ارزيابي تصاوير IRS-P6 براي برآورد سطح زير‌کشت باغات

کلیدواژه ها:

گسترش شهری; شهرهای آمریکای لاتین؛ مناطق شهری؛ سیستم اطلاعات جغرافیایی

چکیده

شهرهای آمریکای لاتین، مانند شهرهای آمریکای شمالی و اروپا، مشکلات پراکندگی شهری را تجربه می کنند. با این حال، مطالعات کمی به طور انحصاری به این پدیده در شهرهای خاص اختصاص داده شده است و این حذف به ویژه در مورد شهرهایی که در میان کلان شهرهای قاره به حساب نمی آیند، محسوس است. کار حاضر با در نظر گرفتن جنبه‌های محلی که ممکن است در این فرآیند نقش داشته باشند، پراکندگی شهری را از طریق یک فرم شهری در منطقه کلان‌شهری Concepción، شیلی، بین سال‌های 1990 و 2009 تحلیل می‌کند. نتایج تجربی اصلی به‌دست‌آمده از این مطالعه، یک منطقه شهری را نشان می‌دهد که در طی یک دوره 20 ساله به شدت گسترش یافته است و از 9000 هکتار به بیش از 17000 هکتار برای افزایش 96٪ در منطقه ساخته شده افزایش یافته است. سطوح جدید شهری یک شهرسازی مرکزی را تثبیت می کند که نقش مراکز اصلی شهر را تقویت می کند. با اشغال کمتر به سمت مراکز فرعی اما در ساختاری که زیرساخت حمل و نقل را دنبال می کند. در طول 20 سال گذشته، فاصله بین اشکال به تدریج حدود 2 کیلومتر افزایش یافته است و اندازه بیضی را بیش از 1000 کیلومتر افزایش داده است.2 . به ویژه پیچیدگی سطوح شهری افزایش یافته است و با اشغال مناطق بزرگتر از نظر شکل نامنظم تر و فشرده تر شده است. بنابراین یافته‌های اصلی ما عبارتند از: افزایش نزدیک به 100٪ در سطح شهری، اهمیت یک ساختار شهری چندمرکزی در فرآیند تحکیم به عنوان پشتیبان برای تجزیه و تحلیل پویایی‌های مختلف فضایی، و بی‌نظمی مورفولوژیکی فزاینده قلمرو پراکندگی.

1. مقدمه

در اروپا و به ویژه ایالات متحده، گسترش شهری موضوع یک خط تحقیقاتی تلفیقی از دهه 1960 بوده است. با این حال، در آمریکای لاتین، این پدیده به تازگی به یک نقطه مورد توجه برای جامعه دانشگاهی تبدیل شده است.

به طور کلی، ادبیات آمریکای لاتین بر زمینه‌سازی پدیده پراکندگی در چارچوبی وسیع‌تر متمرکز شده است، پراکندگی شهری، چند مرکزیت‌گرایی، تخصص‌گرایی عملکردی، اقتصاد شبکه‌ای و خصوصی‌سازی فزاینده فضای شهری را بازتاب نوع جدیدی از شهر جهانی‌شده می‌داند. با توجه به منطق بازار و پیشرفت در حوزه حمل و نقل و مخابرات رشد و تغییر می کند. این زمینه‌سازی امکان بسط یک داستان منسجم در رابطه با تغییرات رخ داده را فراهم کرده است. با این حال، عدم تقارن آشکار از نظر کیفیت و پیچیدگی داستان نظری و شواهد تجربی اندکی که بر اساس آن استوار است، وجود دارد.

گسترش شهری هزینه های ارائه خدمات عمومی را افزایش می دهد. فضاهایی با ارزش کشاورزی، اکولوژیکی یا منظره را اشغال می کند. و منجر به مدلی از تحرک مبتنی بر خودرو می شود که گران، در توزیع فرصت ها نابرابر و از نظر زیست محیطی ناپایدار است [1-3]. علاوه بر این، پراکندگی شهری اغلب با مشکلات مشخصه شهرهای آمریکای لاتین مانند پدیده‌های جداسازی اجتماعی، دسترسی دشوار به شغل برای گروه‌های محروم یا آسیب‌پذیری زمین‌شناسی برخی از مناطق شهری همراه یا برجسته می‌شود [4-6]. با در نظر گرفتن اهمیت اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی پراکندگی شهری، درک بهتر این پدیده ضروری است.

هدف این کار توصیف پدیده پراکندگی شهری است که در 20 سال گذشته در Concepción رخ داده است. برای دستیابی به این هدف، ریتم مصرف زمین و ارتباط آن با ساختار فضایی موجود – Concepción یک شهر شیلی با اندازه متوسط، چند مرکزی است و با یک ویژگی جالب، روی دو CBD، تقریباً دوقلو و بسیار نزدیک به یکدیگر حساب می‌کند. سپس، اکنون دو شاخص شکل شهری محاسبه می‌شود [ 7 ]، به منظور محاسبه تکامل فرم شهری اتخاذ شده توسط بعد پراکندگی [ 8 ]]. همانطور که در ادبیات تخصصی ذکر شده است. کاهش شاخص فشردگی و افزایش شاخص پیچیدگی حاکی از گسترش بیشتر است. اطلاعات به دست آمده امکان تعیین ریتم مصرف زمین، موقعیت ترجیحی آن، نزدیکی مناطق شهری و بی نظمی (شاخص پیچیدگی) را فراهم می کند.

ادامه این مقاله به شرح زیر سازماندهی شده است: بخش دوم به دگرگونی های اخیر شهرهای آمریکای لاتین و دیدگاه های مختلف از گسترش شهری اختصاص دارد. بخش سوم به مفهوم پراکندگی شهری می‌پردازد و بخش چهارم جنبه‌های روش‌شناختی مربوط به پردازش تصاویر ماهواره‌ای، استخراج سطوح شهری، و محاسبه معیارهای فرم‌ها و بیضی‌های مرتبط با اندازه‌گیری پراکندگی را بر حسب فاصله بین اشکال ارائه می‌کند. از گسترش در بخش پنجم، مطالعه موردی مشخص می‌شود و نتایج با توجه به اهداف پیشنهادی ارائه می‌شود، جزئیات رشد شهری با توجه به ساختار مرکز شهرها که منطقه کلان‌شهری Concepción (CMA) را تشکیل می‌دهند.

دوره-آموزش-حرفه-ای-gis

2. تحولات اخیر در شهرهای آمریکای لاتین

بسیاری از شهرها در حال حاضر سریعتر از آنچه برنامه ریزی آنها می تواند در حال رشد هستند، و رشد شهری در حال تبدیل شدن به یک واقعیت جهانی نگران کننده است که به طور فزاینده ای بر تعادل بین انسان و اکوسیستم تأثیر می گذارد. از این نظر، شهرها نمونه‌های خوبی از سیستم‌های پیچیده هستند که برای حفظ تعادل خود به تلاش زیادی نیاز دارند [ 9 ]. درک رشد شهری یک دغدغه اساسی برنامه ریزی است. چالش های زیست محیطی و اجتماعی مستلزم تبدیل رشد سریع شهری به رشد پایدار، با تعادل داخلی بین فعالیت های اقتصادی، رشد جمعیت، زیرساخت ها، آلودگی، زباله و سر و صدا است [ 10 ].

رشد شهری یک واقعیت نگران‌کننده است که بر اکوسیستم‌های شهری جهانی تأثیر می‌گذارد و حتی به عنوان نوعی تغییر محیطی جهانی در نظر گرفته می‌شود [ 11 ]. چنین رشدی به‌عنوان یک تهدید بالقوه برای تضمین مسکن، سرویس‌های بهداشتی، بهداشت و حمل و نقل کافی در یک محیط شهری پایدار، به‌ویژه در شهرهای کشورهای کمتر توسعه‌یافته مانند شهرهای آمریکای لاتین دیده می‌شود.

به طور کلی، آمریکای لاتین، از جمله مکزیک، یکی از شهری ترین مناطق جهان را تشکیل می دهد، با جمعیت شهری که به سرعت از 69 میلیون نفر در سال 1950 به 448 میلیون نفر در سال 2007 افزایش یافت. پیش بینی می شود تا سال 2025، 575 میلیون نفر زندگی کنند. در شهرهای آمریکای لاتین این افزایش قابل توجه (78٪) بیشتر از اروپا، آفریقا و آسیا برای همان تاریخ ها است [ 12 ]. شدت، سرعت و تأثیر این رشد شهری شتابان در شهرهای آمریکای لاتین بر سیستم‌های طبیعی، به‌ویژه با توجه به توزیع هر چه بیشتر گروه‌های جمعیتی، علاقه را به این موضوع برانگیخته است.

شهرنشینی سریع در آمریکای لاتین عمدتاً با توسعه صنعتی آن بین دهه‌های 1950 و 1980 و تغییر نقش سرمایه خصوصی در سازماندهی سرزمینی فراتر از صلاحیت‌های آن در مدل اقتصادی توضیح داده شده است. از این نظر، همه کشورهای آمریکای لاتین به دلیل جهانی شدن و همچنین عوامل درون زا، دگرگونی هایی را تجربه می کنند. اگرچه منشأ آنها قابل بحث است، اما این عوامل به اثرات شهری مانند شیوه های جدید گسترش کلان شهرها، حومه نشینی، چندمتمرکز شدن، قطبی شدن اجتماعی، تفکیک مسکونی و تکه تکه شدن ساختار شهری مرتبط هستند [ 13 ].]. سه نوع منطقه را می توان در چارچوب این پیکربندی شهری جدید و به سرعت در حال رشد متمایز کرد: اول کشورهایی هستند که بیش از 80 درصد جمعیت در مناطق شهری زندگی می کنند (آرژانتین، شیلی، اروگوئه، ونزوئلا). دوم کشورهایی با 50 تا 80 درصد جمعیت در مراکز شهری (مکزیک، برزیل، اکوادور، کلمبیا، کوبا، بولیوی، پرو) هستند. و سوم کشورهایی هستند که کمتر از 50 درصد جمعیت در شهرها دارند (پاراگوئه) [ 14 ]. از نظر توسعه شهری، مکزیکو سیتی، سائوپائولو، ریودوژانیرو و بوئنوس آیرس نمونه‌های در سطح جهانی از شهرهای بزرگ با رشد گسترده سطح شهری هستند، در حالی که سانتیاگو دی شیلی به عنوان یک منطقه شهری برجسته است که رشد آن در درجه اول مبتنی است. در مورد ایجاد مراکز جدید و استفاده از زمین های کشاورزی.

کلانشهرهای بزرگ آمریکای لاتین قطب های پیچیده، رقابتی و پویایی هستند که این گرایش ها در آنها بدنام هستند. اگرچه اکثر شهرهای شیلی متوسط ​​هستند، اما آنها نیز فرآیندهای بازسازی خاصی را نشان می دهند که باید ذکر شود. شیلی بسیار شهرنشین است و بیش از 80٪ (13,090,113 نفر) از جمعیت آن در مناطق شهری با بیش از 5000 نفر زندگی می کنند. با این حال، این کشور با شهرهایی با اندازه متوسط ​​تا کوچک مشخص می شود. سه منطقه شهری (سانتیاگو، کونسپسیون، والپارایسو)، که همگی در منطقه کلان مرکزی واقع شده اند، منعکس کننده توسعه متمرکز فضایی هستند، با بیش از 6 میلیون نفر جمعیت، که 48.3٪ از جمعیت را تشکیل می دهد. شیلی متمرکز است به این معنا که بیش از 5 میلیون نفر تنها در شهر سانتیاگو زندگی می کنند.

تغییرات تجربه شده توسط شهرهای شیلی، مانند شهرهای دیگر آمریکای لاتین، به عنوان مرتبط با جهانی شدن توصیف می شود، به ویژه از زمانی که شیلی در اوایل دهه 1970 شروع به استفاده از مدل نئولیبرالی کرد. یکی از دگرگونی های اولیه تغییر از ساختارهای نسبتا فشرده مرتبط با مدل پایه به مدل های پراکنده موجود در مناطق پیرامونی یا مکان هایی است که رشد این شهرها به سمت آنها گرایش دارد [ 15 ].

3. گسترش شهری در آمریکای لاتین

پیامدهای تغییرات شهری ناشی از تأثیرات جهانی شدن و مدل نئولیبرالی را می‌توان در قالب‌های جدید و اشکال فضایی رشد مشاهده کرد که عمدتاً به توزیع نابرابر جمعیت بر اساس شرایط اجتماعی و ساختارهای شهری پراکنده‌تر منجر شده است. مهمترین پدیده به «پیرامونی شدن» معروف است. این یک نوع فرآیند رشد “لکه نفتی” در لبه های شهر است، با سکونتگاه های پیرامونی که معمولاً در مناطقی قرار دارند که ارزش زمین و کیفیت مسکونی پایین است [ 14 ]. حاشیه‌سازی باعث توسعه پراکندگی پراکنده، فضاهای تکه تکه، چند مرکزیت‌ها، تفکیک مسکونی و مناظر تحت سلطه مراکز تجاری و بزرگراه‌های بزرگ شده است. همانطور که توسط [ 16]، باورنکردنی به نظر می رسد که چگونه در طی چند دهه شهرنشینی، مدل نئولیبرال به عنوان عامل دیگری در نظم سرزمینی عمل کرده است و رابطه بین عمومی و خصوصی را بازتعریف می کند، با ترجیح آشکار برای دومی.

هیچ داستان واحدی دلایل گسترش شهری را توضیح نمی دهد. بلکه حداقل سه رویکرد برای این منظور در نظر گرفته شده است که ریشه های نظری آنها را می توان به وضوح متمایز کرد. اولاً، طبق رویکرد رشد طبیعی، پراکندگی شهری نتیجه منطقی افزایش درآمد سرانه، کاهش هزینه‌های حمل‌ونقل و نوآوری‌ها در حوزه مخابرات است [ 17 ].]. درآمد سرانه بیشتر منجر به تقاضای بیشتر برای مسکن تک خانواری می شود. هزینه های حمل و نقل کمتر، امکان تامین مالی مسکن دورتر از محل کار را فراهم می کند. و نوآوری در ارتباطات راه دور (مثلاً دورکاری) نزدیکی فیزیکی را به طور فزاینده ای از اهمیت کمتری می بخشد. دوم، رویکرد بازسازی اقتصادی بر پیامدهای فضایی منطق اقتصادی جدید که با جهانی شدن سرمایه داری مشخص شده است، تأکید می کند. از این منظر، ظهور مراکز فرعی جدید، پیدایش مراکز تجاری یا پارک های تجاری در حاشیه و پدیده پراکندگی ویژگی های اصلی یک مدل شهری جدید ناشی از جهانی شدن در شرایطی است که بخش خصوصی در آن گرایش دارد. خود را بر بخش دولتی تحمیل کند. در نهایت، رویکرد وابستگی مسیر با جبرگرایی اقتصادی-تکنولوژیکی دو رویکرد قبلی می‌شکند. این نشان می دهد که نیروهایی که ماهیت جهانی دارند پراکنده می شوند، اما این نیروها با بافت محلی تعامل دارند، جایی که تاریخ، جغرافیا و برنامه ریزی شهری مهم هستند. از این نظر، پراکندگی به عنوان یک مشکل برنامه ریزی سرزمینی ضعیف به دلیل سیاست های مسکن ضعیف درک می شود [18،19].

به طور کلی، بررسی علل گسترش شهری در ایالات متحده آمریکا از رویکرد اول (رشد طبیعی) با تاکید ویژه بر نقش تغییرات تکنولوژیک پیروی کرده است. در آمریکای لاتین و بریتانیا، رویکرد دوم (تجدید ساختار اقتصادی) محبوب‌تر بوده است، که گسترش شهری را با آزادسازی فزاینده اقتصاد مرتبط می‌کند که از دهه 1980 در آمریکای لاتین رخ داده است. در نهایت، در اروپای قاره‌ای، رویکرد سوم (وابستگی به مسیر) رایج‌ترین رویکرد است زیرا همه کشورها و شهرهای اروپایی فرآیندهای پراکندگی را تجربه نمی‌کنند. کشورهایی که شدیدترین پراکندگی را تجربه کرده‌اند دقیقاً کشورهایی هستند که بخش دولتی در آن‌ها در سیاست مسکن و شهرسازی حضور کمرنگی داشته است.

در آمریکای لاتین، مطالعه پراکندگی شهری ابتدا با این واقعیت مشخص می شود که این موضوع به طور کلی موضوع تحلیل خاصی نیست. تحقیقات در مورد پراکندگی بخشی از مطالعات گسترده تر تحولات فضایی شهر است که شامل جنبه هایی مانند تمرکززدایی جمعیت و فعالیت، تشکیل مراکز فرعی، پیدایش جغرافیای جدید مصرف و اوقات فراغت، تفکیک فضایی است. یا تشکیل شبکه ها و الگوهای جدید تحرک. اگرچه همه این پدیده ها به درجه خاصی مرتبط هستند، اما باید مطالعات خاصی را برای بررسی بیشتر در هر یک از آنها پیشنهاد کرد. ثانیاً، هزینه‌های اقتصادی و اجتماعی پراکندگی هزینه‌هایی هستند که بیشترین توجه را به آن‌ها داده است. بنابراین، مطالعاتی که به جنبه های زیست محیطی پراکندگی می پردازد، به ویژه در رابطه با اشغال مناطق با ارزش اکولوژیکی و/یا منظری بالا، فاقد آن هستند. در وهله سوم، بیشتر مطالعات علل پراکندگی را از دریچه بازسازی اقتصادی بررسی کرده اند. مشکل این رویکرد این است که فاقد یک جبر اقتصادی معین است، همان طور که رویکرد رشد طبیعی فاقد جبر تکنولوژیکی خاص است. رویکرد وابستگی مسیر اجازه می دهد تا نگاه دقیق تری به شرایط اقتصادی-اجتماعی داشته باشیم – از سیاست های زمین و مسکن گرفته تا قدرت عوامل محلی در برنامه ریزی یا سیاست تورم – که با گرایش های جهانی تغذیه کننده روند پراکندگی تعامل داشته اند. مشکل این رویکرد این است که فاقد یک جبر اقتصادی معین است، همان طور که رویکرد رشد طبیعی فاقد جبر تکنولوژیکی خاص است. رویکرد وابستگی مسیر اجازه می دهد تا نگاه دقیق تری به شرایط اقتصادی-اجتماعی داشته باشیم – از سیاست های زمین و مسکن گرفته تا قدرت عوامل محلی در برنامه ریزی یا سیاست تورم – که با گرایش های جهانی تغذیه کننده روند پراکندگی تعامل داشته اند. مشکل این رویکرد این است که فاقد یک جبر اقتصادی معین است، همان طور که رویکرد رشد طبیعی فاقد جبر تکنولوژیکی خاص است. رویکرد وابستگی مسیر اجازه می دهد تا نگاه دقیق تری به شرایط اقتصادی-اجتماعی داشته باشیم – از سیاست های زمین و مسکن گرفته تا قدرت عوامل محلی در برنامه ریزی یا سیاست تورم – که با گرایش های جهانی تغذیه کننده روند پراکندگی تعامل داشته اند.

دوره-آموزش-حرفه-ای-gis

یکی از دلایل اصلی که به موجب آن پراکندگی در شهرهای آمریکای لاتین به عنوان موضوعی برای تحلیل ترجیحی در نظر گرفته نشده است این است که تا همین اواخر از آن خودداری شده است. به طور کلی، برچسب های دیگر به جای جایگزین برای “پراکندگی” ترجیح داده می شوند. دلیل اساسی این امتناع این است که هم در آمریکا و هم در اروپا تنها در چارچوب رکود جمعیتی ارائه می شود. این به معنای سازماندهی مجدد فضای مسکونی و تولیدی است که تعادل خالص آن مستلزم مصرف بیشتر زمین است. اگر برعکس، رشد جمعیت و همچنین مصرف زمین داده شود، اصطلاح «رشد شهری» رایج‌تر می‌شود و اگر آن چیزی که ذکر می‌شود الحاق عملکردی منطقه پیرامونی باشد، باید از اصطلاح «کلان‌شهر» استفاده شود. این دو فرآیندی است که قطعاً تکامل شهرهای آمریکای لاتین را تعیین کرده است. با این حال، باید پذیرفت که اشکال اتخاذ شده توسط برخی از کلانشهرهای آمریکای لاتین بسیار شبیه به شهرهای ایالات متحده است که به عنوان پراکنده شناخته می شوند. از سوی دیگر این را نیز باید در نظر گرفت که در برخی از کشورهای آمریکای لاتین، روند مهاجرت روستا به شهر متوقف شده و رشد جمعیت برخی از کلان شهرها به وضوح کمتر از میزان مصرف زمین بوده است. با همه اینها، به نظر می رسد مناسب است که تحلیل تکامل شکل شهرهای آمریکای لاتین را از منظر پراکندگی آغاز کنیم. از سوی دیگر این را نیز باید در نظر گرفت که در برخی از کشورهای آمریکای لاتین، روند مهاجرت روستا به شهر متوقف شده و رشد جمعیت برخی از کلان شهرها به وضوح کمتر از میزان مصرف زمین بوده است. با همه اینها، به نظر می رسد مناسب است که تحلیل تکامل شکل شهرهای آمریکای لاتین را از منظر پراکندگی آغاز کنیم. از سوی دیگر این را نیز باید در نظر گرفت که در برخی از کشورهای آمریکای لاتین، روند مهاجرت روستا به شهر متوقف شده و رشد جمعیت برخی از کلان شهرها به وضوح کمتر از میزان مصرف زمین بوده است. با همه اینها، به نظر می رسد مناسب است که تحلیل تکامل شکل شهرهای آمریکای لاتین را از منظر پراکندگی آغاز کنیم.

آثار تجربی که به پراکندگی شهرهای آمریکای لاتین با استفاده از شاخص‌های شکل شهری پرداخته‌اند، کمیاب هستند. در میان آنها، شاخص هوانگ و همکاران. (2007) قابل توجه است [ 20]. این شاخص فقط در شهرهای بزرگ آمریکای لاتین مانند بوئنوس آیرس، کوردوبا، پورتو آلگره، ریودوژانیرو، سائوپائولو، سانتیاگو، سان سالوادور، تگوسیگالپا، گوادالاخارا، سیوداد د مکزیکو، مونتری، تست حضور الگوهای پراکندگی شهری فضایی امکان‌پذیر است ماناگوا، مونته ویدئو، بوگوتا، کاراکاس، کیتو و گواتمالا. حتی بدون در نظر گرفتن اندازه‌گیری در کلان‌شهرهای با اندازه متوسط، روند شهرنشینی منعکس‌کننده حفظ اشکال فشرده‌تر و متراکم‌تر است، عمدتاً در شهرهایی که رشد شعاعی را متاثر از یک برنامه‌ریزی بنیادی اروپایی‌تر نشان داده‌اند، برخلاف روند کلی که نشان‌دهنده افزایش بیشتر است. شباهت به الگوهای شهرهای ایالات متحده [ 20 ].

در مورد شهرهای شیلی، گسترش شهری با تسلط خودروهای شخصی، ظهور مراکز جدید و نصب مراکز خرید تجاری مشخص شده است. این نوع پراکندگی شهری به طور خاص با گسترش محیطی کم تراکم مشخص شده است. مرکزیت های جدید؛ فضاهای جدید پراکنده تر و ناهمگن؛ و تفکیک مسکونی [ 15]. هنگامی که نگاه دقیق تری به این دگرگونی ها می شود، مورد سانتیاگو دی شیلی بلافاصله خودنمایی می کند. این شهر با بیش از 5 میلیون نفر جمعیت، ارتباط نزدیکی با روند آمریکا دارد، گسترش سریعی را تجربه می‌کند و به‌عنوان منطقه‌ای حومه‌شهری، بسیار جدا، تکه‌تکه، چند مرکزی با محدودیت‌های نامشخص که پویایی گسترده آن، زمین‌های شهری و روستایی مجاور را در بر گرفته است، فهرست‌بندی می‌شود. منطقه حومه شهری [ 21 ]. با کمال تعجب، نه تنها این فرآیندها در پایتخت بدنام هستند، بلکه در سایر مناطق شهری (کانسپسیون، والپارایسو) و پایتخت‌های منطقه‌ای با بیش از 100000 نفر (معروف به «شهرهای منطقه‌ای») در مراحل مختلف شهر نیز وجود دارند. چرخه حیات شهری [ 15 ].

دوره-آموزش-حرفه-ای-gis

4. روش شناسی

با استفاده از یک رویکرد مبتنی بر GIS به فرم شهری، ما ابتدا چند ضلعی های اصلی رشد شهری در CMA را از تصاویر Landsat انتخاب کردیم و سپس مجموعه ای از شاخص های فضایی مربوط به اندازه و شکل این مناطق ساخته شده را محاسبه کردیم. به منظور درک الگوی فضایی پراکندگی شهری و تغییرات شکل شهری در طول زمان، تغییرات این شاخص‌ها از سال 1990 تا 2009 از نظر اندازه و موقعیت فضایی مناطق شهری مربوطه با استفاده از مدل‌های خطی ردیابی شد.

پیشنهاد این روش استفاده از مجموعه‌ای از شاخص‌های فضایی به منظور درک تکامل شکل شهری CMA است، اگرچه برای این منطقه مورد مطالعه طراحی نشده است، اما آنها کاملاً برای سایر مناطق کلان‌شهری آمریکای لاتین قابل اجرا هستند. این اقدامات می تواند برای درک ارتباط بین الگوی کاربری زمین و گسترش شهری مفید باشد.

4.1. طبقه بندی تصویر و انتخاب مناطق ساخته شده

تکنیک‌های سنجش از دور مورد استفاده در اینجا ابزار قدرتمندی برای مطالعه رشد و گسترش شهری هستند زیرا شناسایی کاربری‌ها و پوشش‌های مختلف زمین را تسهیل می‌کنند. این تکنیک ها را می توان در تصاویر ماهواره ای برای شناسایی مناطق ساخته شده به کار برد. روش های اصلی مورد استفاده برای شناسایی مناطق شهری و ساخته شده طبقه بندی نظارت شده [20،22،23] و تجزیه و تحلیل مؤلفه های اصلی [24، 25] است. در این مطالعه، طبقه‌بندی نظارت شده را با استفاده از حداکثر احتمال با دقت بالای 70 درصد اعمال کردیم.

ما از شش تصویر لندست اصلاح‌شده استفاده کردیم که کاملاً CMA را پوشش می‌دادند: دو تصویر از سال 1990 (مسیر 001/ردیف 085: 22 ژانویه 1990؛ مسیر 001/ردیف 086: 22 ژانویه 1990)، دو تصویر از 2000-2001 (مسیر 001: ردیف 08) 18 ژانویه 2000؛ مسیر 001/ردیف 086: 22 دسامبر 2001)، و دو مورد از سال 2009 (مسیر 001/ردیف 085: 18 ژانویه 2009؛ مسیر 001/ردیف 086: 18 ژانویه 2009). تصاویر 1990 و 2009 با حسگر Thematic Mapper (TM) با وضوح مکانی 30 متر و تصاویر 2000 و 2001 با حسگر Enhanced Thematic Mapper (ETM +) با وضوح 30 متر به دست آمدند. تصاویر مسیر 001/ردیف 085 و مسیر 001/ردیف 086 به هم پیوستند و سه موزاییک ایجاد کردند: یکی برای سال 1990، یکی برای سال 2000، و یکی برای سال 2009. سیستم مرجع فضایی در این مطالعه UTM (WGS84، منطقه 18S) بود.

منطقه ساخته شده با طبقه بندی نظارت شده و تجزیه و تحلیل اجزای اصلی شناسایی شد. مولفه اول اطلاعات بیشتری در مورد منطقه ساخته شده، دومی در مورد پوشش گیاهی و سومی در مورد آب حفظ کرد. پس از آن، با استفاده از این سه باند، یک طبقه‌بندی حداکثر احتمال نظارت شده انجام شد و تصاویر به دو بخش شهری (ساخت‌شده) یا غیر شهری (دو طبقه) طبقه‌بندی شدند.

4.2. متریک چشم انداز مناطق ساخته شده

مطالعات متعددی وجود دارد که پراکندگی شهری را از طریق محاسبه شاخص‌های فرم شهری، با استفاده شدید از GIS تجزیه و تحلیل کرده‌اند. سه شاخص مورد استفاده بیشتر عبارتند از: شاخص تراکم، شاخص پیچیدگی و تا حدی کمتر، شاخص تخلخل [20،23،26-29].

در این تحقیق دو شاخص را با استفاده از متریک های فضایی بر اساس مساحت (A) و محیط (P) مناطق ساخته شده در سال های 1990، 2000 و 2009 محاسبه کردیم که این شاخص ها عبارتند از:

فشردگی بزرگترین شاخص مسیر (CLPI): این شاخص تکه تکه شدن چشم انداز را اندازه گیری می کند (معادله (1)). هنگامی که شکل منظم تر و تعداد پچ کوچکتر است، مقدار شاخص بزرگتر است [ 20 ] (معادله (1)):

(1)

شاخص پیچیدگی (CO): این شاخص نامنظمی اشکال را اندازه گیری می کند. این یک وزن متوسط ​​از شاخص بعد فراکتال است (معادله (2)). مقادیر بالاتر نشان دهنده پیچیدگی بیشتر است. بعد فراکتال در [ 7 ] مورد بحث قرار گرفته است.

(2)

فشردگی فرم ها متضاد پراکندگی [ 29 ] در نظر گرفته می شود و بنابراین، گسترش شهری مرتبط با مناطق فشرده تر است. علاوه بر این، مناطق با تراکم جمعیت بیشتر را به مراکز خدماتی و مشاغل نزدیک‌تر می‌کند و مصرف زمین کمتری را ترویج می‌کند. همچنین با در نظر گرفتن تعداد اشکال یک منطقه شهری بزرگتر به اشکال کمتر تکه تکه شده مربوط می شود [ 29 ]. شاخص پیچیدگی مرتبط با رشد پراکنده تر به گسترش لبه های نامنظم تر و در نتیجه به فضاهای پیچیده تر در یکپارچگی و اتصال شهری آن مربوط می شود.

4.3. توزیع جهتی (بیضی انحرافی استاندارد)

این تکنیک از مطالعه اکولوژیکی گسترش زیستگاه های حیوانات می آید و اساساً شامل به دست آوردن یک فاصله اطمینان دو متغیره مربوط به مختصات X و Y است. اینها محورهای اصلی و فرعی یک بیضی را با کوچکترین مساحت ممکن تعریف می کنند. سپس فاصله استاندارد (اقلیدین) بین مکان های X و Y مناطق رشد محاسبه می شود. در این مطالعه، از بیضی به عنوان معیاری برای پراکندگی از مناطق شهری یا مناطق ساخته شده استفاده شده است.

اندازه بیضی اطمینان به تعداد انحرافات استاندارد فاصله مناطق شهری با توجه به مرکز شهر کانسپسیون بستگی دارد. در این مورد از دو انحراف استفاده می کنیم که 95 درصد اشکال شهری را پوشش می دهد.

این تفسیر به دلیل آن منطقه که به عنوان شاخصی از پراکندگی مرتبط با فاصله تا مرکز تجاری مرکزی است، برای تجزیه و تحلیل جالب است و اگر تکامل به رشد شهری تمایل به گسترش داشته باشد، قلمرو را افزایش می دهد می تواند به عنوان یک فرآیند فضایی پراکندگی شهری تفسیر شود. یا اولین گام های این پدیده. بنابراین از نقاط موجود در فضا و زاویه محور اصلی بیضی به عنوان شاخص جهت گیری جغرافیایی رشد شهری تفسیر می شود که در کدام مناطق با الگوی دیگری در حال آزمایش و یا آغاز فرآیند پراکندگی شهری است.

افزایش فواصل اشکال جدید شهری در کنار از بین رفتن مجاورت با مرکز، نشان دهنده مدل ناقص تر اتصال اشکال شهری و وابستگی به وجود بزرگراه شبکه های حمل و نقل است. در نهایت در رابطه با یک نکته فنی از ابزار Directional Distribution of ArcGIS (Standard Deviational Ellipse) استفاده شده است.

دوره-آموزش-حرفه-ای-gis

5. منطقه مطالعه

CMA در مرکز-جنوب شیلی واقع شده است (36˚35’S – 37˚00’S و 72˚45’W – 73˚15’W). این یک قلمرو ساحلی یا حاشیه داخلی یک ترانشه با منشأ تکتونیکی است که شامل دشت‌ها و تراس‌های مدل‌سازی شده با منشاء رودخانه‌ای است [ 30 ]. با توجه به تحدید حدود پیشنهاد شده توسط طرح شهری تنظیمی متروپولیتن Concepción (2003)، شهر به عنوان یک قلمرو عملکردی و سلسله مراتبی از 11 شهرک (شهرداری) ظاهراً مرتبط تعریف شده است: Chiguayante، Concepción، Coronel، Hualqui، Hualpen، Lota، پنکو، سن پدرو د لاپاز، سانتا خوانا، تالکاهوانو و تومه. این شهرداری ها جمعیتی بالغ بر 900000 نفر و تراکم 318.9 نفر در هر کیلومتر مربع را تشکیل می دهند [ 31 ]]. این منطقه شهری در امتداد 60 کیلومتر خط ساحلی از شهرستان تومه (محدوده شمالی) تا لوتا (محدوده جنوبی) امتداد دارد که شامل کل شهرستان‌ها می‌شود: Chiguayante، Concepción، Coronel، Hualqui، Lota، Penco، San Pedro. د لاپاز، سانتا خوانا، تالکاهوانو و تومه.

CMA سطحی معادل 2830.40 کیلومتر مربع یا 7.63 درصد از سطح منطقه را پوشش می دهد و جمعیت آن 48.49 درصد از کل جمعیت و 57.31 درصد از جمعیت شهری منطقه بیوبیو را تشکیل می دهد. ساکنان عمدتاً در مناطق شهری با شیب کم (97٪) واقع در دشت ساحلی ساکن هستند. این شهرهای میانی در سواحل رودخانه بیوبیو قرار دارند و با عناصر جغرافیایی پیچیده و مطبوع (سواحل، تپه های شنی، صخره های سنگی، مناطق مردابی، دهانه رودخانه ها، تالاب ها، خلیج ها، شبه جزیره ها، جزایر، خلیج ها، و رشته کوه های ساحلی) همزیستی دارند. . این قلمرو با توجه به جغرافیا و اقلیم پیچیده خود، به شدت در معرض پدیده های طبیعی مکرر (سیل) قرار دارد و از نظر زیست محیطی در برابر شهرنشینی بسیار آسیب پذیر است.

ساختار شهری ( شکل 1 ) به شدت تحت تأثیر مرکز شهرهای Concepción و Talcahuano است، که بیانگر شهری این فضای صنعتی برجسته است که رشد شهری شدیدی را تجربه کرده است. ذکر این نکته حائز اهمیت است که این دومین مرکز شهری در شیلی با حضور سنتی فعالیت‌های صنعتی و خدماتی است. مطالعات اجتماعی- فضایی اخیر انجام شده در مورد این قلمرو، پویایی های خاصی را نشان داده است که با رشد سریع شهری فوق الذکر در دهه گذشته (2000-2010) مرتبط است. CMA واحدی با مقیاس و اندازه بزرگتر است که با وجود جریان کالاها، خدمات و افراد مشخص می شود. تخصص تولیدی و اقتصادی؛ و یک سازمان اقتصادی و شهری به طور فزاینده سلسله مراتبی شهرها [ 32]. در سال 1975، سطح شهرنشینی 5219.6 هکتار بود که در مرکز شهر Concepción و Talcahuano متمرکز بود. در سال 1990، این منطقه به 9012.2 هکتار افزایش یافت، که با شهرسازی مرکزی در اطراف مسیرهای حمل و نقل که این دو مرکز شهر را متحد می کند، مطابقت داشت. و در سال 2001، سطح شهرنشینی به 12000 هکتار رسید که افزایش 33 درصدی را تجربه کرد [ 33 ].

اگرچه اطلاعات قبلی رشد جمعیت و بنابراین سطح شهرنشینی را از نظر مهاجرت توجیه می‌کرد [ 34 ]، در حال حاضر، این وضعیت پیچیده‌تر است و همچنین به عوامل فضایی دیگری که ممکن است ماهیت طبیعی یا بیوفیزیکی داشته باشند، مربوط می‌شود. ارتفاع، شیب، فاصله از جنگل‌ها، فضاهای طبیعی و بدنه‌های آبی) و همچنین عوامل انسانی مانند تمایل به رشد جدید در مناطقی که ممکن است در نزدیکی نقاط مورد علاقه اجتماعی-اقتصادی (مرکز شهر، دانشگاه‌ها، مراکز خرید و غیره) متمرکز شوند. و شبکه های بزرگراهی این مناطق با توجه به محدودیت های جغرافیایی استقرار شهری ترین منطقه CMA [ 35 ] از نظر زیست محیطی آسیب پذیر هستند.

شکل 1 . مراکز شهری در CMA.

سازماندهی رشد شهری اخیر سعی در افزایش تراکم برخی از فضاهای مرکزی نوسازی دارد. با این حال، این رشد تحت مدلی با تراکم کم به حاشیه سرازیر شده و فشردگی شهر را کاهش داده است. از نظر عملکردی، سکونتگاه‌ها در یک مدل چند مرکزی محدود سازمان‌دهی شده‌اند، با Concepción و Talcahuano به‌عنوان مراکز اصلی و شهرستان‌های باقی‌مانده بیشتر به‌عنوان مراکز فرعی با نفوذ فضایی بسیار کمتر از دو منطقه اصلی مرکز شهر عمل می‌کنند. این مراکز فرعی نیز از نظر محیط اطراف خود محلی تر هستند [ 32]. مورفولوژی مراکز فرعی کاملاً تحت سلطه یک شهرک مرکزی است. یعنی یک پدیده لکه روغنی که در محدوده های محیطی فضاهای ادغام شده تاریخی گسترش می یابد. برخی از عوامل اصلی که این نمایش را ترجیح داده اند عبارتند از: فاصله تا مرکز شهر (که به عنوان مرکز شهر مدنی شهر Concepción در نظر گرفته می شود) و فاصله تا بزرگراه ها و زیرساخت های حمل و نقل. این عوامل به طور مستقیم بر شکل گیری ساختار رشد شاخکی تأثیر می گذارد. در نهایت، ساختارهای رشد شهری اخیر منجر به پیامدهای پیچیده و متناقضی شده است. یکی از این نتایج، تفکیک اجتماعی-فضایی مربوط به مکان مسکن اجتماعی، تمرکز آن، و ارزش زمینی است که در آن ساخته شده است [ 36 ].]. پیامد دیگر تأثیر بر باتلاق‌ها است: طی سه دهه گذشته، 23 درصد (734/1 هکتار) از مساحت باتلاق‌ها به دلیل گسترش شهر از بین رفته است که منجر به باتلاق‌هایی با درجات مختلف تکه تکه شدن، از دست رفتن زیستگاه و … تغییر [ 37 ].

6. نتایج

6.1. رشد شهری و ساختار فضایی شهری

مناطق ساخته شده در CMA از 9021 هکتار در سال 1990 به 12007 هکتار در سال 2000 و 17683 هکتار در سال 2009 افزایش یافت ( جدول 1 و شکل 2 ). مناطق ساخته شده در دوره زمانی اول (1990-2000) و دوم (2000-2009) 28٪ و 47٪ افزایش یافته است. که نرخ رشد سالانه شهری حدود 639 هکتار برای کل دوره زمانی است. با این حال، جمعیت برای دوره اول و دوم به ترتیب 12٪ و 7٪ رشد کرد ( جدول 1 ). مقایسه نرخ رشد جمعیت و زمین، که برای مورد دوم بسیار مطلوب است، به شدت راحتی مطالعه تکامل فضایی Concepción را تحت چشم‌انداز پراکندگی شهری تأیید می‌کند.

مناطق ساخته شده به طور متفاوتی در مکان های مختلف در CMA افزایش یافت. با توجه به سلسله مراتب مراکز پیشنهاد شده توسط روجاس، مونیز و گارسیا (2009)، مرکز شهرها یا مکان‌های مرکزی درجه اول (کانسپسیون و تالکاهوانو، از جمله Hualpén) منطقه مرکزی شهری CMA را ادغام و متمرکز کردند [ 32 ]. Concepción و Talcahuano به وضوح بزرگترین هستند

جدول 1 . مناطق ساخته شده و جمعیت (1990-2000-2009).

شکل 2 . مساحت شهری برابر با مناطق ساخته شده در CMA در سال های 1990، 2000 و 2009 است.

شهرستان ها با بیش از 3000 هکتار. در سال 2009، روند یکپارچه سازی در مراکز شهری Concepción و Talcahuano مشاهده شد، با افزایش مناطق ساخته شده بیش از 3000 هکتار.

شهرهای درجه سوم یا اتاق خواب (چیگوایانته و سان پدرو د لاپاز) طبق مدل لکه روغن به شهرک مرکزی اضافه شده اند. رشد مرکز نوظهور سن پدرو به طرز چشمگیری سریع بوده است و منطقه ساخته شده اکنون از 2000 هکتار فراتر رفته است. این شهرک مرکزی 71٪ از کل مساحت ساخته شده در CMA در سال 1990، 74٪ در سال 2000، و 71٪ در سال 2009 را تشکیل می داد. بنابراین، در طول زمان تمایل به این است که شهرک مرکزی حدود 70٪ از جمعیت CMA را حفظ کند. با این حال، از سال 2000، شهرنشینی های جدیدی در شهرک های چیگوایانته، هوالپن، و سان پدرو د لاپاز شروع به ظهور کردند.

در مرکز شهرها یا شهرهای یکپارچه درجه دوم (پنکو، تومه، لوتا و کورنل)، اشغال شهری به ویژه در اطراف شبکه حمل و نقل، به ویژه در پنکو و تومه در امتداد سواحل شمالی منطقه، با بیش از 500 هکتار در زیر شدید بوده است. 1000 هکتار رشد در Coronel بیش از 500 هکتار بوده است، اما لوتا رشد ناچیزی را نشان داده است. همچنین رشد در مرکز شهرهای مرتبه چهارم یا روستایی با مناطق روستایی بزرگ (Hualqui و Santa Juana) حداقل بود و این مناطق ساخته شده زیر 200 هکتار باقی ماندند ( شکل 3 ).

6.2. الگوهای شکل پراکندگی شهری

تغییرات در این معیارهای چشم انداز در طول زمان نشان دهنده افت فشردگی (از 0.65 به 0.56) در دوره اول مطالعه و افزایش (از 0.56 به 0.59) در دوره دوم است. برعکس، پیچیدگی در دوره اول افزایش یافت (0.009 تا 0.016) و در دوره دوم کاهش یافت، اگرچه مقادیر در سال 2009 همچنان بالاتر از مقادیر در سال 1990 بود (0.016 تا 0.012) ( جدول 2 ).

شکل 3 . افزایش مساحت ساخته شده (هکتار) بر اساس شهرستان.

جدول 2 . آمار توصیفی شاخص شکل (N = تعداد وصله ها).

نتایج مربوط به شهرک مرکزی ( جدول 2 ) نیز جالب توجه است. در سال 1990، CLPI 0.23 و COI 0.009 بود. در سال 2000، CLPI 0.16 و COI 0.01 بود. و در نهایت در سال 2009، CLPI 0.17 و COI 0.01 بود. این مقادیر نشان می دهد که تکامل فرم شهری در شهری ترین منطقه (مرکز شهر) واضح تر است و این پراکندگی از نظر فشردگی کمتر منظم و از نظر پیچیدگی نامنظم تر است.

شکل چند ضلعی های ساخته شده از سال 2000 تا 2009 کمتر فشرده شد و در همان زمان که پیچیدگی آنها افزایش یافت ( جدول 2 ). اگرچه داده‌های ما اجازه تجزیه و تحلیل عمیق‌تر را نمی‌دهند، آزمون ناپارامتری Kruskall-Wallis این روندها را در فشردگی و پیچیدگی در p <0.05 تأیید کرد.

به طور کلی، ارتباط خطی غیر قابل توجه یا ضعیف بین معیارهای چشم انداز انتخاب شده و مساحت و فاصله تا مرکز CMA پیدا شد. تنها رابطه معنادار بین فشردگی و مساحت وجود داشت، اگرچه ارتباط ضعیف بود. رابطه بین این متغیرها منفی بود. به عنوان مثال، هنگامی که اندازه منطقه ساخته شده افزایش یافت، فشردگی کاهش یافت ( شکل 4 ).

6.3. گسترش شهری در منطقه متروپولیتن Concepción

علل احتمالی گسترش شهری در نیمه دوم قرن بیستم ظاهر شد و مربوط به صنعتی شدن و فرآیندهای مهاجرتی است که توسط جاده ها برای توسعه هسته های پراکنده در سایت های مسطح و ساحلی مورد علاقه است. با توجه به محدودیت های تحمیل شده توسط امداد، دشت ها بهترین موقعیت را علیرغم محدودیت های زیست محیطی، به ویژه در محله Concepción-Talcahuano ارائه کردند. با توجه به توسعه زیرساخت های حمل و نقل، این شهرک نیز شکل ستاره ای و شاخکی به خود گرفت.

مدل کم تراکم، یکی دیگر از عوامل ایجاد پراکندگی، از دهه 1960 وجود داشته است، یعنی در اوج جمعیتی و صنعتی، اما به طور متناقض با سرمایه گذاری اندک در زیرساخت های جاده، که برای گسترش صنعتی کاملا ضروری است. اگرچه در برنامه ریزی شهری آن سال ها توسعه متمرکز و غیرمتمرکز بود، اما برنامه ها چنین نبود

شکل 4 . نمودار پراکنده ای که فشردگی و پیچیدگی مناطق ساخته شده را با توجه به مساحت و فاصله آنها از Concepción مقایسه می کند.

قادر به حل تمرکز ضعیف توزیع شده جمعیت فعال اقتصادی [ 38 ] است.

برنامه ریزی شهری و استانداردهای فعلی عامل دیگری بود که در دهه 1970 گسترش یافت (سیاست ملی توسعه شهری). هر دو گسترش شهری را تقویت کردند و محدودیت شهری را افزایش دادند. با این حال، یک مدل رشد طبیعی، تنظیم شده توسط سفته بازی املاک و مستغلات و گسترش صنعتی، اتخاذ شد. در دهه 1980، نفوذ بازار با رنگ‌های نوسازی شهری و زیرساخت‌ها حفظ شد.

نتایج نشان می دهد که حتی فرآیندهای رشد داخلی CMA نشان می دهد که ظرفیت با افزایش پیچیدگی کاهش می یابد. هنوز تا رسیدن به الگوهای فضایی شهرهای بزرگ فاصله دارد [ 20 ]. در مقایسه با منطقه شهری سانتیاگو، CMA فشرده تر و پیچیده تر از پایتخت شیلی است که CLPI 0.038 و CO 1.44 را ارائه می دهد [ 20 ].

نتایج نشان می دهد که در سال 1990، مساحت بیضی 2657 کیلومتر مربع ( 265723 هکتار) بود که در سال 2000 به 3379 کیلومتر مربع ( 337915 هکتار) (افزایش 722 کیلومتر مربع ) و به 4330 کیلومتر مربع ( 433،019 هکتار) افزایش یافت. 2009 (افزایش 951 کیلومتر مربع یا 28 درصد). این نشان می دهد که فاصله بین سطوح شهری به طور قابل توجهی افزایش یافته است و اندازه بیضی را گسترش می دهد. این شواهد از نتیجه کمی مربوط به تثبیت علل پراکندگی در دهه 1990 است، به ویژه در شهرهای همشهری که به عنوان پراکنده و جدا شده از نظر فضایی طبقه بندی می شوند [ 39 ].

زوایای جهت گیری نشان دهنده توزیع و جهت رشد شهری است. از این نظر، جهت گیری در سال 1990 (8.9 درجه) متمرکزتر بود، با گسترش متمرکزتر در شهرک (TalcahuanoConcepción). با این حال، در سال 2000، رشد شهری به سمت سن پدرو و چیگوایانته هدایت شد و با 13.7 درجه به سمت غرب حرکت کرد، روندی که در سال 2009 با زاویه 14.8 درجه حفظ شد. با توجه به نتایج و عواملی که باعث پراکندگی در CMA می شود، گسترش شهری که در دهه 1990 شروع به افزایش کرد، یک سناریوی ایده آل برای رشد شدید پراکنده و متراکم در دشت ساحلی یافت ( شکل 5 ).

7. نتیجه گیری

تحقیق حاضر به مطالعه پراکندگی شهری در شهرهای آمریکای لاتین، به ویژه در مناطق شهری متوسط ​​با گسترش شدید کمک می کند. این روش اجازه می دهد تا یک بررسی کامل از تجربی

شکل 5 . نقشه بیضی های انحرافی استاندارد.

شواهدی از کاربری زمین شهری، فشرده بودن و پیچیدگی آن، و فاصله فضایی بین سطوح شهری جدید تا منطقه مرکزی.

بنابراین، زمینه نظری مرتبط با تأثیر سیستم نئولیبرال و گرایش های اقتصادی جهانی در فرآیند شهرنشینی را می توان با پویایی فضایی CMA در 20 سال گذشته مرتبط دانست. این فرآیند جدید نیست، زیرا در شهرهای متوسط ​​دیگر منطقه Biobío مانند لس آنجلس ظاهر شد و گسترش شهری را در فضاهای قطبی‌تر و تکه تکه‌تر تعریف کرد [ 40 ].

نتایج ما در مورد CMA نشان می‌دهد که روند رشد افقی و محیطی از دهه 1990، همزمان با تقویت مدل نئولیبرال در شیلی، حفظ شده است. این روند افقی، همراه با شهرنشینی پیرامونی و تحت تأثیر بازار زمین، گسترش شهری پراکنده، متراکم و پیچیده را مورد حمایت قرار داده است. در مورد CMA، افزایش فواصل بین مناطق جدید شهری پیرامونی و مرکز می تواند به عنوان عنصری از پراکندگی شهری باشد.

مورد CMA، پراکندگی شهری مربوط به تعداد اشکال، مبتنی بر مدلی تکه تکه نیست که مشهود نیست و به شدت تحت تأثیر نقش مراکز شهری نیست. در این مورد، فرضیه پراکندگی شهری نشان می‌دهد که نواحی ساخته‌شده بیشتر با پیچیدگی بیشتر اما فشردگی رو به کاهش همراه خواهند بود، به ویژه در شهری‌ترین و بزرگ‌ترین مناطق مانند شهرک‌های مرکزی.

اگرچه ما روند تکه تکه شدن شدید را مشاهده نمی کنیم، اما شاهد رشد تدریجی در فاصله بین اشکال جدید هستیم که اندازه بیضی را بیش از 1000 کیلومتر مربع افزایش می دهد. استفاده از بیضی های اطمینان عموماً با توجه به وابستگی زیاد آنها به دورترین نقاط از مرکز شهر ناخوشایند است زیرا به طور کلی مناطق بسیار بزرگی ایجاد می کند. با این حال، این «نقص» برای تحلیل حاضر یک امتیاز است، زیرا مستقیماً با پدیده‌ای که باید اندازه‌گیری شود مرتبط است: گسترش اشکال شهری.

دوره-آموزش-حرفه-ای-gis

بر اساس نتایج ما، می‌توان نتیجه گرفت که CMA در حال تبدیل شدن به یک مدل شهری ترکیبی است، با اولین عناصر پراکندگی عمدتاً در حاشیه و نزدیک بزرگترین مراکز جمعیتی یا در چند ضلعی در منطقه مرکزی (همشهری) که تأسیسات زیرساختی را متمرکز می‌کند. و خدمات عمومی مرحله تکامل فضایی CMA را می توان به عنوان “پراکندگی انباشته” طبقه بندی کرد. به عبارت دیگر، شهرهایی که اندازه خود را فشرده نگه می‌دارند، اما در حاشیه پراکنده می‌شوند و اشکال آن‌ها را پیچیده‌تر می‌کنند و فاصله بین مناطق شهری را افزایش می‌دهند.

در CMA این فرآیند به شدت با تغییرات اجتماعی و سیاسی که در دهه 1990 در شیلی رخ داد، مرتبط است. با این حال، این تمایلات فضایی به سمت اشکال پراکنده‌تر بسیار پایین‌تر از امکانات شهرهای کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه است. بنابراین، پایتخت های آمریکای لاتین در یک مقایسه بین المللی قرار دارند. CMA به عنوان یک شهر فشرده و بدون پیچیدگی بیشتر ارائه می شود، در شرایطی که اکثر شهرهای آمریکای لاتین را می توان با مرکزیت متوسط، تراکم، پیچیدگی، مرکزیت و سطح نسبتاً کم فضای باز متمایز کرد [ 20 ].

اگرچه نویسندگان پیشنهاد هوانگ و همکاران را در نظر می گیرند. (2007) ارزشمند، اما پیشنهادی که پیچیدگی شهرهای آمریکای لاتین را ساده می کند. شهرهای آمریکای شمالی و اروپا با شهرهای آمریکای لاتین با شاخص‌ها یا معیارهای یکسان قابل مقایسه نیستند، زیرا شهرهای آمریکای لاتین شکل‌های اخیر پیچیده‌تر و متمرکزتری به خود می‌گیرند. پراکندگی متراکم نتیجه توسعه شهری متشکل از یک منطقه ساخته شده پیوسته، افقی، گسترده و به وضوح تکه تکه نیست که فشرده‌شدن را از دست می‌دهد و پیچیدگی پیدا می‌کند. شکل شهری تمایل به پیوستن و جمع آوری مجدد در یک لکه روغنی پراکنده دارد. مناطق فشرده کوچک هستند و در نزدیکی دریا و در مناطق روستایی قرار دارند. رشد شهری از طریق چند ضلعی ها یا اشکال شهری کمتر به هم متصل می شود. علاوه بر این، هرچه فشرده تر باشد،

الگوهای رشد فضایی خاص برای منطقه ساخته شده CMA در مرکز اصلی به رشد خود ادامه دادند. گسترش جدید ایده یک مجتمع شهری مرکزی را که در امتداد سواحل رودخانه بیوبیو گسترش می‌یابد و رشد متحدالمرکز یا شعاعی را ارائه می‌کند که در نواحی ساخته‌شده جدید در اطراف مراکز اصلی در حاشیه شهرها پراکنده شده است (هوالپن، پنکو، Hualqui و Santa Juana). Concepción و Talcahuano، مراکز اصلی، رشد شاخکی را در امتداد بزرگراه ها نشان می دهند.

این اقدامات همچنین ایده‌هایی را در مورد پایداری ساختارهای فشرده موجود در مراکز شهری در مقابل رشد پراکنده حومه‌ای در حاشیه پیشنهاد می‌کند. شهرنشینی های پراکنده در حاشیه، یعنی در مناطق بین Concepción و Talcahuano و در منطقه مسکونی San Pedro واقع شده اند. یکی از تأثیرات اصلی این امر، قرار گرفتن در فضاهای در معرض خطرات طبیعی (لغزش زمین و سیل) است. رشد پراکنده شدید و از نظر زمانی بسیار سریع بوده است، در تضاد کامل با محدودیت های جغرافیایی تعیین کننده قلمرو در مناطقی که از نظر زیست محیطی برای سکونتگاه های انسانی مناسب نیستند.

CMA، با منطقه پیچیده ساخته شده خود، با فشار شهری ثابتی روبرو است که روند پراکندگی آن با توجه به هدف توسعه پایدار شهری مناسب‌ترین نیست، به‌ویژه وقتی عوامل محیطی و جغرافیایی که گسترش افقی را محدود می‌کنند در نظر بگیریم: خط ساحلی، رودخانه‌ها، کوچک دریاچه ها و تپه های اطراف به همین دلیل، بسیاری از مناطق شهری جدید در جهت‌های نامناسب در حال توسعه هستند و به طور کلی قرار گرفتن در معرض خطرات طبیعی را افزایش می‌دهند [ 41 ]. در نتیجه، گسترش اخیر شهری مشاهده شده در CMA نشان دهنده الگوی رشد هوشمند نیست.

همانطور که مشاهده می شود، این منطقه از نظر عملکردی بسیار پویا و در حال تغییر است، متعلق به یک فضای کلان شهری، جذاب برای مقاصد مسکونی و نوسازی. بنابراین، مطالعات بیشتری برای پایش تغییرات و روشن ساختن عوامل تبیین کننده آنها مورد نیاز است. ایده مهم دیگر فرآیند چندمرکزی است که به موازات پراکندگی انجام می شود و باید از آن متمایز شود زیرا این دو فرآیند جایگزین هستند. از یک سو، این منطقه به صورت پراکنده به سمت حاشیه ها رشد کرده است و از سوی دیگر، شهرستان ها تراکم متوسط ​​را در اطراف مناطق اصلی مرکز شهر خود حفظ کرده اند. به طور کلی، تراکم حاشیه افزایش نیافته است. خطوط تحقیقاتی آینده باید با هدف به روز رسانی نظارت بر گسترش شهری و ارتباط آن با چند مرکزیت باشد.

در نهایت، اقداماتی که به درک درجه اول یا شواهد پراکندگی شهری کمک می‌کنند (تکنیک‌های GIS، متریک‌های چشم‌انداز، و تحلیل آماری) کاربرد و اثربخشی خود را در مدل‌سازی پدیده‌های پویا در یک منطقه شهری متوسط ​​از شیلی نشان داده‌اند.

منابع

  1. JK Brueckner، “Urban Sprawl: Lessons from Urban Economics”، Brookings-Wharton Papers on Urban Affairs، 2001، صفحات 65-97. doi:10.1353/urb.2001.0003
  2. PWG Newman و JR Kenworthy، “شهرها و وابستگی خودرو: کتاب منبع،” Gower Technical، Aldershot، 1989.
  3. I. Muñiz و A. Galindo، «فرم شهری و ردپای اکولوژیکی رفت و آمد. مورد بارسلونا، اقتصاد زیست محیطی، جلد. 55، شماره 4، 1384، صص 499-514. doi:10.1016/j.ecolecon.2004.12.008
  4. M. Munro، “Homo-Economicus in the City: Towards a Urban Socio-Economic Research Agenda”، مطالعات شهری، جلد. 32، شماره 10، 1995، صص 1609-1621. doi:10.1080/00420989550012267
  5. پی. ویلسون، “ساخت سرمایه اجتماعی: دستور کار یادگیری برای قرن بیست و یکم”، مطالعات شهری، جلد. 34، شماره 5-6، 1376، صص 745-760. doi: 10.1080/0042098975808
  6. ام سی درلو و اس. ماسترد، “خوشه های قومی در آمستردام، 1994-1996: تحلیل منطقه ای خرد”، مطالعات شهری، جلد. 35، شماره 3، 1377، صص 385-396.
  7. I. Thomas, P. Frankhauser and C. Biernacki, “مورفولوژی مناظر ساخته شده در والونیا (بلژیک): یک کلاسیک با استفاده از شاخص های فراکتال”، منظر و برنامه ریزی شهری، جلد. 84، شماره 2، 1387، صص 99-115. doi:10.1016/j.landurbplan.2007.07.002  [زمان(های استناد): 2]
  8. G. Galster، R. Hanson، M. Ratcliffe، M. Wolman، S. Coleman and J. Freihage، “Wrestling Sprawl to the Ground: Defining and Measuring an Elusive Concept”، Housing Policy Debate, Vol. 12، شماره 4، 2001، صفحات 681- 717. doi:10.1080/10511482.2001.9521426  [زمان(های استناد): 1]
  9. M. Batty، “اندازه، مقیاس، و شکل شهرها”، علم، جلد. 319، شماره 5864، 1387، صص 769-771. doi:10.1126/science.1151419  [زمان(های استناد): 1]
  10. J. Barredo و L. Demicheli، “پایداری شهری در کلان شهرهای کشورهای در حال توسعه: مدل سازی و پیش بینی رشد شهری آینده در لاگوس”، شهرها، جلد. 20، شماره 5، 1382، صص 297-310. doi:10.1016/S0264-2751(03)00047-7  [زمان(های استناد): 1]
  11. NB Grimm, SH Faeth, NE Golubiewski, CL Redman, J. Wu, X. Bai, et al., “Global Change and the Ecology of Cities” Science, Vol. 319، شماره 5864، 1387، صص 756-760. doi:10.1126/science.1150195   [Citation Time(s):1]
  12. سازمان ملل متحد، “چشم انداز شهرنشینی جهان”، وزارت امور اقتصادی و اجتماعی، 2007. https://esa.un.org/unpd/wup/index.htm.   [زمان(های استناد): 1]
  13. سی دی ماتوس، “سانتیاگو دی شیلی، جهانی شدن و گسترش متروپولیتن: آنچه که هنوز وجود داشت”، بررسی مطالعات شهری منطقه ای آمریکای لاتین، جلد. 25، شماره 76، 1378، صص 29-56. doi:10.4067/S0250-71611999007600002   [زمان(های) نقل قول: 1]
  14. JX Barros، “رشد شهری در شهرهای آمریکای لاتین کاوش پویایی شهری از طریق شبیه سازی مبتنی بر عامل”، Ph.D. پایان نامه، دانشگاه لندن، لندن، 2004.   [Citation Time(s):2]
  15. آر. هیدالگو و اف. آرناس، «از کشور شهری تا متروپولیتن. دگرگونی اخیر در شهرهای شیلی،” در: R. Hidalgo, C. De Mattos and F. Arenas, Eds., From Urban Country to Metropolitan, GEOlibro, Pontifical Catholic University of Chile, Santiago, 2009, pp. 9-29.   [زمان(های استناد): 3]
  16. P. Ciccolella، “تحول اخیر در کلان شهر آمریکای لاتین”، در: FM Victoria and R. Gurevich, Eds., Geography: New Topics, New Questions. دستور کار برای آموزش، بوئنوس آیرس، بیبلوس، 2007، صفحات 17-38.   [زمان(های استناد): 1]
  17. P. Mieszkowski و E. Mills، “علل حومه نشینی کلان شهرها”، مجله چشم اندازهای اقتصادی، جلد. 7، شماره 3، 1372، صص 135-147. doi:10.1257/jep.7.3.135   [زمان(ها):1]
  18. AG Champion، “تغییر جمعیت و مهاجرت در بریتانیا از سال 1981: شواهدی برای ادامه تمرکززدایی”، Environment and Planning A, Vol. 26، شماره 10، 1994، صص 1501-1520.
  19. پی سی چشایر و دی جی هی، “مشکلات شهری در اروپای غربی: یک تحلیل اقتصادی”، آنوین هایمن، لندن، 1989.
  20. J. Huang, X. Lu and JM Sellers, “A Global Comparative Analysis of Urban Form: Applying Spatial Metrics and Remote Sensing, Landscape and Urban Planning, Vol. 82، شماره 4، 1386، صص 184-197. doi:10.1016/j.landurbplan.2007.02.010   [Citation Time(s):6]
  21. سی دی ماتوس، «تبدیل در سیودادس آمریکای لاتین تأثیرات جهانی شدن؟» Estudios Latinoamericanos Urbanos Regionales (EURE)، جلد. 28، شماره 85، 1381، صص 5-10. doi:10.4067/S0250-71612002008500001   [زمان(های) نقل قول: 1]
  22. MK Jat, PK Garg and D. Khare, “Monitoring and Modeling of Urban Sprawl Using Remote Sensing and GIS Techniques” International Journal of Applied Earth Observation and Geoinformation, Vol. 10، شماره 1، 1387، صص 26-43. doi:10.1016/j.jag.2007.04.002
  23. W. Ji، M. Jia، R. Wahad و K. Underhill، “مشخص کردن پراکندگی شهری با استفاده از تصاویر سنجش از دور چند مرحله ای و معیارهای چشم انداز”، کامپیوترها. Environment and Urban Systems، جلد. 30، شماره 6، 2006، صفحات 861- 879. doi:10.1016/j.compenvurbsys.2005.09.002
  24. HS Chae، SJ Kim و JA Ryu، «طبقه‌بندی داده‌های Multitemporal Landsat TM با استفاده از تحلیل مؤلفه‌های اصلی و شبکه عصبی مصنوعی»، علوم زمین و سنجش از دور، جلد. 1، شماره 1، 1376، صص 517-520.
  25. X. Li و A. Yeh، “تجزیه و تحلیل مؤلفه اصلی تصاویر انباشته چند زمانی برای نظارت بر گسترش سریع شهری در دلتای رودخانه مروارید،” International Journal Remote Sensing, Vol. 19، شماره 8، 1998، صص 1501-1518. doi:10.1080/014311698215315
  26. E. Irwin and N. Bockstael, “The Evolution of Urban Sprawl: Evidence of Spatial Heterogeneity and Increasing Land Fragmentation,” PNAS, Vol. 104، شماره 52، 1386، صص 20672-20677. doi:10.1073/pnas.0705527105
  27. G. Shen، “بعد فراکتال و رشد فراکتالی مناطق شهری”، مجله بین المللی علوم جغرافیایی، جلد. 16، شماره 5، 1381، صص 419-437. doi:10.1080/13658810210137013
  28. M. Zhu، N. Jiang، J. Li، J. Xu و Y. Fan، “اثرات تفکیک فضایی حسگر و تغییر اندازه دانه بر شاخص های تکه تکه شدن در منظر شهری”، مجله بین المللی Remote Sensin, g Vol. 27، شماره 21، 1385، صص 4791-4805. doi:10.1080/01431160600702442
  29. S. Mubareka, E. Koomen, C. Estreguil and C. Lavalle, “Development of a Composite Index of Urban Compactness for Urban Modeling Applications,” Landscape and Urban Planning, Vol. 103، شماره 3-4، 2011، صفحات 303-317. doi:10.1016/j.landurbplan.2011.08.012   [Citation Time(s):2]
  30. M. Mardones and V. Vidal, “Zonning and Assesment of Natural Geomorphological Risk. ابزار برنامه ریزی شهری در شهر کنسپسیون، بررسی برنامه ریزی شهری آمریکای لاتین، جلد. 27، شماره 81، 2004، صص 97- 122.   [زمان(ها):1]
  31. SEREMI—MINVU (Secretaria Regional Ministryial de Vivienda y Urbanismo Región del Bío-Bío)، گزارش برنامه ریزی شهری کانسپسیون، کانسپسیون، 2003.   [زمان(های استنادی):1]
  32. C. Rojas, I. Muñiz and MA García-López, “Estructura urbana y Policentrismo en el Área Metropolitana de Concepción” مطالعات شهری منطقه ای آمریکای لاتین، جلد. 35، شماره 105، 1388، صص 47-70.   [زمان(های استناد): 3]
  33. سی روجاس، اس. اوپازو و ای. ژاک، «دینامیک‌ها و الگوهای رشد در منطقه متروپولیتن کونسپسیون. Last Decades Trends,” در: R. Hidalgo, C. De Mattos and F. Arenas, Eds., From Urban Country to the Metropolitan Country, GEOlibros—Instituto de Geografía Pontificia Universidad Católica de Santiago, 2011, pp. 257-268.   [زمان(های استناد): 1]
  34. L. Pérez and E. Salinas، “رشد شهری و جهانی شدن: تحولات منطقه شهری Concepción، شیلی، 1992-2002، Scripta Nov، Geography and Social Science Electronic Review, Vol. یازدهم، شماره 51، 2007. https://www.ub.edu/geocrit/sn/sn-251.htm   [Citation Time(s):1]
  35. سی. روجاس و دبلیو پلاتا، “منطقه کلان شهر کانسپسیون: عوامل محرک رشد شهری (2001-2009) توسط یک مدل رگرسیون لجستیک فضایی”، کنگره بین المللی برنامه ریزی سرزمینی و فناوری اطلاعات جغرافیایی، تگوسیگالپا، هندوراس، 2010   . زمان(ها): 1]
  36. اف. ماکیاولو و آر. هیدالگو، «پیامدهای اجتماعی- فضایی مسکن اجتماعی در منطقه متروپولیتن کنسپسیون: محله‌های یکپارچه یا فضاهای شهری؟» در: L. Pérez and R. Hidalgo, Eds., Metropolitan Area of ​​Concepción (MAC), Evolution and Challenges, Geolibros, Institute of Geography Pontifical Catholic, University of Chile, Santiago, 2010, pp. 153-170.   [زمان(های استناد): 1]
  37. A. Pauchard، M. Aguayo، E. Peña و R. Urrutia، “تأثیر چندگانه شهرنشینی بر تنوع زیستی کشورهای در حال توسعه: مورد یک منطقه شهری با رشد سریع (کانسپسیون، شیلی)،” حفاظت زیستی، جلد. 127، شماره 3، 1385، صص 272-281. doi:10.1016/j.biocon.2005.05.015   [Citation Time(s):1]
  38. L. Perez and P. Fuentes, “The Intercommunal Urban Urban of Concepción in 1963. Beginning of the Metropolitan Planning,” در: L. Pérez and R. Hidalgo, Eds., Metropolitan Area of ​​Concepción (MAC), Evolution and Challenges, Geolibros، مؤسسه جغرافیایی پاپی کاتولیک، دانشگاه شیلی، سانتیاگو، 2011، صفحات 45-58.   [زمان(های استناد): 1]
  39. I. Gysling و A. Hoffmann. «برنامه‌ریزی بین‌اجتماعی و اشتراکی منطقه کلان‌شهری کنسپسیون»، در: L. Pérez and R. Hidalgo, Eds., Metropolitan Area of ​​Concepción (MAC)، تکامل و چالش‌ها، Geolibros، مؤسسه جغرافیایی پاپی کاتولیک، دانشگاه شیلی، سانتیاگو، 2010، صص 59-82.   [زمان(های استناد): 1]
  40. G. Azócar، H. Romero، R. Sanhueza، C. Vega، M. Aguayo و M. Muñoz، «الگوهای شهرنشینی و تأثیرات آنها بر بازسازی اجتماعی فضای شهری در شهرهای میانی شیلی: مورد لس آنجلس، شیلی مرکزی سیاست کاربری زمین، جلد. 24، شماره 1، 1386، صص 199-211. doi:10.1016/j.landusepol.2005.04.003   [Citation Time(s):1]
  41. سی روجاس، جی. پینو و ای. ژاک، «ارزیابی استراتژیک محیطی در آمریکای لاتین: پیشنهاد روش‌شناختی برای برنامه‌ریزی شهری در منطقه کلان‌شهری کنسپسیون (شیلی)،» سیاست کاربری زمین، جلد. 30، شماره 1، صص 519-527. doi:10.1016/j.landusepol.2012.04.018   [Citation Time(s):1]

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید