ما در مورد چگونگی تأثیر قوانین و هنجارها بر استفادة مشارکتی GIS در پرتو استراتژیهای مختلف برای مشارکت اطلاعات کمی داریم. ایجاد شخصیت عرصههای مورد بحث، جنبهای از ساختارسازی که صحنهای را برای محیطهای باز یا بسته، از جمله تنظیمات گفتمان خصوصی و عمومی، تنظیم میکند (هابرماس 1984، هیلی 1995، رن، وبلر و ویدمان، 1995، وود و گری 1991). هابرماس (1984) و هیلی (1995) عرصههای ارتباطی را از عرصههای استراتژیک متمایز میکنند که به موجب آن، جلسات عمومی که از قالبی به سبک ارائه پیروی میکنند، درواقع جلسات «فکری بسته» در نظر گرفته میشوند و جلسات عمومی که از قالب بحث پیروی میکنند، جلسات «فکری باز» هستند. رن، وبلر و ویدمان (1995) هشت استراتژی مشارکتی را در زمینة گفتمان مشکلات محیطی توصیف میکنند و تشخیص میدهند که استراتژیها سطوح مختلفی از عدالت مشارکتی را به دلیل تنظیم دستورکار ذاتی مرتبط با استراتژیها فراهم میکنند. این نوع مشارکت از طریق تنظیم دستورکار اجرا میشود و مورد توجه طراحان نرمافزاری است که تلاش میکنند راه ارتباط، هماهنگی و همکاری افراد با یکدیگر را از طریق شبکههای کامپیوتری ارتقا دهند.
ساختار 2: نفوذ شرکتکنندگان گروه: یکی از جنبههای شرکتکننده در گروه نفوذ با انتظارات شرکتکنندگان بر اساس ارزشها، اهداف، مسائل، باورها و انصاف سروکار دارد که زمینه را برای دیدگاههای ذینفعان در مورد منافع و نتایج مورد انتظار فراهم میکند (کوکللیس و مونمونیر 1995، دسانکتیس و پول 1994، هابرماس 1984، کونروتر و همکاران، 1983، مک گراث 1984).دیدگاه هابرماس (1984) در مورد ارزشها در برنامهریزی عمومی تأثیر گذاشته است. محققان در GIS و برنامهریزی فضایی (کوکلیس و مونمونیر 1995، هیلی 1995، اوبرمایر و پینتو 1994) برای تمایز بین حقایقی که در یک GIS ذخیره میشوند و ارزشهای (اجتماعی) مورد استفاده برای تفسیر حقایق، تمایز قائل شدند. کار نظری اخیر در مورد منابع مشترک و ادغامشده، نشان میدهد که ارزشگذاری آن منابع به روشهای مختلف میتواند منجر به برای نتایج انتظارات متفاوت شود (استروم،1992).
ارزشهای رقابتی در زمینة گروههای کوچک، نشان داده که منجر به تفاسیر متفاوتی از اثربخشی در تصمیمگیری میشود (ریگان و روهربا، 1990). (کروکشانکو ساسکیند،1987) در مطالعة رویکردهای توافقی برای حلوفصل اختلافات عمومی، انصاف، کارایی، خرد و ثبات را بهعنوان چهار هدف اصلی فرایند حل اختلاف موفق شناسایی کردند. این اهداف مکمل یکدیگرند و متقابل نیستند. ساسکیند و فیلد (1996) در ادامة اصلاح رویکرد مذاکرة اصولی به آنچه ما آن را «نظریة مذاکرة مشارکتی» مینامیم، شش اصل اساسی را شناسایی کردند که دو مورد از آنها بر جنبههای تشکیل جلسه متمرکز است. این موارد عبارتاند از: اعتراف به نگرانی از همه طرف، پذیرش مسئولیت، اعتراف به اشتباهات و تقسیم قدرت ( دوی،1996،لفستد،1996،لینروس_بایر و کونرهر،اسلوویک و مک گروگور،1996 ولوبر،1995). همگی پیشنهاد میکنند که عادلانه بودن در مورد توزیع فضایی تأثیرات از یک تأسیسات خطرناک، میتواند حداقل سه تفسیر متفاوت داشته باشد: انصاف از نظر به حداکثر رساندن شادی افرادی که تحت تأثیر قرار میگیرند، انصاف از نظر حداکثر کردن آزادی برای کسانی که مکانیابی میکنند و انصاف از نظر به حداقل رساندن درد افراد آسیبدیده. لوبر (1995) نشان میدهد که «بهترین» مکان برای یک تأسیسات خطرناک، بسته به اینکه کدام فرض در مورد انصاف پذیرفته شود، متفاوت است. متأسفانه، تفسیرهای مربوط به انصاف اغلب تا زمانی که شرکتکنندگان درگیر بحث و جدل نشوند، روشن نمیشوند.
بهعنوان جنبة دوم تأثیر مشارکتکنندگان، دیدگاهها/ دانش شرکتکنندگان از حوزة موضوعی و یکدیگر، عمدتاً شامل نحوة برخورد شرکتکنندگان بااهمیت موضوع و نحوة برخورد آنها با یکدیگر از نظر احساسات «دوستی» یا «دشمنی» (کانروتر و همکاران،1983،هیلی،1995،دسانکتیس وپول،1994،ام سی گراس، 1984، رفیفا، 1982، وودو گری،1991). است. دیدگاههای ذینفعان در نتیجة تجربه و پیشینة تحصیلی با موضوعات و یکدیگر ایجاد میشود؛ بهطوری که افراد برای خود چارچوب مرجعی برای موضوعات خاص میسازند و گاهی اوقات، آنها را به اشتراک میگذارند. چارچوبهای مرجع توسط «نقاط مرجع»، یعنی عناصر اطلاعاتی آشنا که بهعنوان مبنایی برای تفسیر مطالب و پیشینة یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرند، تثبیت میشوند(کهنمان،1992). اغلب، به دلیل شباهتها و تفاوتهای بین مردم در جهانبینی و ارزشها، تجربه، اعتماد، دانش و تخصص است که افراد خود را در گروههای ذینفع قرار میدهند. جهانبینیها و ارزشها برای همسویی در اولویت هستند؛ سپس تجربه و اعتماد در نظر گرفته شده و درنهایت، دانش و تخصص اهمیت کمتری دارند (شکل 2.2 را ببینید). تفاوت در دیدگاه ذینفعان، منجر به این میشود که ارزشها، اهداف و معیارهای متفاوتی بهعنوان مبنای راهحل مسائل تحت تأثیر گروه بیان شود (کینی 1992). هنگامی که ارزشها، اهداف و معیارها بهطور قابل توجهی در بین افراد متفاوت نیست، میتوان گفت که فرایند تصمیمگیری مشارکتی احتمالاً برای یک فرد واحد بسیار شبیه است؛ زیرا ما انتظار نداریم (اکثر) افراد مجرد از نظر درونی (شناختی) باشند. متضاد اهداف و معیارها بهعنوان مبنای راهحل مسائل تحت تأثیر گروه بیان میشود (کینی 1992).
با توجه به علایق و حقایق در مشکلات، به نظر میرسد شرایط متعارض کمتر در عموم رخ میدهد – مشکلات اینروزها بیشتر از شرایط متضاد است.
جنبة سوم به اعتماد شرکتکنندگان به فرایند مربوط میشود (کونرهر،اسلوویک و مک گرگور 1996، ساسکیند و فیلد 1996). کانروتر و همکارانش از جمله بسیاری دیگر، هنگامی که دیدگاههای چند شهروندی در نظر گرفته نمیشود، کاهش اعتماد را در فرایندهای عمومی مشاهده کردهاند. فرسایش اعتماد با افسون عمومی از دموکراسی نمایندگی مرتبط است؛ یعنی شکست انتخابات دورهای در نشان دادن خواستههای رأیدهندگان به اندازة کافی و ناتوانی آشکار نهادهای نمایندگی در برخورد با مشکلات درازمدت که ممکن است فوراً انجام نشود، بر نتایج انتخابات تأثیر میگذارد. هر دوی این عوامل با از بین بردن شکاف در سطوح آموزشی بین نمایندگان و رأیدهندگان در مقایسه با روزهای تأسیس نظامهای دموکراتیک مدرن ترکیب میشوند. از آنجایی که بسیاری از مردم از روند سیاسی ناامید شدهاند، مشارکت در تلاشهای تصمیمگیری مشترک در حال افزایش است (کوئنن، هویتما و اوتول 1998، دافی، روزلند و گانتون، 1996). علاوه بر این، جنبة چهارم از تأثیر مشارکتکنندگان از باورها و احساسات شرکتکنندگان در مورد فناوری ناشی میشود(ترک،1993،شیفر،1998،دسانتیس،1993) .
ترک (1993) تشخیص میدهد که مسائل احساسی برای فنآوری GIS کمتر است. مطالعه و در برخی موارد، ممکن است به اندازة خود فنآوری مهم باشد. احساسات و باورها احتمالاً جنبة مهمی از تقویت تجربة یک فرد با فنآوری است(دسانتیس و پول،1994). چنین تجربهای باعث تشویق یا مانع ابراز علاقة فرد به در نظر گرفتن راههای جدید انجام وظایف میشود (دسانتیس و پول،1994،شیفر،1998).
ساختار 3: تأثیر مشارکتی GIS: یکی از جنبههای اجتماعی- فنی ساختار اطلاعات با ترکیب مکان، زمان و کانال ارتباطات سروکار دارد. در حالی که قواعد و هنجارهای ساختار اجتماعی، جنبة اجتماعی- نهادی مشارکت است، انواع مختلف جلسات از نظر مکان، زمان و کانالهای ارتباطی نیز ساختار یافتهاند. تأثیری بر اینکه چه کسی و چه زمانی در حین مشارکت در یک موقعیت تصمیمگیری میگوید (هابرماس 1984، هیلی 1995، جارک 1986، نیرگس 1995، وبلر و ویدمن 1995، وود و گری 1991). محیط فیزیکی (یا محیط مجازی) یک مکان، تأثیر بسزایی در حضور افراد در یک بحث دارد. امکان شرکت در یک جلسه به دلیل محدودیتهای زمانبندی (فاصله و زمان)، نگرانی اساسی در مشارکت است (رن، وبلر و ویدمان، 1995). جلسات محلی بیشتر و بهطور مکرر، همیشه فرصت شرکت را افزایش نمیدهد؛ زیرا زمان بیشتری وجود دارد.
برخی از فعالیتهای دیگر (شاید کار) همیشه آنقدر ساده نیست. به همین دلیل است که جلسات پشتیبانیشده از فنآوری در حال افزایش است تا کانالهای ارتباطی باز شود. در کارهای مربوط به چنین تلاشهایی، چهار نوع محیط ملاقات امکانپذیر است که هرکدام از نظر مکان و زمان توصیف میشوند و تمایل به محدود کردن و/ یا تقویت تعامل انسان- کامپیوتر- انسان دارند(نییرجس،1995،جارک،1986). متداولترین نوع جلسه که «ملاقات حضوری» نامیده میشود، از گروهی پشتیبانی میکند که در یک مکان در همان زمان تشکیل میشوند و به موجب آن، میتوان کار را در یک اتاق کنفرانس انجام داد. ممکن است از رایانه استفاده شود یا خیر، اما اغلب پروژکتورهای صفحهبزرگ برای تجسم نمایش اطلاعات بسیار مفید هستند. نوع دوم جلسه که جلسة «استوری بورد» نامیده میشود، شامل یک مکان با زمان متفاوت است. به موجب آن، کار با استفاده از مواد پشت سر هم انجام میشود که احتمالاً توسط یک شبکة کامپیوتری محلی یا گسترده پشتیبانی میشود. نوع سوم جلسه به نام «نشست کنفرانس کامپیوتری»، شامل مکانهای مختلف در یک زمان است که به موجب آن، میتوان کار را با استفاده از صدا و تصویر دسکتاپ تعاملی انجام داد که توسط یک شبکة گسترده، یک خط تلفن با پهنای باند وسیع اختصاصی یا یک ماهواره پشتیبانی میشود. ارتباط دادن. نوع چهارم جلسه به نام «جلسة توزیعشده»، شامل مکانها و زمانهای مختلف است که به موجب آن، میتوان کار را با استفاده از ایمیل، شبکة گسترده و ابزارهای چندرسانهای ساکن شبکه انجام داد. هریک از چهار نوع جلسه و تعاملی را که هرکدام تشویق میکنند، میتوان با پیکربندیهای مختلف شبکة کامپیوتری به بهترین نحو پشتیبانی کرد.
جنبة دوم نفوذ اطلاعات فنی- اجتماعی، شامل در دسترس بودن ساختارهای فنی- اجتماعی بهعنوان کمکهای اطلاعاتی است (آرمسترانگ 1993، کالکینز و اوبرمایر 1991، کمپبل و ماسر 1995، دسانکتیس و پول 1994، دیکنسون، 1990، آل کونروتر و کونروتر 198. وینر 1998،هیلی،1995،مک گرس،1990،اوبرمیر،1998، اوبرمیر و پینتو،1994، پینتو و آزاد،1994، شیفر 1998، ساسکیند و کرویکشانک 1987، ون در شانز 1990).
این ساختارها کمکهای اطلاعاتی را برای حمایت از تلاش مشارکتی فراهم میکنند؛ مانند نقشهها، جداول، نمودارها، صدا و/ یا صفحات گسترده. چنین کمکهایی، اغلب بهعنوان ابزار در نظر گرفته میشوند. برای برخی از پزشکان، پشتیبانی تصمیمگیری فضایی مترادف با دسترسی کاربرپسند و انعطافپذیر به دادههای مربوط به تصمیمگیری است که در پایگاه دادة GIS فهرستبندیشدة مکانی ذخیره شده است (هریسو ویینتر ،1998،اوبرمییر،1998).درواقع، برخی از تصمیمات فضایی تاکتیکی (تخصیص خدمه و تجهیزات آتشنشانی جنگل) را میتوان بهطور کامل توسط نتایج پرسوجوی پایگاه دادة GIS پشتیبانی کرد. پشتیبانی تصمیم فضایی برای دیگران، شامل توانایی انجام تفکر «عمیق» (مثلاً ارزیابی و تفسیر) در مورد یک مشکل پیچیدة فضایی، به شیوهای تعاملی و تکراری است؛ بهگونهای که تصمیمگیرندگان در ادامه به سمت یک نتیجهگیری واحد یا یکسری نتیجهگیری حمایت میشوند (مور 1997، شیفر 1998). در این دیدگاه اخیر، سه نوع پشتیبانی تصمیم که قبلاً مجزا بود، در یک سیستم پشتیبانی تصمیم فضایی ادغام میشوند. اینها ابزارهای تجسم کارتوگرافی، ابزارهای جستجوی فضایی و مدلهای تحلیلی هستند. تکنیکهای نقشهبرداری کامپیوتری، ابزارهای تجسم کارتوگرافی را پیادهسازی میکنند. سیستمهای مدیریت پایگاه داده با مرجع مکانی، ابزارهای پرسوجوی فضایی را پیادهسازی میکنند.
تکنیکهای تحلیل فضایی از توسعة مدل تحلیلی پشتیبانی کرده و تکنیکهای تجزیه و تحلیل تصمیم از نتایج تحلیل فضایی برای معرفی ارزیابی گزینههای متعدد برای تصمیمگیری استفاده میکنند. یک سیستم پشتیبانی تصمیم فضایی، تکنیکهایی را در یک محیط کامپیوتری و تحلیلی ادغام میکند که از تصمیمگیرندگان در جستجوی راهحلها پشتیبانی میکند. علاوه بر آن قابلیتها، میتوان نکات ظریفی را به تجسم اضافه کرد که از در نظر گرفتن دیدگاههای متعدد در مورد مسائل تصمیمگیری پشتیبانی میکند. برای گسترش پشتیبانی اطلاعات فنی- اجتماعی برای گروهها، میتوان فناوری ارتباطات گروهی را اضافه کرد که شامل قابلیتهایی برای تنظیم دستورکار است که در بالا در ساختار سازمانی اجتماعی توضیح داده شد. ما در فصل 3، در مورد ارائة خود از این روشها و تکنیکهای متعددی که میتوانند در دسترس باشند، توضیح میدهیم. یک GIS مشارکتی (PGIS) برای پشتیبانی تصمیم بسازید. منظور از PGIS، حمایت از دغدغههای توضیحی (برای مکالمة روزمره)، فنی (برای جزئیات نگرانیهای انضباطی خاص)، عملی (برای حمایت از تعامل اجتماعی) و درمانی (برای صحت) در گفتمان مرتبط با کنش ارتباطی است (هابرماس 1984).
بدون دیدگاه