آینده جغرافیا در ایران و جهان-قسمت اول

آینده جغرافیا در ایران و جهان-قسمت اول


در این پست قصد داریم که به ارزیابی وضعیت فعلی و آینده جغرافیا در جهان بپردازیم. در این پست ابتدا به موفقیت‌های قابل‌توجه جغرافیای طبیعی و انسانی نگاه می‌کنیم. سپس به این نگاه می کنیم که چگونه این موفقیت‌ها با وقایع جاری در جهان در ارتباط است. بعد از آن به مشکلات اصلی که جغرافیدانان جهان را احاطه کرده‌است نگاهی می اندازیم و در نهایت، در این پست با در نظر گرفتن برخی از پیشرفت‌های جدید هیجان‌انگیز که در حال حاضر در جغرافیا به وقوع پیوسته را بررسی می کنیم.
رابطه من با جغرافیا مثل رابطه پدر با فرزندان خودش است. یک عشق اصولی و پایدار که به راحتی نمی توانم فراموشش کنم. اگر مادری بتواند فرزندان خود را فراموش کند من نیز می توانم از جغرافیا دل بکنم.توصیه من به شما این است که اگر عاشق جغرافبا و جغرافیدانان نیستید این نوشته بدرد شما نمی خورد.
من در چند پست قصد دارم که به وضعیت فعلی و آینده علم جغرافبا بپردازم. شاید بسیاری از سخنان من دردآور و برای خیلی ها خوشایند نباشد ولی چاره ای نیست چون همگی واقعیت امروز جغرافیا در ایران و جهان است. من در این نوشته ها تلاش خواهم کرد که ایده هایی را نیز مطرح کنم شاید بتوانیم با همکاری هم آنها را بکار ببندیم. در همین ابتدا باید بگویم که در حال حاضر آینده چندان خوبی را در جغرافیا نمی توانم متصور شوم مگر اینکه معجزه یا اتفاق عجیب و غریبی بیافتد که این هم با توجه به جو فکری جغرافیدانان دور از دسترس است.

فرمول یک مکانی
فرمول یک مکانی

“عنصر کمیاب”
این نوشته ،تنها نمودار زنگوله ای و آمارگر خود فریب نیست.جغرافیدان افلاطون زده ای که برای گول زدن خودش نیاز به نظریه دارد هم نیست.هدف این نوشته ،ایجاد انگیزه برای “تمرکز”بر چیزهایی است که برای ما معنا دارد.امروزه،علم جغرافیابرای زندگی روی این سیاره ،نیاز به نوآوری و خلاقیت دارد بسی بیش از آنچه خلق کرده ایم تا داشته باشیم. متاسفانه چون بسیاری از جغرافیدانان خلاقیت ندارند به همین سبب آن را در دیگران سرکوب می کنند و من به آنها لقب آتش فشان های بی مرز و مکان را داده ام. چون باعث شده اند که انگیزه هزاران دانشجو را سرکوب و خاموش کنند. ای کاش به جای آتش فشان، آتش نشان هایی بودند که شعله های انگیزه و خلاقیت را شعله ور می کردند.
توجه کنید که من در این نوشته شیوه زشت گردآوری گزینشی”شواهد تایید کننده”را به کار نبسته ام.من این شیوه انباشتن شواهد را نوعی تجربه باوری ساده لوحانه می دانم(زنحیره ای از روایات دیگران که برای جور کردن یک داستان گزینش شده باشد مستندات نیست).هر کس دنبال تایید باشد می تواند تا اندازه ای که برای فریب خودش نیاز باشد شواهد لازم را پیدا کند.به عبارت دیگر این یک تجربه ساده لوحانه است که برای پشتیبانی از نظریه ای،گفته های شیوا و تایید آمیز بزرگان مرده را ریسه کنیم.هر کس می تواند بگردد کسی را بیابد که جمله ای مقبول در تایید دیدگاه او گفته است و درباره هر موضوعی می توان متفکر مرده ای را یافت که دقیقا وارونه آن موضوع را گفته باشد.کمابیش تمام نقل قول های من از کسانی است که آنها اختلاف نظر دارم.
شالوده فکری”عنصر کمیاب”آن ساختار بی قاعده ای است که در واقعیت تجربی نهفته است.

f1gis
f1gis

در این نوشته،من گردن می کشم و ادعایی می کنم علیه بسیاری از عادات فکری جغرافیدانان امروز در ایران و جهان.ادعا می کنم دنیای ما جغرافیدانان مقهور ناشناخته ها،نا متعارف ها و نامحتمل (نا محتمل بر پایه دانش کنونی جغرافیا)هاست.و ادعا می کنم که ما(جغرافیدانان) در همه حال وقتمان را به سخنان پیش پا افتاده می گذرانیم،بر دانسته ها باریک می شویم و بر مکررات تعصب و پافشاری داریم.
شاید نمی دانید که صاحب تجربه بیست الی سی ساله نیستید بلکه یک کار اشتباه و تکراری را بیست یا سی سال دارید تکرار می کنید.
این بدان معناست که ما باید پیشامد غیرمعمولی را نقطه آغاز بدانیم.نه اینکه آن را به نام استثنا زیر فرش بنامیم.
من همچنین ادعایی گستاخانه تر(و آزاردهنده تر) دارم و آن این است که به رغم پیشرفت و رشد دانش ،آینده کمتر و کمتر قابل پیشگویی خواهد بود.حال آنکه گویا سرشت انسان،و علوم اجتماعی از جمله جغرافیا،با هم ساخته اند که این –قابلیت کاهش پیشگویی-را از ما پنهان بدارند.

 

علم جُغرافیا چیست:

جُغرافیا یا جُغرافی در ایران و در دوران مدرن یک علم وارداتی بوده‌است و قوام و دوام آن نتیجه تلاشهای ارزشمند دو استاد گرانقدر و جغرافیا پرفسور محمد حسین پاپلی یزدی و مجله وزین تحقیقات جغرافیایی و پرفسور حسین شکویی با دو اثر ازشمند در فلسفه جغرافیا و دیدگاه‌های نو در جغرافیای شهری و پرفسور سیروس سهامی می‌باشد. جغرافیا در تعریف در میان کلیه علمای این علم مورد بحث و جدل است و هنوز یک اجماع در جغرافیا صورت نگرفته‌است؛ و همواره با مطالعه تاریخ علم جغرافیا به تعاریف مختلفی برمی‌خوریم که دال بر پویایی جغرافیا است؛ ولی نکته اصلی در همه این تعاریف تکیه بر مفاهیم اصلی جغرافیا از حمله فضا، مکان، زمان، فاصله، و مقیاس است؛ بنابراین جغرافیایی انسانی هم تعریف دقیقی ندارد. ” تنها کسانی می‌توانند در مورد تعاریف جغرافیایی اظهار نظر کنند که مقاله ای در سطح جهانی یا مجلات علمی و پژوهشی داشته باشند که مبتنی بر تحقیق باشد. در اینجا جای دارد که از زنده یاد پرفسور مصطفی مؤمنی و پرفسور یدالله فرید هم یادی بشود.

نخستین شخصی که از واژهٔ «جغرافیا» استفاده کرد، اِراتوستن (۲۷۶–۱۹۴ پیش از میلاد) بود.

چهار سنت تاریخی در پژوهش‌های جغرافیایی عبارت است از: واکاوی (تجزیه و تحلیل) مکانی، پدیده‌های طبیعی و انسانی (جغرافیا به عنوان بررسی‌ای در بارهٔ پراکندگی)، مطالعات منطقه‌ای (اماکن و مناطق)، مطالعهٔ انسان و رابطهٔ او با زمین، و پژوهش در علوم زمین است. با این وجود، جغرافیای نوین نظم و انضباطی همه‌فراگیر است که در درجهٔ نخست به دنبال درک زمین و همهٔ پیچیدگی‌های انسان و طبیعت بوده و تنها منحصر به چیزها و جایشان نیست، بلکه در مورد آن که چگونه تغییر کرده و خواهند کرد نیز می‌باشد.

جغرافیا به عنوان «پلی میان انسان و علوم فیزیکی»، به دو شاخهٔ اصلی جغرافیای انسانی و جغرافیای طبیعی تقسیم شده‌است. جغرافیا را می‌توان همان‌طور که ویدال دولابلاش بیان کرده علم روابط متقابل انسان و طبیعت دانست. وی بیان می‌کند که طبیعت امکان‌هایی را در اختیار انسان قرار می‌دهد و انسان براساس فرهنگش از آنها بهره‌برداری می‌کند، البته باید توجه داشت که در دهه‌های اخیر انتقادهای بسیاری به این تعریف وارد شده‌است و امروزه اقتصاد سیاسی، مفهوم بازساخت، اقتصاد بازار آزاد در مرکز همه تعاریف جغرافیایی قرار گرفته‌است.

با ما در هر کجای ایران در ارتباط باشید: 09382252774 مؤسسه چشم انداز- دکتر سعید جوی زاده

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید