1. مقدمه و کارهای مرتبط
چه به طور مستقیم به عنوان قربانی / مرتکب / شاهد یا به طور غیرمستقیم از طریق دانش یا اطلاعات در مورد یک حادثه، تجارب خشونت، شیوههای مکانیابی و استدلال مکانی را تحریک میکنند که از طریق آن دانش و تجربه قبلی از فضاهای آسیبدیده تجمیع، میانجیگری و تغییر شکل مییابد. این فرآیند یک پیوند مکانی از یک رویداد آسیبزا را تشکیل میدهد که در مجموع مکانهای خشونتآمیز را بهعنوان یک تعیین اجتماعی-شناختی ایجاد میکند که از نظر نقشهکشی، زمینهای و معرفتشناختی مشروط است. در این مطالعه تجربی چند روشی، ما این شیوه ها و نقش اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه (VGI) را در شکل دادن به آنها بررسی می کنیم.
1.1. جغرافیاهای ناامنی و جرم شناسی فضایی سنتی
مطالعه فضا و خشونت عمدتاً ریشه در جرمشناسی فضایی دارد، یک سنت روششناختی که قدمت آن به مکتب شیکاگو برمیگردد، که به شیوهای علمی پوزیتیویستی، عوامل بیرونی مانند شرایط اجتماعی و محیطهای اجتماعی را به رویکردهای قبلی که منحصراً بر گرایشهای فردی به جنایت متمرکز بود، معرفی کرد. 1 ] (خود جرم شناسی کلاسیک به اواخر قرون وسطی در اروپا برمی گردد، زمانی که فراخوانی برای یک سیستم عدالت عادلانه و متعادل و در نتیجه پذیرفته شده گسترده در برابر مجازات های خشن و غیرارادی دوران قرون وسطی مطرح شد [ 2 ].]). در این زمینه، نظریه بیسازمانی از توزیع جغرافیایی جرم و بزهکاری در واحدهای فضایی اداری (مثلاً مناطق شهری) برای توصیف گسستهای پیوندهای اجتماعی و کنترل اجتماعی [ 3 ] استفاده کرد که منجر به مشکلسازی و به حاشیه راندن تصورات فضای شهری، مانند تئوری پنجره های شکسته
در حوزه جرم شناسی دیجیتال، برایان جفرسون با رویکردی انتقادی به توسعه محاسبات دیجیتال و تأثیرات آن بر عدالت کیفری در چهل سال گذشته کمک قابل توجهی کرد [ 4 ]. از آنجایی که این فناوری هم به عنوان یک ابزار تحقیق و هم به عنوان ابزار حکومتی به کار گرفته شده است، جنگ علیه مواد مخدر و جرم و جنایت تشدید شد و در نتیجه، به طور مستقیم بر حبس جمعی و جرم انگاری جوامع فقیر رنگین پوست تأثیر گذاشت. این جنبه ها همچنین در فرهنگ کنترل گارلند نشان داده شده است . به گفته گارلند [ 5]، حبس در مدرنیته متاخر نقش اساسی در تلاش برای کنترل جرم دارد. گارلند در کتاب خود بر تمایل جوامع معاصر به استفاده از زندان به عنوان ابزاری برای مهار جرم و جنایت و ترویج احساس امنیت برای مردم تاکید می کند. بنابراین، زندانها به روشی مؤثر برای تفکیک گروههای اجتماعی خاص تبدیل شدهاند و آنها را از ایدهآل پیشگیری و بازپروری دور کردهاند .] (ص 178). هر روز در زمینههای مختلف، افراد با ترس ظاهری از جرم سروکار دارند و از راههای مختلفی مانند رسانههای اجتماعی، تلویزیون، رادیو و برداشتهایشان از فضاها با آن در ارتباط هستند. نیاز به “ایمن بودن” نه تنها تجاری سازی کنترل جرم را افزایش می دهد، بلکه به یک موضوع اساسی در میان سیاستمدارانی تبدیل شده است که با طراحی سیاست های عمومی کنترل جرم به محبوبیت می رسند [ 5 ]. این گرایش با شکل دادن به دشمن مشترک و نشان دادن «قهرمانان و شروران» جامعه تأثیر مستقیم دارد [ 6 ]. علاوه بر این، کلیشهها توسط رسانهها برای سادهسازی بیش از حد افراد و گروهها، از نظر نژاد، مذهب، فرهنگ، گرایش جنسی، و ظاهر و سایر عوامل استفاده میشوند [ 6 ].
به دنبال تقاضا برای توصیف دقیقتر مکانهای جرم، تحقیقات فضایی در جرمشناسی به یک الگوی جغرافیایی تبدیل شده است، که در آن نقشهبرداری دقیق و تجزیه و تحلیل با وضوح بالا از مکانها و نقاط داغ بر روی آدرسهای خاص [ 7 ] یا بخشهای خیابان [ 8 ] تمرکز میکند. این روششناسیها با درک ژئودترمینیستی مبنی بر این که یک فضای معین میتواند جرم و جنایت را القا کند، پشتیبانی میشوند [ 9 ]. بنابراین، فضاها بهعنوان فرصتهایی عمل میکنند که جرم ایجاد یا جذب میکنند و بنابراین میتوانند توسط مجرمان به عنوان مراحل فرصت تلقی شوند. به موازات آن، ترس فرد از تبدیل شدن به قربانی یک عمل خشونتآمیز از لحاظ فضایی به احساس آسیبپذیری آنها در محل نیز وابسته است [ 10 ].
ویزبورد و همکاران [ 11 ] از نظریه فرصت برای پیشبینی احتمال وقوع جرم در مکانهای خاص در چهار بعد استفاده کرد: انگیزه مجرمان، حضور اهداف مناسب، حضور قیم (مثلاً پلیس)، و دسترسی فضایی به سایت. هدف اصلی، پیشگیری از جرم با مقابله با طراحی شهری بود [ 12 ]. در یک تجدید نظر اخیر، برانتینگهام و همکاران. [ 13] این مدل را با تمایز بین نقاط جرم و جنایت و کریدورهای جرم گسترش داد. برخلاف نقاط داغ، راهروها دانش در مورد شبکههای حملونقل را ادغام میکنند و در امتداد خیابانها در مدل جریان مییابند، در نتیجه به مفهومسازی توپولوژیک جرم و فضا نزدیک میشوند. مهمتر از همه، آنها انتخابهای فضایی فردی را در کنار قانونگذاری و سیاستگذاری در مدل خود ادغام کردند، در نتیجه نشان میدهند که مکانها بهعنوان فرصتها از قبل موجود، ایستا یا پایدار نیستند.
1.2. قرار دادن (غیر)ایمنی
وضعیت فعلی پژوهش در جرمشناسی، در گرایش به پیشبینیکنندههای فضایی با جزئیات فزاینده جرم، یافتههای مربوط به ساختار دانش فضایی روزمره را منعکس نمیکند. اگرچه رابطه متقابل بین فرصتهای محدود به مکان و کنش فردی تقریباً منعکسکننده نظریه اجتماعی است (به عنوان مثال، نظریه عمل [ 14 ])، تبادل دانش بین ساکنان محلی به عنوان ابزاری برای بازتولید مکانهای خشونتآمیز، در حالی که عمیقاً از نظر مکانی ممکن است، به خودی خود محدود نیست. اصلا به نقشه ها. در زمینه وسیعتر تحقیق مکان (برای یک نمای کلی، [ 15])، نظریه جغرافیایی دانش مکانی روزمره را به عنوان یک نشانگر زمینه مهم برای تصمیم گیری فضایی فردی توصیف می کند. مکانها بهعنوان سازههای اجتماعی میتوانند اقدامات ممکن را فعال و همچنین محدود کنند و دائماً در حال مذاکره مجدد هستند [ 16 ]. با وجود ترسیم هندسی مبهم، تصور میشود مکانها دارای ویژگیهای همگن در سراسر گستره فضایی خود هستند [ 17 ، 18 ]. ویکهارت و ویکسلبومر [ 19نشان داد که مکانها بهعنوان مفاهیم اجتماعی-فرهنگی در ارتباط بسیار نزدیکتر با معنا و ادعاها نسبت به مکانهای خاص در مفهوم ژئودتیکی وجود دارند، و بصری و معنایی یک سایت در مقایسه با جنبههای پایدارتر معنای مکانی، درجهای از سیالیت فضایی را ممکن میسازد. . بر این اساس، ترکیب و نسبت مکانها در زبان روزمره روابط توپولوژیکی فضایی ندارند. اینها بر اساس اصول روایی و استعاری ساخته شدهاند که لزوماً مبتنی بر تجربیات خود فرد نیستند [ 18 ، 20 ]، بلکه اغلب محصول اطلاعات دست دوم هستند [ 16 ].
جالب است که این یافتهها بهشدت توسط کار تجربی علم اطلاعات جغرافیایی پشتیبانی میشوند: وینتر و فرکسا [ 21 ] دریافتند که توصیفهای مکان اغلب توصیفهای کلامی مبهم بدون تعهد به مکانهای مشخص در فضا هستند. علاوه بر این، ریشتر و همکاران. [ 22 ] مشاهده کرد که صحبت در مورد مکان اغلب شامل شرح حرکت و مسیر است که به نام های رسمی یا غیر رسمی متصل می شود. بر این اساس، اگر از نامهای مکان استفاده شود، بیشتر به مفاهیم تجمیع محلهها و نام خیابانها اشاره میکنند تا مکانهای دقیق یا واحدهای اداری. با افزودن به استفاده روایی و استعاری اسامی مکان ها، استدلال روزمره با بزرگنمایی و کوچک نمایی در صورت نیاز از تغییرات مداوم مقیاس استفاده می کند [ 23 ]]. در نتیجه، ممکن است انتظار داشته باشیم که اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه خشونت و ناامنی اساساً بیشتر به دانش روایی مربوط می شود تا اطلاعات نقشه نگاری، اگرچه قطعاً به هر دو مربوط می شود.
بینش در جغرافیای حیاتی ناامنی بیشتر از این چارچوبها پشتیبانی میکند. بلینا و همکاران [ 24 ] خواستار یک جرم شناسی انتقادی است که فضایی بودن جرم را بیشتر به عنوان محصول یک نظم اجتماعی خاص توصیف می کند تا یک ویژگی مکان. این نظم اجتماعی است که عمل جرم و جنایت را به مشکلی تبدیل میکند که سوژههای فردی میتوانند آن را به صورت فضایی طرحریزی کنند [ 25 ]. بلینا [ 26] بعداً نشان می دهد که قرار دادن ناایمنی اغلب توسط دیگری انجام می شود. برخی از ویژگی ها مانند جنسیت یا رنگ پوست خطرناک هستند و با قرار دادن بدن آنها در فضا مکان های جرم ساخته می شود. در نتیجه، احساس ناامنی و ترس یک فرد به محیط فیزیکی و ساخته شده به عنوان آرایشی که توسط قدرت، نابرابری و سلسله مراتب اجتماعی هدایت می شود، پیش بینی می شود [ 27 ]. جنبه هایی مانند نابرابری اجتماعی و رنگ پوست در دوران معاصر برزیل منابع مهمی برای تحلیل رابطه بین نژادپرستی و درک فضاهای خطرناک هستند. با این حال، این تجزیه و تحلیل توسط داده های کیفی و هدف این مقاله پوشش داده نمی شود.
اقدامات سنتی کاهش تمرکز بر آن محیط ساخته شده، که عمدتاً توسط تئوری پنجرههای شکسته اطلاعرسانی شده است، در رسیدگی به نظم اجتماعی و گفتمانهای ناایمنی ناکام خواهند ماند [ 28 ]. همانطور که مرزهای بین مکانهای امن و ناامن اساساً با زبان (طبیعی) ساخته میشوند، سیستمهای نمادین نیز برای کنترل ناامنی و جرم و جنایت، مانند نقشههای جرم یا دادههای آماری، به عنوان مصنوعات فرهنگی اجتماعی خاص در نظر گرفته میشوند [ 29 ]. با تکیه بر آن خط استدلال، Redepenning و همکاران. [ 30] در مطالعه خود در Recife، برزیل، خواستار مفهوم فضای مایع برای توصیف فضاهای ناامن شدند: (1) فضاهایی که طیف گسترده ای از فضای مبهم فردی را نشان می دهند، همزمان و (تا حدی) متناقض هستند. (2) آنها بر اساس فضاهای غیر متریک هستند. و (3) آنها به سرعت پس از اختلالات یا تغییرات بازسازی می شوند.
در اصل، اگر فضاهای ناامن اصولاً مفاهیم بسیار پویا در زبان هستند و حوزه فضایی به عنوان یک دامنه هدف موردی برای استدلال در مورد دانش و اطلاعات فضایی مورد استفاده قرار می گیرد، تجزیه و تحلیل VGI به عنوان یک فرآیند و یک مصنوع در ساخت و ساز. جرم و ناامنی باید منعکس کننده این موضوع باشد و در نتیجه مانع از تحلیل فضایی صرفا اقلیدسی شود.
1.3. VGI و قرار دادن (غیر)ایمنی در چشم انداز
مطالعات جرمشناسی همچنان نشان میدهد که شکلهای سنتی و جدید رسانهها ابزار اولیهای هستند که از طریق آن ترس و تصورات ناامنی بازتولید میشوند و به مکانها گره میخورند [ 31 ]. تأثیر رسانههای جمعی (مثلاً تلویزیون، روزنامهها، مجلات و سینما) مدتهاست که درک شده است [ 31 ]، اما به طور قابل توجهی تحلیلهای بیشتری از نقشهایی که اشکال معاصر رسانهها ایفا میکنند (مانند رسانههای اجتماعی، وب 2.0) ضروری است. یکی از معدود مطالعاتی که تا به امروز منتشر شده است در ایالات متحده انجام شده است و نشان می دهد که ابزارهای رسانه های اجتماعی مانند توییتر می توانند برای پیش بینی رویدادهای جنایی استفاده شوند [ 32 ]]. از سوی دیگر، رسانه های اجتماعی نیز بر درک افراد از فضاها به عنوان خشونت آمیز تأثیر می گذارد، به ویژه در مناطق شهری با سطح بالایی از فعالیت های مجرمانه [ 33 ]. بنابراین درک اینکه چگونه رسانههای اجتماعی و محتوای تولید شده توسط کاربر فضاهای خطرناک را میسازند و شکل میدهند، پتانسیل فوقالعادهای برای جدا کردن تجربیات زندگی روزمره ترس و خشونت دارد.
فراگیر شدن رسانه های اجتماعی و اشکال وب 2.0 VGI به افراد قدرت داده است تا در شبکه های رسمی رسمی شده سنتی [ 34 ، 35 ] گزارش جرم شرکت کنند و در نتیجه، راه هایی را تغییر داده است که ترس از خشونت خیابانی و احساس ( غیر) ایمنی در منظر شهری محدود شده است. دانشمندان شهروند غیرمتخصص با خدمت به عنوان خالقان، واسطهها و تحلیلگران غیرسنتی دادههای جغرافیایی، به تولید دانش کمک میکنند و بر تولید مجدد مکان و مکانیسمهای سیاستی که به دنبال شکلدهی مجدد فضا هستند، تأثیر میگذارند [ 36 ] . در این زمینه، VGI ابزاری برای انتقال دانش و مشارکت عمومی در شکلدهی به این مناظر ساختهشده اجتماعی فراهم میکند.34 ]. بنابراین VGI از نظر مفهومی در یک چارچوب علمی گستردهتر شهروندی گنجانده شده است، که نه تنها بر مشارکت و انتشار دادهها و دانش از طریق جریانهای اطلاعاتی غیرسنتی تأکید میکند، بلکه به شدت در الگوی دموکراتسازی و توانمندسازی که بهویژه به دنبال برهم زدن ساختارهای هژمونیک است، قرار دارد. در مسائل سیاست [ 35 ، 37]. از اوایل دهه 2000، این چارچوب به طور فزاینده ای در سراسر طیف تحقیقات جغرافیایی و عملکرد جغرافیای کاربردی برجسته شده است، و امکان توسعه بیشتر درک محققان را در مورد اینکه چگونه فضا و مکان باعث می شود تا توصیفات غنی و ترکیب ویژگی ها و اهمیت جدید را از طریق غیرقانونی فراهم کند. مشارکت های متخصص در مجموعه داده های مکانی یا مکانی مرجع [ 38 ]. نمونههای کلاسیک آن OpenStreetMap و Wikimapia هستند، که منابع نقشهبرداری مشارکتی با محتوای باز هستند که به افراد غیرمتخصص و متخصص اجازه میدهند تا فضا را از طریق اطلاعات جغرافیایی ساختار یافته تعریف و توصیف کنند [ 39 ]]. توسعه اخیر برنامههای تلفن همراه دسترسی آسانتر به رسانههای دیجیتال را برای عموم فراهم کرد و به آنها این قدرت را داد که آنچه را که میبینند، تماشا میکنند، میشنوند یا احساس میکنند گزارش دهند (به «شهروندان بهعنوان حسگر» [ 34 ] مراجعه کنید. به عبارت دیگر، مردم اغلب از رسانه های اجتماعی از طریق رایانه و تلفن های هوشمند خود برای گزارش تجربیات روزانه خود در فضا استفاده می کنند.
درک انسان از ایمنی و ترس یا تهدید خشونت به شدت نحوه درک ما از محیط های محلی و تجربه فضاها و مکان ها در زندگی روزمره را شکل می دهد. از حوزه جغرافیای شناختی، دانش فضایی روزمره فردی به عنوان ترکیبی پراکنده از سفرهای به یاد ماندنی، تجسمهای جغرافیایی درک شده، و ارتباطات شنیداری یا نوشتاری، در میان قطعات دیگر شناخته میشود. در نتیجه، Tversky [ 40 ] واژه کولاژ شناختی را مناسبتر از نقشه شناختی پیشنهاد کرد. بنابراین این مطالعه به دنبال بررسی تأثیر VGI مرتبط با خشونت بر ادراک فردی از یک فضای شهری، نقش آن در ساخت مکان، و تأثیر آن بر تحرک، بر اساس یک مطالعه موردی تجربی و چند روشی در رسیف، برزیل است.
2. راه اندازی مطالعه
2.1. زمینه تجربی
داده های اخیر سازمان ملل متحد آمریکای مرکزی و جنوبی را به عنوان خشن ترین منطقه جهانی با میانگین 17.2 قتل به ازای هر 100000 نفر جمعیت در سال 2019 معرفی می کند [ 41 ]. کشوری بزرگ و پسااستعماری با نابرابریهای شدید اجتماعی-اقتصادی، برزیل بهطور مداوم در طول دههها نرخ بالای قتل را نشان میدهد [ 42 ]. مجموعه گسترده ای از ادبیات نشان داده است که محیط های اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی نامطلوب نقش مهمی در ایجاد خشونت دارند و در نتیجه نقش اصلی را در جغرافیای خشونت، چه مشاهده شده و چه درک شده، ایفا می کنند [ 43 ].]. اگرچه ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی پایین باعث ایجاد جرم و جنایت به شیوه ژئودترمینیستی نمیشوند، محققان دههها است که در حال بررسی همبستگی آنها بودهاند، از جمله کارهای قبلی ما [ 44 ، 45 ، 46 ].
در شهرهای بزرگ برزیل، نرخ بالای خشونت کشنده نه تنها بر قربانیان و جوامع آنها، بلکه بر عموم مردم و رفتارهای آنها در فضاهای شهری نیز تأثیر می گذارد [ 47 ]. به ویژه در داده های رسمی و گفتمان عمومی، سازمان های جنایتکار معروف به facções (هم خانواده با جناح ها، تلفظ fack-soe-aes، مفرد facção) برجسته هستند. با منشأ خود در دهه 1990 در باندهای زندان در سائوپائولو و ریودوژانیرو، بزرگترین دستگاهها ، Primeiro Comando da Capital (PCC) و Comando Vermelho (CV) به سرعت رشد کردند تا بازارهای غیرقانونی مواد مخدر و سلاح گرم در سراسر کشور را کنترل کنند و در افزایش درگیریهای مسلحانه و قتل برجسته بوده است [ 48 ].
در طول پانزده سال گذشته در شمال شرقی برزیل، به ویژه در ایالت های آلاگواس و پرنامبوکو، PCC، CV و چندین چهره کوچکتر درگیر درگیری مسلحانه پایدار در نبرد برای تسلط بر بازارهای منطقه ای مواد مخدر و اسلحه گرم بوده اند، و همچنین احتمالاً برای مسیرهای تجاری مهم در واردات خمیر کوکا که برای تولید کوکائین استفاده می شود و ارسال آن به اروپا. طبق آخرین گزارش Atlas da Violência، پرنامبوکو با 79.2 قتل به ازای هر 100000 نفر (برای مقایسه: 0.8 در آلمان و 5.0 در ایالات متحده آمریکا) در میان خطرناک ترین ها در کشور است [ 49 ].
این مطالعه بر روی منطقه شهری رسیفه، پایتخت بزرگترین شهر پرنامبوکو و پایتخت اداری متمرکز است. در مرکز تهاجم استعمارگران و تجارت برده، رسیف اولین شهر پایتخت برزیل بود، جایی که صنعت شکر و شکر در قرن شانزدهم شکوفا شد، رشد اقتصادی سریع و نابرابری شدید اقتصادی را به ارمغان آورد، که امروزه نیز منطقه را شکل داده است. منطقه شهری رسیف با حدود 4.1 میلیون نفر سومین متراکم شهری پرجمعیت در برزیل است. خشونت در رسیف در سالهای اخیر با گزارش ۱۱۸۶ قتل در سال ۲۰۲۰، افزایش قابل توجهی نسبت به ۹۶۰ مورد در سال ۲۰۱۹ و ۸۵۴ مورد در سال ۲۰۱۸ افزایش یافته است [ 50 ]. در زمان نگارش این مقاله، داده های مربوط به سال 2021 نشان می دهد که این تعداد همچنان در حال افزایش است.
2.2. روش شناسی
اهداف مطالعه فوق از طریق ترکیب نظریه پایه استقرایی از شواهد به دست آمده از نقشه برداری VGI، مصاحبه های نیمه ساختاریافته، و تجزیه و تحلیل متن نیمه خودکار پرداخته می شود.
2.2.1. نقشه برداری VGI
با توجه به شیوع بالای سلاح گرم در آمار رسمی جرایم خشونت آمیز، برجسته بودن آنها در درک عمومی از ناامنی در منطقه مورد مطالعه، و در دسترس بودن اطلاعات VGI برای گزارش های شلیک، ما داده های سازمان مستقر در ریودوژانیرو را نقشه برداری و تجزیه و تحلیل کردیم. Fogo Cruzado (EN: crossfire)، که یک پلتفرم مبتنی بر برنامه را برای اعضای عمومی فراهم میکند تا در گزارشهای شلیک در داخل و اطراف شهرهای ریودوژانیرو و رسیفه مشارکت کنند. به محض مشاهده یک حادثه مرتبط با سلاح گرم یا شنیدن صدای شلیک گلوله، کاربران می توانند مکان، تاریخ/زمان و فیلدهای اضافی را ارسال کنند، مانند اینکه آیا یک مرگ اتفاق افتاده است یا اینکه آیا پرسنل اجرای قانون در آن دخیل بوده اند یا خیر. سازمان Fogo Cruzado اطلاعات ارائه شده توسط کاربر را در مقابل منابع دیگر (مانند گزارشهای خبری، گزارشهای پلیس، Twitter) و داده های VGI را برای بهبود دقت و کامل بودن مجموعه داده تکمیل می کند. این سازمان همچنین پروتکل های سختگیرانه ای را برای محافظت از ناشناس ماندن کاربران، قربانیان و اعضای جامعه در حالی که داده های آنها را از طریق رابط برنامه نویسی برنامه (API) در دسترس قرار می دهد، اعمال می کند.
دادههای Fogo Cruzado برای دوره آوریل 2018 (زمانی که جمعآوری دادههای VGI در رسیف آغاز شد) تا آگوست 2020 با استفاده از API دانلود و با استفاده از بسته نرمافزاری ArcMap (v.10) نقشهبرداری شدند، که در آن هر حادثه گزارش شده با سلاح گرم به عنوان یک نقطه نشان داده شد. نقشه. الگوی نقطه ای برای بهبود تفسیرپذیری به شرح زیر تعمیم داده شد. تخمین چگالی هسته (KDE)، که یک سطح شطرنجی صاف را ارائه میکند که چگالی هندسی نقاط را نشان میدهد، با استفاده از یک تحلیل حساسیت اکتشافی برای دستیابی به محلیسازی زیر همسایگی نقاط داغ در حالی که اثرات خوشهبندی را ثبت میکند، پارامترسازی شد. مدل نهایی KDE دارای یک تابع گاوسی با شعاع جستجوی 500 متر و اندازه سلول 25 متر بود. نقشه حاصل به طور مستقیم در این مطالعه تجزیه و تحلیل نشده است. نسبتا،
2.2.2. مصاحبه های نیمه ساختاریافته
هدف از مصاحبههای نیمهساختیافته، استخراج شواهدی در مورد پیوندهای مکانی (غیر)ایمنی درک شده و تجربهشده در منظر شهری، و بررسی چگونگی تأثیر VGI بر این مکانسازیها بود. علاوه بر این، ما به دنبال شناسایی تفاوتها در این مکانسازیها بین افرادی با درجات مجاورت و موقعیتهای متفاوت نسبت به خشونت با طبقهبندی و متنوعسازی نمونه خود برای شامل غیرنظامیان بدون رابطه مستقیم با خشونت، پرسنل پزشکی، معلمان مدارس ابتدایی و افسران رادیو پاترولها بودیم. (پلیس نظامی) و BOPE (Batalhão de Operações Policiais Especiais: گردان عملیات ویژه پلیس)، یک واحد تاکتیکی بسیار نظامی از پلیس ایالت پرنامبوکو که وظیفه مداخله مستقیم در عملیات های پرخطر و جنگ شهری را بر عهده دارد،چهره ها .
همه مطلعین ساکن رسیف و منطقه شهری آن بودند و با گلوله های برفی مخاطبین از قبل موجود شناسایی شدند. از نوامبر 2020 تا مه 2021 با استخدام کنندگان از طریق ایمیل، تلفن و رسانه های اجتماعی تماس گرفته شد. در مجموع با 19 نفر برای جذب به منظور دستیابی به تعداد 12 شرکت کننده تماس گرفته شد که به دو گروه 6 نفری تقسیم شدند: گروه اول. گروه متشکل از افسران پلیس (دو نفر از رادیو پاترولها و چهار نفر از BOPE) و گروه دوم متشکل از غیرنظامیان با مشاغل مختلف (دو پزشک از خدمات سیار کمک های اولیه، دو معلم و دو منشی) بودند. در خصوص بازنمایی جنسیتی اطلاعرسان، برنامهریزی شده بود که نمایندگی جنسیتی برابر داشته باشد. با این حال، در طول استخدام، به دلیل چند موضوع، تحقق این هدف دشوار بود: 1- افسران زن در گروه اول در اقلیت هستند. 2- مردان در گروه اول سریعتر پاسخ دادند و مصاحبه را برنامه ریزی کردند. و در مقابل، 3- در گروه اول، مشارکت زنان در طول فرآیند استخدام قوی تر بود. بنابراین، گروه اول متشکل از یک مامور مرد و یک نماینده زن از رادیو پاترولها و چهار مامور مرد از BOPE و در گروه دوم، دو پزشک زن از SAMU، دو معلم مرد از یک مدرسه ابتدایی و دو نفر زن حضور دارند. منشی ها اگرچه جنبههای جنسیتی میتواند نقش مهمی در روایتها ایفا کند، مهم است که تاکید شود که تکنیک مصاحبه و کیفیت دادههای 12 مصاحبه برآورده شده و فراتر از انتظارات ما برای ارائه مطالبی برای پاسخ به سؤال اصلی این مقاله است. 2- مردان در گروه اول سریعتر پاسخ دادند و مصاحبه را برنامه ریزی کردند. و در مقابل، 3- در گروه اول، مشارکت زنان در طول فرآیند استخدام قوی تر بود. بنابراین، گروه اول متشکل از یک مامور مرد و یک نماینده زن از رادیو پاترولها و چهار مامور مرد از BOPE و در گروه دوم، دو پزشک زن از SAMU، دو معلم مرد از یک مدرسه ابتدایی و دو نفر زن حضور دارند. منشی ها اگرچه جنبههای جنسیتی میتواند نقش مهمی در روایتها ایفا کند، مهم است که تاکید شود که تکنیک مصاحبه و کیفیت دادههای 12 مصاحبه برآورده شده و فراتر از انتظارات ما برای ارائه مطالبی برای پاسخ به سؤال اصلی این مقاله است. 2- مردان در گروه اول سریعتر پاسخ دادند و مصاحبه را برنامه ریزی کردند. و در مقابل، 3- در گروه اول، مشارکت زنان در طول فرآیند استخدام قوی تر بود. بنابراین، گروه اول متشکل از یک مامور مرد و یک نماینده زن از رادیو پاترولها و چهار مامور مرد از BOPE و در گروه دوم، دو پزشک زن از SAMU، دو معلم مرد از یک مدرسه ابتدایی و دو نفر زن حضور دارند. منشی ها اگرچه جنبههای جنسیتی میتواند نقش مهمی در روایتها ایفا کند، مهم است که تاکید شود که تکنیک مصاحبه و کیفیت دادههای 12 مصاحبه برآورده شده و فراتر از انتظارات ما برای ارائه مطالبی برای پاسخ به سؤال اصلی این مقاله است. 3- در گروه اول، مشارکت زنان در فرآیند استخدام قویتر بود. بنابراین، گروه اول متشکل از یک مامور مرد و یک نماینده زن از رادیو پاترولها و چهار مامور مرد از BOPE و در گروه دوم، دو پزشک زن از SAMU، دو معلم مرد از یک مدرسه ابتدایی و دو نفر زن حضور دارند. منشی ها اگرچه جنبههای جنسیتی میتواند نقش مهمی در روایتها ایفا کند، مهم است که تاکید شود که تکنیک مصاحبه و کیفیت دادههای 12 مصاحبه برآورده شده و فراتر از انتظارات ما برای ارائه مطالبی برای پاسخ به سؤال اصلی این مقاله است. 3- در گروه اول، مشارکت زنان در فرآیند استخدام قویتر بود. بنابراین، گروه اول متشکل از یک مامور مرد و یک نماینده زن از رادیو پاترولها و چهار مامور مرد از BOPE و در گروه دوم، دو پزشک زن از SAMU، دو معلم مرد از یک مدرسه ابتدایی و دو نفر زن حضور دارند. منشی ها اگرچه جنبههای جنسیتی میتواند نقش مهمی در روایتها ایفا کند، مهم است که تاکید شود که تکنیک مصاحبه و کیفیت دادههای 12 مصاحبه برآورده شده و فراتر از انتظارات ما برای ارائه مطالبی برای پاسخ به سؤال اصلی این مقاله است. گروه اول متشکل از یک مامور مرد و یک نماینده زن از رادیو پاترولها و چهار مامور مرد از BOPE، و در گروه دوم، دو پزشک زن از SAMU، دو معلم مرد از یک مدرسه ابتدایی و دو منشی زن حضور دارند. اگرچه جنبههای جنسیتی میتواند نقش مهمی در روایتها ایفا کند، مهم است که تاکید شود که تکنیک مصاحبه و کیفیت دادههای 12 مصاحبه برآورده شده و فراتر از انتظارات ما برای ارائه مطالبی برای پاسخ به سؤال اصلی این مقاله است. گروه اول متشکل از یک مامور مرد و یک نماینده زن از رادیو پاترولها و چهار مامور مرد از BOPE، و در گروه دوم، دو پزشک زن از SAMU، دو معلم مرد از یک مدرسه ابتدایی و دو منشی زن حضور دارند. اگرچه جنبههای جنسیتی میتواند نقش مهمی در روایتها ایفا کند، مهم است که تاکید شود که تکنیک مصاحبه و کیفیت دادههای 12 مصاحبه برآورده شده و فراتر از انتظارات ما برای ارائه مطالبی برای پاسخ به سؤال اصلی این مقاله است.
پس از دریافت شرح افشای کامل مطالعه و بحث در مورد هر گونه سوال یا نگرانی، شرکت کنندگان رضایت آگاهانه ارائه کردند. همه مصاحبه ها از دسامبر 2020 تا ژوئن 2021 به صورت انفرادی از طریق تماس تصویری (نرم افزار زوم) به زبان پرتغالی برزیل انجام شد. ساختار مصاحبه به سه بلوک تقسیم شد: (1) سابقه شخصی و تجربیات در منطقه مورد مطالعه. (2) درک ناامنی، ابعاد جغرافیایی آنها و منابع اطلاعاتی که بر آنها تأثیر می گذارد. پس از بلوک دو، نقشه VGI تولید شده از مجموعه داده های Fogo Cruzado به شرکت کنندگان نشان داده شد و (iii) از آنها خواسته شد مکان هایی را که روی نقشه مشاهده می کنند و سایر منابع اطلاعاتی را بازتاب دهند. تمام مصاحبهها با استفاده از نرمافزار MaxQDA به زبان پرتغالی ضبط شده، به صورت دستی رونویسی شده، و به صورت دستی کدگذاری شدهاند. مضامین مرتبط با اهداف مطالعه به عنوان نقطه شروع اولیه برای فرآیند کدگذاری مورد استفاده قرار گرفت، که در چندین تکرار از طریق بحث و گفتگو بین نویسندگان اصلاح و تنظیم شد. برای غیرنظامیان (n = 6)، 91 کد حاصل از 545 نقل قول مصاحبه به دست آمد، و برای مصاحبه با افسران BOPE (n = 6)، ما 88 کد از 513 نقل قول استخراج کردیم. فرآیند کدگذاری گروهی از چهار موضوع را نشان میدهد (نگاه کنید به 3. نتایج و تفسیر) با شیوع بالاتری در رابطه با روایتهای مخبر در VGI و مکانهای خشونتآمیز در رسیف و منطقه شهری آن. این کدها برای کمک به انتخاب و خواندن عمیق نقل قول های مربوط به اهداف مطالعه، که توسط نویسنده اصلی به صورت دستی به انگلیسی ترجمه شدند، استفاده شد. که از طریق بحث و گفتگو بین نویسندگان در چندین تکرار اصلاح و تنظیم شد. برای غیرنظامیان (n = 6)، 91 کد حاصل از 545 نقل قول مصاحبه به دست آمد، و برای مصاحبه با افسران BOPE (n = 6)، ما 88 کد از 513 نقل قول استخراج کردیم. فرآیند کدگذاری گروهی از چهار موضوع را نشان میدهد (نگاه کنید به 3. نتایج و تفسیر) با شیوع بالاتری در رابطه با روایتهای مخبر در VGI و مکانهای خشونتآمیز در رسیف و منطقه شهری آن. این کدها برای کمک به انتخاب و خواندن عمیق نقل قول های مربوط به اهداف مطالعه، که توسط نویسنده اصلی به صورت دستی به انگلیسی ترجمه شدند، استفاده شد. که از طریق بحث و گفتگو بین نویسندگان در چندین تکرار اصلاح و تنظیم شد. برای غیرنظامیان (n = 6)، 91 کد حاصل از 545 نقل قول مصاحبه به دست آمد، و برای مصاحبه با افسران BOPE (n = 6)، ما 88 کد از 513 نقل قول استخراج کردیم. فرآیند کدگذاری گروهی از چهار موضوع را نشان میدهد (نگاه کنید به 3. نتایج و تفسیر) با شیوع بالاتری در رابطه با روایتهای مخبر در VGI و مکانهای خشونتآمیز در رسیف و منطقه شهری آن. این کدها برای کمک به انتخاب و خواندن عمیق نقل قول های مربوط به اهداف مطالعه، که توسط نویسنده اصلی به صورت دستی به انگلیسی ترجمه شدند، استفاده شد. ما 88 کد را از 513 نقل قول استخراج کردیم. فرآیند کدگذاری گروهی از چهار موضوع را نشان میدهد (نگاه کنید به 3. نتایج و تفسیر) با شیوع بالاتری در رابطه با روایتهای اطلاعاتی در VGI و مکانهای خشونتآمیز در رسیف و منطقه شهری آن. این کدها برای کمک به انتخاب و خواندن عمیق نقل قول های مربوط به اهداف مطالعه، که توسط نویسنده اصلی به صورت دستی به انگلیسی ترجمه شدند، استفاده شد. ما 88 کد را از 513 نقل قول استخراج کردیم. فرآیند کدگذاری گروهی از چهار موضوع را نشان میدهد (نگاه کنید به 3. نتایج و تفسیر) با شیوع بالاتری در رابطه با روایتهای اطلاعاتی در VGI و مکانهای خشونتآمیز در رسیف و منطقه شهری آن. این کدها برای کمک به انتخاب و خواندن عمیق نقل قولهای مربوط به اهداف مطالعه، که توسط نویسنده اصلی به صورت دستی به انگلیسی ترجمه شدهاند، استفاده شد.
اگرچه جنبههای جنسیتی میتواند نقش مهمی در روایتهای اطلاعدهنده داشته باشد، مهم است که تاکید شود که تکنیک مصاحبه و کیفیت دادههای 12 مصاحبه برآورده شده و فراتر از انتظارات ما برای ارائه مطالبی برای پاسخ به سؤال اصلی این مقاله است. . با این حال، روش مورد استفاده در این مقاله با هدف جمعآوری دادههای کیفی بر اساس درک فردی از VGI و تأثیرات آن بر روال آنها بود. بنابراین، این روایات محدود به تجربیات شخصی آنها است که در روال آنها ریشه دارد.
2.2.3. تجزیه و تحلیل متن نیمه خودکار
تجزیه و تحلیل متن نیمه خودکار ما مبتنی بر دامن [ 51 ] و با رویکرد کشف دانش [ 52 ، 53 ] تکمیل شده است. ما از دو روش برای کاوش متون به صورت نیمه کمی استفاده کردیم: (1) یک رویکرد ابری ساده برای کاوی دانش بصری [ 54 ، 55 ]. و (2) یک رویکرد عمیق تر با استفاده از یک تکنیک جدید برای تولید نمودارهای همزمان. برای امکان سنجی، ما از استخراج دانش کامل مانند هارمن [ 56 ] یا Janowicz و همکاران پیروی نکردیم . [ 57 ]؛ در عوض، ما رویکردهای ترکیبی [ 58 ] را با استفاده از تکنیک کیسه اسم برای تجزیه و تحلیل جملات تعمیم دادیم [ 59 ]] و در نتیجه قوانین ارتباط بین اصطلاحات را استخراج کنید [ 60 ]. قوانین تداعی استخراج شده بینش هایی را در مورد پیوندهای مهم از اصطلاحات اسمی به اصطلاحات زمینه ارائه می دهد. شکل 1این روند را با استفاده از یک مثال تخیلی ساده نشان می دهد: «ما در هامبورگ زندگی می کنیم. به نظر ما هامبورگ شهر خوبی است. گربه ما با ما در هامبورگ است. گربه به برلین فرار کرد.» پس از انتخاب اسامی «گربه»، «شهر»، «برلین» و «هامبورگ» از یک مجموعه متن، تعداد تکرار هر کلمه شمارش میشود. “گربه” در دو جمله، “شهر” در یک جمله، “برلین” در یک و “هامبورگ” در سه جمله وجود دارد. قواعد ارتباط سپس بر اساس اتفاقات همزمان محاسبه میشوند: از آنجا که «گربه» در کنار یکی از سه رخداد «هامبورگ» رخ میدهد، اصطلاح «هامبورگ» با اطمینان تخمینی 0.33 به بافت «گربه» اشاره میکند. با این حال، از آنجایی که “هامبورگ” تنها در یکی از دو رخداد “گربه” رخ می دهد، اصطلاح “گربه” به متن “هامبورگ” با اطمینان تخمینی 0.5 محدود می شود. این تعریف ناهمسانگرد از اتصال زمینه،
به منظور اعمال استخراج قانون انجمن در متن مصاحبه، ما همه رونوشت ها را به دو گروه “غیر نظامی” و “پلیس” تقسیم کردیم و سپس تمام متون را به صورت موضوعی در سه بخش دسته بندی کردیم: مقدمه، ساختار مکانی ناامنی در رسیف قبل از نقشه نقطه داغ. نشان داده شد و ساختار مکانی پس از نقشه نشان داده شد. روش پردازش زبان طبیعی برای زبان پرتغالی شامل نشانهگذاری، برچسبگذاری بخشی از گفتار، واژهسازی و شناسایی موجودیت نامگذاری شده بود. از آنجایی که هیچ مرجع مناسبی برای نامها یافت نشد، ما از یک استخراج نامزد ساده که بر اساس ساختارهای دستوری رایج نامهای مکان برزیلی ساخته شده بود (خودکار محدود) استفاده کردیم. نامزدها با استفاده از نتایج ارجاع متقابل در برابر یک روزنامه (Nominatim) مورد ارزیابی قرار گرفتند و از نظر فضایی توسط یک کادر محدود برای گستره جغرافیایی برزیل محدود شدند. فقط اسم ها به شکل کلمه ای خود استخراج شدند. همه جملات حاوی نام مکان یا عبارت ‘violência’ به عنوان عبارات جستجوی اضافی انتخاب شدند. به عنوان مصنوعاتی برای داده کاوی بصری، ما پس از آن (i) یک ابر کلمه برای هر عبارت جستجو (نام مکان یا ‘violência’)، و (ii) یک نمودار از قوانین ارتباط برای همه اسم های انتخاب شده برای هر یک از دسته ها محاسبه کردیم.
2.2.4. سنتز
نتایج حاصل از مصاحبه ها و تجزیه و تحلیل متن مورد بررسی قرار گرفت و بر اساس تفاسیر نویسندگان از نتایج به صورت موضوعی طبقه بندی شد و نقل قول های اطلاع رسانی برای نشان دادن یافته های مرتبط انتخاب شد. نام مکان های شناسایی شده با ناایمنی توسط گروه های شرکت کننده (غیر نظامی/ پلیس) انتخاب و به صورت دستی نقشه برداری شد تا تفاوت های مشاهده شده در درک آنها از ناامنی در منطقه مورد مطالعه را نشان داده و مقایسه کنند. برای نتایج، ما به ویژه بر روی اشکال اتصالات فضایی و نقش انواع مختلف VGI، از جمله نقشه نشاندادهشده در طول مصاحبهها، در برداشتها و روایتهایی که ناامنی را در منظره قرار میدهند، تمرکز کردیم.
3. نتایج و تفسیر
در مجموع 3610 حادثه مرتبط با سلاح گرم در مجموعه داده Fogo Cruzado برای منطقه مورد مطالعه گزارش و نقشه برداری شد. خوشههای فضایی قابل توجه عمدتاً در محلههای کمدرآمد، سکونتگاههای غیررسمی، مرکز شهر و نواحی ساحلی مشاهده میشوند. این خوشه ها تمایل دارند تا در مقیاس زیر همسایگی بسیار محلی باشند. نقشه نشان داده شده برای شرکت کنندگان در شکل 2 زیر نمایش داده شده است. توصیف و تحلیل الگوهای مکانی-زمانی مشاهده شده در این داده ها در محدوده این گزارش نیست و بنابراین مستثنی شده است.
3.1. تحرک
در منطقه مورد مطالعه، روز کاری اکثریت جمعیت در ساعات اولیه آغاز می شود و فعالیت های تفریحی عمدتاً در اواخر عصر انجام می شود. این منجر به درجه بالایی از تحرک در شهر می شود و به این ترتیب، ساکنان به طور مداوم گزینه های حرکتی خود را ارزیابی می کنند تا نه تنها زمان، بلکه ایمنی را نیز بهینه کنند. مسیرهای روزانه آنها از خانهها به محل کار، زمینهای فوتبال، یا باشگاههای اجتماعی شامل فرآیند تصمیمگیری بر اساس طیفی از فرضیات است، مانند زمان بهینه برای استفاده از حملونقل عمومی و مسیرها یا محلههایی که باید از آنها اجتناب کرد. این ملاحظات بر اساس منابع مختلف اطلاعات، مانند رسانه های اجتماعی، تلویزیون، برنامه های پیام رسانی، تجربیات شخصی و شبکه های بین فردی غیر دیجیتالی ساخته شده اند.
همه مطلعین از وسایل حمل و نقل عمومی (بیشتر اتوبوس) برای سفر به محل کار خود استفاده می کردند یا همچنان از آنها استفاده می کنند. در میان خبرچینهای غیرنظامی، روایتهای آنها استفاده از اتوبوسها را بهعنوان آسیبپذیرترین یا بالقوه ناامنترین لحظهای که در روال روزانهشان با آن مواجه میشوند، برجسته میکرد. روایات مربوط به خطر و اعمال خشونت آمیز در اتوبوس ها در تمام مصاحبه ها با غیرنظامیان برجسته بود، به عنوان مثال:
Int.: آیا از حمل و نقل عمومی می ترسید؟
شرکت کننده n. 6: کی نیست؟! بله من هستم. در اینجا ترس از حمل و نقل عمومی طبیعی است. اما تنها یک ترس وجود ندارد. بسیاری وجود دارد! ما می دانیم آنجا چه اتفاقی می افتد، اما باید آن را تحمل کنیم. ما نمی توانیم صرفاً از گرفتن آن امتناع کنیم. گزینه دیگری وجود ندارد بنابراین، ایمنی در حمل و نقل عمومی در اینجا وجود ندارد، چه به دلیل خشونت و چه به دلیل مسائل ذاتی سیستم حمل و نقل.
ترس در این زمینه ارتباط مستقیمی با نگرانی های روزانه کسانی دارد که برای حرکت در شهر باید از اتوبوس استفاده کنند. درک خطر قربانی بودن، دزدی، سرقت یا حمله به عنوان یک انگیزه قوی برای تغییر مسیر، خرید خودرو در صورت مقرون به صرفه بودن (شرکت کنندگان 1، 6)، استفاده از گزینه های حمل و نقل جایگزین (اوبر، تاکسی، اتوبوس های اجاره ای؛ شرکت کنندگان 2) عمل می کند. ، 3، 5) یا حتی به مکان های استراتژیک که در آن احساس امنیت می کنند (شرکت کننده 5) نقل مکان کنند. در مقابل، افسران پلیس از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده نمی کردند و خطر اتوبوس ها را بخشی از بافت خشونت آمیز گسترده تر منطقه مورد مطالعه و بدنام ترین محله های آن می دانستند. در حالی که افسران پلیس دیدگاهی دورتر از فضایی بودن خشونت و تحرک در رسیف به تصویر کشیدند.
شرکت کننده n. 4: من قبلاً در منطقه شهری در شهری نزدیک به رسیف زندگی می کردم. من در Camaragibe زندگی می کردم. من دو تجربه وحشتناک با سرقت داشتم. آن تجربیات به من آسیب وارد کرد. بنابراین، تصمیم گرفتم که نزدیک به کارم زندگی کنم. من این کار را برای اجتناب از استفاده از اتوبوس های عمومی انجام دادم.
شرکت کننده n. 1: […] همیشه ترس از دزدی وجود داشت. آنقدر از آن می ترسیدم که مادرم پول پس انداز کرد و برایم ماشین خرید. ما این کار را برای کاهش خطرات انجام دادیم. مخصوصاً به این دلیل که باید آموزش پزشکی را انجام میدادم و باید در میان مراکز مختلف بهداشتی در سطح شهر گردش میکردم. و این امکانات در [محله های ناامن] واقع شده اند. زن بودن تنها سوار اتوبوس در آن جوامع بسیار خطرناک است. با ماشین ایمن تر خواهد بود.
به نظر می رسد درک آسیب پذیری و ناایمنی در حمل و نقل عمومی تا حد زیادی با مکان، مسیر، و نوع حمل و نقل عمومی (اتوبوس یا زیرزمینی)، و همچنین جنسیت و شغل فرد مرتبط باشد. اگرچه شرکتکنندگان مرد نیز ترس از سفر با اتوبوس را ابراز کردند، شرکتکنندگان زن بهطور واضحتر و با جزئیات بیشتری طیف اعمال خشونتآمیز احتمالی را که ممکن است در حین استفاده از وسایل نقلیه عمومی قربانی شوند، بیان کردند. اتوبوسهایی که مناطق شهری و شهر رسیف را به هم متصل میکنند معمولاً به یک سفر طولانیتر نیاز دارند و از میان جوامع و محلههای متعددی که با نرخهای بالاتر خشونت شناخته میشوند، سفر میکنند، که احساس ناامنی و آسیبپذیری را افزایش میدهد.
شرکت کننده 5: در واقع من احساس ترس می کنم. میدونی ما اصلا احساس امنیت نمیکنیم! بنابراین، شما در اینجا در BR (جاده فدرال) سوار اتوبوس می شوید، همانطور که من هر روز انجام می دهم. بنابراین، من دو یا سه مرد را می بینم که در BR وارد اتوبوس می شوند و آنها “o rapa” را انجام می دهند (یکباره همه را سرقت می کنند [یعنی دستگیری مسلحانه]). بنابراین، این دقیقاً ترس ماست. ما هر روز سوار اتوبوس می شویم اما نمی دانیم قرار است چه اتفاقی بیفتد. نمی دانیم سالم و زنده به خانه برمی گردیم یا نه.
این بازتابها در مورد روال روزانه خود شرکتکنندگان، ناامیدی را نشان میدهد که وقتی فرد مجبور میشود ایمنی درک شده خود را در برابر نیازهای حرکتی ضروری بسنجید، به ویژه در زمینه استفاده از حمل و نقل عمومی. موارد بسیار تبلیغاتی دزدی مسلحانه نقش اساسی در ادراک ناامنی برای افرادی دارد که باید در امتداد راهروهای اصلی که شهر رسیف را با جوامع اطراف و شهرهای اطراف آن مرتبط میکند، تردد کنند. جریان اطلاعات از منابع رسمی خبری، رسانههای اجتماعی (مثلاً توییتر) و شبکههای اجتماعی غیررسمی در جامعه (مثلاً گروههای واتساپ) به طور قابلتوجهی فضایی بودن درک ساکنان از خطر را شکل میدهند. به عنوان مثال، شرکت کننده شماره. 5 در زمان مصاحبه هرگز قربانی یک سرقت مسلحانه نشده بود، اما تصورات و تصمیمات او در مورد تحرک تا حد زیادی توسط این جریان های اطلاعاتی شکل گرفت. نفوذ منابع تلویزیونی در میان همه شرکتکنندگان برجسته بود، اگرچه تعدادی از آنها نسبت به منابع رسمی رسانهای ابراز بیاعتمادی یا سوء ظن عمومی داشتند، که بیشتر نشاندهنده ترجیح منابع یا مطالب غیررسمی است که از طریق رسانههای اجتماعی پخش میشوند.
شرکت کننده 6: […] ما در تلویزیون شاهد سرقت هایی هستیم که در اتوبوس رخ می دهد. چندین بار میبینیش بنابراین، در اتوبوس احساس ناامنی می کنید. بنابراین، شما باید هوشیار باشید، به کارهایی که مردم انجام می دهند توجه کنید و به دنبال یک مکان استراتژیک برای نشستن باشید، زیرا ممکن است مجبور شوید فوراً برای پیاده شدن از اتوبوس آماده باشید.
شرکت کننده n. 3: از نظر من، اعمال خشونت آمیز در رسیف و منطقه متروپولیتن افزایش یافت. من اخبار را از تلویزیون دنبال می کنم و این را می بینم. خشونت قطعا در حال افزایش است.
از این یافتهها، ما خود حس تحرک را به عنوان حسسازی حرکت [ 61 ] تفسیر میکنیم، که در آن مکانهای خشونت نه تنها مایع یا بازسازی میشوند [ 30 ]. آنها به معنای واقعی کلمه در منظر شهری به عنوان موجودات جغرافیایی اثیری حرکت می کنند! به این معنا، خود ناایمنی به طور مداوم از طریق فرآیندهای ارزیابی فردی مداوم در امتداد لولههای جغرافیایی زمانی ایجاد میشود که مناطقی را که ناامن تلقی میشوند قطع میکنند و به این ترتیب، این لولهها خودشان ناامنی را فرض میکنند، به عنوان مثال، خطوط اتوبوس مسافربری که در بالا توضیح داده شد. از آنجایی که ناایمنی به چنین زمینههای جغرافیایی زمانی محدود میشود، بنابراین خود ناامنی در مکانهایی که توسط رسانههای (اجتماعی) ساخته شده است، پیشبینی میشود.
3.2. منابع “Everyday VGI”
ادراک ناامنی و خطر تجربه یک عمل خشونتآمیز، ساکنان را به جستجوی اطلاعات به منظور اطلاعرسانی تصمیمات خود و توانمندسازی خود برای واکنش مناسب تشویق میکند و در نتیجه احساس آسیبپذیری کاهش مییابد. در این زمینه، رسانههای دیجیتال نقش مهمی را ایفا میکنند و از طریق آن اطلاعاتی را در مورد خیابانها، جوامع، محلهها و مناطقی که ممکن است (یا ممکن است وجود نداشته باشد) خطر قربانی شدن در آنها وجود داشته باشد، جمعآوری میکنند. رسانههای سنتی مانند تلویزیون، روزنامهها و رادیو همچنان نقش محوری را در ادراک خبرچینان از ایمنی در منطقه مورد مطالعه بازی میکنند. در سالهای اخیر، منابع اطلاعاتی مرتبط به منابع قابل دسترسی از طریق تلفنهای همراه و رایانهها و منابعی از منابع غیر رسمی افزایش یافته است. اطلاعات توزیع شده اغلب از رسانه های متمرکز مانند گزارش های خبری تلویزیون محلی استفاده می شود که از طریق یوتیوب و اینستاگرام قابل دسترسی هستند و از طریق رسانه های اجتماعی و برنامه های پیام رسانی (عمدتاً واتس اپ و تلگرام) توزیع می شوند. در مناطق خشونت آمیز، مانند رسیف و منطقه شهری اطراف آن، ساکنان به طور مداوم اخبار مربوط به اعمال خشونت آمیز را رد و بدل می کنند، حتی اگر منبع و صحت اطلاعات نامشخص باشد.
مصاحبه کننده: از کجا می دانستید که آن مکان ها خطرناک و خشن هستند؟
شرکت کننده n. 2: از طریق شبکه های اجتماعی، دوستان، همکاران […] اخبار تلویزیون و شبکه های اجتماعی متوجه می شوم.
در طول فرآیند مصاحبه، یک برنامه خبری تلویزیون محلی خاص به طور استثنایی برجسته شد: کاردینو. Joslei Cardinot مجری برنامه از یک قالب رایج برای اخبار محلی در برزیل استفاده می کند: گزارش زمان ناهار، که عمدتاً بر اعمال خشونت آمیز در مناطق محروم شهر متمرکز است. Cardinot هر روز در تلویزیون زنده، یوتیوب و اینستاگرام نمایش داده می شد و هزاران نفر از ساکنان رسیف آن را مشاهده می کردند. این نمایش دارای زوایای دوربین پویا و موسیقی پسزمینه دراماتیکی است که در این ژانر وجود دارد و کاردینو مستقیماً با لحنی قاطعانه با بیننده صحبت میکند.
شرکت کننده n. 6 : […] برنامه تلویزیونی Cardinot در اینجا بسیار معروف است. همه در وقت ناهار برنامه او را تماشا می کنند تا تمام موارد خشونت آمیز را که در طول روز اتفاق افتاده است ببینند.
شرکت کننده n. 1: […] کادینوت یک گزارشگر بسیار معروف در اینجا در مورد روزنامه نگاری جامعه است. کاردینو خشونت در جوامع اینجا در رسیف و مناطق متروپولیتن را نشان می دهد. وی در اینستاگرام نیز با خبر […].
مطلعین نشان دادند که کاردینوت و برنامه های تلویزیونی مشابه در درک آنها از خشونت در رسیف بسیار تأثیرگذار بودند و نمایش را هم به عنوان یک مکانیسم رسانه جمعی «اطلاعات سرگرمی» با استفاده از فقر و خشونت برای جلب توجه و هم به عنوان صدای مردم در نظر گرفتند. به ویژه ساکنان محروم از لحاظ اقتصادی و اجتماعی.
در حالی که برنامه توسط یک ایستگاه تلویزیونی رسمی (TV Tribuna) میزبانی می شود، این برنامه به شدت افراد عمومی را تشویق کرد تا اطلاعات را از طریق شماره واتس اپ در پایین صفحه ارائه دهند. از آنها خواسته میشود مسائل و رویدادهای محلی را گزارش کنند، و پلتفرم سپس ورودیهای آنها را از طریق علامتگذاری در پایین صفحه و همچنین از طریق نقل قولها و استدلالهای برجسته در بخشهای خبری توزیع میکند. قابل اعتماد بودن اطلاعات مورد توجه اکثر ساکنان مصاحبه شده بود. با وجود این بدبینی، ساکنان اغلب اطلاعات را از طریق رسانه های اجتماعی بدون بررسی صحت آن در مقابل منابع دیگر توزیع می کنند.
شرکت کننده n. 4: […] در واقع، من سعی می کنم تمام اطلاعاتی را که به دست می آورم قبل از ارسال مجدد فیلتر کنم. همه کاری را که من انجام میدهم انجام نمیدهند، اما من واقعاً سعی میکنم چیزهای مهم را بازنشر کنم […]. من فقط چیزهایی را در واتس اپ بازنشر می کنم که می دانم برای مخاطبینم مهم هستند.
جریان مداوم روزانه اخبار از عموم مردم به و از منابع سنتی مانند Cardinot به طور مداوم نقشه های ذهنی ناامنی افراد را در منطقه مورد مطالعه شکل می دهد و تغییر شکل می دهد. در مقابل، افسران پلیسی که مورد مصاحبه قرار گرفتند عمدتاً تحت تأثیر تجربیات کاری فردی و اطلاعات داخلی خدمات پلیس قرار داشتند. آنها به اتفاق آرا به کمبود وقت برای رسانه های دیجیتال اشاره کردند و اخبار مربوط به خشونت را از طریق رسانه های اجتماعی به اشتراک نمی گذاشتند.
ارزیابی مستمر خطر خشونت موقعیتی، تقاضا برای به روزترین دانش موجود را ایجاد می کند، که اغلب محصول “VGI روزمره” است که از طریق رسانه های اجتماعی و برنامه های آگاه از بینندگان مانند Cardinot توزیع می شود. نقشه های ایستا به عنوان مصنوعات اطلاعاتی دارای یک تاخیر بحرانی هستند و بنابراین برای ارزیابی ایمنی شهروندان مفید نیستند. شرکتکنندگان ترجیحاً از ترکیبی از سه منبع استفاده کردند: (1) گزارشهای شبکهای از همکاران، خانواده یا دوستان مورد اعتمادشان. (2) برنامه های تلویزیونی برجسته مانند Cardinot، که با درخواست، ترکیب، و انتشار انتخابی VGI از طریق رسانه های اجتماعی، به عنوان یک افزایش دهنده اطلاعات عمل می کنند. و (3) دانش محلی از منابع مختلف که از طریق رسانه های اجتماعی بازتوزیع شده است. در اصل، علاوه بر انتظار ما مبنی بر اینکه قرار دادن ناایمنی به جای مصنوعات فنی به شدت به زبان روزمره مربوط می شود، ما توانستیم تشخیص دهیم که VGI ناامنی در وضوح فضایی بالا مورد نیاز نیست، بلکه در وضوح زمانی بالا در یک شبکه اعتماد لازم است. وظیفه ای که تا به امروز توسط سرویس های نقشه فعلی پشتیبانی نمی شود. به این ترتیب، این شبکههای اشتراکگذاری اطلاعات غیررسمی بهعنوان ابزار اصلی برای ایجاد نقشههای ذهنی ناامنی مردم عمل میکنند.
3.3. درک مناطق خطرناک
دو بخش از سه بلوک در هر دو مجموعه مصاحبه، ادراک مطلعین از توزیع فضایی خشونت را پیش از این بررسی کردند ( شکل 2)) و پس از نشان دادن نقشه ایجاد شده از داده های VGI (گزارش های خشونت با اسلحه که از طریق برنامه Fogo Cruzado توزیع شده است). نتایج شباهتها و تفاوتها را قبل و بعد از مشاهده نقشه نقطه کانونی نشان میدهد و سلسله مراتبی از مراجع محلی را از سطح زیر همسایگی تا سطح زیرمنطقهای گسترده نشان میدهد (همانطور که بعداً در تحلیل نیمه خودکار رونوشتهای مصاحبه، نشان داده شده در زیر تأیید شد). در ابتدا، مخبران فضاهای خشونت آمیز درک شده مرتبط با روال روزانه خود را شناسایی کردند. افسران BOPE عمدتاً مناطقی را در سراسر کلان شهر ذکر کردند (به عنوان مثال، Cabo de Santo Agostinho، Paulista، Itapiçuma)، در حالی که افسران گشت استاندارد محلهها را در Recife City و Jaboatão dos Guararapes برجسته کردند. دلیل این تفاوت نامشخص است، زیرا هر دو واحد در کل منطقه مورد مطالعه فعال هستند.
افسر n. 1: کابو (Cabo de Santo Agostinho) و Ipojuca. در طرف دیگر رسیفه، Itamaracá، Itapissuma و Paulista قرار دارند. به نظر من پائولیستا شهری است که میزان خشونت بالاتری دارد. اینها نوعی شهر کوچک در منطقه شهری هستند. Jaboatão dos Gauararapes شهری بزرگ در نزدیکی Recife است که میزان جرم و جنایت در محلههای خاص آن بالاست.
افسر n. 4: به نظر من Boa Viagem خشن ترین محله در Recife است […] فاولاهای زیادی در آنجا وجود دارد. من فکر می کنم بوآ ویاژم به دلیل جنایات دارایی مانند سرقت و سرقت ماشین و همچنین قتل بسیار خشن است. با توجه به تجربه ای که از کار در مرکز شهر دارم، همچنین می گویم که سانتو آمارو و کوک نیز بسیار خشن هستند.
پاسخهای خبرچینها قبل از نمایش نقشه نشاندهنده لنگر انداختن شدید خشونت در نامهای نامگذاری، عمدتاً برای واحدهای اداری دولتی مانند محلهها، ناحیهها و حوزهها است. این پیوند با خبرچینهای غیرنظامی متفاوت است، که در عوض ارتباط قویتری از خشونت را با مکانهای خاص اجتماعی-اقتصادی یا اجتماعی-فرهنگی تعریف شده و ویژگیهای محیطی ساخته شده از منظر شهری نشان دادند. شکل 3 تفاوت در ارجاعات مکانی را نشان می دهد که توسط غیرنظامیان و پلیس در طول مصاحبه ها استخراج شده است، که از طریق آنها سلسله مراتبی از مقیاس در پیوندهای مکانی پدیدار شد، به طوری که منطقه فازی و عمدتاً از نظر اجتماعی-اقتصادی تعریف شده است.با ارجاعات دقیق تر در سطح زیر همسایگی که برای ارجاع به ساختارهای همگن اجتماعی-اقتصادی بیشتر از communidade استفاده می شود، آمیخته شد ، که به عنوان موجودیت های خرد اجتماعی-فرهنگی غیر اداری در بایرو (تقریباً معادل همسایگی، اما نزدیک تر به آلمانی) وجود دارد. مفهوم Kiez). از آنجایی که BOPE در آن زمان با گسترش تجارت مواد مخدر در کلان شهر سر و کار داشت، افسران اغلب شهرها را در ارتباط با خشونت های مرتبط با مواد مخدر ذکر می کردند. برعکس، افسران واحدهای گشت استاندارد بیشتر در موارد جرایم رایج خیابانی درگیر هستند. آنها تاکید بیشتری بر محله های نزدیک به مرکز شهر رسیفه و منطقه همسایه Jaboatão dos Guararapes داشتند. خبرچینان غیرنظامی بیشتر مکانهایی را نشان میدادند که به کارهای روزمره آنها تعلق دارد، اما برخلاف افسران پلیس، آنها تداعی خشونت بیشتری را با ویژگیهای خاص محیط ساخته شده، مانند ایستگاههای اتوبوس و مسیرهای خاص نشان دادند.
شرکت کننده n. 2: من فکر می کنم منطقه جنوبی رسیف [خشونت تر است]. جوامع زیادی در داخل این منطقه وجود دارد. داخل اتوبوس و مترو بودن هم خطرناکه. به عنوان مثال، در مرکز شهر رسیف، محله ای به نام سانتو آمارو وجود دارد. در نزدیکی ورودی ایستگاه مترو سرقت های زیادی صورت می گیرد. خیابان های آنجا عجیب و پر از افراد بی خانمان است. البته در آنجا احتمال ریسک بیشتر است.
قبل از مشاهده نقشه، ساکنان روایت های خود را بر مکان ها و موقعیت هایی متمرکز می کردند که آنها را در زندگی روزمره خود یک خطر می دانستند. ادراک بصری نیز یک شاخص قوی به نظر می رسد. در نقل قول بالا، خیابان هایی با افراد بی خانمان برای کسانی که از وسایل نقلیه عمومی استفاده می کنند، خطرناک در نظر گرفته شده است. بهعلاوه، جوامع و فاولاها در برداشت غیرنظامیان و افسران از خشونت، با پیوندهای شناختی قوی با محرومیتهای اجتماعی و اقتصادی، برجسته بودند. اصطلاح جامعه ( comunidade) عمدتاً برای نشان دادن منطقه ای استفاده می شود که در آن افراد یک هویت جمعی ایجاد کرده اند. این هویت در حس تعلق اجتماعی فرهنگی بیرونی می شود. جامعه می تواند از یک خیابان (یا خیابان)، منطقه مسکونی، محله یا حتی یک شهر کامل تشکیل شده باشد. با این حال، جامعه همچنین به عنوان جایگزینی برای اصطلاح فاولا استفاده می شود ، زیرا “comunidade” به روشی کارآمدتر برای بیان هویت جمعی سازمان یافته اجتماعی یا عضویت فرهنگی در مقیاس محله تبدیل شده است. بنابراین، در حالی که اصطلاح فاولا مفهومی منفی در رابطه با تجارت مواد مخدر و جنایت دارد، اصطلاح “comunidade” حس مثبت سازماندهی جمعی را برجسته می کند که به جرم و جنایت مرتبط نیست.
تعامل مصاحبه شوندگان با نقشه مبتنی بر VGI به طور قابل توجهی بین خبرچینان غیرنظامی و پلیس متفاوت بود. به نظر می رسید که افسران پلیس به سرعت توزیع فضایی جنایات نشان داده شده بر روی نقشه ها را درک می کردند. برعکس، چندین نفر از اطلاعرسانان غیرنظامی برای خواندن نقشه، شناسایی محلههای مختلف، و قرار دادن نقاط حساس نیاز به توضیح و تسهیل داشتند. در طول تجزیه و تحلیل نقشه، ساکنان با داده های ارائه شده موافقت کردند و نقاط داغ را با اخبار رسانه های دیجیتال مرتبط کردند. با این حال، افسران پلیس به طور قابل توجهی نسبت به داده های VGI انتقاد داشتند، به عنوان مثال، در بیان اینکه شدت خشونت در برخی از فضاها در نقشه کمتر نشان داده شده است.
شرکت کننده n. 2: نقشه درست است. این واقعیت را گزارش می کند زیرا دقیقاً همان مناطقی است که ما در اخبار می بینیم.
افسر n. 3: من فکر می کنم Jaboatão باید بیشتر قرمز باشد. داده های گم شده در این نقشه […]. با این حال، این منطقه در Cabo (de Santo Agostinho) واقعاً خشن است. همانطور که قبلاً به شما گفتم، مرکز شهر کابو (د سانتو آگوستینیو)، کوهاب و چارنکینیا واقعاً خشن هستند. بنابراین، نقطه قرمز آنجا درست است. Recife نیز درست است، اما هنوز برخی از دادهها در محله Nova Descoberta وجود ندارد.
نقل قول های بالا منعکس کننده واکنش مصاحبه شوندگان به نقشه VGI است که در ابتدای بلوک دوم مصاحبه نشان داده شده است. اکثریت غیرنظامیان استدلال کردند که نقشه برداشت آنها از فضاهای خشونت آمیز را بر اساس تجربیات معمول، اخبار رسانه های اجتماعی و اخبار رسمی نشان می دهد. افسران پلیس به سرعت توانستند دانش و تجربیات حرفه ای را با داده های به تصویر کشیده شده در نقشه های VGI مرتبط کنند.
تقریباً انتظار می رفت، روال روزانه شرکت کنندگان ما به عنوان فیلتری بر درک آنها از ناامنی در رسیف عمل کرد. جالب اینجاست که از درخواست شدن برای درک آنها از مناطق خطرناک منجر به ارجاعات فضایی انتزاعی و اغلب مبهم مانند “حومه شهرها” یا حتی جهت ها (به عنوان مثال، “جنوب”) شد. تغییر از توصیف تمرین موقعیتی روزمره آنها به سؤالات در مورد فضاها بلافاصله یک آگاهی موقعیتی با وضوح بالا را به نقاط دور تبدیل کرد که شامل جغرافیاهای مبهم و مایع است [ 30 ].
مشاهدات ما در طول مصاحبه نشان می دهد که درجه ای از تجربه با نقشه های جرم در میان افسران پلیس به آنها امکان می دهد تا به سرعت دانش تجربی خود را با نقشه جهت دهی کنند و اطلاعات نشان داده شده را در مقابل انتظارات آنها از مصنوعات شناختی خود مقایسه کنند. غیرنظامیان اغلب به تسهیل نیاز داشتند و اطلاعات را به منابع دیگری مانند اخبار تلویزیونی مرتبط میکردند و نقشه را به عنوان منبع اطلاعات اضافی تفسیر میکردند. بنابراین، نقشههای دادههای VGI بهعنوان مصنوعات ثابت یک هدف کلی را ارائه میکنند، اما به دلیل تأخیر زمانی و چالشهایی که در نقشهخوانی دارند، در اطلاعرسانی اطلاعات (نیازهای) روزانه شرکتکنندگان مؤثر نبودند.
3.4. روایات پیوند دهنده درک فضایی خطر
مرحله نهایی در این تجزیه و تحلیل، نتایج حاصل از نمودارهای اتفاقی نیمه خودکار را با نتایج مصاحبه قطع می کند.
نمودارهای همزمان از بلوک دوم مصاحبه با غیرنظامیان، که در شکل 4 نشان داده شده است ، شیوع قوی واژه سیاست و ارتباط با آن را نشان می دهد.(پلیس). قویترین ارتباطها با حوزههای جغرافیایی، مانند جامعه (comunidade)، منطقه (área) و نقطه (پانتو، محلی)، و همچنین نگرانیهای افراد در مورد وقوع (ocorrência) اعمال خشونتآمیز، خطر (ریسک) و کمبود نیروهای پلیس در خیابان ها (policiamento). مخفف SAMU (Serviço de Atendimento Móvel de Urgência/خدمات کمکهای اولیه سیار) نیز همزمانی قوی با خشونت را نشان میدهد، زیرا این سرویس مستلزم حضور پلیس در مورد یک عمل خشونتآمیز یا عمل مشکوک خشونتآمیز است. بنابراین احساس امنیت در میان خبرچینان غیرنظامی دارای پیوندهای قوی با فضا و حضور نیروهای پلیس است. برعکس این امر نیز صادق است: سایتهایی که نظارت پلیسی ندارند، احساس خطر و خطر بیشتری دارند.
شرکت کننده n. 3: در جاهایی با جابجایی زیاد افراد مثل پیاده رو ساحلی احساس امنیت بیشتری می کنم. البته بستگی به زمان [روز] و حضور نیروهای پلیس دارد. به عنوان مثال، پارک جکیرا، در طول روز همیشه پلیس در آنجا حضور دارد. بنابراین، من در آنجا احساس امنیت می کنم.
در بلوک سوم مصاحبه با غیرنظامیان، که طی آن بحث مفصل تری در مورد فضایی و نقشه VGI انجام شد، خشونت به عنوان یک گره مهم با پیوندهای قوی با حوزه های جغرافیایی، مانند منطقه (região)، مناطق (área)، Cabo (کابو) ظاهر می شود. شهر Cabo de Santo Agostinho)، جامعه (comunidade)، و اصطلاحاتی که منعکس کننده حالات عاطفی/پاسخ به خشونت و ترس از خشونت هستند. عباراتی مانند نرخ (índice)، وقوع (ocorrência)، سیاست (política) و سرمایه گذاری (investimento) همچنین ابعاد زمانی، سیاستی و اجتماعی-اقتصادی نگرانی های ساکنان را در پاسخ به افزایش اخیر نرخ خشونت در منطقه مورد مطالعه برجسته می کند. .
شرکت کننده n. 5: متاسفانه همه جا خشونت داریم. جنایت، خشونت علیه زنان، خشونت علیه کودکان، خشونت زمانی که مردم را میربایند، در دزدی، قتل، همه چیز وجود دارد! […] من می دانم که خشونت همه جا وجود دارد: اینجا در Jaboatão (dos Guararapes) و Recife ما شاهد اعمال خشونت آمیز روزمره در اخبار بعدازظهر هستیم. […] هیچ سرمایه گذاری عمومی در ایمنی وجود ندارد.
نمودارهای همزمانی مبتنی بر روایت های افسران پلیس ( شکل 5 ) یک رابطه واضح بین حوزه های جغرافیایی جرایم خشونت آمیز و تجارت مواد مخدر را به عنوان یک عامل توضیحی برای افزایش اخیر خشونت در منطقه مورد مطالعه نشان می دهد. با توجه به اینکه اکثریت افسران پلیس از BOPE (گردان عملیات ویژه پلیس) بودند و درگیر اقدامات استراتژیک، تاکتیکی و اغلب سرکوبگرانه برای مهار گسترش تجارت مواد مخدر در کلان شهر بودند، شباهت مشاهده شده روایات قبل و پس از نشان داده شدن نقشه غیرمنتظره نیست.
نمودارهای همزمان بر اساس بلوک دوم مصاحبه ها کلمه منطقه (região) را به عنوان برجسته ترین گره مرکزی نشان می دهند. اینها ارتباط نزدیکی با سایر حوزه های جغرافیایی مانند شمال (norte)، پایتخت (پایتخت)، شهر (cidade)، مرکز شهر (centro)، نقطه (ponto) و منطقه Ipojuca داشتند. سایر اصطلاحات برجسته، تجارت (tráfico)، نرخ (شاخص)، و خشونت (violência)، منعکس کننده پیوند شناختی تجارت مواد مخدر و خشونت در آن حوزه های جغرافیایی است. بلوک سوم مصاحبه الگوهای بلوک قبلی را ادامه داد و خطی بودن گفتمان افسران پلیس در رابطه با فضا و فعالیت های جنایی خشونت آمیز را نشان داد. با این حال، عبارات در این نمودار همچنین ساختار فعالیت مجرمانه و ارتباط آن با حوزه های جغرافیایی را برجسته می کند. کلمهtráfico (تجارت مواد مخدر) با قتل (homicídio)، جنایت (جرم)، مواد مخدر (droga)، فرد فردی (pessoa) و facção مرتبط است. اصطلاح facção همچنین دارای پیوندهای جغرافیایی بسیار قوی مشترک با تجارت مواد مخدر است، به ویژه در شهرهای Cabo de Santo Agostinho، Ipojuca، Itamaracá و Itapissuma، که همگی در منطقه شهری رسیفه واقع شده اند. برخی از این الگوهای ارتباطی مشاهده شده نیز به صراحت در متن مصاحبه منعکس شده است.
افسر n. 1: بنابراین اکثر جرایم خشن مربوط به تجارت مواد مخدر در جنوب و شمال منطقه کلان شهر است. یک “facção” در آنجا وجود دارد که ابتدا در شهرداری ایپوجوکا به نام “ترم بالا” ایجاد شد و اکنون تجارت مواد مخدر را در آنجا اداره می کند. قبل از این فاشکائو، تجارت مواد مخدر غیرمتمرکز بود، اما اکنون این فاکائو تجارت مواد مخدر را در منطقه Cabo de Santo Agostinho و Ipojuca مدیریت می کند.
از آنجایی که عملیات BOPE اساساً تجارت مواد مخدر را هدف قرار می دهد، ممکن است نقش تجارت مواد مخدر در خشونت را اغراق کرده باشند. جالب توجه است، ما دریافتیم که با هدایت پرسیدن از اطلاعرسان در مورد مکانهای ناامن و استفاده از نمودارهای همزمان، اطلاعات زمینهای اضافی در مورد ساختار جغرافیای روزمره ناامن آشکار شد. این مطالعه با نامگذاری صریح مناطق، نواحی و جوامع بهعنوان مفاهیمی که ادراکات و تجربیات ناامنی را به هم پیوند میدهند، سطوحی از جزئیات فضایی را در نحوه پیوند دانش درباره ناامنی قبل از مشاهده یک مصنوع نقشهکشی نشان داد. برخلاف سطوح فضایی مورد استفاده برای توصیف مسیر [ 23]، این پیوندها در سطح بالایی از انباشتگی یا حتی در مقیاس مبهم رخ می دهند، مانند مورد جوامع (همانطور که در بالا توضیح داده شد). پس از مداخله، تمایل به مرتبط کردن اطلاعات جدید با تجربیات شخصی هنگام مراجعه به سایتهای خاص مشخص شد، اما حتی این اتصال از تغییر دهندههای مختلف (مرکز، شمال) برای توصیف دقیقتر مناطق ناامن استفاده میکرد. توضیحات سایت ها مایع باقی ماند [ 30 ]. شاید جالب تر، روش متن کاوی ما برای شناسایی و برجسته کردن خطوط مکرر استدلال مورد استفاده توسط چندین شرکت کننده به اندازه کافی حساس است.
4. بحث
در جستجوی دقیق راهحلهای VGI مناسب در زمینه مکانهای ناامن، با توجه به امتیاز نظری خود، توانستیم تغییرات قابلتوجهی را در تعدادی از اجزای سؤالات اولیه خود مشاهده کنیم:
- (آ)
-
از نقشههای VGI تا رسانههای اجتماعی : علاوه بر راهحلهای فنی که فرصتی را برای گزارش مشاهدات فردی خشونت مانند تیراندازی با اسلحه فراهم میکند، کانالهای رسانههای اجتماعی رسانهای نشان دادند که تأثیر بسیار بیشتری بر ارتباطات روزانه نسبت به مصنوعات نقشه دارند.
- (ب)
-
مشکل بهروزرسانی : یکی از دلایل مزیت راهحلهای ساده رسانههای اجتماعی این است که مصنوعات نقشه دارای یک محدودیت مفهومی مهم هستند: از آنجایی که نقشهها مصنوعات انبوهی هستند که از منابع اطلاعاتی مختلف به دست میآیند، ردیابی موضوعی در حال توسعه پویا مانند خشونت منجر به تجسمهایی میشود که معمولاً متکی به قدیمی هستند. ، اطلاعات ناقص یا حتی متناقض. رندر کردن نقشه ها به صورت روزانه مشکل به روز رسانی را فقط به قیمت داده های پراکنده که اصلاً برای تجمیع مناسب نیستند برطرف می کند.
- (ج)
-
از کانتینرها تا تحرک : انعکاس مشکل بهروزرسانی در پایان شناختی آن، حتی برای عوامل انسانی که مشاهدات خشونت را در سطح مناطق خطرناک تعمیم میدهند، برای تصمیمگیری بسیار مبهم باقی میماند. همانطور که ما توانستیم از مثال حمل و نقل عمومی به دست آوریم، فضاهای خطرناک می توانند حتی خودشان جابجا شوند.
- (د)
-
چارچوببندی پیشزمینه : بسته به گروه حرفهای، شاخصهای مختلف (مانند نشانههای تجارت مواد مخدر) به دقت توسط افراد نظارت میشد تا اطلاعات بیشتری در مورد اینکه کجا باید رفت و کجا نباید رفت به دست آورد.
در اصل، مدلسازی دانش کاخ در مکانهای ناامن به عنوان یک سؤال وجودی روزمره، کار آسانی نیست که با راهحلهای فعلی VGI حل شود. در این زمینه، مطالعه ما بینش هایی را در مورد الگوها و استراتژی های اعمال شده توسط شرکت کنندگان برای مقابله با اطلاعات محلی قدیمی یا ناقص ارائه کرد. تمام تلاشهای بعدی در سیاستهای منطقهای برای کمک به این استراتژیها باید با تغییرات مفهومی مشاهده شده در بالا سر و کار داشته باشد.
5. تأمل و نتیجه گیری
رویکرد چند روشی مورد استفاده در این مطالعه، شناسایی پیوندهای کلیدی در ادراک مکان و خشونت در کلانشهر رسیف را قادر ساخت و تمایز تجربی بین پیوندهای محلی خشونت بین شرکتکنندگان غیرنظامی و پلیس را تسهیل کرد. مصاحبه های نیمه ساختاریافته چندین پویایی برجسته را برجسته کردند که از طریق آنها روال های فردی و جریان اطلاعات از طریق شبکه های رسمی و غیررسمی به درک آنها از چشم انداز خشونت در منطقه مورد مطالعه مربوط می شود. با کاوش در مکانهای ناامنی قبل و بعد از مشاهده دادههای نقشهبرداری شده VGI، ما توانستیم راههایی را مشاهده کنیم که در آن جریان اطلاعات و تجربیات زنده در ساختن مناظر خشونتآمیز نقش دارند. تا چه حد منابع مختلف اطلاعات قابل اعتماد تلقی میشدند، بین خبرچینهای غیرنظامی و پلیس متفاوت بود و بر درک اساسی متفاوت از ارتباط بین فضا و خشونت در زمینه برزیل تأکید داشت و در عین حال بینشی را در مورد مرزهای مبهم بین VGI غیررسمی (مثلاً گفتگو) ارائه میکرد. در گروههای WhatsApp)، VGI (مثلاً دادههای Fogo Cruzado)، و VGI رسمی (مثلاً Cardinot) انتخاب شده است. از این نظر، شهروندان به عنوان تولیدکنندگان دانش و اطلاعات جغرافیایی با ساختارها و فرآیندهای گوناگون ارتباط برقرار میکنند و علم شهروندی را به روشهای گوناگون هدایت میکنند. و بر درک اساساً متفاوت از ارتباط بین فضا و خشونت در زمینه برزیل تأکید کرد و در عین حال بینشی در مورد مرزهای مبهم بین VGI غیررسمی (مثلا گفتگو در گروه های WhatsApp)، VGI سرپرستی (مثلاً داده های Fogo Cruzado) و VGI رسمی ارائه داد. به عنوان مثال، کاردینو). در این معنا، شهروندان به عنوان تولیدکنندگان دانش و اطلاعات جغرافیایی با ساختارها و فرآیندهای گوناگون ارتباط برقرار میکنند و علم شهروندی را به روشهای گوناگون هدایت میکنند. و بر درک اساساً متفاوت از ارتباط بین فضا و خشونت در زمینه برزیل تأکید کرد و در عین حال بینشی را در مورد مرزهای مبهم بین VGI غیررسمی (مثلا گفتگو در گروه های WhatsApp)، VGI سرپرستی (مثلاً داده های Fogo Cruzado) و VGI رسمی ارائه داد. به عنوان مثال، کاردینو). از این نظر، شهروندان به عنوان تولیدکنندگان دانش و اطلاعات جغرافیایی با ساختارها و فرآیندهای گوناگون ارتباط برقرار میکنند و علم شهروندی را به روشهای گوناگون هدایت میکنند.37]. برای مثال، ابزار مستقیمتر انجام مشاهدات و اشتراکگذاری در گروههای غیررسمی واتساپ، ساختارهای رسمی و بازیگران دولتی را مستثنی میکند و در نتیجه فضایی برای تبادل دانش جغرافیایی ایجاد میکند که تنها با هنجارها و انتظارات اجتماعی تعدیل میشود. برعکس، فوگو کروزادو بهعنوان یک طرح داده که دستورالعملها، فیلترها و موقعیتهای پس از تعدیل را گزارش میکند، بهعنوان داور مداخلهگر اطلاعات محلی، هم در نقش خود بهعنوان یک پلتفرم (یعنی گرهای برای فراخوانی بازیگران شهروند بهعنوان ناظر) و هم در نقش خود استفاده شد. به عنوان سازمانی با مأموریت صریح اطلاع رسانی به شهروندان در مورد حوادث خشونت آمیز و میانجیگری بین مردم به عنوان تولید کننده و مردم به عنوان مصرف کننده اطلاعات. مثال برنامه Cardinot یک لایه اضافی از ابهام را در تمایز بین VGI به عنوان یک ضد سلسله مراتبی ضمنی معرفی می کند. دموکراتیک کردن و توانمندسازی ابزارهای مبادله دانش در برابر پویایی سنتی و از بالا به پایین بازیگران اصلی رسانه ای که هژمونی های اطلاعاتی را بازتولید می کنند. از آنجایی که بسیاری از اطلاعات مخابره شده در برنامه هایی مانند Cardinot گزارش های سرمقاله شهروندی با کارکرد سرگرمی متمایز است (علاوه بر هدف آن به عنوان وسیله ای برای اطلاع رسانی به مردم)، ممکن است استدلال شود که VGI خود به عنوان هر دو مورد استفاده قرار گرفته و به کار گرفته می شود. یک منبع داده و به عنوان یک نماد اجتماعی-سیاسی یا بازنمایی نشانهای از مشارکت و توانمندسازی. به این معنا، قرار گرفتن شهروند به عنوان یک کنشگر علمی و تولیدکننده دانش جغرافیایی باید در معرض شک و تردید قرار گیرد، که بر ضرورت تعامل انتقادی بیشتر با ابعاد سیاسی VGI به عنوان شکلی از علم شهروندی تاکید می کند. و توانمندسازی ابزارهای تبادل دانش در برابر پویایی سنتی و از بالا به پایین بازیگران رسانه های جریان اصلی که هژمونی های اطلاعاتی را بازتولید می کنند. از آنجایی که بسیاری از اطلاعات مخابره شده در برنامه هایی مانند Cardinot گزارش های سرمقاله شهروندی با کارکرد سرگرمی متمایز است (علاوه بر هدف آن به عنوان وسیله ای برای اطلاع رسانی به مردم)، ممکن است استدلال شود که VGI خود به عنوان هر دو مورد استفاده قرار گرفته و به کار گرفته می شود. یک منبع داده و به عنوان یک نماد اجتماعی-سیاسی یا بازنمایی نشانهای از مشارکت و توانمندسازی. به این معنا، قرار گرفتن شهروند به عنوان یک کنشگر علمی و تولیدکننده دانش جغرافیایی باید در معرض شک و تردید قرار گیرد، که بر ضرورت تعامل انتقادی بیشتر با ابعاد سیاسی VGI به عنوان شکلی از علم شهروندی تاکید می کند. و توانمندسازی ابزارهای تبادل دانش در برابر پویایی سنتی و از بالا به پایین بازیگران رسانه های جریان اصلی که هژمونی های اطلاعاتی را بازتولید می کنند. از آنجایی که بسیاری از اطلاعات مخابره شده در برنامه هایی مانند Cardinot گزارش های سرمقاله شهروندی با کارکرد سرگرمی متمایز است (علاوه بر هدف آن به عنوان وسیله ای برای اطلاع رسانی به مردم)، ممکن است استدلال شود که VGI خود به عنوان هر دو مورد استفاده قرار گرفته و به کار گرفته می شود. یک منبع داده و به عنوان یک نماد اجتماعی-سیاسی یا بازنمایی نشانهای از مشارکت و توانمندسازی. به این معنا، قرار گرفتن شهروند به عنوان یک کنشگر علمی و تولیدکننده دانش جغرافیایی باید در معرض شک و تردید قرار گیرد، که بر ضرورت تعامل انتقادی بیشتر با ابعاد سیاسی VGI به عنوان شکلی از علم شهروندی تاکید می کند. پویایی از بالا به پایین بازیگران رسانه های جریان اصلی که هژمونی های اطلاعاتی را بازتولید می کنند. از آنجایی که بسیاری از اطلاعات مخابره شده در برنامه هایی مانند Cardinot گزارش های سرمقاله شهروندی با کارکرد سرگرمی متمایز است (علاوه بر هدف آن به عنوان وسیله ای برای اطلاع رسانی به مردم)، ممکن است استدلال شود که VGI خود به عنوان هر دو مورد استفاده قرار گرفته و به کار گرفته می شود. یک منبع داده و به عنوان یک نماد اجتماعی-سیاسی یا بازنمایی نشانهای از مشارکت و توانمندسازی. به این معنا، قرار گرفتن شهروند به عنوان یک کنشگر علمی و تولیدکننده دانش جغرافیایی باید در معرض شک و تردید قرار گیرد، که بر ضرورت تعامل انتقادی بیشتر با ابعاد سیاسی VGI به عنوان شکلی از علم شهروندی تاکید می کند. پویایی از بالا به پایین بازیگران رسانه های جریان اصلی که هژمونی های اطلاعاتی را بازتولید می کنند. از آنجایی که بسیاری از اطلاعات مخابره شده در برنامه هایی مانند Cardinot گزارش های سرمقاله شهروندی با کارکرد سرگرمی متمایز است (علاوه بر هدف آن به عنوان وسیله ای برای اطلاع رسانی به مردم)، ممکن است استدلال شود که VGI خود به عنوان هر دو مورد استفاده قرار گرفته و به کار گرفته می شود. یک منبع داده و به عنوان یک نماد اجتماعی-سیاسی یا بازنمایی نشانهای از مشارکت و توانمندسازی. به این معنا، قرار گرفتن شهروند به عنوان یک کنشگر علمی و تولیدکننده دانش جغرافیایی باید در معرض شک و تردید قرار گیرد، که بر ضرورت تعامل انتقادی بیشتر با ابعاد سیاسی VGI به عنوان شکلی از علم شهروندی تاکید می کند. از آنجایی که بسیاری از اطلاعات مخابره شده در برنامه هایی مانند Cardinot گزارش های سرمقاله شهروندی با کارکرد سرگرمی متمایز است (علاوه بر هدف آن به عنوان وسیله ای برای اطلاع رسانی به مردم)، ممکن است استدلال شود که VGI خود به عنوان هر دو مورد استفاده قرار گرفته و به کار گرفته می شود. یک منبع داده و به عنوان یک نماد اجتماعی-سیاسی یا بازنمایی نشانهای از مشارکت و توانمندسازی. به این معنا، قرار گرفتن شهروند به عنوان یک کنشگر علمی و تولیدکننده دانش جغرافیایی باید در معرض شک و تردید قرار گیرد، که بر ضرورت تعامل انتقادی بیشتر با ابعاد سیاسی VGI به عنوان شکلی از علم شهروندی تاکید می کند. از آنجایی که بسیاری از اطلاعات مخابره شده در برنامه هایی مانند Cardinot گزارش های سرمقاله شهروندی با کارکرد سرگرمی متمایز است (علاوه بر هدف آن به عنوان وسیله ای برای اطلاع رسانی به مردم)، ممکن است استدلال شود که VGI خود به عنوان هر دو مورد استفاده قرار گرفته و به کار گرفته می شود. یک منبع داده و به عنوان یک نماد اجتماعی-سیاسی یا بازنمایی نشانهای از مشارکت و توانمندسازی. به این معنا، قرار گرفتن شهروند به عنوان یک کنشگر علمی و تولیدکننده دانش جغرافیایی باید در معرض شک و تردید قرار گیرد، که بر ضرورت تعامل انتقادی بیشتر با ابعاد سیاسی VGI به عنوان شکلی از علم شهروندی تاکید می کند. ممکن است کسی استدلال کند که خود VGI هم به عنوان منبع داده و هم به عنوان نماد سیاسی-اجتماعی یا بازنمایی نشانهای از مشارکت و توانمندسازی مورد استفاده قرار میگیرد. به این معنا، قرار گرفتن شهروند به عنوان یک کنشگر علمی و تولیدکننده دانش جغرافیایی باید در معرض شک و تردید قرار گیرد، که بر ضرورت تعامل انتقادی بیشتر با ابعاد سیاسی VGI به عنوان شکلی از علم شهروندی تاکید می کند. ممکن است کسی استدلال کند که خود VGI هم به عنوان منبع داده و هم به عنوان نماد سیاسی-اجتماعی یا بازنمایی نشانهای از مشارکت و توانمندسازی مورد استفاده قرار میگیرد. به این معنا، قرار گرفتن شهروند به عنوان یک کنشگر علمی و تولیدکننده دانش جغرافیایی باید در معرض شک و تردید قرار گیرد، که بر ضرورت تعامل انتقادی بیشتر با ابعاد سیاسی VGI به عنوان شکلی از علم شهروندی تاکید می کند.38 ، 62 ].
این مطالعه به طور قابل توجهی از استفاده از یک روش جدید و نیمه خودکار کاوش قواعد انجمن برای شناسایی پیوندهای متنی بین عناصر و استدلال ها در مصاحبه ها و ارائه گونه شناسی معنایی (نمودارهای همزمان) بهره برد که نه تنها ارزیابی عمیق تری از داده های کیفی را امکان پذیر کرد. به اعتبارسنجی نتایج حاصل از فرآیند کدگذاری و تفسیر کدها کمک می کند. حداقل در زمینه خشونت در منطقه مورد مطالعه، می بینیم که تبادل دانش جغرافیایی روزمره از طریق شبکه ها و کانال های رسمی و غیررسمی یک عنصر کلیدی در ساخت مکان است. در مقابل، ما همچنین مشاهده کردیم که به نظر می رسد برنامه های تلویزیونی و رسانه های اجتماعی خارج از شبکه های خصوصی اعتماد مکمل و چند برابر این تأثیرات هستند. دادههای VGI گنجاندهشده با نقشه به عنوان ابزاری برای مداخله و تحریک مکانیابی اطلاعات و بازگویی تجربیات مؤثر هستند. حتی در آن زمان، ارجاعات مجموع مبهم در سطح مناطق و محله ها نقش برجسته و تا حدودی نامشخصی داشتند. این نتایج به مطالعات منطقهای دیگری به عنوان مقایسهای نیاز دارد که ممکن است تأثیرات تفاوتهای اجتماعی و فرهنگی را نشان دهد.
از نظر روششناختی، ما توانستیم نتیجه بگیریم که نمودارهای هموقوع جهتدار [ 58 ] ابزار بسیار حساسی برای انتخاب خطوط استدلال تکراری، حتی در فرکانسهای پایین هستند. تمرکز بر توپولوژیهای معنایی بیش از نگاه کردن به فضای دکارتی، زمینهای محکم برای تحلیل اثرات منطقهبندی ناامنی در عملکرد روزمره است. به نظر می رسد استفاده از نقشه ها توانایی غیرنظامیان را برای قرار دادن دقیق تر تقاطع ها بین حوزه ها/مقیاس های جغرافیایی، دانش/تجربه فردی و تجربیات شناختی-عاطفی ناامنی درک شده در زندگی روزمره بهبود می بخشد.
از نقطه نظر نظری اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه و دانش محدود به مکان، ما توانستیم به طور تجربی مطابقت با ادبیات را نشان دهیم، زیرا دانش و تجربه فردی ناامنی در درجه اول به روایتهای مربوط به مکان وابسته است [ 15 ]. شاید جالبتر این مشاهده باشد که عمل مشاهده نقشههای جرم و خشونت با وضوح بالا [ 11 ]] به نظر نمی رسد که واسطه یا جایگزین محوریت روایات در ساخت و سازهای ناامن باشد. بلکه مشاهده شد که در واقع آنها را تقویت می کنند. همانطور که غیرنظامیان در رسیف به دنبال اطلاعات پویا در مورد مکانهای جرم و جنایت با وضوح زمانی بالا برای تصمیمگیری موقعیتی روزمره هستند، درخواست از آنها برای مکانهای ناامن، مراجع فضایی مایع و مبهم مشاهدهشده در مطالعات قبلی را تایید کرد [ 30 ]. علاوه بر این، برخلاف ارجاعات مکانی از توصیف مسیر [ 22 ]، صحبت در مورد مکان های ناامن منجر به توصیف هایی با سطح بالایی از تجمع فضایی شد. در پاسخ، ما مدلهای GIS را به معنای سیستمهای تخیل جغرافیایی میخواهیم [ 63 ، 64 ]] که می تواند بر محدودیت های نقشه های رایج VGI غلبه کند و بر ساختار زمانی و سلسله مراتبی روایات روزمره مکان های ناامن تمرکز کند. در اصل، از منظر مدلسازی جغرافیایی، تردیدهای جدی وجود دارد که آیا نقشهها بهعنوان مصنوعات دکارتی دو بعدی اصلاً برای انجام این کار مناسب هستند. علاوه بر تکنیکهای تکمیلی مورد استفاده در این مقاله با استفاده از روشهای واژگان سنجی پایه (نگاه کنید به [ 51 ])، مدلهای مکمل اضافی، مانند نمودارهای مکان (مثلا، [ 16 ]) که دانش فردی در مورد فضا و مکان را نشان میدهند و مرتبط میکنند، ممکن است درک را عمیقتر کنند.
بدون دیدگاه