عنوان سخنرانی: مهارتهای بنیادین کوچینگ: پرسشهای قدرتمند و انواع آن (باز، کاوشگر، چالشی)
چکیده: این سخنرانی به بررسی عمیق و آکادمیک نقش محوری پرسشهای قدرتمند در فرایند کوچینگ میپردازد. در این حوزه، پرسشگری صرفاً ابزاری برای جمعآوری اطلاعات نیست، بلکه کاتالیزوری برای خوداندیشی، کشف، ایجاد بینش، و تحریک اقدام در مراجعین است [۲۷۲، ۴۶۰]. با تأکید بر اینکه کوچینگ اساساً یک تمرین مبتنی بر پرسش و نه توصیه است [۱۱۴، ۸۷، ۸۸]، این ارائه، ویژگیهای پرسشهای قدرتمند را تحلیل میکند، از جمله خصلتهای پایانباز، ماهیت غیرقضاوتی و بیطرفانه، و تمرکز آنها بر آینده و دستور کار خود مراجع [۲۷۲، ۲۷۳، ۴۹۲، ۵۰۸]. همچنین، خطاهای رایج در پرسشگری، مانند استفاده بیش از حد از پرسشهای بستهپاسخ، پرسشهای جهتدهنده، و پرسشهای قضاوتی مورد بحث قرار میگیرد [۴۹۳، ۵۱۶، ۵۱۸، ۵۲۳]. سخنرانی حاضر به تشریح انواع مختلف پرسشهای مؤثر در کوچینگ، از جمله پرسشهای واضحساز، معناساز، کاتالیزوری، و بسیجکننده، میپردازد و همچنین مدلهای ساختاریافتهای مانند مدل GROW و چارچوب پرسشگری سیستمی (SQF) را معرفی میکند [۱۱۳، ۱۲۲، ۱۲۳، ۷۹]. با ارجاع به ریشههای سقراطی پرسشگری، مفهوم کوچینگ سقراطی و هدف دوگانه آن در حل مسئله و ایجاد معنای عمیقتر و مشارکت، تبیین خواهد شد [۱۳۷، ۱۴۴، ۱۶۱]. هدف نهایی این گفتگو، توانمندسازی متخصصان کوچینگ برای بهرهگیری از پتانسیل کامل پرسشگری جهت حمایت از رشد و تحول پایدار در مراجعین است [۴۶۰، ۴۸۵].
مقدمه: با عرض سلام و احترام خدمت تمامی حاضرین گرامی در این گردهمایی علمی. در جهانی که با سرعت سرسامآوری در حال تحول است، پتانسیل انسانی و توسعه فردی و سازمانی هرگز تا این حد حیاتی نبوده است [۲۷۸، ۳۸۰]. در این میان، کوچینگ به عنوان یک ابزار قدرتمند برای بازگشایی این پتانسیل و هدایت افراد به سوی دستیابی به اهدافشان، جایگاه ویژهای یافته است [۲۵۱، ۳۸۰]. اما شالوده اصلی هر گفتگوی کوچینگ مؤثر چیست؟ در کمال تعجب، این راز نه در «گفتن»، بلکه در «پرسیدن» نهفته است. در بطن هر تعامل کوچینگی که به تحول میانجامد، هنر پرسشگری قدرتمند وجود دارد [۱۴، ۹۰، ۱۹۰، ۲۷۸، ۴۴۲، ۴۸۸].
در حالی که میل طبیعی ما انسانها به ارائه راهحل و مشاوره ممکن است قوی باشد [۸۷] – همانطور که یک مطالعه پزشکی نشان داد که پزشکان بیماران خود را ظرف ۱۱ ثانیه با توصیه قطع میکنند [۸۷] – کوچینگ مستلزم تغییر پارادایم است [۵۰۶]. ما در کوچینگ، از نقش «متخصص پاسخدهنده» به نقش «کاتالیزور خوداکتشافی» گذر میکنیم [۸۸]. این امر نه تنها احترام عمیقی را نسبت به استقلال و تواناییهای ذاتی مراجع نشان میدهد [۸۹، ۹۰]، بلکه فضای لازم را برای او فراهم میسازد تا بینشهای نوآورانه خود را کشف کند [۸۹].
در این سخنرانی سه ساعته، به صورت آکادمیک و سیستماتیک، به بررسی پرسشهای قدرتمند در کوچینگ خواهیم پرداخت. هدف این است که درک شما از انواع پرسشها، کاربرد آنها در مراحل مختلف کوچینگ، و چگونگی ایجاد تحول عمیق در مراجعین از طریق این مهارت بنیادی را ارتقا دهیم. از شما دعوت میکنم تا با ذهنی باز و کنجکاو، در این سفر علمی با ما همراه شوید، زیرا همانطور که توماس کوهن میگوید: «پاسخهایی که دریافت میکنید، به سؤالاتی که میپرسید، بستگی دارد» [۲۸].
[نقطه تعامل: سؤال از مخاطبین] برای شروع، از شما میخواهم لحظهای تأمل کنید: «به نظر شما، مهمترین هدفی که پرسشهای قدرتمند در یک گفتگوی کوچینگ دنبال میکنند، چیست؟» لطفاً این سوال را در ذهن داشته باشید یا یادداشت کنید، زیرا در طول این سخنرانی، به عمق این موضوع خواهیم پرداخت.
بدنهی اصلی:
۱. تعریف و ویژگیهای پرسشگری قدرتمند در کوچینگ
پرسشهای قدرتمند، قلب تپنده کوچینگ محسوب میشوند [۹۰، ۲۷۸]. اینها سؤالاتی هستند که مراجع را به تفکر عمیق، تأمل، دیدن مسائل از منظری جدید، و دستیابی به درکهای تازه در مورد وضعیت و خودشان ترغیب میکنند [۲۷۲]. هدف اصلی آنها، نه جمعآوری اطلاعات برای کوچ، بلکه ایجاد وضوح، کشف، بینش و عمل برای مراجع است [۲۷۲]. یک پرسش قدرتمند واقعی، پرسشی است که با چنان وزنی ادا میشود که مراجع احساس میکند زمین زیر پایش میلرزد، زیرا او را به جایی میبرد که قبلاً در نظر نگرفته یا نمیخواسته در نظر بگیرد [۱۷۹].
ویژگیهای کلیدی پرسشهای قدرتمند شامل چندین جنبه مهم است. اولاً، تقریباً همیشه پایانباز هستند [۲۷۲، ۹۱، ۴۶۷]. این به آن معناست که نمیتوان به آنها با یک «بله» یا «خیر» ساده پاسخ داد؛ بلکه مراجع را به تفکر، توضیح بیشتر و کاوش عمیقتر ترغیب میکنند [۲۹، ۹۱]. پرسشهای پایانباز، زمینهساز گفتگویی غنیتر و جامعتر میشوند [۵۵۱]. دوماً، منفعت آنها کاملاً برای مراجع است، نه برای کوچ [۲۷۲]. کوچ با پرسیدن این سؤالات، به دنبال راهحل برای خود نیست، بلکه به دنبال توانمندسازی مراجع برای یافتن راهحلهای خودش است [۲۷۲، ۸۸]. این رویکرد، حس خودمختاری و مالکیت را در مراجع تقویت میکند [۸۹].
سوماً، پرسشهای قدرتمند معمولاً آیندهنگر هستند [۲۷۳، ۴۹۲]. آنها به جای تمرکز بر گذشته و مشکل، نگاه مراجع را به سمت آنچه میخواهد به دست آورد و امکانات پیش رو معطوف میکنند [۲۷۳]. چهارماً، از لحظه حال و از دل گوش دادن فعال پدید میآیند [۲۷۳، ۲۵۷، ۳۶۰]. این بدان معناست که کوچ از قبل لیست مشخصی از سؤالات از پیش تعیین شده را در نظر نمیگیرد، بلکه با حضور کامل و توجه عمیق به آنچه مراجع میگوید و نمیگوید، سؤال مناسب در لحظه را طرح میکند [۲۵۷، ۳۷۲]. این خصلت، باعث میشود پرسشها بیطرف و از قلبی غیرقضاوتی باشند [۲۷۳، ۴۹۲].
در نهایت، پرسشهای قدرتمند اغلب کوتاه، ساده و مستقیم هستند [۲۷۳، ۳۶۷]. آنها میتوانند از کنجکاوی و شهود کوچ نشأت بگیرند [۲۷۴، ۲۷۹]. کوچهایی که در این مهارت مسلط هستند، زمانی که پرسش قدرتمندی را مطرح میکنند، مراجع ممکن است با حالتی متفکرانه به عقب تکیه داده و بگوید: «وای، این سوال واقعاً خوبی است» [۲۷۲]. این نشانهای است که پرسش، تفکر عمیق و بینش جدیدی را در مراجع فعال کرده است [۲۷۲].
[نقطه تعامل: تأمل گروهی] اکنون از شما میخواهم لحظهای به تجربیات خود در گفتگوی روزمره فکر کنید. «آیا تا به حال با پرسشی مواجه شدهاید که شما را به تفکر عمیق وادار کند، یا دیدگاه شما را به طور کامل تغییر دهد؟ این پرسش چه ویژگیهایی داشت؟» این تمرین به ما کمک میکند تا قدرت پنهان در پس کلمات را بهتر درک کنیم.
۲. کوچینگ نه توصیه، بلکه کنجکاوی و پرسشگری
یکی از بزرگترین اشتباهات رایج در کوچینگ، ارائه راه حل یا توصیه است [۵۳۹]. کوچهای مبتدی گاهی اوقات به اشتباه، راه حلهای خود را در قالب سوالات “راهنماییکننده” یا “پرسشهای راهحلمحور” مطرح میکنند [۵۱۸، ۴۹۰]. این پرسشها در واقع قطعاتی از مشاوره هستند که با علامت سوال پوشانده شدهاند، مانند “آیا نباید قبل از اقدام با رئیستان مشورت کنید؟” [۵۱۹]. چنین رویکردی نه تنها استقلال مراجع را سلب میکند، بلکه فرصت کشف و یادگیری عمیق او را نیز از بین میبرد [۸۹].
برای جلوگیری از این دام، کوچ باید به جای آن، کنجکاوی خود را دنبال کند [۵۱۹]. اگر چیزی در گفتههای مراجع کنجکاوی کوچ را برانگیخت، به جای تلاش برای یافتن یک راهحل فوری، باید در مورد همان موضوع کنجکاوی خود را عمیقتر کند [۵۱۹]. این رویکرد به معنای پرسیدن سوالاتی است که به مراجع اجازه میدهد خودش پاسخهای چندگانه را کشف کند [۵۲۰]. کوچ باید راجع به آنچه که مراجع در حال تجربه آن است، کنجکاوی سالم داشته باشد، با او همدلی کند و به دنبال درک آنچه در نهایت به او کمک میکند تا به وضعیت مطلوب خود برسد، باشد [۲۷۹].
در این راستا، گوش دادن فعال به عنوان یک مهارت اساسی، نقش حیاتی ایفا میکند [۲۶۲، ۲۷۰، ۳۹۷، ۴۸۰]. گوش دادن فعال فراتر از صرفاً شنیدن کلمات است؛ این مهارت مستلزم درک نیت، احساسات، و نشانههای ناگفته مراجع است [۲۳۴، ۳۹۹، ۵۰۷]. کوچ باید کاملاً حضور داشته باشد و با تمرکز کامل به آنچه مراجع میگوید و نمیگوید، گوش دهد [۲۷۰، ۳۹۹، ۵۰۶]. این حضور شامل توجه به لحن صدا، زبان بدن و احساسات پنهان زیر کلمات است [۱۷۹، ۳۹۹، ۴۰۰، ۵۰۷]. گوش دادن فعال به کوچ کمک میکند تا فرضیات خود را کنار بگذارد [۳۱۴] و به مراجع این فرصت را بدهد که روایت خود را به طور طبیعی بازگو کند [۳۱۴].
[نقطه تعامل: بررسی عادات شخصی] «آیا شما در گفتگوی روزمره، بیشتر تمایل به گوش دادن برای پاسخ دادن دارید یا برای درک کردن؟ این تمایل چگونه بر کیفیت ارتباطات شما تأثیر میگذارد؟» تشویق مراجع به ابراز آزادانه افکار و احساسات خود، بدون قضاوت و مداخله، فضایی امن و قابل اعتماد را ایجاد میکند [۲۶۳، ۴۶۴، ۴۸۰]. این کار نیازمند خودآگاهی از تعصبات و قضاوتهای شخصی کوچ است [۴۷۸، ۵۰۸]. اگر کوچ متوجه شود که تعصباتش بر گوش دادن او تأثیر میگذارد، باید یادآوری کند که مسئولیت او تحمیل ارزشهایش نیست، بلکه کمک به مراجع برای تصمیمگیری آگاهانه بر اساس آنچه برای خودش مهم است، میباشد [۵۰۸]. همچنین، تمرین سکوت پس از پرسیدن یک سوال یا پس از اتمام صحبت مراجع، بسیار مهم است [۸، ۳۶۰، ۲۰۰، ۴۰۰، ۲۱۵، ۲۳۳، ۵۳۱]. این سکوت به مراجع فضا و زمان میدهد تا عمیقتر فکر کند و حتی ممکن است اطلاعات بیشتری را افشا کند که قصد بیان آن را نداشته است [۸، ۲۱۵].
در نهایت، کوچ باید خود را به عنوان یک مشکل برای حل کردن یا یک چالش برای غلبه بر آن فرض نکند [۵۳۸]. مراجع، خود راهحل مشکلش را دارد و وظیفه کوچ تنها تسهیل این فرایند است [۵۳۷، ۵۳۸]. این رویکرد متواضعانه [۸۹]، اساس همکاری و همآفرینی در کوچینگ را تشکیل میدهد [۹۰، ۱۵۱].
۳. دستهبندی پرسشهای قدرتمند
پرسشهای قدرتمند را میتوان بر اساس هدف و کارکردشان در گفتگوی کوچینگ به چندین دسته تقسیم کرد:
الف. پرسشهای روشنساز (Clarifying Questions): این پرسشها به شفافسازی وضعیت، جمعآوری اطلاعات و درک متقابل بین کوچ و مراجع کمک میکنند [۱۱۲، ۱۲۳، ۲۹۷، ۴۴۵]. آنها معمولاً از نوع پایانباز هستند و به کوچ و مراجع امکان میدهند که ابهامات را برطرف کنند و به وضوح بیشتری از موضوع دست یابند [۱۷۴]. مثالها:
- «به نظر من شما در مورد این وضعیت احساس … میکنید. آیا این درست است؟» [۱۷۴]
- «آنچه من میشنوم این است که شما میگویید…؟» [۱۷۴]
- «میتوانید بیشتر در مورد آن بگویید؟» [۱۸۴، ۳۲۵]
- «دقیقاً منظور شما از این چیست؟» [۴۴۵]
- «این چگونه به آنچه ما در مورد آن صحبت میکردیم، ارتباط دارد؟» [۴۴۵]
- «مهمترین مسئله در اینجا چیست؟» [۵۱۳]
ب. پرسشهای معنابخش (Meaning-Making Questions): هدف این پرسشها، کاوش عمیقتر در روایت مراجع است [۱۱۲، ۱۲۵]. آنها کوچ و مراجع را به لایههای زیرین وضعیت، شامل ارزشها، مفروضات، احساسات و طرز تفکر مراجع، سوق میدهند تا بینشی عمیقتر نسبت به هسته اصلی مسئله به دست آید [۱۲۵، ۲۹۸]. مثالها:
- «چه چیزی این را برای شما در حال حاضر اینقدر مهم میکند؟» [۱۲۶]
- «چه تأثیری بر شما دارد؟» [۱۲۶]
- «احساسات شما در مورد این وضعیت چه چیزی به شما میگویند؟» [۱۹]
- «این وضعیت چگونه با ارزشهای اصلی شما همخوانی دارد و به چه روشهایی آنها را به چالش میکشد؟» [۱۰۲، ۲۹۸]
- «وقتی به بدن خود گوش میدهید، چه افکار و احساساتی بروز میکنند؟» [۱۸]
ج. پرسشهای کاتالیزوری (Catalyzing Questions): این پرسشها برای به چالش کشیدن باورها و اقدامات مراجع، و برانگیختن تغییر طراحی شدهاند [۱۱۲، ۱۲۶]. آنها مراجع را به بازاندیشی در افکار، احساسات و الگوهای رفتاریاش دعوت میکنند و به او کمک میکنند تا آگاهی جدیدی به دست آورد و امکانات جدیدی را برای آینده مطلوب خود کشف کند [۱۲۶، ۴۹۱]. این نوع از پرسشها، همان چیزی است که اغلب به عنوان «پرسشهای قدرتمند» در صلاحیتهای اصلی ICF شناخته میشود [۱۱۳، ۱۲۶]. مثالها:
- «چگونه میدانید که این درست است؟» [۱۲۷، ۳۳۶، ۳۴۴]
- «چه چیزی شما را از انجام تغییری که میخواهید، باز میدارد؟» [۱۲۷، ۳۲۵، ۱۵]
- «اگر تمام موانع برداشته میشد، چه کاری انجام میدادید؟» [۹۸، ۱۵، ۲۰، ۳۴۲]
- «آینده ایدهآل شما چگونه به نظر میرسد؟» [۲، ۱۲۷]
- «کجا در حال خرابکاری در حق خودتان هستید؟» [۳]
- «اگر ترس و تردید مانع شما نبود، چه اقداماتی برای نزدیک شدن به رویاهایتان انجام میدادید؟» [۹۸، ۱۰۱]
[نقطه تعامل: پرسش از مخاطبین برای مثال] «اگر بخواهید یک پرسش کاتالیزوری طراحی کنید که یک فرد را به چالش بکشد تا از منطقه امن خود خارج شود، این پرسش چه خواهد بود؟»
د. پرسشهای بسیجکننده (Mobilizing Questions): هدف این پرسشها، آغاز گفتگو با مراجع برای ساختن یک برنامه و شناسایی اقدامات، منابع و ساختارها در راستای دستیابی به اهداف اوست [۱۱۲، ۱۲۸]. آنها به مراجع کمک میکنند تا درسهای آموخته شده در جلسه را برای خودشان تثبیت کنند و به برنامه عملیاتیشان متعهد شوند [۱۲۸]. مثالها:
- «چقدر برای گام برداشتن در مسیر آیندهای که تصور میکنید، انگیزه دارید؟» [۱۲۹]
- «چه اقداماتی ممکن است برای دستیابی به هدف خود انجام دهید؟» [۱۲۹، ۳۲۶، ۴۰۹]
- «چه منابع یا پشتیبانیهای دیگری در دسترس شماست؟» [۱۲۹، ۳۲۶]
- «اولین گامی که میتوانید بردارید چیست؟» [۲۱، ۳۲۶، ۴۰۹]
- «چه کسی میتواند به شما در رسیدن به هدفتان کمک کند؟» [۱۲۹، ۵]
- «چگونه خودتان را مسئول نگه میدارید؟» [۲۱، ۳۲۶]
ه. پرسشهای طعنهآمیز/پارادوکسیکال (Paradox Questions): این پرسشها، که در ابتدا ممکن است پوچ به نظر برسند، با اغراق در مشکل یا پیشنهاد کاری بر خلاف انتظار، مراجع را غافلگیر میکنند و به تفکر در مورد ایدهها و راهحلهای جدید وا میدارند [۱۹۶]. آنها زمانی مفید هستند که مراجع در وضعیتی گیر کرده باشد و نیاز به دیدگاهی متفاوت داشته باشد [۱۹۶]. مثالها:
- «برای اینکه کاملاً ورشکست شوید، به چه کارهای بیشتری نیاز دارید؟» [۱۹۷]
- «برای اینکه همسرتان شما را طلاق دهد، چه اتفاقی باید بیفتد؟» [۱۹۷]
- «چگونه میتوانید وضعیت را بدتر کنید؟» [۱۹۷]
۴. مدلها و چارچوبهای پرسشگری
برای استفاده سیستماتیک از پرسشها در کوچینگ، مدلها و چارچوبهای مختلفی توسعه یافتهاند:
الف. مدل GROW: مدل GROW یک چارچوب شناختهشده و مؤثر برای گفتگوی کوچینگ است که شامل چهار مرحله اصلی میشود: هدف (Goal)، واقعیت (Reality)، گزینهها (Options)، و اراده/راه پیش رو (Will/Way Forward) [۷۹، ۱۸۷]. این مدل، با هدایت مراجع از درک وضعیت فعلی به سمت تعیین اهداف، کاوش گزینهها، و در نهایت، تعهد به اقدام، به او کمک میکند تا به وضوح و مسیر دست یابد [۲۳].
- هدف (Goal): این مرحله به شفافسازی اهداف مراجع میپردازد [۸۰]. پرسشها مراجع را به تعریف دقیق آنچه میخواهد به دست آورد، ترغیب میکنند.
- «هدف این گفتگو چیست؟» [۸۱]
- «در بلندمدت چه میخواهید به دست آورید؟» [۸۱]
- «موفقیت برای شما چگونه به نظر میرسد؟» [۸۱، ۱۵، ۳۳۰]
- «چه تأثیری بر زندگی شما خواهد داشت اگر به این هدف برسید؟» [۳۲۵]
- واقعیت (Reality): در این مرحله، واقعیت فعلی مراجع کاوش میشود [۸۰]. پرسشها به مراجع کمک میکنند تا وضعیت کنونی خود را با جزئیات بیشتر درک کند، از جمله آنچه کار میکند و آنچه کار نمیکند [۲].
- «الان چه اتفاقی میافتد؟» [۸۱]
- «چه چیزهایی در حال حاضر برای شما خوب کار میکنند؟» [۲، ۱۸۷]
- «چه چیزهایی خوب کار نمیکنند؟» [۲، ۱۸۷]
- «تاکنون برای بهبود اوضاع چه کردهاید؟» [۲، ۸۱، ۳۲۵]
- گزینهها (Options): این بخش به شناسایی تمام راهحلها و گزینههای ممکن میپردازد [۸۰]. پرسشها خلاقیت مراجع را تحریک میکنند و او را به فکر کردن فراتر از راهحلهای واضح سوق میدهند.
- «چه گزینههایی دارید؟» [۸۱، ۳، ۱۸۵، ۳۳۷]
- «اگر پول محدودیتی نبود، چه میکردید؟» [۳]
- «اگر زمان محدودیتی نبود، چه میکردید؟» [۳]
- «اگر مسئولیتپذیر در برابر کسی نبودید، چه میکردید؟» [۳]
- «چه کار دیگری میتوانید انجام دهید؟» [۱۸۵]
- اراده/راه پیش رو (Will/Way Forward): این مرحله بر تعهد به اقدامات مشخص و برنامهریزی برای اجرای آنها تمرکز دارد [۸۰].
- «در ۲۴ ساعت آینده چه کاری انجام خواهید داد؟» [۵]
- «چقدر به رسیدن به این هدف متعهد هستید؟» [۵، ۸۲، ۱۷۳]
- «در مقیاس ۱ تا ۱۰، چقدر برای دستیابی به این هدف انگیزه دارید؟» [۵]
- «چه چیزی میتواند مانع شما شود؟» [۵]
- «چه حمایتی نیاز دارید و از چه کسی؟» [۸۲، ۲۱]
ب. چارچوب پرسشگری سیستمی (Systemic Questioning Framework – SQF): این چارچوب، صلاحیت اصلی «پرسشگری قدرتمند» ICF را به چهار نوع سؤال دستهبندی میکند: روشنساز، معنابخش، کاتالیزوری، و بسیجکننده [۱۱۳، ۱۲۲]. این چارچوب بر این فرض استوار است که سوالات مختلف، کارکردهای متفاوتی دارند و در طول یک گفتگوی کوچینگ، همزمان با درک وضعیت حال و حرکت به سمت آینده، کوچ نیز از رویکردهای متفاوتی (باز یا منعکسکننده) در قبال مراجع استفاده میکند [۱۱۵، ۱۲۰، ۱۲۱].
- پرسشهای روشنساز (Orienting / Initiating): این پرسشها برای جمعآوری اطلاعات و ایجاد درک مشترک از وضعیت برای هر دو طرف طراحی شدهاند [۱۱۶، ۱۲۳، ۱۲۵]. آنها به کوچ کمک میکنند تا به موضوع اصلی بپردازد.
- «چه کسی دیگر درگیر است؟» [۱۲۵]
- «چه چیز دیگری باید در رابطه با این وضعیت مورد بررسی قرار گیرد؟» [۱۲۵]
- پرسشهای معنابخش (Orienting / Reflecting): این پرسشها به کوچ و مراجع کمک میکنند تا به عمق روایت مراجع نفوذ کنند [۱۱۲، ۱۲۵]. این کار از طریق کاوش ارزشها، مفروضات، احساسات و طرز تفکر مراجع انجام میشود [۱۲۵].
- «دیگران که به این وضعیت نزدیک هستند، در مورد آن چه میگویند؟» [۱۲۶]
- «این کوچینگ چه تأثیری بر شما و رابطه کوچینگی ما دارد؟» [۱۲۶]
- پرسشهای کاتالیزوری (Influencing / Reflecting): این پرسشها هدفشان تحریک تغییر و ایجاد آگاهی جدید در مراجع است [۱۱۲، ۱۲۶]. آنها مراجع را به فراتر رفتن از تفکر فعلیشان در مورد وضعیت، خود و نتایج مطلوبشان سوق میدهند [۱۲۶].
- «اگر از اطرافیان شما سؤال کنم، آنها امیدوارند شما اکنون چه کاری انجام دهید؟» [۱۲۷]
- «تصویر ایدهآل شما از آینده چیست؟» [۱۲۷]
- پرسشهای بسیجکننده (Influencing / Initiating): این پرسشها برای تدوین برنامه، شناسایی اقدامات و منابع در راستای دستیابی به اهداف مراجع طراحی شدهاند [۱۱۲، ۱۲۸].
- «چقدر انگیزه دارید تا به تصویر آینده خود قدم بگذارید؟» [۱۲۹]
- «چه موانعی بر سر راه دستیابی به هدف شما قرار خواهد گرفت؟» [۱۲۹]
[نقطه تعامل: خودارزیابی] «کدام یک از این چهار نوع پرسش در چارچوب SQF، برای شما چالشبرانگیزتر است که به صورت طبیعی در گفتگوی خود از آن استفاده کنید؟ و چرا؟» این خودارزیابی به شما کمک میکند تا نقاط قوت و ضعف خود را در پرسشگری شناسایی کنید.
ج. کوچینگ سقراطی (Socratic Coaching): روش سقراطی، ریشهای عمیق در فلسفه دارد و اساساً یک روش دیالکتیکی است که هدف آن روشن کردن حقیقت عینی یک موضوع با آشکار ساختن دانش ضمنی یا حل تناقضات در باورهای فرد است [۱۳۷، ۱۴۴، ۵۱۱]. در کوچینگ، سقراطیگری به معنای ارائه سؤالات به مراجع، نه پاسخها، و هدایت آنها به سوی خودفهمی و تفکر در سطوح بالاتر است [۵۱۱]. این رویکرد، مراجع را وادار میکند تا به شیوهای منظم و مسئولیتپذیر از نظر فکری فکر کند [۵۱۱].
کوچینگ سقراطی چهار مرحله اصلی دارد که لزوماً خطی نیستند [۱۴۶]:
- پرسشهای اطلاعاتی: جمعآوری اطلاعات در مورد ویژگیهای اصلی مسئله هدف [۱۴۶].
- گوش دادن فعال و تأمل مشترک: درک پدیدارشناختی مسئله از طریق تأمل در چرایی و چگونگی درک مراجع از واقعیت [۱۴۶].
- توسعه اطلاعات، دیدگاهها و امکانات جدید: کمک به مراجع برای پذیرش درکهای جدید از واقعیت از طریق کنجکاوی مشترک [۱۴۶].
- خلاصهسازی و ادغام: کمک به مراجع برای تطبیق باورها و مفروضات جدید و اولیه، به منظور درونیسازی دیدگاههای جدید [۱۴۶].
در کوچینگ سقراطی، کوچ نقش «همکار فکری» را ایفا میکند که تفکر و رفتارهای مراجع را در راستای هدف، شفاف و تقویت میکند [۱۴۵]. این رویکرد مراجع را تشویق میکند تا از تفکر مشکلزا یا جانبدارانه خود فاصله بگیرد و وضعیت خود را از منظری بیطرفانهتر، دقیقتر و مفیدتر بازنگری کند [۱۴۵].
در نسل اول و دوم کوچینگ، هدف اصلی سقراطیگری، حل مشکلات و تعیین اهداف مشخص بود [۱۴۷، ۱۴۸]. اما در نسل سوم کوچینگ، سقراطیگری به هدفی والاتر میرسد: ایجاد مشارکت، لحظات تقارن و طنین در شرکای گفتگو، که امکان معناسازی، خوداندیشی، تأمل مشترک، و تغییر در دیدگاههای راوی را فراهم میآورد [۱۳۷، ۱۶۱، ۱۶۳، ۱۶۶]. این رویکرد، ارزشها را به عنوان قطبنمای اعمال و تصمیمات فرد در زندگی روزمره مطرح میکند [۱۴۹، ۱۵۰، ۱۵۲]. سقراط خود نیز با تمرکز بر شراکت (boêtheia) و «ماماگری» (maieutikós) در گفتگوهایش، به مراجعینش کمک میکرد تا حقایق را از درون خود کشف کنند و در مسیر رشد شخصی مبتنی بر ارزشها گام بردارند [۱۵۵، ۱۵۷، ۱۵۸، ۱۶۲].
[نقطه تعامل: بحث کوتاه] «چگونه میتوانیم مفهوم “ماماگری” سقراطی را در تعاملات روزمره خود، حتی خارج از فضای کوچینگ، به کار بریم؟»
۵. پرسشهای خاص برای موقعیتهای مختلف
پرسشهای قدرتمند میتوانند متناسب با موقعیتهای خاص در طول فرایند کوچینگ تنظیم شوند:
- هنگام گیر افتادن مراجع: زمانی که مراجع احساس میکند در بنبست قرار گرفته، پرسشها باید او را به فراتر رفتن از محدودیتها و کشف راهحلهای جدید ترغیب کنند [۶۴، ۱۷].
- «چه چیزی شما را در حال حاضر گیر انداخته است؟» [۱۷]
- «اگر میدانستید که هیچ یک از حرفهایتان اشتباه تلقی نمیشود، چه پاسخی میدادید؟» [۶۴]
- «اگر وانمود میکردید که میدانید، پاسخ چه بود؟» [۶۴]
- «سادهترین گامی که میتوانید در جهت درست بردارید چیست؟» [۶۶]
- «اگر هیچ محدودیتی نداشتید، چه میکردید؟» [۷۳]
- برای شفافسازی چشمانداز و هدف: این پرسشها به مراجع کمک میکنند تا دیدگاه بلندمدت خود را مشخص کرده و اهدافش را واضحتر کند [۱۵، ۱۶].
- «چشمانداز ایدهآل شما برای آینده چیست؟» [۲، ۹۸، ۱۰۱]
- «در ۵ سال آینده زندگی شما چگونه به نظر میرسد؟» [۱۶]
- «میراثی که میخواهید از خود به جا بگذارید چیست؟» [۱۶، ۹۸، ۳۳۱]
- «اگر میتوانستید با یک چوب جادو، به تمام اهداف و رویاهایتان برسید، زندگی شما در این واقعیت جدید چگونه به نظر میرسید؟» [۹۸]
- برای مدیریت مقاومت یا فقدان مالکیت: اگر کوچ متوجه مقاومتی در برابر تغییر یا عدم مالکیت در مراجع شود، این پرسشها میتوانند مفید باشند [۱].
- «اگر میتوانستید به این هدف دست یابید یا این مشکل را حل کنید، برای شما چه معنایی داشت؟» [۱]
- «این موضوع چه تأثیری بر شما (تیم شما، حرفه شما و غیره) میگذاشت، اگر ادامه پیدا میکرد یا تغییر نمیکرد؟» [۱]
- برای تشویق به عمل و مسئولیتپذیری: این پرسشها مراجع را به برداشتن گامهای عملی و ایجاد تعهد به اهدافشان سوق میدهند [۵، ۲۱].
- «در ۲۴ ساعت آینده چه کاری انجام خواهید داد؟ بقیه این هفته چطور؟» [۵]
- «اولین و کوچکترین اقدامی که میتوانید انجام دهید و میدانید که میتوانید به آن متعهد شوید، چیست؟» [۲۱]
- «چگونه میتوانید خودتان را مسئول نگه دارید؟» [۲۱]
- «چه کسی را برای رسیدن به این هدف نیاز دارید؟» [۵]
۶. اشتباهات رایج در پرسشگری و چگونگی اجتناب از آنها
در کوچینگ، برخی از انواع پرسشها میتوانند غیرمؤثر یا حتی مضر باشند و باید از آنها پرهیز شود [۴۹۳]. یکی از رایجترین اشتباهات، استفاده بیش از حد از پرسشهای بستهپاسخ است [۵۱۶، ۵۴۵]. این پرسشها، مانند «آیا برای شروع پروژه آمادهاید؟»، معمولاً به پاسخ «بله» یا «خیر» محدود میشوند و جریان گفتگو را مختل کرده و مانع کاوش عمیقتر میشوند [۲۹، ۴۸۹، ۴۹۳، ۵۴۵]. راهحل این است که پرسشهای بستهپاسخ را به پرسشهای پایانباز تبدیل کنید؛ برای مثال، به جای «آیا گزینههای دیگری دارید؟»، بپرسید «چه گزینههای دیگری دارید؟» [۵۱۷، ۵۱۸].
پرسشهای جهتدهنده (Leading Questions)، اشتباه دیگری هستند که باید از آنها اجتناب کرد [۴۹۰، ۴۹۳، ۵۲۷]. این پرسشها پاسخی را در خود مستتر دارند و مراجع را به سمت یک پاسخ خاص سوق میدهند [۳۰، ۴۹۰]. برای مثال، «آیا موافق نیستید که طراحی جدید جذابتر است؟» [۳۱]، مراجع را به تأیید سوق میدهد. این نوع پرسشها بیطرفی کوچ را زیر سوال میبرند و مانع از تفکر مستقل مراجع میشوند [۲۱۶، ۴۹۰، ۴۹۳]. برای اصلاح، میتوان گزینههای متعددی را ارائه داد یا عکس آن را پرسید تا مراجع مجبور به انتخاب شود [۵۲۸].
پرسشهای قضاوتی یا «پُر» (Loaded Questions) نیز مضر هستند [۳۲، ۴۹۳]. این پرسشها حاوی فرضیاتی در مورد مراجع هستند که ممکن است آنها را به دام بیندازند، مانند «آیا دیگر دزدیدن خودکارها را متوقف کردهاید؟» [۳۲]. این سوال فرض میکند که فرد در گذشته خودکار دزدیده است. چنین سوالاتی میتوانند بسیار دستکاریکننده تلقی شوند [۳۲].
پرسشهای بلاغی (Rhetorical Questions) نیز در واقع جملاتی هستند که به شکل سوال مطرح میشوند و نیازی به پاسخ واقعی ندارند [۳۶، ۵۲۵، ۵۴۶]. هرچند میتوانند گفتگو را جذابتر کنند [۳۶]، اما اغلب نشانهای از قضاوت یا نگرش کوچ هستند و میتوانند پاسخ دفاعی یا عدم پاسخگویی را به همراه داشته باشند [۵۲۵]. راهحل این است که کوچ نگرش خود را نسبت به مراجع بازبینی کند و باور خود را به پتانسیل مراجع تجدید کند [۵۲۶].
استفاده از «چرا» در ابتدای سوالات نیز میتواند مشکلساز باشد، زیرا مراجع را به حالت دفاعی میبرد و از او میخواهد که اعمالش را توجیه کند [۵۳۲]. برای مثال، به جای «چرا آن کار را انجام دادی؟»، بهتر است پرسید «چه عواملی باعث شد آن کار را انجام دهی؟» [۵۳۲]. با این حال، استفاده از تکنیک «۵ چرا» میتواند برای رسیدن به ریشه یک مشکل، ابزاری بسیار سازنده باشد [۳۶۳].
در نهایت، مداخله در صحبتهای مراجع، چه با قطع کردن، چه با تکمیل افکار مراجع یا صحبت کردن همزمان [۵۳۰]، میتواند به رابطه لطمه بزند [۸]. سکوت آگاهانه، حتی برای چند ثانیه پس از صحبت مراجع، به او فضای لازم برای تفکر عمیقتر را میدهد [۸، ۵۳۱]. این نشان میدهد که هدف کوچ، وارد کردن ایدههای خود نیست، بلکه کمک به مراجع برای کاوش و اجرای ایدههای خودش است [۵۳۱].
نتیجهگیری:
در طول این سخنرانی، ما به بررسی جامع و چندوجهی هنر و علم پرسشگری قدرتمند در کوچینگ پرداختیم [۱۴، ۱۱۲]. مشخص شد که پرسشهای قدرتمند، فراتر از ابزارهای صرف برای جمعآوری اطلاعات، کاتالیزورهای اصلی برای خوداکتشافی، بینش عمیق، توانمندسازی و تحریک اقدام در مراجعین هستند [۲۷۲، ۴۶۰، ۴۹۱]. این پرسشها، از طریق ویژگیهای حیاتی خود مانند پایانباز بودن، تمرکز بر منافع مراجع، و ماهیت غیرقضاوتی، بستری امن و حمایتکننده را برای مراجع فراهم میآورند تا او بتواند آزادانه به کاوش افکار، احساسات، و باورهایش بپردازد [۲۷۲، ۲۷۳، ۴۶۴، ۴۷۷، ۵۰۶].
ما بر اهمیت مهارتهای بنیادی مانند گوش دادن فعال تأکید کردیم [۲۶۲، ۲۷۰، ۴۸۰]، که شامل حضور کامل، توجه به نشانههای کلامی و غیرکلامی، و ایجاد فضای سکوت برای تأمل عمیق مراجع است [۳۹۹، ۴۰۰، ۵۰۷]. همچنین، به بررسی خطر فرضیات کوچ و لزوم به چالش کشیدن آنها برای حفظ بیطرفی و ارائه پشتیبانی مؤثر به مراجع پرداختیم [۹۲، ۳۰۷، ۳۱۱].
مرور مدلهایی چون GROW [۷۹] و چارچوب پرسشگری سیستمی (SQF) [۱۱۲]، چارچوبی ساختاریافته برای بهکارگیری انواع پرسشها در مراحل مختلف کوچینگ ارائه داد. از پرسشهای روشنساز و معنابخش که به درک وضعیت مراجع کمک میکنند، تا پرسشهای کاتالیزوری و بسیجکننده که به او در تغییر و اقدام یاری میرسانند [۱۲۳، ۱۲۶، ۱۲۸]. همچنین، با بررسی ریشههای سقراطی پرسشگری، مفهوم کوچینگ سقراطی را به عنوان رویکردی همکارانه و همآفرین برای کشف حقایق درونی و معناسازی عمیقتر در زندگی مراجع معرفی کردیم [۱۳۷، ۱۴۵، ۱۵۱، ۱۶۲].
در نهایت، تأکید شد که تسلط بر هنر پرسشگری قدرتمند، یک فرایند مستمر از یادگیری و پالایش است [۲۶۷، ۴۷۴]. این مهارت، نه تنها کیفیت جلسات کوچینگ را متحول میکند، بلکه مراجعین را توانمند میسازد تا با اطمینان و خودآگاهی بیشتر، مسیر خود را به سوی اهدافشان روشن سازند [۱۷۵، ۴۶۰، ۴۸۲]. هدف نهایی، تنها پاسخ دادن به سوالات نیست، بلکه ایجاد فضایی است که مراجع بتواند پرسشهای درست را از خود بپرسد و راه خود را پیدا کند.
نکات کلیدی:
- پرسشگری قدرتمند، کاتالیزور اصلی تحول در کوچینگ است. [۲۷۲، ۴۶۰]
- گوش دادن فعال و حضور کامل کوچ، زیربنای پرسشهای مؤثر است. [۲۵۷، ۳۱۴، ۳۹۹، ۴۸۰]
- پرسشهای قدرتمند، پایانباز، غیرقضاوتی و متمرکز بر مراجع هستند. [۹۱، ۲۷۲، ۲۷۳، ۴۹۲]
- اجتناب از پرسشهای جهتدهنده، قضاوتی، و بیش از حد بستهپاسخ ضروری است. [۳۰، ۴۹۳، ۵۱۶، ۵۲۷]
- مدلهای GROW و SQF چارچوبهای مفیدی برای ساختاربندی گفتگوهای کوچینگ هستند. [۷۹، ۱۱۳]
- کوچینگ سقراطی، رویکردی همکارانه برای خوداکتشافی عمیق و معناسازی است. [۱۵۱، ۱۶۶]
- توانایی به چالش کشیدن فرضیات، از مهارتهای حیاتی کوچ است. [۹۲، ۳۱۱]
- سکوت، ابزاری قدرتمند برای تشویق تأمل عمیق مراجع است. [۸، ۳۶۰، ۵۳۱]
- هدف کوچ، توانمندسازی مراجع برای یافتن راهحلهای خودش است، نه ارائه توصیه. [۸۸، ۵۳۷]
سؤالات تفکربرانگیز:
- چگونه میتوانید در تعاملات روزمره خود، حتی زمانی که در نقش کوچ نیستید، از یک پرسش قدرتمند برای ایجاد بینشی عمیق در فرد مقابل استفاده کنید؟ مثالی عملی ارائه دهید.
- در مواجهه با یک مراجع که به طور مداوم پاسخ «نمیدانم» میدهد، کدام تکنیک یا نوع پرسش را از بین آنچه امروز آموختیم، انتخاب میکنید و چرا؟ [۱۰۳]
- به نظر شما، کدام یک از اشتباهات رایج در پرسشگری، در محیطهای کاری بیشتر دیده میشود؟ و چگونه میتوان برای اصلاح آن فرهنگسازی کرد؟
- چگونه میتوانید تمرین «سکوت» را در زندگی روزمره خود به کار گیرید تا کیفیت گوش دادن و ارتباطاتتان را بهبود بخشید؟
تکلیف هدفمند برای مخاطب: از شما دعوت میکنم در طول یک هفته آینده، آگاهانه تلاش کنید تا حداقل در سه گفتگوی مهم خود (چه شخصی و چه حرفهای)، به جای ارائه توصیه یا راهحل فوری، از یک پرسش «پایانباز» و «معنابخش» استفاده کنید. در پایان هفته، لحظهای را برای تأمل اختصاص دهید و موارد زیر را یادداشت کنید:
- چه تفاوتی در پاسخها و واکنشهای طرف مقابل مشاهده کردید؟
- این تجربه چه بینش جدیدی در مورد نقش پرسشگری در ارتباطات برای شما به ارمغان آورد؟
- برای بهبود مستمر مهارت پرسشگری خود، چه گام عملی بعدی را میتوانید بردارید؟
با امید به اینکه این سخنرانی، نقطه آغازی برای تعمیق مهارتهای کوچینگ شما و افزایش تأثیرگذاریتان در مسیر توسعه انسانی باشد. سپاس از حضور و توجه شما.
بدون دیدگاه