در این مقاله، ما روشی را برای نقشه‌برداری مناسب بودن زمین برای استفاده شدید انسانی در حوضه رودخانه مارانهائو، در ایالت گویاس، برزیل پیشنهاد کردیم. ما نقشه های موجود 1:250000 زمین شناسی محلی، توپوگرافی سیستم زهکشی و ویژگی های ژئومورفولوژیکی را تجزیه و تحلیل کردیم. ما اطلاعات جدیدی را بر اساس تجزیه و تحلیل خود تولید کردیم، از جمله مجموعه‌ای از داده‌های مورفومتریک پایه و نقشه‌ای از شیب‌های حوضه، که برای ساختن نقشه تناسب ژئومورفولوژیکی حوضه استفاده کردیم. نتایج ما نشان می‌دهد که 40 درصد از منطقه مورد مطالعه می‌تواند از استفاده شدید انسانی پشتیبانی کند. 60 درصد باقی مانده از مساحت حوضه با توجه به گسترش کاربری شدید زمین به عنوان “شکننده” طبقه بندی می شود.

کلید واژه ها

ریخت سنجی , GIS , مدیریت محیطی , مناسب بودن حوزه آبخیز , سیاست کاربری اراضی

1. مقدمه

مطالعات ژئومورفولوژیکی به محققان در درک نقش برجسته توپوگرافیک کمک کرده است. طبق [ 1 ]، هدف اصلی ژئومورفولوژی تجزیه و تحلیل اشکال مختلف تسکین برای درک رابطه بین فرآیندهای گذشته و حال است. درک امداد محلی و فرآیندهایی که شکل می دهند، زمانی که به دنبال استفاده مسئولانه از منابع طبیعی با حداقل آسیب به محیط زیست هستیم، مهم است. با توجه به [ 2 ]، یک سیستم رودخانه از مجسمه سازی فرآیندهای فعال که منجر به تغییر در نقش برجسته می شود، حاصل می شود. چنین سیستم هایی باید مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل قرار گیرند زیرا شکل گیری آنها “فعال ترین فرآیند مورفوژنتیکی در مجسمه سازی چشم انداز زمین” است.

تجزیه و تحلیل و درک مورفولوژی حوضه نه تنها به دلیل نقش آن در ژئومورفولوژی منطقه بلکه به دلیل اینکه حوضه های آبخیز به عنوان واحدهای جغرافیایی اصلی برای برنامه ریزی و تجزیه و تحلیل ژئومحیطی در برزیل در نظر گرفته می شوند، مهم است. تجزیه و تحلیل مورفومتریک می تواند به تعیین قابلیت ها و محدودیت های یک حوزه آبخیز و مناسب بودن آن برای استفاده های مختلف انسانی کمک کند.

در این مطالعه، تناسب اندام به عنوان ظرفیت امدادی برای حمایت از فعالیت های انسانی و در عین حال به حداقل رساندن تأثیر بر حوضه تعریف شده است. بنابراین، مطالعه ویژگی‌های ژئومورفولوژیکی یک حوزه آبخیز، پیامدهایی برای اشغال آن و استفاده و مدیریت منابع طبیعی آن دارد. ویژگی‌های ژئومورفولوژیکی حوضه‌های آبخیز برای تحقیقات دانشگاهی و برنامه‌ریزی کاربری اراضی مفید است.

رفتار هیدرولوژیکی یک حوضه [ 3 ] با ویژگی های مورفولوژیکی آن تعیین می شود. برای درک روابط بین فرآیندهای هیدرولوژیکی در یک حوضه، ویژگی های آنها باید به صورت کمی بیان شود. تجزیه و تحلیل کمی پارامترهای مورفومتریک می‌تواند در ارزیابی حوزه‌های آبخیز برای مدیریت صحیح، حفظ منابع طبیعی و حمایت از مناسب‌ترین کاربری‌ها از آب و خاک مفید باشد. با توجه به [ 4 ]، تجزیه و تحلیل مورفومتریک توصیف کمی از یک سیستم زهکشی را ارائه می دهد، که یکی از مهمترین جنبه ها هنگام توصیف یک حوضه است.

[ 5 ] متوجه می شود که سازماندهی یک سیستم زهکشی تا حد زیادی منعکس کننده پیچیدگی توسعه و تکامل آن است و از تعاملات بین آب و هوای محلی، سنگ شناسی و تکتونیک ناشی می شود. درک این سازمان برای مدیریت زیست‌محیطی و به‌ویژه «کاربری اراضی برنامه‌ریزی‌شده، که برای آن تأثیر تغییرات انسانی در کاربری اراضی و اقلیم بر حوزه آبخیز باید پیش‌بینی شود» اهمیت دارد [ 6 ]. به دنبال مطالعات مورفومتری زهکشی توسط [ 4 ] [ 7 ] – [ 11 ]، بسیاری از مطالعات از این روش برای توصیف حوضه ها و زیرحوضه های رودخانه در مناطق مختلف جغرافیایی استفاده کرده اند.

از این نظر، تحلیل مورفومتریک را می توان ابزاری ضروری برای صلاحیت یک حوزه آبخیز در نظر گرفت. تفسیر مناسب یک شبکه زهکشی، از جمله زمین شناسی و مورفولوژی محلی، می تواند مسائل متعددی را در ارتباط با فرسایش، که عنصر اصلی فرآیندهای فیزیوگرافی و ژئومورفولوژیکی است، آشکار کند [ 2 ].

تجزیه و تحلیل مورفومتریک فرض می‌کند که داده‌های کمی می‌توانند به عنوان پارامترهایی برای صلاحیت فیزیکی حوضه و فرآیندهای رسوب‌شناسی هیدروژنی آن، مشخص‌کردن دقیق آن‌ها و آشکار کردن همگنی آن‌ها، طبق [ 12 ] عمل کنند. بنابراین، متغیرهای مربوط به طول، ارتفاع، عرض، حجم، گرادیان، چگالی و فرکانس برای ارزیابی آسیب‌پذیری از دیدگاه ژئومورفولوژی محیطی استفاده می‌شوند.

با توجه به تقاضای فعلی برای منابع آب و نگرانی فزاینده در مورد مشکلات زیست محیطی در مقیاس محلی، منطقه ای و جهانی، مطالعات مورفومتریک می تواند نقش مهمی در توصیف مداوم حوزه های آبخیز داشته باشد. بنابراین، آنها می توانند مدیریت یکپارچه را با توصیف کمی مناظر پیچیده موجود در یک حوضه زهکشی پشتیبانی کنند.

ویژگی های برجسته دارای عناصر کارتوگرافی هستند که در اندازه ها و اشکال مختلف وجود دارند. مشخص کردن اندازه‌ها و شکل‌های این ویژگی‌ها در درک پیدایش و پویایی فعلی آن‌ها مهم است، و نمایش نقشه‌کشی آن‌ها اجازه می‌دهد تا نقش‌های آن‌ها را در یک منظره ترکیب کنیم. بنابراین، نقشه برداری و طبقه بندی ژئومورفولوژیکی موضوع تحقیق و آزمایش از دهه 1960 در کشورهای مختلف به ویژه در اروپا بوده است [ 13 ].

کاربری های مختلف (روستایی، کشاورزی، صنعتی و شهری) در دشت ها یا در دامنه تپه ها عناصری از چشم انداز و مناظر حوضه هستند. آنها می توانند اثرات زیست محیطی منفی مختلفی داشته باشند، از جمله حذف پوشش گیاهی، آلودگی و گل و لای. فعالیت های انسانی در مناطق شهری به دلیل تمرکز و تنوع فعالیت های اقتصادی در چنین مکان هایی که منجر به تخریب منابع طبیعی می شود، با شدت بیشتری رخ می دهد [ 14 ].

نقشه برداری ژئومورفولوژیکی باید هم طبقه بندی و هم مقیاس را در نظر بگیرد و هدف آن مشخص کردن انواع مختلف نقش برجسته، گروه بندی آنها در طبقات مختلف باشد. به طور کلی، نقشه ها را می توان به عنوان حوزه های ریخت ساختاری، مناطق ژئومورفولوژیکی، واحدهای ژئومورفولوژیکی و انواع مدل ارائه کرد [ 15 ].

هنگام مطالعه نقش برجسته بر اساس واحدهای ژئومورفولوژیکی، انواع مدل و اشکال، باید توجه داشت که سایر عناصر سیستم ژئومورفولوژیکی ممکن است نیاز به توجه ویژه داشته باشند. به طور خاص، اطلاعات هیدروگرافی در مورد شیب زمین و زهکشی مورفومتریک، از جمله پارامترهای تشریح امدادی، مانند تراکم زهکشی، نسبت تقسیم و طول متوسط ​​کانال ها مهم است. این مجموعه از پارامترهای مورفومتریک را می توان بر اساس الگوهای مختلف نقش برجسته موجود در یک منطقه ژئومورفولوژیکی خاص در طبقات گروه بندی کرد.

تجزیه و تحلیل مورفومتریک نقش برجسته همچنین می تواند به تقسیم آن به واحدهای ژئومورفولوژیکی مختلف کمک کند [ 16 ]. یک بررسی انجام شد که در آن تجزیه و تحلیل مورفومتریک حوضه رودخانه Passa Cinco (SP) امکان شناسایی پنج واحد ژئومورفولوژیکی اصلی را فراهم کرد. روش شناسی آنها بر اساس مطالعات قبلی شیب [ 17 ] بود. [ 18 ] , تشریح افقی [ 19 ] ; [ 20 ]، تشریح عمودی، برجستگی [ 21 ]، و تراکم و عمق تشریح [ 22 ]. نتایج آنها نشان داد که تجزیه و تحلیل ریخت سنجی همچنین می تواند درک ساختار مورفولوژیکی نقش برجسته را تسهیل کند و امکان توصیف گسترده تری از اشکال، سن و پیدایش نقش برجسته را فراهم کند.

بنابراین، خصوصیات ژئومورفولوژیکی پایه ای اساسی برای مطالعات زیست محیطی است. این مطالعه با هدف تجزیه و تحلیل متغیرهای مورفومتریک در حوضه رودخانه Maranhão (DF-GO)، برزیل و نشان دادن مناسب بودن ژئومورفولوژیکی آن برای کاربردهای مختلف انسانی انجام شد.

مطالعات نقشه برداری از مطالعات نقشه برداری به شکل فردی بدون ادغام کافی عناصر مورفومتریک با پیشنهادات سیاست های عمومی برای منطقه بندی قلمرو استفاده کرده است. بنابراین در این متن پیشنهادی برای تحلیل پتانسیل اطلاعات مورفومتریک برای پیشرفت های روش شناختی در سیاست های آمایش سرزمین وجود دارد.

2. مواد و روشها

حوضه رودخانه Maranhão یک واحد مطالعه مهم است زیرا دو ایالت (Goias و Tocantins) و Distrito Federal در اواسط غربی برزیل را پوشش می دهد. علاوه بر این، یک حوضه آبریز مهم سیستم آبی Araguaia- Tocantins است ( شکل 1 ). سرچشمه این رودخانه در فلات مرکزی برزیل و شهر برازیلیا است. بخش قابل توجهی از سرآب حوضه در منطقه حفاظت از محیط زیست (APA) ایستگاه اکولوژیکی آب Cafuringa و Emandadas قرار دارد [ 23 ]. در ژانویه 2002، بخش دیگری از حوضه رودخانه Maranhão به فلات مرکزی APA (فرمان فدرال شماره 9468 در 10 ژانویه 2002) اضافه شد.

این مطالعه از داده های زهکشی و توپوگرافی از نقشه های 1:250000 برای انجام تجزیه و تحلیل مورفومتریک پایه حوضه استفاده کرد. تمام محاسبات برای شناسایی شاخص‌های مورفومتریک از توصیه‌ها و معادلات پیشنهاد شده توسط [ 2 ] [ 4 ] [ 8 ] [ 24 ] پیروی می‌کنند که به طور گسترده در ادبیات پذیرفته شده‌اند. مقادیر مورد استفاده در این کار عبارتند از: نسبت دوشاخه (Rb )، تراکم زهکشی ( Dd )، تراکم رودخانه ( Dr )، گسترش سطح مسیر ( Eps )، مساحت حوضه (A)، طول حوضه (L ) ، نسبت طول متوسط ​​بین دو سفارش بعدی (MLR) و شاخص پیچ خوردگی کانال (Is ) .

نسبت تقسیم (LR) نسبت تعداد کل کانال ها در یک ترتیب خاص و تعداد کل کانال ها به ترتیب بلافاصله بالا است. این نسبت باید ثابت باشد و هرگز نمی تواند کمتر از 2 باشد [ 25 ]. این است

شکل 1 . موقعیت حوضه رودخانه Maranhão.

با معادله زیر بیان می شود:

(1)

که در آن: N تعداد کل کانال ها در یک ترتیب خاص است. و N u+ 1 تعداد کل کانال های مرتبه بالاتر است.

چگالی زهکشی (D d ) طول کل کانالها را در یک حوضه آبریز (به کیلومتر مربع) توصیف می کند. طبق [ 2 ]، این پارامتر نشان دهنده رفتار هیدرولوژیکی تعیین شده توسط سنگ شناسی و ساختارهای زمین شناسی است که ظرفیت نفوذ و رفتار کانال های سطحی را کنترل می کند. تراکم زهکشی رابطه معکوس با تراکم رودخانه دارد. بنابراین، زمانی که کانال های بیشتری وجود داشته باشد، از گستردگی کمتری برخوردار هستند. این مقدار با معادله زیر بیان می شود:

(2)

که در آن: L t طول کل کانال ها (km) و A کل مساحت حوضه (sq/km) است.

تراکم رودخانه ( Dr) رابطه بین تعداد نهرها و مساحت یک حوضه را نشان می دهد. این پارامتر به توانایی یک حوضه برای تولید سیالات جدید مربوط می شود. این مقدار با معادله زیر بیان می شود:

(3)

جایی که:

N تعداد کل رودخانه ها یا کانال ها را نشان می دهد و A مساحت حوضه (km2 ) است.

پارامتر گسترش مسیر سطحی (E ps ) میانگین مسافت طی شده توسط یک سیل بین اینترفلو و رودخانه دائمی است. این متغیر مهم است زیرا نشان دهنده ارتباط بین توسعه هیدرولوژیکی و فیزیوگرافی یک شبکه زهکشی است. این مقدار با معادله زیر بیان می شود:

(4)

جایی که:

ps وسعت مسیر سطحی و D d چگالی زهکشی است.

مساحت حوضه (A) کل منطقه زهکشی شده توسط یک سیستم رودخانه را نشان می دهد و به طور کلی در کیلومتر مربع بیان می شود. این نسبت را می توان با استفاده از روش های مرسوم یا روش های پیچیده تر با استفاده از نرم افزارهای خاص اندازه گیری کرد.

طول کل کانال (L) از طول هر مرتبه کانال با حرف u متمایز می شود. مجموع طول هر مرتبه از کانال ها Lu است و L t نشان دهنده طول کل تمام آب ها در یک حوضه رودخانه است.

شاخص سینوسی کانال ها (I s ) طول واقعی کانال ها را با طول مستقیم بین نقاط انتهایی آنها مرتبط می کند. این پارامتر شامل تأثیر بار رسوب و تقسیمات سنگ شناسی و ساختاری است [ 26 ]. این مقدار با معادله زیر بیان می شود:

(5)

جایی که:

L طول کانال (km) است.

v فاصله برداری (km) بین نقاط انتهایی همان کانال است.

مقادیر نزدیک به 1 نشان دهنده کنترل ساختاری بالا (انرژی بالا) و مقادیر بالای 2 نشان دهنده قدرت کم است. مقادیر میانی به طور کلی اشکال انتقالی بین کانال های مستقیم و پرپیچ و خم را مشخص می کنند.

در این مطالعه، طبقات شیب را بر اساس کار [ 27 ] انتخاب کردیم، همانطور که در جدول 1 نشان داده شده است. این جدول روابط بین زاویه شیب، بیان شده در درجه (˚)، و مورفولوژی، فرسایش و فعالیت‌های انسانی احتمالی را خلاصه می‌کند و مبنایی عینی برای طبقه‌بندی امداد فراهم می‌کند.

ما یک طبقه بندی از شش سطح استفاده را به جدول کلاس اضافه کردیم [ 27 ]: زیاد، زیاد با محدودیت، متوسط، متوسط ​​با محدودیت، تا حدی محدود و محدود. این طبقه بندی میزان و نوع فعالیت های مجاز در هر طبقه را نشان می دهد.

روش ما بر اساس تحلیل فضایی لایه‌های اطلاعاتی (PI) در یک اطلاعات جغرافیایی بود

سیستم: الف) توپوگرافی، ب) ژئومورفولوژی، ج) کانال های زهکشی، د) شیب، و ه) منطقه بندی اقتصادی اکولوژیکی. داده های موجود در این لایه ها در اطلاعات برای پشتیبانی از تحلیل نهایی ارائه می شود.

3. نتایج و بحث

جدول 2 داده های مورفومتریک حوضه زهکشی را بر اساس طبقه بندی Strahler کانال های زهکشی، نسبت انشعاب کانال (Rb ) ، میانگین طول کانال ها در یک ردیف (L) و نسبت طول متوسط ​​کانال ها نشان می دهد. سلسله مراتب مختلف (MLR).

این حوضه شامل تعداد قابل توجهی از کانال های مرتبه اول و دوم است که نشان می دهد سرچشمه های زهکشی باعث تشریح شدید امداد شده اند. نسبت انشعاب کانال کمی بیشتر از 2 است که نشان‌دهنده یک پیکربندی برجسته با روند کلی تپه‌ای است.

ترسیم رابطه بین تعداد کانال ها و ترتیب سلسله مراتبی جریان هایی که حوضه را تشکیل می دهند ( شکل 2 ) نشان می دهد که قانون هورتون در مورد تعداد کانال ها قابل اجرا است. طبق این قانون، تعداد قطعات مرتبه پایین‌تر متوالی یک حوضه زهکشی معین، تمایل به تشکیل یک پیشرفت هندسی دارد. این پیشروی با یک بخش از یک مرتبه بالاتر (رتبه 9 در این حوضه) شروع می شود و سپس با یک نسبت ثابت افزایش می یابد. برای مقیاس مورد استفاده در مطالعه (1: 250000)، r² نشان دهنده همبستگی 65٪ بین تعداد کانال ها و ترتیب سلسله مراتبی است.

درک مفاهیم این نسبت انشعاب (Rb ) برای امداد و در نتیجه، استفاده انسانی از اهمیت بالایی در توصیف شکنندگی زیست‌محیطی آبراه‌های درجه پایین‌تر برخوردار است. برای مدیریت هیدروژئومورفولوژیکی، آگاهی از فرآیندهای شدید فرسایش طبیعی و انسانی در سرچشمه‌های حوضه ضروری است. این امر به ویژه در حوضه رودخانه Maranhão که شامل بیش از 690 کانال مرتبه اول است که 49.3٪ از کانال های حوضه را تشکیل می دهد بسیار مهم است.

تابلوی 1 سایر شاخص‌های اصلی را نشان می‌دهد که ورودی‌های مهمی برای ایجاد کلاس‌های مناسب بودند: تراکم زهکشی (D d )، تراکم رودخانه ( Dr )، و گسترش مسیر سطحی (E ps ). برای حوضه رودخانه Maranhão، تراکم زهکشی و تراکم رودخانه نسبتا کم است، که نشان دهنده تسکین کمتر است. بنابراین، عناصر دیگر باید در خارج از منطقه برای حوضه هیدروگرافی با این اندازه مشاهده شوند.

پارامترهای مورفومتریک کانال اصلی زهکشی می‌تواند به شناسایی حوضه رودخانه کمک کند. در این میان، شاخص سینوسی (Is ) رابطه بین طول کانال و فاصله برداری از انتهای کانال اصلی است. هنگامی که من  1.0، کانال تمایل به مستقیم است، در حالی که زمانی که من > 2.0، کانال تمایل به پرپیچ و خم شدن دارد.

مقادیر میانی I s اشکال انتقالی، منظم و نامنظم را نشان می دهد. بار رسوبی، سنگ‌شناسی، ساختارهای زمین‌شناسی و شیب کانال، همگی بر سینوسیته کانال‌ها تأثیر می‌گذارند.

شکل 2 . رابطه بین تعداد کانالها و ترتیب سلسله مراتبی.

پروفیل طولی کانال اصلی شیب آن را نشان می دهد ( شکل 3 ). پروفیل متعادل است، بدون افت شدید در شیب. به آرامی مقعر است و شیب آن در سرچشمه های زهکشی تندتر است. پروفیل به سه بخش تقسیم شد که در آن مقادیر I با افزایش فاصله از سرچشمه افزایش می یابد: یک سوم بالایی دارای I s = 1.23، یک سوم میانی دارای I s = 1.48 و یک سوم پایین دارای I s = 2.58 است. برای کل کانال، I s = 2.12 است.

نقشه ژئومورفولوژیکی حوضه رودخانه Maranhão از کار [ 28 ] که تأثیر فرآیندهای ریخت‌ساختاری را بر توزیع ویژگی‌ها در حوضه بررسی کردند، اقتباس شد. در این مطالعه، ما ویژگی‌هایی را با درجات کالبد شکافی بالا و بنابراین، تسکین بالاتر را برای مطابقت با مناطقی در نظر گرفتیم که باید در معرض استفاده محدودتر قرار گیرند.

پس از مقایسه PI ها، یک نقشه تسکین مناسب ایجاد کردیم که توزیع طبقات شیب مرتبط با نقشه ژئومورفولوژیکی و سایر اطلاعات مکانی را نشان می دهد ( شکل 4 ). ما داده‌ها را بررسی کردیم تا بررسی کنیم که فعالیت‌های انسانی در حال حاضر با توجه به این کلاس‌ها کجا رخ می‌دهند ( جدول 3 ). ما از نقشه‌های بقایای پوشش گیاهی Cerrado استفاده کردیم که شامل داده‌های مکانی در مورد استفاده‌های انسانی حوضه (کشاورزی، کشت و مرتع شهری) بود.

استفاده انسان زایی مربوط به 25.67 درصد از مساحت حوضه است و در بین طبقات مناسب توزیع شده است که نشان دهنده درجه بالایی از کنترل بر روی نقش برجسته است ( شکل 5 ). در مجموع، 70 درصد از استفاده انسان‌زایی در کلاس‌های 2 و 3 متمرکز شده است. واضح است که مشکلات ناشی از مناطق پرنقشه بر استفاده تأثیر می‌گذارد زیرا کمتر از 10 درصد استفاده انسان‌زایی در مناطق طبقه‌بندی شده با محدودیت‌ها رخ می‌دهد.

شکل 3 . نمایه طولی کانال اصلی.

شکل 4 . نقشه مناسب بودن حوضه رودخانه Maranhão برای استفاده در انسان.

شکل 5 . درصد انسان زایی فعلی توسط کلاس مناسب بودن پیشنهادی.

کلاس‌های پیشنهادی در این مطالعه با کلاس‌های مناسبت منطقه‌بندی اکولوژیکی اقتصادی (ZEE) ایالت گویاس و ناحیه فدرال ( جدول 4 ) مقایسه شد. هدف ما بررسی امکان گنجاندن شاخص‌های مورفومتریک در مطالعات امکان‌سنجی، اقتصادی و اکولوژیکی بود.

استفاده انسانی در مقابل، بر اساس پارامترهای مورفومتریک، این درصد حداکثر 40% (13.1% + 26.9%) است. علاوه بر این، ZEE نشان می دهد که 21٪ از منطقه باید محدود شده در نظر گرفته شود، در حالی که رویکرد مورفومتریک شامل سه سطح فعالیت محدود است که 22.6٪ از منطقه را تحت تاثیر قرار می دهد.

نتیجه می گیریم که استفاده از تجزیه و تحلیل مورفومتریک حوضه برای تعیین مناسب بودن مناطق برای استفاده انسانی نشان دهنده بهبودی نسبت به روش های قبلی است زیرا منجر به سطح بالاتری از جزئیات می شود. علاوه بر این، برخی ناسازگاری ها را در نتایج ZEE برجسته می کند.

4. نتیجه گیری

این مطالعه به دنبال استفاده از تجزیه و تحلیل فضایی برای تعیین مناسب بودن زمین در یک حوزه آبخیز برای استفاده انسانی است. تحلیل فضایی پارامترهای مورفومتریک یک حوضه می‌تواند از تحلیل کیفی پشتیبانی کند و این روش می‌تواند در فرآیند پهنه‌بندی گنجانده شود. ما پیشنهاد می کنیم که این رویکرد کمی در زمینه تعیین یارانه برای توسعه سرزمینی و رویه های مدیریت زیست محیطی ضروری است.

این سهم معیارهای مورفومتریک استخراج شده در مقیاس 1:250000 را به ویژه در مواردی که با ویژگی‌های ژئومورفولوژیکی برای یک پیکربندی منطقه‌ای پیشنهادی جدید از طبقه بیان شده برای کاربری‌های زمین با توجه به درجه تأثیری که می‌توانند ایجاد کنند، بیان می‌کند.

این متن مطمئناً نقطه عطفی برای مطالعات آینده در همان حوضه در مقیاس های دقیق تر است، که ممکن است به برنامه ریزی پایدار برای استفاده های انسانی کمک کند.

منابع

[ 1 ] Cassetti, V. (1991) Introducao à Geomorfologia. Contexto، سائوپائولو. (به پرتغالی)
[ 2 ] کریستوفولتی، A. (1980) ژئومورفولوژی. ویرایش دوم، بلوچر، سائوپائولو.
[ 3 ] Lima, WP (1996) Introducao ao manejo de bacias hidrográficas. IPEF، سائوپائولو (به پرتغالی)
[ 4 ] Strahler، AN (1964) ژئومورفولوژی کمی حوضه های زهکشی و شبکه های کانال. در: Chow, VT, Ed., Handbook of Applied Hydrology, McGraw-Hill, New York, Section 4-11.
[ 5 ] Schumm، SA (1956) تکامل سیستم‌های زهکشی و شیب‌ها در Badlands در پرث آمبوی، نیوجرسی. انجمن زمین شناسی آمریکا، 67، 597-646.
https://dx.doi.org/10.1130/0016-7606(1956)67[597:EODSAS]2.0.CO;2
[ 6 ] کریستوفولتی، A. (1978) Morfologia de bacias de drenagem. نه ژئومورفول، 18، 130-132. (به پرتغالی)
[ 7 ] هورتون، RE (1932) ویژگی های حوضه زهکشی. معاملات: اتحادیه ژئوفیزیک آمریکا، 13، 348-352.
https://dx.doi.org/10.1029/tr013i001p00350
[ 8 ] هورتون، RE (1945) توسعه فرسایشی نهرها و حوضه های زهکشی آنها. رویکرد هیدروفیزیکی به مورفولوژی کمی. بولتن انجمن زمین شناسی آمریکا، 56، 275-370.
https://dx.doi.org/10.1130/0016-7606(1945)56[275:EDOSAT]2.0.CO;2
[ 9 ] Leopold, LB and Maddock, T. (1953) هندسه هیدرولیک کانال های جریان و برخی مفاهیم فیزیوگرافی. مقاله حرفه ای USGS شماره 252، 1-57.
[ 10 ] Strahler, AN (1957) تجزیه و تحلیل کمی ژئومورفولوژی حوزه آبخیز. معاملات: اتحادیه ژئوفیزیک آمریکا، 38، 913-920.
https://dx.doi.org/10.1029/tr038i006p00913
[ 11 ] Krishnamurthy, J., Srinivas, G., Jayaram, V. and Chandrasekhar, MG (1996) تأثیر نوع سنگ و ساختار در توسعه شبکه های زهکشی در زمین های سنگ سخت معمولی. ITCJ, 3, 252-259.
[ 12 ] لانا، CE و کاسترو، PTA (2006) پاسخ‌دهی به ژئولوژیک ناهمگن در هیدروگرافیک‌های هیدروگرافیک: Uma Comparacao entre Bacias do alto rio das Velhas e Jequitiá-MG. در: Goiania, Ed., Simpósio Nacional de Geomorfologia, Vol. 6، سی دی رام. (به پرتغالی)
[ 13 ] Ross, JLS (2000) Geomorfologia: Ambiente e Planejamento. نسخه پنجم، Contexto، سائوپائولو. (به پرتغالی)
[ 14 ] Mendonca, JKS, Mendes, MR, Alves, IS, Guerra, AJT and Feitosa, AC (2002) Mapeamento e Monitoramento dos Processo Erosivos no Município de Sao Luís/MA. Simpósio Nacional de Geomorfologia 9، CD-ROM. (به پرتغالی)
[ 15 ] Nunes, B., De, A., Ribeiro, MI, De, C., de Almeida, VJ and Natali Filho, T. (1994) Manual Técnico de geomorfologia. IBGE، ریودوژانیرو (به پرتغالی)
[ 16 ] Lupinacci, CM, Mendes, IA and Sanchez, MC (1999) Análise morfométrica do relevo: O caso da alta bacia do rio Passa Cinco (SP). Simpósio Brasileiro de Geografia Física Aplicada، 7، 141-143. (به پرتغالی)
[ 17 ] De Biasi, M. (1970) Cartas de declividade: Confeccao e utilizacao. ژئومورفولوژی، 21، 8-12. (به پرتغالی)
[ 18 ] Sanchez, MC (1993) A propósito das cartas declividade. Simpósio Brasileiro de Geografia Física Aplicada، 5، 311-314. (به پرتغالی)
[ 19 ] Spiridonov، AI (1981) Princípios de la metodologia de las investigaciones de campo y el mapeo geomorfológico. هابانا. Dissertacao (Mestrado em Geografia)، Faculdad de Geografia، Universidad de la Habana. (به اسپانیایی)
[ 20 ] مائورو، کالیفرنیا (1991) مشارکت محیطی در Cosmópolis-SP. Encuentro de Geógrafos de América Latina، 4، 391-419. (به پرتغالی)
[ 21 ] مندس، IA (1993) دینامیکا erosiva do escoamento pluvial na bacia do córrego. تسه لافون، آراکاتوبا-SP. 264 f (Doutorado em Geografia Física)—FFCHL، دانشگاه سائوپائولو، سائوپائولو. (به پرتغالی)
[ 22 ] Hubp، JIL (1988) Elementos de Geomorfologia Aplicada: Métodos Cartográficos. Instituto de Geografia، مکزیک (به اسپانیایی)
[ 23 ] Sematec (1993) Mapa Ambiental do Distrito Federal. Secretaria de Meio Ambiente، Ciência Tecnologia-Sematec. Caesb e Codeplan، برازیلیا. (به پرتغالی)
[ 24 ] Christofoletti، A. (1969) تجزیه و تحلیل morfométrica de bacias hidrográficas. نه ژئومورفول، 18، 35-64. (به پرتغالی)
[ 25 ] Cherem، LF (2008) Morfométrica da bacia do Alto Rio das Velhas-MG. (Dissertacao) Mestrado em Modelagem de Sistemas Ambientais. Instituto de Geociências. Universidade Federal de Minas Gerais، IGC/UFMG، Belo Horizonte. (به پرتغالی)
[ 26 ] آلوز، JMP و کاسترو، PTA (2003) Influencia das feicoes geológicas na morfologia da bacia do rio do tanque (MG) هیچ مطالعه ای در پارامترهای مورفومتریکوس و تجزیه و تحلیل پادروهای خطی وجود ندارد. Revista Brasileira de Geociencias, 33, 117-124. (به پرتغالی)
[ 27 ] Granell-Perez, MC (2001) Trabalhando geografia com as cartas topográficas. یونی جوئی، ایجوئی. (به پرتغالی)
[ 28 ] Latrubesse, EM, Carvalho, TM, Stevaux, JC, Moreira, OLM and Rodrigues, PA (2005) Geomorfológico de Goiás e distrito. در: Simpósio de Geologia do Centro-Oeste، 9، 2005، Goiania، Anais، Gioania: UFG. (به پرتغالی)

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید