کلید واژه ها
لندست ، کاربری/پوشش زمین ، طبقه بندی نظارت شده ، چند زمانی ، دمای سطح زمین
1. مقدمه
پدیده تغییر کاربری اراضی به یکی از اجزای حیاتی و مرکزی پایش تغییرات محیطی و مدیریت منابع تبدیل شده است [ 1 ] [ 2 ].] . فعالیت های انسانی بسیار و متنوع است. با توجه به افزایش هندسی جمعیت جهان، نیاز به سکونتگاهها، جادهها، افزایش تولیدات کشاورزی، افزایش تقاضا برای غذا و سرپناه، تغییر در سبک زندگی و غیره وجود دارد که همواره منجر به افزایش تجاوز به پوشش گیاهی طبیعی شده است. پیامد این تغییر با انواع کاربری های مختلف مشخص می شود که بر بسیاری از سکونتگاه های انسانی تسلط دارند و در نتیجه تغییراتی در ویژگی های پوشش زمین ایجاد می شود. از آنجایی که این فعالیتها برای تغییر هندسه سطح زمین ترکیب میشوند، پیامدهای بسیار زیادی مانند تغییرات آب و هوایی ناخواسته ناشی از حذف پوشش گیاهی سطحی خاص برای اهداف شهرنشینی و کشاورزی دارند [ 3 ].
وجود پوشش گیاهی در یک محل، پایداری اکوسیستم و خدماتی مانند جلوگیری از فرسایش خاک، کاهش از دست دادن خاک و مواد مغذی و حفظ چرخه های هیدرولوژیکی را تضمین می کند [ 4 ] [ 5 ]. در نتیجه، [ 6 ] نوشت که تغییر کاربری زمین به یکی از عوامل اصلی تعیین کننده آسیب پذیری محیطی در سیستم محیط زیست انسانی تبدیل شده است. علاوه بر تأثیر مستقیم بر گستره فضایی اکوسیستم ها از طریق جنگل زدایی، تکه تکه شدن و غیره، تغییر کاربری زمین، پیکربندی فضایی انواع مختلف کاربری زمین را اصلاح می کند [ 5 ]. به همین ترتیب، تغییرات بیسابقه در زمین، کاربری و ویژگیهای پوششی آن بر ساختار و الگوی فلورستیکی و ترکیب یک منطقه تأثیر میگذارد [ 5 ].] و تصدیق شده اند که غنا و تنوع گونه ای را در سرتاسر جهان کاهش می دهند [ 4 ].
تغییرات کاربری زمین از جنگل معتدل به زمین زراعی، از جنگل استوایی به ساوانا، از علفزار به صحرا یا از روستا به منطقه شهری، ریزاقلیم را تغییر می دهد [ 7 ]. تغییرات ریزاقلیمی قابل توجه است زیرا انسان در محیط کوچک، زیر درختان و در میان علف ها زندگی می کند [ 7 ]. مهم ترین این تغییر، تغییرات در ویژگی های حرارتی منطقه است. بنابراین، مناطق ساخته شده تمایل به دمای سطح زمین (LST) بالاتر از محیط اطراف حومه دارند [ 8 ] [ 9 ]. و این تفاوتهای حرارتی به توسعه شرایط ریزاقلیمی کمک میکنند که در غیر این صورت جزیره گرمایی شهری (UHI) نامیده میشود [ 1 ] [ 2 ] [ 10 ] [10]11 ] . مطالعات متعدد [ 9 ] – [ 14 ] که اثرات نسبی استفاده از زمین/تغییر پوشش زمین (LULCC) را بر LST مطالعه کرده اند، همیشه یک نتیجه همبستگی مثبت با نفوذناپذیری پیدا کرده اند.
علاوه بر این، حذف پوشش گیاهی اغلب منجر به تنظیم تعادل آب محلی میشود، زیرا نقش رهگیری تاج از بین میرود، تبخیر- تعرق تغییر میکند یا کاهش مییابد [ 11 ] [ 15 ] رواناب ممکن است افزایش یابد و بودجه تشعشع [ 2 ] ممکن است با تجویز هندسه و آلبیدو سطح جدید ناراحت شود. این و بسیاری از اثرات دیگر گزارش شده در تحقیقات [ 1 ] [ 8 ] [ 9 ] [ 10 ] [ 11 ] [ 14 ] [ 16 ] [ 17 ] [ 18] بر این واقعیت تاکید کرد که انسان به احتمال زیاد پوشش گیاهی مناطق وسیعی را برای اهداف مختلف در طول چند دهه اخیر از بین برده است و در نتیجه منجر به تغییر اقلیم [ 3 ] [ 19 ] شده است زیرا تعادل انرژی و جرم به طور نامطلوب تغییر می کند و اجازه می دهد خاک از بین برود. و بیابان زایی در اکثر نقاط ایجاد می شود.
در نتیجه، ضروری است که تغییرات LULC را بهطور دقیق در مقیاسهای مناسب و به موقع تشخیص دهیم تا تأثیرات آنها بر اقلیم را بهتر درک کنیم و درک بهتری از سایر پیامدهای زیستمحیطی ارائه دهیم.
2. مواد و روشها
2.1. منطقه مطالعه
شهر Awka در بخش جنوب شرقی نیجریه و در بخش شرقی ایالت آنامبرا واقع شده است.
بخش هایی از دولت محلی Awka جنوبی و برخی از بخش های Awka North را پوشش می دهد. با عرض جغرافیایی 6˚11’N و 6˚17’N و طول جغرافیایی 7˚02’E و 7˚08’E محدود می شود ( شکل 1 ). مساحت آن 60.2 کیلومتر مربع برآورد شده است .
شکل 1 . نقشه شهر آوکا.
توپوگرافی با نقش برجسته ناهموار مشخص می شود و به طور کامل در ارتفاعات Awka-Orlu قرار دارد [ 20 ]. آب و هوای Awka بر اساس طبقه بندی کوپن در نوع مرطوب و خشک استوایی قرار می گیرد. الگوی بارندگی به گونه ای است که فصل مرطوب طولانی معمولاً از آوریل تا اکتبر رخ می دهد در حالی که فصل خشک از نوامبر تا مارس رخ می دهد. میانگین بارندگی سالانه حدود 1805 میلی متر و حداکثر و حداقل دما به ترتیب 32.1 درجه سانتی گراد و 23.5 درجه سانتی گراد است. در زمان های اخیر، دوره شروع و توقف بارندگی در منطقه مورد مطالعه مشاهده شده است که در طول زمان بسیار متفاوت است.
2.2. پردازش داده ها
تصاویر Landsat از Landsat.org که شامل تصویر Thematic Mapper (TM)، Enhance Thematic Mapper plus (ETM + ) و تصویرساز زمین عملیاتی (OLI) است، به دست آمد. همانطور که در جدول 1 نشان داده شده است، تصاویر برای پوشش دوره 30 ساله در فاصله زمانی 15 سال به دست آمدند . داده های ماهواره ای دارای وضوح فضایی 30 متر × 30 متر هستند. تصاویر TM و ETM + دارای محدوده طیفی 0.45 – 2.35 میکرومتر با باندهای 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7 و 8 هستند در حالی که تصویرگر زمین عملیاتی (OLI) تا باند 12 گسترش می یابد [ 21 ]. اولین گام برداشته شده در این مطالعه، تعریف منطقه مورد مطالعه بود که با استفاده از یک نقشه اداری که محدوده شهر آوکا را نشان می داد، به دست آمد. سپس طبقه بندی تصویر و تشخیص تغییر انجام شد.
2.3. پردازش داده ها
در اینجا، ترکیبهای باندی که پذیرفته شدهاند، باندهای 2، 3 و 4 برای Landsat TM (1986) و ETM + (2000) و باندهای 5، 4 و 3 برای Landsat OLI/TIRS (2015) هستند. یک عملیات کاذب Color Composite با استفاده از نرم افزار IDRISI انجام شد و باندهای Landsat به ترتیب باند 4، باند 3 و باند 2 برای Landsat TM، ETM و ETM + ترکیب شدند، در حالی که Landsat OLI به ترتیب باند 5، باند 4 ترکیب شد. و باند 3 به دلیل تغییر در حسگر [ 21 ]. کامپوزیت رنگ کاذب بیشتر با استفاده از تکنیک طبقه بندی حداکثر احتمال طبقه بندی شد [ 21 ]. یک طبقه بندی نظارت شده با ایجاد یک نمونه آموزشی و بر اساس منحنی امضای طیفی [ 21] ؛ انواع کاربری زمین و طبقات پوششی مختلف شناسایی شد. شش کلاس شناسایی شد که عبارتند از:
ساخته شده، پوشش گیاهی ساحلی، پوشش گیاهی ساوانا، پوشش گیاهی متراکم، زمین های زیر کشت و زمین های بایر. تغییراتی که در طول دوره مطالعه 1986-2015 (30 سال) رخ داده است مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میزان تغییرات کاربری و پوشش زمین در طول دوره مورد مطالعه نیز محاسبه شد. نتایج در نقشه ها، نمودارها و جداول زیر ارائه شده است.
2.4. بازیابی دمای سطح زمین
برای استخراج دمای سطح زمین، باند 3، 4 تصاویر Landsat تصحیح شده رادیومتری و داده های مادون قرمز حرارتی (باند 6) استفاده شد. تصاویر TM، ETM+ و OLI در سیستم مرجع جغرافیایی WGS_1984 کالیبره شدند و در ابتدا با درخشندگی در حسگر کالیبره شدند و برای تخمین بازتاب سطحی با استفاده از تکنیک کالیبراسیون رادیومتری بر اساس فایل هدر تصویر، زاویه ارتفاع خورشیدی، کاهش بهره اصلاح شدند. و پارامترهای کالیبراسیون تصویر بنابراین، روش و روش مورد استفاده در این مطالعه شامل تبدیل DN به دمای روشنایی در ماهواره و به دنبال آن تصحیح برای جذب اتمسفر، انتشار مجدد و انتشار سطحی است که به طور مساوی در [ 1 ] و [ 22 ] استفاده شده است. روش در ادامه بیشتر توضیح داده شده است:
تبدیل DN به درخشندگی توسط تابع زیر داده می شود:
Lλ=(Lm i n–Lحداکثر) × DN255+ افستLλ=(Lmin−Lmax)×DN255+Offset(1)
تبدیل از درخشندگی به بازتاب (Surface albedo) [ 1 ] :
ro=r p − rپدقیقهتیro=rp−rpmint(2)
که در آن، “t” انتقال پذیری = 0.976204 – 0.08308 To است در حالی که To دمای سطح نزدیک است و rp بازتاب پهن باند [ 1 ] است که به صورت زیر است:
r p =∑را ESUN × r p ( λ )∑را ESUNλrp=∑ ESUN×rp(λ)∑ ESUNλ(3)
که در آن، ESUN = میانگین تابش اتمسفر خارجی خورشیدی و r p (λ1)rp(λ1)بازتاب سیاره ای [ 1 ] به صورت زیر است:
r p ( λ ) =π×Lλ×د2∑را ESUNλ× سیo s Qrp(λ)=π×Lλ×d2∑ ESUNλ×CosQ(4)
جایی که، LλLλ= تابش طیفی در دیافراگم سنسور. D = فاصله خورشید زمین. CosQ = زاویه اوج خورشیدی. t = انتقال اتمسفر یک طرفه.
تصویر NDVI برای سال های 1986، 2002 و 2015 از داده های بازتابی آنها با استفاده از فرمول زیر محاسبه شد:
NDVI =r 4 – r 3r 4 + r 3NDVI=r4−r3r4+r3(5)
پس از طبقه بندی تصویری منطقه مورد مطالعه در Landsat 7 ETM + و Landsat 8, OLI، مقادیر انتشار سطح زمین با استفاده از رابطه (6) استخراج شد. پس از آن، تصاویر شطرنجی انتشار برای دوره های انتخاب شده تولید و در تبدیل تصویر دمای روشنایی به دمای سطح زمین (LST) با استفاده از رابطه (4) استفاده شد.
انتشار،
ε o = 1.094 + 0.047 × ln ( NDVI )εo=1.094+0.047×ln(NDVI)(6)
تیa = 16.9684 + 0.90967 ToTa=16.9684+0.90967To(7)
که در آن، Ta میانگین دمای اتمسفر است که در [ 8 ] نشان داده شده است.
دمای موثر ماهواره ای Ts که در [ 1 ] و [ 8 ] پیاده سازی شده است به صورت زیر ارائه می شود:
تیس=ک2منn (ک1/Lλ) + 1Ts=K2In(K1/Lλ)+1(8)
بنابراین، دمای سطح (T) را می توان با استفاده از این فرمول تخمین زد:
تی=1سی[ α ( 1 – C− D ) + ( b ( 1 − C− د ) +ج+ د )تیس– دیتیآ]T=1C[α(1−C−D)+(b(1−C−D)+C+D)Ts−DTa](9)
سی= t εC=tε(10)
D =( 1 − 6 ) [ 1 + t ( 1 − ε ) ]D=(1−6)[1+t(1−ε)](11)
که در آن λ = طول موج تابش ساطع شده = 11.5 میکرومتر [ 22 ]، α = hc/k (1.438 × 10-2 mK )، k = ثابت استفان بولتزمن (1.38 × 10-23 J∙K- 1 )، ثابت h = پلانک (6.26 × 10-34 J∙s)، و c = سرعت نور (2.998 × 10 s – 1 )، a = -67.345 و 0.4658 [ 1 ].
3. نتیجه و بحث
3.1. کاربری زمین/شرایط پوشش زمین
ویژگی های کاربری زمین در شهر آوکا، 1986-2015 با استفاده از تصاویر TM، ETM + و OLI به ترتیب در سال های 1986، 2002 و 2015 تعیین شد. شش کلاس از کاربری ها و ویژگی های پوشش شناسایی شد (شکل 2-4). نتیجه نشان داده شده ( جدول 1 ) نشان می دهد که تغییراتی در Awka در طول دوره مطالعه 30 ساله در رابطه با کاربری زمین و ویژگی های پوشش مربوطه رخ داده است.
مساحت ساخته شده رو به افزایش بوده است و از 9.55 کیلومتر مربع در سال 1986 به 21.3 کیلومتر مربع در سال 2000 و 21.45 کیلومتر مربع در سال 2015 افزایش یافته است . به طور مشابه، پوشش گیاهی متشکل از متراکم، ساوانا و ساحلی، از مجموع 33.69 کیلومتر مربع در سال 1986 به 21.407 کیلومتر مربع کاهش یافته است و حدود 12.29 کیلومتر مربع از مساحت خود را از دست داده و تنها 4.07 کیلومتر مربع در سال 2015 افزایش یافته است . این تغییرات همانطور که در جدول 1 نشان داده شده استو شکلهای 2-4 نشان میدهند که دستاوردهایی که عمدتاً توسط مناطق ساختهشده و زمینهای زیرکشت دیده میشود به قیمت پوشش گیاهی و سایر طبقات کاربری زمین بوده است.
با توجه به طبقه گیاهی، پوشش گیاهی نوع ساوانا بیشتر تحت تأثیر قرار گرفت و تقریباً 16 درصد از سطح خود را در یک فضای 15 ساله (1986-2000) از دست داد، اما از سال 2000 تا 2015 وضعیت نیمه ثابت خود را حفظ کرد. در حالی که پوشش گیاهی متراکم حفظ شده است. بخش 1% از کل مساحت زمین Awka را در طول دوره 30 ساله حفظ کرد اما با کاهش جزئی در اندازه واقعی.
با از دست دادن حدود 0.2 کیلومتر مربع از اندازه اولیه خود از سال 1986 تا 2015، کاهش مداوم مشاهده شده است. از سوی دیگر، پوشش گیاهی ساحلی تصویر متفاوتی نسبت به فاز اول، بین سالهای 1986 و 2000، 4 درصد ایجاد کرد.
شکل 2 . تغییر کاربری/پوشش زمین برای سال 1986.
شکل 3 . تغییر کاربری/پوشش زمین برای سال 2000.
شکل 4 . تغییر کاربری/پوشش زمین برای سال 2015.
حدود 2.5 کیلومتر مربع از پوشش اولیه زمین در سال 1986 (10.772 کیلومتر مربع ) از بین رفت اما پس از آن با 4.06 کیلومتر مربع ( حدود 6٪) تا سال 2015 به 12.361 کیلومتر مربع گسترش یافت .
به طور مشابه، زمین برهنه در سال 1986، 1% از مساحت کل زمین را در سال 2015 حفظ کرد، اما با مساحت کمتری در کیلومتر مربع، علیرغم ثبت افزایش 1% از کل مساحت زمین از سال 1986 تا 2000 به میزان حدود 0.455 کیلومتر مربع ؛ بین سالهای 2000 و 2015، حدود 0.9357 کیلومتر مربع ( حتی بیشتر از مساحت زمین اصلی در سال 1986) از مساحت زمین آن از بین رفت و تنها حدود 0.4231 کیلومتر مربع به عنوان کل زمین برهنه در سال 2015 باقی ماند.
از سوی دیگر، مساحت ساخته شده، همانطور که قبلا ذکر شد، افزایش ثابتی را در مساحت زمین خود حفظ کرده است. در حالی که تغییر در مساحت زمین بین سالهای 2000 و 2015 بسیار کم است، اما از سال 1986 تا 2000 بسیار زیاد بود . به 35 درصد (افزایش 19 درصد از کل مساحت زمین) افزایش یافت و تا سال 2015 به 36 درصد رسید. بخش های زیر کشت شهر آوکا شاهد افزایش تقریباً بی نهایت کوچکی در اندازه بودند که تنها افزایش 0.081 کیلومتر مربعی را بین سال 1986 ثبت کردند . و 2000; و از دست دادن تا حد زیادی به یکی از زمین های ساخته شده یا پوشش گیاهی ساحلی در حدود 3.29 کیلومتر مربع از سطح خود را.
3.2. تغییرات دمای سطح زمین
باند مادون قرمز حرارتی در تابش طیفی و دمای روشنایی [ 17 ] تبدیل می شود. همانطور که در مطالعات مشابه گزارش شده است [ 8 ] [ 18 ]، کاملاً واضح است که بالاترین مقادیر دمای سطح زمین (LST) در مناطق شهری یا ساخته شده و سایر سطوح غیرقابل نفوذ است در حالی که مقادیر پایین تر LST در اطراف ساحل یافت می شود. و مناطق پوشش گیاهی متراکم آوکا. نقشه های LST (شکل های 5-7)
شکل 5 . دمای سطح زمین برای سال 1986
شکل 6 . دمای سطح زمین برای سال 2002
شکل 7 . دمای سطح زمین برای سال 2015
نشان می دهد که کمترین و بالاترین مقادیر LST در سه دوره انتخاب شده (1986، 2000 و 2015) متفاوت است. نقشه LST در سال 1986 نشان می دهد که کمترین دمای تابشی 22 درجه سانتیگراد است در حالی که برای سالهای 2000 و 2015 به ترتیب 25.8 درجه سانتیگراد و 24.67 درجه سانتیگراد است.
این مقادیر برای مناطق ساحلی و متراکم گیاهی در امتداد جاده کمربندی، در دانشگاه Nnamdi Azikiwe، نزدیک به اقامتگاه فرماندار Amawbia و غیره مشاهده می شود و به دنبال آن مقادیر کم مشابه در اطراف منطقه Agu-Awka با نوع پوشش گیاهی ساوانا مشاهده می شود. دمای اطراف مناطق ساخته شده و سایر سطوح غیر قابل نفوذ [ 17] مانند میدان الکس اکووم، اطراف مجلس ایالتی، سایت موقت یونیزیک، خیابان آرتور ایز، خیابان اوبی اوکلی و غیره دارای بالاترین ارزشها هستند در حالی که سطوح ساخته شده در اطراف مناطق پوشش گیاهی ساحلی مانند دانشگاه ننامدی آزیکیوه، در پشت املاک نگوزیکا، نزدیک به اقامتگاه فرماندار آماوبیا، اوکپونو و غیره بسیار پایین تر از مناطق ساخته شده است که دورتر از این مناطق ساحلی و متراکم با پوشش گیاهی قرار دارند. بنابراین در تمام سالها، مناطق شهری یا مسکونی بالاترین دمای تابشی سطحی را نشان میدهند و پس از آن زمینهای بایر و مناطق زیر کشت قرار دارند. مقادیر متوسط دمای تابشی بر اساس نوع کاربری/پوشش زمین [ 17 ] در سال های 1986، 2000 و 2015 در جدول 2 خلاصه شده است.
این نتیجه نشانه واضحی است که افزایش سطوح غیرقابل نفوذ و سطوح غیر گیاهی مانند سنگ، فلز، آسفالت و بتن منجر به افزایش دمای تابشی سطح می شود [ 1 ] [ 17 ]. به عبارت دیگر، نشان میدهد که تغییرات کاربری/پوشش زمین تأثیر شدیدی بر دمای تابشی سطح یک مکان دارد و در نتیجه، تأییدی بر این ادعا است که کاربری زمین دلیل مهمی است که منجر به افزایش LST میشود [ 1
از این مطالعه، میانگین دمای تابشی سطحی حاصل برای سال های 1986، 2000 و 2015 به ترتیب 27.1 درجه سانتی گراد، 32.1 درجه سانتی گراد و 29.2 درجه سانتی گراد است. از جدول 2 مشهود است که پوشش های گیاهی دمای تابش قابل توجهی پایینی را در تمام سال ها نشان می دهند، زیرا پوشش گیاهی متراکم و همچنین ساحلی باعث کاهش دمای سطح از طریق تعرق و تبخیر می شود. نتایج نشان داد که تغییرات کاربری/پوشش مشاهده شده در شهرک آوکا به دلیل تغییر پوشش گیاهی به سایر انواع کاربری/پوشش زمین در دوره مورد مطالعه است. این تغییر منجر به افزایش متوسط 2.2 درجه سانتیگراد در دمای تابشی سطح شد.
روند مشاهده شده در تغییر کاربری زمین کاملاً آشکار است با توجه به اینکه نرخ تغییر کاربری زمین در دوره 1986 تا 2000 بسیار زیاد بود و نشان دهنده نیاز به توسعه سریع شهر Awka در آن زمان بود که پس از تجزیه آنامبرا قدیمی به Enugu بود. و ایالت آنامبرا با آوکا به عنوان پایتخت ایالت آنامبرا. این دوره با جنگل زدایی شدید و پاکسازی زمین برای پروژه های مختلف توسعه ای و کشاورزی مشخص می شود که با افزایش سطح زمین های بایر مشاهده شده و مناطق ساخته شده که با حذف گیاه و کاهش همزمان پوشش گیاهی مشخص می شود، مشخص می شود. گیاهان متراکم، ساوانا و ساحلی).1 ] . برای حمایت از این واقعیت، [ 13 ] نتایج منفی را گزارش کردند که در صورت همبستگی وجود بین LST و شاخص گیاهی تفاوت نرمال شده (NDVI) را تأیید کردند. این امر دور از ذهن نیست، زیرا مناطق پوشش گیاهی به دلیل اثرات خنک کنندگی خود به عنوان یک غرق در جزیره گرما عمل می کنند.
با این حال، پیامد این فعالیتهای کاربری زمین به وضوح توسط ماهیت افزایش تجربه شده در LST نشان داده شد. همانطور که در جدول 2 نشان داده شده است ، مقادیر LST برای همه انواع کاربری اراضی در سال 2000 بالاترین مقدار بود و پس از آن مقادیر LST برای همه انواع کاربری اراضی بالاتر از مقادیر اولیه 1986 باقی ماندند – نشانه واضحی از کاهش پوشش زمین یا پوشش گیاهی. با این حال، با کاهش پوشش گیاهی ناشی از شهرنشینی، آلبدوی سطح تحت تأثیر قرار میگیرد و تأثیر حاصل از آن، تمایل به توسعه اثر جزیره گرمایی شهری (UHI) است، با توجه به اینکه افزایش مساحت ساختهشده که با سطوح غیرقابل نفوذ مشخص میشود، بدون در نظر گرفتن مناسب پایدار است. اقدامات حفاظتی مانند سبز کردن و احیای جنگل.
4. نتیجه گیری
تغییرات مشاهده شده در انواع کاربری/پوشش زمین شناسایی شده آوکا حامی این است که شهرنشینی عامل مهمی برای تبدیل زمین در منطقه مورد مطالعه است. افزایش نرخ تغییر کاربری اراضی تاثیرات خود را بر محیط زیست و آسایش ساکنان دارد. این توسط مطالعات مختلف با استفاده از Landsat ETM + نظارت شده استو تصاویر TM کاربری/پوشش اراضی منطقه مورد مطالعه به شش طبقه ساخته شده، زمین بایر، زراعی، متراکم، ساوانا و ساحلی طبقه بندی می شود. با توجه به رشد شهری شهر آوکا، تغییرات قابل توجهی در کاربری/پوشش زمین منطقه مورد مطالعه ایجاد شده است. کاهش قابل توجهی در مناطق پوشش گیاهی مشاهده شده است. همچنین نتایج نشان می دهد که LST و سیگنال حرارتی مناطق ساخته شده و زمین های بایر دمای تابش را افزایش داده است. مناطق رویشی می توانند تأثیرات مثبتی بر تنظیم دمای بالا در مناطق شهری داشته باشند. بنابراین، بخش بیشتری از سطوح زمین شهری باید تحت پوشش گیاهی دائمی نگهداری شود تا دامنه وسیعی از اثرات مرتبط با حذف پوشش زمین به حداقل برسد. برای رسیدن به این هدف، باید تلاش هایی برای احیای جنگلی برنامه ریزی شده انجام شود. حمایت از توسعه دهندگان برای گنجاندن درختکاری به عنوان بخشی از فعالیت های محوطه سازی خود در اطراف چنین سازه ها و توسعه پارک ها و باغ های گیاه شناسی در شهر Awka. بنابراین، از طرف دولت و سازمانهای برنامهریزی مربوطه و MDAها مانند ACTDA، ASHDC و غیره، اتخاذ سیاستهایی برای تنظیم کاهش پوشش گیاهی در فرآیندهای تحول اراضی شهری باید تشویق شود و آموزشهای زیستمحیطی برای دستیابی به توسعه پایدار مطلوب دوباره بیدار شوند. احترام به برنامه ریزی و مدیریت منابع زیست محیطی [1 ] . این تحقیق برای برنامه ریزی شهری و حفاظت از محیط زیست اهمیت دارد [ 10 ] .
بدون دیدگاه