یادگیری از غیر رسمی استفاده از ابزارهای GIS برای تحلیل ساختار سیستم‌های شهری خودکار در «چشم‌انداز هوشمند»

1
Dipartimento di Ingegneria Civile, Edile e Ambientale, Università di Napoli Federico II, Via Claudio, 21, 80125 Naples, Italy
2
Dipartimento di Ingegneria Elettrica e delle Tecnologie dell’Informazione, Università di Napoli Federico II, Via Claudio, 21, 80125 Naples, Italy
3
IKNOS-LAB—Intelligent and Knowledge Systems—LUPT, Università di Napoli Federico II, Via Toledo, 402, 80134 Naples, Italy
4
دانشکده معماری، دانشگاه چینی هنگ کنگ (CUHK)، ساختمان معماری لی شاو کی، شا تین، هنگ کنگ
*
نویسنده ای که مسئول است باید ذکر شود.
ISPRS Int. J. Geo-Inf. 2021 ، 10 (4)، 202; https://doi.org/10.3390/ijgi10040202
دریافت: 27 ژانویه 2021/بازبینی شده: 18 مارس 2021/پذیرش: 22 مارس 2021/تاریخ انتشار: 25 مارس 2021

 

چکیده

:

این مقاله پیوند بین دیدگاه فعلی “شهر هوشمند” و مفهوم اتوپوئیس شهری را که به عنوان سیستم های شهری خودسازمان یافته/مدیریت شده درک می شود، بررسی می کند. به دنبال این است که نشان دهد چگونه استفاده از تجزیه و تحلیل GIS، به کار رفته در مطالعه سکونتگاه‌های غیررسمی، می‌تواند اطلاعات مفیدی برای درک پارادایم شهر هوشمند ارائه دهد. این مقاله این ایده کلیدی را استدلال می کند که یک شهر هوشمند نباید تنها به عنوان یک محیط شهری با فناوری بالا دیده شود زیرا انتقال به هوشمندی به تغییرات عمده در ساختار درونی آن نیاز دارد. این مطالعه با استفاده از ترکیبی از روش‌های تحلیل کمی و کیفی GIS، مورد BaSECo Compound، یکی از متراکم‌ترین سکونتگاه‌های غیررسمی در مترو مانیل (فیلیپین) را بررسی می‌کند. با هدف ایجاد یک تحلیل مورفولوژیکی جامع از این منطقه شهری پویا و همچنین کمک به تئوری پیکربندی شهر هوشمند. نتایج نشان می‌دهد که تحلیل سیستم‌های شهری خودکار می‌تواند درک ما را از چگونگی تکامل ساختار شهر برای تطبیق با نیازهای شهروندان و ایجاد جوامع انعطاف‌پذیرتر و فراگیرتر گسترش دهد.

 

1. مقدمه

آیا درک مکانیسم‌های اتوپوزیس شهری می‌تواند به بازتعریف مفهوم شهر هوشمند کمک کند؟ سکونتگاه‌های غیررسمی، سیستم‌های شهری خودسازمان‌یافته منحصربه‌فردی هستند که می‌توانند چشم‌اندازی جایگزین برای این سؤال ارائه دهند. آنها را می توان آزمایشگاه های زنده ای دانست که نیازها و نیازهای جامعه را می توان آسان تر و واضح تر بیان کرد. با مطالعه ترکیب BaSECo، این مقاله قصد دارد به بحث جاری در مورد شهر هوشمند کمک کند و ویژگی‌های کلیدی سیستم‌های شهری خودکار را از نظر شاخص‌های مرکزیت پیکربندی در محیط GIS توصیف کند.
به گفته آلبینو، براردی و دانجلیکو [ 1 ]، نمی توان یک تعریف جامع و یکسان از «شهر هوشمند» ارائه کرد. با این حال، در دهه گذشته، سه جهت اصلی تحقیقاتی را می توان شناسایی کرد [ 2 ]. اولین گروه از تحقیقات، شهر هوشمند را با تمرکز بر جنبه هایی مانند حکمرانی [ 3 ]، سیاست های شهری [ 4 ]، برنامه ریزی شهری [ 5 ] و پایداری [ 6 ] ترسیم می کند. گروه دوم بر جنبه های سازنده و مجموعه وسایلی مانند اینترنت اشیا و تعاملات آنها متمرکز است. رویکردهای خاص، که از فناوری حسگر [ 7 ، 8 ] تا شبکه های حسگر [7] را شامل می شود. 9 ] را شامل می شود]، با هدف درک چگونگی تعامل انسان با این دستگاه ها و سیستم های تکنولوژیکی [ 10 ]. رویکرد سوم مبتنی بر توسعه مدل‌های سازمانی اجزا و عملیات است و به طور کلی به مدل‌هایی برای لایه‌ها اشاره دارد [ 10 ، 11 ، 12 ]. علاوه بر این، نمونه‌هایی از مدل‌های مفهومی وجود دارد که روش‌هایی را برای مطالعه عناصر اجتماعی- فضایی شهر از طریق سیستم‌هایی توسعه داده‌اند که رویدادهایی را که به عنوان تغییرات در وضعیت یک سیستم فناوری اطلاعات در نظر گرفته شده است جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل می‌کنند [ 13 ].
در تمام این مطالعات و مدل‌ها، شهر هوشمند تقریباً منحصراً در ماهیت «فناوری» یا «اجتماعی-فناوری» آن درک می‌شود، با این حال، تنها چند مطالعه به طور جامع مؤلفه‌های فضایی آن را تحلیل کرده‌اند که همانطور که نشان داده شد، تأثیر قابل‌توجهی بر محیط شهری. به طور خلاصه، توسعه یک اتحاد کافی بین انسان و فناوری که کیفیت های ذاتی انعطاف پذیری را تضمین می کند و تغییر پارادایم در مفهوم شهر را توجیه می کند، به نظر می رسد برای تحقیقات علمی تعیین کننده باشد.
مدل خودسازمان‌دهی مشاهده شده در سکونتگاه‌های غیررسمی به طور مستقیم بر پویایی فضایی و اجتماعی آنها تأثیر می‌گذارد و به ایجاد فضایی سازگار و انعطاف‌پذیر کمک می‌کند که انعطاف‌پذیرتر از شهر به اصطلاح رسمی است. جوامع غیررسمی بر اساس نیازهای ساکنان الگوبرداری می شوند و می توان استدلال کرد که سازگاری و انعطاف پذیری آنها عناصر کلیدی برای توسعه یک محیط شهری هوشمند است.
خودسازماندهی فضا بستگی به این دارد که چگونه ساختار شهری و اجزای فضایی آن در طول زمان ایجاد شده، دگرگون شده و از نظر عملکردی سازماندهی مجدد شود. به این معنا، یک منطقه شهری را می توان به عنوان “خودساز” تعریف کرد که متابولیسم آن به شدت با نیازها و نیازهای شهروندان مرتبط باشد [ 14 ].
با این حال، شهر اتوپوئیتیک هنوز مفهومی است که باید با جزئیات بیشتری تحلیل شود. در واقع، در شهری مبتنی بر اصول اتوپوئیتیک، تعریف اینکه چه نوع اشکال و سیستم‌های شهری شهر را در برابر تغییرات سریع انعطاف‌پذیرتر می‌کند، می‌تواند چالش برانگیز باشد. یا اینکه کدام چیدمان فضایی برای تطبیق نیروهای مختلف شکل دهنده شهر کارآمدتر است. یا اینکه کدام نوع خدمات و فعالیت های شهری برای پاسخگویی به نیازهای متغیر جامعه مناسب تر است.
در این راستا، ادبیات علمی جرقه های متعددی را ارائه می دهد که گاهی به عوامل فردی در توده شهری [ 15 ] و همچنین به سیستم روابط بین عناصر فضایی که پدیده های شهری را تعیین می کنند اشاره می کند [ 16 ]. مطالعه سکونتگاه‌های شهری با «ویژگی‌های خودکار» می‌تواند به دستیابی به دانش عمیق‌تر از مکانیسم آنها کمک کند و به حمایت از انتقال از شهر معاصر به شهر (هوشمند) آینده کمک کند.
به این معنا، جوامع غیررسمی، که طبق تعریف UN-Habitat [ 17 ] مناطق مسکونی بدون مدیریت رسمی هستند و ساکنان آن در شرایط نامطمئن زندگی می کنند، پویایی های مولد و تکاملی را ارائه می دهند که می تواند ویژگی های شهر خودساز را روشن کند.
سکونتگاه‌های غیررسمی به‌طور غیرقانونی در مناطق خطرناک یا حاشیه شهر ساخته می‌شوند و عموماً فاقد زیرساخت‌های اولیه (فاضلاب، جاده‌ها، مناطق سبز و امکانات عمومی) هستند. امروزه، حدود 25 درصد از جمعیت جهان در زمینه‌های مشابه [ 18 ] زندگی می‌کنند که عمدتاً در محروم‌ترین مناطق جهان از نظر اقتصادی، مانند آفریقا، و در آسیا و آمریکای لاتین هستند. با این حال، تحقیقات اخیر نشان داده است که نمونه هایی از سکونتگاه های غیررسمی نیز با ویژگی های خاص خود در کشورهای غربی وجود دارد [ 19 ].
به گفته کوتینی و همکاران. [ 20 ]، جامعه غیررسمی، که بر جوامع غیررسمی حکومت می کند، از یک سطح فیزیکی و اجتماعی تشکیل شده است. توسعه سکونتگاه‌های غیررسمی به تعامل بین این دو سطح بستگی دارد و با تحلیل رابطه آنها از دیدگاه پیکربندی [ 21 ، 22 ]، مطالعات اخیر نشان داده‌اند که می‌توان پویایی‌های شهری خودکار را در تکامل آن‌ها مشاهده کرد. ساختار شهری توپو هندسی [ 19 ، 23 ].
به طور خاص، فضاهای بین (مناطق باز مشترک که در آن بیشتر فعالیت های اجتماعی جامعه انجام می شود) عناصر کلیدی برای مطالعه آثار تغییرات مستمر و خود به خودی است که در سکونتگاه های غیررسمی رخ می دهد [ 24 ]. تجزیه و تحلیل آنها، از نظر شاخص‌های مرکزیت پیکربندی، نشان می‌دهد که این فضاها سکونتگاه‌های غیررسمی را با انعطاف‌پذیری بالا و سازگاری و انعطاف‌پذیری قابل‌توجه ارائه می‌کنند که همچنین در تعریف آنها به عنوان “شهرهای نزدیک” کمک می‌کند [ 20 ].
بر اساس این ملاحظات، مطالعه سکونتگاه‌های غیررسمی می‌تواند چارچوبی جایگزین برای تدوین سیاست‌های شهری از منظر خودکار و همچنین ارائه یک انتقال آسان‌تر به سمت یک مفهوم جدید از شهر هوشمند ارائه دهد. در سال‌های اخیر، مطالعات متعددی تصدیق کرده‌اند که چگونه شهرنشینی پایدار یکی از محرک‌های مهم تحول‌آفرین قرن بیست و یکم خواهد بود، و هدف این مطالعه نیز کمک به افزایش استانداردهای زندگی در محله‌های فقیرنشین و جوامع غیررسمی و در نهایت ایجاد یک محیط شهری فراگیرتر است.
ساختار مقاله به شرح زیر سازماندهی شده است: در بخش 2 ، کار ما در زمینه نظری مربوطه قرار می گیرد. بخش 3 آگاهی از روش تحقیق را ارائه می دهد. بخش 4 یک مطالعه موردی و یافته های مرتبط را ارائه می دهد. در نهایت، بخش 5 نتایج را مورد بحث قرار می دهد و نتایج کار را ارائه می کند.

2. زمینه های نظری

این بخش مقدمات نظری مطالعه را ارائه می دهد و دیدگاهی جامع از ادبیات مربوطه در حوزه تحقیق ما ارائه می دهد. این بخش به سه بخش فرعی تقسیم می شود.

2.1. شهرهای هوشمند

اولین مفهوم “شهر هوشمند” در دهه 90 تحت “جنبش رشد هوشمند” [ 25 ] توسعه یافت و در طول 30 سال گذشته، تفسیر آن باعث ایجاد تعاریف متعدد و در برخی موارد متناقض شده است [ 26 ]. ].
با توجه به داینو (2017)، سه جهت/سوال اصلی تحقیقاتی با هدف کمک به تعریف فعلی شهرهای هوشمند، به 1) آنچه که ما می توانیم با یک شهر هوشمند انجام دهیم اشاره می کنند. 2) عناصر تشکیل دهنده یک شهر هوشمند. 3) چگونه می توان مدل های سازمانی برای شهر هوشمند ساخت.
این دسته ها را می توان به دو خانواده بزرگ حوزه های “سخت” و “نرم” تقسیم کرد [ 25 ]. گروه اول شامل تمام جنبه های فنی شهر هوشمند از جمله حمل و نقل، حاکمیت، تحرک، ایمنی و سلامت است. در مقابل، گروه دوم شامل سایر جنبه های مربوط به آموزش، فرهنگ، شمول اجتماعی، رفاه و سیاست های اقتصادی است. به طور کلی، این دو گروه این ایده را منتقل می‌کنند که عملکرد در چشم‌انداز شهر هوشمند به معنای عمل در حوزه‌های ملموس (زیرساخت‌ها، سیستم‌های توزیع منابع) و حوزه‌های نامشهود (اساساً سرمایه انسانی در انحرافات متعدد آن است).
اصطلاح “هوشمندی” به طور کلی به عنوان ویژگی ای تلقی می شود که مجموعه ای از ویژگی های ملموس و ناملموس را به محیط شهری معاصر اضافه می کند. با این حال، این رویکرد می تواند توسعه یک مفهوم جدید و ریشه ای از شهر هوشمند را محدود کند.
در چهل سال گذشته، معماری، طراحی شهری و به طور کلی علوم شناخت محیطی این ایده را توسعه داده اند که بعد کالبدی شهر به عنوان عنصری انعطاف پذیر و قابل تغییر درک می شود که بیانگر مستقیم فرهنگ محلی است. آن را زندگی می‌کند، آن را تولید می‌کند و باعث تکامل آن می‌شود [ 27 ، 28 ، 29 ].
در چارچوب «تحلیل پیکربندی»، شهر مجموعه‌ای از دیدگاه‌های پویا را در بر می‌گیرد که جامعه قادر به بیان آن‌ها است. مکانیسمی که توسط آن این یکپارچگی صورت می گیرد ریشه در این ایده دارد که فضای فیزیکی بیانگر سیستمی از روابط است که با ایجاد الگوهای حرکتی، جذابیت و به طور کلی مرکزیت، امکان تعامل مستقیم فیزیکی، اجتماعی و مسائل اقتصادی [ 21 ، 22 ، 30 ].
محیط شهری دارای ویژگی های یک عنصر زنده است و سیر تحول و تغییرات تدریجی آن باید در کوتاه مدت و بلندمدت مورد تحلیل قرار گیرد. درک مکانیسم آن می‌تواند از ایده‌های انعطاف‌پذیری و انعطاف‌پذیری که به نظر می‌رسد مخرج مشترک شهر هوشمند هستند، پشتیبانی کند. از این نظر، پژوهش پیکربندی به عنوان یک چارچوب نظری می‌تواند این دگرگونی‌ها و علل زیربنایی آنها را به‌ویژه در نوسازی سکونتگاه‌های شهری به سمت تحقق شهر هوشمند روشن کند.
اگر چه رویکردی که در این مقاله به آن اشاره شد، ارائه یک «جایگزین» برای چشم‌انداز فناوری شهر هوشمند نیست، اما یک چشم‌انداز تکمیلی برای توسعه یک «محیط فیزیکی و اجتماعی شهری هوشمند» است که پیگیری آن ضروری است. استفاده کارآمد و بهینه از منابع الکترونیکی شهر دیجیتال و همچنین برای حمایت از فرآیندهای تعامل اجتماعی و ادغام بین انسان ها و دستگاه های تکنولوژیکی [ 26 ].
در این چشم انداز، می توان مفهوم شهر هوشمند را غنی کرد که بتواند از این ایده حمایت کند که نه تنها نحوه استفاده از محیط شهری باید «هوشمند» باشد، بلکه همه آن تصمیم گیری ها، سیاست های شهری و فرآیندهای توسعه را نیز باید در نظر گرفت. [ 31 ، 32 ]، که ریشه در تعریف روشنی از چیستی شهر دارد و از [ 33 ] تشکیل شده است.
یک فرآیند زمانی هوشمند است که تصمیمات بر اساس داده‌های جمع‌آوری‌شده به روش‌های مشترک و به‌اندازه کافی هماهنگ باشد (به عنوان مثال [ 34 ، 35 ، 36 ]) و از این نظر، توسعه یک محیط دیجیتالی با تکنولوژی بالا زمانی که انتظارات جامعه تفسیر شود، اساسی است. با روش شناسی علمی مبتنی بر ایده ای فراگیر از جامعه شهری و مشارکت اجتماعی [ 37 ، 38 ].
علاوه بر این، بسیار مهم است که یک مرجع غیرگفتمانی از اهدافی که باید در یک فرآیند هوشمند به دست آیند وجود داشته باشد و ذینفعان متعددی در آن دخیل باشند [ 39 ]. شهر هوشمند در واقع باید ابتدا به عنوان یک پدیده اجتماعی و اقتصادی [ 40 ]، بیش از یک هدف حرفه ای، صنعتی و/یا دانشگاهی [ 41 ] تعبیر شود.

2.2. اتوپوزیس شهری و سکونتگاه های غیررسمی

مفهوم اتوپوئیزیس در دهه 80 برای تعریف خودسازی و خودسازماندهی موجودات زنده تصور شد (ماتورانا و وارلا، 1980). به گفته مارگولیس و ساگان [ 42 ] (ص. 56)، برای زنده بودن، «یک موجود ابتدا باید خودساز باشد – یعنی باید فعالانه خود را در برابر شیطنت های دنیا حفظ کند». بر اساس این دیدگاه، یک ارگانیسم به طور مداوم اجزای خود را مبادله می کند، بدون اینکه هویت خود را از دست بدهد، جایگزین مواد شیمیایی تشکیل دهنده آن می شود.
با گذشت سالها، مفهوم اتوپوئزیس به طور فزاینده ای معنای خودمختاری در سیستم های پیچیده [ 43 ] را به خود گرفته است و به تدریج از حوزه های زیست شناسی و شیمی به سمت تعمیم در حوزه های متعدد، مانند حوزه های اجتماعی [ 44 ] و حوزه های شهری حرکت کرده است. (مثلا [ 45 ]).
در مورد شهر، مفهوم اتوپوزیس ریشه در نحوه ایجاد، دگرگونی و پیکربندی دائمی فضای شهری دارد [ 14 ]. در این زمینه، شهر یک سیستم پیچیده در نظر گرفته می‌شود [ 46 ]، که در آن می‌توان پدیده‌های متعددی را با توجه به رویکردهای مبتنی بر عامل یا با استفاده از خودکار مدل‌سازی کرد.
سیستم‌های پیچیده با اجرای متنی پویایی‌های مختلف مشخص می‌شوند و طبق نظر کلیر [ 47 ] (ص 138)، از نظر خود سازمان‌دهی، پیچیدگی آن‌ها یک واقعیت است و «باید متناسب با مقدار اطلاعات مورد نیاز برای حل هر یک باشد. عدم قطعیت مرتبط با سیستم درگیر». علاوه بر این، این سیستم ها را می توان به عنوان خود ارجاع دهنده تعریف کرد، زیرا ساختار خود را به روش های مستقل تعیین می کنند. [ 48 ]. با این حال، پریگوژین و استنگرز [ 49 ] استدلال کردند که همان سیستم‌های پیچیده تمایل دارند نیروهای مخربی را آشکار کنند که سیستم را ناپایدار می‌کند و در نتیجه، امکان تکامل آن را در جستجوی مداوم برای پیکربندی‌های متعادل فراهم می‌کند.
پویایی فوق الذکر را می توان در شهرها نیز یافت (به عنوان مثال [ 50 ]). در اصل، شهر طبیعتاً محیطی است که تحت سلطه نیروهای متضاد خودسازگار است. برخورد آنها تعیین می کند که چگونه فضا و جامعه چگونه ایجاد می شوند، تکامل می یابند و احتمالاً به سیستم های کاملاً متفاوت تبدیل می شوند. با این حال، این پویایی با نیروهای رسمی/از بالا به پایین مانند فرآیندهای حکمرانی شهری و برنامه ریزی که خارج از سیستم هستند، در مقابل هم قرار می گیرد (به عنوان مثال [ 51 ]).
همانطور که توسط آکیلوئه، لکوویچ و سانچز [ 52 ] نشان داده شده است، موارد کمی وجود دارد که نیروهای اتوپوئیتیک توانسته اند خود را در تمام پتانسیل خود نشان دهند. در این زمینه، سکونتگاه‌های غیررسمی پدیده‌ای جالب توجه هستند، زیرا رشد و سازماندهی خود به خودی آن‌ها متاثر از نیروهای خارجی نیست که به سیاست‌گذاری و فعالیت‌های برنامه‌ریزی و طراحی شهری نسبت داده می‌شود.
فقدان فرآیندهای رسمی و مقررات برنامه ریزی همچنین به این واقعیت بستگی دارد که بیشتر این مناطق کم درآمد که زاغه ها، کلبه های فاولا و بیدونویل نیز نامیده می شوند، غیرقانونی هستند و همانطور که قبلاً توضیح داده شد، اغلب به مناطق حاشیه ای و به شدت آلوده منتقل می شوند. 17 ]. علاوه بر این، فقدان زیرساخت ها و خدمات اولیه [ 53 ، 54 ، 55 ] شرایط زندگی چالش برانگیزی را برای ساکنان خود تعیین می کند که در معرض خطرات مختلف قرار دارند و نرخ مرگ و میر – به ویژه در میان کودکان – بسیار بیشتر از سکونتگاه های رسمی است [ 56 ، 57 ] .
اگرچه اغلب این سکونتگاه ها اغلب با ویژگی های منفی و شرایط زندگی متزلزل همراه هستند [ 58 ]، تحقیقات اخیر نشان داده است که این محیط های شهری شدید منعکس کننده نیازها و الزامات جوامع پویا آنها هستند [ 20 ]. جست‌وجوی راه‌حل‌هایی برای مسائل شهری و اجتماعی ناشی از سکونتگاه‌های غیررسمی یکی از چالش‌های اصلی در برنامه‌ریزی شهری معاصر است و مطالعه جامع سازوکار آن‌ها از جمله اصل خودسازمان‌دهی، خودسازمان‌دهی و خودمختاری می‌تواند این ایده را ترویج کند. جامعه تاب آورتر
در این راستا، تدوین رویکردهای جایگزین برای مطالعه شهر غیررسمی، تکمیل کننده روش‌های سنتی‌تر ریخت‌شناسی و گونه‌شناسی ضروری است. در این زمینه، تحلیل پیکربندی فضای شهری در حال افزایش است، همانطور که با علاقه فزاینده به تحقیقات علمی، به ویژه در حوزه تحلیل و تعریف طرح‌های بازآفرینی شهری برای سکونتگاه‌های غیررسمی نشان داده می‌شود [ 19 ، 59 ، 60 ].

2.3. رویکرد پیکربندی به محیط شهری و غیررسمی

تجزیه و تحلیل پیکربندی شهر بر این فرض استوار است که سکونتگاه های انسانی را می توان به عنوان سیستم های پیچیده مدل کرد و به خوبی توسط شبکه ها بیان کرد. در این معنا، ما تحلیل پیکربندی شبکه‌های شهری را به عنوان علمی تعریف می‌کنیم که به سیستم روابط موجود بین گره‌ها و قوس‌های معرف فضاهای شهری می‌پردازد. در نتیجه، این رویکرد مبتنی بر توپولوژی بیان شده توسط فضاهای شهر، با این ایده است که بین فرم های شهری و پدیده های شهری رابطه تنگاتنگی وجود دارد. به گفته مایکل باتی [ 61] (ص. 770)، «از آنجا که علم شبکه اساساً در فضای اقلیدسی ریشه ندارد، بلکه به همان اندازه با توپولوژی‌هایی مانند شبکه‌های اجتماعی سروکار دارد، این روش‌هایی را پیشنهاد می‌کند که از طریق آن رویکرد فیزیکی دیرینه ما به شهرها می‌تواند به طور پیوسته با اقتصادی و اجتماعی شهری مرتبط شود. کارکردهایی که فقط به صورت اریب خود را در شرایط جغرافیایی یا فیزیکی نشان می دهند.
نتیجه، دیدی از شهر نه به عنوان همپوشانی سطوح ناهمگون (فضای فیزیکی، پدیده های اجتماعی، پدیده های ناملموس) بلکه به عنوان یک کل است [ 16 ] که پویایی کلی آن یک پدیده فرهنگی محلی است [ 62 ].
این موقعیت هستی‌شناختی توسط شواهد کمی پشتیبانی می‌شود، که از اواخر دهه 70، امکان توسعه نظریه‌های فضایی-اجتماعی [ 29 ] ارائه شده با تکنیک‌های عملیاتی و مبتنی بر رویکرد کمی و غیرگفتمانی [ 22 ] را فراهم کرده است.
یکی از رویکردهای مورد بحث و انتقاد در این زمینه به عنوان « نحو فضا» [ 63 ] شناخته می‌شود که کار اصلی آن ویژگی‌های اصلی و محدودیت‌های معرفت‌شناختی رویکرد پیکربندی را مشخص می‌کند [ 64 ]. در طول دهه‌های گذشته، رویکردهای متعدد دیگری بر اساس نحو فضایی توسعه یافته‌اند (به عنوان مثال [ 65 ، 66 ])، که امکان تکامل کلی حوزه انضباطی تحلیل پیکربندی را فراهم می‌کند و امکان توسعه رویکردهای عرضی را فراهم می‌کند که به تحولات آینده می‌پردازند ([ 67 ]). ، 68 ]، در میان دیگران).
در دیدگاه نحوی فضا، پیکربندی به عنوان مجموعه ای از روابط موجود همزمان یک شبکه شهری تعریف می شود و به نحوه ارتباط فرم های ساخته شده با یکدیگر مربوط می شود. بر اساس این مقدمات، هسته تحلیلی نحو فضا، مرکزیت نقطه شبکه است، همانطور که از جامعه شناسی ساختاری مشتق شده است [ 69 ، 70 ]. به گفته بیل هیلیر، مفهوم مرکزیت نزدیکی [ 71 ] «بقدری اساسی است که احتمالاً به خودی خود کلید بیشتر جنبه‌های سازمان فضایی انسان است» [ 22 ] (ص. 23)، و در تکنیک‌های نحو فضایی توسعه یافته است. تحت مفهوم کلی «شاخص ادغام» [ 21]. بسیاری دیگر از شاخص های مرکزیت در دهه های گذشته در حال توسعه بوده اند [72 ].
در طی چند سال گذشته، تحلیل پیکربندی برای تحلیل موارد متعدد شهری (به عنوان مثال [ 16 ، 63 ، 68 ، 73 ]) و معماری [ 74 ، 75 ] مورد استفاده قرار گرفته است، و دانش عمیق‌تری در مورد پدیده‌های مختلف و با ارجاع به بسیاری از پدیده‌ها ارائه می‌کند. حوزه های مداخله
اخیراً، تکنیک‌های نحوی فضا برای مطالعه سکونتگاه‌های غیررسمی برای جستجوی راه‌حل‌های عینی و مبتنی بر شواهد برای بازسازی این مناطق شهری محروم پیشنهاد شده‌اند [ 59 ، 60 ]. اگرچه تحقیقات در این زمینه هنوز توسعه نیافته است، کارهای اخیر به شواهد کمی ناشی از تشریح برخی از ویژگی های کلیدی سکونتگاه های غیررسمی کمک کرده است، به ویژه با توجه به این ایده که واحدهای مشخصی در سکونتگاه های غیررسمی وجود دارد که به عنوان فضاهای میانی شناخته می شوند، که از خود به جای می گذارند. ردیابی عمیق در توپولوژی شبکه شهری [ 20]. این کار که بر اساس نتایج تحقیقات قبلی ساخته شده است، با هدف استفاده از سکونتگاه غیررسمی BaSECo در ناحیه بندر مانیل برای روشن کردن نیروهای خودساز که محیط شهری آن را شکل داده اند، است. با آگاهی دقیق از مشکلات این موضوع، نویسندگان می خواهند عناصر مفیدی را که تجزیه و تحلیل مطالعات موردی منفرد می تواند ایجاد کند، ارائه دهند.

3. مواد و روشها

این بخش چارچوب روش‌شناختی را ارائه می‌کند که برای ایجاد ویژگی‌های ساختاری سیستم‌های شهری خودکار سکونتگاه‌های غیررسمی ایجاد شده است.
اهداف تحقیق از طریق روش شناسی متمرکز بر استفاده از نحو فضا برای تجزیه و تحلیل سکونتگاه های غیررسمی، که، همانطور که در بخش های قبلی توضیح داده شد، موارد مهمی از سکونتگاه های شهری خودکار در نظر گرفته می شوند، دنبال می شوند.
نتایج تجزیه و تحلیل پیکربندی، تولید شده با تکنیک های یک بعدی [ 76 ]، با تکنیک های آماری و زمین آماری [ 77 ] تجزیه و تحلیل می شود تا بازتاب آن ها در مورد عملکرد سیستم شهری خلاصه شود.
در نهایت، نتایج توپولوژیکی با مقایسه عملکرد مورد انتظار با پدیده‌های در حال انجام، برون‌یابی آنها از طریق تحلیل کیفی فضای شهری، هم از نظر مورفولوژی شهری و هم از نظر معماری، تأیید می‌شوند. از آنجایی که فرضیه خودسازماندهی فضا مؤثر است، مورفولوژی و معماری شهری هر دو باید به عنوان مرجع تأیید در نظر گرفته شوند، زیرا آنها به طور منطقی به نیازهای جامعه پاسخ می دهند (به عنوان مثال، منطقی است که استدلال کنیم که زندگی شهری می تواند عمدتاً در فضاهای باز با توجه به اینکه فضاهای خصوصی اغلب کوچک و بی کیفیت هستند).
برای اطمینان از سازگاری مقایسه بین نتایج کمی و کیفی، کل فرآیند در یک برنامه GIS طراحی شده است (به عنوان مثال [ 78 ])، همچنین به یک افزونه سفارشی نرم افزار ESRI ArcGIS Desktop [ 79 ] که برای پیاده سازی تجزیه و تحلیل پیکربندی و بر اساس depthMapXnet [ 80 ].
همانطور که قبلاً در بخش قبل ذکر شد، نحو فضا یکی از گسترده‌ترین نظریه‌های فضایی-اجتماعی شهر است که انگیزه قوی را مدیون راه‌اندازی مجدد مدل‌سازی شهری است [ 65 ]. در این زمینه هستی‌شناختی که نوعی تفسیر از زندگی شهری و ارتباط آن با فضاهای شهری است، تکنیک‌های تحلیل پیکربندی متعددی توسعه یافته است. آنها اساساً با جنبه‌های نظری بارزتر نحو فضا مرتبط هستند که از آن به طور جدایی ناپذیری پیوند دارند.
به طور کلی، تعداد ابعاد در نظر گرفته شده توسط یک تکنیک پیکربندی به ما امکان می دهد تا جنبه های خاصی از ساختار شهری را درک کنیم که پیوند مستقیم و خاصی با پدیدارشناسی شهر دارند [ 76 ]. این اجازه می دهد تا از نحو فضا در مقیاس های تحلیل مختلف استفاده شود. علاوه بر این، از آنجایی که کاملاً مستقل از طرح های شهری از پیش تعیین شده (مثلاً انواع خاصی از شهرها) است، می توان آن را در هر سکونتگاهی اعمال کرد.
تکنیک های تحلیل یک بعدی ابزاری برای تحلیل بافت های شهری به عنوان یک کل است. آنها اساساً بر روی به اصطلاح “نقشه محوری” [ 22 ] متمرکز هستند که مدلی از شهر است که بر اساس آنچه به عنوان نمودار شهری “دوگانه” شناخته می شود [ 63 ].
این گونه‌شناسی شبکه‌های شهری مستلزم آن است که قوس‌های نمودار با خیابان‌ها یا سایر فضاهای عمومی شهری مطابقت نداشته باشد، بلکه با تقاطع‌های آنها مطابقت داشته باشد. به این ترتیب یک شبکه شهری غیرمستقیم به دست می آید که نقاط آن نشان دهنده مرکز خطوط بصری قابل ردیابی در فضای باز شهری است. برای این هدف، الگوریتم‌های ردیابی باید مورد استفاده قرار گیرند، روی رئوس فضاهای بسته کار کنند، و به دنبال آن الگوریتم‌های حریصانه برای کاهش تعداد خطوط در صورت نیاز [ 81 ].
تحلیل تک بعدی بر مبنای محاسبه تغییر جهت خطوط بصری است که فضای شهری را به هم متصل می‌کند. این منعکس کننده این مفهوم است که اگر تغییرات کمتری در جهت خطوط از هر خط دیگری از شبکه شهری ایجاد شود، یک فضا جذاب تر خواهد بود.
مفاهیم مرکزیت نقطه به این معنا تطبیق داده شده اند و شاخص یکپارچگی (مبتنی بر نزدیکی) و شاخص انتخاب (مبتنی بر بین) را تعریف می کنند که معیارهای اصلی مرکزیت یک بعدی هستند.
نحو فضایی و تکنیک‌های تک بعدی مرتبط بین اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 [ 21 ]، و در سی سال گذشته، همچنین در پرتو یک بحث انتقادی گسترده ([ 82 ، 83 ] در میان دیگران) توسعه یافتند. روش ها هم از نظر نظری و هم از نظر فنی به طور مداوم به روز می شوند.
امروزه، گزینه‌های تجزیه و تحلیل تک بعدی خاص متعددی در دسترس هستند، که در اینجا به طور خلاصه فرض کلی را نیز به اشتراک می‌گذارند. به طور خاص، تجزیه و تحلیل بخش زاویه ای [ 84 ] امکان در نظر گرفتن شاخص های مرکزیت و محاسبه زاویه تابش خطوط بصری را فراهم می کند و اندازه گیری های توپولوژیکی را به اندازه های هندسی نزدیک می کند. به طور مشابه، می توان از معیارهای متریک به عنوان شعاع برای تعیین حدود تجزیه و تحلیل محلی استفاده کرد که امکان درک پدیده های با جزئیات بیشتر را فراهم می کند [ 77 ].
برای انجام تجزیه و تحلیل سراسری و محلی، این کار از تحلیل قطعه زاویه ای (ASA) استفاده می کند و شعاع های بررسی متریک و توپولوژیکی را پیاده سازی می کند.
استفاده از عناصر متریک (اقلیدسی) می‌تواند از کاوش نتایج پیکربندی پشتیبانی کند و اطلاعات تکمیلی در مورد چگونگی تجلی ساختار شهری در واقعیت ارائه دهد.
از این نظر، تحت مفهوم تحلیل تکه‌کاری پس‌زمینه (BPA) [ 85 ]، تحلیل تراکم متریک فضاهای باز شهر به‌ویژه امیدوارکننده به نظر می‌رسد. نواحی متمایز شهر را از طریق خوشه‌بندی آن‌ها برجسته می‌کند، که نتیجه پویایی شهری است و باعث می‌شود فرآیندهای تکامل فضای شهری به وجود آید [ 86 ] حتی اگر همبستگی مستقیمی با پدیده‌های شهری نداشته باشد [ 77 ].
به همین دلیل، BPA را نمی توان برای پیش بینی پدیده های شهری استفاده کرد، بلکه اطلاعات مفیدی را برای ارتباط ویژگی های توپولوژیکی با اشکال فضایی و در نتیجه، بین مورفولوژی فضای شهری و پدیدارشناسی که در آن رخ می دهد، ارائه می دهد. از نظر عملیاتی، BPA معمولاً به صورت نموداری ارائه می شود که در محور x میانگین عمق متریک محاسبه شده در کل نقشه شهری و در محور y میانگین متریک عمق محاسبه شده در یک شعاع متریک قابل توجه (مثلاً 1000 متر) نشان داده می شود. ). میانگین عمق متریک میانگین فاصله متریک از هر فضا تا فضاهای دیگر است [ 85 ].
در نتیجه، نمودارهای متعددی را می توان برای برجسته کردن خوشه های متریک شهر در مقیاس های تحلیلی مختلف تولید کرد.
در این تحقیق از BPA برای حمایت از مقایسه بین پدیده‌های مورد انتظار ناشی از تحلیل پیکربندی شبکه شهری و شکل شهر برای تأیید مقایسه بین نتایج تحلیل کمی و کیفی استفاده می‌شود. به طور خاص، تجزیه و تحلیل از سه نوع داده استفاده کرد: 1) تفسیر نقشه برداری از تصاویر ماهواره ای و هوایی در دسترس عموم. 2) نمایش نقشه‌کشی داده‌های برون‌یابی شده از تصاویر دیجیتالی گرفته‌شده در محل یا به‌دست‌آمده از خدمات عمومی یا در دسترس عموم؛ 3) نظرسنجی انجام شده در محل.
داده ها به عنوان ویژگی های ویژگی های مکانی ذخیره شده و در محیط GIS میزبانی می شوند که داده های کمی و کیفی را ادغام می کند.
همانطور که قبلاً معرفی شد، رویکرد روش‌شناختی پیشنهادی توسط یک برنامه کاربردی ویژه طراحی شده برای ادغام تجزیه و تحلیل نحو فضا در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی پشتیبانی می‌شود.
در میان راه‌حل‌های نرم‌افزاری مختلف که قبلاً در پیاده‌سازی گردش کار نحو فضا توسعه یافته‌اند، مانند AJAX [ 87 ]، Confeego [ 88 ]، Web-mapAtHome [ 89 ] و sDNA [ 66 ]، depthmapX عملکردهای متعددی را ارائه می‌کند، یک عملکرد فعال و بزرگ. جامعه، یک به روز رسانی دوره ای، همچنین دسترسی از راه دور به توابع تجزیه و تحلیل فضای بنیادی را از طریق پروتکل موسوم به depth-mapXnet فراهم می کند.
با تاکید بر قابلیت‌های depthmapXnet، یک ماژول سفارشی برای برقراری ارتباط و استخراج نتایج تجزیه و تحلیل پیکربندی، ایجاد یک شکل فایل مناسب ایجاد شده است.
این معماری در محیط ESRI ArcGIS که در شکل 1 نشان داده شده است توسعه یافته است و در زیر بخش زیر به اختصار توضیح داده شده است.

مشخصات فنی ماژول GIS

یکی از جنبه های کلیدی سیستم های GIS استفاده از لایه ها است. در تولید نقشه‌ها، می‌توان سطوح اطلاعاتی مختلفی را که نشان‌دهنده داده‌های مختلف (از نظر اشکال هندسی یا ویژگی‌ها) از لحاظ جغرافیایی در یک موقعیت قرار می‌دهند، روی هم قرار داد. به این ترتیب، امکان ادغام یک نقشه محوری در یک زمینه اطلاعاتی جامع تر وجود دارد.
استفاده از ویژگی های نحوی فضا از طریق depthmapXnet امکان پذیر شده است، که امکان اجرای فعالیت های تجزیه و تحلیل را از طریق یک رابط راه دور فراهم می کند.
در واقع، تیم توسعه depthmapX این شاخه از پروژه اصلی را با یک رابط ارتباطی از راه دور منتشر کرده است.
استفاده ترکیبی از ArcGIS، depthmapXnet و ArcSS-in منجر به یک شکل فایل حاوی نقشه پیش از تجزیه و تحلیل (محوری یا قطعه) می شود. فیلدهای حاوی اندازه‌گیری‌های مشخصه نحو فضا با استفاده از ابزارهای خاص ArcGis اضافه خواهند شد. به عنوان نتایج، تجزیه و تحلیل های دقیق بسته به ماهیت پدیده های مشاهده شده انجام خواهد شد.
ArcSS برای گوش دادن به پورت خاصی از ماشین میزبان راه اندازی و پیکربندی شده است. وظیفه ارتباط از طریق سوکت ها و با فرمت پیام خاص انجام می شود.
سوکت استفاده شده از نوع استریم است و جریان پیام های ارسالی در حالت اول در اولین خروجی (FIFO) برنامه ریزی می شود. این نوع سوکت مبتنی بر یک شبکه پروتکل کنترل انتقال (TCP) است و این ویژگی را دارد که اعلان رخداد خطا به دلیل عدم دریافت پیام بلافاصله برای فرستنده ارسال می شود.
پیام های مبادله شده با سه جزء اساسی مشخص می شوند:
  • هدر حاوی اطلاعات نقشه؛
  • بدنه ای حاوی داده هایی که باید پردازش شوند (یعنی رئوس).
  • پاورقی حاوی پارامترهای تحلیل و کاراکتر پایان پیام پایانی.
در هدر پیام درخواست (ارسال) نام لایه ورودی و نام فیلد داده های ذخیره شده در بدنه وجود دارد. به خصوص:
  • دو خط اول مربوط به شناسایی لایه ورودی است.
  • ردیف سوم از نام فیلد تشکیل شده است که با زبانه ها از هم جدا شده اند.
بدنه شناسه ها و رئوس استخراج شده از نقشه محوری یا از نقشه بخش جدا شده توسط زبانه ها را نشان می دهد.
پارامترهای پیکربندی در فوتر نشان داده شده است و بسته به نوع تجزیه و تحلیل متفاوت است. به خصوص:
  • خط اول شامل کاراکتری است که بدنه را از پاورقی جدا می کند.
  • خط دوم شامل نوع تحلیل است.
  • خطوط زیر شامل پارامترهای تجزیه و تحلیل است.
  • خط آخر حاوی کاراکتر پایان است.
پیام پاسخ (دریافت) به گونه ای ساختار یافته است که نتیجه تجزیه و تحلیل را گزارش کند، بنابراین تاکید بیشتری بر محتوا دارد تا اطلاعات پشتیبانی:
  • هدر شروع پیام و سربرگ اندازه گیری های محاسبه شده را مشخص می کند که با کاما از هم جدا شده اند.
  • متن حاوی نتایج تجزیه و تحلیل که با کاما از هم جدا شده است.
  • پاورقی حاوی کاراکتر پایان.
چهار فیلد اول هر ردیف بدنه با موارد ارسال شده در پیام درخواست مطابقت دارد: Id، x1، y1، x2، y2. فیلدهای زیر نتایج تحلیل از نظر اندازه گیری شاخص های خاص آنالیز محوری یا آنالیز قطعه زاویه ای است.
ماژول GIS ما امکان استفاده از توابع GIS مورد استفاده برای اجرای تمام وظایف تجزیه و تحلیل داده های روش ما را می دهد.
از منظر روش‌شناختی، این کار، بر اساس اجرای یک ابزار GIS موقت، ریشه در یک سیستم کمی-کیفی تحلیل سکونتگاه‌های غیررسمی دارد که نمونه‌ای مهم از مناطق شهری خودکار در نظر گرفته می‌شوند.
یکی از حوزه های این پژوهش بر برون یابی داده ها برای درک پویایی اتوپوزیس شهری در سکونتگاه های غیررسمی متمرکز بود. به نظر می‌رسد روش‌شناسی مشخص‌شده برای پیگیری اهداف تحقیق مناسب باشد، زیرا امکان به دست آوردن اطلاعات ناهمگون در مورد توپولوژی و ساختار متریک آنها، و همچنین در مورفولوژی و فرم‌های معماری شهری را می‌دهد.
در چشم‌انداز وسیع‌تر اتوپوزیس شهری، این روش‌ها پیوندهای خودانگیخته بین پدیده‌های شهری – که به عنوان کنش‌های کلی جامعه محلی درک می‌شوند – و اجزای ملموس (اشکال) و ناملموس (ساختار توپو-هندسی) فضای شهری را روشن می‌کنند.
برای توسعه مطالعه موردی، از مخازن داده های عمومی یا در دسترس عموم و همچنین نظرسنجی های درجا استفاده شد. تجزیه و تحلیل پیکربندی با استفاده از داده های نقشه رسمی مطابق با چارچوب روش شناختی مشخص شده انجام شد. جزئیات بیشتر و مشخصات برنامه در بخش زیر ارائه شده است.

4. مطالعه موردی و نتایج اصلی

در قلب شهر مانیل، پایتخت فیلیپین، سکونتگاه غیررسمی BaSECo (شرکت مهندسی و کشتی سازی Bataan) در دهه 1950 در زمین های احیا شده به عنوان مانعی برای کاهش سیل در امتداد خط ساحلی ساخته شد ( شکل 2 ).
زمین متشکل از مواد بازیافتی و ضایعاتی است که از بندر مجاور مانیل به دست می‌آید، و در ژانویه 2002، زمانی که BaSECo به عنوان یک مکان مسکونی برای افرادی که قبلاً در آنجا زندگی می‌کردند [ 90 ] اعلام شد، جمعیت به‌طور پیوسته افزایش یافته است و این منطقه را به یک منطقه تبدیل کرده است. یکی از پرجمعیت ترین پنج بارنگای در منطقه بندری مانیل.
رشد خود به خودی BaSECo ردپای عمیقی از چگونگی تکامل آن بر جای گذاشت و آن را به یک مطالعه موردی ایده آل برای دامنه این تحقیق تبدیل کرد. در این راستا، تجزیه و تحلیل جامع ساختار شهری آن امکان هدف قرار دادن بخش‌های خاصی از مناطقی را که اصول اتوپوئیتیک هنوز در آن‌ها تجلی دارد، می‌دهد. سطح کلی BaSECo تقریباً 60 هکتار است که از ابتدای قرن تقریباً دو برابر شده است [ 19 ]، و طبق اداره آمار فیلیپین [ 91 ]، جمعیت مستقر بین 60000 تا 90000 واحد تخمین زده می شود.
BaSECo که توسط نوار باریکی از زمین به سرزمین اصلی متصل است، در دهانه رودخانه Pasig، در مجاورت “Intramuros”، شهر مستحکمی که توسط اسپانیایی ها در قرن شانزدهم تأسیس شد، قرار دارد. شهر مانیل شهرنشینی بی‌سابقه‌ای را تجربه می‌کند که باعث ایجاد یک شهر دوقلو شده است که در آن امر رسمی و غیررسمی از نزدیک در هم تنیده شده‌اند. این شهر مراحل متناوب بحران و رشد اقتصادی را پشت سر گذاشته است. تقریباً 40 درصد از جمعیت مانیل در سکونتگاه‌های غیررسمی زندگی می‌کنند و علیرغم مراحل متناوب رشد اقتصادی، شهرنشینی قلمرو آن بدون وقفه ادامه یافته است [ 92 ].
در آینده نزدیک، برنامه احیای رودخانه پاسیگ به تغییرات چشمگیری در بافت شهر منجر خواهد شد، از جمله جابجایی بخش های بزرگی که توسط جوامع غیررسمی اشغال شده است. تحت این برنامه، BaSECo به عنوان یک منطقه اولویت برای نوسازی شهری قابل توجه انتخاب شد. شرایط عمومی سکونتگاه در مناطق مختلف متفاوت است، اما نیاز به مسکن و همچنین تراکم بسیار بالای جمعیت، فشار باورنکردنی بر زیرساخت‌های اساسی و خدمات اجتماعی وارد کرده است [ 93 ].
شبکه اصلی خیابان که فضای کافی برای تردد افراد و وسایل نقلیه را دارد، تقریباً 100000 متر را پوشش می دهد که معادل 19٪ از کل سطح منطقه است. شلوغ ترین منطقه BaSECo تقریبا در مرکز خیابانی قرار دارد که به طور رسمی از شرق به غرب منطقه را به صورت افقی عبور می کند. مدرسه ابتدایی Benigno Aquino و President Corazon C. Aquino دبیرستان که به دلیل ابعاد بافت شهری خود متمایز هستند، نزدیک به بازار و در قسمت غربی این محور شهری قرار دارند. اکثر تأسیسات عمومی اصلی و ساختمان‌های سازمانی مانند کلیسا، مرکز بهداشت، مرکز تخلیه، دفتر barangay و دو زمین بازی ورزشی در امتداد این خیابان یا نزدیک آن قرار دارند.
مناطق بزرگ در BaSECo یک پیکربندی ارگانیک را ارائه می دهند، و ساختار جهش یافته سکونتگاه اجازه دسترسی به یک آرشیو کارتوگرافی قابل اعتماد و به روز را نمی دهد. بنابراین، یک پایگاه نقشه‌برداری از طریق تفسیر تصاویر ماهواره‌ای در دسترس عموم (Google Maps؛ Bing Maps)، با استفاده از پشتیبانی تفسیری ارائه شده توسط خدمات نقشه‌برداری موجود برای منطقه (نقشه خیابان باز)، و همچنین عکس‌های موجود در Google ایجاد شد. آرشیو نمای خیابان و مشاهدات در محل انجام شده در منطقه از سال 2018 توسط تیم تحقیقاتی.
بر اساس ترکیبی از مصاحبه‌های نیمه ساختاریافته و بحث‌های بدون ساختار با ساکنان محلی و ذینفعان مختلف، تحلیل‌های موجود در محل با مشاهده مستقیم پدیده‌های فضایی و اجتماعی که از طریق یادداشت‌ها، طراحی و تجزیه و تحلیل عکس انجام شده‌اند، ترکیب شدند. مجموعه داده های اضافی مانند اطلاعات آماری در مورد جمعیت، الگوهای حرکت، کیفیت و نوع شناسی بافت شهری و فضاهای باز نیز برای به دست آوردن تصویری جامع از هر منطقه از منطقه جمع آوری شد [ 93 ].
شکل 3 و شکل 4 نتایج تجزیه و تحلیل پیکربندی را در سطوح جهانی و محلی نشان می دهد. تحلیل جهانی، که به کل شبکه شهری برای محاسبه شاخص‌های مرکزیت اشاره دارد، با استفاده از ادغام و انتخابی که ثابت شده است قوی‌ترین پارامترهای پیکربندی هستند، توسعه یافته است. آنها یک نمای کلی از ستون فقرات سکونتگاه ارائه کردند، هم از نظر مرکزیت های جذاب جهانی (شاخص یکپارچگی بالا) و هم از نظر پیوندهای اصلی بین بخش های سیستم شهری (شاخص انتخاب بالا). تجزیه و تحلیل محلی با استفاده از شعاع مراحل متریک و توپولوژیکی انجام شده است.
در سیستم شهری، تحلیل پیکربندی بر رابطه بین یک کل و اجزای آن تأکید دارد. با این حال، معنای یک بخش به عنوان یک “محل” فازی است، به طوری که در این زمینه از شعاع های مختلف تحلیل برای درک چگونگی “عملکرد” ​​شهر در مقیاس های مختلف استفاده شده است.
به طور خاص تر، ادغام شعاع سه (ادغام محاسبه شده در زیرشبکه ها با محدود کردن تحلیل به سه مرحله توپولوژیکی از هر خط در شبکه) و شعاع 200 متر یکپارچه (ادغام محاسبه شده بر روی زیرشبکه ها با محدود کردن تحلیل به 200 متر تعیین می شود. از هر خط در شبکه) پیاده سازی و ارائه شده است. اولین مورد به عنوان یک پیش‌بینی‌کننده قابل اعتماد جریان حرکت عابر پیاده شناخته می‌شود، که در BaSECo برجسته است، زیرا به نحوه درک انسان از فضا در ناوبری در فضای باز مربوط می‌شود. مورد دوم اجازه می دهد تا دید واضحی از جریان های حرکتی که از یک پیاده روی سه دقیقه ای ناشی می شود، نمایان شود و به الگوهای محلی سکونتگاه اجازه ظهور می دهد.
در سطح جهانی ( شکل 3 )، توزیع مقادیر شاخص ادغام ( شکل 3 الف) فقدان یک منطقه با مرکزیت نزدیکی بالا، به اصطلاح “هسته یکپارچه سازی” را برجسته می کند [ 21 ]. این ویژگی معمولاً با یک آسیب شناسی شهری همراه است، زیرا امکان تجلی کامل مکانیسم های حاکم بر پدیدارشناسی شهری را که اساساً به عنوان «اقتصاد حرکتی» شناخته می شود، نمی دهد [ 22 ]. همانطور که توسط هیلیر [ 94]، ترکیب معمولی سکونتگاه های شهری از سه فضای باز مختلف تشکیل شده است: فضای اول در جایی آشکار می شود که میانگین نزدیکی به تمام عناصر شبکه زیاد و قطبی است (هسته ادغام). دومی از مجموعه ای از فضاها با یکپارچگی متوسط ​​به بالا تشکیل شده است که لبه های سکونتگاه را با هسته یکپارچه آن متصل می کند و یک “چرخ تغییر شکل یافته” را تشکیل می دهد. سومین مورد زمانی است که مناطق یکپارچه (تفکیک) پایین تری وجود دارد.
در BaSECo، تجزیه و تحلیل نشان داد که مناطق بسیار یکپارچه در لبه منطقه در امتداد خیابان‌ها (در میان معدود آسفالت‌شده‌ها) قرار دارند که مناطق پر سکنه را به هم متصل می‌کنند. علاوه بر این، می توان مشاهده کرد که یکپارچه ترین مناطق مربوط به عناصر شهری است (در این مورد، خیابان هایی که برای وسایل نقلیه کوچک مناسب هستند که بر الگوی سکونتگاه موجود تأثیر گذاشته اند).
یافته مشابهی را می توان در شاخص انتخاب جهانی مشاهده کرد ( شکل 3 ب)، که از توزیع شاخص یکپارچگی جهانی ( شکل 3 الف) پیروی می کند. این نتیجه از این فرض حمایت می‌کند که ساختار شهری BaSECo را می‌توان به عنوان مجموعه‌ای از محلات سازمان‌دهی شده توسط مجموعه‌ای از خیابان‌های آسفالت‌شده، که در نتیجه موقعیت اولیه در طبقه‌بندی شهری را به خود اختصاص می‌دهند، توضیح داد. با این حال، همانطور که بعداً بحث شد، این نتیجه اولیه می تواند گمراه کننده باشد زیرا پدیدارشناسی شهری نیز در مناطقی اتفاق می افتد که در مقیاس جهانی جدا شده اند.
تجزیه و تحلیل پیکربندی محلی ( شکل 4 ) وجود یک تکه تکه شدن بالا در مقیاس کوچک را برجسته می کند. به دلیل شیب برجسته مقادیر شاخص ادغام محلی، این مشخصه به ویژه از یک تحلیل توپو هندسی به دست آمده با اجرای شعاع متریک محلی 200 متر ( شکل 4 الف) قابل مشاهده نیست، اما در یک موقعیت کاملاً توپولوژیکی بیشتر مشهود است. تجزیه و تحلیل محلی در واقع، با استفاده از یک شعاع محلی از سه مرحله توپولوژیکی ( شکل 4 ب)، چندین مرکز جدا شده به وضوح ظاهر می‌شوند و آنچه را که به عنوان یک ساختار کروی تحت سلطه فضاهای میانی تعریف شده است، آشکار می‌کند.
تجزیه و تحلیل نظمی را نشان داد که بر فضاهای اتوپوئیتیک واقعی/موجود منطقه مسلط است. این دو ساختار متمایز را نشان می دهد، یکی در سطح جهانی، اساساً از اتصال عملکردی، و دیگری در سطح محلی، متشکل از ساختارهای کروی با یکپارچگی محلی بالا. به طور خاص، اولین مورد مربوط به مناطق با بالاترین مقادیر شاخص های ادغام و انتخاب است. در مقابل، دوم، که مناطق بینابینی محصور شده توسط جاده‌های آسفالته اصلی را اشغال می‌کند، ساختار پیش‌زمینه‌ای را تعریف می‌کند که ارتباط درون شهری را آسان‌تر می‌کند.
تجزیه و تحلیل چگالی متریک فضاهای باز BaSECo، که با BPA معرفی شده در بخش قبل انجام شد، در شکل 5 نشان داده شده است . این نمودار را با عمق میانگین متریک 100 متر نشان می‌دهد و قله‌های پایین‌تری را که مربوط به فضاهای میانی هستند برجسته می‌کند ( شکل 4 ب).
بیرونی ترین نقاط نمودار پراکنده در توالی های شبه سهموی چیده شده اند ( شکل 6 الف) که بیانگر وجود فضاهای متصل به هم هستند که در فاصله متوسط ​​بسیار کم از بقیه در همسایگی محلی (100 متر) قرار دارند. به فضاهای بین ( شکل 6 ). علاوه بر این، می توان مشاهده کرد که نقاط نشان داده شده در قله های سمت راست ابر اصلی ( شکل 5 ) با عناصر واقع در محیط نقشه مطابقت دارند که تحت تأثیر “اثر لبه” قرار دارند [ 95 ]. که دست کم گرفتن معیارهای شاخص مرکزی آن است.
تجزیه و تحلیل پیکربندی BaSECo با استفاده از روش پیشنهادی در بخش 3 توسعه یافت و برای ارزیابی سازگاری بین عملکرد مورد انتظار و موثر منطقه متمرکز شد.
تجزیه و تحلیل مورفولوژی شهری ( شکل 7 ) نشان داد که تقریباً 65 درصد از الگوی فضایی در BaSECo دارای پیکربندی ارگانیک است و در قسمت جنوب غربی منطقه قرار دارد، در حالی که الگوهای منظم‌تر بر اساس نوعی چیدمان شبکه‌ای قرار دارند. در قسمت شمال شرقی، نزدیک خط ساحلی بندر. الگوهای فضایی منظم قابل مشاهده در شکل 7 B نتایج برنامه های بازآفرینی شهری است که پس از یک سری آتش سوزی که از سال 2002 منطقه را تحت تاثیر قرار داده است اجرا شده است [ 96 ].
نوع شناسی ساختمان در نواحی مختلف منطقه متفاوت است و ترتیبات فضایی زیادی را ارائه می دهد ( شکل 8 ). به عنوان مثال، در سایت دبی، الگوی فضایی ارگانیک از ساختارهای مخلوط یک یا دو طبقه تشکیل شده است و مشخصه آن استفاده از مواد متعدد است که عموماً از زباله های منابع مختلف بازیافت می شوند.
در مناطق دیگر مانند نیو سایت و گاواد کالینگا، چیدمان فضایی منظم شرایط زندگی نسبتاً خوبی را با درصد بالایی از فضاهای باز (عمدتاً خیابان ها و خطوط پشتی) فراهم می کند. محیط ساخته شده ویژگی های متفاوتی دارد. در سایت جدید نوع شناسی رایج خانه دو طبقه ساخته شده از بتنی است که حالت های سفارشی سازی متفاوتی را از نظر تزئینات یا عناصر ساختمانی ارائه می دهد. در Gawad Kalinga، طرح شبکه عمدتاً توسط ساختمانهای بلند یک طبقه تشکیل شده است که با افزودن یک یا دو طبقه ارتقا یافته اند [ 93 ].
در BaSECo، فقدان مقررات و دستورالعمل‌های برنامه‌ریزی، مناطق شهری متراکم را ایجاد کرده است که بسیاری از ساکنان آن در شرایط زندگی نامطمئن زندگی می‌کنند. فضاهای گردشی آسفالت نشده، مشکلات ناشی از سیل، و زباله‌های زباله در خیابان‌ها مسائلی جدی هستند که باید برای ارائه یک محیط شهری پایدارتر حل شوند.

5. بحث و نتیجه گیری

تجزیه و تحلیل کمی انجام شده در سکونتگاه غیررسمی BaSECo چشم انداز جالبی را ارائه می دهد که به طور بالقوه قابل گسترش به همه سکونتگاه های خودساز و خودسازمانده است.
نتایج تحقیقی که در این مقاله بیان شده است، از این فرضیه/فرض حمایت می‌کند که سکونتگاه‌های غیررسمی، سیستم‌های شهری هستند که توسط مکانیسم‌های خودکار اداره می‌شوند که برای درک چگونگی تکامل یک سکونتگاه انسانی تحت فشار نیروهای اجتماعی و اقتصادی مفید هستند. با تحلیل رشد ارگانیک و خودانگیخته ساختار شهری آنها می توان ساختاری منظم را شناسایی کرد که بتواند مستقیماً به نیازهای جامعه پاسخ دهد. بنابراین، فضاهای بین-بین، نمونه ای پارادایمیک هستند که چگونه رابطه بین فضاهای شهری و جامعه می تواند به تعادل غیرقابل پیش بینی برسد.
همانطور که اشاره شد، این نسخه خطی سه جنبه اصلی را برجسته می‌کند: (الف) سکونتگاه‌های غیررسمی موارد مهمی برای مطالعه ساختارهای شهری خودساز و مکانیسم‌های خودسازمان‌دهی هستند. ب) مفهوم نظم در برنامه ریزی شهری را نمی توان به هندسه فضاهای شهری محدود کرد، بلکه باید به انسجام بین نیازهای جامعه و ساختار پیکربندی فضا بسط داده شود. (ج) تکنیک‌های تحلیل فضایی نحو فضا یک ابزار پشتیبانی برای تجزیه و تحلیل ساختارهای شهری خودکار هستند که قادر به ارائه دانش عمیق هستند.
می توان ادعا کرد که جنبه های فوق الذکر دلالت های متفاوتی دارند. از یک طرف، آنها به شدت با احیای شهری سکونتگاه های غیررسمی مرتبط هستند، که شامل مجموعه ای از اقدامات برای ایمن تر و فراگیرتر کردن شهرها و سکونتگاه های انسانی است که منسجم با بند شماره 11 سازمان ملل متحد است. اهداف توسعه پایدار زیستگاه
اگرچه محله‌های فقیرنشین و سکونتگاه‌های کم درآمد اغلب با ویژگی‌های منفی همراه هستند، اما جنبه‌های مثبت قابل توجهی نیز دارند که می‌تواند برای شروع یک استراتژی ارتقای پایدار در محل برای حل رشد کنترل‌نشده شهری در کشورهای نوظهور مورد استفاده قرار گیرد.
علاوه بر این، بر اساس این ملاحظات، یک پارادایم شهر هوشمند جدید می تواند از آنچه می توانیم از شهر غیررسمی یاد بگیریم پدیدار شود. یکی از چالش‌های اصلی در برنامه‌ریزی شهری مدرن، سازمان‌دهی زندگی شهری شهروندان با پیشنهاد مدل‌های رسمی و کارکردگرایانه مبتنی بر تمایز واضح زندگی، کار و اوقات فراغت بود [ 97 ]. مدل های بالا به پایین بر تاریخ برنامه ریزی شهری تسلط داشته اند. با این حال، به گفته ساباتیر ​​[ 98] (ص 22)، «در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980، رویکرد کاملاً متفاوتی در پاسخ به ضعف‌های درک شده دیدگاه «بالا به پایین» پدیدار شد». در سال‌های اخیر، رویکردهای پایین به بالا برای تکمیل و ادغام فقدان ویژگی رویکرد رسمی‌تر از بالا به پایین با ارائه شهرسازی پویا، انعطاف‌پذیر و سازگارتر شکوفا شده‌اند [ 99 ].
این مطالعه نشان داد که چگونه سکونتگاه‌های غیررسمی، مانند هر محیط شهری، را می‌توان موجودات زنده و قابل تغییر در نظر گرفت. به طور خاص، آنها به ویژه قادر به تکامل مداوم، جذب نیازها و نیازهای جامعه هستند. از این منظر، می توان فرض کرد که گذار به یک محیط شهری هوشمند زمانی مؤثر خواهد بود که شهرها تغییراتی را که از پایین به وجود آمده است، به شیوه ای انعطاف پذیر بپذیرند و حمایت کنند. به طور مشابه، منطقی به نظر می رسد که استدلال شود که شهر هوشمند نه با افزودن کارکردهای پیشرفته و ویژگی های فناوری به زیرساخت های موجود، بلکه از طریق تغییرات تدریجی و اساسی اجتماعی و فضایی که همه اجزای آن و همچنین ذینفعان مختلف را در بر می گیرد، تصور می شود.
توسعه مفهوم رادیکال شهر هوشمند به درک عمیق رابطه بین جامعه و فضاهای شهری بستگی دارد و مطالعه ارائه شده در این مقاله نشان داد که چگونه سکونتگاه های غیررسمی می توانند به این دانش کمک کنند. به عنوان یک مثال مرتبط از سیستم‌های شهری خودکار، مطالعه سکونتگاه‌های غیررسمی می‌تواند روشن کند که چگونه پدیده‌های شهری ملموس و ناملموس محیط شهری را در مقیاس‌های مختلف شکل می‌دهند.
این مطالعه همچنین نشان می‌دهد که چگونه تجزیه و تحلیل پیکربندی و فن‌آوری‌های GIS می‌توانند از گذار به یک شهر هوشمند فراگیر با پیش‌بینی تأثیر تغییر در ساختار فضایی از نظر تعداد و معیارها و با دادن چارچوبی تجربی به سیاست‌گذاران و دست اندرکاران برای توسعه راه‌حل‌های پایدار حمایت کنند. کوتاه مدت و بلند مدت
در نهایت، امیدواریم با توسعه بیشتر روش‌های تحقیقی که در این مقاله بررسی شده‌اند، به بحث جاری در مورد شهر هوشمند کمک کنیم. مطالعه مکانیسم سکونتگاه‌های خودکار می‌تواند استقرار استراتژی‌های برنامه‌ریزی از پایین به بالا را تسهیل کند و همچنین به احیای جوامع محروم کمک کند.
تحقیقات آینده در ناحیه غیررسمی BaSECo بر روی تأیید در محل یافته های به دست آمده از تجزیه و تحلیل پیکربندی متمرکز خواهد شد. این مرحله برای توسعه روش‌های مناسب‌تر و خاص‌تر برای ادغام دانش جدید با استفاده از تکنیک‌های موردی [ 100 ، 101 ، 102 ] بر اساس بازنمایی رسمی محیط شهری از طریق هستی‌شناسی‌ها [ 67 ، 103 ] و «هوشمند» مرتبط خواهد بود. استفاده از داده های بزرگ [ 104 ، 105 ].

مشارکت های نویسنده

مفهوم سازی، والریو دی پینتو، آنتونیو ام. رینالدی، و فرانچسکو روسینی. روش شناسی، والریو دی پینتو، آنتونیو ام. رینالدی، و فرانچسکو روسینی. تحقیق، والریو دی پینتو، آنتونیو ام. رینالدی، و فرانچسکو روسینی. تحلیل رسمی، والریو دی پینتو; نوشتن – پیش نویس اصلی والریو دی پینتو و آنتونیو ام. رینالدی. نگارش- بررسی و ویرایش، والریو دی پینتو، آنتونیو ام. رینالدی، و فرانچسکو روسینی. همه نویسندگان نسخه منتشر شده نسخه خطی را خوانده و با آن موافقت کرده اند.

منابع مالی

این تحقیق هیچ بودجه خارجی دریافت نکرد. APC توسط PON ARS01_00615 – OPL-APP تأمین مالی شد.

بیانیه هیئت بررسی نهادی

قابل اجرا نیست.

بیانیه رضایت آگاهانه

قابل اجرا نیست.

بیانیه در دسترس بودن داده ها

داده های ارائه شده در این مطالعه به درخواست نویسنده مسئول در دسترس است. داده ها به دلیل حفظ حریم خصوصی در دسترس عموم نیستند.

تضاد علاقه

نویسندگان هیچ تضاد منافع را اعلام نمی کنند.

منابع

  1. آلبینو، وی. براردی، یو. Dangelico، RM شهرهای هوشمند: تعاریف، ابعاد، عملکرد، و ابتکارات. J. فناوری شهری. 2015 ، 22 ، 3-21. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  2. داینو، بی. دیالکتیک کلیدی در خدمات ابری. سیگاس کامپیوتر. Soc. 2015 ، 45 ، 52-59. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  3. حکمرانی الکترونیکی برای شهرهای هوشمند ؛ Vinod Kumar, TM (Ed.) Springer: Singapore, 2015; پ. 390. [ Google Scholar ]
  4. کومنینوس، ن. شافرز، اچ. Pallot، M. توسعه یک نقشه راه سیاست برای شهرهای هوشمند و اینترنت آینده. در مجموعه مقالات کنفرانس e-Challenges e-2011، فلورانس، ایتالیا، 26-28 اکتبر 2011 . کانینگهام، پی.، کانینگهام، ام.، ویرایش. IIMC International Information Management Corporation: Dublin, Ireland, 2011. [ Google Scholar ]
  5. Zygiaris، S. مدل مرجع شهر هوشمند: کمک به برنامه ریزان برای مفهوم سازی ساخت اکوسیستم های نوآوری شهر هوشمند. جی. دانش. اقتصاد 2013 ، 4 ، 217-231. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  6. آهوننیمی، اچ. هوویلا، ا. پینتو-سپا، آی. Airaksinen, M. تفاوت بین شهرهای پایدار و هوشمند چیست؟ شهرها 2017 ، 60 ، 234-245. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  7. چاتورودی، ک. Kolbe، TH به سمت ایجاد قابلیت همکاری متقابل پلت فرم برای حسگرها در شهرهای هوشمند. Sensors 2019 , 19 , 562. [ Google Scholar ] [ CrossRef ][ نسخه سبز ]
  8. هان، بی. تومر، وی. نگوین، TA; فرمانی، ع. سینگ، PK (ویرایشگران) نانوحسگرها برای شهرهای هوشمند ؛ الزویر: آمستردام، هلند، 2020؛ پ. 566. [ Google Scholar ]
  9. کاستا، دی جی؛ کولوتا، ام. پائو، جی. Duran-Faundez, C. یک رویکرد مبتنی بر فازی برای سنجش، کدگذاری و پیکربندی انتقال حسگرهای بصری در برنامه‌های کاربردی شهر هوشمند. Sensors 2017 , 17 , 93. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  10. پترسون، جی. پرسر، م. Vercher، JB; مونوز، ال. Galache، JA; گومز، LAH؛ Hernández-Muñoz، JM شهرهای هوشمند در خط مقدم اینترنت آینده. در اینترنت آینده. FIA 2011 ; یادداشت های سخنرانی در علوم کامپیوتر; Domingue, J., Galis, A., Gavras, A., Zahariadis, T., Lambert, D., Cleary, F., Daras, P., Krco, S., Müller, H., Li, M., و همکاران، ویرایش. Springer: برلین/هایدلبرگ، آلمان، 2011; جلد 6656، ص 447–462. [ Google Scholar ] [ CrossRef ][ نسخه سبز ]
  11. بالاکریشنا، سی. فناوری‌های فعال برای خدمات و برنامه‌های کاربردی شهر هوشمند. در مجموعه مقالات ششمین کنفرانس بین المللی 2012 در مورد نسل بعدی برنامه های کاربردی موبایل، خدمات و فناوری ها، پاریس، فرانسه، 12 تا 14 سپتامبر 2012. IEEE: Piscataway, NJ, USA, 2012; صص 223-227. [ Google Scholar ] [ CrossRef ][ نسخه سبز ]
  12. آتزوری، ال. ایرا، ا. مورابیتو، جی. Nitti، M. اینترنت اجتماعی اشیاء (siot) – هنگامی که شبکه های اجتماعی با اینترنت اشیا روبرو می شوند: مفهوم، معماری و خصوصیات شبکه. محاسبه کنید. شبکه 2012 ، 56 ، 3594-3608. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  13. فیلیپونی، ال. ویتالتی، آ. لندی، جی. Memeo، V. لورا، جی. Pucci، P. شهر هوشمند: معماری رویداد محور برای نظارت بر فضاهای عمومی با حسگرهای ناهمگن. در مجموعه مقالات چهارمین کنفرانس بین المللی 2010 در زمینه فناوری ها و کاربردهای حسگر (SENSORCOMM)، ونیز-مستر، ایتالیا، 18 تا 25 ژوئیه 2010. IEEE: Piscataway, NJ, USA, 2010; ص 281-286. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  14. بوش، پ. ترییر، ال. اشمیت، جی. اتوپوزیس شهری: به سوی شهرهای آینده سازگار. در مجموعه مقالات بیست و دومین کنفرانس بین المللی انجمن تحقیقات طراحی معماری به کمک کامپیوتر در آسیا (CAADRIA) 2017، سوژو، چین، 5 تا 8 آوریل 2017. Janssen, P., Loh, P., Raonic, A., Schnabel, MA, Eds. انجمن تحقیقات طراحی معماری به کمک کامپیوتر در آسیا (CAADRIA): هنگ کنگ، چین، 2017؛ صص 695-705. [ Google Scholar ]
  15. ماتورانا، منابع انسانی؛ وارلا، FJ Autopoiesis and Cognition: The Living of Living. در مطالعات بوستون در فلسفه علم ; کوهن، RS، وارتوفسکی، MW، ویرایش. D. Riedel Publishing Company: Boston, MA, USA, 1980; جلد 42. [ Google Scholar ]
  16. وان، ال. نحو فضایی تفکیک شهری. Prog. طرح. 2007 ، 67 ، 205-294. [ Google Scholar ] [ CrossRef ][ نسخه سبز ]
  17. تیم وظیفه سازمان ملل در زیستگاه III. سکونتگاه های غیررسمی UN-Habitat: نیویورک، نیویورک، ایالات متحده آمریکا، 2015; مقالات شماره Habitat III; جلد 22. [ Google Scholar ]
  18. تیم وظیفه سازمان ملل در زیستگاه III. گزارش وضعیت شهرهای جهان 2012/13 ; Routledge: نیویورک، نیویورک، ایالات متحده آمریکا، 2013. [ Google Scholar ]
  19. کوتینی، وی. دی پینتو، وی. رینالدی، ا. روسینی، اف. تحلیل فضایی سکونتگاه‌های غیررسمی با استفاده از نحو فضایی و سیستم‌های اطلاعات جغرافیایی. در علوم محاسباتی و کاربردهای آن – ICCSA 2019 ؛ یادداشت های سخنرانی در علوم کامپیوتر; Misra, S., Gervasi, O., Murgante, M., Stankova, E., Korkhov, V., Torre, C., Rocha, A., Taniar, D., Apduhan, O., Tarantino, E., ویرایش. Springer: Cham، سوئیس، 2019; جلد 11621. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  20. کوتینی، وی. دی پینتو، وی. رینالدی، AM; Rossini, F. Proximal Cities: آیا پیاده روی باعث ایجاد سکونتگاه های غیررسمی می شود؟ پایداری 2020 ، 12 ، 756. [ Google Scholar ] [ CrossRef ] [ نسخه سبز ]
  21. هیلیر، بی. هانسون، جی . منطق اجتماعی فضا . انتشارات دانشگاه کمبریج: کمبریج، بریتانیا، 1984. [ Google Scholar ]
  22. هیلیر، بی. فضا ماشین است . انتشارات دانشگاه کمبریج: کمبریج، بریتانیا، 1996. [ Google Scholar ]
  23. روسینی، اف. رینالدی، ا. دی پینتو، V. فضاهای عمومی و تراکم بحرانی، یک پیشنهاد مطالعاتی اولیه برای اسکان غیررسمی Baseco در مانیل. در مجموعه مقالات کنفرانس بین المللی XXIV ISUF: شهر و قلمرو در عصر جهانی شدن، والنسیا، اسپانیا، 27 تا 29 سپتامبر 2017. [ Google Scholar ]
  24. کوتینی، وی. دی پینتو، وی. سکونتگاه‌های غیررسمی، پیچیدگی و مدل‌های شهری: آیا نظمی در سیستم‌های شهری خودکار وجود دارد؟ در مدلسازی محیطی و سرزمینی برای برنامه ریزی و طراحی ; Leone, A., Gargiulo, C., Eds. FedOAPress: ناپل، ایتالیا، 2018. [ Google Scholar ]
  25. نیروتی، پی. دی مارکو، آ. کالیانو، AC; مانگانو، جی. Scorrano، F. روندهای فعلی در ابتکارات شهر هوشمند: برخی از حقایق سبک. شهرها 2014 ، 38 ، 25-36. [ Google Scholar ] [ CrossRef ][ نسخه سبز ]
  26. مارکوس، ال. Koch, D. شهرها به عنوان ابزار یا امکانات – نیاز به مورفولوژی فضایی در سیستم های شهر هوشمند. محیط زیست پلان B مقعد شهری. علوم شهر 2017 ، 44 ، 204-226. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  27. پن، الف. نحو فضا و شناخت فضایی: یا چرا خط محوری؟ محیط زیست رفتار 2003 ، 35 ، 30-65. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  28. هیلیر، ب. برای به دست آوردن یک جامعه چه چیزهایی را باید به یک شبکه اجتماعی اضافه کنیم؟ پاسخ: چیزی شبیه به چیزی که برای گرفتن شهر باید به شبکه فضایی اضافه کنید. در مجموعه مقالات هفتمین سمپوزیوم بین المللی نحو فضایی ; Koch, D., Marcus, L., Steen, J., Eds. KTH: استکهلم، سوئد، 2009. [ Google Scholar ]
  29. Netto، V. نحو فضا چیست؟ تأملاتی در نحو فضا به عنوان نظریه اجتماعی فضایی. شهری دس. بین المللی 2016 ، 21 ، 25-40. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  30. هیلیر، بی. شهرها به عنوان اقتصادهای حرکتی. شهری دس. بین المللی 1996 ، 1 ، 41-60. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  31. آنجلیدو، ام. سیاست های شهر هوشمند: رویکرد فضایی. شهرها 2014 ، 41 ، s3–s11. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  32. سیستم اطلاعات شهرهای هوشمند (SCIS). ساخت شهر هوشمند: توصیه‌های سیاست دفتر انتشارات اتحادیه اروپا: لوکزامبورگ، 2017. [ Google Scholar ]
  33. بولتون، تی. فرانسیس، ن. Froy، F. تاثیر نحو فضا بر سیاست گذاری شهری: پیوند تحقیقات با سیاست بریتانیا. در مجموعه مقالات یازدهمین سمپوزیوم بین المللی نحو فضایی ; Heitor, T., Serra, M., Pinelo Silva, J., Bacharel, M., Cannas da Silva, L., Eds. Instituto Superior Técnico-Departamento de Engenharia Civil, Arquitetura e Georrecursos: لیسبون، پرتغال، 2017. [ Google Scholar ]
  34. گوپتا، ا. پاناگیوتوپولوس، پ. Bowen, F. رویکرد هماهنگ‌سازی برای اکوسیستم‌های داده شهر هوشمند. تکنولوژی Soc. چانگ. 2020 ، 153. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  35. باتاچاریا، اس. سمایجی، SRK; Gadekallu، TR; الازاب، م. Maddikunta، PKR مروری بر یادگیری عمیق برای شهرهای هوشمند آینده. فناوری اینترنت Lett. 2020 ، e187. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  36. رغوان، س.، سیمون. یکپارچه سازی داده ها برای شهرهای هوشمند: فرصت ها و چالش ها در علوم و فناوری محاسباتی ; Alfred, R., Lim, Y., Haviluddin, H., On, C., Eds.; Springer: سنگاپور، 2020. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  37. Szarek-Iwaniuk، P. Senetra، A. دسترسی به ICT در لهستان و ایجاد مشترک فضای شهری در فرآیند مشارکت اجتماعی مدرن در یک شهر هوشمند – مطالعه موردی. پایداری 2020 ، 12 ، 2136. [ Google Scholar ] [ CrossRef ] [ نسخه سبز ]
  38. Lytras، MD. ویسویزی، ع. Sarirete، A. خوشه بندی خدمات شهر هوشمند: ادراکات، انتظارات، پاسخ ها. پایداری 2019 ، 11 ، 1669. [ Google Scholar ] [ CrossRef ] [ نسخه سبز ]
  39. گرانیر، بی. کودو، اچ. شهروندان چگونه در شهرهای هوشمند مشارکت دارند؟ تجزیه و تحلیل مشارکت شهروندان در “جوامع هوشمند” ژاپن. Inf. Polity 2016 ، 21 ، 61-76. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  40. ترنچر، جی. به سوی شهر هوشمند 2.0: شواهد تجربی استفاده از هوشمندی به عنوان ابزاری برای مقابله با چالش های اجتماعی. تکنولوژی Soc. چانگ. 2019 ، 142 ، 117-128. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  41. رز، جی. اجتماعی بودن واقعی در یک شهر هوشمند. شهر 2020 ، 1-18. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  42. مارگولیس، ال. Sagan, D. Microcosmos: Four Billion Years of Microbial Evolution ; انتشارات دانشگاه کالیفرنیا: لس آنجلس، کالیفرنیا، ایالات متحده آمریکا، 1997. [ Google Scholar ]
  43. رویز-میرازو، ک. مورنو، الف. خودمختاری اساسی به عنوان گامی اساسی در سنتز زندگی. آرتیف. زندگی 2004 ، 10 ، 235-259. [ Google Scholar ] [ CrossRef ] [ PubMed ]
  44. لومان، ن. اتوپوئزیس سیستم های اجتماعی. در پارادوکس های اجتماعی سایبرنتیک: مشاهده، کنترل و تکامل سیستم های خودگردان . Geyer, F., van der Zouwen, J., Eds. Sage: لندن، انگلستان، 1997; صص 172-192. [ Google Scholar ]
  45. Rizzo، F. Il Capitale Sociale Della Città. Valutazione, Pianificazione e Gestione ; فرانکو آنجلی: میلان، ایتالیا، 2002. [ Google Scholar ]
  46. Batty, M. The New Science of Cities ; انتشارات MIT: کمبریج، MA، ایالات متحده; لندن، بریتانیا، 2013. [ Google Scholar ]
  47. پیچیدگی کلیر، جی جی: برخی مشاهدات کلی. سیستم Res. 1985 ، 2 ، 131-140. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  48. Luhmann, N. Social Systems ; انتشارات دانشگاه استنفورد: استانفورد، کالیفرنیا، ایالات متحده آمریکا، 1995. [ Google Scholar ]
  49. پریگوژین، آی. Stengers، I. Order Out of Chaos: گفتگوی جدید انسان با طبیعت . Bantam Books: نیویورک، نیویورک، ایالات متحده آمریکا، 1984. [ Google Scholar ]
  50. سالینگاروس، پیچیدگی NA و انسجام شهری. J. Urban Des. 2000 ، 5 ، 291-316. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  51. پرتغالی، جی. برنامه ریزی. در خود سازماندهی و شهر ; پوتوگالی، ج.، ویرایش. Springer: برلین، هایدلبرگ، آلمان، 2000. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  52. آکیلوئه، آی. لکوویچ، م. سانچز، JR ترومای شهری و خود سازماندهی شهر. Autopoiesis در نبرد موگادیشو و محاصره سارایوو. شهری 2014 ، 2 ، 63-76. [ Google Scholar ]
  53. دیویس، ام. سیاره زاغه ها. چشم انداز جدید. Q. 2006 , 30 , 6-11. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  54. نویسل، اچ. هاینریش، دی. زاغه‌ها: دیدگاه‌هایی درباره تعریف، ارزیابی و مدیریت یک پدیده شهری. Die Erde 2013 ، 144 ، 105-116. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  55. سیمیو، س. کایرنکراس، اس. Swilling، M. درک شرایط زندگی و محرومیت در سکونتگاه های غیررسمی کیسومو، کنیا. انجمن شهری 2019 ، 30 ، 223–241. [ Google Scholar ] [ CrossRef ][ نسخه سبز ]
  56. زربو، ا. دلگادو، RC; گونزالس، PA آسیب پذیری و خطرات بهداشتی روزمره سکونتگاه های غیررسمی شهری در جنوب صحرای آفریقا. گلوب. Health J. 2020 . [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  57. کوربرن، جی. Sverdlik، A. سکونتگاه های غیررسمی و سلامت انسان. در ادغام سلامت انسان در برنامه ریزی شهری و حمل و نقل . Nieuwenhuijsen, M., Khreis, H., Eds. Springer: Cham، سوئیس، 2019; صص 155-171. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  58. تیم وظیفه سازمان ملل در زیستگاه III. چالش زاغه ها. گزارش جهانی در مورد سکونتگاه های انسانی ; Earthscan Publications Ltd.: لندن، انگلستان، 2003. [ Google Scholar ]
  59. کریمی، ک. پرهام، ای. یک رویکرد مبتنی بر شواهد برای توسعه یک برنامه بازآفرینی سازگار برای کاهش سکونتگاه‌های غیررسمی. در مجموعه مقالات هشتمین سمپوزیوم بین المللی نحو فضایی ; Greene, M., Reyes, J., Castro, A., Eds. Pontificia Universidad Católica de Chile: سانتیاگو، شیلی، 2012. [ Google Scholar ]
  60. کریمی، ک. امیر، ع. شفیعی، ک. رافورد، ن. عبدالله، ای. ژانگ، جی. ماوریدو، م. مداخله فضایی مبتنی بر شواهد برای بازسازی سکونتگاه های غیررسمی: مورد مناطق برنامه ریزی نشده مرکزی جده. در مجموعه مقالات ششمین سمپوزیوم بین المللی نحو فضایی ; دانشگاه فنی استانبول: استانبول، ترکیه، 2007. [ Google Scholar ]
  61. باتی، ام. اندازه، مقیاس و شکل شهرها. Science 2008 , 319 , 769-771. [ Google Scholar ] [ CrossRef ][ نسخه سبز ]
  62. دی پینتو، وی سی بیا پائساجو. Analisi Configurazionale e Paesaggio Urbano ; Liguori Editor: ناپل، ایتالیا، 2018. [ Google Scholar ]
  63. پورتا، اس. کروسیتی، پی. Latora، V. تحلیل شبکه ای خیابان های شهری: رویکرد دوگانه. فیزیک A 2006 , 369 , 853-866. [ Google Scholar ] [ CrossRef ][ نسخه سبز ]
  64. پافکا، ای. داوی، ک. Aschwanden، G. محدودیت های نحو فضا برای طراحی شهری: محوری، مقیاس و سینوسیتی. محیط زیست پلان B مقعد شهری. علوم شهر 2020 ، 47 ، 508-522. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  65. پورتا، اس. کروسیتی، پی. لاتورا، وی. تحلیل شبکه ای خیابان های شهری: رویکرد اولیه. Env. برنامه ریزی کنید. ب برنامه ریزی دس 2006 ، 3 ، 705-725. [ Google Scholar ] [ CrossRef ][ نسخه سبز ]
  66. کوپر، سی. Chiaradia، A. sDNA: تجزیه و تحلیل شبکه فضایی سه بعدی برای GIS، CAD، خط فرمان و پایتون. SoftwareX 2020 , 12 , 100525. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  67. کاتالدو، آ. دی پینتو، وی. Rinaldi، AM بازنمایی و به اشتراک گذاری دانش فضایی با استفاده از هستی شناسی پیکربندی. بین المللی اتوبوس جی. هوشمند حداقل داده 2015 ، 10 ، 123-151. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  68. کریمی، ک. نحو فضایی: تثبیت و تحول یک حوزه پژوهشی شهری. J. Urban Des. 2018 ، 23 ، 1-4. [ Google Scholar ] [ CrossRef ][ نسخه سبز ]
  69. واسرمن، اس. فاوست، ک. تحلیل شبکه های اجتماعی: روش ها و کاربردها. تحلیل ساختاری در علوم اجتماعی ; انتشارات دانشگاه کمبریج: کمبریج، بریتانیا، 1994. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  70. پورتا، اس. کروسیتی، پی. Latora، V. ارزیابی مرکزیت چندگانه در پارما: تحلیل شبکه ای از مسیرها و فضاهای باز. شهری دس. بین المللی 2008 ، 13 ، 41-50. [ Google Scholar ] [ CrossRef ][ نسخه سبز ]
  71. فریمن، ال. مرکزیت در شبکه های اجتماعی شفاف سازی مفهومی. Soc. شبکه 1978 ، 1 ، 215-239. [ Google Scholar ] [ CrossRef ][ نسخه سبز ]
  72. Xiao، Y. بررسی روش شناسی نحوی فضا. در مورفولوژی شهری و بازار مسکن ; Xiao، Y.، Ed. Springer: سنگاپور، 2018. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  73. دی پینتو، وی. Rinaldi, AM یک رویکرد پیکربندی مبتنی بر سیستم های اطلاعات جغرافیایی برای پشتیبانی از فرآیند تصمیم گیری در حوزه املاک و مستغلات. محاسبات نرم. 2019 ، 23 ، 2853–2862. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  74. ترابیه، ک. نصار، ک. عبدالرحمن، م. مشعلی، اول. استاتیک نحو فضا: تحلیل روشنایی روز. جلو. قوس. Res. 2019 ، 8 ، 311-318. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  75. نوریان، پ. رضوانی، س. Sariyildiz، طراحی IS با نحو فضا: یک رویکرد پیکربندی به چیدمان معماری، پیشنهاد یک روش محاسباتی. در مجموعه مقالات سی و یکمین کنفرانس بین المللی آموزش و پژوهش در طراحی معماری به کمک کامپیوتر در اروپا ; دانشگاه صنعتی دلفت: دلفت، هلند، 2013. [ Google Scholar ]
  76. ون نس، ای. ایزوویست‌های یک‌بعدی و دو بعدی در نحو فضایی تحلیل می‌کنند. Res. شهری. سر. 2011 ، 2 ، 163-183. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  77. السید، ک. ترنر، آ. هیلیر، بی. آیدا، س. Penn, A. روش نحوی فضا ; دانشکده معماری بارتلت، UCL: لندن، بریتانیا، 2014. [ Google Scholar ]
  78. رینالدی، AM یک سیستم مبتنی بر GIS برای مدیریت ریسک الکترومغناطیسی در مناطق شهری. J. Locat. سرویس مبتنی بر 2009 ، 3 ، 3-23. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  79. دسکتاپ ArcGIS. مجموعه ای کامل برای دسکتاپ GIS. در دسترس آنلاین: https://www.esri.com/en-us/arcgis/products/arcgis-desktop/overview (در 3 اوت 2020 قابل دسترسی است).
  80. تیم توسعه UCL-depthmapX Space-Group (DepthmapX-Version 0.6.0). در دسترس آنلاین: https://github.com/SpaceGroupUCL/depthmapX/ (در 3 اوت 2020 قابل دسترسی است).
  81. ترنر، آ. هیلیر، بی. تعریف الگوریتمی نقشه محوری. محیط زیست برنامه ریزی کنید. ب برنامه ریزی دس 2005 ، 33 ، 425-444. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  82. راتی، سی. نحو فضا: برخی ناسازگاری ها. محیط زیست برنامه ریزی کنید. ب برنامه ریزی دس 2004 ، 31 ، 487-499. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  83. راتی، سی. پاسخ به هیلیر و پن. محیط زیست برنامه ریزی کنید. ب برنامه ریزی دس 2004 ، 31 ، 513-516. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  84. ترنر، A. تحلیل زاویه ای. در مجموعه مقالات سومین سمپوزیوم بین المللی نحو فضایی ; دانشکده معماری جورجیا Tech: آتلانتا، GA، ایالات متحده آمریکا، 2001. [ Google Scholar ]
  85. هیلیر، ب. پایداری فضایی در شهرها: الگوهای ارگانیک و اشکال پایدار. در مجموعه مقالات هفتمین سمپوزیوم بین المللی نحو فضایی؛ Koch, D., Marcus, L., Steen, J., Eds. KTH: استکهلم، سوئد، 2009. [ Google Scholar ]
  86. السید، ک. امضای خودسازماندهی در شهرها: الگوهای زمانی خوشه‌بندی و رشد در شبکه‌های خیابانی. بین المللی جی. ژئومات. تف کردن مقعدی 2013 ، 23 ، 379-406. [ Google Scholar ]
  87. باتی، ام. پروژه آژاکس: نظریه جدید و نرم افزار جدید برای نحو فضا. در مجموعه مقالات پنجمین سمپوزیوم بین المللی نحو فضایی ; Van Nes، A.، Ed. دانشگاه صنعتی دلفت: دلفت، هلند، 2005. [ Google Scholar ]
  88. گیل، جی. استوتز، سی. Chiaradia، A. Confeego: مجموعه ابزاری برای مطالعات پیکربندی فضایی. در مجموعه مقالات ششمین سمپوزیوم بین المللی نحو فضایی ; دانشگاه فنی استانبول: استانبول، ترکیه، 2007. [ Google Scholar ]
  89. دالتون، نقشه وب NS ; Ovinity Ltd.: لندن، انگلستان، 2002. [ Google Scholar ]
  90. دولت فیلیپین (GOVPH) اعلامیه شماره 145، s. 2002|Official Gazzette of The Philippines, 2002. موجود آنلاین: https://www.officialgazette.gov.ph/2002/01/18/proclamation-no-145-s-2002/ (دسترسی در 23 مارس 2021 ).
  91. مرجع آمار فیلیپین: نکات مهم سرشماری جمعیت فیلیپین در سال 2015. در دسترس آنلاین: https://psa.gov.ph/content/highlights-philippine-population-2015-census-population (در 6 اوت 2020 قابل دسترسی است).
  92. اورتگا، چشم انداز کلان شهری AAC مانیل: توسعه شهری جهانی، انباشت از طریق سلب مالکیت و جنگ نئولیبرال علیه غیر رسمی. Geoforum 2016 ، 70 ، 35-50. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  93. روسینی، اف. بازسازی سکونتگاه های غیررسمی از طریق نقشه برداری و فضای عمومی: مورد ترکیب BaSECo در مانیل. در بازآفرینی شهری تاب آور در سکونتگاه های غیررسمی در مناطق استوایی. پیشرفت در سکونتگاه های بشری قرن بیست و یکم . کاراسدو، او.، اد. Springer: سنگاپور، 2020. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  94. هیلیر، بی. معماری شی شهری. Ekistics 1989 ، 56 ، 5-21. [ Google Scholar ]
  95. وان، ال. گدس، I. شکل شهری و محرومیت: یک نماینده معاصر برای تحلیل چارلز بوث از فقر. رادیک. آمار 2009 ، 99 ، 46-73. [ Google Scholar ]
  96. Galuszka، J. رویکردهای مبتنی بر جامعه برای ارتقاء شهرک که از طریق پروژه های بزرگ ACCA در مترو مانیل، فیلیپین آشکار شد. محیط زیست شهری. 2014 ، 26 ، 276-296. [ Google Scholar ] [ CrossRef ][ نسخه سبز ]
  97. Benevolo, L. تاریخ معماری مدرن ; انتشارات MIT: کمبریج، MA، ایالات متحده آمریکا، 1977. [ Google Scholar ]
  98. Sabatier، P. رویکردهای بالا به پایین و پایین به بالا به تحقیق پیاده سازی: یک تحلیل انتقادی و ترکیب پیشنهادی. J. Public Policy 1989 ، 6 ، 21-48. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  99. اسقف، پ. ویلیامز، ال . شهر موقت ; Routledge: Oxon، UK، 2012. [ Google Scholar ]
  100. Caldarola، EG; Rinaldi، AM یک رویکرد چند استراتژی برای استفاده مجدد هستی‌شناسی از طریق تکنیک‌های تطبیق و ادغام. Adv. هوشمند سیستم محاسبه کنید. 2018 ، 561 ، 63-90. [ Google Scholar ]
  101. رینالدی، AM; روسو، سی. چارچوب منطبق برای ادغام داده های چند رسانه ای با استفاده از معناشناسی و هستی شناسی. در مجموعه مقالات دوازدهمین کنفرانس بین المللی IEEE در محاسبات معنایی، ICSC 2018، Laguna Hills، CA، ایالات متحده، 31 ژانویه تا 2 فوریه 2018. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  102. رینالدی، AM; روسو، سی. مدنی، ک. یک استراتژی تطبیق معنایی برای ادغام پایگاه های دانش بسیار بزرگ. بین المللی J. Inf. تکنولوژی مهندس وب 2020 ، 15 ، 1-29. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
  103. کاتالدو، آ. کوتینی، وی. دی پینتو، وی. رینالدی، AM ذهنیت و عینیت در بازنمایی دانش شهری. در مجموعه مقالات کنفرانس بین المللی کشف دانش و بازیابی اطلاعات – KDIR 2014 ; Fred, A., Dietz, JLG, Aveiro, D., Liu, K., Filipe, J., Eds. Scitepress: Setubal، پرتغال، 2014. [ Google Scholar ] [ CrossRef ][ Green Version ]
  104. دی پینتو، وی. رینالدی، AM Big Data. به سمت رویکردی برای ادغام ذهنیت و عینیت در بازنمایی و مدیریت داده ها برای حمایت از تصمیم گیری در حوزه برنامه ریزی شهری. در تصمیم گیری در برنامه ریزی شهری و سرزمینی ; دی پینتو، وی، ویرایش. Maggioli editor: Sant’Arcangelo di Romagna، ایتالیا، 2020. [ Google Scholar ]
  105. Caldarola، EG; رینالدی، AM داده های بزرگ: یک نظرسنجی: پارادایم ها، روش ها و ابزارهای جدید. در مجموعه مقالات DATA 2015-4th کنفرانس بین المللی فن آوری ها و برنامه های مدیریت داده ; Helfert, M., Holzinger, A., Belo, O., Francalanci, C., Eds. Springer: Cham, Switzerland, 2015. [ Google Scholar ]
شکل 1. معماری سیستم.
شکل 2. سکونتگاه غیررسمی BaSECo (Barangay 649)، در چارچوب کلان شهر مانیل. منبع بیس مپ: Open Street Map.
شکل 3. تحلیل پیکربندی سکونتگاه غیررسمی BaSECo: ( الف ) شاخص ادغام جهانی. ( ب ) انتخاب جهانی. مقادیر از آبی (پایین تر) تا قرمز (بالاتر) متفاوت است. پهن ترین خطوط قرمز 20 درصد مقادیر بالاتر را برجسته می کند. فضاهای بسته با دریچه سیاه و جامد پر شده است.
شکل 4. تحلیل پیکربندی سکونتگاه غیررسمی BaSECo: ( الف ) شاخص ادغام محلی، شعاع متریک 200. ( ب ) شاخص ادغام محلی، شعاع توپولوژیکی سه مرحله. گرافیک مانند شکل 3 .
شکل 5. تجزیه و تحلیل تکه‌کاری پس‌زمینه BaSECo با شعاع عمق میانگین متریک 100 (محور Y).
شکل 6. تجزیه و تحلیل تکه تکه‌ای پس‌زمینه (BPA) BaSECo: (الف) نمای زوم شده BPA در 100 متر ( شکل 5 ): نقاط قرمز چگالی متریک ساختار کروی فضای میانی را که در شکل‌های فرعی (ب) گزارش شده است، نشان می‌دهد. نمای بزرگنمایی شده از شاخص ادغام محلی با شعاع توپولوژیکی در سه مرحله ( شکل 4 ب) و ( ج ) مکان منطقه مورد تجزیه و تحلیل در شبکه شهری.
شکل 7. تحلیل کیفی BaSECo: ( الف ) مناطق شهری. ب ) انواع ساختمان. نمودار دایره ای در سمت راست تسلط اسکواترها را بر دیگر انواع ساختمان ها نشان می دهد.
شکل 8. اسکوترها در مناطق مختلف BaSECo (Google Street View 2020).

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید