Run-Throughs(فصل12)

صبر کنید، من باید تمرین کنم؟

هر حالتی از صحبت کردن که تصمیم بگیرید، یک ابزار بسیار ساده و واضح وجود دارد که می‌توانید برای بهبود صحبت خود از آن استفاده کنید، اما این ابزاری است که اکثر سخنرانان به ندرت از آن استفاده می‌کنند: تمرین. مکرر.

نوازندگان قبل از نواختن تمرین می‌کنند. بازیگران قبل از بازکردن درهای تئاتر به روی عموم مردم تمرین می‌کنند. برای گفتگوهای عمومی، خطرات ممکن است به اندازه هر کنسرت یا نمایشی بالا یا بالاتر باشد، با این حال به نظر می‌رسد بسیاری از سخنرانان فکر می‌کنند که می‌توانند روی صحنه راه بروند و بار اول آن را به درستی انجام دهند. بنابراین، بارها و بارها، صدها نفر از مخاطبان مجبورند دقایق بی‌شماری از درد بیهوده رنج ببرند، فقط به این دلیل که یک نفر به اندازه کافی آماده نشده است. شرم آور است.

استیو جابز، استیو جابز، بزرگترین شرکت ارتباطی چند وقت اخیر، تنها با استعداد به آنجا نرسید. او ساعت‌ها تمرین دقیقی برای هر عرضه محصول بزرگ اپل انجام داد. او به تمام جزئیات وسواس داشت.

بیشتر موفقیت‌های بزرگ TED فقط به دلیل ساعت‌های آماده‌سازی بلندگوها اتفاق افتاد.

من به معنای واقعی کلمه صدها ساعت تمرین کردم. بارها و بارها، حتی در خواب که از خواب بیدار می‌شدم و می‌دیدم که سخنرانی را می‌خوانم. از آنجایی که این قطعه برای من بسیار احساسی بود، هر بار که داستان را به اشتراک می‌گذاشتم صبح سکته را دوباره زنده می‌کردم. از آنجایی که احساس من واقعی بود، داستان واقعی تلقی شد و ما با هم سفر کردیم.

سوزان سولومون، دانشمند سلول‌های بنیادی، به همان اندازه مشتاق قدرت تمرین است:

تا زمانی که برای سخنرانی آماده هستید، باید آنقدر آن را تمرین کرده باشید که احساس کنید می‌توانید آن را در خواب و در مقابل هر مخاطبی انجام دهید. در حضور دوستان تمرین کنید. خودت تمرین کن با چشمان بسته تمرین کنید. تمرین پیاده روی در باغ. نشستن پشت میز خود تمرین کنید، اما بدون استفاده از یادداشت‌های خود. و مطمئن باشید که در تمرین‌هایتان، تصاویر بصری خود را نیز در نظر می‌گیرید، زیرا زمان‌بندی با آنها بسیار مهم است.

راشل بوتسمن می‌گوید که باید مراقب باشید با چه کسی تمرین می‌کنید:

سخنرانی خود را در مقابل کسی که از کار شما چیزی نمی‌داند تمرین کنید. من این اشتباه را مرتکب شدم که با افرادی که با من و کاری که انجام می‌دهم بسیار آشنا هستند، از مسیر خود عبور کردم. بهترین بازخورد از سوی افرادی خواهد بود که می‌توانند به شما بگویند که کجا در روایت شما شکاف‌هایی وجود دارد یا در کجا فرض می‌کنید که مردم x، y، z را می‌دانند.

سوزان کین، درونگرای خودخوانده، به مخاطبان تمرین خود به خاطر پیشرفت‌های قابل توجهی در سخنرانی‌اش اعتبار می‌دهد:

من توصیه TED را جدی گرفتم: اگر می‌خواهید سخنرانی خود را حفظ کنید، مطمئن شوید که آن را آنقدر خوب می‌دانید که کلمات از دل بیرون بیایند. تمرین آن در مقابل آینه یا در حالی که سگ را به راه می‌اندازید کافی نیست. از یک صحنه واقعی استفاده کنید و حداقل با یک مخاطب صحبت کنید. شب جمعه درست قبل از سخنرانی من، استاد شگفت انگیز وارتون، آدام گرانت، مخاطبان سی دانش آموز و دانش آموخته برتر خود را جمع کرد و من سخنرانی خود را برای آنها ارائه کردم. بازخورد آنها آنقدر روشنگر بود که من تمام شب را بیدار ماندم تا یک سوم پایانی سخنرانی را بازنویسی کنم. سپس مجبور شدم بقیه آخر هفته را صرف حفظ کردن مجدد کنم. من توصیه نمی‌کنم تا آخرین لحظه اینطور صبر کنید! اما من کار کردن با مخاطب واقعی و دوست حکیمی مانند آدام را توصیه می‌کنم.

اما اینجا یک شگفتی است. حتی سخنرانانی که به فیلمنامه نویسی و حفظ صحبت‌های خود اعتقادی ندارند، همچنان به تمرین کردن اهمیت می‌دهند. سلمان خان، اصلاح طلب آموزش و پرورش:

حداقل پنج بار در اتاق خواب خود سخنرانی کنید و ایده‌های اصلی را بازنویسی کنید. حتی اگر چیزی را به هم زدید یا فراموش کردید، خود را مجبور کنید که با هر بار حرکت تمام کنید (و همیشه زمان را حفظ کنید). در ذهن من، ارزش تمرین کمتر به حفظ کردن است تا اینکه شما راحت باشید و استرس کمتری داشته باشید. اگر اعتماد به نفس داشته باشید و راحت باشید، همه اوقات بهتری خواهند داشت.

مری روچ، نویسنده علم، موافق است:

صحبت من کلمه به کلمه نوشته نشده بود و حفظ نشد. اما حداقل بیست و پنج بار با استفاده از ده کارت یادداشت و یک تایمر تمرین شد. نوعی حفظ ناخواسته وجود دارد که به طور طبیعی از تکرار ایجاد می‌شود. من فکر می‌کنم این چیزی است که شما دنبال آن هستید. حفظ کردن احساس امنیت بیشتری دارد، اما کمی ریسک خوب است. ترس انرژی است و شما می‌خواهید مقداری از آن از طریق سیم‌های شما عبور کند.

این عبارت به خاطر سپردن غیر عمدی یک جمله مهم است. اگر به اندازه کافی تمرین کنید، ممکن است متوجه شوید که سخنرانی را در بهترین شکل آن می‌دانید. زمانی که کلی شیرکی به دفاتر TED آمد تا درباره یک بحث و جدل بزرگ در مورد قانون کپی رایت صحبت کند، از توانایی او در ارائه نرم و روان همه چیز پیچیده بدون فیلمنامه و حتی بدون یادداشت شگفت زده شدم. از او پرسیدم چطور این کار را کرد؟ پاسخ: تمرین‌های مکرر. اما تمرین‌هایی که در واقع بحث را ایجاد کردند. در اینجا چیزی است که او گفت:

یک بار شنیدم که ران واتر، بزرگترین بازیگری که تا به حال شناخته ام، به سوالی درباره تکنیک تمرینش پاسخ می‌دهد. او پاسخ داد: “من فقط کلمات را آنقدر می‌گویم که انگار از من می‌آیند.” این کاری است که من انجام می‌دهم – با صحبت کردن برای یک سخنرانی آماده می‌شوم. من با یک ایده اولیه شروع می‌کنم، یک یا دو جمله مقدماتی را پیدا می‌کنم، و سپس تصور می‌کنم که آن را برای افرادی که به ایده اهمیت می‌دهند توضیح می‌دهم.

در ابتدا، صحبت کردن برای این است که حسی نسبت به آنچه که مناسب است و چه چیزی مناسب نیست به دست آورید – بیشتر ویرایش است تا تمرین. در آن سخنرانی TED من کلی در مورد کمبود در صنایعی به غیر از تلویزیون داشتم، اما همچنان احساس ناخوشایندی داشتم که آن را در آن جمع کنم، بنابراین آن را کنار گذاشتم. پس از مدتی، صحبت کردن برای قدم زدن و زمان بندی می‌شود. و در پایان، من بیشتر در مورد انتقال صحبت می‌کنم. البته اسلایدها به شما کمک می‌کنند، اما تمرین انتقال‌ها به ویژه مهم است. هنگامی که شما ایده ای را دو چندان می‌کنید، در مقابل زمانی که موضوع را تغییر می‌دهید، مخاطب باید صدای شما را بشنود.

من همیشه یادداشت‌های کتبی می‌گذارم، اما هرگز سخنرانی را نمی‌نویسم – صحبت‌ها نباید شبیه به بلندخوانی نوشتن باشد. درعوض، فهرستی از آنچه را که مردم تئاتر بیت می‌نامند، یادداشت می‌کنم: در اینجا فکری در مورد DMCA، سپس درباره SOPA، سپس درباره DNS و غیره وجود دارد. آخرین فهرست این ضربات را درست قبل از رفتن روی صحنه می‌سازم، به عنوان آخرین یادآوری.

اگر نصیحت‌های کاین، خان، روچ و شیرکی را جمع آوری کنید، خواهید دید که شکاف بین صحبت‌های حفظ شده و صحبت‌های لحظه ای شروع به محو شدن می‌کند. بهترین سخنرانی‌های حفظ‌شده آنقدر خوب شناخته شده‌اند که سخنرانان می‌توانند روی اشتیاق خود به ایده‌هایی که دارند تمرکز کنند. بهترین گفتگوهای لحظه ای به اندازه کافی تمرین شده‌اند که گویندگان آنها دقیقاً بدانند که باید چه مسیری را طی کنند و بسیاری از قوی ترین عبارات را در ذهن خود پیدا می‌کنند.

آنچه ما در اینجا واقعاً در مورد آن صحبت می‌کنیم، دو روش متفاوت برای ارائه سخنرانی نیست، بلکه دو روش متفاوت برای ساختن یک سخنرانی است. برخی از افراد با یک فیلمنامه شروع می‌کنند، برخی دیگر با مجموعه ای از نکات مهم، اما روند تمرین آنها را بسیار به هم نزدیک می‌کند. در هر دو مورد، هدف یک سخنرانی با ساختار دقیق است که با تمرکز در لحظه ارائه می‌شود.

شاید، در این مرحله، شما عقب نشینی کنید و بگویید که از صحبت‌هایی که تکرار می‌شود متنفر هستید. شما همیشه می‌توانید بگویید، هر چقدر هم که کسی فکر می‌کند که این کار را می‌کند. گفتگوها باید تازه، منحصر به فرد، زنده باشند!

من شاید تعداد کمی از سخنرانان را می‌شناسم که می‌توانند این کار را انجام دهند. آنها بر اساس یک عمر تجربه و/یا توانایی غیرعادی برای ساختن و تمرکز یک ایده در زمان واقعی هستند. اما برای بسیاری از ما، ارائه یک سخنرانی «تازه»، معاوضه‌های وحشتناکی را به همراه دارد: عدم تمرکز، از دست دادن نکات کلیدی، عدم وضوح، و بیش از حد زمان، فقط به نام چند. من واقعاً این روش را توصیه نمی‌کنم. وقتی مردم فکر می‌کنند که یک سخنرانی تکرار شده است، مشکل تمرین زیاد نیست، تمرین خیلی کم است. بلندگو در دره عجیب گیر کرده است.

اما بیایید این را تصدیق کنیم: تمرینات سخت است. آنها ذاتاً استرس زا هستند. حتی انجام دویدن با صدای بلند در اتاق خواب سخت است. ممکن است مواردی برای سخنرانی وجود داشته باشد که شما به سادگی نتوانید وقت گذاشتن برای انجام این کار را توجیه کنید (در این صورت، صحبت کردن از روی مجموعه ای از نقاط دستی، یا از متنی که تا جایی که می‌توانید از آن نگاه می‌کنید، بهترین گزینه‌های شما هستند). اما اگر یک سخنرانی مهم باشد، واقعاً مدیون خود و مخاطب هستید که با تمرین از آن استرس عبور کنید. در انجام این کار، استرس با اعتماد به نفس و سپس با هیجان جایگزین می‌شود.

نویسنده تریسی شوالیه بر بی میلی خود برای تمرین غلبه کرد و کشف کرد که چگونه می‌تواند در واقع به سخنرانی شکل دهد.

برگزارکنندگان TED تاکید زیادی بر تمرین دارند. به من گفتند خیلی وقت‌ها تمرین کن که عصبانی شدم. من سخنرانی‌های عمومی زیادی داشته ام و هرگز آن طور که TED از من انتظار داشت تمرین نکرده ام. با این حال، در پایان، من تمرین کردم و از آن بسیار خوشحال شدم. بیشتر صحبت‌ها زمان‌بندی دقیقی ندارند و سبک من اغلب محاوره‌ای و مماس است. تمرین باعث می‌شود متوجه شوید که در بیشتر گفتگوها چقدر وافل وجود دارد. تمرین کنید، برای خودتان وقت بگذارید، و شروع به حذف همه چیزهای غیر ضروری و غیر ضروری کنید. همچنین متوجه شدم که در گفتن آن با صدای بلند، عباراتی به ذهنم می‌رسد که به خوبی کار می‌کنند. آنها را حفظ کردم، سپس از آنها به عنوان لنگر یا سکوی فرود برای لمس کردن استفاده کردم. من کل صحبت را حفظ نکردم – که می‌تواند بسیار جعلی به نظر برسد، مگر اینکه شما یک بازیگر باشید – اما ساختار و آن چند عبارات سکوی فرود را حفظ کردم، و این باعث شد که صحبت فشرده تر و بهتر شود.

حتی بیل گیتس، یکی از شلوغ ترین مردان جهان، تلاش زیادی برای یادگیری و تمرین سخنرانی‌های TED خود می‌کند. روزی روزگاری او را یک سخنران فقیر می‌دانستند. با جدی گرفتن آماده سازی، او آن را تغییر داد و گفتگوهای قدرتمندی در مورد بهداشت عمومی، انرژی و آموزش ارائه کرد.

اگر ارزش وقت بیل گیتس و سوزان کین و وقت تریسی شوالیه و زمان سلمان خان برای تمرین یک سخنرانی مهم را دارد، احتمالاً ارزش وقت شما را نیز دارد.

برخی از مواردی که باید در طول یا بعد از این تمرینات از مخاطبان خود بپرسید:

  • آیا از همان ابتدا توجه شما را جلب کردم؟
  • آیا تماس چشمی برقرار می‌کردم؟
  • آیا سخنرانی موفق به ایجاد یک ایده جدید برای شما شد؟
  • آیا هر مرحله از سفر رضایت بخش بود؟
  • آیا مثال‌های کافی برای روشن شدن همه چیز وجود داشت؟
  • لحن صدایم چطور بود؟ آیا به نظر محاوره ای می‌آمد (معمولاً خوب) یا انگار که من موعظه می‌کردم (معمولاً بد)؟
  • آیا تنوع لحن و قدم زدن به اندازه کافی وجود داشت؟
  • آیا صدایم به نظر می‌رسید که دارم سخنرانی را می‌خوانم؟
  • آیا تلاش برای طنز طبیعی بود یا کمی ناهنجار؟ طنز کافی بود؟
  • جلوه‌های بصری چطور بود؟ آیا آنها کمک کردند یا مانع شدند؟
  • آیا متوجه ویژگی‌های آزاردهنده ای شده اید؟ آیا من روی زبانم کلیک می‌کردم؟ زیاد قورت دادن؟ جابجایی از این طرف به سمت دیگر؟ مکرراً از عبارتی مانند “می دانید” یا (بدتر از آن) “مانند” استفاده می‌کنید؟
  • آیا حرکات بدن من طبیعی بود؟
  • آیا به موقع تمام کردم؟
  • آیا لحظاتی وجود داشته که کمی حوصله شما سر برود؟ چیزی بود که بتوانم برش دهم؟

من به شما توصیه می‌کنم که شخصی این تمرین‌ها را روی گوشی هوشمند ضبط کند تا بتوانید در عمل به خودتان نگاه کنید. ممکن است فوراً متوجه یک ویژگی فیزیکی شوید که کاملاً از آن بی‌خبر هستید و ترجیح می‌دهید وجود نداشته باشد.

در نهایت، اجازه دهید در مورد محدودیت‌های زمانی صحبت کنیم. این واقعا مهم است که ساعت را جدی بگیرید. این مطمئناً زمانی درست است که شما بخشی از یک برنامه فشرده هستید. بیش از حد ساعت، دزدیدن زمان از بلندگوهایی است که شما را دنبال می‌کنند. اما این فقط به خاطر پرهیز از ناراحتی آنها و برگزارکننده رویداد نیست. این همچنین در مورد فرود بهترین صحبت شما است. در اقتصاد توجه مدرن دیوانه‌وار ما، مردم به محتوای واضح و قدرتمند پاسخ می‌دهند. آنها حوصله فلب را ندارند. و این فقط یک پدیده مدرن نیست. در تاریخ، بسیاری از قدرتمندترین گفتگوها کوتاه و دقیق بودند. آدرس آبراهام لینکلن در گتیزبورگ کمی بیش از 2 دقیقه به پایان رسید. گوینده قبل از او به مدت 2 ساعت بدون سرنشین بود. آنچه او گفت مدتهاست فراموش شده است.

وقتی نوبت به روز واقعی می‌رسد، آخرین چیزی که می‌خواهید این است که نگران زمان باشید. برای جلوگیری از این امر، از تمرینات خود برای تنظیم دقیق صحبت استفاده کنید. شما باید برنامه ریزی کنید که مواد خود را تا زمانی که مطمئن شوید می‌توانید به خوبی زیر حد مجاز تمام کنید، برش دهید. این به خنده تماشاگران و یک یا دو اشکال کوچک فرصت می‌دهد. در خود روز، اگر می‌دانید که به موقع خوب می‌شوید، به شما امکان می‌دهد 100 درصد روی موضوعی که باید روی آن تمرکز کنید تمرکز کنید: با اشتیاق ایده‌ای را که به آن اهمیت می‌دهید توضیح دهید.

هنرمند سخن گفتار، ریوز، دستورالعمل خوبی در اینجا دارد.

خط پایان شما زمان شما 0.9 است. صحبتی را بنویسید و تمرین کنید که نه دهم زمانی است که به شما داده شده است: 1 ساعت = 54 دقیقه، 10 دقیقه = 9، 18 دقیقه = 16:12 (بله، همینطور است). سپس روی صحنه بروید و ساعت را نادیده بگیرید. شما فضای تنفسی خواهید داشت تا به خودتان قدم بگذارید، مکث کنید، کمی خراب کنید، و پاسخ مخاطب را دوش دهید. بعلاوه نوشتار شما فشرده تر خواهد بود و از دیگر سخنرانانی که با ریتم‌های همان محدودیت زمانی می‌رقصند متمایز خواهید شد.

بیایید آن را جمع بندی کنیم.

  • برای یک سخنرانی پرمخاطره، بسیار مهم است که چندین بار تمرین کنید، ترجیحاً در مقابل افرادی که به آنها اعتماد دارید.
  • روی آن کار کنید تا زمانی که به راحتی تحت محدودیت زمانی تعیین شده شما قرار نگیرد و بر بازخورد صادقانه مخاطبان تمرین خود اصرار کنید.
  • هدف شما این است که در پایان به یک سخنرانی بپردازید که ساختار آن برای شما ماهیت دوم است تا بتوانید روی معنای آنچه می‌گویید تمرکز کنید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید