انقلاب هوش مصنوعی: فراتر از تصور – نفوذ عمیقتر از آنچه میپندارید
چکیده
انقلاب هوش مصنوعی، که غالباً با ظهور مدلهای زبانی بزرگی چون ChatGPT به اوج توجه عمومی رسید، در حقیقت ریشههای عمیقتری دارد که به سال ۲۰۱۶ و ظهور AlphaGo بازمیگردد. این مقاله به بررسی دیدگاه اریک اشمیت، چهره برجسته تکنولوژی و رئیس سابق گوگل، میپردازد که معتقد است هوش مصنوعی نه تنها مبالغهآمیز نیست، بلکه کمتر از حد واقعی ارزیابی شده است و قابلیتهای آن فراتر از درک عمومی است. در این تحلیل، ما به چگونگی آغاز این انقلاب، تکامل آن از پردازش زبان به برنامهریزی و استراتژی، و چالشهای کلیدی پیش رو شامل نیازهای عظیم انرژی و داده، محدودیتهای دانش، و معضلات اخلاقی و ژئوپلیتیکی میپردازیم. همچنین، چشماندازهای امیدوارکننده این فناوری در حوزههای سلامت، آموزش و علم، و نقش انسان در آیندهای که بهرهوری به طرز بیسابقهای افزایش مییابد، بررسی خواهد شد. این مقاله با تأکید بر ضرورت انطباق سریع با این تحول عظیم و اجتناب از “پیچیده کردن” آینده، به اهمیت هوش مصنوعی به عنوان مهمترین رویداد ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ سال اخیر در جامعه بشری اشاره میکند.
مقدمه
در سالیان اخیر، هوش مصنوعی (AI) به یکی از داغترین موضوعات گفتگو در محافل علمی، صنعتی و عمومی تبدیل شده است. برای بسیاری از مردم، نقطه عطف این انقلاب، ظهور مدلهای زبانی مولد مانند ChatGPT بود که توانایی حیرتانگیز خود را در تولید متنهای منسجم و منطقی به نمایش گذاشت. این لحظه، که اریک اشمیت آن را “فوران زبانی و شگفتآور” توصیف میکند، تجربهای احشایی و ملموس برای کاربران بود و بسیاری را به فکر فرو برد که “خدای من، این چیز مینویسد و اشتباهاتی هم دارد، اما فوقالعاده باهوش است”. با این حال، اشمیت دیدگاهی متفاوت و متناقضنما ارائه میدهد: او معتقد است که هوش مصنوعی نه تنها مبالغهآمیز نیست، بلکه واقعاً کمتر از آنچه باید باشد، مورد توجه قرار گرفته است. این ادعا بر پایه درک عمیقتر و جامعتری از قابلیتهای فعلی و پتانسیلهای آینده هوش مصنوعی بنا شده است که فراتر از صرفاً تولید محتوای متنی، به حوزههای پیچیدهتری مانند برنامهریزی، استراتژیسازی، و حتی کشف علمی در حال گسترش است.
این مقاله بر آن است تا با استناد به دیدگاههای اریک اشمیت، به ریشهها، سیر تکاملی، چالشها، و چشماندازهای هوش مصنوعی بپردازد. ما بررسی خواهیم کرد که چگونه لحظهای آرام در سال ۲۰۱۶ با ظهور AlphaGo، زمین را زیر پای ما به شکلی نامحسوس تغییر داد، و چگونه این فناوری در حال حرکت به سمت تواناییهای خودمختار و عاملیتگرا است که هم وعدههای بزرگی دارند و هم معضلات اخلاقی و ژئوپلیتیکی بیسابقهای ایجاد میکنند. این بررسی جامع، خواننده را به درک عمیقتری از ابعاد واقعی انقلاب هوش مصنوعی و اهمیت آن در شکلدهی به آینده بشریت رهنمون خواهد ساخت.
۱. ریشههای انقلاب: از AlphaGo تا برنامهریزی استراتژیک
در طول این سری از بازیها، و به طور خاص در بازی دوم، AlphaGo یک حرکت جدید و بیسابقه را ابداع کرد که تا آن زمان توسط هیچ انسانی، حتی در طول هزارهها تجربه بازی Go، دیده نشده بود. این حرکت نه تنها توسط یک کامپیوتر ایجاد شد، بلکه برای بازیکنان Go که به “شکل جنونآمیزی در ریاضیات و شهود” برجسته بودند، یک راز بزرگ بود. اشمیت توضیح میدهد که AlphaGo به گونهای طراحی شده بود که همواره شانس برد بالای ۵۰ درصد را حفظ کند و این حرکت را به درستی محاسبه کرد.
این واقعه، سوالی اساسی را در ذهن اریک اشمیت و همکارانش ایجاد کرد: “چگونه ممکن است کامپیوترهای ما چیزی را خلق کنند که انسانها هرگز به آن فکر نکردهاند؟”. این سوال، آغازگر فرآیندی بود که به تدوین دو کتاب توسط اشمیت و همکارانش منجر شد و به عقیده او، نقطه شروع واقعی انقلاب هوش مصنوعی بود. این لحظه نشان داد که الگوریتمها نه تنها قدرتمند هستند، بلکه قابلیتهای جدید و خلاقانهای دارند که فراتر از دادههای ورودی و منطق برنامهریزی شده اولیه میرود.
۲. محدودیتهای اساسی در مسیر پیشرفت هوش مصنوعی
با وجود پیشرفتهای چشمگیر، مسیر توسعه هوش مصنوعی با چالشها و محدودیتهای بنیادینی روبرو است که میتوانند سرعت پیشرفت را کاهش دهند. اریک اشمیت به سه محدودیت اصلی اشاره میکند: انرژی، داده و دانش.
اشمیت به تلاش کشورهای دیگر برای تامین این انرژی اشاره میکند:
- کشورهای عربی در حال ساخت مراکز داده با ظرفیت ۵ تا ۱۰ گیگاوات هستند.
- هند نیز در حال بررسی ساخت یک مرکز داده ۱۰ گیگاواتی است. این ارقام نشان میدهد که هر مرکز داده، به اندازه یک شهر کامل به برق نیاز دارد.
برخی بر این باورند که پیشرفتهای الگوریتمی میتواند نیاز به انرژی را کاهش دهد، اما اشمیت با اشاره به یک “قانون قدیمی” که از آن به “گرو گیوث، گیتس تیکث اوی” (Grove giveth, Gates taketh away) یاد میکند، توضیح میدهد که سختافزار همواره سریعتر میشود و متخصصان نرمافزار صرفاً از این ظرفیت اضافه شده استفاده میکنند و آن را مصرف میکنند. این بدان معناست که هرچقدر هم الگوریتمها کارآمدتر شوند، نیاز سختافزاری به دلیل افزایش قابلیتها، باز هم رشد خواهد کرد. او برآورد میکند که برای انجام همان نوع برنامهریزیها که امروزه شاهد هستیم، نیاز به محاسبات حداقل ۱۰۰ برابر، شاید ۱۰۰۰ برابر افزایش خواهد یافت. این روند از “یادگیری عمیق” (Deep Learning) به “یادگیری تقویتی” (Reinforcement Learning) و سپس به “محاسبات زمان آزمایش” (Test Time Compute) که در آن سیستم همزمان با برنامهریزی یاد میگیرد، حرکت میکند. این مرحله آخر، “اوج” یا “زینت” نیازهای محاسباتی است.
اشمیت شیوه کشف علمی توسط انسانها را تشریح میکند: یک انسان واقعاً نابغه، به یک حوزه نگاه میکند و میگوید: “من الگویی را میبینم که در یک حوزه کاملاً متفاوت است و هیچ ربطی به حوزه اول ندارد، اما همان الگو است”. سپس ابزارها را از یک حوزه برداشته و در حوزه دیگر به کار میبرد. او مثال انیشتین را میآورد که چگونه فیزیک، زیستشناسی و ریاضیات از این طریق پیشرفت کردهاند.
مشکل فعلی این است که “سیستمهای ما امروز نمیتوانند این کار را انجام دهند”. اشمیت به اصطلاح فنی “نایستایی اهداف” (non-stationerity of objectives) اشاره میکند، که به معنی “تغییر مداوم قوانین” است. اگر بتوانیم این مشکل را حل کنیم، نه تنها به مراکز داده بیشتری نیاز خواهیم داشت، بلکه قادر خواهیم بود “مدارس کاملاً جدیدی از اندیشه علمی و فکری” را ابداع کنیم که “باورنکردنی” خواهد بود. این توانایی در کشف و ابداع، مرز نهایی پیشرفت هوش مصنوعی است و میتواند منجر به جهشهای بیسابقهای در دانش بشر شود.
۳. معضلات اخلاقی و ژئوپلیتیکی: عاملان خودمختار و رقابت ابرقدرتها
همزمان با پیشروی هوش مصنوعی به سمت خودمختاری، مجموعهای از معضلات اخلاقی و ژئوپلیتیکی پیچیده نیز مطرح میشوند که نیازمند توجه فوری و راهحلهای جهانی هستند.
اشمیت مفهوم عامل را با مقایسه انسانها توضیح میدهد: همه انسانها عامل هستند؛ ورودی (زبان)، خروجی (زبان) و حافظه دارند. اگر یک عامل هوش مصنوعی تصمیم بگیرد که برای کارآمدی بیشتر، زبان کامپیوتری خاص خود را اختراع کند، ما دیگر نخواهیم فهمید که چه میکند. در چنین وضعیتی، راه حل “قطع ارتباط” (unplugging) آن عامل است.
معیارهای صنعت برای قطع ارتباط یک سیستم هوش مصنوعی شامل موارد زیر است:
- خودبهبودی بازگشتی (Recursive self-improvement) غیرقابل کنترل: حالتی که کامپیوتر بدون اطلاع و کنترل ما به یادگیری ادامه میدهد، که میتواند به نتایج بدی منجر شود.
- دسترسی مستقیم به سلاحها: جلوگیری از کنترل مستقیم سیستم بر سلاحها.
- تکثیر خود بدون اجازه: جلوگیری از اینکه سیستمها خود را بدون رضایت ما تکثیر کنند یا به جاهای دیگر منتقل شوند.
اشمیت تاکید میکند که نیاز به “مشاهدهپذیری” (observability) و “منشأ” (providence) سیستمها داریم تا بتوانیم اقدامات آنها را رصد کنیم و بدانیم از کجا آمدهاند.
- کنترل انسانی در حلقه (Human in the Loop): اشمیت به قانون نظامی آمریکا تحت عنوان “۳۰۰۰.۰۹” یا “کنترل معنادار انسانی” اشاره میکند. این قانون تاکید دارد که سیستمها نباید بدون کنترل انسان عمل کنند، زیرا این “خطی است که نمیتوان از آن عبور کرد”.
- زنجیره تامین و تعرفهها: دولت آمریکا تعرفههای متقابلی را اعمال کرده است که پیامدهای عظیمی برای زنجیره تامین دارد. صنایع تکنولوژی به بستهبندیها و قطعات از چین وابسته هستند که اگر چین دسترسی به آنها را قطع کند، مشکل بزرگی ایجاد خواهد شد.
- دسترسی به تراشهها: آمریکا تلاش میکند دسترسی چین به پیشرفتهترین تراشهها را محدود کند، که باعث ناراحتی شدید چین شده است. این موضوع در گفتگوهای سطح Track 2 (دیپلماسی غیررسمی) که اشمیت با چینیها داشته، به عنوان مسئله شماره یک مطرح میشود.
- مدلهای منبع باز در مقابل مدلهای بسته: آمریکا عمدتاً به سمت مدلهای بسته و تحت کنترل بسیار خوب حرکت میکند. در مقابل، چین احتمالاً پیشرو در منبع باز (open source) خواهد بود. اشمیت به مثال DeepSee اشاره میکند که توانسته الگوریتمهای کارآمدی را کشف کند که محدودیتهای محاسباتی را دور میزند. از آنجا که چین رویکرد منبع باز را در پیش گرفته، ایالات متحده بلافاصله از مزایای اختراعات آنها بهرهمند شده و آنها را در سیستمهای خود پیاده کرده است.
- تفکر پیشدستانه: اگر من به عنوان “شخص بد” بدانم که شما قرار است به ابرهوش دست یابید و کل جهان را از نظر اقتصادی، نوآوری و نظارت کنترل کنید، چه خواهم کرد؟ ذهن “آقای شرور” این گونه فکر میکند: “من باید از این کار جلوگیری کنم”.
- تخریب/سرقت کد: تلاش برای سرقت کد شما (که شما از آن جلوگیری کردهاید).
- نفوذ انسانی: تلاش برای نفوذ با عوامل انسانی.
- تغییر مدل: تغییر و دستکاری مدلهای شما برای به تأخیر انداختن شما.
- بمباران مراکز داده: در نهایت، اگر هیچ کدام از اینها جواب ندهد، “بمباران مرکز داده شما”.
اشمیت با صراحت اعلام میکند که “این گفتگوها امروز در میان بازیگران هستهای ما در جهان در حال وقوع است” و افراد معتبری هستند که میگویند “تنها راه حل این مشکل، پیشدستی است”. این وضعیت یک معضل بزرگ برای سیاست خارجی است که تاکنون به آن فکر نشده است و احتمالاً در ۵ سال آینده خود را نشان خواهد داد.
در حال حاضر، اجماع در صنعت این است که مدلهای منبع باز به نقطه خطر ملی یا جهانی نرسیدهاند، اما الگو نشان میدهد که ممکن است به آنجا برسند. تصمیمات کلیدی در آمریکا، چین و شرکتهای هر دو کشور، سرنوشتساز خواهد بود. اشمیت تاکید میکند که آمریکا و چین تنها کشورهایی هستند که “به اندازه کافی دیوانه” هستند که میلیاردها دلار برای ساخت این چشمانداز جدید هزینه کنند. او نگران است که این “نبرد، نبرد تعیینکننده” باشد و طبق گفته کیسینجر، ممکن است “مسیر احتمالی به جنگ با چین، بر اثر یک حادثه” باشد، شبیه به آغاز جنگ جهانی اول.
اشمیت تاکید میکند که باید به “ارزشهای جامعه خود پایبند باشیم” و او شخصاً به “آزادی فردی” بسیار متعهد است. او میگوید یک مهندس با نیت خیر میتواند سیستمی را بسازد که بهینهسازی شده و آزادی شما را محدود کند، بنابراین حفظ آزادی بشر بسیار مهم است.
این مسائل اغلب فنی نیستند، بلکه تصمیمات تجاری هستند. در حالی که ساخت یک دولت نظارتی ممکن است، ساخت سیستمی که آزادیبخش باشد نیز ممکن است. با توجه به انتشار سریع اطلاعات غلط، نیاز به “اثبات هویت” واقعی است. اما اثبات هویت نباید شامل جزئیات باشد. به عنوان مثال، میتوان از “اثباتهای رمزنگارانه” (cryptographic proofs) مانند “اثباتهای با دانش صفر” (zero-knowledge proofs) استفاده کرد که تأیید کند شما انسان هستید، بدون اینکه اطلاعات شخصی یا ارتباط با دیگران را فاش کند.
۴. رویاهای آینده: شفای جهانی، کشف علمی، و تحول آموزش
علیرغم چالشها و معضلات، اریک اشمیت در کتاب خود به نام “پیدایش” (Genesis) که با هنری کیسینجر نوشته است، لحنی محتاطانه اما امیدوارکننده دارد و به آیندهای پر از پتانسیلهای شگفتانگیز هوش مصنوعی چشم دوخته است. این فناوری، ظرفیت تغییرات مثبت عظیمی را در حوزههای حیاتی بشری به همراه دارد.
مثال دیگری که او میآورد، شرکتی است که مدعی شده راهی برای کاهش هزینه آزمایشهای بالینی مرحله سوم تا یک “مرتبه بزرگی” (order of magnitude) یافته است. آزمایشهای مرحله سوم، بزرگترین عامل هزینههای دارویی هستند و کاهش چشمگیر آنها میتواند به دسترسپذیرتر شدن داروها برای عموم کمک کند. این پیشرفتها میتوانند دسترسی به مراقبتهای بهداشتی را متحول کنند و به کاهش رنج انسانی در مقیاس وسیع منجر شوند.
اما اشمیت تاکید میکند که “فناوری آن کار میکند”. هوش مصنوعی میتواند:
- به زبان مادری دانشآموزان تدریس کند.
- یادگیری را “بازیسازی” (gamify) کند.
- افراد را به “بهترین محدوده طبیعی” تواناییهایشان برساند. این امر میتواند شکافهای آموزشی را در سراسر جهان پر کرده و فرصتهای یادگیری بیسابقهای را برای میلیاردها نفر فراهم آورد.
۵. نقش انسان در آیندهای با بهرهوری رادیکال
اگر فرض کنیم که بشر این انقلاب را “خراب نمیکند” و به دنیایی از “فراوانی رادیکال” میرسیم، جایی که سیستمهای هوش مصنوعی بخش عمدهای از وظایف اقتصادی مولد را بر عهده میگیرند، سوال اینجاست که انسانها در این آینده چه خواهند کرد؟.
ابزارهای هوش مصنوعی به طور رادیکال این بهرهوری را افزایش خواهند داد. یک مطالعه نشان میدهد که تحت مجموعه مفروضاتی درباره هوش مصنوعی عاملیتگرا و مقیاس کشف، میتوان به ۳۰ درصد افزایش بهرهوری در سال دست یافت. این میزان از افزایش بهرهوری بیسابقه است؛ اقتصاددانان هیچ مدلی برای چنین افزایشی ندارند، زیرا هرگز در طول تاریخ هیچ دموکراسی یا پادشاهی چنین رشدی را تجربه نکرده است. اشمیت این چشمانداز را “باورنکردنی” مینامد و امیدوار است که در مسیر درست حرکت کنیم.
- یک ماراتن، نه یک دوی سرعت: او تاکید میکند که این یک ماراتن است، نه یک دوی سرعت. مانند دوچرخهسواری در یک مسابقه ۱۰۰ مایلی، نکته اینجاست که هر روز از خواب بیدار شوید و “فقط ادامه دهید”.
- انطباق مداوم: در عصری که رشد نمایی به سرعت اتفاق میافتد، ما به سرعت فراموش میکنیم که دو یا سه سال پیش چه چیزی واقعیت داشت. بنابراین، توصیه اشمیت این است: “بر موج سوار شوید، اما هر روز بر آن سوار شوید”. آن را به عنوان یک رویداد ناگهانی نبینید، بلکه آن را درک کنید و بر آن بنا کنید.
- پذیرش سریع برای ماندن در رقابت: هر فردی، چه هنرمند، معلم، پزشک، تاجر، یا فنیکار، دلیلی برای استفاده از این فناوری دارد. اشمیت با قاطعیت میگوید: “اگر از این فناوری استفاده نمیکنید، در مقایسه با همتایان، رقبا و کسانی که میخواهند موفق باشند، دیگر مرتبط نخواهید بود”. او شوکه شده است از اینکه این سیستمها با چه سرعتی پیشرفت کردهاند؛ به عنوان مثال، مدلهای پروتکل Anthropic میتوانند مستقیماً به پایگاههای داده متصل شوند و نیاز به اتصالات پیچیده را از بین ببرند. این “تغییر واقعی در کسبوکار” است و هزاران مورد از این تغییرات هر روز در حال ظهور هستند.
نتیجهگیری
انقلاب هوش مصنوعی، که با لحظه شگفتانگیز AlphaGo در سال ۲۰۱۶ آغاز شد و با مدلهای زبانی مانند ChatGPT به آگاهی عمومی رسید، بسیار فراتر از آن چیزی است که بسیاری تصور میکنند. اریک اشمیت به درستی تاکید میکند که این پدیده نه تنها مبالغهآمیز نیست، بلکه از ظرفیتهای واقعیاش کمتر سخن به میان آمده است. هوش مصنوعی در حال حاضر از صرف پردازش زبان به قابلیتهای پیچیدهتر برنامهریزی، استراتژیسازی و حتی کشف علمی حرکت کرده است.
با این حال، مسیر پیش رو خالی از چالش نیست. نیازهای عظیم به انرژی و داده، و همچنین محدودیتهای فعلی در توانایی هوش مصنوعی برای ابداع دانش کاملاً جدید و غیرایستا، از جمله موانع کلیدی هستند که نیازمند راهحلهای نوآورانه هستند. فراتر از مسائل فنی، معضلات اخلاقی و ژئوپلیتیکی، به ویژه در مورد توسعه عاملان هوش مصنوعی خودمختار و رقابت استراتژیک بین ایالات متحده و چین، نیاز به توجه فوری و توسعه “ریلهای محافظ” جهانی دارد. تهدید “پیشدستی” ناشی از سبقت گرفتن یک کشور در رسیدن به ابرهوش، نگرانی جدیای است که میتواند به درگیریهای بینالمللی منجر شود و نیازمند یک گفتمان جامع در حوزه سیاست خارجی است که تاکنون شکل نگرفته است.
در عین حال، چشماندازهای هوش مصنوعی بسیار امیدبخش و تحولآفرین هستند. این فناوری ظرفیت ریشهکن کردن بیماریها، تسریع اکتشافات علمی، ارائه آموزش شخصیسازی شده به تمامی انسانها و بهبود دسترسی به مراقبتهای بهداشتی جهانی را دارد. اشمیت این تحول را مهمترین اتفاق در طول ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ سال آینده میداند.
در نهایت، در مواجهه با آیندهای که هوش مصنوعی بهرهوری انسان را به شکلی بیسابقه افزایش میدهد، نقش انسانها تغییر خواهد کرد اما از بین نخواهد رفت. مشاغل تکامل خواهند یافت و جامعه نیازمند افراد مولدتری خواهد بود. پیام اشمیت برای همه این است: این یک ماراتن است، نه یک دوی سرعت. باید هر روز با این موج همراه شد، آن را درک کرد و سریعاً آن را پذیرفت تا در عصر جدیدی که هر روز تغییرات واقعی جدیدی به همراه دارد، مرتبط باقی ماند. “این یک لحظه باورنکردنی است که باید سوار بر آن شد.”
بدون دیدگاه