مدیریت منابع طبیعی در تضمین پایداری محیط زیست و کاهش خطرات مرتبط با تغییرات آب و هوا و افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات زیست محیطی ضروری است. برنامه ریزان منابع طبیعی باید ابزارهایی را در اختیار داشته باشند که بتوانند به طور عینی در اولویت بندی تخصیص کاربری زمین کمک کنند. کاربرد سنتی مدل تغییر کاربری اراضی مبتنی بر مدل اقتصادی، تحلیل روند و یا تحلیل سناریو، چالش‌های موجود در دسترس بودن و قابلیت اطمینان داده‌ها را برای پیاده‌سازی مدل‌ها مطرح می‌کند. با این حال، با ظهور فناوری اطلاعات، GIS و سنجش از دور، داده‌های بیوفیزیکی شناخته شده برای تأثیرگذاری بر تخصیص کاربری زمین به راحتی قابل دسترسی هستند. مطالعه حاضر به بررسی کاربرد تجزیه و تحلیل چند معیاره GIS در مدل‌سازی سناریوهای استفاده از زمین در آینده برای برنامه‌ریزی و مدیریت منابع با استفاده از پارامترهای بیوفیزیکی آسان برای تأثیرگذاری بر تخصیص کاربری زمین در آینده می‌پردازد. مشکلات تصمیم گیری در این مطالعه یافتن بهترین تخصیص فضایی زمین برای کشاورزی و توسعه جنگل در آینده است که به عنوان تغییر کاربری حیاتی در منطقه مورد مطالعه در نظر گرفته می شود. سناریوهای جنگل کاری به منظور جبران فشار بر منابع جنگلی بومی به دلیل افزایش تقاضا برای سوخت و الوار و همچنین کمک به حفاظت از محیط زیست و سناریوهای استفاده از زمین های کشاورزی به منظور افزایش بهره وری و تضمین حفاظت از محیط زیست است. سناریوهای کاربری زمین “چه زمانی” ممکن است الگوی کاربری زمین در آینده توسعه یابد را در نظر نگرفتند. تجزیه و تحلیل سناریوها نشان می دهد که وسعت جنگل کاری در حوضه را می توان از 4.6 درصد به 42.9 درصد از کل مساحت حوضه افزایش داد. با این حال، وسعت جنگل کاری 42.9 درصد ممکن است غیرواقعی تلقی شود، زیرا در عمل ممکن است تا 42.9 درصد جنگل کاری امکان پذیر نباشد، با این وجود، الگوی فضایی جنگل کاری ممکن است بینش مهمی در مورد سیاست های جنگل کاری فضایی و پیامدهای آتی آن ارائه دهد. . کاربری اراضی کشاورزی می تواند از 6.2 درصد به 53.7 درصد از مساحت حوضه افزایش یابد. توسعه کاربری اراضی کشاورزی را می توان تحقق بخشید زیرا گسترش زمین کشاورزی در درجه اول گزینه اصلی برای دستیابی به افزایش تولید مواد غذایی در آینده نزدیک است. یافته ها نشان دهنده استفاده بالقوه از روش در برنامه ریزی کاربری زمین است. 6٪ تا 42.9٪ از کل مساحت حوضه. با این حال، وسعت جنگل کاری 42.9 درصد ممکن است غیرواقعی تلقی شود، زیرا در عمل ممکن است تا 42.9 درصد جنگل کاری امکان پذیر نباشد، با این وجود، الگوی فضایی جنگل کاری ممکن است بینش مهمی در مورد سیاست های جنگل کاری فضایی و پیامدهای آتی آن ارائه دهد. . کاربری اراضی کشاورزی می تواند از 6.2 درصد به 53.7 درصد از مساحت حوضه افزایش یابد. توسعه کاربری اراضی کشاورزی را می توان تحقق بخشید زیرا گسترش زمین کشاورزی در درجه اول گزینه اصلی برای دستیابی به افزایش تولید مواد غذایی در آینده نزدیک است. یافته ها نشان دهنده استفاده بالقوه از روش در برنامه ریزی کاربری زمین است. 6٪ تا 42.9٪ از کل مساحت حوضه. با این حال، وسعت جنگل کاری 42.9 درصد ممکن است غیرواقعی تلقی شود، زیرا در عمل ممکن است تا 42.9 درصد جنگل کاری امکان پذیر نباشد، با این وجود، الگوی فضایی جنگل کاری ممکن است بینش مهمی در مورد سیاست های جنگل کاری فضایی و پیامدهای آتی آن ارائه دهد. . کاربری اراضی کشاورزی می تواند از 6.2 درصد به 53.7 درصد از مساحت حوضه افزایش یابد. توسعه کاربری اراضی کشاورزی را می توان تحقق بخشید زیرا گسترش زمین کشاورزی در درجه اول گزینه اصلی برای دستیابی به افزایش تولید مواد غذایی در آینده نزدیک است. یافته ها نشان دهنده استفاده بالقوه از روش در برنامه ریزی کاربری زمین است. الگوی فضایی جنگل کاری ممکن است بینش مهمی در مورد سیاست های جنگل کاری فضایی و پیامدهای آتی آن ارائه دهد. کاربری اراضی کشاورزی می تواند از 6.2 درصد به 53.7 درصد از مساحت حوضه افزایش یابد. توسعه کاربری اراضی کشاورزی را می توان تحقق بخشید زیرا گسترش زمین کشاورزی در درجه اول گزینه اصلی برای دستیابی به افزایش تولید مواد غذایی در آینده نزدیک است. یافته ها نشان دهنده استفاده بالقوه از روش در برنامه ریزی کاربری زمین است. الگوی فضایی جنگل کاری ممکن است بینش مهمی در مورد سیاست های جنگل کاری فضایی و پیامدهای آتی آن ارائه دهد. کاربری اراضی کشاورزی می تواند از 6.2 درصد به 53.7 درصد از مساحت حوضه افزایش یابد. توسعه کاربری اراضی کشاورزی را می توان تحقق بخشید زیرا گسترش زمین کشاورزی در درجه اول گزینه اصلی برای دستیابی به افزایش تولید مواد غذایی در آینده نزدیک است. یافته ها نشان دهنده استفاده بالقوه از روش در برنامه ریزی کاربری زمین است.

کلید واژه ها

GIS; تجزیه و تحلیل چند معیاره; کاربری زمین

منابع

 

1 ] A.Veldkamp و LO Fresco، “CLUE-CR: یک مدل چند مقیاسی یکپارچه برای شبیه سازی سناریوهای تغییر کاربری زمین در کاستاریکا”، مدلسازی اکولوژیکی، جلد. 91، شماره 1-3، 1375، صص 231-248. doi:10.1016/0304-3800(95)00158-1
2 ] PH Verburg، G. De Koning، K. Kok، A. Veldkamp و J. Bouma، “روش تخصیص صریح فضایی برای مدلسازی الگوی تغییر کاربری زمین بر اساس کاربری واقعی زمین”، مدلسازی اکولوژیکی، جلد. 116، شماره 1، 1378، صص 45-61.
3 ] PH Verburg، W. Soepboer، A. Veldkamp، R. Limpiada و V. Espaldon، “مدل سازی پویایی فضایی استفاده از زمین منطقه ای: مدل CLUE-S”، Environmental Management، جلد. 30، شماره 3، 1381، صص 391-405. doi:10.1007/s00267-002-2630-x
4 ] BS Soares-Filho، GC Cerqueira و CL Pennachin، “DINAMICA—یک مدل اتوماتای ​​سلولی تصادفی طراحی شده برای شبیه سازی دینامیک منظر در مرز استعمار آمازون”، مدلسازی زیست محیطی، جلد. شماره 154، 3، صص 217-235.
5 ] JR Eastman، PA Kyem، J. Toledano و W. Jin، “GIS و تصمیم گیری،” موسسه آموزش و تحقیقات سازمان ملل متحد، ژنو، 1993.
6 ] وی. 21، شماره 3، 1373، صص 273-304. doi: 10.1068/b210273
7 ] H. Jiang and JR Eastman، “Application of Fuzzy Measures in Multi-Criteria Evaluation in GIS” International Journal of Geographical Information Science, Vol. 14، شماره 2، 2000، صص 173-184.
8 ] RL Keeney و H. Raiffa، “تصمیم با اهداف چندگانه: ترجیحات و مبادلات ارزش”، جان ویلی و پسران، نیویورک، 1976.
9 ] TL Saaty، “فرایند تحلیل سلسله مراتبی”، McGraw-Hill، نیویورک، 1980.
10 ] V. Chankong و YY Haimes، “تصمیم گیری چندهدفه: نظریه و روش،” Elsevier-North Holland، نیویورک، 1983.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید