سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) ابزاری برای تحولات اجتماعی

مصاحبه های GIS

مصاحبه های GIS


سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) ابزاری برای تحولات اجتماعی-موسسه چشم انداز هزاره سوم ملل

مصاحبه با دکتر ماریانا پاولووفسایا

مصاحبه های GIS

اطلاعات بیشتر درباره دکتر ماریانا:

https://scholar.google.com/citations?user=lFa27KYAAAAJ&hl=en

 

گزارشگر:

سلام به برنامه ما خوش آمدید.راستش رو بخواهید شما هم معلم هستید و هم دانشمند. وقتی دانشجویان تازه کار از شما سؤال می کنند GIS چیست ، به آنها چه می گویید؟

دکتر ماریانا:

سلام من هم به نوبه خودم از شما کمال تشکر رو دارم.سیستم های اطلاعات جغرافیایی [GIS] مجموعه ای عالی از ابزارهای فناوری برای نقشه برداری و تحلیل اطلاعات مکانی فضایی است. اما واقعیت این است که این بیش از یک مجموعه ابزار است ، یک جنبش و انقلاب  اجتماعی برای تولید دانش و اطلاعات است. این یک فناوری در بستر  اجتماعی است زیرا از قدرت اجتماعی سرشار است و قدرت اجتماعی تولید می کند و باعث می شود اجتماعات قوی تر و باهوش تر شوند. این شامل افرادی است که از آن استفاده می کنند و مهم است که آنها مکان ها و افراد دیگر را به چه صورت معرفی می کنند و به چه هدف می پردازند. به عبارت دیگر ، نقش آن محدود به تحلیل های  خاص اطلاعات مکانی نیست. GIS در بستر اجتماعی حرکت می کند و نمی تواند از جامعه جدا باشد چون این جوامع هستند که اطلاعات را تولید می کنند.

گزارشگر:

تحقیقات شما تحت تأثیر بورسیه های فمینیستی از طیف گسترده ای از رشته ها قرار گرفته است. این بورسیه چگونه در استفاده از GIS تأثیر گذاشته است؟ برای مخاطبانی که با GIS ناآشنا هستند ، می توانید توضیح دهید که چگونه یک عملکرد GIS می تواند فمینیستی باشد؟

دکتر ماریانا:

بورس تحصیلی فمینیستی از لحاظ اجتماعی دگرگون کننده است زیرا هدف آن از بین بردن مردسالاری به عنوان یک رابطه مهم اجتماعی است که تحلیل های  اجتماعی را به ضرر زنان تمام می کند . این امر از چندین طریق بر عملکرد GIS تأثیر گذاشته است در مرحله اول ، این فناوری از بازنمودن الگوهای فضایی تعمیم یافته به تجزیه و تحلیل فضا به صورت ساختار یافته با توجه به ابعاد اختلاف اجتماعی ، تغییر ساختار مجدد داد. محققان فمینیستی GIS خواستار تجزیه و تحلیل تجربیات زنان به صورت مجزا از مردان بودند ، زیرا فضاهای اقتصادی ، اجتماعی ، شهری و سایر مناطق بسیار بر جنسیت زنان اهمیت می دهند دارند. این یک نکته مهم تجربی است که توسط بورسیه های غیر فمینیستی نادیده گرفته شده است. در همین راستا ، جغرافیدانان فمینیست و دانشمندان GIS خواستار تجزیه و تحلیل سایر نیروهای اجتماعی هستند که نابرابری را ایجاد می کنند تا اثرات خود را تغییر دهند. اینها شامل نژاد و کلاس ، قومیت ، جنسیت و هویت جنسیتی – و همچنین قدرت ملی و سیاسی است که همگی در بسیاری مقیاس با هماهنگی عمل می کنند.

فرمول یک مکانی

فرمول یک مکانی

دوم ، GIS فمینیستی خواستار تجزیه و تحلیل پدیده هایی است که GIS سنتی از این امر مستثنا است زیرا اینها در معیارها و داده هایی که در اختیار ماست منعکس نشده اند. به عنوان مثال ، کار غیررسمی و غیرقابل پرداخت در خانوارها و جاهای دیگر ، احساساتی را تحت تأثیر قرار می دهد و به عنوان نیروهایی که مکان را شکل می دهد ، زندگی اقلیت ها و بومیان را تحت تأثیر قرار می دهد – همه اینها و بسیاری از فرآیندهای دیگر یا اصلاً اندازه گیری نمی شوند و یا کمیت و طبقه بندی آنها دشوار است و یا الگوریتمی در این زمکینه وجود ندارد. بنابراین ، نشان دادن  آنها توسط مدل های مکانی GIS که شامل پیکسل ها ، نقاط ، خطوط ، چند ضلعی ها و ویژگی های آنها است ، یک امری مشکل و چالش برانگیز  است. با این حال ، این اقدامات بی اندازه و بدون تجربیات اجتماعی برای درک نحوه عملکرد جوامع ما بسیار مهم است. در حالی که این تجربیات زنان که بسیار گرانبها و باارزش است در مطالعات GIS حذف شده اند و دیده نمی شوند ، این تلاش به کلیه اقدامات اجتماعی مربوط می شود اما در داده های جغرافیایی و سایر داده ها نامرئی هستند.

سوم ، GIS فمینیستی خواستار توجه چگونگی دسترسی به فن آوری های جغرافیایی و همچنین تولید و توسعه بسیار آنها از روابط اجتماعی جنسیت و سایر ابعاد است. مهم است چه کسی GIS را انجام می دهد ، چه کسی چشم انداز فناوری را شکل می دهد و چه کسی عملکرد آن را کپی می کند.

GIS فمینیستی در مورد تغییر نحوه انجام تحقیقات همه ما است ، این است که می تواند همه تحقیقات را که از فناوری جغرافیایی استفاده می کند ، معرفت شناختی با موضوعات قدرت ، گنجاندن و محرومیت و عدالت اجتماعی باز کند.و GIS باعث شود که نابرابری جنسیتی از بین برود و زنان نیز در همه جا دیده شوند چون بسیار ظریف اندیش هستند.

تحقیقات شخصی من تلاش زیادی را برای نمایندگی از طریق “نقشه برداری برای تفاوت” حوزه های اجتماعی مستثنی انجام داده است. به عنوان نمونه ، من تئوریسم انتقال روسیه در دهه 1990 و پیامدهای امروز آن را به عنوان یک تحول در اقتصادهای مختلف در مقیاسهای مختلف به جای یک حرکت کلان منحصر به فرد از سوسیالیسم دولتی به سرمایه داری ، تئوریزه می کنم. با استفاده از مقیاس خانوارها ، نشان دادم که میزان کار بدون پرداخت و غیررسمی که برای شاخص های کلان اقتصادی در مسکو قابل مشاهده نیست ، فقط در نتیجه این تحول افزایش یافته است زیرا خصوصی سازی نتوانسته است فرصتهای شغلی و خدماتی جدیدی را که فاقد سوسیالیسم هستند ، ایجاد کند. از بین بردن سیستم بزرگ تأمین رفاه (مراقبت های بهداشتی رایگان ، آموزش ، مراقبت از کودکان ، سیستم بازنشستگی و …) همچنان ادامه دارد. از آنجا که این کار جنسیتی است ، زنان از بازار کار بیرون رانده می شدند و مجبور بودند حتی در جامعه خود کارهای غیرقابل پرداخت را انجام دهند تا اینکه تحت سوسیالیسم قرار بگیرند. کار فعلی من با همکاران سایر دانشگاه ها در زمینه اقتصاد همبستگی در ایالات متحده با هدف ایجاد چشمگیر گسترش گسترده انجام نشده است. – اقتصادهای سرمایه داری و بررسی پتانسیل های آنها برای ایجاد یکسان تر و فراگیرتر اقتصاد.

 

این یک سؤال جالب است ، زیرا خیلی طول کشید تا من بفهمم که من در ایالات متحده بیش از جاهای دیگر زندگی می کنم و کار می کنم. وقتی من در سال 1990 در مقطع دکتری در دانشگاه کلارک پذیرفته شدم ، به فکرم افتاد که این کار را انجام دهم. این اولین باری بود که به خارج از کشور سفر می کردم و فقط به این دلیل که پرستروئیکا امکان پذیر شده بود. آمدن به کلارک مرا علاقه مند به پژوهش های  فمینیسم  کرد. مارکسیسم به عنوان یک انتقاد به سرمایه داری و نه مخالف با ایدئولوژی دولت اتحاد جماهیر شوروی. نظریه مسابقه انتقادی؛ پساساختارگرایی؛ و البته – GIS! با هم ، آمدن به کلارک از نظر معرفت شناختی تحول گرا بود و مرا در جغرافیای  انسانی و GIS بحرانی قرار داد. من همچنین به درک قدرت دانش و پتانسیل تحول آمیز آن برای جامعه در کل رسیدم.

 

با این حال ، من هنوز خودم را به طور کامل متعلق به یک مکان نمی دانم. بیشتر تحقیقات  و پژوهش های من در مورد کشور ایالات متحده و روسیه است ، ولی همه افراد جهان را عضوی از خانواده خودم می دانم و به همه آنمها عشق می ورزم. فراملی گرایی و مسائل مربوط به تعلق ، مهاجرت ، شهروندی برای من حس زیادی ایجاد می کند. هم هیجان انگیز است و هم بسیار چالش برانگیز است. در نتیجه این ارتباطات پیچیده با دانش و مکان ، پروژه های تحقیقاتی من در روسیه و ایالات متحده به موضوعات کلاس ، جنسیت ، نژاد ، کار و مهاجرت می پردازند. آنها همچنین بر شناسایی شیوه های بالقوه تحول اجتماعی که من آنها “اقتصادهای همکاری” در روسیه و “اقتصاد همبستگی” در ایالات متحده می نامند ، متمرکز شده اند.

گزارشگر:

روشهای ترکیبی در علوم اجتماعی چیست؟ چرا آنها برای درک اینکه GIS چیست و چگونه می توان از آن استفاده کرد ، مهم هستند؟

دکتر ماریانا:

روش های ترکیبی(Mix method) در ده تا 15 سال گذشته به طور قابل توجهی تکامل یافته اند. در سطح روشها ، خود آنها ترکیبی از تکنیکهای کمی ، کیفی و مکانی تحلیل و بازنمایی را شامل می شوند. اما به طور گسترده تر ، این مفهوم به مسئله معرفت شناختی درک تجربه اجتماعی می پردازد بدون اینکه آن ابعادی را که از طریق لنزهای یک روش خاص قابل مشاهده نیست ، حذف کند. به عنوان مثال ، GIS کاملاً با سنت جغرافیایی کمی همراه است و از آن دفاع می کند، اگرچه می تواند – و حتی امروزه حتی – از پدیده های کیفی نیز تجسم و ترسیم کند. همچنین ، تجزیه و تحلیل مکانی (اشکال مختلف پوشش ، پرس و جو ، عملیات حریم) غالبا دارای محتوای ریاضی کمی هستند ، اما الگوهای مکانی را به روشهای قدرتمند نشان می دهد. این می تواند تکنیک های تحقیق کیفی و کمی را به خوبی تکمیل کند. به اعتقاد من ، سیستم اطلاعات جغرافیایی ابزاری کاملاً متداول است.

در تاریخ اخیر ، استفاده از GIS در داخل و خارج از آکادمی به سرعت در حال رشد است و در اکثر دانشگاه های دنیا رو به گسترش است .

گزارشگر:

به عنوان حرف آخر ، آیا چیزی وجود دارد که شما بخواهید به پژوهشگران  آینده بگویید؟

دکتر ماریانا:

بله ، GIS را به طور کاملا حرفه ای  بیاموزید و GIS و سایر فن آوری های و تکنیک های جغرافیایی و مکانی را تمرین کنید. اما یادتان باشد که آن را برای از بین بردن نابرابری های اجتماعی استفاده کنید.سعی کنید که با استفاده از این ابزار جهان را جای بهتری برای زندگی کنید. سپس آن را با حساسیت فمینیستی و در جهت اهداف رهایی استفاده کنید. برای رسیدن به این هدف زمان فوری تر از اکنون وجود ندارد که از قدرت تحلیلی و بازنمایی آن استفاده شود.

 

9 نظرات

دیدگاهتان را بنویسید