، اگر در حال تجزیه و تحلیل یک آزمایش آموزشی هستید که در آن دانشجویان کارشناسی تحقیقات میدانی واقعی انجام می‌دهند، نیمی از مقاله را صرف بحث در مورد نظریه‌های مختلف تحقیقات میدانی نکنید.

تعاریف را زیاده روی نکنید. مقالات کلاسی می‌توانند صفحاتی را به تعریف دانشمندان از اصطلاحات مختلف اختصاص دهند. مقالات قابل انتشار اینطور نیست. برای تعریف بیشتر اصطلاحات یک جمله و شاید یک پاورقی لازم است. مقالات کمی منتشر شده است که به سادگی با تعاریف سایر محققان مخالفت می‌کند.

چیزی را به اشتباه نسبت ندهید. اگر باورهای کلی یا کل سیستم‌های فکری را به یک نفر نسبت دهید، داوران همتا می‌توانند مقاله شما را غیرعلمی رد کنند. به عنوان مثال، شما نمی‌توانید به طور گذرا بیان کنید که “هاوارد وینتنت کشف کرد که نژاد یک پدیده اجتماعی است.” هزاران نفر برای ساخت اجتماعی هویت استدلال کرده اند. حداکثر می‌توانید بنویسید: «جامعه شناسان از زمان دورکیم استدلال کرده‌اند که تعامل اجتماعی واقعیت را می‌سازد. هوارد وینانت در جلب توجه به ماهیت ساختگی نژاد نقش اساسی داشت.

کوچینگ-تحصیلی-1-1-1-1024x858

نقل قول را ذکر نکنید. اگر به بیان یک محقق از ایده محقق دیگر استناد کنید، داوران همتا می‌توانند مقاله شما را به عنوان غیرعلمی رد کنند. بیان نکنید: «من از تعریف جان دو از جهانی شدن استفاده می‌کنم» یعنی زمانی که Doe  از تعریف آرجون آپادورای از جهانی شدن استفاده می‌کند. برای یافتن تعریف یا بیان اصلی یک ایده وقت بگذارید و به آن استناد کنید. به همین ترتیب، اگر برایان ادواردز (2007) «آنچه را ادوارد سعید «نظریه سفر» نامید، بحث می‌کند، از ادواردز در مورد «نظریه سفر» استناد نکنید. فقط به این دلیل که در مقاله ادواردز متوجه شدید که این ایده متعلق به سعید است، به این معنی نیست که باید از ادواردز استناد کنید. یعنی باید سعید را بخوانید و استناد کنید.

به حاشیه ای‌ها استناد نکنید. اگر مقالاتی را به عنوان ادبیات مرتبط ذکر کنید که به طور کامل به بحثی که شما در آن درگیر هستید نمی‌پردازد، داوران همتا می‌توانند مقاله شما را غیرعلمی رد کنند. به عنوان مثال، چندین مقاله در مورد “عصر تیراژ” نوشته شده است. مقاله‌ای برای این نظریه که فقط یک یا دو جمله در مورد «عصر تیراژ» دارد، ذکر نکنید. دانشجویانی که فقط آن را برای کلاس درس خوانده‌اند، اغلب اشتباه می‌کنند که فقط از آنچه اختصاص داده شده استفاده می‌کنند. برای یافتن مقالات و کتاب‌هایی که به موضوع اختصاص داده شده اند، وقت بگذارید.

استناد‌های فرعی را ذکر نکنید. اگر از وب‌سایت‌ها یا روزنامه‌ها به‌عنوان منبع اطلاعات خود در مورد بحث‌ها و بحث‌های مهم علمی نام می‌برید، داوران همتا می‌توانند مقاله شما را غیرعلمی رد کنند. به عنوان مثال، مقاله خود را بر اساس تعریف مدرنیسم از یک سایت آنلاین درباره نمایشگاهی در گالری تیت در لندن قرار ندهید، حتی اگر نقل قول واقعاً خوبی باشد. (این می‌تواند به عنوان یک منبع اولیه باشد، نه منبع ثانویه. یعنی، اگر در حال مطالعه نمایشگاه‌ها یا متصدیان هستید، می‌توانید در مورد تعریف نمایشگاه بحث کنید.) داده‌های جمعیتی ایالات متحده را از هیچ منبعی به جز سرشماری ذکر نکنید (این کار آسان است که آنلاین پیدا کنید). از منابع علمی استفاده کنید.

زیاد نقل قول نکنید. وظیفه شما خلاصه کردن و ارزیابی ادبیات مرتبط است نه بازتولید آن. اگر نقل قول‌های زیادی دارید، به خصوص نقل قول‌های بلوکی، احتمالاً ادبیات مرتبط را به اندازه کافی هضم نمی‌کنید.46 پیشینه تحقیق نباید نیمی از مقاله شما را اشغال کند.

نقل قول‌ها را حذف نکنید. اگر از عبارات «محققان استدلال می‌کنند» یا «تحقیق نشان می‌دهد» استفاده می‌کنید، همیشه باید استنادهایی به انتشارات آن محققان یا آن تحقیق درج کنید. اکثر ویراستاران ارجاعات مبهم به گرایش‌های علمی را بدون استناد به انتشارات واقعی نمی‌پذیرند.

کوچینگ-تحصیلی-1-1-1-1024x858

توجه به محققان جانبی

اگر به ادبیات مرتبط دسترسی ندارید به عنوان یک محقق چه کاری می‌توانید انجام دهید؟ محققان در بسیاری از مناطق آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین به کتابخانه‌های خوب یا آرشیوهای آنلاین دسترسی ندارند. با این حال، شما تاکتیک‌های در دسترس دارید. اول، من دریافته ام که دانشمندان اغلب از آنچه فکر می‌کنند دسترسی بهتری دارند. اگر به اینترنت دسترسی دارید، حتما از Google Scholar و سایر خدمات رایگان برای جستجوی متون مرتبط استفاده کنید. اگر چیزی پیدا کردید که جالب به نظر می‌رسد، اغلب می‌توانید آدرس ایمیل نویسنده را به صورت آنلاین نیز پیدا کنید و به او ایمیل بزنید تا یک کپی از مقاله خود را درخواست کند. این ممکن است حتی یک مکالمه مفید را آغاز کند، و آنها ممکن است بتوانند مطالب دیگری را ارائه دهند. آنها ممکن است بتوانند برخی از بحث‌های جاری را نیز برای شما شناسایی کنند. این وظیفه آن محققان در محیط‌های غنی از منابع است که به کسانی که از این منابع غنی نیستند کمک کنند. ثانیاً، دسترسی محدود خود را مستقیماً در نامه‌های پوششی به سردبیر خطاب کنید. به ویراستاران بگویید که فکر می‌کنید داده‌های خوبی دارید، اما به ادبیات مرتبط دسترسی ندارید. اگر ویراستاران مقاله را دوست داشته باشند، ممکن است مفید باشند. برخی از ویراستاران از مشکلاتی که محققان پیرامونی با آن دست و پنجه نرم می‌کنند آگاه هستند و گاهی می‌خواهند کمک کنند. فقط تمام تلاش خود را بکنید تا حداقل دو مقاله منتشر شده در دو سال گذشته را ذکر کنید.

اجتناب از سرقت ادبی

پیدا کردن دانشمندان دیگری که بتوانید با آنها صحبت‌های صریح در مورد سرقت ادبی داشته باشید، اغلب دشوار است. موضوع به قدری داغ است که اکثر اساتید از بحث در مورد آن اجتناب می‌کنند، مگر در تذکر به دانشجویان کارشناسی. متأسفانه، توصیه‌های کلی که به دانشجویان لیسانس داده می‌شود، همیشه نمی‌تواند شما را به عنوان فردی که شروع به انتشار می‌کند راهنمایی کند.

قبل از پرداختن به توصیه بهتر، اجازه دهید اخطار معمولی را بدهم. ما در حال ورود به دنیای جدید شجاعی هستیم که در آن همه اسناد منتشر شده برای بررسی متقاطع در دسترس خواهند بود، و روزی فرا می‌رسد که بسیاری از نویسندگان منتشر شده به دلیل اقتباس کردن از آثار دیگران در معرض نمایش قرار می‌گیرند. برخی از اینها قبلاً شروع شده است. گزارش ویژه در مورد این موضوع را در کرونیکل آموزش عالی ببینید (بارتلت و اسمال وود 2004). وب‌سایت‌های جدید مانند Turnitin.com این امکان را فراهم می‌کنند که هر مقاله را برای سرقت ادبی در چند ثانیه بررسی کنید. سرقت ادبی دیگر یک بازی قرعه کشی نیست که بعید است نام شما هرگز انتخاب شود. اکنون مطلق است که شما گرفتار خواهید شد. بنابراین، بسیار مهم است که عادت کنیم با دقت از دیگران استناد کنیم.

کوچینگ-تحصیلی-1-1-1-1024x858

اگر فکر می‌کنید که می‌توانید از شیوه اقتباس کردن خود دفاع کنید، به شما هشدار داده شود که روسای دانشگاه و عموم مردم تحت تأثیر دفاعیات زیر قرار نمی‌گیرند: «من حافظه خوبی دارم. نمی‌دانستم که آن کار را کلمه به کلمه تکرار می‌کنم» یا «احساس بدی دارم. من یک یادداشت انداز شلخته هستم!» یا «رویکرد پاستیچ یک روش پسامدرن قابل قبول است» یا «در فرهنگ من، این عمل پذیرفته شده است». موضوع به قدری پربار است که هر چه بگویی چیزی جز ابراز گناه تلقی نمی‌شود. ممکن است شغل یا وضعیت دانشجویی خود را از دست ندهید، اما شایعات ممکن است شما را تا آخر عمر دنبال کنند.

اگر شما یک عالم وظیفه شناس هستید، همه این هشدارها شما را مضطرب می‌کند. آنها مرا مضطرب می‌کنند! من این کتاب کار را بیش از ده سال نوشتم – اگر چیزی که هشت سال پیش به اشتباه کپی کردم دوباره به سراغم بیاید، چه؟ اما، چنین اضطرابی واقعاً مفید نیست. خود این واقعیت که شما این کتاب را خریده اید و به اندازه کافی برای رسیدن به این فصل تلاش کرده اید، نشانه بسیار خوبی است که بعید است با هیچ عمدی مرتکب سرقت ادبی شوید. با این حال، ممکن است تعجب کنید، آیا من ناآگاهانه مرتکب گناه دانشگاهی هستم؟ به راحتی نمی‌توان در مورد اینکه استناد به کجا ختم می‌شود و سرقت ادبی شروع می‌شود، نامشخص ماند. اکثر دانشجویان قوانین اساسی را می‌دانند.

  • هرگز کل مقاله دیگری (منتشر شده یا منتشر نشده) را برندارید و آن را به عنوان مقاله خودتان معرفی نکنید.
  • هرگز یک مقاله را کامل برندارید و هر چهارم یا پنجمین کلمه را تغییر دهید و آن را به عنوان مقاله خود ادعا کنید.
  • هرگز یک مقاله کامل برندارید و ساختار و استدلال مقاله را دنبال نکنید، دقیقاً به موازات رشته فکری نویسنده اما نه کاملاً به زبان او.
  • هرگز مقاله‌ای را برندارید ، آن را به زبان دیگری ترجمه نکنید و آن را به عنوان مقاله خود ادعا نکنید.
  • هرگز یک صفحه یا بخش را کلمه به کلمه از قطعه دیگری برندارید و آن را در صفحه خود قرار ندهید.
  • هرگز پاراگراف‌های مختلف را کلمه به کلمه از قطعه دیگری برندارید و آنها را در سرتاسر قسمت خود نپاشید.
  • هرگز یک پاراگراف یا یک جمله را کلمه به کلمه از قطعه دیگری برندارید و آن را در قسمت خود قرار ندهید، مگر اینکه دور آن علامت نقل قول قرار دهید و یک نقل قول به متن اصلی اضافه کنید.

اگر از همه موارد فوق اجتناب کنید، هرگز شغل یا شهرت خود را به دلیل اتهام سرقت ادبی از دست نخواهید داد.

با این حال، یک منطقه خاکستری باقی می‌ماند که اغلب در دوره‌های کارشناسی تاکید نمی‌شود: هنگام بازنویسی مراقب باشید. برخی از انواع ترجمه نیز سرقت ادبی محسوب می‌شوند. همیشه تفسیر کار دیگران و ذکر اصل آن کافی نیست. اگر جمله شما خیلی نزدیک به عبارت آنها باشد، ممکن است با وجود نقل قول مشکل ساز باشد. اگر بیش از حد به یک پاراگراف از یک منبع در یک مقاله نزدیک شوید، بعید است که از این حرفه اخراج شوید. اگر این کار را به طور مکرر از یک منبع انجام دهید، قطعا سرقت ادبی کرده اید و می‌توانید پاسخگو باشید.

موکاپ-40-1

این موضوع سرقت ادبی ترجمه در متن عالی کارشناسی ارشد The Craft of Research پوشش داده شده است. نویسندگان یک پاراگراف را کلمه به کلمه بیان می‌کنند و سپس نمونه‌های مختلفی از بازنویسی آن را نشان می‌دهند که مشکل ساز هستند. هر زمان که مثال “سرقت ادبی مرزی” آنها را به دانشجویان فارغ التحصیل نشان می‌دهم، نیمی از کلاس فریاد می‌زنند: “خدای من! من سرقت ادبی کرده ام.»

در اینجا نمونه‌هایی هستند که مستقیماً از The Craft of Research (بوث، کلمب، و ویلیامز 1995، 169) گرفته شده است:

جمله اصلی: تعریف سرقت ادبی زمانی که شما خلاصه و نقل قول می‌کنید دشوارتر است. آنها یکسان نیستند، اما به قدری یکپارچه با هم ترکیب می‌شوند که حتی ممکن است متوجه نباشید وقتی از خلاصه به نقل قول و سپس در سراسر خط به سرقت ادبی می‌روید. صرف نظر از قصد شما، نقل قول نزدیک ممکن است سرقت ادبی محسوب شود، حتی اگر منبع را ذکر کنید.

نسخه سرقت ادبی: توصیف سرقت ادبی زمانی که خلاصه و پارافریز در میان باشد دشوارتر است، زیرا آنها با هم متفاوت هستند، مرزهای آنها محو می‌شود و نویسنده ممکن است نداند که از مرز خلاصه به پارافریز و از پارافریز به سرقت ادبی عبور کرده است. صرف نظر از قصد، یک نقل قول نزدیک، سرقت ادبی است، حتی اگر منبع ذکر شود. به عنوان مثال، این پاراگراف به عنوان سرقت ادبی آن یکی به حساب می‌آید (Booth, Colomb, and Williams, 169).

نسخه سرقت ادبی مرزی: از آنجایی که تشخیص مرز بین خلاصه و ترجمه دشوار است، نویسنده می‌تواند بدون اینکه بداند به طور خطرناکی به سرقت ادبی نزدیک شود، حتی زمانی که نویسنده منبعی را ذکر می‌کند و هرگز قصد سرقت ادبی را نداشته است. بسیاری ممکن است این پاراگراف را نقل قولی در نظر بگیرند که از مرز عبور می‌کند (بوث، کلمب، و ویلیامز، 169).

نسخه به درستی خلاصه شده: به گفته بوث، کلمب، و ویلیامز، نویسندگان گاهی اوقات ناخودآگاه سرقت ادبی می‌کنند، زیرا فکر می‌کنند در حال خلاصه کردن هستند، در حالی که در واقع به طور دقیق در حال بازنویسی هستند، عملی که حتی زمانی که ناخواسته انجام شود و منابع ذکر شده باشد، سرقت ادبی محسوب می‌شود (169).

موکاپ-40-1

اگرچه انجام کارهایی که در بالا انجام می‌شود برای دانشجویان معمول است – چند جمله از کار شخص دیگری بردارید، سپس آنها را کمی برش دهید، چند کلمه را تغییر دهید تا نیازی به علامت نقل قول نباشد، و سپس پاورقی بگذارید. با استناد به اصل – این سرقت ادبی مرزی است. اگر این کار را به طور مکرر در طول مقاله خود انجام می‌دهید، متوقف شده و تجدید نظر کنید. اگر فقط گاهی از منابع مختلف این کار را انجام می‌دهید، من در مورد آن وسواس ندارم. فقط به یاد داشته باشید که می‌خواهید تا حد امکان از زبان خود استفاده کنید. همانطور که استاد علوم بهداشت دکتر دیوید هایس-باتیستا همیشه می‌گوید، هرگز کاری را انجام ندهید که نمی‌خواهید در صفحه اول روزنامه محلی خود پخش شود.

برای جلوگیری از سرقت ادبی، در اینجا چند نکته مفید وجود دارد.

  • وقتی مطلب مفیدی را در متن دیگری می‌خوانید، سعی کنید آن متن را تنظیم کنید و آنچه را که به خاطر دارید تایپ کنید. یادداشت برداری از حافظه مانند این می‌تواند راه خوبی برای جلوگیری از قرار دادن چیزها دقیقاً به همان صورت باشد. اگر حافظه عالی دارید، این ممکن است کارساز نباشد – حتما یادداشت‌های خود را با نسخه اصلی بررسی کنید و تأیید کنید که خیلی نزدیک نیستند.
  • یادداشت برداری کنید به گونه‌ای که همیشه مشخص باشد که نظرات شما در مورد متن و نقل قول یا پارافریز از متن کدام است. برخی عادت دارند هنگام یادداشت برداری، افکار یا نظرات خود را در پرانتز قرار دهند. من کسی را می‌شناسم که هنگام تایپ یادداشت از تمام حروف بزرگ برای افکار خود استفاده می‌کند. به این ترتیب، شما دقیقاً می‌دانید چه چیزی مستقیماً از متن گرفته شده است، چه به صورت نقل قول یا نقل قول.
  • همیشه بازبینی و ویرایش را انجام دهید. هر نویسنده‌ای که با دقت تمام جمله‌های نوشته‌اش را بررسی می‌کند – به دنبال راه‌هایی برای بهبود لغت، ساختار جمله، وضوح و جریان – بعید است که تکه‌هایی از آثار دیگران باقی بماند. حتی اگر یک پاراگراف به طور عمده از جای دیگری وارد مقاله شده باشد، یکپارچگی آن از فرآیند بازبینی واقعی دوام نمی‌آورد. هرگاه مواردی را می‌بینم که نویسنده‌ای برای انتشار مقاله‌ای که شامل پاراگراف‌های کلمه به کلمه از آثار دیگران است، دچار مشکل می‌شود، همیشه آن را قابل توجه می‌دانم زیرا آنها به وضوح در کار خود تجدید نظر نمی‌کنند. چه نوع نویسنده‌ای تمام پاراگراف‌های کار خود را دست نخورده می‌گذارد؟ مشکل چنین نویسنده‌ای عمیق تر از وام گرفتن است.

نوشتن در مورد تحقیقات دیگران

بسیاری از ما چندین سال است که در مورد تحقیق می‌خوانیم و می‌نویسیم. با این حال، هنوز ممکن است چند تکنیک جدید برای انجام این کار به طور کامل و کارآمد یاد بگیرید.

روز اول: خواندن کتاب کار

در اولین روز از هفته نوشتن باید کتاب کار را تا این صفحه بخوانید و به تمام سوالات مطرح شده در کتاب کار تا این مرحله پاسخ دهید.

روز 2: ارزیابی نقل قول‌های فعلی شما

اولین قدم شما در شناسایی میزان مطالعه باقی مانده برای انجام، ارزیابی نقل قول‌های موجود است. از فرم زیر برای ارزیابی اینکه آیا مقاله شما دارای استناد کافی از نوع مناسب است یا خیر، استفاده کنید.

 

تعداد نقل قول ها بیشتر (یا کمتر) نقل قول مورد نیاز است؟ موضوعاتی که به نقل قول‌های بیشتری نیاز دارند
ادبیات اصیل
ادبیات فرعی
ادبیات متنی
ادبیات روش شناختی
ادبیات مرتبط
چند درصد از مقاله من پیشینه تحقیق است؟ خیلی طولانیه؟ خیلی کوتاهه؟

پس از پر کردن این فرم، چند سوال سخت از خود بپرسید. چقدر ادبیات مشتق شده و فرعی استناد می‌کنید؟ (باید صفر یا نزدیک به صفر باشد.) آیا ادبیات مرتبطی را ذکر می‌کنید؟ آیا ادبیات زمینه‌ای شما یا ادبیات روش‌شناختی مقاله را فرا گرفته است؟ به چه نوع نقل قول‌هایی بیشتر نیاز دارید؟ معمولاً باید تعداد استنادهای ادبیات مرتبط را افزایش دهید.

روز سوم: شناسایی و خواندن ادبیات مرتبط

اگر قبلاً ادبیات مرتبط را خوانده اید، به شما تبریک می‌گویم! این هفته خیلی راحت تر خواهد بود. اگر این کار را نکرده‌اید، همانطور که اغلب اتفاق می‌افتد، کارهایی برای انجام دادن دارید. هدف اصلی شما از این مقاله این است که سعی کنید بدون غرق شدن کامل باشید. شما سعی نمی‌کنید جامع باشید. بسیاری از ما متوجه می‌شویم که شروع به خواندن مقالات مانند ورود به جنگل بی بازگشت است. ما فقط عمیق‌تر و عمیق‌تر می‌شویم و بیشتر و بیشتر گم می‌شویم و در نهایت مقصدی را که در وهله اول می‌خواستیم به آن برسیم، فراموش می‌کنیم. من مراحل زیر را برای کمک به شما در غوطه ور شدن در ادبیات مرتبط ایجاد کرده ام اما در آن گم نشوید.

بسیار مهم است که در مورد اینکه چقدر می‌توانید بخوانید واقع بین باشید. حتی اگر بتوانید یک صفحه را در دقیقه بخوانید (و بفهمید)، یعنی 60 صفحه در ساعت یا 240 صفحه در یک بعد از ظهر یا عصر. شما هنوز هم می‌توانید فقط ده کتاب در یک هفته چهل ساعته بخوانید. تعداد بسیار کمی از مردم چهل ساعت در هفته یا یک صفحه در دقیقه مطالعه می‌کنند. در تمرین زیر، شما به جای خواندن مطالب، به طور سطحی و گذرا روی مطالب کار می‌کنید، اما همچنان باید با یک فهرست خواندنی نهایی قابل کنترل که تنها در حدود ده‌ها مطلب است، دست پیدا کنید.

پرسیدن. از کسانی که در رشته خود هستند بپرسید که در مورد موضوع چه چیزی را به شما توصیه می‌کنند بخوانید. آنها چه چیزی را ضروری می‌دانند و چه چیزی را می‌توان با خیال راحت نادیده گرفت؟ همچنین می‌توانید از یک کتابدار مرجع در این کار کمک بخواهید. بسیاری از کتابداران آرزو می‌کنند که دانشمندان بیشتری از آنها برای یافتن منابع کمک بخواهند، بنابراین خجالتی نباشید.

جستجو کردن. ابتدا باید مشخص کنید که چه چیزی در مورد موضوع شما منتشر شده است. در انجام این کار، شما تقریباً از همان تکنیک‌هایی پیروی می‌کنید که برای یافتن یک مجله مناسب استفاده می‌کردید. جستجوی الکترونیکی در چندین پایگاه داده مقاله و کتاب انجام دهید، یک جستجو در قفسه انجام دهید و فهرست کتابها و مقالاتی را که بیشتر در نوشتن مقاله خود استفاده کرده اید بررسی کنید. از آنجایی که مطالب همیشه به پایگاه‌های اطلاعاتی اضافه می‌شوند، ممکن است بخواهید با استفاده از کلمات کلیدی که نزدیک‌ترین آنها به مقاله شما مرتبط هستند، جستجوی الکترونیکی انجام دهید، حتی اگر آن را فقط شش ماه پیش انجام داده باشید.

موکاپ-40-1

یک لیست خواندن تهیه کنید. وقتی این کارها را انجام دادید، فهرستی از موادی را که قصد دارید از آنها استفاده کنید برای مفید بودن آنها جمع آوری کنید. زمان زیادی را صرف تایپ این فهرست، سازماندهی آن بر اساس حروف الفبا، یا پیام رسانی کردن آن نکنید. این فقط یک قدم است، نه یک مقصد.

چند مقاله و کتاب در مورد موضوع خود پیدا کردم؟

فهرست خواندن خود را مشاهده کنید. فهرست منابع خوانده نشده خود را بررسی کنید و بر اساس عنوان و در صورت داشتن چکیده شروع به انجام ارجحیت بندی کنید. از آنجایی که نمی‌توانید همه مطالبی را که شناسایی کرده اید بخوانید، باید تصمیم بگیرید که کدام یک را بخوانید. بخش قبلی در مورد لیست‌های برنده را ببینید.

چگونه می‌خواهم فهرست خواندن خود را در نظر بگیرم؟

مخصوصاً مراقب باشید که متون توصیه شده توسط همکاران را بررسی کنید. هنگامی که از برخی از محققان برای توصیه‌های خواندن خواسته می‌شود، به نظر می‌رسد برخی از محققان این را به عنوان یک بازی حافظه تلقی می‌کنند که در آن هر چه عناوین بیشتری را به خاطر بسپارند، امتیاز آنها بالاتر می‌رود. شما بیشتر به مرتبط بودن علاقه دارید تا یادآوری آنها. اگر فهرستی از توصیه‌های شفاهی را بررسی کنید، آنها همیشه ارتباط نزدیکی با تحقیق شما ندارند. همچنین، همکاران اغلب اصرار دارند که کتاب‌هایی را بخوانید که آنها از خواندن آنها لذت می‌برند، هرچند خارج از موضوع، «فقط برای بینش کلی». با خیال راحت این گونه آثار را بخوانید. فقط آنها را در فهرست ادبیات مرتبط خود قرار ندهید. ربطی ندارند. اگر در نهایت فهرستی شامل بیش از ده مقاله و پنج کتاب دارید، فهرست خود را از نزدیک مرور کنید. همچنین، اگرچه اساتید معمولاً به شما می‌گویند که بیشتر، بیشتر، بیشتر بخوانید، آنها گاهی اوقات می‌توانند به خوبی به درخواست در کمک برای محدود کردن موضوعات مقاله و تحقیقات پاسخ دهند. اگر با پرسیدن مطالبی که باید از استاد بپرسید شروع کردید، ممکن است از استاد بخواهید آن لیست را اولویت بندی کند.

لیست خواندن خود را نهایی کنید. هنگامی که فهرست را به پایان رساندید، باید موارد باقیمانده را اولویت بندی کنید. شما باید فهرست خواندن را به ترتیب از مهم‌ترین به کم‌اهمیت سازمان‌دهی کنید، به‌طوری‌که اگر شما را در خواندن قطع کردند، در حال خواندن برای تأثیرگذاری بوده‌اید. به عنوان مثال، ممکن است بخواهید ابتدا مقالات کتابشناختی را با مطالعه آنها در اولویت قرار دهید. پایان نامه‌ها اغلب دارای بررسی‌های عالی از ادبیات مرتبط هستند. در نهایت نباید بیش از دوجین ماده در لیست خود داشته باشید. حتی اگر بتوانید یک صفحه را در دقیقه بخوانید (و بفهمید)، خواندن بیست و چهار مقاله حدوداً بیست صفحه ای، هشت ساعت کار است.

چه مطالبی در لیست خواندن من باقی می‌ماند؟ (در یک صفحه جداگانه، فهرستی را بر اساس نویسنده و تاریخ چاپ کنید. در صورت لزوم، شماره تماس‌های کتابخانه را نیز درج کنید.)

 

مواد شناسایی شده را از بین ببرید. از آنجایی که بیشتر ما می‌توانیم برای مدت طولانی تحقیق کنیم، سعی کنید این کار را محدود کنید. انجام این کار در شرایط کمی ناخوشایند خوب است. این باعث می‌شود که تمرکزتان را روی کوتاهی کردن بگذارید، نه خواندن. به عنوان مثال، این کار را در کتابخانه انجام دهید تا در راحتی در خانه خود. یکی از تکنیک‌هایی که به نظر من بسیار مؤثر است این است که مقالات را در حالی که در پشته‌هایی که مجله را پیدا می‌کنم می‌ایستم، مرور کنم. در این موقعیت، شما به سادگی نمی‌توانید در واقع مقاله را بخوانید. اگر خودکار و کارت‌های یادداشت بردارید، می‌توانید نقل قول و استدلال اصلی آن را همانجا، ایستاده یادداشت کنید. تکنیک دیگر استفاده از فهرست کتاب برای تمرکز بر مرتبط ترین صفحات است. به یاد داشته باشید، شما در کتابخانه صرفاً برای اینکه یاد بگیرید آیا مطالبی که برای مرور انتخاب کرده اید مفید هستند یا خیر، حضور دارید. از آنجایی که اکثر ما اکنون مقالات را بصورت آنلاین می‌خوانیم، محدود کردن موثر این نوع خواندن می‌تواند بسیار دشوار باشد.

تکرار می‌کنم، درگیر مقالات یا تحقیقات آینده نشوید. حواس خود را به فکر کردن مسیرهای کاملاً جدید برای مقاله خود پرت نکنید. شما از حضور در کتابخانه یک هدف دارید: یافتن مطالبی که قرار است شما را در ارسال مقاله به یک مجله در دوازده هفته سرعت بخشد.

اگر در حین بررسی، مقاله یا کتابی پیدا کردید که قرار است در اصلاح مقاله به شما کمک کند، مقاله را دانلود کنید یا بخش‌های مربوطه را فتوکپی کنید و به خانه ببرید. همیشه مطمئن شوید که صفحه حق چاپ را فتوکپی کنید تا تمام داده‌های کتابشناختی را در اختیار داشته باشید. باز هم، بیش از پنج تا ده مقاله از این دست را دانلود یا فتوکپی نکنید. اگر بیشتر داشته باشید، آنها را نخواهید خواند.

شما می‌توانید چند منبع مرتبط را که انتخاب کرده اید به روش‌های مختلف مطالعه کنید.

با احتیاط یادداشت برداری کنید. به دنبال «نمایش» منابع در یادداشت‌های خود نباشید. شما مجبور نیستید یک گزارش کتاب در مورد کتاب یا مقاله بنویسید. شما فقط باید استدلال مقاله و اینکه طرف بحث‌های مختلف را مشخص کنید. اگر بتوانید از یادداشت برداری خود برای نوشتن پیشینه تحقیق مرتبط خود استفاده کنید، خیلی بهتر است. یعنی شروع به نوشتن جملاتی در مورد منبع کنید: «این مقاله استدلال می‌کند که . . . نویسنده از… نقطه ضعف این مقاله است. . ” اگر می‌توانید کتاب مینیاتوری را بررسی کنید، با ارزیابی نه خلاصه‌نویسی، این نیز می‌تواند کمک کند.

آموزش مقاله نویسی در تهران

برجسته. اگر منبع نسخه یا کتاب خودتان است، می‌توانید آن را بخوانید و علامت‌های علامت مداد را در حاشیه کنار مطالب مفید قرار دهید. می‌توانید یک علامت را در کنار مطالبی که به نظرتان جالب است، دو علامت را در کنار مطالبی که مفید هستند، و سه علامت را در کنار مطالبی که حتماً باید در مقاله خود وارد کنید، قرار دهید. هنگامی که خواندن کتاب و گذاشتن علامت‌های خود را تمام کردید، پشت رایانه خود بنشینید و از مطالبی که سه علامت را در آن قرار داده اید یادداشت برداری کنید. متوجه می‌شوم که وقتی دارم می‌خوانم، همه چیز برایم جالب است و علامت‌های چک می‌گیرم، اما وقتی به عقب برمی‌گردم، فقط سه علامت چک واقعا مهم هستند و بررسی دو علامت نشان می‌دهد که فقط برخی از آنها مرتبط هستند. این راهی برای فریب انگیزه‌های کمال گرای من است. اگر این کار را انجام دهید، مطمئن شوید که یادداشت‌های خود را ظرف یک یا دو روز پس از خواندن مطالب تایپ کنید تا بتوانید به خاطر بیاورید که چرا کاری را که انجام داده اید علامت گذاری کرده اید.

بخوانید و درج کنید. روش دیگر این است که با فتوکپی یا منابع الکترونیکی پشت کامپیوتر خود بنشینید و نسخه الکترونیکی مقاله خود را باز کنید. شروع به خواندن ادبیات مرتبط کنید، و وقتی به مطالب کاملاً مرتبط-مانند استدلال یا بررسی یک بحث علمی- رسیدید، فوراً به مقاله خود رجوع کنید و یک جمله در پاراگراف مربوط به آن اضافه کنید. حتماً مرجع را درج کنید. اگر دقیقاً مطمئن نیستید که چگونه مطالب را در یک نقطه خاص در مقاله خود بگنجانید، آن را در پاورقی قرار دهید. ممکن است بعداً روشن شود که چگونه می‌توانید این اطلاعات را به متن منتقل کنید. بیشتر اوقات، شما در نهایت چنین مطالبی را حذف می‌کنید، بنابراین زیاد اضافه نکنید. مفهوم در اینجا این است که یادداشت برداری می‌تواند شما را بیش از حد در افکار طرف مقابل درگیر کند و به اندازه کافی در افکار شما نباشد.

روز چهارم: ارزیابی ادبیات مرتبط

اکنون که ادبیات مرتبط را مطالعه کردید، در مورد روابط بین مقالات و محققان مختلف چه یافته‌اید؟ علمای قبلی چگونه استدلال‌های خود را توجیه می‌کنند، ادعای شما تازگی دارند، به کاستی‌ها اعتراف می‌کنند، وفادارای را نشان می‌دهند و به جوامع انضباطی پیام می‌دهند؟ چگونه استدلال آنها شبیه است؟ کجا با هم فرق دارند؟ چه چیزی شناخته شده است و چه چیزی برای دانستن باقی مانده است؟ چه متغیرهایی به عنوان مهم شناخته شده‌اند و کدامیک هنوز مورد بررسی قرار نگرفته اند؟ مفاهیم یا نظریه‌های کلیدی چگونه تعریف یا مورد استفاده قرار می‌گیرند؟ محدودیت‌ها یا نقاط کور این ادبیات چیست؟ آیا روایتی وجود دارد؟ با استفاده از این سوالات، گروه بندی متون را با استدلال و مناظره شروع کنید.

روز 5: نوشتن یا تجدید نظر در پیشینه تحقیق مرتبط شما

بهترین راه برای شروع به فکر کردن در مورد نوشتن یا بازنگری یک پیشینه تحقیق مرتبط، خواندن مطالبی است که سایر محققان نوشته اند. از آنجایی که این هفته را صرف خواندن مقالات کرده اید، به عقب برگردید و یکی دو مورد از پیشینه‌های تحقیق مرتبط آنها را مطالعه کنید. چگونه آن را سازماندهی کردند؟ به چند مقاله استناد کردند؟ چه نسبتی از مقاله به پیشینه تحقیق اختصاص دارد؟ چنین مطالعه‌ای شما را در حین نوشتن خود راهنمایی می‌کند. برخی دوست دارند پیشینه تحقیق خود را به صورت زمانی سازماندهی کنند – این چیزی است که قبلاً فکر می‌کردیم، اکنون متفاوت فکر می‌کنیم. برخی دوست دارند بر اساس حروف الفبا – بر اساس نام خانوادگی نویسنده سازماندهی کنند. با این حال، بهتر است پیشینه تحقیق را با بحث سازماندهی کنید. این به شما کمک می‌کند که به جای ارزیابی، از خلاصه کردن خودداری کنید. همانطور که هاوارد بکر (1986) در فصل خود با عنوان “ترور شده توسط ادبیات” (هنوز یکی از بهترین آثار در مورد استناد به ادبیات علمی) هشدار می‌دهد، “از ادبیات استفاده کنید، اجازه ندهید از شما استفاده کند.” همچنین می‌توانید به متن دوره کارشناسی آنها می‌گویند، من می‌گویم، که نمونه‌های مفصلی از نحوه ارتباط دادن ایده‌های شما به دیگران را ارائه می‌دهد (Graff and Birkenstein 2005) مراجعه کنید. فقط به یاد داشته باشید که استدلال شما باید پیشینه تحقیق مرتبط شما را سازماندهی کند. اجازه ندهید ادبیات حاکم شود این روز را صرف نوشتن یا بازنگری پیشینه تحقیق مرتبط خود کنید. پس از اتمام، می‌توانید از یکی از دوستان همکار خود بخواهید که آن را بخواند و به شما اطلاع دهد که آیا در مورد بحث، ادبیات مربوطه و نقطه ورود خود شفاف بوده اید یا خیر.

مستندسازی زمان و وظایف خود برای نوشتن

در برنامه هفتگی زیر، لطفاً نموداری بنویسید که چه زمانی می‌خواهید بنویسید و چه کارهایی را امیدوارید در این هفته انجام دهید. سپس آنچه را که واقعاً انجام داده اید، پیگیری کنید. به یاد داشته باشید، شما باید هر روز پانزده دقیقه تا یک ساعت را به نوشتن اختصاص دهید. در پایان هفته، به دستاوردهای خود افتخار کنید و ارزیابی کنید که آیا الگوهایی نیاز به تغییر دارند یا خیر.

تقویم هفته پنجم
زمان دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه شنبه یکشنبه
ساعت 5:00 صبح
ساعت 6:00
ساعت 7:00
ساعت 8:00
ساعت 9:00
ساعت 10:00
ساعت 11:00
12:00 بعد از ظهر
ساعت 1:00
ساعت 2:00
ساعت 3:00
ساعت 4:00
ساعت 5:00
ساعت 6:00
ساعت 7:00
ساعت 8:00
ساعت 9:00
ساعت 10:00
ساعت 11:00
12:00
ساعت 1:00
ساعت 2:00
ساعت 3:00
ساعت 4:00
مجموع دقیقه‌ها
در واقع کار کرده است
وظایف تکمیل شد

 

 

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید