جامعه دانشگاهی اغلب با OpenStreetMap (OSM) به عنوان منبع داده و موضوع تحقیق درگیر می شود و ماهیت پیچیده و متنی آن را تصدیق می کند. با این حال، ادبیات موجود به ندرت موقعیت تحقیقات دانشگاهی را در ارتباط با جامعه OSM در نظر می گیرد. در این مقاله میزان و ماهیت تعامل بین جامعه پژوهشی دانشگاهی و جوامع بزرگتر در OSM را بررسی میکنیم. تجزیه و تحلیل انتشارات مربوط به OSM از سال 2016 تا 2019 و هفت مصاحبه انجام شده با اعضای یک گروه تحقیقاتی درگیر در تحقیقات مربوط به OSM شرح داده شده است. تجزیه و تحلیل ادبیات به دنبال کشف الگوهای مشارکت عمومی است در حالی که مصاحبه ها برای شناسایی ساختارهای علّی احتمالی استفاده می شود که توضیح می دهد چگونه این الگوها ممکن است در چارچوب یک گروه تحقیقاتی خاص ظاهر شوند. نتایج نشان میدهد که مقالات دانشگاهی عموماً نشانههای کمی از مشارکت را نشان میدهند و دیدگاههای دادهمحور را در مورد پروژه و محصول OSM اتخاذ میکنند. مصاحبهها نشان میدهد که دیدگاههای پیچیدهتر و مشارکت عمیقتر در گروه تحقیقاتی که مصاحبهشوندگان به آن تعلق دارند، وجود دارد، به عنوان مثال، درگیر شدن در نقشهبرداری OSM و تعاملات مستقیم بر اساس نقاط تماس خاص در جامعه OSM. نتایج و توصیههای متعددی به دست میآیند که مهمترین آنها این است: هر تعامل با OSM شامل یک عمل تفسیری است که باید به رسمیت شناخته شود و جامعه دانشگاهی باید با تنوع بخشیدن به تعامل خود، تفسیر خود از دادهها و جامعه OSM را مثلثبندی کند.
کلید واژه ها:
OpenStreetMap ; جامعه نقشه برداری ; جامعه پژوهشی ؛ مشارکت جامعه ؛ مرور
1. مقدمه
OpenStreetMap (OSM)، یک ابتکار نقشه برداری مشترک که در سال 2004 برای ایجاد یک نقشه دیجیتالی قابل ویرایش باز و رایگان از جهان آغاز شد، به اوج اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه و جمع سپاری (VGI) تبدیل شده است [ 1 ]. مطالعات متعدد OSM نشان می دهد که داده های تولید شده از طریق ابتکار با سوگیری های متعددی مانند تأثیر ژئوپلیتیکی و اجتماعی-فنی بر داده ها [ 2 ، 3 ]، عدم تعادل جنسیتی [ 4 ]، مسائل اجتماعی-فرهنگی [ 5 ]، تنوع قوانین انجمن مبتنی بر زمینه [ 5 ]، تأثیرات شرکت های بزرگ [ 6 ]، ابعاد نهاد و جامعه [ 7 ، 8 ]]، تأثیرات محلی زمین شناسی [ 9 ]، و کارتو وندالیسم [ 10 ]، در میان دیگران. بر این اساس، OSM، به عنوان یک نوع VGI، بهعنوان یک محصول اجتماعی به تصویر کشیده میشود که در آن دادهها به شدت با پسزمینه مشارکتکنندگان و جوامع مشارکتکننده مرتبط هستند، به عنوان مثال، دنیای شخصی و اجتماعی-فرهنگی آنها در تعامل با یکدیگر [ 11 ]. این OSM را به عنوان یک “شیء مرزی” احتمالی با “جهان اجتماعی” خود در حال تکامل [ 12 ] مشخص می کند که ممکن است بیشتر به عنوان یک جامعه از جوامع در نظر گرفته شود [ 13 ].]. اشیاء مرزی اطلاعات و موجودیت هایی هستند که برای تفاسیر و نیازهای مختلف در جهان های اجتماعی مختلف که در آن مورد استفاده قرار می گیرند، باز هستند و در عین حال به اندازه کافی قوی برای حفظ هویت مشترک در بین سایت ها هستند [ 14 ]. جهانهای اجتماعی «شبکههایی از فعالیت منظم و پاسخ متقابل است که مرزهای آن توسط خطوط ارتباط و مشارکت تعیین میشود» و ممکن است بر اساس عواملی مانند وفاداری به سازمانهای رسمی، دسترسی به منابع و قدرت، ایدئولوژی یا حرفهای به جهانهای فرعی تقسیم شوند. هویت ها [ 12 ].
انگیزه ها و دلایل مشارکت در پروژه OSM متفاوت است که به نوبه خود ممکن است سوگیری هایی را در نحوه تولید داده ها ایجاد کند. به عنوان مثال، نقشهبرداران بسیار درگیر بیشتر به جامعه و تحقیق گرایش دارند، در حالی که نقشهبرداران معمولی با «اصول کلی دسترسی آزاد به دادههای نقشهبرداری» همسو هستند [ 15 ]. کاربرد دادههای OSM و سوگیریها، که محدودیتهای شدیدی بر قابلیت استفاده از دادهها ایجاد میکند، منجر به افزایش علاقه دانشگاهی به پروژه شده است [ 4 ، 16 ، 17 ، 18 ، 19 ، 20 ، 21 ، 22 ، 23 .]. با این حال، OSM چیزی بیش از یک هدف مطالعه است – این یک پروژه به خوبی توسعه یافته است که هر فرد، از جمله محققان، می تواند با آن تعامل داشته باشد. در واقع، برخی از محققان از طریق نقشهبرداری و مشارکت یا سازماندهی فعالیتهای مرتبط (مانند نویسندگان این مقاله) مشارکتکنندگان فعال پروژه هستند و برخی دیگر از طریق ارتباط با نقشهبرداران یا از طریق تجزیه و تحلیل دادههای آن با آن تعامل دارند. چنین تعاملاتی ممکن است از استفاده از داده های OSM بدون ایجاد یک حساب OSM و/یا بدون یک بار مشارکت داده در پروژه OSM (حساب قبل از ویرایش نقشه لازم است) تا ارائه خروجی های تحقیقاتی در طول کنفرانس های جامعه OSM به نام “State” باشد. نقشه (SotM) [ 24]. به همان شکلی که پیشینه نقشهبرداران سهم OSM را شکل میدهد، این احتمال وجود دارد که این تعاملات تحقیقات OSM را شکل دهد. در حالی که در شناسایی ماهیت متنی دادههای OSM سریع عمل میکردند، جامعه پژوهش از قضا به میزان و ماهیت روابط خود با جامعه OSM و چگونگی تأثیر این تعاملات در حال تغییر و تحول بر تحقیق توجه چندانی نکرده بود. به عنوان مثال، بسیاری از بررسیهای متون مقالات OSM در گذشته انجام شدهاند، همه بر جنبههای خاص مرتبط با OSM، مانند کیفیت [ 25 ] و موضوعات تحقیقاتی [ 26 ] متمرکز شدهاند، اما هیچیک به تعاملات پژوهشی جامعه و سوگیریهای آنها توجه نکردهاند. ايجاد كردن. چنین سوگیریهایی ممکن است در نحوه توصیف یک طرح نقشهبرداری مشترک خاص، مانند OSM، منعکس شود [ 27 ]]. OSM، به عنوان یک شی مرزی، جهان بینی ها و مفهوم سازی های مختلف را در بر می گیرد: ممکن است به عنوان یک پلت فرم نقشه برداری مشترک، به عنوان یک شی معرفتی، به عنوان پایگاه داده، به عنوان یک مفهوم، به عنوان یک جامعه یا جوامع، به عنوان یک عمل اجتماعی، و غیره دیده شود. . این دیدگاههای مختلف شکلهای مختلفی از تحقیقات آکادمیک را ارائه کردهاند، و یک بعد ذهنی به مطالعه OSM اضافه کردهاند (موضوعیت در تحقیق بهعنوان روشی که پژوهش تحت تأثیر دیدگاهها، ارزشها، تجارب اجتماعی و دیدگاه محقق تعریف میشود» [ 28 ]. ). موضوعیت در تحقیقات OSM ممکن است تا حدی به دلیل تولید و پدیده های هویت سازی باشد که زمینه ساز شیوه های نقشه برداری و تکامل تعاملات است [ 12 ].
سوال موقعیت محقق (ویژگی های فردی، تجربیات، پیشینه فرهنگی و غیره) و تاثیرات بعدی بر خود تحقیق سوال جدیدی نیست [ 29 ]، با تاکید بر اینکه ممکن است دانش اولیه و دسترسی فرد به حوزه، روابط فرد را تحت تاثیر قرار دهد. با موضوع تحقیق و دیدگاه و مفهوم سازی فرد از آن. در مورد مشارکت فعال، این موضوع به طور مکرر در زمینه فعالیتهای دانشگاهی مورد بحث قرار میگیرد و پرسشهایی را در مورد چگونگی تأثیر یا ایجاد سلسله مراتب و روابط قدرت در فرآیند تولید دانش مطرح میکند [ 30 ].]. با این حال، تعامل با OSM لزوماً انگیزه فعالیتهای آکادمیک نیست و ممکن است محصول ملاحظات سودمند (مثلاً در دسترس بودن دادهها) یا منافع شخصی (مثلاً مشارکت در نقشهبرداری بدون توجه به یا قبل از مطالعه OSM) باشد. حتی اگر ناخواسته، تعاملات همچنان نوعی تعامل پژوهشی هستند، یعنی «درگیری به عنوان رابطه» [ 31 ]، که ممکن است هم بر محقق و هم بر پروژه تأثیر بگذارد. جالب توجه است که ما در ادبیات مربوط به VGI و سایر پروژههای جمعسپاری شده مانند ویکیپدیا، تنها توجه محدودی به این دو اثر پیدا کردهایم. برخی از مقالات مسائلی مانند چگونگی تأثیر کار علمی بر مدخلهای ویکیپدیا [ 32 ] یا چگونگی تأثیر ویرایش مدخلها بر درک دانش علمی [ 33 ] را در نظر میگیرند.]. موضوعاتی که بیشتر مورد مطالعه قرار می گیرند شامل استفاده و مشارکت داده ها در تدریس آکادمیک [ 34 ، 35 ، 36 ] یا نقش پروژه ها در ابتکارات آکادمیک-فعالیت [ 37 ، 38 ] است. با این حال، تا آنجا که ما میدانیم، ادبیات دانش زیادی در مورد تأثیرات مشارکت محققان با پروژههای جمعسپاری، و بهویژه OSM، بر روی پروژهها یا خود تحقیق ایجاد نکرده است.
هدف این مقاله ارائه اولین کاوش در مورد موضوع اخیر، با تمرکز بر چگونگی تأثیر موقعیت دانشگاهیان (یعنی ویژگیها، تصورات و تجربیات آنها) بر تحقیقات OSM و بررسی سؤالاتی مانند: روابط بین تعاملات چیست؟ درک OSM و تحقیق؟ چه زمانی و چگونه تعاملات مورد نیاز و سودمند است؟ چه زمانی اثر نامطلوب دارند؟ آیا جامعه پژوهشی باید در راه ها و میزان تعامل خود با جامعه OSM تجدید نظر کند؟ ما مطالعه خود را بر این فرض استوار می کنیم که دو جامعه (جهان های اجتماعی) با OSM به عنوان یک شی مرزی تعامل دارند، یعنی: (1) جامعه OSM. و (ii) بخشی از جامعه تحقیقاتی دانشگاهی گسترده تر که جامعه تحقیقاتی OSM را تشکیل می دهد. مفهوم جامعه OSM (OSM-C)، که در سراسر این مقاله استفاده خواهد شد،39]، مشارکت کنندگان نقشه OSM، کاربران داده های OSM، جوامع (متن باز) پیرامون نرم افزارهای خاص OSM (مدیران پروژه، توسعه دهندگان و کاربران)، مربیان OSM، اعضای جوامع OSM و گروه های فعال در مقیاس های جغرافیایی خاص (محلی، منطقه ای، ملی). و بین المللی) و/یا با علایق خاص دامنه مرتبط و/یا توسط افراد خاص (مثلاً جوامع مبتنی بر جنسیت) ایجاد شده است. برخلاف OSM-C، هدف نهایی جامعه تحقیقاتی OSM (OSM-R) اتخاذ OSM در/برای تحقیقات آکادمیک است. این جوامع اهداف و جهتگیریهای متفاوتی برای نحوه درک یا استفاده از OSM دارند، اگرچه مواردی وجود دارد که برخی از همپوشانیها وجود دارد (مثلاً وقتی افراد عضو هر دو جامعه هستند). این همپوشانی ها نشان می دهد که این جوامع کاملاً جدا نیستند، بنابراین، در حالی که OSM-R را به عنوان یک جامعه منحصر به فرد در نظر می گیریم. ما همچنین در این مقاله مسئله جدایی بین دو جامعه را با تمرکز بر مفهوم هویتهای دوگانه/مختلط بررسی میکنیم. با توجه به اندازه و تنوع این جوامع، ما در اینجا تلاش میکنیم پاسخهای اولیه را به سؤالات فوق ارائه دهیم، پاسخهایی که بر تجربیات فردی محققان در یک زمینه سازمانی خاص تمرکز دارند و به ارائه شهودی برای مطالعات آینده کمک میکنند. برای انجام این کار، ابتدا مقالات مربوط به OSM منتشر شده از سال 2016 تا 2019 را با هدف کشف شواهدی از تعاملات و پیوند آنها به دیدگاههای جامعه نقشهبرداری و نوع تحقیقات انجام شده، تحلیل میکنیم. برای درک بهتر ساختار علّی پشت الگوهای شناسایی شده توسط مرور، ما با مصاحبه با محققانی که در مطالعات مربوط به OSM شرکت داشتند، تحلیل را غنی می کنیم. تمرکز بر تجربیات فردی خود به عنوان اعضای OSM-R (و احتمالاً OSM-C). این مصاحبه ها به ما امکان می دهد بررسی کنیم که چه زمانی و چگونه محققان با OSM-C تعامل داشتند، چگونه بر مفهوم سازی OSM-C آنها تأثیر گذاشت و آیا بر تحقیقات آنها تأثیر گذاشت یا خیر. بر اساس این نتایج، ما در مورد وضعیت فعلی تعامل بین جوامع فرضیه میکنیم و گامهای احتمالی مورد نیاز برای آینده تحقیقات OSM را در نظر میگیریم. جالب است که کار اولیه منجر به این مقاله برای اولین بار توسط نویسندگان به OSM-C در طول کنفرانس SotM 2019 ارائه شد. بر اساس این نتایج، ما در مورد وضعیت فعلی تعامل بین جوامع فرضیه میکنیم و گامهای احتمالی مورد نیاز برای آینده تحقیقات OSM را در نظر میگیریم. جالب است که کار اولیه منجر به این مقاله برای اولین بار توسط نویسندگان به OSM-C در طول کنفرانس SotM 2019 ارائه شد. بر اساس این نتایج، ما در مورد وضعیت فعلی تعامل بین جوامع فرضیه میکنیم و گامهای احتمالی مورد نیاز برای آینده تحقیقات OSM را در نظر میگیریم. جالب است که کار اولیه منجر به این مقاله برای اولین بار توسط نویسندگان به OSM-C در طول کنفرانس SotM 2019 ارائه شد.
ساختار این مطالعه به شرح زیر است: بخش 2 روشهای جمعآوری دادهها را همراه با رویکردهای تحلیل برای بررسی مقاله و مصاحبه شرح میدهد. بخش 3 با استفاده از دو بخش فرعی جداگانه، نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل نشریات و مصاحبه ها را ارائه می کند. بخش 4 نتایج را مورد بحث قرار میدهد، بین بینشهای حاصل از این دو تحلیل و شناسایی پلها و موانع احتمالی برای تعامل، ارتباط برقرار میکند. بخش 5 مقاله را خلاصه می کند و نتایج اصلی آن را برای تحقیقات مربوط به OSM ارائه می کند.
2. مواد و روشها
برای پاسخ به سؤالات بالا دو رویکرد متمایز اما مکمل را دنبال کرده ایم. اولین مورد شامل مروری بر ادبیات سیستماتیک مقالات مرتبط با OSM بود که در سالهای 2016 تا 2019 منتشر شد، که نشاندهنده روندهای اخیر در تحقیقات OSM است. مقالات در ابعاد مختلف، از جمله رشته های نویسندگان، محل انتشار، موضوع، خاستگاه جغرافیایی نویسندگان و مکان های جغرافیایی مناطق مورد مطالعه، دیدگاه OSM-C و شواهد تعامل با آن طبقه بندی شدند (به بخش 2.1 مراجعه کنید ). با تکیه بر این سیستم طبقهبندی، الگوهای درون دادهها را از طریق تجزیه و تحلیل و تجسم وقوع همزمان مقادیر در بین دستهها شناسایی کردیم.
این رویکرد نتایجی را ارائه میکند که از نظر دامنه کامل (یا نزدیک به کامل) هستند، اما از نظر عمق محدود هستند و تنها توصیفهایی از وضعیت فعلی از طریق همبستگی ارائه میدهند. اینها ممکن است برای شناسایی فرضیه هایی که ممکن است مشاهدات را توضیح دهند (یعنی استدلال ابداعی [ 40 ]) کافی باشد، اما برای ایجاد روابط علّی روشن (مثلاً از طریق استدلال قیاسی یا استقرایی) کافی نباشد. به عنوان تلاشی اکتشافی برای کشف ساختارهای علّی احتمالی، بررسی مقاله با مصاحبههای عمیق با محققانی که در مطالعه و استفاده از OSM شرکت داشتند تکمیل شد (به بخش 2.2 مراجعه کنید).). ما انتخاب کردیم که با محققان متعلق به یک گروه تحقیقاتی تاسیس شده علوم اطلاعات جغرافیایی (GIScience) مصاحبه کنیم تا زمینه سازمانی را کنترل کنیم، از این رو تجربیات فردی را در یک زمینه خاص روشن کنیم. در حالی که این توانایی ما را در درک اینکه چگونه زمینههای انضباطی و جغرافیایی بر تحقیقات OSM تأثیر میگذارد، محدود کرده بود، نگاه اجمالی منحصر به فردی به واریانس در همان گروه ارائه داد. ما هفت مصاحبه به زبان انگلیسی با اعضای گروه در موقعیت های مختلف انجام دادیم. تجزیه و تحلیل مضامین اصلی و شباهتها و تفاوتهای بین مصاحبهشوندگان به ما این امکان را میدهد تا ساختارهای علّی احتمالی را شناسایی کنیم که برخی از الگوهای شناسایی شده از طریق تجزیه و تحلیل نشریات را زنده میکند.
2.1. بررسی مقاله
مقالات مرتبط با OSM منتشر شده بین سالهای 2016 و 2019 با استفاده از Google Scholar، یک موتور جستجو و نمایهسازی محبوب برای ادبیات علمی [ 41 ] استخراج شدند.]. یک پرس و جو برای استخراج تمام رکوردها با حداقل یکی از کلمات کلیدی “OpenStreetMap” و “OSM” در عنوان انجام شد. از آنجایی که Google Scholar منابع مختلف ادبیات آکادمیک را نمایه می کند که ممکن است شامل سوابق مانند چکیده، گزارش و ارائه نیز باشد، سوابق استخراج شده بیشتر فیلتر شدند تا فقط مقالاتی با حداقل طول 4 صفحه و منتشر شده در مجلات دانشگاهی یا مجموعه مقالات کنفرانس حفظ شوند. علاوه بر این، مقالات نامربوط (به عنوان مثال، استفاده از “OSM” به عنوان مخفف برای هدف دیگر) و مقالات غیر انگلیسی از مجموعه داده حذف شدند. سپس هر یک از مقالات باقی مانده تجزیه و تحلیل شد و به صورت دستی بر اساس ویژگی های نشان داده شده در جدول 1 طبقه بندی شد و در زیر توضیح داده شد:
-
رشته(های) نویسندگان: فهرست رشته های نویسندگان مقاله، که توضیح می دهد نویسندگان دامنه(های) مقاله مرتبط با OSM از کجا آمده اند. در مجموع 7 مقدار مجاز تعریف شد ( جدول 1 را ببینید) که به طور گسترده ای کل طیف رشته های تحقیقاتی را در بر می گرفت. برای هر نویسنده، رشته به طور مستقیم از وابستگی مشتق شده است. به عنوان مثال، به یک وابستگی “دپارتمان مهندسی محیط زیست” مقدار “مهندسی” اختصاص داده شد، در حالی که در مورد طبقه بندی های کمتر واضح، وب سایت سازمان / بخش نویسنده نیز بررسی شد. فقط یک رشته به هر وابستگی اختصاص داده شد (یعنی به هر نویسنده ای که یک وابستگی در مقاله داشته باشد) و در مورد دو یا چند نویسنده که رشته های آنها با ارزش یکسان طبقه بندی شده بودند، این مقدار فقط یک بار محاسبه شد. از این رو، تعدد صفت 1:7 است ( جدول 1 را ببینید ).
-
رشته مجله : رشته مقالات مجله یا کنفرانسی که مقاله در آن منتشر شده است، که دامنه محل انتشار مقاله مرتبط با OSM را توضیح می دهد. از همان مجموعه 7 مقدار مجاز استفاده شده برای رشته های نویسندگان مجددا استفاده شد، تنها تفاوت این است که تعدد این ویژگی 1 است ( جدول 1 را ببینید )، یعنی تنها یک رشته به عنوان رشته ای انتخاب می شود که بهترین ویژگی را نشان می دهد. محل انتشار در حالی که در برخی موارد طبقه بندی آسان بود (به عنوان مثال، مجله ISPRS Geo-Information به ‘اطلاعات جغرافیایی’ اختصاص داده شده است)، در موارد دیگر نیاز به بررسی هدف و دامنه مجله یا کنفرانس داشت.
-
موقعیت(های) جغرافیایی وابستگی نویسندگان (کشورها) و موقعیت(های) جغرافیایی وابستگی نویسندگان (قاره ها) : فهرست کشورها و فهرست قاره های مربوط به وابستگی(های) همه نویسندگان مقاله، به ترتیب. یک کشور و یک قاره به هر وابستگی اختصاص داده شد. کشورها و قاره هایی که بیش از یک بار رخ می دهند یک بار شمارش شدند. از این رو، تعدد این دو ویژگی 1:n است ( جدول 1 را ببینید ).
-
موقعیت(های) جغرافیایی منطقه(های) مورد مطالعه (کشورها) و موقعیت(های) جغرافیایی منطقه(های) مورد مطالعه (قاره ها): فهرست کشورها و فهرست قاره های مناطق مورد مطالعه به ترتیب در مقاله. مناطق مورد مطالعه مناطقی (معمولاً شهرها) هستند که داده های OSM در عمل مورد استفاده قرار می گیرند. در سادهترین حالت، مقادیر این ویژگیها فهرستی از کشورها و فهرست مربوط به قارهها هستند، که دوباره همان کشورها و قارهها را فقط یک بار در نظر میگیریم. با این حال، موارد دیگر ممکن است. اگر دادههای OSM از کل جهان استفاده میشد، هر دو ویژگی بهعنوان ‘Global’ طبقهبندی میشدند. اگر دادههای OSM فقط از یک یا چند قاره استفاده میشد، هر دو ویژگی با فهرستی از قارهها طبقهبندی میشدند. در نهایت، در صورتی که یک مقاله مطالعه موردی نداشته باشد (مثلاً برای مقالات مروری یا مقالاتی که فقط یک رویکرد نظری ارائه میکنند)، هر دو ویژگی به عنوان ‘NA’ طبقهبندی میشوند (در دسترس نیست).
-
مطابقت بین موقعیت(های) جغرافیایی وابستگی نویسندگان و موقعیت(های) جغرافیایی منطقه(های) مورد مطالعه (کشورها): میزان مطابقت بین فهرست کشورهای وابستگی نویسندگان و فهرست کشورهای مورد مطالعه در مقاله. تعدد 1 است و پنج مقدار ممکن وجود دارد: “بدون مکاتبه”، اگر هیچ کشور مشترکی در دو لیست وجود نداشته باشد یا اگر مکان مناطق مورد مطالعه به عنوان “جهانی” یا به عنوان یک قاره یا فهرستی از قاره ها طبقه بندی شده باشد. «وابستگی جزئی/موقعیت جزئی»، در صورتی که دو فهرست مطابقت کشورها را برای حداقل یکی از نویسندگان و حداقل یکی از مناطق مورد مطالعه نشان دهد، اما نه برای همه مناطق مطالعه؛ «وابستگی جزئی/موقعیت کامل»، اگر دو فهرست مطابقت کشورها را برای همه حوزههای مطالعه و حداقل یکی از نویسندگان نشان دهد، اما نه برای همه نویسندگان؛ «مطابقات کامل»، اگر این دو فهرست دقیقاً کشورهای مشابهی را شامل میشدند. و ‘NA’،
-
موضوعات: موضوع و/یا نوع مقاله. در مجموع 10 مقدار مجاز به عنوان بخشی از فرآیندی تعریف شد که در آن یک مجموعه اولیه از مقادیر با استفاده از زیرمجموعه ای از مقالات به صورت مکرر پالایش و اعتبارسنجی شد. این موضوعات با هم کل طیف موضوعات مرتبط با OSM را پوشش میدهند، به عنوان مثال: «کاربرد»، اگر مقاله یک برنامه کاربردی دامنه خاص را بر اساس دادههای OSM توصیف کند. “کیفیت داده”، اگر مقاله کیفیت OSM را تجزیه و تحلیل کند. «رفتارهای مشارکتی»، اگر مقاله بر روی الگوهای رفتاری/عملکرد مشارکتکنندگان OSM متمرکز باشد. «تجزیه و تحلیل مشارکتها»، اگر مقاله توسعه دادههای OSM را در زمینه کیفیت غیر داده، از جمله ویکی OSM و سایر عناصر، تحلیل کند. اگر مقاله معرفتشناسی، انگیزهها، مقاصد و غیره مشارکتکنندگان OSM را مورد مطالعه قرار دهد، «مشارکتکنندگان» است. “شکل دادن مشارکت”، اگر مقاله ابزار/رویکردی برای کمک یا هدایت مشارکتهای OSM ارائه میدهد. «اثرات OSM»، در صورتی که مقاله چگونگی تأثیر OSM بر سایر حوزهها (مثلاً آموزش) را مطالعه کند. «غنیسازی داده»، اگر مقاله روشی را برای افزودن دادههای OSM توصیف کند، اما نه از طریق تعامل با مشارکتکنندگان OSM (به عنوان مثال، ایجاد برچسبها به جای پیشنهادات). “توسعه”، اگر مقاله یک برنامه نرم افزاری با یک رابطه خاص با OSM ارائه کند (یعنی ابزاری برای تجزیه و تحلیل داده های OSM یا تولید محصولات یا معیارهای مشتق شده از OSM). و «بازبینی»، اگر مقاله مروری بر تحقیقات OSM (شامل ابزارها یا جنبههای خاص مربوط به OSM) و/یا پروژه/جامعه OSM را معرفی کرده باشد (نگاه کنید به اگر مقاله روشی را برای افزودن داده های OSM توصیف می کند، اما نه از طریق تعامل با مشارکت کنندگان OSM (به عنوان مثال، ایجاد برچسب ها به جای پیشنهادات). “توسعه”، اگر مقاله یک برنامه نرم افزاری با یک رابطه خاص با OSM ارائه کند (یعنی ابزاری برای تجزیه و تحلیل داده های OSM یا تولید محصولات یا معیارهای مشتق شده از OSM). و «بازبینی»، اگر مقاله مروری بر تحقیقات OSM (شامل ابزارها یا جنبههای خاص مربوط به OSM) و/یا پروژه/جامعه OSM را معرفی کرده باشد (نگاه کنید به اگر مقاله روشی را برای افزودن داده های OSM توصیف می کند، اما نه از طریق تعامل با مشارکت کنندگان OSM (به عنوان مثال، ایجاد برچسب ها به جای پیشنهادات). “توسعه”، اگر مقاله یک برنامه نرم افزاری با یک رابطه خاص با OSM ارائه کند (یعنی ابزاری برای تجزیه و تحلیل داده های OSM یا تولید محصولات یا معیارهای مشتق شده از OSM). و «بازبینی»، اگر مقاله مروری بر تحقیقات OSM (شامل ابزارها یا جنبههای خاص مربوط به OSM) و/یا پروژه/جامعه OSM را معرفی کرده باشد (نگاه کنید بهجدول 1 ). تعدد 1:10 است زیرا بیش از یک مقدار مجاز است، به عنوان مثال، مقاله ای که کیفیت OSM را از طریق تجزیه و تحلیل ذاتی مشارکت های OSM و طبقه بندی آنها بر اساس شیوه های نقشه برداری با مقادیر “کیفیت داده”، “رفتارهای مشارکتی” و طبقه بندی می کند، طبقه بندی می شود. “تجزیه و تحلیل مشارکت”؛
-
دیدگاه نویسندگان در مورد جامعه: دیدگاه OSM-C که توسط نویسندگان در مقاله اتخاذ شده است. این ویژگی درجه ای را اندازه می گیرد که نویسندگان ثابت کرده اند که پیچیدگی OSM-C را در مقاله درک کرده یا نشان می دهند. تعدد 1 است (یعنی فقط یک مقدار باید انتخاب شود) و مقادیر مجاز عبارتند از – به ترتیب افزایش از کمترین به بالاترین درک: «OSM به عنوان منبع داده»، اگر مقاله داده محور بود و موفق به انجام آن نشد. مشارکت کنندگان OSM را ذکر کنید (یا آنها را به صورت یک جمله ای ذکر کنید). «دادههای تولید شده توسط مشارکتکنندگان»، در صورتی که مقاله دادهمحور بود، با اذعان به اینکه دادهها توسط انسانها و مسائل مرتبط بدون از دست دادن تمرکز بر دادهها تولید شدهاند. اگر مقاله به OSM نه تنها به عنوان داده بلکه به عنوان یک پروژه نگاه میکند، اما در عین حال استرس زیادی بر خود مشارکتکنندگان وارد نمیکند، «یک پروژه مشارکتی مبتنی بر مشارکتکنندگان». “مشارکت کنندگانی که داده ها را تولید می کنند”، اگر مقاله کاربر محور بود، با تمرکز بر خروجی داده ها. «یک جامعه واحد»، اگر مقاله جامعه محور بود، عناصر حاکم و ساختاردهی OSM را شناسایی می کرد و کمتر بر داده های واقعی متمرکز بود. «یک جامعه متنوع»، در صورتی که مقاله جامعه محور باشد، در حالی که تشخیص داده می شود که OSM از اجتماعات متعددی ساخته شده است که کنار هم قرار می گیرند و با هم تعامل دارند. و «محصول اجتماعی»، اگر مقاله کل OSM (داده، جامعه، محصول، پروژه) را محصول تعاملات اجتماعی، ساختارها، روابط سیاسی و غیره بداند. در حالی که تشخیص داده می شود که OSM از اجتماعات متعددی ساخته شده است که با هم کنار هم می آیند و در تعامل هستند. و «محصول اجتماعی»، اگر مقاله کل OSM (داده، جامعه، محصول، پروژه) را محصول تعاملات اجتماعی، ساختارها، روابط سیاسی و غیره بداند. در حالی که تشخیص داده می شود که OSM از اجتماعات متعددی ساخته شده است که با هم کنار هم می آیند و در تعامل هستند. و «محصول اجتماعی»، اگر مقاله کل OSM (داده، جامعه، محصول، پروژه) را محصول تعاملات اجتماعی، ساختارها، روابط سیاسی و غیره بداند.
-
شواهدی از مشارکت جامعه: درجه شواهدی که نویسندگان OSM-C را در مقاله در نظر گرفته یا درگیر کرده اند. در مجموع 8 مقدار ممکن تعریف شد که متقابلاً متمایز نبودند، یعنی تعدد این ویژگی 1:8 است. مقادیر عبارت بودند از: “هیچ”، اگر مقاله علائم واضحی از تعامل با OSM-C را نشان نمی داد. اگر مقاله سهم OSM-C را تصدیق کرد، “تأیید” «توسعه معنیدار»، اگر مقاله درباره برنامههای آتی یا احتمالات استفاده از تحقیقات به نفع OSM-C بحث کرده باشد. “توسعه گاه به گاه”، اگر مقاله به طور خلاصه به امکان تحقیق برای کمک به OSM-C اشاره کرد. «موضوع مطالعه مستقیم»، اگر مقاله مشارکت کنندگان OSM را با تعامل مستقیم، به عنوان مثال، مصاحبه یا نظرسنجی مورد مطالعه قرار دهد. اگر مقاله مشارکتکنندگان OSM را با تجزیه و تحلیل مشارکتهایشان مورد مطالعه قرار دهد، «موضوع مطالعه-غیر مستقیم» است. ‘مشارکت’، اگر کار شرح داده شده در مقاله به نفع OSM-C انجام شده باشد. “مشارکت”، اگر نویسندگان به صراحت خود را به عنوان مشارکت کنندگان OSM معرفی کنند.
علاوه بر طبقهبندی همه این ویژگیها، برای هر مقاله خلاصهای از محتوا و هدف اضافه شد تا تجزیه و تحلیل را تکمیل کند و اطلاعات مرجعی را هم برای نویسندگان این مقاله و هم برای کاربران آینده مجموعه دادههای تولید شده ارائه کند.
در نهایت، برای غنیسازی تجزیه و تحلیل در مورد تطابق بین حوزههای وابستگی نویسندگان و موارد مطالعات موردی، و درک بیشتر اینکه کدام حوزههای مطالعاتی توسط کدام نویسنده بیشتر انتخاب شدهاند، یک تحلیل در سطح قاره انجام شد. به هر مقاله مقدار کلی 1 اختصاص داده شد، که سپس بر اساس قارههای وابستگی نویسندگان و قارههای مطالعات موردی تقسیم شد (و به مجموعهای از جفتهای به-از قاره مرتبط شد). برای مثال، مقاله ای با نویسندگانی از مؤسسات اروپایی و با مطالعات موردی فقط در آسیا، یک امتیاز به جفت اروپا-آسیا اضافه می کند. به طور مشابه، مقاله ای که توسط نویسندگان مؤسسات اروپایی و آمریکای شمالی با مطالعات موردی در آمریکای شمالی منتشر شده است، 0.5 امتیاز به هر دو جفت، اروپا – آمریکای شمالی و آمریکای شمالی – آمریکای شمالی اضافه می کند.
2.2. مصاحبه ها
همانطور که در بالا ذکر شد، همه پاسخ دهندگان در یک موسسه کار می کردند. همه بر اساس آشنایی شخصی با آنها و کارشان انتخاب شدند. مسلماً تعداد اندک مصاحبهشوندگان و آنها متعلق به یک گروه تحقیقاتی متمرکز بر علم GIS، توانایی تعمیم نتایج را محدود میکند، بهویژه به دلیل ارتباط تنها با 6 موضوع مورد استفاده در تجزیه و تحلیل نشریات و یکی از رشتهها. با این حال، این امکان کنترل بافت سازمانی را نیز فراهم میکند و چگونگی تأثیر تجربیات و پیشینههای فردی بر تعاملات را بهتر نشان میدهد و در نتیجه توضیحی عمیق، حتی اگر محلی، ارائه میدهد. از این رو، ما تلاش کردهایم تا تنوع بالقوه تجارب فردی – دیدگاهها، روابط و تعاملات – را که در درون گروه وجود دارد، از طریق تنوع در میان پاسخدهندگان به تصویر بکشیم.جدول 2 ). از نظر تعامل با OSM-C، ما پاسخدهندگان را بهعنوان «کمتر درگیر» یا «مشغولتر» طبقهبندی کردیم (به بخش 3.2 مراجعه کنید )، در حالی که موضوعات تحقیق بر اساس آشنایی شخصی تعیین شد و با مصاحبه تأیید شد. مقادیر برای این دسته به بیش از 7 می رسد زیرا برخی از پاسخ دهندگان نشان دادند که بیش از یک موضوع تحقیق را مطالعه می کنند ( جدول 2 را ببینید ). مصاحبهها که بین 40 تا 75 دقیقه طول میکشید، نیمهساختارمند بودند به این معنا که شامل سؤالات مربوط به همان مجموعهای از موضوعات از پیش تعریفشده بودند، اما ترتیب و عبارت دقیق در مصاحبهها تغییر کرد. این موضوعات شامل:
-
دامنه و اهداف کلی تحقیق مصاحبه شونده (نه لزوماً اهداف خاص OSM آنها).
-
تعریف آنها از OSM و OSM-C، و اهمیت آنها برای تحقیقاتشان.
-
میزان و ماهیت تعاملات گذشته و کنونی آنها با OSM-C و تأثیرات آنها بر تحقیقات آنها.
-
دانش عمومی در مورد تعاملات و دیدگاهها با OSM-C و دیدگاههای هنجاری در مورد این تعاملات (به عنوان مثال، اگر جامعه نقشهبرداری فعالانه موضوعات تحقیق را پیشنهاد کند، اگر تعاملات به هر نحوی تغییر کند).
-
خود تأملی در مورد موضوع تعاملات و در مورد چشم انداز فرصت های از دست رفته. و
-
تأملاتی در مورد آینده OSM-C، آینده تحقیقات OSM، و مشارکت آن در مسائل مربوط به آینده پروژه.
به دلیل تعداد کم مصاحبه، ما از رویکرد تحلیل موضوعی کامل پیروی نکردیم [ 42]. تجزیه و تحلیل، بر اساس خوانش های متعدد از همه رونویسی ها، بر شناسایی موضوعات اصلی در هر مصاحبه، خلاصه کردن آنها و یافتن نقل قول هایی که بهترین آنها را نشان می دهد متمرکز بود. سپس این مضامین در تمام مصاحبهها مقایسه شد تا ارزیابی شود که کدام مضامین اغلب تکرار میشوند و پاسخدهندگان مختلف در چه موقعیتی در رابطه با آنها قرار میگیرند. به عنوان مثال، موضوع عینیت در تحقیق و میزان ادغام بین جوامع توسط اکثر پاسخ دهندگان مورد بحث قرار گرفت، با پاسخ دهندگان در مورد جدایی واضح (به طور کلی یا در سطح فردی)، مرتبط با آن به عنوان یک معضل و چالشی که باید به آن پرداخته شود. ، یا به عنوان یک حالت معین که در آن جدایی امکان پذیر نیست (به بخش 3.2 مراجعه کنید ).
برای اطمینان از اینکه حریم خصوصی پاسخ دهندگان تا حد امکان نقض نشده است، در تمام عصاره ها و نقل قول های زیر از فرم زنانه استفاده کرده و اطلاعات شناسایی را جایگزین کرده ایم (به عنوان مثال، نام پروژه ها / موضوعات، نام افراد، سازمان ها، ابزارها، مکان ها) با مقادیر عمومی احاطه شده توسط پرانتز (به عنوان مثال [همکار] به جای نام همکار). در بعضی جاها، اینها به طور کامل حذف شدند و با سه نقطه جایگزین شدند. این همچنین برای حذف اطلاعات نامربوط یا بی اهمیت به منظور انتقال بهتر پیام نقل قول/عصاره استفاده شده است. به منظور فضا، وضوح و اختصار، ما در اینجا به جای نقل قول های مستقیم طولانی، تنها نکات برجسته تفسیری مصاحبه ها را ارائه می دهیم.
3. نتایج
3.1. بررسی مقاله
جستجوی انجام شده در Google Scholar 220 مقاله منتشر شده بین سال های 2016 و 2019 را برگرداند. در مجموع 20 رکورد (9.1٪) از تجزیه و تحلیل حذف شد. این شامل 7 چکیده یا مقاله کوتاه با کمتر از 4 صفحه، یک ارائه، یک پوستر، 3 سند موجود به صورت آنلاین اما منتشر نشده در هیچ مجله علمی یا مجموعه مقالات کنفرانس (یکی از آنها پایان نامه کارشناسی ارشد)، 4 مقاله غیر انگلیسی، 3 مقالاتی که مربوط به OSM نیستند و یک مقاله که متن کامل آن در دسترس نبود. مجموعه داده خام شامل ابرداده 200 مقاله باقیمانده که همانطور که در بخش 2.1 توضیح داده شد بیشتر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت توسط نویسندگان [ 43 ] و همچنین کد مورد استفاده برای تولید خروجی های زیر [ 44 ] منتشر شد.]. نتایج بدست آمده از بررسی ویژگی های فهرست شده در جدول 1 در ادامه توضیح داده شده است.
3.1.1. ویژگی های کاغذ
نویسندگانی که در OSM-R مشارکت دارند، از پیشینههای متنوعی میآیند، اما گرایش به رشتههای فنی مانند اطلاعات جغرافیایی، مهندسی، و علوم کامپیوتر دارند ( جدول 3 را ببینید ). اکثر مقالات توسط نویسندگان یک رشته (118، 59.0٪ از کل) نوشته شده است، اما همکاری های بین رشته ای با 68 مقاله (34.0٪) توسط نویسندگان از دو رشته مجزا، 10 مقاله توسط نویسندگان از سه رشته (5.0٪) نادر نبوده است. ، و 4 توسط نویسندگان از چهار رشته (2.0٪). با این حال، توزیع رشتهها برای رسانههای انتشار، تصویری تا حدودی متفاوت – اگرچه تعجبآور نیست – را نشان میدهد، با اکثریت خروجیهای تحقیقاتی OSM در رسانههای اطلاعات جغرافیایی ( جدول 3 را ببینید).). در واقع، حجم تحقیقات مربوط به اطلاعات جغرافیایی یا GIScience (که ما در اینجا از آنها به عنوان مترادف استفاده می کنیم) ممکن است در اینجا دست کم گرفته شود زیرا برخی از محققان در زمینه اطلاعات جغرافیایی وابسته به بخش های جغرافیایی، طبقه بندی شده در علوم اجتماعی و بسیاری از جغرافیایی هستند. مکان های انتشار نیز محتوای مرتبط با علم GIS را منتشر می کنند. این در مشاهداتی منعکس میشود که تنها گروه کوچک و در عین حال متمایز از مقالات طبقهبندیشده تحت علوم اجتماعی، نوع تحلیلهای انتقادی/اجتماعی از OSM مورد انتظار برای این دسته را ارائه کردند (مقالات این گروه با مفهومسازی OSM بهعنوان یک پروژه اجتماعی مشخص شدند. اغلب با تعامل جهت با OSM-C). این نشان می دهد که OSM به عنوان یک موضوع تحقیق عمدتاً برای علم GIS جالب است. باید توجه داشت که میزان استفاده از OSM توسط رشتههایی که ارتباط نزدیکی با GIScience ندارند، احتمالاً توسط جستار ما دست کم گرفته میشود، که فقط به دنبال ذکر صریح OSM در عنوان انتشار بود. این مطابق با آنچه برای یک پروژه مشترک دیگر، ویکیپدیا، یافت شده است. یک بررسی سیستماتیک نشان داد که 65٪ از نشریات (294 از 450) علوم کامپیوتر و سیستم های اطلاعاتی را پوشش می دهند که رشته هایی هستند که بیشترین ارتباط را با تحقیقات ویکی پدیا دارند.45 ]. در تحقیقات OSM، “کاربرد” محبوب ترین موضوع برای مقالات است ( جدول 3 را ببینید )، که نشان دهنده استفاده زیاد از داده های OSM در رشته های مختلف است. کیفیت دادهها، که دومین مورد از محبوبترینها است، همچنان یک موضوع اصلی تحقیقاتی است همانطور که در [ 26 ] برای مقالات منتشر شده در سالهای 2007-2016 یافت شد. دیدگاه تحلیلی نیز توجه را به خود جلب می کند، همانطور که در تعداد مقالات مربوط به تجزیه و تحلیل مشارکت ها، رفتارهای مشارکت و مشارکت کنندگان مشهود است ( جدول 3 را ببینید ). تحقیقاتی که جهت مشارکت در پروژه انجام می شود (به عنوان مثال، شکل دادن به مشارکت ها، غنی سازی داده ها) بسیار نادر است، شاید به استثنای توسعه ابزارها (به جدول 3 مراجعه کنید ).
تأکید بر دادهها همچنین در یافتهها مشهود است که اکثر مقالات مربوط به جامعه ارگانیک پشت OSM نیستند، بلکه دیدگاهی «سادهنگر» اتخاذ میکنند و OSM را بهعنوان منبع داده مفهومسازی میکنند یا اذعان میکنند که دادهها توسط مشارکتکنندگان بدون تولید شده است. اهمیت دادن به آن مثالی از این دیدگاه «سادهنگر» اشاره به کامل بودن دادههای ناهموار OSM مربوط به زیرساخت دوچرخهسواری، بدون تلاش برای درک علاقه جامعه به ترسیم این ویژگیها است. شاید یک منبع داده بهتر، اما ناسازگار در یک شهر وجود داشته باشد اما در شهر دیگر وجود نداشته باشد، که جامعه را بر آن داشت تا شکافی را که در آن داده ها وجود نداشت، پر کند. از دیدگاه هایی که نشان دهنده درک سطح بالا از جامعه است، به نظر میرسد که فقط «محصول اجتماعی» به طور منظم مورد استفاده قرار میگیرد (10 درصد از مقالات)، در حالی که دیدگاههای دیگر فقط به صورت پراکنده در ادبیات ظاهر میشوند. نمونهای از دیدگاه «محصول اجتماعی» میتواند تجزیه و تحلیل تکامل دادههای OSM در یک منطقه خاص باشد، که در آن نتایج از طریق درک الگوهای مختلف و سوگیری جامعه OSM در آن منطقه و پیوند آنها با تاریخی یا تاریخی تفسیر میشوند. رویدادهای سیاسی یک توضیح احتمالی برای این میتواند مشارکت محدود یا حداقل شواهدی از آن باشد که در آن نشان داده شده است که در آن نتایج از طریق درک الگوهای مختلف و سوگیری جامعه OSM در آن منطقه و پیوند آنها با رویدادهای تاریخی یا سیاسی تفسیر می شود. یک توضیح احتمالی برای این میتواند مشارکت محدود یا حداقل شواهدی از آن باشد که در آن نشان داده شده است که در آن نتایج از طریق درک الگوهای مختلف و سوگیری جامعه OSM در آن منطقه و پیوند آنها با رویدادهای تاریخی یا سیاسی تفسیر می شود. یک توضیح احتمالی برای این میتواند مشارکت محدود یا حداقل شواهدی از آن باشد که در آن نشان داده شده استجدول 3 – بیش از نیمی از مقالات به هیچ وجه در مورد مشارکت صحبت نمی کنند و شواهد مربوط به مشارکت مستقیم بسیار نادرتر است، که تصدیق رایج ترین شکل است که تنها 12.0٪ از مقالات را تشکیل می دهد. در واقع، مقالات تقریباً هرگز شامل شواهدی برای محققانی که به عنوان اعضای OSM-C نیز معرفی میشوند (مثلاً مشارکت) نبودند.
از نظر موقعیت جغرافیایی، 142 مقاله توسط محققان واقع در همان کشور تألیف شد. 58 مقاله باقی مانده (28.9٪ از کل) توسط نویسندگانی با وابستگی در بیش از یک کشور نوشته شده است: 2 کشور (44، 22.0٪)، 3 کشور (9، 4.5٪)، 4 کشور (4، 2.0٪) و 5 کشور (1، 0.5٪). نویسندگان عمدتاً به مؤسساتی در اروپا و پس از آن آسیا و با نمایندگی اندکی در سایر قارهها وابسته بودند ( جدول 3 را ببینید.). وقتی به کشورهای وابسته نویسندگان نگاه می کنیم، آلمان با 52 مقاله (یعنی 26 درصد از کل مقاله) با حداقل یک نویسنده وابستگی به آن پیشتاز است و پس از آن ایالات متحده آمریکا (36)، چین (23)، ایتالیا و بریتانیا قرار دارند. (هر کدام 14)، اتریش (12)، هند و ایرلند (هر کدام 10)؛ همه کشورهای دیگر کمتر از 10 مقاله امتیاز گرفتند. یک نمایش بصری از این توزیع در شکل 1 ارائه شده است . اگرچه تجزیه و تحلیل به طور خاص به نام نویسندگان (بلکه فقط به وابستگی های آنها نگاه نکرده است)، توزیع کشوری که پیدا شده است در کل مطابق با فهرست نویسندگانی است که بیشترین تعداد مقالات مرتبط با OSM را در سال های 2007-2016 منتشر کرده اند. [ 26 ].
مشابه نتایج مربوط به وابستگی نویسندگان، اکثر مقالات (117، یعنی 58.5٪ از کل) مناطق مورد مطالعه را تنها در 1 کشور، 17 مقاله (8.5٪) در 2 کشور، 6 مقاله (3.0٪) در 3 مورد بررسی قرار می دهند. 5 مقاله (2.5%) در 4 کشور، 5 مقاله (2.5%) در 5 و در 6 کشور و 9 مقاله (4.5%) در بیش از 6 کشور. بیشترین تعداد کشورهایی که در یک مقاله در نظر گرفته شده اند، 34 کشور است. پنج مقاله از کل قاره ها به عنوان مناطق مورد مطالعه خود استفاده کردند – 4 مقاله از اروپا به عنوان مطالعه موردی (2.0٪) و یک مقاله از آسیا (0.50٪) استفاده کردند. همانطور که در جدول 3 مشهود است ، مقالاتی که شامل مطالعات موردی نمیشوند نسبت به مقالاتی که از دادههای کل جهان استفاده میکنند رایجتر هستند (یعنی “جهانی”)، اما حجم هر دو پدیده خیلی زیاد نیست. در اروپا، که رایج ترین قاره مورد مطالعه است (نگاه کنید بهجدول 3 ، تمرکز بیشتر بر روی کشورهای اروپای غربی مانند آلمان، فرانسه، بریتانیا، ایتالیا، اسپانیا و اتریش است ( شکل 2 را ببینید ). تنها کشورهای دیگری که در بیش از 10 مقاله انتخاب شده اند، ایالات متحده آمریکا (24 مقاله) و چین (18 مقاله) هستند، که مجدداً تأکید می کند که علاقه به کشورهای خاصی در قاره هایی که بیشتر مورد مطالعه قرار گرفته اند، خوشه بندی شده است.
الگوهای مشابه در شکل 1 و شکل 2 نشان می دهد که نویسندگان تمایل دارند مناطق مورد مطالعه را در مجاورت خود انتخاب کنند. مقایسه وابستگیهای نویسندگان و مکانهای مطالعه موردی در سطح کشور نشان میدهد که مکاتبات کامل برای تقریباً یک سوم مقالات انجام میشود، با 56.0٪ مکاتبات جزئی، در صورت وجود (مقالات باقیمانده آنهایی هستند که مطالعه موردی ندارند؛ جدول 3 را ببینید ). هنگامی که تجزیه و تحلیل به سطح قاره گسترش می یابد ( شکل 3 را ببینیدبدیهی است که اگرچه نویسندگان ممکن است کشور خود را انتخاب نکنند، اما تمایل دارند مناطقی را در قاره خود مطالعه کنند. مطابق با یافتههای قبلی در قارههای وابستگی نویسندگان و مناطق مورد مطالعه، جفت اروپا-اروپا متداولترین و پس از آن آسیا-آسیا و آمریکای شمالی-آمریکای شمالی است. استرالیا و اقیانوسیه، آفریقا و آمریکای جنوبی نسبتاً مورد مطالعه قرار نگرفته اند و نویسندگانی از این قاره ها نیز تمایل به مطالعه مناطق خود دارند. جالب توجه است، در حالی که نتایج در اینجا به جای مشارکتکنندگان، به محققان مربوط میشود، اما همچنان الگوهای جغرافیایی موجود در پروژههای جمعسپاری شده را بازتاب میدهند، به عنوان مثال، ویکیپدیا که در آن نویسندگان/ مشارکتکنندگان از مناطق توسعهیافته مسئول بازنمایی مناطق کمتر توسعهیافته هستند [ 46 ].
3.1.2. روابط بین مقوله ای
تاکنون هر دسته را مستقل از سایر متغیرها (به استثنای تناظر جغرافیایی بین وابستگی و منطقه مورد مطالعه) تحلیل کرده ایم. با این حال، همانطور که در بخش 1 بحث شد ، این امکان وجود دارد که تعامل با OSM-C (یا عدم وجود آن) باعث سوگیری تحقیقات به سمتهای خاصی شود. برای بررسی این موضوع، این بخش روابط بین مقادیر چندین جفت متغیر را تجزیه و تحلیل میکند تا پیوندهای معناداری بین مقادیر اندازهگیری شده استخراج شود. این امر به صورت کیفی با استفاده از نمودارهای آبرفتی انجام می شود [ 47 ]]، که مقادیر یک متغیر را با مقادیر متغیر دیگر با استفاده از خطوط پیوند می دهد، با ضخامت خط نشان دهنده تعداد مشاهدات (مقاله) طبقه بندی شده با استفاده از جفت مقادیر خاص. (همه شکل های این بخش با استفاده از رابط آنلاین RAWGraphs [ 48 ] ایجاد شده اند). توجه داشته باشید که از آنجایی که امکان طبقهبندی مقاله با استفاده از مقادیر متعدد برای برخی از متغیرها وجود داشت، برخی از مقالهها در این شکلها «دو شمارش میشوند» و از این رو نسبت مقادیر معینی بین شکلها تغییر میکند. فایل های CSV که این ارقام بر اساس آنها هستند در [ 44 ] موجود هستند.
یک نمودار آبرفتی که مقادیر بین دیدگاه نویسندگان درباره OSM-C و شواهد درگیری با OSM-C را به هم مرتبط می کند در شکل 4 نشان داده شده است . واضح است که اکثر مقالاتی که دیدگاه «OSM به عنوان منبع داده» را اتخاذ میکنند، هیچ مدرکی دال بر مشارکت ندارند. در مقابل، نویسندگان مقالاتی که دیدگاههای جامعهمحور بیشتری را اتخاذ میکنند، معمولاً OSM-C را عمدتاً به عنوان یک هدف مستقیم یا غیرمستقیم مطالعه میکنند. قابل توجه است که در همه مواردی که OSM به سادگی به عنوان یک منبع داده در نظر گرفته می شود، تعامل OSM-C هرگز به شکل «توسعه معنادار»، «مشارکت»، «موضوع مطالعه (مستقیم)» و «مشارکت» اتفاق نمی افتد. . این نشان می دهد که ارتباط مستقیمی بین میزان درگیری با OSM-C و درک نویسندگان از آن پیچیده است.
نمودارهای شکل 5ارزش موضوعات مقاله را به ترتیب با دیدگاه و شواهد مشارکت نویسندگان مرتبط کنید. شاید تعجب آور نباشد که دیدگاههای دادهمحور و کمترین میزان مشارکت، مشخصهی مقالاتی است که موضوعاتی را مطالعه میکنند که ظاهراً نیازی به درک عمیق OSM-C ندارند: کاربردهای دامنه خاص از دادههای OSM، که بزرگترین بخش از مقالات را تشکیل میدهند، عمدتاً هیچ نشانهای از تعامل و به “ساده ترین” دیدگاه ها، به عنوان مثال، “OSM به عنوان منبع داده” و “داده های تولید شده توسط مشارکت کنندگان” مرتبط هستند. مقالاتی که بر کیفیت دادهها تمرکز میکنند هنوز هم عمدتاً شواهدی مبنی بر مشارکت نشان نمیدهند، اما اغلب دیدگاه «دادههای تولید شده توسط مشارکتکنندگان» را اتخاذ میکنند و دیدگاه سوم دادهگرای «مشارکتکنندگان تولید داده» را اضافه میکنند. برای بسیاری از موضوعات دیگر، دیدگاه های داده محور نادر می شوند و ممکن است به طور کامل از بین بروند.شکل 5 الف). در حالی که از نظر مشارکت، همه موضوعات شامل مقالاتی میشوند که هیچ نشانهای از مشارکت نشان نمیدهند، بخشهای بالاتری از مقالات تحت این دو موضوع («مشارکتکنندگان» و «رفتارهای مشارکتی») و تحت عنوان «تحلیل مشارکتها» مطابق با «موضوع» طبقهبندی میشوند. شکل مشارکت (غیر مستقیم) را مطالعه کنید ( شکل 5 را ببینیدب). این نشان میدهد موضوعاتی که نیاز به پذیرش ماهیت پیچیده فرآیندهای تولید داده دارند، به نوعی تعامل مرتبط هستند، حتی اگر غیرمستقیم باشد. یک استثنا برای این الگوها، موضوع “توسعه” است که علیرغم درگیر شدن شدید با داده های OSM از طریق توسعه ابزارهایی که به طور خاص به آنها مربوط می شود، هنوز هم بسیار داده محور است و نشانه های کمی از درگیری را نشان می دهد. این نشان میدهد که احتمالاً برخی از پیشرفتهای مهم به اندازه کافی نیازها و خواستههای OSM-C را در نظر نمیگیرند یا بر اساس درک کمتر از آن و روابط آن با دادهها انجام میشوند. در حالی که مطمئناً میزان مشارکت در دادههای ما دست کم گرفته میشود (این امکان وجود دارد که نویسندگان گزارش کاملی از مشارکت خود در مقاله ارائه ندهند)،
می توان پیوند بیشتری بین رشته هایی که نویسندگان در آن فعالیت می کنند و مشارکت آنها ایجاد کرد ( شکل 6 را ببینیدآ). در واقع، به نظر می رسد که تنها در سه زمینه – اطلاعات جغرافیایی، علوم کامپیوتر و علوم اجتماعی – تعامل یک رویه رایج است. در این زمینهها، سهم مقالاتی که هیچ نشانهای از تعامل را نشان نمیدهند بین 31.0% تا 41.9% است، در حالی که برای سایر زمینهها کمترین مقدار 58.3% (مهندسی) است. در حالی که ممکن است این مورد برای علوم اجتماعی قابل انتظار باشد، جایی که مطالعه افراد به جای داده ها یک عمل محتمل است، این یافته برای علم GIS و علوم کامپیوتر که اغلب به عنوان زمینه های فنی تر تلقی می شوند تا حدودی تعجب آور است. در راستای این نتیجه، میتوان مشاهده کرد که این سه رشته، در حالی که هنوز تحت سلطه دیدگاههای دادهمحور هستند، نسبت به دیدگاههای دیگر بازتر هستند ( شکل 6 را ببینید).ب). در زمینه این نتایج، یادآوری این نکته مهم است که دانشمندان GIS ممکن است به دپارتمانهای جغرافیا، مهندسی و حتی علوم کامپیوتر وابسته باشند (همچنین، دانشمندان کامپیوتر ممکن است به دپارتمانهای مهندسی وابسته باشند)، از این رو محدودیتهایی برای اعتبار این تحلیل ایجاد میکنند. . با این حال، مرزهای انضباطی ممکن است در طول انتشار تأثیر بیشتری داشته باشند، جایی که مجلات و مکانها ممکن است به عنوان دروازهبان عمل کنند و تأیید کنند که مطالعات با منافع اصلی رشته مطابقت دارند. این در واقع برای انتشارات در علوم اجتماعی مشهود است، جایی که الگوی مربوط به مشارکت مشاهده شده برای رشته های نویسندگان حتی واضح تر می شود، و برای علوم کامپیوتر که همگن تر می شود و بیشتر درگیری را نشان نمی دهد ( شکل 6 را ببینید.ج). در GIScience که طبیعتاً یک رشته بین رشته ای است، انتشارات همچنان بسیار متنوع هستند، همانطور که انتشارات در زمینه انفورماتیک (یک رشته متنوع دیگر) و در مکان های بین رشته ای هستند. همبستگی الگوهای مربوط به تعامل با دیدگاه همچنان ادامه دارد، زیرا انتشارات در علوم اجتماعی، GIScience و انفورماتیک اغلب دیدگاه های غیر داده محور را اتخاذ می کنند ( شکل 6 د را ببینید). بنابراین، تسلط دیدگاه «OSM به عنوان منبع داده» برای انتشارات در مکانهای بینرشتهای استثنایی منحصر به فرد ایجاد میکند. بینش برآمده از الگوهای مشهود در شکل 6این است که تعاریف انضباطی ممکن است در شکل دادن به تحقیقات OSM، به ویژه در مرحله انتشار، با تشویق بین رشته ای یا افزایش پذیرش برای دیدگاه پیچیده تر و متنوع تر از پروژه و برای تعامل بیشتر، مهم باشند.
متغیر دیگری که ممکن است به چشم انداز و تعامل مرتبط باشد، یک متغیر جغرافیایی است، به ویژه مطابقت بین مکان نویسندگان و موقعیت منطقه مورد مطالعه آنها. ممکن است محققانی که خارج از منطقه آسایش خود کار می کنند در معرض مجموعه وسیع تری از شیوه ها قرار گیرند، از این رو درک پیچیده تری از OSM-C ایجاد می کنند و ممکن است برای مشارکت به عنوان وسیله ای برای جمع آوری دانش بیشتر تلاش کنند. نتایج ما (نگاه کنید به شکل 7 ) تا حدودی از این فرضیه پشتیبانی میکند: به نظر میرسد فراوانی دیدگاههای دادهمحور هر چه بیشتر مطابقت را افزایش میدهد، همانطور که در بخشهای بزرگتر «OSM به عنوان منبع داده» و «دادههای تولید شده توسط مشارکتکنندگان» مشهود است. دیدگاهها برای مقالاتی است که مکاتبات کامل یا جزئی/کامل را نشان میدهند ( شکل 7 را ببینیدب). جالب توجه است، مقالاتی که شامل هیچ مطالعه موردی نمیشوند، همراه با مقالات «بدون مکاتبه»، بیشترین تمایل را به اتخاذ دیدگاههای جامعهمحور مانند «محصول اجتماعی» نشان میدهند. این ممکن است با نمای چشم پرنده ای که در بررسی ها و کاوش های مفهومی OSM وجود دارد توضیح داده شود. نتایج مربوط به مشارکت آنقدر قطعی نیست، با این حال یافته کلی مبنی بر اینکه مکاتبات کمتر و هیچ مطالعه موردی با مشارکت بیشتر مرتبط نیست، همچنان ادامه دارد ( شکل 7 الف را ببینید). از این رو، به نظر می رسد “محل” تحقیق نه تنها از نظر مرزهای رشته ای، بلکه از نظر جغرافیایی نیز یک عامل معنادار است.
3.2. مصاحبه ها
همانطور که در بخش 1 ذکر شد ، نتایج فوق فقط فرضیه هایی را ارائه می دهد که دلایل الگوهای درگیری OSM-R با OSM-C را توضیح می دهد. تجزیه و تحلیل مصاحبهها در این بخش فرعی، با افشای دلایل مشخصی که مشارکت را ترویج و محدود میکنند، این را تکمیل میکند. در حالی که توضیحاتی که این ارائه می دهد محلی است، یعنی مربوط به یک محیط خاص، ما آنها را در اینجا به عنوان منبعی برای شهود در هنگام تفسیر الگوهای مشاهده شده در بخش 3.1 ارائه می کنیم.
در بخش 1، ما فرض خود را ذکر می کنیم که دو جهان اجتماعی متمایز وجود دارد، OSM-C و OSM-R، اما اینها مستقل از یکدیگر نیستند. از این رو، قبل از اینکه به بحث در مورد موضوعاتی بپردازیم که ممکن است الگوهای شناسایی شده در بالا را توضیح دهند و به منظور زمینه سازی بحث و تأیید اینکه پاسخ دهندگان واقعاً دو جامعه را متمایز می دانند، ابتدا به بررسی جایی می پردازیم که پاسخ دهندگان خود را در ارتباط با OSM-C قرار می دهند. دو پاسخ دهنده به صراحت خود را خارج از آن قرار دادند – پاسخ دهنده C، یک دانشجوی دکترا که روی غنی سازی داده ها کار می کند، و پاسخ دهنده F، یک دانشجوی دکترا که روش های مشارکتی را مطالعه می کند. سه پاسخدهنده – پاسخدهنده B، یک نقشهبردار فعال و همکار پژوهشی که ابزارهای تجزیه و تحلیل دادهها و تجسم را توسعه میدهد، و پاسخدهندگان D و E، فارغالتحصیلان کارشناسی ارشد در حال توسعه ابزارهایی هستند که از فعالیتهای نقشهبرداری پشتیبانی میکنند – در مورد تعلق به هر دو جامعه بحث شده است (پاسخگوی B در تلاش آگاهانه برای جدا کردن این دو هویت منحصر به فرد است). این سه پاسخدهنده با تمایلشان به بحث درباره تجربیات خود بهعنوان نقشهبردار و اعضای جامعه، نه لزوماً در چارچوب تحقیق، از دیگران متمایز میشوند. به طور کلی، ما این گروه از پاسخ دهندگان را به عنوان افرادی درگیر در OSM-C شناسایی می کنیم، به عنوان مثال، گروه «درگیرتر» درجدول 2 . ما از اصطلاح «کمتر درگیر» برای توصیف گروه دیگر استفاده میکنیم زیرا همه پاسخدهندگان حداقل به یک روش با OSM-C درگیر بودند (به زیر مراجعه کنید).
سطح تعامل لزوماً منعکس کننده ادراکات کلی در مورد میزان ادغام بین OSM-C و OSM-R نیست. برخی از پاسخ دهندگان مرز مبهم بین جوامع را شناسایی کردند. پاسخ دهندگان تفاوت های بین جوامع را از نظر علایق، نیازها و انتظارات، سبک ارتباطی و منابع دانش شناسایی کردند. با این حال، توانایی پاسخدهندگان برای شناسایی چنین تفاوتهایی، در حالی که احتمالاً توسط موضوع و تمرکز مصاحبهها مورد تأکید قرار میگیرد، به وجود دو دنیای اجتماعی منحصربهفرد و در عین حال مرتبط با یکدیگر اشاره میکند که از OSM به عنوان یک شی مرزی استفاده میکنند.
این تفکیک به این معنی است که آگاهی از OSM بدیهی نیست و بازرسی از انگیزه های پاسخ دهندگان را برای درگیر شدن با OSM به عنوان یک موضوع تحقیقاتی تضمین می کند. پاسخها سه منبع را نشان دادند – ابزارهای OSM، تجربیات شخصی و محیط حرفهای – که بر دو تصمیم تأثیر میگذارند: انتخاب تعامل با OSM و انتخاب یک موضوع تحقیقاتی خاص. این تصمیمات می تواند توسط همان منبع یا ترکیبی از منابع هدایت شود. برای مثال، پاسخدهنده A خاطرنشان کرد که محیط حرفهای (پروژه و همکاران)، همراه با سودمندی، بر هر دو انتخاب تأثیر گذاشته است. پاسخ دهنده F همچنین برجستگی OSM در برنامه درسی دانشگاهی را به همراه نقشه پایه قابل به روز رسانی بودن آن به عنوان عوامل انگیزشی ذکر کرد. سمینار خاصی توسط پاسخ دهندگان D و E ذکر شد، اما تجربیات شخصی پاسخ دهنده E در زمانی که نقشه برداری او را برای انتخاب موضوع هدایت کرد. پاسخ دهنده D همچنین از ملاقات با اعضای OSM-C در طی یک کنفرانس و درک اینکه او می تواند به نیازهای این اعضا کمک کند، به عنوان عامل دیگری در انتخاب OSM اشاره کرد.
پاسخهایی که در بالا مورد بحث قرار گرفتند دو نوع کاربرد را نشان میدهند: سودمندی برای OSM-C (پاسخدهندگان D و E) و سودمندی برای تحقیق (پاسخدهنده F). جالب توجه است که پاسخ دهندگان کمتر درگیر فقط مورد دوم را ذکر کردند (به استثنای پاسخ دهنده G که تمرکزش بر سودمندی برای OSM-C توسط همکاری با اعضای درگیرتر انجام شد) در حالی که اولین مورد، همراه با تجربیات شخصی، توسط افراد فعال تر مورد بحث قرار گرفت. آنهایی که این دو مسیر علّی متمایز را آشکار میکند – موضوع تحقیق که منجر به انتخاب OSM (به عنوان مثال، پاسخدهنده C در زیر) در مقابل تجربیات شخصی ایجاد نیازی میشود که با پیشرفتها پاسخ داده میشود (به عنوان مثال، پاسخدهنده E در زیر):
“من فکر می کردم که OpenStreetMap، برای مثال، در واقع یک منبع داده عالی است که می تواند به بهبود بسیاری از الگوریتم های نقشه برداری، به عنوان مثال، با دیدگاه های خاص کمک کند.” (پاسخگوی ج)
“…سوال تحقیق من این بود که در آن لحظه احساس کردم برای جامعه نیز لازم است” (پاسخ دهنده F)
پاسخگوی B با درگیر شدن در توسعه ابزارها حتی قبل از قرار گرفتن در معرض OSM به عنوان یک موضوع تحقیقاتی منحصر به فرد است.
حتی قبل از تعامل با همکاران و اعضای OSM-C، کار با داده های OSM نیز می تواند نوعی تعامل تولید دانش باشد، همانطور که در بخش 1 مورد بحث قرار گرفت . برای مثال، پاسخدهنده A احساس میکرد که «درباره دادهها و خیلی بیشتر از طریق کار با خود دادهها، بلکه از طریق تعامل با سایر همکارانم» یاد میگیرد ، در حالی که پاسخدهنده C تلاش آگاهانهای را برای درک «معنای» توصیف میکند. برچسبهای OSM و چگونگی تغییر آن در فضا و چگونگی تعیین کمیت آن عدم قطعیتهایی که به آن مجموعه دادهها متصل هستند.و پاسخ دهنده F صراحتاً در مورد اینکه چگونه کاوش داده ها دیدگاه او را نسبت به مزایا و معایب همه مشارکت کنندگان تغییر داد، بحث کردند. در پاسخهای این پاسخدهندگان، تجزیه و تحلیل دادهها با اشکال دیگری از تعامل همراه بود – خواندن صفحات و ادبیات ویکیپدیا یا تعامل با همکاران. پاسخ دهندگان با درگیری بیشتر به اشکال عمیق تر تعامل، مانند نقشه برداری و تعاملات مستقیم، هنگام بحث در مورد ارتباط یکسان بین مشارکت و درک داده ها (البته از منظر خطاهای بالقوه در تحقیق) تاکید می کنند. تعدادی از پاسخ دهندگان نشان دادند که موارد زیادی را دیده اند که در آن محققان اشتباهات اساسی یا فرضیاتی در مورد شیوه های نقشه برداری انجام داده اند که نادرست بوده است. هر دو وضعیت را می توان با داشتن درک بهتر در مورد جامعه نقشه برداری و اقدامات آنها کاهش داد.“برای درک مفاهیم و بهتر … طراحی تحقیق” .
نقشه برداری به عنوان یک تجربه تغییر دیدگاه موضوعی رایج در میان پاسخ دهندگان کم مشارکتی بود که در نقشه برداری شرکت می کردند، اما در چارچوب تحقیقاتی موجود. به عنوان مثال، یکی از پاسخ دهندگان تأثیر مثبت بر تحقیقات خود را از داشتن تجربیات عملی و شخصی از OSM در تدریس، نقشه برداری، نقشه برداری شخصی و غیره نشان داد. این با پاسخی از طرف پاسخ دهنده D مشخص می شود که نشان می دهد داشتن درک از آنچه نقشه نگاران انجام می دهند، کل رویکرد او را به تحقیقات OSM تغییر داده است.
تعدادی از پاسخ دهندگان به تأثیر مثبت شناخت شخصی یا تعامل با اعضای جامعه یا سازمان هایی که با OSM کار می کنند اشاره کردند. این می تواند به «پیدا کردن نکات باز تحقیق و در واقع یافتن آنچه ارزش بررسی دارد کمک کند» (پاسخ دهنده D). این پاسخگوی متعهدتر می افزاید که از نظر او تحقیقات او کارساز بوده است “… چون من در تماس نزدیک با بچه های [یک سازمان] بودم و ما واقعاً زمان داشتیم که یکدیگر را بشناسیم و مشکل را از طرف مقابل یاد بگیریم.” . از این رو تماس مستقیم بر پژوهش نیز تأثیر میگذارد، حتی گاهی اوقات حتی بدون دخالت فرد تماس خاص.
یک موضوع مشترک در میان پاسخ دهندگانی که حتی به میزان کمی درگیر نقشه برداری هستند، این است که تعریف آنها از OSM قبلاً شامل اعضای OSM-C، یعنی نقشه برداران و افراد درگیر در سازماندهی فعالیت در OSM می شود. با این حال، پاسخ دهندگان کمتر درگیر این کار را هنگام بحث درباره تأثیرات روی داده ها انجام می دهند، به عنوان مثال، «تنوع بالای مشارکت کنندگان و این را می توان در داده ها نیز مشاهده کرد» (پاسخ دهنده C) یا «یک جامعه قوی، زیرا همانطور که قبلاً در بسیاری از افراد دیده بودیم. تجزیه و تحلیل ها و تحقیقات نشان می دهد که این گرایش مردانه است و بسیاری از دانشگاهیان در این امر مشارکت دارند و بیشتر در نیمکره شمالی.” (پاسخگوی ف).
در مقابل، پاسخ دهندگان با مشارکت بیشتر به ساختار جامعه نیز مربوط می شوند و آن را به عنوان یک “ساختار سازمانی ( “ساختار سازمانی که در آن افراد نقش ها و وظایفی را برای خود انتخاب می کنند و آنها را اجرا می کنند. مسئولیت ها به افرادی که کار را انجام می دهند تعلق می گیرد. به جای مقامات منتخب یا منتخب.» [ 49 ]) که در آن کسی که تلاش بیشتری می کند، نفوذ بیشتری خواهد داشت» (پاسخگوی B) یا «انواع مختلف جوامع» با «سازمان های مختلف، شرکت های مختلف که مشارکت دارند»(پاسخگوی E). مشاهده شد که علایق و سؤالات پژوهشی نیز تحت تأثیر مشارکت قرار می گیرند، به این معنی که دیدگاه تحقیق را نمی توان به طور کامل از تجربیات محقق جدا کرد. این شاید در مورد پاسخدهنده D مشهودتر باشد، که علیرغم ادعای عدم ارائه دیدگاه اجتماعی در تحقیقاتش، همچنان قصد خود را از قرار دادن نقشهبر در مرکز تحقیقات خود مطرح میکند.
بحث در مورد ابزارهای تعامل همچنین به پلتفرم هایی اشاره می کند که آن را تسهیل می کنند (یعنی پل های بین OSM-R و OSM-C) – تعامل غیرمستقیم از طریق تجزیه و تحلیل داده ها و منابع جامعه یا دسترسی مستقیم به اعضای جامعه. منابع دیگر عبارتند از «تحقیق/ایدهها» صفحه ویکیپدیا [ 50 ] که موضوعات تحقیقاتی بالقوه را فهرست میکند و فهرست پستی OSM-science [ 51 ].]، یک لیست پستی اختصاص داده شده برای ارتباطات در مورد موضوعات علمی مرتبط با OSM. پلتفرم سومی که پاسخ دهندگان به آن اشاره کردند کنفرانس ها و جلسات هستند، به ویژه SotM و مسیر آکادمیک آن “نقطه ای است که شما تبادل [بین نقشه نگاران و محققان] را دریافت می کنید” (پاسخگوی C) اما با توجه به اینکه محدودیت هایی در ارتباط با فرکانس سالانه آن وجود دارد (Respondent) د) و تعداد محدود شرکت کنندگان (پاسخ دهندگان D و E)، جای تعجب نیست که برخی از پاسخ دهندگان نیز در مورد نیاز به ساخت پل های بیشتر بحث کردند. لازم به ذکر است که در زمان مصاحبه ها، تنها یک دوره از پیست تحصیلی برگزار شد و از این رو اکثر پاسخ دهندگان هنوز در آن شرکت نکرده بودند و عمدتاً انتظارات خود را از آن مطرح کردند.
یکی از عوامل پل زدن احتمالی نقش واسطه ای است که OSM-R می تواند به عهده بگیرد و به خودی خود به عنوان پل بین OSM-C و جوامع کاربر عمل کند:
“من فکر می کنم جامعه تحقیقاتی باید خود را در این زمینه بزرگتر از تعاملات بین جامعه و گروه های مختلف کاربران قرار دهد” (پاسخ دهنده A)
“…ما می توانیم برای کمک به کاربران داده و همچنین به سازندگان داده برای درک بهتر آنچه در حال رخ دادن است… و فقط ما نیز نوعی توانمندساز هستیم که بین این دنیاها ترجمه می شود” (پاسخگوی E در مورد فعالیت در گروه تحقیقاتی).
با این حال، ترویج و بهویژه ترجمه یا مدیتیشن مشکلات خاص خود را ایجاد میکند، زیرا ممکن است بین انتظارات جوامع خارجی و انتظارات OSM-C (مفهومی که توسط پاسخدهنده B مورد بحث قرار گرفته است) مغایرت وجود داشته باشد.
پاسخ مستقیمتر به نیاز به پلهای بیشتر میتواند به اشتراک گذاشتن تحقیقات از طریق لیستهای پستی، WeeklyOSM [ 52 ]، خاطرات OSM و وبلاگها باشد، همانطور که پاسخدهندگان D و E انجام دادند. که این اغلب به اندازه کافی اتفاق نمی افتد و ارتباطات به اندازه کافی گسترده نیست. پاسخ دهنده B پیشنهاد می کند که یک مانع احتمالی برای اشتراک گذاری می تواند سبک ارتباط با جامعه OSM باشد. اول، انواع خاصی از اطلاعات ممکن است توسط OSM-C بد دریافت شود:
اما، از سوی دیگر، برقراری ارتباط همیشه کمی سخت است، زیرا وقتی در مورد کیفیت داده صحبت میکنید، همیشه در مورد خوب یا بد صحبت میکنید و نمیخواهید بگویید کیفیت داده OSM در منطقه شما ضعیف است. کیفیت بنابراین، کاری که من دیگر انجام نمی دهم این است که درباره خود تحقیق صحبت کنم، اما همیشه، اگر با افراد دیگری از جامعه OSM، از طریق GitHub و انجمن ها در تماس باشم، بیشتر به آنها می گویم که ما این ابزار و شما را داریم. می توان از آن برای اهداف مختلف استفاده کرد”
پاسخدهنده B همچنین خاطرنشان میکند که سبک ارتباط مستقیم که قبلاً در این بخش ذکر شد، «همچنین ورود افراد، افراد خارجی را کمی سخت میکند و یا اگر اولین تجربه شما با جامعه باشد، ممکن است کمی ترسناک باشد». این در واقع در تجربیات پاسخ دهندگان C و F منعکس شده است که در یک تلاش نقشه برداری به رهبری دانشگاه شرکت داشتند که بحثی را در لیست پستی محلی برانگیخت و آنها را در معرض جنبه ناآشنا OSM-C قرار داد که شامل انتقادات بسیار شدید بود و منجر به بی انگیزگی در میان دانش آموزان درگیر و توقف موقت ابتکار. جالب توجه است که پاسخ دهندگان D، E و G که روی پروژه های مرتبط با جامعه غیر محلی دیگری کار می کردند، عمدتا تجربیات مثبت و همکاری نزدیک را گزارش کردند.
از این رو نقاط تماس بسیاری با OSM-C وجود دارد و ماهیت آنها در تعیین نحوه و میزان تعاملات بسیار مهم است. این تکه تکه شدن در OSM-C یک مانع احتمالی برای تعامل و ارتباط است. برای مثال، پاسخدهنده D خاطرنشان میکند که «راه، مکان یا فضای رسمی وجود ندارد که شما فقط در آن ارتباط برقرار کنید…» و برای او «… فهمیدن اینکه واقعاً مشکلات چیست و چه چیزی برای جوامع جالب است، چندان آسان نیست. در جاهای مختلف.» پاسخدهنده B به این موضوع نیز اشاره میکند و این موضوع را به عنوان یک مسئله برای OSM-C نیز برجسته میکند. متأسفانه، نتیجه ممکن است حتی در میان محققان فعال تر در مورد محل به اشتراک گذاری تحقیقات خود سردرگمی باشد که منجر به ترجیح برای محیط های آشنا و واکنشی می شود:
«…من اغلب مطمئن نیستم که آیا اینجا مکان مناسبی برای به اشتراک گذاشتن تحقیقات [دامنه] من در اینجا است یا اگر فقط آن را در لیست پستی [سازمان] به اشتراک بگذارم، مشکلی ندارد، و شاید فقط باید OSM باشد- لیست پستی علمی.” (پاسخگوی E)
بنابراین تعیین نقطه تماس مناسب ضروری است. اعضای کمتر درگیر به ویژه بر یک نقطه تماس، مربوط به همکارانی که بیشتر درگیر هستند از نظر «نقطه تماس» (پاسخگوی C) یا «پیوند» تأکید دارند:
«من فکر میکنم داشتن یک نفر از جامعه خوب است، زیرا در این صورت… شما میتوانید مستقیماً با فردی که در جامعه کار میکند، اما در اینجا نیز بحث کنید، بنابراین یک فرد در هر دو طرف، بنابراین خوب است که مستقیماً با هم تعامل داشته باشید، سؤال بپرسید – چطور؟ فکر کنید، به عنوان مثال، چگونه به آن در انجمن پاسخ می دهید. لایک کنید، و سپس یک نفر را در گروه دارید، زیرا، همانطور که گفتید، ممکن است مانند این نوع تقسیم بندی باشد – ما دانشگاهیان داریم، ما جامعه داریم، و هیچ پیوند مناسبی وجود ندارد و بنابراین خوب است کسی را داشته باشیم که پیوند را داشته باشد. ” (پاسخگوی F)
پاسخدهنده G بیان میکند که حضور این «تولیدکننده» (در زمینه رسانههای اجتماعی و پروژههای مشترک، این مفهوم به شخصی مربوط میشود که نقشهای تولیدکننده، دادهها در مورد OSM، و کاربر برای او ادغام یا محو شده است. 53 ]) همکاران نیاز او به تعاملات بیشتر با اعضای OSM-C را به حداقل می رساند. در چنین مواردی، محققانی که کمتر درگیر هستند ممکن است در یک دیدگاه خاص و ذهنی از OSM-C «به دام» بیفتند. اهمیت این مانع احتمالی با توجه به محدودیت های دیگر برای تعامل از طرف OSM-R که توسط پاسخ دهندگان شناسایی شده است، آشکار می شود. به عنوان مثال، پاسخ دهندگان A و C مرزی را مشخص می کنند که علم نمی تواند یا نباید در مداخله در پروژه از آن عبور کند:
«نباید پارادایم را تغییر دهید و بگویید – به OSMappers گوش دهید، بیایید این کار را همانطور که محققان دوست دارند انجام دهید، یا اجازه دهید آن را همانطور که جامعه خاصی از کاربران دوست دارند انجام دهید، انجام دهیم.» (پاسخگوی الف)
“مرز خاصی وجود دارد که افراد سعی می کنند در پروژه دخالت کنند… من حدس می زنم این نقطه ای است که جامعه آنقدر مایل نخواهد بود زیرا در این صورت شخصیت پروژه را نیز تغییر می دهد.” (پاسخگوی ج).
موضوعات دیگر عبارتند از ادراکات در مورد اینکه چگونه موضوع تحقیق به نفع انواع خاصی از تعاملات است (“من روی روش های داده محور تمرکز می کنم که حدس می زنم بیشتر مانند این اطلاعات کیفی که از ملاقات با افراد به دست می آورید ادغام آنها سخت باشد” پاسخ دهنده C) و موضوع عینیت در تحقیق در حالی که مشارکت تا حد زیادی به عنوان یک عمل مثبت تلقی می شد، تقریباً همه شرکت کنندگان در مورد چشم انداز تحقیق سوگیری آن بحث کردند. یک واکنش به این نگرانی تلاش برای جدایی بین این دو هویت و عملکرد بود:
«…ارزش تحقیق در جامعه این است که [محققان] خود سؤالات تحقیق مربوطه را شناسایی می کنند و آنچه را که برای تحقیق جالب است تعریف می کنند… محققان باید تا حدودی از بیرون مستقل باشند» (پاسخ دهنده A؛ پاسخ دهنده B نیز به این موضوع مربوط می شود، اما در سطح شخصی، به بالا مراجعه کنید)
دیگران این سوگیری را پذیرفتند، اما آن را با ارائه مشارکت خود به عنوان بسیار محدود حل کردند یا آن را به عنوان چیزی که نمی توان از آن اجتناب کرد و باید کنترل شود، تلقی کردند:
اما اغلب اوقات مردم میگویند که چرا نمیخواهند، برای مثال، در جامعه OpenStreetMap شرکت کنند، به این دلیل است که آنها یک محقق هستند و باید در مورد کاری که انجام میدهند بیطرف باشند. و من فکر می کنم که اغلب اوقات برای من کمی دشوار است زیرا من بخشی از این جامعه هستم، بنابراین تا حدودی می دانم که چگونه کار می کند. بنابراین سعی میکنم اجازه ندهم آن را تسخیر کند…» (پاسخگوی E)
در واقع، تنها پاسخ دهنده D به طور کامل این موقعیت را پذیرفت و گفت که هنگام انجام تحقیق “من آدم متفاوتی نیستم پس… من واقعاً نمی دانم چگونه تشخیص دهم…” این نشان می دهد که ترس از دست دادن عینیت ممکن است اثرات نامطلوبی بر روی داشته باشد. تعهدات، در نتیجه افزایش وابستگی به سایر همکاران. این تنها بر دورنمای «تلههای چشمانداز» تأکید میکند که در آن تولیدکنندگان بهعنوان یک پل عمل میکنند، اما فقط به سمت گرههای خاص در جامعه.
4. بحث
در این مقاله ما روابط بین OSM-R و OSM-C، میزان وجود آنها و تأثیرات آنها را ارزیابی کردیم. ما این کار را ابتدا با تجزیه و تحلیل ادبیات مربوط به OSM منتشر شده از سال 2016 تا 2019، با تمرکز بر روابط موضوعات تحقیقاتی، رشتهها، مکانهای جغرافیایی با دیدگاه OSM-C منعکسشده در مقاله و شواهدی برای تعامل با آن انجام دادیم. این تحلیل الگوهای توصیفی را نشان میدهد که نیاز به توضیح عمیقتری دارد. برای ارائه چنین توضیحی، این کار را با هفت مصاحبه از اعضای OSM-R متعلق به یک گروه تحقیقاتی تکمیل کردیم. میزانی که مصاحبهها میتوانند گستره کامل تعاملات بین جوامع و منابع و انگیزههای آنها را منعکس کنند، عمدتاً به دلیل تعداد کم آنها و همگنی بین پاسخدهندگان از نظر محل کارشان، محدود است. با این حال، کاربرد آنها در تمرکز بر تجربیات فردی پاسخدهندگان در حین کنترل بافت سازمانی است، از این رو الگوهای احتمالی و مسیرهای علی را که در سطح فردی عمل میکنند نشان میدهند و بنابراین ممکن است به توضیح نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل انتشارات مرتبط با OSM کمک کنند. . به طور طبیعی، تنوع بخشیدن به بافت سازمانی، توضیحات بیشتری را به همراه خواهد داشت. با این حال، با توجه به اینکه این تحقیق اولین تلاش از نوع خود برای تجزیه و تحلیل روابط بین دو جامعه است، یک کاوش کامل که ممکن است تجربیات اعضای غیر آکادمیک OSM-C را در هنگام تعامل با OSM-R نیز در نظر بگیرد. فراتر از محدوده این کار از این رو الگوهای ممکن و مسیرهای علّی را که در سطح فردی عمل میکنند، آشکار میکند و بنابراین ممکن است به توضیح نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل انتشارات مربوط به OSM کمک کند. به طور طبیعی، تنوع بخشیدن به بافت سازمانی، توضیحات بیشتری را به همراه خواهد داشت. با این حال، با توجه به اینکه این تحقیق اولین تلاش از نوع خود برای تجزیه و تحلیل روابط بین دو جامعه است، یک کاوش کامل که ممکن است تجربیات اعضای غیر آکادمیک OSM-C را در هنگام تعامل با OSM-R نیز در نظر بگیرد. فراتر از محدوده این کار از این رو الگوهای ممکن و مسیرهای علّی را که در سطح فردی عمل میکنند، آشکار میکند و بنابراین ممکن است به توضیح نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل انتشارات مربوط به OSM کمک کند. به طور طبیعی، تنوع بخشیدن به بافت سازمانی، توضیحات بیشتری را به نمایش می گذارد. با این حال، با توجه به اینکه این تحقیق اولین تلاش از نوع خود برای تجزیه و تحلیل روابط بین دو جامعه است، یک کاوش کامل که ممکن است تجربیات اعضای غیر آکادمیک OSM-C را در هنگام تعامل با OSM-R نیز در نظر بگیرد. فراتر از محدوده این کار
اولین مجموعه مهمی از روابطی که شناسایی می کنیم، بین دیدگاه OSM-C در یک مقاله، شواهدی مبنی بر تعامل با OSM-C و موضوع تحقیق است، که در آن مطالعات متمرکز بر محصول داده، دیدگاه های داده محور بیشتری را اتخاذ می کنند و نشانه های کمتری را نشان می دهند. نامزدی. اگرچه این ممکن است طبیعی به نظر برسد، اما اجباری نیست – می توان پیچیدگی فرآیندهای تولید داده را پذیرفت و همچنان برای درک بهتر جامعه تلاش کرد، حتی اگر منافع اصلی محصول نهایی باشد. در واقع، چنین عملی ممکن است اشتباهات در تفسیر را به حداقل برساند (همانطور که مصاحبه شوندگان با مشارکت بیشتر اشاره کردند). مصاحبه با اعضای یک گروه تحقیقاتی یک جهت علّی واضح را با تعامل، چه با داده ها، منابع، همکاران، یا خود OSM-C، که دیدگاه ها را تغییر می دهد، نشان می دهد. مصاحبه ها دو جهت علّی احتمالی را نشان می دهد که روابط بین موضوع تحقیق و مشارکت در گروه تحقیق را توضیح می دهد – یا محیط محل کار، به عنوان مثال، پروژه تحقیقاتی، منجر به تعامل با OSM می شود، یا اینکه عضوی از OSM-C فرد را به سمت هدایت می کند. انتخاب موضوع در مورد دوم، سطح بالایی از مشارکت ذاتی تحقیق است، در حالی که در مورد اول، محقق میزان مشارکت را تعیین می کند. این امکان وجود دارد که مطالعه کنونی ساختارهای علی دیگر موجود در زمینه های دیگر را در بر نگرفته باشد. با این حال، مسیرهایی که شناسایی شدند به عنوان یک نقطه شروع مفید برای تعاملات آینده و تأمل در تحقیقات مرتبط با OMS عمل می کنند. ما می دانیم که همین امر در مورد بینش هایی که در زیر ارائه می دهیم صادق است. یا اینکه عضویت در OSM-C فرد را به سمت انتخاب موضوع سوق می دهد. در مورد دوم، سطح بالایی از مشارکت ذاتی تحقیق است، در حالی که در مورد اول، محقق میزان مشارکت را تعیین می کند. این امکان وجود دارد که مطالعه کنونی ساختارهای علی دیگر موجود در زمینه های دیگر را در بر نگرفته باشد. با این حال، مسیرهایی که شناسایی شدند به عنوان یک نقطه شروع مفید برای تعاملات آینده و تأمل در تحقیقات مرتبط با OMS عمل می کنند. ما می دانیم که همین امر در مورد بینش هایی که در زیر ارائه می دهیم صادق است. یا اینکه عضویت در OSM-C فرد را به سمت انتخاب موضوع سوق می دهد. در مورد دوم، سطح بالایی از مشارکت ذاتی تحقیق است، در حالی که در مورد اول، محقق میزان مشارکت را تعیین می کند. این امکان وجود دارد که مطالعه کنونی ساختارهای علی دیگر موجود در زمینه های دیگر را در بر نگرفته باشد. با این حال، مسیرهایی که شناسایی شدند به عنوان یک نقطه شروع مفید برای تعاملات آینده و تأمل در تحقیقات مرتبط با OMS عمل می کنند. ما می دانیم که همین امر در مورد بینش هایی که در زیر ارائه می دهیم صادق است. جهتهایی که شناسایی شدند به عنوان نقطه شروع مفیدی برای تعاملات آینده و تأمل در تحقیقات مرتبط با OMS عمل میکنند. ما می دانیم که همین امر در مورد بینش هایی که در زیر ارائه می دهیم صادق است. جهتهایی که شناسایی شدند به عنوان نقطه شروع مفیدی برای تعاملات آینده و تأمل در تحقیقات مرتبط با OMS عمل میکنند. ما می دانیم که همین امر در مورد بینش هایی که در زیر ارائه می دهیم صادق است.
مصاحبه ها چند مسیر را برای تعامل نشان می دهد. یکی از این مسیرها در حوزه حرفه ای است، جایی که محقق شروع به کشف منابع جامعه می کند، با همکارانی که بیشتر درگیر هستند مشورت می کند، یا حتی دانش مستقیم را از طریق شرکت در جلساتی مانند SotM جمع آوری می کند. مسیر دیگر در حوزه شخصی است، جایی که محقق ممکن است تصمیم بگیرد در حین کار با دادهها، یا حتی به دلیل کار با دادهها، در نقشهبرداری شرکت کند، که میتواند به تعاملات بیشتر با OSM-C منجر شود. با این حال، مصاحبه ها همچنین به عناصر محدود کننده تعامل اشاره کردند. یک موضوع این امکان بود که محققان خود را به تعامل با همکاران تولید کننده محدود کنند و از این رو هنگام تفسیر پروژه OSM به میانجیگری وابسته شوند. دیگری ترس از دست دادن عینیت است، هنوز مؤلفه ای است که برای تحقیق در برخی زمینه ها اساسی تلقی می شود و محقق را از «غواصی بیش از حد عمیق» باز می دارد. مسیر سوم به ارتباط با OSM-C مرتبط است، یعنی ماهیت پراکنده آن، نیازهای متناقض دو جامعه، و سبک ارتباط مستقیم و گاه نابخشودنی. از این رو، یک توضیح احتمالی (و احتمالاً نه تنها) برای الگوهای شناساییشده از مقالات، وجود پلهای خاصی است که تعامل و تأثیرگذار بر دیدگاهها و موانعی است که اینها را محدود میکنند. در زیر ما نتایج بررسی مقاله را با توجه به این توضیح ممکن تفسیر می کنیم. نیازهای متناقض دو جامعه و سبک ارتباط مستقیم و گاه نابخشودنی. از این رو، یک توضیح احتمالی (و احتمالاً نه تنها) برای الگوهای شناساییشده از مقالات، وجود پلهای خاصی است که تعامل و تأثیرگذار بر دیدگاهها و موانعی است که اینها را محدود میکنند. در زیر ما نتایج بررسی مقاله را با توجه به این توضیح ممکن تفسیر می کنیم. نیازهای متناقض دو جامعه و سبک ارتباط مستقیم و گاه نابخشودنی. از این رو، یک توضیح احتمالی (و احتمالاً نه تنها) برای الگوهای شناساییشده از مقالات، وجود پلهای خاصی است که تعامل و تأثیرگذار بر دیدگاهها و موانعی است که اینها را محدود میکنند. در زیر ما نتایج بررسی مقاله را با توجه به این توضیح ممکن تفسیر می کنیم.
از روندهای قابل مشاهده در تجزیه و تحلیل نشریات، به نظر میرسد که موانع قویتر از پلها عمل میکنند و در عین حال با تفاوتهایی مرتبط با رشتههایی که نویسندگان در آن فعالیت میکنند و منتشر میکنند و به انتخاب حوزههای مورد مطالعه آنها، عمل میکنند. از یک طرف، نتایج ما نشان میدهد که در OSM-R زیرساختی برای مشارکتهای مرتبط با تحقیق وجود دارد که قرار گرفتن در معرض دیدگاهها و شیوههای مختلف را ترویج میکند: بیش از یک سوم مقالات مبتنی بر همکاریهای بینرشتهای هستند، همکاریهای بینالمللی نیز رایج هستند. ، و انتخاب مناطق مطالعه فراتر از کشورهای محل سکونت نویسندگان یک روش معمول است. مقالاتی که در مکانهای بینرشتهای منتشر شده یا توسط محققان در زمینههایی با ماهیت بینرشتهای انجام شدهاند، دیدگاههای پیچیدهتری را اتخاذ میکنند و نشانههای بیشتری از مشارکت را نشان میدهند. همین امر در مورد مقالاتی که در آنها مکاتبات کمی بین مکان نویسندگان و مکان های مطالعه موردی وجود داشت، صادق است. با این حال، این پل ها برای OSM-R داخلی هستند و به نظر نمی رسد که تعامل با OSM-C را تقویت کنند. علاوه بر این، تأثیر آنها توسط مرزهای انضباطی که تا حدی توسط مکانهای انتشار اعمال میشود و تمایل نویسندگان به مطالعه دادههای OSM در قاره خودشان، با تمرکز بر کشورهای خاص، مانند آلمان، چین و ایالات متحده، محدود میشود. از آنجایی که همه مصاحبه شوندگان به یک گروه تحقیقاتی تعلق دارند، نمی توانیم در اینجا تأثیرات مرزهای رشته ای و همکاری های بین رشته ای را بررسی کنیم. با این حال، مصاحبه ها اهمیت تنوع در تعاملات را روشن می کند. به عنوان مثال، پاسخ دهنده F، به صراحت اشاره کرد که چگونه کار در یک کشور خارجی و محیط فرهنگی بر دیدگاه او در مورد پروژه تأثیر گذاشته است. شواهد بیشتر برای این موضوع این است که چگونه پاسخ دهندگانی که با جوامع غیر محلی درگیر بودند، تجربیات مثبت بیشتری را هنگام تعامل با اعضای OSM-C نسبت به پاسخ دهندگانی که با جامعه محلی در تماس بودند گزارش کردند، که نشان می دهد تنوع برای یافتن کانال مناسب تعامل مهم است. حتی تعامل با جوامع کاربر خارجی، به عنوان مثال، زمانی که OSM-R موقعیت میانجی/مترجم را بین آنها و OSM-C می گیرد یا استفاده از داده های OSM را ترویج می کند، می تواند به عنوان کانالی عمل کند که تعامل را تقویت می کند. با این حال، این نیز توسط منافع متضاد محدود میشود، جایی که کاربران داده ممکن است ابزارها یا چارچوبهایی را ترجیح دهند که نتایج سادهای را تولید میکنند، در حالی که اعضای OSM-C ممکن است خروجیهای ظریفتری را ترجیح دهند. شواهد بیشتر برای این موضوع این است که چگونه پاسخ دهندگانی که با جوامع غیر محلی درگیر بودند، تجربیات مثبت بیشتری را هنگام تعامل با اعضای OSM-C نسبت به پاسخ دهندگانی که با جامعه محلی در تماس بودند گزارش کردند، که نشان می دهد تنوع برای یافتن کانال مناسب تعامل مهم است. حتی تعامل با جوامع کاربر خارجی، به عنوان مثال، زمانی که OSM-R موقعیت میانجی/مترجم را بین آنها و OSM-C می گیرد یا استفاده از داده های OSM را ترویج می کند، می تواند به عنوان کانالی عمل کند که تعامل را تقویت می کند. با این حال، این نیز توسط منافع متضاد محدود میشود، جایی که کاربران داده ممکن است ابزارها یا چارچوبهایی را ترجیح دهند که نتایج سادهای را تولید میکنند، در حالی که اعضای OSM-C ممکن است خروجیهای ظریفتری را ترجیح دهند. شواهد بیشتر برای این موضوع این است که چگونه پاسخ دهندگانی که با جوامع غیر محلی درگیر بودند، تجربیات مثبت بیشتری را هنگام تعامل با اعضای OSM-C نسبت به پاسخ دهندگانی که با جامعه محلی در تماس بودند گزارش کردند، که نشان می دهد تنوع برای یافتن کانال مناسب تعامل مهم است. حتی تعامل با جوامع کاربر خارجی، به عنوان مثال، زمانی که OSM-R موقعیت میانجی/مترجم را بین آنها و OSM-C می گیرد یا استفاده از داده های OSM را ترویج می کند، می تواند به عنوان کانالی عمل کند که تعامل را تقویت می کند. با این حال، این نیز توسط منافع متضاد محدود میشود، جایی که کاربران داده ممکن است ابزارها یا چارچوبهایی را ترجیح دهند که نتایج سادهای را تولید میکنند، در حالی که اعضای OSM-C ممکن است خروجیهای ظریفتری را ترجیح دهند. حتی تعامل با جوامع کاربر خارجی، به عنوان مثال، زمانی که OSM-R موقعیت میانجی/مترجم را بین آنها و OSM-C می گیرد یا استفاده از داده های OSM را ترویج می کند، می تواند به عنوان کانالی عمل کند که تعامل را تقویت می کند. با این حال، این نیز توسط منافع متضاد محدود میشود، جایی که کاربران داده ممکن است ابزارها یا چارچوبهایی را ترجیح دهند که نتایج سادهای را تولید میکنند، در حالی که اعضای OSM-C ممکن است خروجیهای ظریفتری را ترجیح دهند. حتی تعامل با جوامع کاربر خارجی، به عنوان مثال، زمانی که OSM-R موقعیت میانجی/مترجم را بین آنها و OSM-C می گیرد یا استفاده از داده های OSM را ترویج می کند، می تواند به عنوان کانالی عمل کند که تعامل را تقویت می کند. با این حال، این نیز توسط منافع متضاد محدود میشود، جایی که کاربران داده ممکن است ابزارها یا چارچوبهایی را ترجیح دهند که نتایج سادهای را تولید میکنند، در حالی که اعضای OSM-C ممکن است خروجیهای ظریفتری را ترجیح دهند.
نتایج ارائه شده در بخش 3همراه با بحث بالا چندین پل را نشان می دهد – عناصری که زیرساختی را برای افزایش تعامل و یکپارچگی بین OSM-R و OSM-C فراهم می کنند. برخی در حوزه حرفه ای وجود دارند و مربوط به تجربیاتی هستند که فرد به عنوان بخشی از فعالیت های مرتبط با تحقیق به دست می آورد، به عنوان مثال، سودمندی برای تحقیق، محیط محل کار، همکاران، همکاران تولید کننده، تجزیه و تحلیل داده ها، استفاده از منابع جامعه، و شرکت در کنفرانس ها. برخی دیگر به حوزه شخصی، بازتاب تجربیات بهعنوان مشارکتکننده یا عضو OSM-C مربوط میشوند: ابزار برای پروژه، نقشهبرداری، مشارکت در فعالیتهای غیرنقشهای مانند توسعه ابزارها، تعامل با سایر اعضا، و ارتقای OSM. در اینجا ذکر این نکته مهم است که در حالی که استفاده از یک پل ممکن است نیاز به افزایش تعامل با اعضای OSM-C داشته باشد (به عنوان مثال، تولیدکنندگان و پل های تعاملی) این برای همه پل ها اجباری نیست (به عنوان مثال، تجزیه و تحلیل داده ها، منابع جامعه، و حتی نقشه برداری). در کنار این پل ها، ما سه مانع را شناسایی می کنیم که مانع تعامل-ارتباط با دنیای بیرونی، ذهنیت (عمدتاً ترس از دست دادن عینیت) و ارتباط با OSM-C (تجزیه، مستقیم بودن، کادربندی) می شود. این توصیف کاملی از عوامل بازدارنده و تقویت کننده تعامل در گروه تحقیقاتی خاصی است که مصاحبه شوندگان ما به آن تعلق داشتند. تجربیات ما در OSM-R نشان می دهد که به طور کلی با OSM-R نیز مرتبط است، اگرچه تمرکز ما بر یک زمینه انضباطی ممکن است آن را ناقص کند. ما سه مانع را شناسایی میکنیم که مانع تعامل-ارتباط با دنیای بیرون، ذهنیت (عمدتاً ترس از دست دادن عینیت) و ارتباط با OSM-C (تجزیه، مستقیم بودن، کادربندی) میشوند. این توصیف کاملی از عوامل بازدارنده و تقویت کننده تعامل در گروه تحقیقاتی خاصی است که مصاحبه شوندگان ما به آن تعلق داشتند. تجربیات ما در OSM-R نشان می دهد که به طور کلی با OSM-R نیز مرتبط است، اگرچه تمرکز ما بر یک زمینه انضباطی ممکن است آن را ناقص کند. ما سه مانع را شناسایی میکنیم که مانع تعامل-ارتباط با دنیای بیرون، ذهنیت (عمدتاً ترس از دست دادن عینیت) و ارتباط با OSM-C (تجزیه، مستقیم بودن، کادربندی) میشوند. این توصیف کاملی از عوامل بازدارنده و تقویت کننده تعامل در گروه تحقیقاتی خاصی است که مصاحبه شوندگان ما به آن تعلق داشتند. تجربیات ما در OSM-R نشان می دهد که به طور کلی با OSM-R نیز مرتبط است، اگرچه تمرکز ما بر یک زمینه انضباطی ممکن است آن را ناقص کند.
پلها و موانع به جهانهای اجتماعی مختلف مربوط میشوند – دنیای بیرونی، OSM-R و OSM-C، که خود از سه لایه (دادهها، اعضا و پروژه) تشکیل شده است. ما این را به صورت بصری در شکل 8 رسمیت می دهیم، جایی که دیسک ها جهان های اجتماعی را نشان می دهند. ما شکل دیسکها را برای نشان دادن همپوشانی احتمالی این دنیاها انتخاب میکنیم، یعنی اینکه OSM-R ممکن است در ایجاد داده شرکت کند، ممکن است شامل اعضای OSM-C باشد و حتی ممکن است در خود پروژه درگیر باشد. مرزهای دیسک با درجه نزدیکی آنها به هسته OSM-C (همچنین با درجه اشباع رنگ نشان داده می شود) قرار می گیرند. قرار گرفتن دورتر از مرکز نمودار (دیسک پروژه) نمایانگر یک چشم انداز ساده تر با آگاهی محدود به دیسک های داخلی است. خطوط نقطه قرمز نشان دهنده موانع ذکر شده در بالا هستند که بین دنیای خارجی و OSM-R (موانع ارتباطی بیرونی)، بین OSM-R و داده ها (موضوعیت) و بین OSM-R و OSM-C (موانع ارتباطی داخلی) از هم جدا می شوند. . چند ضلعی های آبی نمایانگر عناصر پل زدنی هستند که با شکستن این موانع امکان عبور بین جهان های اجتماعی را فراهم می کنند. پل ها بر اساس دو کره ذکر شده در بالا گروه بندی می شوند – کره حرفه ای (سمت چپ) و کره شخصی (سمت راست).
پل ها از نظر میزان یکپارچگی که ترویج می کنند متفاوت هستند، واقعیتی که با مرزهای درونی چند ضلعی ها نشان داده می شود، به عنوان مثال، مشارکت، سودمندی برای پروژه، و تعامل با همکاران تولید کننده، پتانسیل را برای محققان پیشرو برای درگیر شدن با هسته خود OSM دارد. پتانسیلی که قطعا وجود دارد، حتی اگر به طور کامل توسط مشاهدات ما ثبت نشود) و از این رو این پل ها مرز دیسک پروژه را لمس می کنند. دیگر پلها احتمالاً چنین درگیری عمیقی را تقویت نمیکنند و بر این اساس در مرزهای یکی از دیسکهای خارجی خاتمه مییابند، به عنوان مثال، تجزیه و تحلیل دادهها بعید است که تعامل فراتر از مرز بین دادهها و دیسکهای OSM-R را تقویت کند. این وضعیت مجموعهای از پلها را ایجاد میکند که در آن یک پل میتواند به عنوان نقطه ورود به پل دیگر باشد (در شکل 8 نشان داده شده است.با فلش ها و حروف سیاه). به عنوان مثال، تعامل اولیه با تجزیه و تحلیل داده ها ممکن است نیاز به درک بهتر داده ها را ایجاد کند، بنابراین محققان را به تعامل بیشتر با جامعه با استفاده از منابع جامعه و بعداً با شرکت در کنفرانس ها سوق می دهد (پیوسته A). پیوستار دیگر مربوط به موضوعی مشترک در میان پاسخ دهندگان کمتر است که در آن حوزه حرفهای، ابتدا از طریق آگاهی، سپس از طریق تعامل با همکاران، که برخی از آنها ممکن است در زمینههای مختلف باشند، تعامل بیشتر و در نهایت از طریق تعامل با همکاران، امکانپذیر و تقویت میکند. همکاران تولید کننده، که به عنوان پیوندها یا افراد تماس بین دو جامعه عمل می کنند (اگر چنین همکارانی در دسترس باشند؛ پیوستار B). در حالی که این پیوستارها یک جهت یک طرفه به سمت داخل دارند، زنجیره سوم پیچیده تر است. از جمله مسیرهای متعدد و همچنین حرکت به طرفین، به عنوان مثال، نقشه برداری که منجر به درک بهتر داده ها و OSM-C (پیوستار C) می شود. فعالیت های ترویجی که نقشه برداری را تشویق می کنند (پیوسته D)؛ نقشه برداری مشوق مشارکت (به عنوان مثال، درگیر شدن در توسعه و مدیریت؛ پیوستار E)، که سپس می تواند منجر به تعامل بیشتر شود (پیوسته F). نقشه برداری، تعامل و مشارکت، آگاهی از نیازهای OSM-C را افزایش می دهد، به عنوان مثال، به سودمندی تحقیق برای پروژه (پیوسته های I، H و G بر این اساس)، بنابراین ارتباطی با حوزه تحقیقاتی (پیوستار J) ایجاد می کند. این نوع حرکت بین کره ای برای نقشه برداری و تجزیه و تحلیل داده ها نیز وجود دارد، البته در هر دو جهت (پیوستار C) – نقشه برداری می تواند بر تحقیقات تأثیر بگذارد و تحقیقات می تواند افراد را برای شروع نقشه برداری برانگیزد. نقشه برداری که منجر به درک بهتر داده ها و OSM-C (پیوستار C) می شود. فعالیت های ترویجی که نقشه برداری را تشویق می کنند (پیوسته D)؛ نقشه برداری مشوق مشارکت (به عنوان مثال، درگیر شدن در توسعه و مدیریت؛ پیوستار E)، که سپس می تواند منجر به تعامل بیشتر شود (پیوسته F). نقشه برداری، تعامل و مشارکت، آگاهی از نیازهای OSM-C را افزایش می دهد، به عنوان مثال، به سودمندی تحقیق برای پروژه (پیوسته های I، H و G بر این اساس)، بنابراین ارتباطی با حوزه تحقیقاتی (پیوستار J) ایجاد می کند. این نوع حرکت بین کره ای برای نقشه برداری و تجزیه و تحلیل داده ها نیز وجود دارد، البته در هر دو جهت (پیوستار C) – نقشه برداری می تواند بر تحقیقات تأثیر بگذارد و تحقیقات می تواند افراد را برای شروع نقشه برداری برانگیزد. نقشه برداری که منجر به درک بهتر داده ها و OSM-C (پیوستار C) می شود. فعالیت های ترویجی که نقشه برداری را تشویق می کنند (پیوسته D)؛ نقشه برداری مشوق مشارکت (به عنوان مثال، درگیر شدن در توسعه و مدیریت؛ پیوستار E)، که سپس می تواند منجر به تعامل بیشتر شود (پیوسته F). نقشه برداری، تعامل و مشارکت، آگاهی از نیازهای OSM-C را افزایش می دهد، به عنوان مثال، به سودمندی تحقیق برای پروژه (پیوسته های I، H و G بر این اساس)، بنابراین ارتباطی با حوزه تحقیقاتی (پیوستار J) ایجاد می کند. این نوع حرکت بین کره ای برای نقشه برداری و تجزیه و تحلیل داده ها نیز وجود دارد، البته در هر دو جهت (پیوستار C) – نقشه برداری می تواند بر تحقیقات تأثیر بگذارد و تحقیقات می تواند افراد را برای شروع نقشه برداری برانگیزد. نقشه برداری مشوق مشارکت (به عنوان مثال، درگیر شدن در توسعه و مدیریت؛ پیوستار E)، که سپس می تواند منجر به تعامل بیشتر شود (پیوسته F). نقشه برداری، تعامل و مشارکت، آگاهی از نیازهای OSM-C را افزایش می دهد، به عنوان مثال، به سودمندی تحقیق برای پروژه (پیوسته های I، H و G بر این اساس)، بنابراین ارتباطی با حوزه تحقیقاتی (پیوستار J) ایجاد می کند. این نوع حرکت بین کره ای برای نقشه برداری و تجزیه و تحلیل داده ها نیز وجود دارد، البته در هر دو جهت (پیوستار C) – نقشه برداری می تواند بر تحقیقات تأثیر بگذارد و تحقیقات می تواند افراد را برای شروع نقشه برداری برانگیزد. نقشه برداری مشوق مشارکت (به عنوان مثال، درگیر شدن در توسعه و مدیریت؛ پیوستار E)، که سپس می تواند منجر به تعامل بیشتر شود (پیوسته F). نقشه برداری، تعامل و مشارکت، آگاهی از نیازهای OSM-C را افزایش می دهد، به عنوان مثال، به سودمندی تحقیق برای پروژه (پیوسته های I، H و G بر این اساس)، بنابراین ارتباطی با حوزه تحقیقاتی (پیوستار J) ایجاد می کند. این نوع حرکت بین کره ای برای نقشه برداری و تجزیه و تحلیل داده ها نیز وجود دارد، البته در هر دو جهت (پیوستار C) – نقشه برداری می تواند بر تحقیقات تأثیر بگذارد و تحقیقات می تواند افراد را برای شروع نقشه برداری برانگیزد. به سودمندی تحقیق برای پروژه (پیوستارهای I، H و G بر این اساس)، بنابراین ارتباطی با حوزه تحقیقاتی (پیوستار J) ایجاد می کند. این نوع حرکت بین کره ای برای نقشه برداری و تجزیه و تحلیل داده ها نیز وجود دارد، البته در هر دو جهت (پیوستار C) – نقشه برداری می تواند بر تحقیقات تأثیر بگذارد و تحقیقات می تواند افراد را برای شروع نقشه برداری برانگیزد. به سودمندی تحقیق برای پروژه (پیوستارهای I، H و G بر این اساس)، بنابراین ارتباطی با حوزه تحقیقاتی (پیوستار J) ایجاد می کند. این نوع حرکت بین کره ای برای نقشه برداری و تجزیه و تحلیل داده ها نیز وجود دارد، البته در هر دو جهت (پیوستار C) – نقشه برداری می تواند بر تحقیقات تأثیر بگذارد و تحقیقات می تواند افراد را برای شروع نقشه برداری برانگیزد.
پل ها عناصر اتصال دهنده هستند، اما، مانند زندگی واقعی، ممکن است ایجاد تنگناها را تسهیل کنند. این تنگناها در تلههای پرسپکتیو ذکر شده در بخش 3.2 مشهود هستند – ماهیت پلها به شدت به نقطه تماس تشکیلدهنده آنها بستگی دارد و از این رو ممکن است به تعامل و تبادل تنها با بخشهای خاصی از OSM-C (همکاران، اعضای یک زیرمجموعه خاص) منجر شود. جامعه، شرکت کنندگان SotM)، بنابراین درک نسبتاً محدودی از پیچیدگی آن ارائه می دهد. از این رو، هر کره، در حالی که شامل چندین پل است، به طور بالقوه توسط یک مانع در شکل 8 احاطه شده است .(همانطور که یک پل جاده ممکن است توسط آب احاطه شود). با این حال، حرکت درون کره ای که در بالا ذکر شد، حرکت بین تله ها را تسهیل می کند و تنوع بیشتری را به تجربه فرد وارد می کند، بنابراین تا حدودی تأثیر تله ها را محدود می کند.
با توجه به اهمیت حوزه و دام حرفهای و بهویژه هویت همکاران، عضویت تولیدکنندگان در گروه تحقیقاتی مورد مطالعه در این مقاله ممکن است منجر به برجستهتر شدن برخی شیوههای مشارکت در این پژوهش شده باشد، احتمالاً در گستردگی حالت های دیگری که در مصاحبه ها مشاهده نشد. علاوه بر این، همانطور که نتایج تجزیه و تحلیل مرور مقاله نشان میدهد، احتمالاً بر تعامل (فراتر از تجزیه و تحلیل دادهها) بهعنوان یک رویه رایج تأکید داشت. با این حال، تجربیات شخصی پاسخدهندگان و پلها و موانعی که شناسایی میکنیم، زمینهای برای فرضیهسازی در مورد نتایج احتمالی در سایر زمینههای سازمانی فراهم میکند. مثلا، تله حرفه ای نشان می دهد که محققانی که در محیط کاری فاقد حضور تولیدکنندگان یا حتی محققان فعال تر عمل می کنند، ممکن است توانایی تعامل با OSM-C را در نظر نگیرند یا حتی از آن آگاه نباشند. همین امر در مورد محیطهایی که بر عینیت بهعنوان مؤلفهای حیاتی در تحقیقات دانشگاهی تأکید میکنند صادق است. از سوی دیگر، هنگامی که به دنبال تعامل هستند، محققانی که دسترسی به همکاران فعال تر ندارند ممکن است به تعامل مستقیم با اعضای غیر آکادمیک OSM-C و احتمال انتقال آنها از حوزه حرفه ای به حوزه شخصی با تبدیل شدن به آنها متکی شوند. خود تولیدکنندگان افزایش خواهند یافت (فرآیندی که در اینجا کاملاً شاهد آن نیستیم). این فرضیهها به تحقیقات بیشتر و جامعتری نیاز دارند، فرضیهای که ممکن است پلها و موانعی را که در اینجا مشاهده نمیشود، آشکار کند. که ممکن است شامل اعضای غیر آکادمیک OSM-C نیز باشد و در مورد ادراکات و تجربیات “طرف مقابل” پرس و جو کند. چنین تحقیقات جامعی ممکن است به نقش بنیاد OSM به عنوان نهادی که نماینده OSM-C و حمایت از منافع آن است، اهمیت بیشتری بدهد. به این ترتیب، اگر این امر با منافع OSM-C مطابقت داشته باشد، ممکن است تعامل بیشتر بین OSM-R و OSM-C را تقویت کند، همانطور که در گذشته با افزودن یک آهنگ آکادمیک به کنفرانس های SotM یا تأسیس OSM- اتفاق افتاد. لیست پستی علمی با این حال، اگر منافع مشترکی برای تعامل وجود نداشته باشد، فعالیتهای آن ممکن است (غیر مستقیم) دو جامعه را بیشتر از هم جدا کند، به عنوان مثال، با تأکید بر نقشهبرداری به عنوان بخشی از کلاسهای عضویت خود (روشی که در حال حاضر تنها به میزان محدودی دنبال میشود. بدون اینکه نقشهبردار فعال باشید عضو هر کلاسی شوید [54 ]).
5. نتیجه گیری ها
آگاهی از OSM و OSM-C توسط OSM-R بدیهی یا بومی نیست. بازرسی و تأمل در مورد انگیزه های افراد در OSM-R برای درگیر شدن با OSM-C یک موضوع پیچیده اما جذاب برای بررسی تحقیقاتی است. استخراج یا تدوین نتیجهگیری پیرامون این بحثها در مورد ابزارهای تعامل، پلتفرمها (پلهایی) که آن را تسهیل میکنند، موانعی که از آن جلوگیری میکنند و تعاملات توسعهیافته یک کار پیچیده است. این مقاله با ارائه یک بحث قوی در مورد میزان و ماهیت روابط در OSM-R و به طور خاص روابط بین OSM-R و OSM-C به طور قابل توجهی به ادبیات اضافه می کند. البته در مطالعه ای از این نوع محدودیت های زیادی وجود دارد (که در ادامه به آن پرداخته می شود) و ما از صمیم قلب به آن اذعان داریم. اعتراف محققان به تعصبات، تعصبات خود،28 ]. همانطور که در مقدمه این مقاله ذکر شد، طعنه آمیز است که OSM-R در نگاه درونگرایانه به تعصبات شکل گرفته در درون خود و همچنین در تعاملات در حال تکامل با OSM-C و سایر جوامع (مانند عموم مردم) شکست خورده است.
برای کسانی که در OSM-R هستند، در هر نوع تعامل یک عمل تفسیری وجود دارد. این مطالعه نشان میدهد که حداقل در یک گروه تحقیقاتی برجسته، محقق تفسیری را هنگام درگیر شدن مستقیم با دادهها انجام میدهد. هنگامی که از طریق تعامل با جامعه انجام شود، ارتباط در عمل تفسیر بسیار مهم است. حلقههایی از جهانهای تفسیری-اجتماعی وجود دارد که محققان و تولیدکنندگان فعالتر در تماس مستقیم با OSM-C هستند و دانش دست اول را به دست میآورند در حالی که اعضای کمتر درگیر همچنان به تجربه محدود و بازخورد خارجی تکیه میکنند. در این مورد، پلها باعث ایجاد یک گلوگاه تفسیری میشوند – تفسیر یک نفر توسط دیگران با تکیه بر آنها به ارث میرسد، که منجر به احساس کاذب عینیت میشود. درگیر شدن با جامعه یا عبور از حوزههای حرفهای و شخصی امکان مثلثسازی را فراهم میکند – قرار گرفتن در معرض دیدگاههای متعدد و مقایسه آنها به منظور تولید تصویر ظریفتری از واقعیت. محققان باید از دیدگاه ذهنی خود در هنگام مشارکت در تحقیقات OSM آگاه باشند و به عنوان مثلث عمل کنند. سؤالاتی که برای بررسی بیشتر مطرح می شود این است که چه زمانی به این شیوه های مختلف تعامل نیاز است؟ آیا شرایطی وجود دارد که درگیری از طریق مشاهده داده ها (تحلیل داده ها) کافی باشد؟ کدام موقعیت ها نیازمند همه شیوه های تعامل و ارتباط هستند؟ یا چرا OSM-R یا OSM-C باید واقعاً به تعامل و ارتباطات اهمیت دهند؟ محققان باید از دیدگاه ذهنی خود در هنگام مشارکت در تحقیقات OSM آگاه باشند و به عنوان مثلث عمل کنند. سؤالاتی که برای بررسی بیشتر مطرح می شود این است که چه زمانی به این شیوه های مختلف تعامل نیاز است؟ آیا شرایطی وجود دارد که درگیری از طریق مشاهده داده ها (تحلیل داده ها) کافی باشد؟ کدام موقعیت ها نیازمند همه شیوه های تعامل و ارتباط هستند؟ یا چرا OSM-R یا OSM-C باید واقعاً به تعامل و ارتباطات اهمیت دهند؟ محققان باید از دیدگاه ذهنی خود در هنگام مشارکت در تحقیقات OSM آگاه باشند و به عنوان مثلث عمل کنند. سؤالاتی که برای بررسی بیشتر مطرح می شود این است که چه زمانی به این شیوه های مختلف تعامل نیاز است؟ آیا شرایطی وجود دارد که درگیری از طریق مشاهده داده ها (تحلیل داده ها) کافی باشد؟ کدام موقعیت ها نیازمند همه شیوه های تعامل و ارتباط هستند؟ یا چرا OSM-R یا OSM-C باید واقعاً به تعامل و ارتباطات اهمیت دهند؟ آیا این حالت های مختلف تعامل چه زمانی مورد نیاز است؟ آیا شرایطی وجود دارد که درگیری از طریق مشاهده داده ها (تحلیل داده ها) کافی باشد؟ کدام موقعیت ها نیازمند همه شیوه های تعامل و ارتباط هستند؟ یا چرا OSM-R یا OSM-C باید واقعاً به تعامل و ارتباطات اهمیت دهند؟ آیا این حالت های مختلف تعامل چه زمانی مورد نیاز است؟ آیا شرایطی وجود دارد که درگیری از طریق مشاهده داده ها (تحلیل داده ها) کافی باشد؟ کدام موقعیت ها نیازمند همه شیوه های تعامل و ارتباط هستند؟ یا چرا OSM-R یا OSM-C باید واقعاً به تعامل و ارتباطات اهمیت دهند؟
بر اساس یافتههای ما، میتوانیم با ارتباط با مفهوم مثلثسازی، پاسخهای اولیه را برای این سؤالات ارائه کنیم (به بحث زیر در مورد محدودیت در زمینه تعمیم ناشی از تمرکز ما بر یک گروه تحقیقاتی برجسته مراجعه کنید). ما پیشنهاد نمی کنیم که هر کاربرد کوچک OSM در OSM-R باید شامل تعامل عمیق با OSM-C باشد یا برای آن تلاش کند. با این حال، نویسندگان مقالات پژوهشی دانشگاهی باید از دیدگاه ذهنی خود آگاه باشند. نویسندگان باید در مورد موضع خود شفاف باشند. نویسندگان باید برای تنوع بخشیدن به تجربیات خود با استفاده از پل هایی که به بهترین وجه آنها را تسهیل می کند، اقدام کنند و در هنگام طراحی و ارزیابی پروژه های تحقیقاتی، اعضای OSM-C را درگیر کنند (نمونه های خوبی از مقالات، در میان مقالات بررسی شده، جایی که این اتفاق افتاده است، شامل [ 16 ، 55 )])؛ ویراستاران مجلات همتا باید از داورانی دعوت کنند که با OSM آشنا هستند، حتی اگر OSM فقط یک منبع داده باشد. ما با تأکید بر نیاز مستمر به رویدادهای بینجامعهای مانند وضعیت مسیر آکادمیک نقشه [ 24 ] برای ادامه در سالهای آینده به عنوان یک پلتفرم ساده و در عین حال مؤثر، برای به همرسانی دو جامعه پایان میدهیم.
تعدادی از محدودیت ها و بهبودهای بالقوه برای این کار وجود دارد که ما اکنون به آنها اذعان خواهیم کرد. ما تصدیق میکنیم که استفاده از Google Scholar بهعنوان بستر منبع برای بررسی ادبیات، که به دلایل ساده انجام شد، ممکن است منجر به سوگیریهایی شود، به عنوان مثال، ممکن است همه مقالات پیدا نشده باشند (Google Scholar همه چیز را فهرستبندی نمیکند و غیره. ). با این حال، اگرچه میتوان کار را اصولاً با استفاده از منابع دیگر بهبود بخشید – چه جایگزینی یا مکمل Google Scholar – ما معتقدیم که نتایج به طور کامل گرایشهای اصلی را نشان میدهند. انتخاب ما برای محدود کردن مقالات به بازه زمانی 2016 تا 2019 فقط برای گرفتن ادبیات اخیر OSM انجام شد. البته هیچ مرز زمانی مشخصی برای مفهوم «اخیر» وجود ندارد. با در نظر گرفتن به عنوان مثال، همچنین مقالات سال های اضافی (مثلا 2015 و/یا 2020) ممکن است نتایج را تغییر داده باشد، ما همچنان معتقدیم که نتایج تولید شده نماینده الگوهای اصلی موجود است. بررسی مقاله توسط پنج نویسنده این مقاله انجام شد و با توجه به حجم کار بررسی تعداد زیادی مقاله، تصمیم بر این شد که هر مقاله توسط یک نفر با استثناهای معدودی (مثلاً مقالاتی که توسط هر یک از نویسندگان مشترک نوشته شده است، بررسی شود. نویسندگان این مقاله نیز توسط آنها مورد بررسی مجدد قرار گرفتند). علیرغم بسیاری از بررسیهای سازگاری و دورهای بعدی بهبود، که باعث شد تجزیه و تحلیل چند ماه طول بکشد، طبقهبندی همچنان یک فرآیند دستی بود که توسط افراد مختلف اجرا میشد و بنابراین ذاتاً به دلیل ذهنی بودن تمرین دارای سوگیریهایی است. با این حال، یک بار دیگر معتقدیم که نتایج به اندازه کافی قوی هستند تا روندها و الگوهای اصلی را برجسته کنند. ما تصدیق می کنیم که تعداد مصاحبه ها برای ادعای قطعی بسیار کم است، اما فقط تأثیرات و روابط علّی احتمالی را افشا می کند. این بدان معنی است که فرآیندهای دیگری وجود دارد که ممکن است ما از آنها غافل باشیم. پاسخ دهندگان مصاحبه از یک موسسه آمده اند و این امکان مطالعه تفاوت های رشته ای را نمی دهد، به عنوان مثال، چگونگی تغییر روابط در تحقیق به سمت روش های کیفی و نظریه اجتماعی (با این حال این یک رویکرد نادر در تحقیقات OSM است). علاوه بر این، به این معنی است که همه پاسخ دهندگان کمتر درگیر به همکاران تولید کننده دسترسی داشتند. در حالی که میتوانیم فرض کنیم که کدام اشکال تعامل و تعامل زمانی رخ میدهد که محققان به همکاران آگاهتر دسترسی ندارند (نگاه کنید به این بدان معنی است که فرآیندهای دیگری وجود دارد که ممکن است ما از آنها غافل باشیم. پاسخ دهندگان مصاحبه از یک موسسه آمده اند و این امکان مطالعه تفاوت های رشته ای را نمی دهد، به عنوان مثال، چگونگی تغییر روابط در تحقیق به سمت روش های کیفی و نظریه اجتماعی (با این حال این یک رویکرد نادر در تحقیقات OSM است). علاوه بر این، به این معنی است که همه پاسخ دهندگان کمتر درگیر به همکاران تولید کننده دسترسی داشتند. در حالی که میتوانیم فرض کنیم که کدام اشکال تعامل و تعامل زمانی رخ میدهد که محققان به همکاران آگاهتر دسترسی ندارند (نگاه کنید به این بدان معنی است که فرآیندهای دیگری وجود دارد که ممکن است ما از آنها غافل باشیم. پاسخ دهندگان مصاحبه از یک موسسه آمده اند و این امکان مطالعه تفاوت های رشته ای را نمی دهد، به عنوان مثال، چگونگی تغییر روابط در تحقیق به سمت روش های کیفی و نظریه اجتماعی (با این حال این یک رویکرد نادر در تحقیقات OSM است). علاوه بر این، به این معنی است که همه پاسخ دهندگان کمتر درگیر به همکاران تولید کننده دسترسی داشتند. در حالی که میتوانیم فرض کنیم که کدام اشکال تعامل و تعامل زمانی رخ میدهد که محققان به همکاران آگاهتر دسترسی ندارند (نگاه کنید به چگونه روابط در تحقیقات با جهت گیری به روش های کیفی و نظریه اجتماعی تغییر می کند (با این حال این هنوز یک رویکرد نادر در تحقیقات OSM است). علاوه بر این، به این معنی است که همه پاسخ دهندگان کمتر درگیر به همکاران تولید کننده دسترسی داشتند. در حالی که میتوانیم فرض کنیم که کدام اشکال تعامل و تعامل زمانی رخ میدهد که محققان به همکاران آگاهتر دسترسی ندارند (نگاه کنید به چگونه روابط در تحقیقات با جهت گیری به روش های کیفی و نظریه اجتماعی تغییر می کند (با این حال این هنوز یک رویکرد نادر در تحقیقات OSM است). علاوه بر این، به این معنی است که همه پاسخ دهندگان کمتر درگیر به همکاران تولید کننده دسترسی داشتند. در حالی که میتوانیم فرض کنیم که کدام اشکال تعامل و تعامل زمانی رخ میدهد که محققان به همکاران آگاهتر دسترسی ندارند (نگاه کنید بهبخش 4) نمی توانیم پاسخ قطعی در این مورد ارائه دهیم و تحقیقات بیشتری لازم است. موضوع مصاحبه ها، همانطور که به مصاحبه شوندگان ارائه شد، و تاکید بر مفهوم دو جامعه ممکن است پاسخ های مغرضانه ای نسبت به تفاوت های بین آنها داشته باشد تا اشتراکات. آشنایی شخصی با مصاحبهکنندگان و آگاهی از استفاده از مصاحبهها در انتشار، ممکن است پاسخدهندگان را در پاسخهای خود محتاطتر کرده باشد. در نهایت، ما آشکارا تصدیق میکنیم که تحلیل قطعاً تحت تأثیر تعصب ما به عنوان افراد درگیر در هر دو جامعه است. علاوه بر این، ما در اینجا متذکر می شویم که تحقیقات ما فقط نیمی از داستان را بیان می کند – داستان OSM-R. این امکان وجود دارد که بررسی موضوع مشابه با اعضای غیر آکادمیک OSM-C، پل ها و موانع مختلفی را کشف کند.
منابع
- برتولتو، ام. مک آردل، جی. Schoen-Phelan, B. اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه و جمعسپاری شده: پروژه OpenStreetMap. جی. اسپات. Inf. علمی 2020 ، 65–70. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- گلس، جی. پرکینز، سی. ابعاد اجتماعی و سیاسی پروژه نقشه خیابان باز: به سوی یک دستور کار تحقیقاتی جغرافیایی انتقادی. در OpenStreetMap در GIScience: Experiences, Research, and Applications ; جوکار ارسنجانی، ج.، زیپف، ع.، مونی، پ.، هلبیچ، م.، ویرایش. یادداشت های سخنرانی در اطلاعات جغرافیایی و نقشه برداری. انتشارات بین المللی Springer: چم، سوئیس، 2015; صص 143-166. شابک 978-3-319-14280-7. [ Google Scholar ]
- Bittner، C. OpenStreetMap در اسرائیل و فلسطین – «تغییرگر بازی» یا بازتولید کننده کارتوگرافی های مورد بحث؟ سیاسی. Geogr. 2017 ، 57 ، 34-48. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- گاردنر، ز. مونی، پی. داوویت، ال. فودی، جی. تفاوتهای جنسیتی در فعالیتهای مشارکتکننده نقشه خیابان باز، ویرایش و رفتار برچسبگذاری. در مجموعه مقالات GISRUK 2018، لستر، انگلستان، 17 تا 20 آوریل 2018؛ پ. 6. [ Google Scholar ]
- لودویگ، سی. فندریچ، اس. Zipf، A. تغییرات منطقه ای قوانین انجمن مبتنی بر زمینه در OpenStreetMap. ترانس. GIS 2020 ، 25 ، 602-621. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- اندرسون، جی. سرکار، دی. Palen، L. ویراستاران شرکتی در چشم انداز در حال تحول OpenStreetMap. ISPRS Int. J. Geo-Inf. 2019 ، 8 ، 232. [ Google Scholar ] [ CrossRef ] [ نسخه سبز ]
- جوهاز، ال. Hochmair، H. OSM واردات داده به عنوان ابزاری برای افزایش رشد جامعه؟ مطالعه موردی در میامی ISPRS Int. J. Geo-Inf. 2018 ، 7 ، 113. [ Google Scholar ] [ CrossRef ] [ نسخه سبز ]
- سریع، V. راینر، سی. دیدگاه سیستمی در مورد اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه. ISPRS Int. J. Geo-Inf. 2014 ، 3 ، 1278-1292. [ Google Scholar ] [ CrossRef ][ نسخه سبز ]
- کوین، اس. یک رویکرد زمینزبانی برای درک تأثیر محلی در OpenStreetMap. کارتوگر. بین المللی جی. جئوگر. Inf. Geovisualization 2016 ، 51 ، 67-83. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- جوهاز، ال. نواک، تی. Hochmair، HH; Qiao، S. خرابکاری نقشهکشی در عصر بازیهای مبتنی بر مکان – مورد OpenStreetMap و Pokémon GO. ISPRS Int. J. Geo-Inf. 2020 ، 9 ، 197. [ Google Scholar ] [ CrossRef ] [ نسخه سبز ]
- سیبر، RE; هاکلی، ام. معرفت شناسی (های) اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه: نقد. Geo Geogr. محیط زیست 2015 ، 2 ، 122-136. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- لین، Y.-W. یک تحقیق کیفی در ساخت نقشه خیابان باز. جدید Rev. Hypermedia Multimed. 2011 ، 17 ، 53-71. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- بروولی، MA; پونتی، م. Shade، S. Solís، P. Citizen Science در حمایت از DigitalEarth. در کتابچه راهنمای زمین دیجیتال ; Guo, H., Goodchild, MF, Annoni, A., Eds. اسپرینگر: سنگاپور، 2020؛ صص 593-622. شابک 978-981-329-914-6. [ Google Scholar ]
- ستاره، SL; گریزمر، بومشناسی نهادی JR، «ترجمهها» و اشیاء مرزی: آماتورها و حرفهایها در موزه جانورشناسی مهرهداران برکلی، 1907-1939. Soc. گل میخ. علمی 1989 ، 19 ، 387-420. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- بوداتوکی، NR; Haythornthwaite، C. انگیزه برای همکاری باز: مدل های جمعیت و جامعه و مورد OpenStreetMap. صبح. رفتار علمی 2013 ، 57 ، 548-575. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- مینگینی، ام. Frassinelli، F. OpenStreetMap History برای ارزیابی کیفیت ذاتی: آیا OSM به روز است؟ Geospat را باز کنید. نرم افزار داده ایستادن. 2019 ، 4 ، 9. [ Google Scholar ] [ CrossRef ] [ نسخه سبز ]
- سهرا، س. سینگ، جی. Rai, H. ارزیابی دادههای نقشه خیابان باز با استفاده از شاخصهای کیفیت ذاتی: افزونهای برای جعبه ابزار پردازش QGIS. اینترنت آینده 2017 ، 9 ، 15. [ Google Scholar ] [ CrossRef ] [ نسخه سبز ]
- یانگ، آ. فن، اچ. Jing، N. آماتور یا حرفه ای: ارزیابی تخصص مشارکت کنندگان اصلی در OpenStreetMap بر اساس رفتارهای مشارکتی. ISPRS Int. J. Geo-Inf. 2016 ، 5 ، 21. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- هاکار، م. کیلیچ، بی. Sahbaz، K. تجزیه و تحلیل داده های جاده نقشه خیابان باز و مشخص کردن رفتار مشارکت کنندگان در آنکارا، ترکیه. ISPRS Int. J. Geo-Inf. 2018 ، 7 ، 400. [ Google Scholar ] [ CrossRef ] [ نسخه سبز ]
- Thebault-Spieker، J. هچت، بی. تروین، ال. تعصبات جغرافیایی “متولد، ساخته نشده اند”: بررسی رفتار فضایی-زمانی مشارکت کنندگان در OpenStreetMap. در مجموعه مقالات کنفرانس ACM 2018 در مورد حمایت از کار گروهی، جزیره Sanibel، FL، ایالات متحده آمریکا، 7-10 ژانویه 2018؛ صص 71-82. [ Google Scholar ]
- فن، اچ. یانگ، آ. Zipf، A. ارزیابی کیفیت ذاتی دادههای ردپای ساختمان در نقشه خیابان باز در بادن-وورتمبرگ. در Flächennutzungsmonitoring VIII Flächensparen-Ökosystemleistungen-Handlungsstrategien ; RHOMBOS: برلین، آلمان، 2016; صص 253-260. [ Google Scholar ]
- Almendros-Jimenez, JM; Becerra-Teron، A. تجزیه و تحلیل کیفیت برچسب گذاری نقشه خیابان باز اسپانیایی. ISPRS Int. J. Geo-Inf. 2018 ، 7 ، 323. [ Google Scholar ] [ CrossRef ] [ نسخه سبز ]
- بارون، سی. نیس، پ. Zipf، A. چارچوبی جامع برای تحلیل کیفی نقشه خیابان باز ذاتی. ترانس. GIS 2014 ، 18 ، 877-895. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- SotM وضعیت نقشه. در دسترس آنلاین: https://stateofthemap.org/ (در 15 ژانویه 2021 قابل دسترسی است).
- کائور، ج. سینگ، جی. سهرا، اس.اس. Rai، بررسی ادبیات سیستماتیک HS کیفیت داده در OpenStreetMap. در مجموعه مقالات کنفرانس بین المللی 2017 در مورد سیستم های محاسباتی و اطلاعاتی نسل بعدی (ICNGCIS)، جامو، هند، 11 تا 12 دسامبر 2017؛ صص 177-182. [ Google Scholar ]
- سهرا، اس.اس. سینگ، جی. Rai، HS با استفاده از تحلیل معنایی پنهان برای شناسایی روندهای تحقیقاتی در OpenStreetMap. ISPRS Int. J. Geo-Inf. 2017 ، 6 ، 195. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- یان، ی. فنگ، سی.-سی. هوانگ، دبلیو. فن، اچ. وانگ، Y.-C. Zipf، A. داوطلبانه تحقیقات اطلاعات جغرافیایی در دهه اول: مروری روایی بر مقالات مجلات منتخب در GIScience. بین المللی جی. جئوگر. Inf. علمی 2020 ، 34 ، 1765-1791. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- گزارش تحقیق، موضوعی. در دایره المعارف SAGE از روش های تحقیق ارتباطی ; SAGE Publications, Inc.: Thousand Oaks, CA, USA, 2017; شابک 978-1-4833-8143-5.
- برگر، آر. اکنون آن را میبینم، اکنون نمیبینم: موقعیت محقق و انعکاسپذیری در تحقیقات کیفی. کیفیت Res. 2015 ، 15 ، 219-234. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- بلوملی، NK Activism و آکادمی. محیط زیست طرح. Soc. فضا 1994 ، 12 ، 383-385. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- فرانسمن، جی. ترسیم یک دوره در زمینه نوظهور “مطالعات مشارکت پژوهشی”: یک فراترکیب مفهومی. Res. همه 2018 ، 2 ، 185–229. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- مرعشی، س.الف. حسینی نامی، سما; علیشاه، ک. هادی، م. کریمی، ع. حسینیان، س. رمضانی فرد، ر. میرحسنی، ر.س. حسینی، ز. شجاعی، ز. تأثیر ویکی پدیا بر روند استناد. EXCLI J. 2013 ، 12 ، 15-19. [ Google Scholar ]
- ویلسون، AM; شبیهسازیها، ناپایداری محتوای جنرال الکتریک موضوعات علمی در ویکیپدیا: یک داستان هشداردهنده. PLoS ONE 2015 , 10 , e0134454. [ Google Scholar ] [ CrossRef ][ نسخه سبز ]
- Filho، HF; لیت، BP; Pompermayer، GA; Werneck، MG; Leyh, W. آموزش VGI به عنوان یک استراتژی برای ارتقای تولید پایگاههای داده نقشهبرداری دیجیتال شهری. در مجموعه مقالات رویداد سنجش از دور شهری مشترک 2013، سائوپائولو، برزیل، 21-23 آوریل 2013. ص 222-225. [ Google Scholar ]
- گاسپاری، ف. استوکی، ال. براتیک، جی. یووانوویچ، دی. پونتی، سی. بیاگی، LGA؛ بروولی، کارشناسی ارشد نوآوری در تدریس: دوره نقشه برداری مشارکتی و بشردوستانه Polimappers در Politecnico Di Milano. بین المللی قوس. فتوگرام حسگر از راه دور اسپات. Inf. علمی 2021 ، XLVI-4/W2-2021 ، 63–69. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- ایبار، ای. Lladós-Masllorens، J.; مسگوئر-آرتولا، ا. مینگیلون، جی. لرگا، ام. ویکیپدیا در دانشگاه: اعضای هیئت علمی درباره آن چه فکر میکنند و چه میکنند. الکترون. Libr 2015 ، 33 ، 668-683. [ Google Scholar ] [ CrossRef ][ نسخه سبز ]
- Coetzee، SM; مینگینی، ام. سولیس، پی. راوتنباخ، وی. گرین، سی. به سوی درک تأثیر بازتاب نقشهها بر تجربیات YouthMappers. آرشیو بین المللی فتوگرامتری. حسگر از راه دور اسپات. Inf. علمی 2018 ، XLII-4/W8 ، 35–42. [ Google Scholar ] [ CrossRef ][ نسخه سبز ]
- سولیس، پی. مک کاسکر، بی. منکیتی، ن. کوان، ن. بلوینز، سی. مشارکت دادن جوانان جهانی در ایجاد داده های فضایی مشارکتی برای اهداف توسعه پایدار سازمان ملل: مورد نقشه برداری باز برای پیشگیری از مالاریا. Appl. Geogr. 2018 ، 98 ، 143-155. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- OSM-F OpenStreetMap Foundation. در دسترس آنلاین: https://wiki.osmfoundation.org/wiki/Main_Page (در 15 ژانویه 2021 قابل دسترسی است).
- میلر، اچ جی; Goodchild، جغرافیای داده محور MF. GeoJournal 2015 ، 80 ، 449-461. [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- Google Scholar. در دسترس آنلاین: https://scholar.google.com/ (در 3 دسامبر 2020 قابل دسترسی است).
- Saldaña, J. The Coding Manual for Qualitative Researchers , 3rd ed.; SAGE: لس آنجلس، کالیفرنیا، ایالات متحده آمریکا؛ لندن، انگلستان، 2016; شابک 978-1-4739-0248-0. [ Google Scholar ]
- گرینبرگر، AY; مینگینی، ام. یبواح، جی. جوهاز، ال. Mooney, P. Review of OpenStreetMap Research Publications from 2016 to 2019. Zenodo 2021 . [ Google Scholar ] [ CrossRef ]
- گرینبرگر، AY; مینگینی، ام. یبواح، جی. جوهاز، ال. Mooney، P. OSMPaperReview: مخزنی برای تجزیه و تحلیل انتشارات مرتبط با OSM از سالهای 2016-2019. در دسترس آنلاین: https://github.com/yair-grinb/OSMPaperReview (در 7 ژانویه 2022 قابل دسترسی است).
- اوکولی، سی. مهدی، م. مسگری، م. نیلسن، F.Å. Lanamäki، A. دایره المعارف مردمی تحت نگاه حکیمان: بررسی سیستماتیک تحقیقات علمی در ویکی پدیا . شبکه تحقیقات علوم اجتماعی: روچستر، نیویورک، ایالات متحده آمریکا، 2012. [ Google Scholar ]
- گراهام، ام. استراومن، آر. Hogan, B. بخش دیجیتال کار و مغناطیس اطلاعاتی: مشارکت در نقشه برداری در ویکی پدیا . شبکه تحقیقات علوم اجتماعی: روچستر، نیویورک، ایالات متحده آمریکا، 2015. [ Google Scholar ]
- Aluvial_Diagram نمودار آبرفتی. ویکی پدیا 2020. در دسترس آنلاین: https://en.wikipedia.org/wiki/Alluvial_diagram (دسترسی در 7 ژانویه 2022).
- RAWGraphs. پیوند گمشده بین صفحات گسترده و تجسم داده ها. در دسترس آنلاین: https://rawgraphs.io/ (در 25 ژانویه 2021 قابل دسترسی است).
- CommunityWiki: Ocracy را انجام دهید. در دسترس آنلاین: https://communitywiki.org/wiki/DoOcracy (در 27 ژانویه 2021 قابل دسترسی است).
- OSM-Research-Ideas-page Research/Ideas-OpenStreetMap Wiki. در دسترس آنلاین: https://wiki.openstreetmap.org/wiki/Research/Ideas (در 15 ژانویه 2021 قابل دسترسی است).
- OSM-Science-List OSM Science—درباره هر علمی مرتبط در اکوسیستم OpenStreetMap بحث کنید. در دسترس آنلاین: https://lists.openstreetmap.org/listinfo/science (در 15 ژانویه 2021 قابل دسترسی است).
- WeeklyOSM. در دسترس آنلاین: https://wiki.openstreetmap.org/wiki/WeeklyOSM (در 7 نوامبر 2021 قابل دسترسی است).
- چندلر، دی. Munday, R. A Dictionary of Social Media ; انتشارات دانشگاه آکسفورد: آکسفورد، انگلستان، 2016; شابک 978-0-19-180309-3. [ Google Scholar ]
- مشارکت کننده فعال OSM؟ اکنون می توانید به راحتی به بنیاد OpenStreetMap بپیوندید. در دسترس آنلاین: https://blog.openstreetmap.org/2020/08/20/active-osm-contributor-membership-program/ (در 26 دسامبر 2021 قابل دسترسی است).
- اندرسون، جی. سودن، آر. اندرسون، KM; کوگان، ام. Palen، L. EPIC-OSM: یک چارچوب نرم افزاری برای تحلیل داده های OpenStreetMap. در مجموعه مقالات 2016 چهل و نهمین کنفرانس بین المللی هاوایی در علوم سیستم (HICSS)، هاوایی، HI، ایالات متحده آمریکا، 5-8 ژانویه 2016. صص 5468–5477. [ Google Scholar ]

شکل 1. نقشه کشور بر اساس تعداد مقالات مرتبط با OSM با حداقل یک نویسنده با وابستگی در آن کشورها.

شکل 2. نقشه کشور بر اساس تعداد مقالات مرتبط با OSM با مطالعات موردی در آن کشورها.

شکل 3. نمایش گرافیکی تعداد مقالات مرتبط با OSM بر اساس قاره های وابستگی نویسندگان و قاره های مناطق مورد مطالعه. فلش ها جریانی را از قاره وابستگی به قاره مطالعه موردی نشان می دهد. محور شعاعی تعداد کاغذها را نشان می دهد.

شکل 4. نمودار آبرفتی که دیدگاه نویسندگان را در OSM-C ( سمت چپ ) با درگیری OSM-C ( سمت راست ) متصل می کند.

شکل 5. نمودارهای آبرفتی ارتباط موضوع با پرسپکتیو ( a ) و درگیری ( b ).

شکل 6. نمودارهای آبرفتی که رشته های نویسندگان را با تعامل ( a ) و پرسپکتیو ( b ) مرتبط می کند. رشته های مجلات با تعامل ( ج ) و دیدگاه ( د ).

شکل 7. نمودارهای آبرفتی که مکاتبات جغرافیایی را با درگیری ( الف ) و پرسپکتیو ( ب ) متصل می کند.

شکل 8. مدلی از پل ها و موانع در درگیری بین OSM-R و OSM-C.
بدون دیدگاه