طراحی و زیبایی شناسی نقشه ها در GIS
طراحی و زیبایی شناسی نقشه ها در GIS :طراحی و زیبایی شناسی برای تمرین کارتوگرافی اساسی است. توسعه مهارت های دانش آموزان در طراحی و زیبایی شناسی بخش مهمی از آموزش کارتوگرافی است، با این حال طراحی نیز یکی از دشوارترین بخش های فرآیند نقشه برداری است. فرآیند طراحی نقشهکشی برنامهریزی، ایجاد، نقد و بازنگری نقشهها، روشی را برای تهیه نقشهها با تصمیمهای طراحی عمدی، با استفاده از درک زیباییشناسی برای ارتقای وضوح و انسجام برای جذب کاربر و تسهیل واکنش احساسی فراهم میکند. در این مدخل، طراحی کارتوگرافی و فرآیند طراحی کارتوگرافی بررسی شده و مفاهیم زیبایی شناسی، سبک و سلیقه در زمینه طراحی کارتوگرافی توضیح داده شده است.
- تعاریف
- معرفی
- مفاهیم طراحی
- فرآیند طراحی کارتوگرافی
- مفاهیم زیبایی شناسی
طراحی: (فعل) برنامه ریزی نقشه، (فعل): ساختن نقشه ; (اسم): “ظاهر و احساس” محصول نقشه؛ (اسم): سازمان درونی نقشه
الزامات طراحی: کیفیت هایی که نقشه باید شامل شود
محدودیت های طراحی: محدودیت در ظاهر نقشه
ترسیم نقشه: ایجاد یک طرح کلی از نقشه
برگه مشخصات: سندی که انتخاب های طراحی نقشه را مشخص می کند. همچنین به عنوان شیوه نامه یا راهنمای سبک شناخته می شود
فرآیند طراحی نقشه برداری: فرآیند غیرخطی چند بخشی برنامه ریزی، ایجاد، نقد و اصلاح نقشه ها
طراحی پیشفرض: طرحی که منعکسکننده انتخابهای پیشفرض نرمافزار است، نه تصمیمهای آگاهانه سازنده نقشه
زیبایی شناسی نقشه : (اسم) «زیبایی» نقشه. (اسم) وضوح یا انسجام کلی نقشه؛ (اسم) جاذبه کلی نقشه
سبک: (اسم) انتخاب فردی که بر ظاهر نقشه تأثیر می گذارد. (اسم) مجموعه ای از انتخاب های انجام شده بر روی نقشه که منجر به ظاهر نقشه می شود. (فعل) عمل تغییر ظاهر نقشه
شکل: تنوع در تعمیم و نمادسازی خط خط
بافت: تزییناتی که ظاهر نوع خاصی از سطح مانند صاف، ناهموار یا بازتابنده را می دهد.
انسجام طراحی: مکمل بودن طراحی و انتخاب های سبکی روی نقشه
pastiche: سبکهای نقشهکشی که با گنجاندن انتخابهای ظاهری مشخص آن سبک، از سبکهای دیگر تقلید میکنند
ذائقه: (اسم) ذهنیت یک طرح. (اسم) سبک های ترجیح داده شده توسط یک مخاطب خاص
طراحی کارتوگرافی، نقشه برداری را به عنوان یک فرآیند و نقشه را به عنوان یک محصول توصیف می کند. از طریق فرآیند طراحی نقشهبرداری، نقشهساز زیباییشناسی نقشه را توسعه میدهد، که زیبایی یک نقشه، وضوح کلی انسجام یک نقشه و جذابیت کلی یک نقشه را توصیف میکند. فکر کردن از طریق انتخاب های طراحی منجر به زیبایی شناسی قوی تر می شود که به نوبه خود نقشه را برای مخاطب به یاد ماندنی تر می کند. این مدخل مفاهیم طراحی و رابطه آنها با زیبایی شناسی، سبک و سلیقه را توضیح می دهد.
معنای مدرن طراحی تا دهه 1950 وارد فرهنگ لغت نقشهکشی نشد، پس از تغییر گستردهتر در درک کلمه طراحی در قرن بیستم (دایرهالمعارف هنری آکسفورد 2018). نقشه کشانی که قبل از جنگ جهانی دوم می نویسند، مانند Debenhem (1937) و Raisz (1948)، طراحی را به جای یکدیگر با کلمات دیگری مانند سبک و ظاهر استفاده می کنند. در طول جنگ، نیاز به ایجاد نقشههای دقیق و قابل درک، آرتور اچ رابینسون را به سمت یک طرح درک واقعی به عنوان ارائه اصول عملکردی برای ایجاد نقشه سوق داد (1952، 1953). اکنون طراحی آنقدر برای کارتوگرافی اساسی است که اغلب در تعریف نقشه و نقشه گنجانده می شود (به عنوان مثال، ICA 2018، “[نقشه] برای استفاده در زمانی طراحی شده است که روابط فضایی اهمیت اولیه دارند”). بعلاوه، اکثر نویسندگان کتاب های درسی نقشه کشی در 10 سال گذشته، کلمه طراحی را در عنوان اثر گنجانده اند (به عنوان مثال، دنت و همکاران 2009، پترسون 2009، تاینر 2010، موهلنهاوس 2014).
نقشه کشی دانشگاهی مدرن طراحی را یک فرآیند و یک محصول در نظر می گیرد. یک نقشهنگار نقشهها را از طریق برنامهریزی نقشه (تعریف شماره ۱: فعل) طراحی میکند و سپس از طریق ساختن یک نقشه طراحی میکند (تعریف شماره ۲: فعل) . نقشه نهایی طراحی را از طریق عناصر نقشه قابل شناسایی نشان میدهد، که «ظاهر و احساس» محصول نقشه (تعریف شماره 3: اسم)، با سازماندهی داخلی (تعریف شماره 4: اسم؛ شکل 1) را تشکیل میدهد.
شکل 1. حوادث مرگبار اسلحه ویسکانسین. نقشه توسط دانیل هافمن. چهار جنبه طراحی را می توان شناسایی کرد: 1) طراحی به عنوان برنامه ریزی نقشه: یافتن داده ها برای نقشه، پاسخ به سؤالات طراحی در مورد نقشه و غیره. 2) طراحی به عنوان ساختن نقشه: کنار هم قرار دادن داده ها در یک GIS، انتخاب طرح رنگ و غیره. 3) طراحی به عنوان ظاهر و احساس نقشه نهایی: ظاهر نقشه تکمیل شده. در بالا نمونه ای از طراحی با اشاره به یک نقشه تکمیل شده است. و 4) طراحی به عنوان سازمان: منطق درونی نقشه. به عنوان مثال، سیستم طبقه بندی مورد استفاده به معماری طراحی نقشه نمونه مربوط می شود.
این تعاریف در تصمیمگیری، قراردادها و توصیههای مشترک حاصل از تحقیقات طراحی نقشه سهیم هستند (به نقشهبرداری و علم مراجعه کنید ). طراحی کارتوگرافی تحت تأثیر پیشرفتهای علم و حوزه وسیعتر طراحی، مانند کارکردگرایی (رابینسون 1952، 1953؛ برتین 1967)، نظریه گشتالت (MacEachren 1995؛ رابینسون و همکاران 1995، اسلوکام و همکاران، 2009) و مینیمالیسم قرار گرفته است. 1986، 1989؛ به عنوان یک سبک در زیر در نظر گرفته شده است) (به Visual Hierarchy & Layout مراجعه کنید ).
3.1 طراحی به عنوان برنامه ریزی و ساختمان
طراحی نقشهکشی ابتدا مستلزم شناسایی هدف نقشه هنگام برنامهریزی نقشه است که شامل درک موضوع نقشه، دادهها و مخاطبان نقشه، و همچنین شناسایی هر گونه الزامات طراحی ، مانند کیفیتهایی که نقشه باید شامل شود، یا محدودیتهای طراحی ، که عبارتند از محدودیتهای ظاهری نقشه (مثلاً وسعت ثابت، فقط مقیاس خاکستری).
- پدیده های مورد علاقه چیست؟
- مخاطب نقشه من کیست؟
- برای ایجاد نقشه به چه داده هایی نیاز دارم؟
- نقشه چه چیزی را نشان خواهد داد، و نقشه چه چیزی را حذف خواهد کرد؟
- آیا نقشه نمایش مناسبی برای این پدیده است؟
- آیا برخی از پدیده ها باید نقشه برداری شوند؟
- برای تهیه نقشه از چه فناوری استفاده می شود؟
- نقشه چگونه تکثیر خواهد شد؟
نقشه برداری طرح یا ایجاد یک طرح کلی از نقشه، در مرحله برنامه ریزی توسط اکثر کتاب های درسی نقشه کشی توصیه می شود. هنگام برنامه ریزی یک نقشه پیچیده یا مجموعه ای از نقشه ها، نقشه نگاران یک برگه مشخصات ایجاد می کنند ، سندی که انتخاب های طراحی را بر روی نقشه مشخص می کند (به تولید و مدیریت نقشه مراجعه کنید ).
گردآوری نقشه شامل فرآیند طراحی نقشه برداری است (دنت و همکاران 2009، اسلوکام و همکاران 2009، کراک و اورملینگ 2011). این شامل دستکاری داده ها از طریق ایجاد دیجیتال، فرآیند ساخت نقشه با استفاده از روش های آنالوگ یا دیجیتال (یا هر دو)، ارزیابی پیش نویس های نقشه، و بازبینی است. در حین ساختن نقشه، نقشهنگاران تصمیم میگیرند که تا چه حد از قراردادهای نقشهبرداری یا استانداردهای مورد استفاده در نقشههای دیگر در طول چندین دهه پیروی کنند. کنوانسیونها بهعنوان خلاصهنویسی نقشهکشی عمل میکنند و درک نقشه را از طریق آشنایی بیننده بهبود میبخشند (رابینسون 1952). نقشهنگاران همچنین از توصیههای طراحی از تحقیقات طراحی نقشه، مانند توصیههای رنگ (برویر 2015؛ به نظریه رنگ مراجعه کنید ) و تحقیقات ادراک (به نمادسازی و متغیرهای بصری مراجعه کنید) پیروی میکنند.). برخی از نقشهها آگاهانه با قرارداد و با توصیههای طراحی موجود کنار میروند و طرحهای جایگزین را ترجیح میدهند (Krygier and Wood 2011)، اگرچه این انتخاب ساده نیست.
3.2 طراحی به عنوان محصول نهایی نقشه
محصول نهایی نقشه، نقشه طراحی شده، نتیجه نهایی فرآیند طراحی است. با این وجود، نقشه ها هرگز واقعاً تکمیل نمی شوند زیرا همیشه فرصت هایی برای اصلاح بیشتر وجود دارد. در عوض، طراحی نقشه را می توان ارزیابی کرد تا مشخص شود که چقدر برای هدف خود کار می کند (Kraak and Ormeling 2011; Slocum et al 2009, Tyner 2010) و همچنین از طریق آزمایش کاربر (به مهندسی کاربرد و ارزیابی مراجعه کنید ).
3.3 طراحی به عنوان سازمان یک نقشه
طراحی می تواند سازماندهی یک نقشه را توصیف کند. سازمان می تواند متعلق به پایگاه داده یا ساختار کدگذاری یک نقشه وب یا طراحی اطلاعات روی نقشه باشد، مانند طرح طبقه بندی استفاده شده یا گنجاندن اطلاعات. طراحی به عنوان سازمان همچنین میتواند به کار درونی روابط شکل/زمین و کنتراست یا تفاوتهای بصری روی نقشه اشاره کند (کرایگر و وود 2011)، و همچنین سلسله مراتب فکری و بصری نقشه (دنت و همکاران 2009).
3.4 زیر مجموعه های طراحی
علاوه بر سه دسته کلی طراحی که در بالا ذکر شد، زیر مجموعه های قابل شناسایی زیادی از طراحی وجود دارد. زیرمجموعه ها شامل تصمیمات طراحی جهانی مانند نوع رسانه (به عنوان مثال، طراحی نقشه وب) یا نوع نقشه (به عنوان مثال، طراحی choropleth) است. تصمیمات طراحی محلی مانند طراحی یک عنصر نقشه (یعنی طراحی افسانه) یا طراحی محل قرارگیری و ظاهر نوع (به عنوان مثال، طراحی تایپوگرافی). یا دسته ای از کاربران نقشه (طراحی برای تنوع بینایی رنگ) (Roth 2013). اگرچه چالشهای طراحی مشابهی ممکن است در میان زیر مجموعههای طراحی رخ دهد (Kraak and Ormeling 2011)، تمایزاتی برای منعکس کردن تصمیمهای مختلف طراحی، قراردادها و توصیههایی که هر زیر مجموعه طراحی مستلزم آن است، ایجاد میشود.
فرآیندهای طراحی چندگانه در ادبیات نقشهکشی مشخص شدهاند، اگرچه عموماً از برنامهریزی مدل → ایجاد → نقد → بازبینی پیروی میکنند (Dent et al 2009, Slocum et al 2009, Tyner 2010, Kraak and Ormeling 2011, و غیره). این مدل خطی نیست، و ممکن است چیزی شبیه یک قیچی طراحی به نظر برسد (نیومن 2009) که در آن یک خط شروع به پیچیدن می کند، و سپس یک درهم، قبل از اینکه در نهایت نزدیک به انتهای طرح صاف شود. “نقطه طراحی” فرآیند طراحی نقشهکشی را به عنوان یک آزمایش نشان میدهد، زیرا نقشهبردار الگوها و بینشهایی را پیدا میکند و بارها قبل از دستیابی به وضوح دید که امکان تولید محصول نهایی را فراهم میکند، نقشه را دوباره مفهومسازی میکند. بنابراین، فرآیند طراحی کارتوگرافی تکراری است و هر مرحله ممکن است چندین بار قبل از تولید خروجی نهایی تکرار شود.
شکل 2: The Design Squiggle (اقتباس از دیمین نیومن، 2009، thedesignsquiggle.com ). فرآیند طراحی اغلب ناامید کننده است زیرا خطی نیست، اما تسلط به معنای پیمایش و حتی در آغوش گرفتن قیچی است که به حرکت به سمت طراحی سریعتر کمک می کند.
با این وجود، طراحی از طریق برنامه ریزی آغاز می شود و در هر مرحله از فرآیند ایجاد نقشه ادامه می یابد. اهمیت تصمیم گیری در فرآیند طراحی را نمی توان نادیده گرفت (Kraak and Ormeling 2010)، زیرا نقشه نگار در هر مرحله تصمیم می گیرد که چه چیزی را شامل شود یا از نقشه حذف کند، انتخاب های سبکی، و غیره. بیشتر نقشه کشی دیجیتال از برنامه های نرم افزاری مانند ArcGIS استفاده می کند. و Adobe Illustrator برای سرعت بخشیدن به فرآیند طراحی نسبت به کارتوگرافی سنتی. تغییرات تکنولوژیکی منجر به طراحی پیش فرض قابل شناسایی شده است، طرحی که منعکس کننده انتخاب های پیش فرض نرم افزار است، نه تصمیمات آگاهانه سازنده نقشه. نقشه ای که طراحی پیش فرض را نشان می دهد، عدم تصمیم گیری را نشان می دهد. زیرا تصمیمات طراحی توسط نرم افزار گرفته می شد تا کاربر. به همین دلیل، تصمیم گیری از طراحی جدایی ناپذیر است.
ایجاد نقشه ها زمان بر و دشوار است (Krygier and Wood 2011). از آنجایی که نمایشهای بالقوه یک پدیده نامحدود است، هر تعداد طرح ممکن برای یک نقشه وجود دارد، نه یک طرح صحیح (MacEachren 2005).
زیبایی شناسی شاخه ای از فلسفه است که به بررسی ماهیت زیبایی می پردازد. به طور سنتی، زیباییشناسی نقشهکشی به کیفیت ناملموس زیبایی یا ویژگیهای هنری نقشه اشاره دارد (Raisz 1948, Robinson 1952, Tyner 2010؛ فلسفی, Kant 1790) و کیفیتهای عملکردی آن (Kent 2005). اخیراً، نقشهنگاران مشاهده کردهاند که وقتی نقشهبرداران در مورد زیباییشناسی نقشه صحبت میکنند، در واقع به وضوح یا انسجام کلی یک نقشه اشاره میکنند (Imus and Loftin 2012). شفافیت و زیبایی دست به دست هم می دهند، زیرا انسان ها یکپارچگی و تقارن را ترجیح می دهند (ایوانز و همکاران 2012). بنابراین، کارکردگرایی و زیبایی متقابل نیستند. نکته مهم این است که زیبایی شناسی ارزشی خنثی یا “بی علاقه” است. شخص می تواند جذب یک دید بسیار منفی یا بسیار مثبت شود (Kant 1790; نظریههای روانشناختی مدرن برانگیختگی و توجه را نیز ببینید). زیبایی شناسی را می توان هم به عنوان هنر و هم علم در نظر گرفت، زیرا بسیاری از عملیات نقشه کشی که شفافیت را افزایش می دهند نیز علمی هستند. تعمیم یکی از این عملیات های علمی است (رابینسون 1952) که در مفاهیم علمی مانند تیغ اوکام بیان می شود، این تصور که ساده ترین توضیح برای یک پدیده به احتمال زیاد درست است. چنین ایدههایی بیانگر ظرافت علمی هستند، راهی که پیچیدگی در یک راه حل فرو میریزد. یک نقشه از نظر زیبایی شناسی واضح، ظرافت علمی را نشان می دهد. بنابراین، در نقشه کشی، با یافتن بیان در مفاهیم علمی مانند تیغ اوکام، این تصور که ساده ترین توضیح برای یک پدیده به احتمال زیاد درست است. چنین ایدههایی بیانگر ظرافت علمی هستند، راهی که پیچیدگی در یک راه حل فرو میریزد. یک نقشه از نظر زیبایی شناسی واضح، ظرافت علمی را نشان می دهد. بنابراین، در نقشه کشی، با یافتن بیان در مفاهیم علمی مانند تیغ اوکام، این تصور که ساده ترین توضیح برای یک پدیده به احتمال زیاد درست است. چنین ایدههایی بیانگر ظرافت علمی هستند، راهی که پیچیدگی در یک راه حل فرو میریزد. یک نقشه از نظر زیبایی شناسی واضح، ظرافت علمی را نشان می دهد. بنابراین، در نقشه کشی،زیبایی شناسی نقشه به “زیبایی” یک نقشه، وضوح یا انسجام کلی یک نقشه و جذابیت کلی یک نقشه اشاره دارد.
5.1 تفاوت با طراحی
نقشه نگاران زیبایی شناسی نقشه را از طریق بررسی دقیق نحوه عملکرد نقشه به عنوان یک کل توسعه می دهند. این اغلب با استفاده از نرمافزار طراحی گرافیکی انجام میشود که امکان دستکاری آسانتر و پیچیدهتر از سبک نقشه را نسبت به یک برنامه GIS فراهم میکند (Kraak and Ormeling 2011). اصلاح مداوم سبک نقشه برای وضوح و سازگاری منجر به یک نقشه زیباشناختی می شود.
زیبایی شناسی را نباید با طراحی، سبک یا سلیقه ترکیب کرد. زیبایی شناسی کیفیت کلی یک نقشه را توصیف می کند: زیبایی شناسی یک نقشه با یک انتخاب طراحی مشخص نمی شود، بلکه با مجموع انتخاب های طراحی انجام شده توسط نقشه نگار تعیین می شود. بنابراین، زیبایی شناسی شامل طراحی و تصمیمات سبک است.
5.2 سبک
نباید با زیبایی شناسی اشتباه شود، سبک به انتخاب فردی که بر ظاهر نقشه تأثیر می گذارد، مجموعه ای از انتخاب های انجام شده روی نقشه که منجر به ظاهر نقشه می شود (کنت 2008) و عمل تغییر ظاهر نقشه اشاره دارد. در مقابل، زیبایی شناسی به وضوح یا انسجام خود نقشه اشاره دارد. سبک زیباییشناسی مجموعهای از انتخابهای سبک است که منجر به انسجام طراحی، یا شباهت یا مکمل بودن کلی انتخابهای سبکی روی نقشه میشود. یک سبک زیباشناختی می تواند تأثیر عاطفی داشته باشد (بخش 4.5). برای سهولت بحث، سبک را می توان به اجزای فرم، نوع، رنگ و بافت تقسیم کرد (Roth 2019).
5.3 فرم، نوع، رنگ و بافت
روشی برای درک تغییرات ممکن در سبک بصری چهار بخشی از فرم، نوع، رنگ و بافت است. فرم به تفاوت در تعمیم خط (نگاه کنید به مقیاس و تعمیم ) و نمادسازی (به نمادسازی و متغیرهای بصری مراجعه کنید ) اشاره دارد. نوع به حروف انتخابی، محل قرارگیری، ظاهر و زیبایی شناسی ریز اشاره دارد (به تایپوگرافی مراجعه کنید ؛ توجه داشته باشید که در تایپوگرافی، زیبایی شناسی ریز معنای متفاوتی با زیبایی شناسی که در این مدخل تعریف شده است) دارد. در نهایت، رنگ به انتخاب رنگ ها و روابط آنها با نقشه و مفاهیم فرهنگی گسترده تر اشاره دارد (به نظریه رنگ مراجعه کنید )، و بافت .تزییناتی را توصیف می کند که ظاهر نوع خاصی از سطح را می دهد، مانند صاف، ناهموار یا بازتابنده. استفاده از چارچوب ارائه شده توسط راث (2020) به توسعه سبک های جدید و همچنین تحلیل سبک های موجود کمک می کند.
5.4 پاستیچ
پاستیشه به سبکهای نقشهکشی اشاره دارد که با گنجاندن انتخابهای ظاهری مشخصه آن سبک، از سبکهای دیگر تقلید میکنند. به عنوان مثال، نقشه ای با یک چسب پاپ آرت ممکن است از حروف کمیک و نقطه های بن دی استفاده کند (کریستف و هوراو 2012؛ شکل 3) برای تقلید از ظاهر کتاب های مصور، که با استفاده از نقطه برای ایجاد سایه و جلوه های رنگی ارزان قیمت چاپ شده اند. . همچنین میتوانیم رئالیسم ادوارد ایمهوف را با مینیمالیسم ادوارد توفت به عنوان دو سبک اضافی مقایسه کنیم.
شکل 3. سبک های پاستیشه. نقشه پاپ آرت «لیختنشتاین» نوشته کیتی کوالسکی (سمت چپ)، رئالیسم ادوارد ایمهوف (مرکز؛ والنسی)، مینیمالیسم دنیل هافمن به سبک ادوارد توفت (راست).
5.5 تأثیر عاطفی
همانطور که می توان متن را در احساسات مختلف خواند، انتخاب های سبکی، لحن احساسی نقشه را تعیین می کند (گریفین و مک کووید 2012). نقشههای متقاعدکننده، نشانههای نقشه سبک، بافت، رنگ، و انتخابهای متن را برای تأثیرگذاری بر احساسات بیننده نقشه ترکیب میکنند (Muelenhaus 2011).
شکل 4 دو نمایش متفاوت از یک مجموعه داده برای دستکاری احساسات بیننده (منبع: دانیل هافمن).
5.6 طعم و مزه
سلیقه به ذهنیت یک طرح یا سبک های ترجیح داده شده توسط یک مخاطب خاص اشاره دارد. تفکر نقشه کشی در مورد ذائقه از فلسفه سوبژکتیویسم سرچشمه می گیرد که در آن کیفیت های جهان نسبت به ادراک فردی است. در ذهنیت گرایی، هیچ «خوب» یا «بد» وجود ندارد مگر در چشم بیننده (روزن و همکاران 2015). در یک دیدگاه ذهنی، قضاوت سلیقه فردی است، با این حال، سلیقه اغلب در بین مردم و گروه ها به معنای هنجاری مشترک است (کانت 1790). از آنجایی که ذائقه می تواند هنجاری باشد، دیدگاه کاملاً ذهنی از سلیقه کاملاً صحیح نیست، زیرا اکثر مردم «خوب» یا «بد» سلیقه را قضاوت می کنند، حتی اگر آشکارا آن را نپذیرند (Zangwill 2014).
ایده های کارتوگرافی در مورد نیمه ذهنی بودن طراحی به سلیقه مربوط می شود. ترجیحات در طول زمان تغییر می کنند، که به عنوان تغییر مد شناخته می شود، زیرا برخی از سبک ها محبوبیت خود را از دست می دهند یا بعداً محبوبیت خود را به دست می آورند. درک سلیقه و سبک برای درک تعدد پاسخ ها به یک نقشه مهم است.
شکل 5: ارزیابی نقشه (در کنار هم قرار دادن آن). در بحث زیر نقشه 1 در سمت چپ و نقشه 2 در سمت راست است.
- زیبایی شناسی: هر دو نقشه از طریق سازگاری انتخاب های طراحی و وضوح اطلاعات روی نقشه، زیبایی شناسی توسعه یافته ای دارند. زیبایی شناسی نقشه 2 قوی تر از نقشه 1 است زیرا انتخاب های سبکی منسجم تر است.
- سبک: هر دو نقشه نشان میدهند که سبک از پیشفرض نرمافزار GIS تغییر یافته و جذابیت آنها را افزایش میدهد.
- فرم: نقشه 1 و نقشه 2 دارای خطوط باریک با سطح تعمیم یکسان هستند.
- نوع: نقشه 1 از یک سریف استفاده می کند که طبیعی تر به نظر می رسد. نقشه 2 از یک سنسور نازک استفاده می کند.
- رنگ: نقشه 1 از رنگهای پاستلی و رنگ سبز استفاده میکند. رنگ سبز با «رفتن» روی چراغ راهنمایی مرتبط است و به موضوع ایمنی «بحران اغراقآمیز» مرتبط است. نقشه 2 از تغییرات قرمز تیره و سیاه استفاده می کند. رنگ قرمز با خون و خطر ارتباط دارد و با موضوع خشونت و “اپیدمی خشمگین” مرتبط است. نقشه 1 همچنین از برجسته سازی برای تأکید بر کلمه “اپیدمی” در عنوان استفاده می کند.
- بافت: نقشه 1 درخشش ملایمی در اطراف دریاچه میشیگان دارد. نقشه 2 از بافت استفاده نمی کند.
- تأثیر احساسی: نقشه 2 تأثیر عاطفی قوی تری نسبت به نقشه 1 دارد، زیرا زیبایی شناسی نقشه قوی تر از عناصر سبکی است که به موضوع نقشه کمک می کنند. نقشه 2 به یاد ماندنی تر است، زیرا انتخاب های سبک بر خطر تأکید می کنند و ممکن است رفتاری را در پاسخ به خطر درک شده تحریک کنند.
- مزه: نقشه 1 و نقشه 2 به بحث سیاسی فعلی می پردازند. نظر بیننده در مورد سلیقه نقشه ممکن است تحت تأثیر موقعیت آنها در آن بحث باشد.
برتین، جی (1967). Sémiologie Graphique. Les diagrammes، les réseaux، les cartes . با مارک باربوت [و همکاران]. پاریس: گوتیه-ویلار. (ترجمه 1983. نشانه شناسی گرافیک نوشته ویلیام جی. برگ.)
Borkin, M., Vo, A., Bylinskii, Z., Isola, P., Sunkavalli, S., Oliva, A., & Pfister, H. (2013) “What Makes a Visualization Memorable?” , IEEE Transactions on Visualization and Computer Graphics (Proceedings of InfoVis 2013) , 19(12): 2306-2315.
بروور، سی (2015). طراحی نقشه های بهتر: راهنمای کاربران GIS . Redlands، CA: Esri Press.
کمپبل، جی (1984). نقشه کشی مقدماتی . ناشران Prentice-Hall.
کریستف، اس.، و هوراو، سی (2012). طراحی نقشه رسا بر اساس هنر پاپ: بازبینی نشانهشناسی گرافیک؟ دیدگاه های نقشه کشی ، (73)، 61-74.
Debenham, F. (1937). تمرین در کارتوگرافی اثر فرانک دبنهام. Blackie Publishers.
دیتز، سی (1936). نقشه کشی . شماره 205. دفتر چاپ دولت ایالات متحده.
دنت، بی.، تورگوسن، جی.، هادلر، تی (2008). نقشه کشی: طراحی نقشه موضوعی. مک گرال-هیل.
دورلینگ، دی، و فیربرین، دی (2013). نقشه برداری: راه های نمایش جهان راتلج.
Evans D., Orr P., Lazar S., Breton D., Gerard J., et al. (2012) ترجیحات انسان برای تقارن: تجربه ذهنی، تضاد شناختی و فعالیت مغز قشر مغز. PLOS ONE 7(6): e38966. DOI: 10.1371/journal.pone.0038966
فابریکانت، اس.، کریستف، اس.، پاپاستفانو، جی و لانینی-مگی، اس. (2012). پاسخ احساسی به زیبایی شناسی طراحی نقشه DOI: 10.5167/uzh-71701.
گریفین، ا. و مک کووید، جی (2012). در تقاطع نقشه ها و احساسات: چالش بازنمایی فضایی تجربه . Kartographische Nachrichten 62 (6): 291-299
Imus, D. and Loftin, P. (2012). زیبایی ارتباطات شفاف. دیدگاه های نقشه کشی شماره 73. موجود در https://cartographicperspectives.org/index.php/journal/article/view/cp73-imus-loftin/html . آخرین بازدید 26 دسامبر 2019.
کانت، آی (1970). نقد قضاوت . برلین
کیتس، جی (1973). طراحی و تولید کارتوگرافی. ناشر لانگمن
کنت، ا. (2009). روشی برای طبقه بندی و تجسم تکامل سبک در نقشه های توپوگرافی مجله نقشه و کتابخانه های جغرافیا ، 5 (2)، 131-156
Kimerling، A.، Buckley، A.، Muehrcke، P.، و Muehrcke، J. (2009). استفاده از نقشه: خواندن و تجزیه و تحلیل . Redlands، CA: Esri Press.
کراک، ام.، و اورملینگ، اف. (2010). کارتوگرافی: تجسم داده های مکانی . ناشران Routledge.
کرایگیر، جی، و وود، دی (2011). ساخت نقشه: راهنمای تصویری برای طراحی نقشه برای GIS . انتشارات گیلفورد.
MacEachren، A. (2004). نقشه ها چگونه کار می کنند: بازنمایی، تجسم و طراحی . مطبوعات گیلفورد.
Muehlenhaus، I. (2013). نقشه کشی وب: طراحی نقشه برای دستگاه های تعاملی و تلفن همراه . مطبوعات CRC.
نیومن، دی (2009). آن پیچ و خم فرآیند طراحی. پست وبلاگ. موجود در https://revisionlab.wordpress.com/that-squiggle-of-the-design-process/ . آخرین بازدید 26 دسامبر 2019.
دایره المعارف هنر آکسفورد. (2018).
پترسون، جی (2009). کارتوگرافی GIS: راهنمای طراحی نقشه موثر . مطبوعات CRC.
Raisz, E. (1948). نقشه کشی عمومی . ناشران McGraw-Hill.
رابینسون، ا. (1952). نگاه نقشه ها انتشارات دانشگاه ویسکانسین
رابینسون، ا. (1953). عناصر کارتوگرافی چاپ اول. نیویورک: جان وایلی و پسران.
رابینسون، ا.، موریسون، ج.، موهرک، پی، کیمرلینگ، آ و گوپتیل، اس. (1995). عناصر نقشه کشی . چاپ پنجم. نیویورک: جان وایلی و پسران.
روزن، جی و همکاران. (2015). نورتون مقدمه ای بر فلسفه . نیویورک: WW Norton & Company.
راث، آر (2013). نقشه های تعاملی: آنچه می دانیم و آنچه باید بدانیم. مجله علم اطلاعات مکانی، 6: 59-115.
راث، آر. طراحی نقشهکشی بهعنوان داستان سرایی بصری: ترکیب و بررسی روایتها، ژانرها و تروپهای مبتنی بر نقشه (آینده، 2020).
اسلوکام، تی، مک مستر، آر کسلر، اف.، هاوارد، اچ و مک مستر، آر (2008). نقشه کشی موضوعی و ژئو تجسم . ناشران پیرسون
Tufte, E. (1983). نمایش بصری اطلاعات کمی.” Cheshire: Graphics Press.
تاینر، آ (2014). اصول طراحی نقشه . انتشارات گیلفورد.
Westfall, C. (1984). گرافیک پایه و کارتوگرافی . انتشارات دانشگاه مین
زنگویل، ن. (2019). قضاوت زیبایی شناختی دایره المعارف فلسفه استنفورد (نسخه بهار 2019)، ادوارد ان. زالتا (ویرایشگر). موجود در https://plato.stanford.edu/archives/spr2019/entries/aesthetic-judgment . آخرین بازدید 26 دسامبر 2019.
- طراحی کارتوگرافی را تعریف کنید و چهار کاربرد مختلف کلمه را متمایز کنید.
- بین کلمات سبک و زیبایی شناسی تفاوت قائل شوید.
- عناصر سبکی سبک های مختلف نقشه پاستیچ (مانند رئالیسم، مینیمالیسم، کارتون) را بر اساس فرم، رنگ، نوع و بافت مقایسه و مقایسه کنید.
- ساختارشکنی انتخاب های سبک نقشه در رابطه با فرم، رنگ، نوع و بافت.
- سبک نقشه را برای تقلید از سبک دیگری (پاستیک) در رابطه با فرم، رنگ، نوع و بافت تغییر دهید.
- روند طراحی کارتوگرافی را از طریق برنامه ریزی تا محصول نهایی ترسیم کنید. مطمئن شوید که تصمیم گیری ، قراردادها و توصیه ها را در پاسخ خود ذکر کنید.
- نقشهبردار هنگام طراحی نقشه چه نوع سؤالاتی باید بپرسد؟
- منظور از اصطلاح “طراحی پیش فرض” چیست؟ چگونه می توان گفت که یک نقشه ظاهری «پیش فرض» دارد؟
- نقشه زیر را بررسی کنید. توضیح دهید که چگونه انتخاب های سبکی که توسط نقشه نگار انجام می شود زیبایی شناسی نقشه را توسعه می دهد.
- چگونه یک نقشه کش می تواند از پاستیچ استفاده کند؟ توضیح دهید که چگونه انتخاب های سبک خاص شما به زیبایی شناسی نقشه کمک می کند و نقشه ممکن است برای چه کسانی جذاب باشد.
بدون دیدگاه