نقشه های کاداستر :چیست ؟چگونه تهیه می شود؟و چرا اهمیت دارد؟
کاداستر یک اصطلاح فنی برای مجموعه ای از سوابق است که میزان، ارزش و مالکیت (یا سایر مبنای استفاده یا اشغال) زمین را نشان می دهد. به بیان دقیق، کاداستر سوابقی از مساحت ها و ارزش های زمین و صاحبان زمین است که در ابتدا برای مقاصد مالیاتی تنظیم شده است. با این حال، در بسیاری از کشورها دیگر هیچ گونه مالیات بر زمین وجود ندارد و در عمل کاداستر به دو هدف دیگر که به همان اندازه مهم هستند، خدمت می کند. ابزاری آماده برای توصیف و شناسایی دقیق قطعات خاص زمین فراهم می کند و به عنوان ثبت مستمر حقوق در زمین عمل می کند.
یک کاداستر مدرن معمولاً شامل یک سری نقشه ها یا نقشه های بزرگ مقیاس و ثبت های مربوطه است. همانطور که در فصل “رایانه سازی نقشه ها و رجیسترها” بحث شده است، نقشه ها و رجیسترها ممکن است در رایانه ها ذخیره شوند. فصل حاضر به ویژگی های اساسی نقشه های کاداستر با اشاره ای خاص به شکلی که هنگام ترسیم روی کاغذ یا نمایش بر روی صفحه کامپیوتر به خود می گیرند، می پردازد. در حالی که بررسی یک قطعه زمین منفرد در برخی کشورها منجر به “نقشه کاداستری” برای آن قطعه زمین شده است و ممکن است به هیچ قطعه زمین مجاور ارتباط نداشته باشد، نقشه کاداستری واقعی همه قطعات داخل یک منطقه را به جای قطعات جدا شده پوشش می دهد. . این می تواند به عنوان یک شاخص برای بررسی های دیگر قطعه زمین که اطلاعات دقیق تری را نشان می دهد یا می تواند به اندازه کافی بزرگ باشد که ابعاد هر قطعه از نقشه قابل دستیابی باشد. در این فصل و در سراسر این تک نگاری، اصطلاح “نقشه کاداستر” با هر قطعه زمین اعم از مالکیت، ارزش یا کاربری تعریف می شود، مشروط بر اینکه قطعه دارای هویت مستقل و مرتبط با مدیریت زمین به عنوان یک منبع باشد. . یک نقشه کاداستر مرزهای چنین قطعههایی را نشان میدهد، اما ممکن است علاوه بر این، جزئیات منابع مرتبط با آنها، از جمله ساختارهای فیزیکی روی یا زیر آنها، زمینشناسی، خاکها، و پوشش گیاهی و نحوه استفاده از زمین را در بر بگیرد. اصطلاح “نقشه کاداستر” با هر قطعه زمین اعم از اینکه بر اساس مالکیت، ارزش یا کاربری تعریف شده باشد، در ارتباط است، مشروط بر اینکه قطعه دارای هویت مستقل و مرتبط با مدیریت زمین به عنوان یک منبع باشد. یک نقشه کاداستر مرزهای چنین قطعههایی را نشان میدهد، اما ممکن است علاوه بر این، جزئیات منابع مرتبط با آنها، از جمله ساختارهای فیزیکی روی یا زیر آنها، زمینشناسی، خاکها، و پوشش گیاهی و نحوه استفاده از زمین را در بر بگیرد. اصطلاح “نقشه کاداستر” با هر قطعه زمین اعم از اینکه بر اساس مالکیت، ارزش یا کاربری تعریف شده باشد، در ارتباط است، مشروط بر اینکه قطعه دارای هویت مستقل و مرتبط با مدیریت زمین به عنوان یک منبع باشد. یک نقشه کاداستر مرزهای چنین قطعههایی را نشان میدهد، اما ممکن است علاوه بر این، جزئیات منابع مرتبط با آنها، از جمله ساختارهای فیزیکی روی یا زیر آنها، زمینشناسی، خاکها، و پوشش گیاهی و نحوه استفاده از زمین را در بر بگیرد.
مقیاس نقشه های کاداستر از اهمیت بالایی برخوردار است. از آنجایی که هدف نقشه ارائه توصیف و شناسایی دقیق زمین است، مقیاس باید برای هر قطعه زمین جداگانه ای که ممکن است موضوع تملک جداگانه باشد (که به راحتی “قطعه بررسی” یا “قطعه زمین” نامیده می شود، به اندازه کافی بزرگ باشد. ”) به عنوان یک واحد قابل تشخیص روی نقشه ظاهر شود. وقتی دادههای نقشه در رایانه ذخیره میشوند، ممکن است تقریباً در هر مقیاسی ترسیم شوند و این میتواند دقت بیشتری نسبت به کیفیت دادههای نظرسنجی ایجاد کند.
از آنجایی که نقشه و رجیسترهای مربوطه بخشهای مکمل یک سیستم توصیف و شناسایی را تشکیل میدهند، باید سیستمی از ارجاع متقابل بین آنچه روی نقشه نشان داده شده و آنچه در رجیسترها ثبت شده است وجود داشته باشد. این معمولاً به این معنی است که نام یا شماره باید به هر قطعه زمین جداگانه داده شود. این مراجع به عنوان شناسه های دارایی (PID) یا شماره های مرجع بسته منحصر به فرد (UPRN) شناخته می شوند. سیستم های مرجع مختلفی توسعه یافته اند از جمله:
- نام اعطا کننده یا اعطا کننده
- یک شماره عنوان متوالی
- تعداد جلد و برگه ای که طرح روی آنها ثبت شده است
- نام مزرعه یا محل با شماره قطعه جداگانه
- بلوک ثبت نام و شماره قطعه تکی
- آدرس اداره پست
- یک مرجع نمایه خیابان و شماره بسته
- مختصات شبکه یا «ژئوکد»
مرجع انتخاب شده باید به راحتی قابل درک و به خاطر سپردن باشد. آسان برای استفاده برای عموم و توسط کامپیوتر. دائمی به طوری که با فروش یک ملک تغییر نمی کند، اما می تواند به روز شود، به عنوان مثال، یک تقسیم زمین وجود دارد. منحصر بفرد؛ دقیق؛ و اقتصادی معرفی شود.
ضروری است که وقتی این اعداد یا نام ها روی نقشه ترسیم می شوند، جزئیات خود نقشه را مبهم نکنند. نقشه کاداستر باید مرزهای هر قطعه زمین را نشان دهد و در برخی از حوزه های قضایی ممکن است مساحت آن و طول واقعی و باربری هر خط مرزی را نیز نشان دهد. این ملاحظات ممکن است به وضوح نیاز به مقیاسی تا حدودی بزرگتر از آن چیزی باشد که صرفاً برای نشان دادن هر طرح بررسی شده لازم است.
طرح توپوگرافی که جزئیات فیزیکی را نشان می دهد |
کوچکترین مقیاس رضایت بخش در درجه اول به مساحت کوچکترین طرح بررسی که احتمالاً با آن مواجه می شود بستگی دارد و بنابراین ممکن است در شرایط مختلف بسیار متفاوت باشد. مقیاس بسیار بزرگتر برای نقشه های کاداستر شهرها نسبت به مناطق روستایی ضروری است. به طور مشابه، یک حومه نزدیک اشغال شده متشکل از مزارع و مزارع کوچک، به نقشه هایی در مقیاس بزرگتر از آنچه در مناطقی که مزارع بزرگ با مزارع باز وجود دارد، نیاز دارد.
نقشه هایی که اکثر مردم با آن آشنا هستند نقشه های توپوگرافی در مقیاس های حدود 1:50000 هستند. چنین نقشههایی این امکان را فراهم میآورند که موقعیت جادهها، راهآهنها، مسیرهای پیادهروی، روستاها، رودخانهها، نهرها، پلها، ساختمانهای مهم، مرزهای اداری و سایر ویژگیهای مشابه و همچنین نقش برجسته زمین را با دقت (البته نه همیشه مقیاسپذیر) نشان دهند. عمق آب و تغییرات در سطح جزر و مد. با این حال، این نقشه ها برای اهداف کاداستر کاملاً ناکافی هستند. یک مثال ساده این موضوع را روشن می کند. یک خط مداد که با دقت کشیده شده است، عرضی در حدود نیم میلی متر خواهد داشت. در نقشه ای در مقیاس 1:50000 این خطی به عرض 25 متر از زمین را نشان می دهد. کشورهای زیادی به خصوص کشورهای تپه ای وجود دارند که میدان های جداگانه ای با عرض کمتر از 25 متر دارند. بیشتر نقشه های کاداستر باید در مقیاس های بین 1:500 و 1:2 باشد.
طرحهای بزرگ مقیاس در ابتدا بسیار گرانتر از نقشههای مقیاس کوچک برای هر واحد سطح هستند، اما همیشه باید به خاطر داشت که پس از تکمیل بررسی در مقیاس بزرگ، نقشههای دقیق در هر مقیاس کوچکتری میتوان از آنها استخراج کرد. با این حال، عکس این موضوع صادق نیست، زیرا اگرچه نقشههای مقیاس بزرگتر را میتوان به راحتی با استفاده از رایانه ساخت، اما هرگز نمیتوانند دقیقتر از دادههای اصلی باشند که برای اولین بار از آنها جمعآوری شدهاند.
معمولاً نقشههای کاداستر فقط نیاز به نقشههای “پلانمتریک” دارند، یعنی نیازی به نشان دادن نقش برجسته توپوگرافی ندارند. ممکن است دلایل خاصی وجود داشته باشد که چرا ارتفاعات باید بر روی نقشههای کاداستر ثبت شوند، اما معمولاً تنها چیزی که نیاز است نقشهای است از آنچه که بدون استریوسکوپی از نقطهای به صورت عمودی بالای قطعه زمین مشاهده شده دیده میشود. فواصل ثبت شده در چنین پلان هایی، فواصل افقی بین نقاط است و نه فواصل سطحی که واقعاً روی زمین اندازه گیری می شوند. بنابراین مساحت ثبت شده برای یک قطعه زمین در دامنه تپه، معادل افقی خواهد بود که ممکن است به طور قابل توجهی کمتر از سطح واقعی باشد.
طرح کاداستر که مرزهای مالکیت زمین را نشان می دهد |
سومین نیاز مهم نقشه های کاداستر این است که آنها باید تعداد کافی از نقاط را نشان دهند که بتوان به طور دقیق روی زمین شناسایی کرد تا هر نقطه دیگری از روی زمین را بتواند با چشم یا با روش ساده و ساده روی نقشه (یا برعکس) شناسایی کند. اندازه گیری های کوتاه به طور حرفه ای این نیاز با علامت هایی که ایستگاه های مثلث سازی اصلی یا ایستگاه های روی تراورس تئودولیت تکمیلی را ثبت می کنند برآورده می شود، اما این معمولاً برای اهداف عملی ناکافی یا نامناسب است. در مناطقی که حصارهای دائمی یا زمینهایی وجود دارد که توسط خاکریز احاطه شدهاند، حصارها و کرانهها ممکن است وسیله کافی برای شناسایی دقیق فراهم کنند، اما در زمینهای باز بدون حصار بدون هیچ گونه خاکریزی، برخی از وسایل برای نشان دادن مرزهای قطعه زمین روی زمین ضروری است.
یک علامت خوب باید به خودی خود بادوام باشد و به راحتی یا تصادفی یا عمدی حذف نشود. در بسیاری از کشورها نیز مطلوب است که موادی که از آن ساخته میشود از نوعی نباشد که دزدی را تشویق کند. از آنجایی که علائم باید به راحتی قابل تشخیص باشند، باید در سطح نسبتاً آشکار باشند، اما برای نکات مهم، مانند مواردی که به عنوان کنترل برای بررسی استفاده می شود، مزایایی در تکمیل علائم سطحی با علائمی که در بتن قرار می گیرند و در زیر آنها دفن می شوند، وجود دارد.
یکی از روش های اصلی شناسایی که در نقشه های کاداستر استفاده می شود “شبکه” است. در برخی کشورها، مانند بسیاری از زمین های عمومی در ایالات متحده، شبکه ای بر روی زمین ایجاد شده است که یک “سیستم مستطیلی” ایجاد می کند. تمام قطعات زمین توسط خطوط مستقیم تشکیل شده اند که اغلب از شمال به جنوب و شرق به غرب کشیده شده اند. مشکل چنین سیستمی این است که نسبت به توپوگرافی طبیعی ناسازگار است اما مزیت آن سادگی و وضوح نسبی مرزهای روی زمین است. اما معمولاً از یک شبکه به عنوان یک سیستم مرجع استفاده می شود تا مختصات تمام نقاط عطف مرزی را بتوان اندازه گیری، محاسبه و ثبت کرد. سپس دادهها را میتوان در رایانه ذخیره کرد و برای ترسیم نقشههای کاداستر و یا برای کمک به نقشهبر برای بازیابی علائم مرزی گمشده استفاده کرد.
طرح کاداستر که یاتاقان ها و فواصل اضلاع، مساحت ها و شماره قطعه را نشان می دهد |
برای شناسایی قطعه می توان از شماره مرجع قطعه زمین استفاده کرد. می توان آن را هم به فایل هایی که حاوی اطلاعات نظرسنجی دقیق تر در مورد بسته مانند ابعاد آن است و هم به داده های مالکیت، ارزش و استفاده ارجاع داد. در بسیاری از کشورها سوابق نظرسنجی در یک بخش دولتی (اداره نظرسنجی) نگهداری می شود در حالی که داده های متنی و جزئیات عنوان در یک اداره دیگر نگهداری می شود. این دومی ممکن است، برای مثال، وزارت اراضی، وزارت دادگستری یا حتی خزانه داری دولت باشد. مهم است که هر جا که سوابق مربوط به قطعات زمین نگهداری می شود، هر مرجعی همان سیستم استاندارد ارجاع قطعه زمین را اتخاذ کند.
همچنین ضروری است که تغییرات در محدوده قطعه زمین به محض توافق ثبت شود. همه طرف های ذینفع باید فوراً از هرگونه تغییری که روی قطعات زمین تأثیر می گذارد مطلع شوند، به عنوان مثال در مواردی که تقسیم بندی رسمی صورت گرفته است. نقشه کاداستر باید همیشه به روز باشد.
بررسی هوایی و نقشه های کاداستر
دو روش برای تهیه نقشه ها از منابع اولیه وجود دارد. یکی از طریق نقشه برداری زمینی و دیگری با بررسی هوایی، یعنی اندازه گیری از عکس های هوایی. نقاطی که در عکسهای هوایی روی هم قرار میگیرند ممکن است با استفاده از روشهای آنالوگ مکانیکی یا با استفاده از تکنیکهای ریاضی به موقعیتهایی روی نقشهها تبدیل شوند. فرآیندهایی که به عنوان فتوگرامتری شناخته می شوند، به اندازه گیری های زمینی نیاز دارند تا مقیاس دقیق و جهت گیری هر نقشه در رابطه با داده های زمینی تعیین شود. کیفیت ابزار دقیق مدرن در حال حاضر به قدری خوب است که در ارتباط با تکنیک های کامپیوتری و مثلث بندی هوایی، نقاط کنترل زمینی که باید ارائه شوند نسبتاً کمی هستند. تعداد واقعی بستگی به اندازه و شکل منطقه ای که باید نقشه برداری شود، دقت مورد نیاز، و مقیاس عکاسی دومی در یک عکس متفاوت است زیرا برابر است با نسبت بین فاصله کانونی دوربین بررسی هوا (f) و ارتفاع پرواز هواپیما (H) بالای هر نقطه زمینی (h). از نظر ریاضی:
مقیاس در هر نقطه = f/(Hh).
از آنجایی که ارتفاع زمین (h) در یک منطقه متفاوت است، پس مقیاس عکاسی نیز تغییر می کند.
از فتوگرامتری می توان برای ایجاد چگالی بیشتر نقاط کنترلی استفاده کرد که پس از آن می توان نقشه های توپوگرافی دقیق را تهیه کرد. طرح کلی ویژگی ها که از هوا دیده می شود، همراه با خطوط کانتور، با سهولت و صرفه جویی بسیار قابل شناسایی و ردیابی است. در شرایط مناسب، فتوگرامتری میتواند نقشهها و اندازهگیریهایی را تولید کند که دقیقتر یا حتی دقیقتر از آنهایی هستند که با روشهای استاندارد زمین به دست میآیند.
در حالی که تکنیک های فتوگرامتری به طور گسترده برای نقشه برداری توپوگرافی استفاده شده است، آنها کمتر به نقشه برداری کاداستر کمک کرده اند. در شرایط مساعد، به عنوان مثال جایی که زمینهای برنج با خاکریز در اطراف لبهها، زمینهای تپهای پلکانی، یا زمینهای محصور شده با پرچینها یا دیوارهای مشخصشده وجود دارد، عکسها ممکن است بتوانند تمام جزئیات مزرعه مورد نیاز برای کاداستر را ارائه کنند. در موارد دیگر ممکن است اینطور نباشد – به عنوان مثال در برخی از سیستمهای زمین باز که کشت محصولات مشابه توسط صاحبان زمین مختلف کم و بیش به طور مداوم در یک منطقه وسیع یا در برخی مناطق زیر پوشش درختان انجام میشود. عکسهای هوایی ممکن است جزئیات موقتی را نشان دهند، به عنوان مثال تقسیمبندی یک مزرعه واحد بین محصولات زراعی، یا جزئیات داخل طرح بررسی مانند گودالهای زهکشی داخلی جزئی.
مقیاس عکس هوا = 1 / (Hh) |
در بسیاری از شرایط، مرزهای قانونی مالکیت ها را نمی توان از روی عکس ها بدون بررسی گسترده روی زمین تعیین کرد. به طور کلی برای تکمیل عکس ها در مورد نقشه های کاداستر نسبت به اکثر نقشه های توپوگرافی به کار بیشتری نیاز است. با این وجود، این تکنیکها میتوانند به همان اندازه دقیق و بهطور قابل توجهی ارزانتر از انجام یک بررسی کاملاً با روشهای بررسی زمینی باشند.
یکی از معایب بزرگ نقشه برداری هوایی این است که به جز علائم کنترل زمینی که بخشی از چارچوب اولیه ژئودتیک هستند، نقاط مشخص شده برای همیشه روی زمین باقی نمی ماند. تعداد زیادی از این موارد اغلب برای بررسی کارآمد کاداستر به منظور تسهیل کار تقسیم بندی و ایجاد مجدد ویژگی های مرزی گمشده در آینده مورد نیاز است. در بررسیهای زمینی، بیشتر ایستگاههای تئودولیت یا سایر ایستگاههای بررسی بهصورت ساده و دائمی با لولههای مدفون یا چراغهای بتنی در حین پیشرفت کار مشخص میشوند یا میتوانند مشخص شوند. این سیستم امکان بازسازی هر قسمت از یک مثلث کوچک یا تراورس را در هر زمان ممکن میسازد، این واقعیتی است که هنگام شناسایی با اندازهگیری هر نقطه بدون علامت یا در حین بازبینی بررسی، مزیت آشکاری دارد. در مورد بررسی های هوایی، تهیه علائم زمین اضافی باید به طور مستقل انجام شود، اغلب با هزینه قابل توجه. در تمام بررسیهای کاداستر که توسط فتوگرامتری انجام میشود، نیاز به بررسیهای زمینی بعدی برای بررسی مکان واقعی مرزهای قانونی است که ممکن است در عکس قابل مشاهده نباشند یا به اشتباه شناسایی شده باشند.
کار نقشه برداری از همه نوع گرایش به گران بودن دارد و هزینه قیاسی دقیق روش های هوایی و زمینی معمولاً فقط با توجه به موارد خاص قابل تعیین است. روشهای بررسی هوایی از صرفهجویی در مقیاس سود میبرند که در آن تعداد زیادی مرز یا نقاط جزئیات باید ثبت شوند. هزینه های سرمایه ای و جاری هواپیماها و تجهیزات مورد استفاده در بررسی های هوایی بالا است و پرسنل مورد نیاز در مقایسه با برخی نقشه برداران میدانی بسیار ماهر و دستمزد نسبتاً خوبی دارند. تعداد روزهایی در سال که میتوان در آن پرواز انجام داد معمولاً بسیار کم است، اما در بسیاری از کشورها تعداد روزهایی که میتوان در آن کار بررسی میدانی انجام داد، به دلایل اقلیمی محدود میشود، اما نه به اندازه پرواز.
ممکن است در گرفتن تأییدیه برای بررسی هوایی از سوی مقامات نظامی که در بسیاری از کشورها به دلایل امنیتی فرضی با دسترسی عمومی به عکس های هوایی مخالفت کرده اند، مشکلی وجود داشته باشد. با توجه به در دسترس بودن و کیفیت تصاویر ماهواره ای مدرن، این محدودیت منطقی نیست. تروریستهای بالقوه میتوانند به راحتی اطلاعاتی را که مخالفان دسترسی عمومی به عکسهای هوایی پنهان میکنند، از جاهای دیگر به دست آورند. مخالفت با استفاده از عکسبرداری هوایی هزینه بسیاری از بررسیها را افزایش داده و اثربخشی آنها را با هزینههای متعاقب اما اندازهگیری نشده کاهش داده است که تأثیر قابلتوجهی بر اقتصاد ملی دارد.
به طور کلی، عکس های هوایی به پنج روش مختلف در نقشه برداری کاداستر استفاده شده است. در سادهترین حالت، مقیاس تماس یا عکسهای بزرگشده ممکن است به عنوان پایهای برای ترسیم طرح کلی بستهها استفاده شوند. در برخی از کشورها، تهیه طرحی که به عنوان یک تابلوی راهنما برای بسته ها عمل می کند، کافی است، مرزهای آن را می توان با بازرسی در زمین تعیین کرد. در چنین مواردی نیازی به ثبت ابعاد دقیق هر قطعه زمین تا زمانی که مرزهای آن به وضوح بر روی عکس ها مشخص باشد، نیست. بنابراین در کنیا، عکسهای بزرگشده در مقیاس 1: 2500 برای تشکیل پایهای که مرزهای بستهها را میتوان از آن ردیابی کرد، استفاده شده است. چنین رویکردی در جایی مناسب است که تعداد زیادی از بسته ها باید در مدت زمان کوتاهی ثبت شوند. جایی که زمان و پول اجازه می دهد،
با استفاده از عکسهای اصلاحشده میتوان به نقشهبرداری دقیقتر دست یافت که هرگونه اعوجاجی را که در زمانی که عکاسی انجام نشده و دوربین دقیقاً به صورت عمودی به سمت پایین باشد، از بین میبرد. برنامه مالکیت زمین در تایلند با اطلاعات تکمیلی که توسط بررسی زمینی ارائه شده بود، از عکسهای تصحیح شده بزرگشده استفاده زیادی کرد. نقشه های کاداستری در مقیاس 1:4000 و بزرگتر تولید شد. تکنیک مشابهی در بوتسوانا استفاده شد که در آن عکسها بهطور مناسبی برای شناسایی بستههای خاص حاشیهنویسی شده بودند. با توجه به منطقه وسیعی از کشور ساوانا بدون کنترل بررسی زمینی در نزدیکی، می توان الگوهای پوشش گیاهی را شناسایی کرد و خطوط زمینی را که برای اهدافی مانند ایستگاه های دامپزشکی، نوارهای هوایی و پست های پلیس اختصاص داده شده، در عکس ها ردیابی کرد. سپس می توان ابعاد کرت ها را از اندازه گیری های انجام شده با چسب زدن روی زمین اضافه کرد. یکی از معایب استفاده از یکسو کننده ها هزینه نسبتا بالای این تجهیزات است.
برای مناطقی که مسطح نیستند، یک پیشرفت در اصلاح، تولید عکسهای ارتوگرافی است که در آن هر نقطه از تصویر اصلی عکاسی به موقعیت صحیح خود در نقشه توپوگرافی تبدیل میشود. محصول بهنظر میرسد شبیه یک عکس است، اما ویژگیهای متریک یک نقشه دقیق را دارد، زیرا تغییرات مقیاس را در عکسهای اصلی که به دلیل تغییرات ارتفاع زمین است، حذف میکند. اگرچه این امر به فناوری پیچیده تری نیاز دارد، اما مزیت آن دقت پلان سنجی بهبود یافته است و از این رو ابعاد قطعات زمین را می توان با مقیاس بندی خارج از طرح اندازه گیری کرد. در بخشهایی از استرالیا و کانادا، عکسهای ارتوفوگرافی با موفقیت در تدوین طرحهای شاخص کاداستر استفاده شدهاند. برای سالهای زیادی در تکامل چشم انداز خود، هر دو کشور فاقد هرگونه شبکه کنترل نقشه برداری یکپارچه بودند و اکثر بررسی های کاداستر فقط به ویژگی های محلی متصل بودند. نتیجه این بود که اگرچه اندازه و شکل هر بسته به دقت بررسی شده بود، اغلب عدم اطمینان در مورد اینکه بسته واقعاً در کجا قرار دارد وجود داشت. نقشههای اورتوفوتومپ به عنوان پایهای برای پیوستن به موزاییک بررسیهای بستههای ناهمگون، به جای اتصال قطعات یک اره منبت کاری اره مویی به هم استفاده شدند.
یک رویکرد متفاوت برای تهیه نقشه های کاداستر از طریق استفاده از ماشین های استریو پلات است. اینها ممکن است برای نشان دادن ویژگیهای فیزیکی که با مرزهای قانونی منطبق یا همزیست هستند یا برای مکانیابی نقاطی از جزئیات که میتوانند به عنوان کنترل برای بررسیهای زمینی ساده استفاده شوند، استفاده شوند. سپس نقشههای کاداستر را میتوان از ترکیبی از رسم فتوگرامتری جزئیات فیزیکی که از هوا قابل مشاهده است با روشهای گرافیکی ساده نقشهبرداری برای تعیین مرزهای قطعه زمین خاص تهیه کرد. سپس محصول حاصل به استانداردهای گرافیکی دقت خواهد رسید، یعنی معادل ضخامت یک خط ترسیم شده روی نقشه.
با این حال، بسیاری از کشورها بر اطلاعات عددی برای بررسی های کاداستر خود اصرار دارند و این منجر به نقشه برداری توپوگرافی و کاداستر جداگانه شده است که منجر به تکرار تلاش ها حتی در یک بخش نقشه برداری ملی شده است. در نواحی شهری، یافتن این نکته که نقشههای توپوگرافی در مقیاس بزرگ به منظور برنامهریزی و مدیریت عمومی زمین به صورت فتوگرامتری تولید شده است، غیرمعمول نیست، در حالی که طرحهای کاداستر همان منطقه جدا از بررسیهای زمینی مستقل تدوین شده است. این جدایی از عملکرد بین نقشه برداری کاداستر و توپوگرافی، نشانه قطبی شدن است که بین طرفداران بررسی های زمینی و هوایی و در نتیجه عدم همگنی در داده ها رخ داده است.
از تکنیک های فتوگرامتری می توان برای تولید داده های مختصات عددی از طریق استفاده از پلاترهای استریو تحلیلی یا مقایسه کننده ها استفاده کرد. اینها مختصاتی را برای نقاطی در عکسهای هوا تولید می کنند که از روی آنها می توان مختصات زمین را محاسبه کرد. دقت چنین مختصاتی به تجهیزات مورد استفاده بستگی دارد، اما میتواند مشابه آن چیزی باشد که با بررسی زمینی به دست میآید – برای مثال، در آلمان و سوئیس، چنین تکنیکهایی با موفقیت برای اصلاح نقشههای کاداستر مورد استفاده قرار گرفتهاند. مزیت بزرگ بررسی هوایی نسبت به بررسی زمینی سرعت و در نتیجه مقدار زیادی از زمان قابل صرفه جویی است.
در راه اندازی یک سیستم کاداستر مزایای آشکاری در استفاده از تکنیک های فتوگرامتری وجود دارد که در آن مرزهای بسته ها از هوا قابل مشاهده است یا در جایی که علائم نسبتاً ارزان و پایدار را می توان با اندازه کافی قرار داد که به وضوح روی عکس ها دیده شوند. در مورد مناطق کوچک و هنگام افزودن یا اصلاح یک بررسی موجود، مزیت سرعت بسیار کمتر است و در هر صورت باید با افزایش هزینه ها سنجیده شود. این موارد اخیر نه تنها به دلیل نسبت بیشتر زمان صرف شده در هوا در رابطه با میزان عکاسی انجام شده، بلکه به دلیل هزینه های تنظیم کنترل های زمینی لازم برای یک کار کوچک است.
اهداف زیادی وجود دارد که برای آنها عکس های هوایی در مقیاس بزرگ مورد نیاز است، به غیر از تهیه نقشه. این موارد عبارتند از بررسی فرسایش، بررسی موجودی جنگل، بررسی کاربری اراضی و بسیاری موارد دیگر. اغلب ممکن است استفاده از عکسبرداری هوایی که نیازهای بررسی کاداستر را برآورده میکند و تهیه نقشهها بر این اساس مقرون به صرفه باشد، حتی اگر هزینه چنین عکاسی صرفاً برای اهداف نقشهبرداری کاداستر توجیه نشود.
نتایج کلی حاصل از مشاهدات فوق را می توان به صورت زیر بیان کرد:
- در مواردی که بررسی های هوایی بخشی از روش معمول پیمایش یک کشور است، ممکن است برای مشاغل بزرگ کاداستر نیز مناسب باشد، مشروط بر اینکه میزان کار اضافی زمینی مورد نیاز آنقدر زیاد نباشد که استفاده از کارکنان زمینی به تنهایی مقرون به صرفه تر باشد. در چنین مواردی ممکن است استفاده از عکاسی در مقیاس کافی برای برآوردن نیازهای نقشه برداری کاداستر مقرون به صرفه باشد، حتی اگر این امر از الزامات سایر پروژه های نقشه برداری بیشتر باشد. انجام یک نظرسنجی دو یا چند منظوره از طریق یک مجموعه عکس ممکن است منطقی باشد. با این حال، اغلب نیازهای برنامه های مختلف عکاسی ناسازگار است و ممکن است به مجموعه های متعدد عکاسی نیاز باشد.
- در مواردی که یک بررسی کاداستری جدید از یک منطقه بزرگ لازم است به سرعت انجام شود، نقشه برداری هوایی اغلب بهترین روش عملی است، مگر اینکه کارهای زمینی تکمیلی زیادی لازم باشد.
- مگر اینکه بتوان برای کارکنان و تجهیزات دپارتمان نقشهبرداری هوایی آژانس نقشهبرداری ملی، شغل تماموقت منطقی پیدا کرد، معمولاً بهتر است کار را با یک آژانس تجاری قرارداد کنید.
- بررسی های کاداستری مناطق کوچک، گسترش نقشه های موجود و کارهای بازنگری معمولاً طبق یک برنامه مستمر توسط کارکنان زمینی سازمان نقشه برداری کاداستر ملی انجام می شود.
- بررسی هوایی جایگزین نقشه برداری زمینی برای اهداف کاداستر نخواهد شد، اما باید تکمیل کننده آن باشد. در جایی که عجله زیادی برای پوشاندن یک منطقه بزرگ وجود ندارد، و به خصوص در جاهایی که نقشه برداران زمینی محلی در دسترس هستند یا می توان به تعداد کافی در اختیار آنها قرار داد، ممکن است بهتر باشد که برای نقشه های کاداستر کاملاً به نقشه برداری زمینی تکیه کنیم، حتی اگر روش های نقشه برداری هوایی ممکن است. برای برخی اهداف دیگر استفاده می شود. در هر صورت، مسئولیت کامل کارکنان کاداستر در قبال نگهداری و به روز رسانی نقشه هایی که تولید می کنند، شایستگی زیادی دارد.
- اهداف زیادی وجود دارد که برای آنها عکس های هوایی در مقیاس بزرگ، بر خلاف نقشه های مبتنی بر عکس، مورد نیاز است. اگر این عکسها گرفته میشوند، این امکان وجود دارد که با تغییراتی در روش و دقت بیشتر در تنظیم، بتوان از آنها برای ساختن نقشهها و همچنین برای اهداف اولیهشان استفاده کرد. از این نوع فرصت ها نباید غافل شد. در واقع زمانی که عکسهای هوایی از یک منطقه برای هر هدفی از بخش گرفته میشود، بررسی نیازهای احتمالی همه بخشها برای عکسها یا نقشههای منطقه و بررسی مقرون به صرفه بودن این عکسها، یک بار و برای همه، در بزرگترین مقیاس مورد نیاز برای هر یک از این اهداف.
دفاتر ثبت حقوق
نقشه های کاداستر اساساً توصیفی از قطعات زمین (قطعات نقشه برداری یا دارایی) است که با استناد به آنها حقوق در زمین تعریف شده و دارندگان این حقوق مشخص می شوند. نقشه های کاداستر به خودی خود سابقه هیچ گونه حقی نیستند، اگرچه این درست است که ممکن است برای تمایز انواع خاصی از مالکیت، به عنوان مثال زمین دولتی و غیردولتی، جنگل های حفاظت شده، و زمین های تحت مالکیت مقامات دولتی یا تحت برخی موارد استفاده شود. دوره تصدی (به عنوان مثال بنیادهای مذهبی یا خیریه). در چنین مواردی، نقشه ها ممکن است به بخشی از ثبت حقوق تبدیل شوند. ثبت رسمی حقوق معمولاً در یک یا چند «ثبت» وجود دارد که در برخی کشورها به عنوان «کتاب زمین» شناخته می شود. این ثبت ها معمولاً توسط نقشه های کاداستر پشتیبانی می شوند. با این حال، عکس این موضوع درست نیست و نقشههای کاداستر میتوانند بدون ثبت حقوق وجود داشته باشند.
دفاتر ثبت حقوق را باید از دفاتر اسناد تشخیص داد. سند یک سند کتبی است که معامله ای را ثبت می کند که بر یک حق تأثیر می گذارد یا ادعا می کند که تأثیر می گذارد. اسناد ممکن است برای رفاه عمومی یا به نفع اشخاص خصوصی ثبت شود. سند فقط زمانی اجرا می شود که تغییری در تصرف یک حق ایجاد شده باشد و ثبت اسناد، ثبت معاملات حقوق باشد نه خود حقوق. با این حال، ثبت اسناد ممکن است نقش مهمی در تهیه یا نگهداری ثبت حقوق داشته باشد، همانطور که بعداً بحث خواهد شد.
حقوق در زمین انواع مختلفی دارد، از مالکیت کامل تا حق دسترسی مشروط صرف در زمانهای معین و برای اهداف معین. حقوق در آب نیز وجود دارد و ممکن است به طور جداگانه یا بر مبنایی متفاوت از حقوق موجود در زمینی که آب در آن یا در زیر آن یافت می شود نگهداری شود. همچنین ممکن است حقوق جداگانه ای در مورد درختان و مواد معدنی و غیره وجود داشته باشد. یک ثبت کامل حقوق باید همه این حقوق را در نظر بگیرد، اما در عمل تعداد کمی از این اسناد کامل وجود دارد و اکثر مردم وقتی از ثبت حقوق در زمین صحبت می کنند فقط به این فکر می کنند. ثبت عنوان، که مربوط به حقوق مالکیت (یا شاید به طور گسترده تر، مالکیت اولیه) است.
این محدودیت احتمالاً از این واقعیت ناشی میشود که ثبتهای مکتوب حقوق معمولاً (البته نه همیشه) در کشورهایی در مراحل نسبتاً پیشرفته توسعه اجتماعی به وجود میآیند. چنین کشورهایی به طور کلی دارای ثبتهایی بر اساس ایدههای اروپایی در مورد مالکیت در زمین هستند که از مالک زمین محافظت میکند و کمتر به دیدگاه منافع عمومی اهمیت میدهد. در چنین کشورهایی، ثبت اراضی عمدتاً به عنوان ابزاری برای بهبود فرآیندهای انتقال تلقی می شود تا ابزاری برای مدیریت منابع زمین.
یک نتیجه مهم از این مشغله سیستم های ثبت نام با تصدی های اولیه فردی، رشد این باور بوده است که ثبت نام عملی یا غیرضروری و حتی نامطلوب است، جایی که مالکیت خصوصی ویژگی مهمی از سیستم تصدی نیست. درست است که در بسیاری از جوامع سنتی، آنچه را که می توان حافظه عمومی نامید، اغلب با درجه بالایی از تبلیغات، مراسم و حتی تشریفات کمک می کند، به خودی خود نوعی ثبت است که ممکن است جای یک رکورد مکتوب را بگیرد. همچنین ممکن است درست باشد که شرایط مالی یا اجتماعی محلی ممکن است به تعویق افتادن کار بررسی و ثبت نام را توجیه کند. با این حال، تجربه نشان می دهد که به ناچار زمانی فرا خواهد رسید که فشار فزاینده جمعیت بر زمین و دلایل دیگر نیاز مبرمی به تعیین دقیق مرزهای خانواده ایجاد کند.
هنگامی که تصور ثبت زمین به عنوان ثبت حقوق فردی در قطعات خاص زمین کنار گذاشته شود، بسیاری از اعتراضات محلی نسبت به ثبت ناپدید می شوند. بدیهی است که اعضای جامعه ای که زمین خود را به صورت اشتراکی، یا بر اساس آنچه که به عنوان خانواده گسترده شناخته می شود، در اختیار دارند، ممکن است به طور منطقی به هرگونه تلاش برای تعریف حقوق افراد بر اساس زمینی که در واقع آنها هستند اعتراض کنند. اشغال – به خصوص زمانی که، همانطور که گاهی اوقات اتفاق می افتد، اعتقاد بر این است که مالکیت واقعی هنوز به برخی از اجداد دیرین مرده تعلق دارد. با این حال، این یک ویژگی اساسی سیستم ثبت حقوق نیست. در چنین مواردی، ثبت ممکن است صرفاً شامل توصیف دقیقی از زمین های مشترک باشد، بیانیه ای از انواع حقوقی که اعضای گروه از آن برخوردارند. و فهرستی از اعضای گروه که دارای چنین حقوقی هستند. یا نیازی به ارجاع به تصرف فعلی نیست، یا اشاره ای وجود دارد که کاملاً روشن کند که تصرف فاقد حق رهن یا واگذاری است. چنین ثبتی در ابتدا صرفاً بازتابی مکتوب از حافظه عمومی و نگهداری آن صرفاً ثبت تغییراتی است که به طور مناسب توسط مراسم و آیین های سنتی مجاز شده است. مزیت آن به عنوان روشی برای اجتناب از اختلافات و ادعاهای بیجا توسط افراد همراه با سود آشکار آن در مواردی که سیستم سنتی خود را قادر به کنار آمدن با وضعیت فعلی نمی بیند، به احتمال زیاد بسیار بیشتر از ایراداتی است که می توان علیه آن مطرح کرد. یا اشاره ای که کاملاً روشن می کند که سکونت فاقد حق رهن یا واگذاری است. چنین ثبتی در ابتدا صرفاً بازتابی مکتوب از حافظه عمومی و نگهداری آن صرفاً ثبت تغییراتی است که به طور مناسب توسط مراسم و آیین های سنتی مجاز شده است. مزیت آن به عنوان روشی برای اجتناب از اختلافات و ادعاهای بیجا توسط افراد همراه با سود آشکار آن در مواردی که سیستم سنتی خود را قادر به کنار آمدن با وضعیت فعلی نمی بیند، به احتمال زیاد بسیار بیشتر از ایراداتی است که می توان علیه آن مطرح کرد. یا اشاره ای که کاملاً روشن می کند که سکونت فاقد حق رهن یا واگذاری است. چنین ثبتی در ابتدا صرفاً بازتابی مکتوب از حافظه عمومی و نگهداری آن صرفاً ثبت تغییراتی است که به طور مناسب توسط مراسم و آیین های سنتی مجاز شده است. مزیت آن به عنوان روشی برای اجتناب از اختلافات و ادعاهای بیجا توسط افراد همراه با سود آشکار آن در مواردی که سیستم سنتی خود را قادر به کنار آمدن با وضعیت فعلی نمی بیند، به احتمال زیاد بسیار بیشتر از ایراداتی است که می توان علیه آن مطرح کرد.
همچنین باید توجه داشت که بسیاری از حقوق در زمین و آب یا در محصول زمین و آب، به غیر از حقوق مالکیت فردی زمین، در واقع به اشکالی غیر از دفاتر رسمی اراضی ثبت می شود. برای مثال، تحت سیستمهای بهتر مدیریت جنگل، معمول است که دستورات تشکیل دهنده ذخیرهگاههای جنگلی جدید با جزئیات قابلتوجهی تنظیم شوند (گاهی اوقات به فهرستهای واقعی اسامی گسترش مییابند). چنین دستوراتی ماهیت و میزان حقوق اقامت، کشت، چرا، استخراج الوار و جمع آوری محصولات وحشی را توسط افراد یا روستاهایی که پس از رزرو در جنگل زندگی می کنند، مشخص می کند. اجاره نامه های کاری شیلات داخلی اغلب حاوی بندهایی است که حقوق کشاورزان همسایه را در رابطه با استفاده و کنترل آب توصیف می کند و بر اساس این حقوق محدودیت هایی را ایجاد می کند. در مورد اینکه مستاجر تا چه حد ممکن است مانع یا منحرف کردن جریان آب شود. همه این موارد در واقع روشهای ثبت حقوق در زمین به غیر از ثبت اسناد عادی است. اینکه ممکن است از نظر دپارتمان نگهداری سوابق جداگانه برخی از آنها راحت باشد، این واقعیت را کاهش نمی دهد که آنها اساساً بخشی از سوابق ملی حقوق در زمین هستند و باید به آنها توجه شود.
برخی از طبقات حقوق در زمین را نمی توان نادیده گرفت، مانند حقوق تصرف ثانویه یا استفاده از زمین. برخی از این موارد، برای مثال اجاره بهای ارثی و مادام العمر، حق تصرف و غیره به قدری از حقوق مالک اصلی انحراف دارند که لزوماً باید در هر ثبت حقوقی جایی پیدا کنند. برخی دیگر، به عنوان مثال اجارههای فصلی که تمدید نمیشوند، آنقدر زودگذر هستند که مشکل بهروز نگهداشتن ثبت ممکن است با مزایای ثبت این حقوق توجیه نشود.
دسته مهم دیگر از حقوق در زمین شامل حق حبس و استرداد مشروط از جمله رهن و وثیقه است. طبقه بزرگ رهن حق انتفاع، که مستلزم تغییر در تصرف فیزیکی است، احتمالاً تحت هر سیستم عادی ثبت زمین ثبت می شود. رهن های ساده بدون تغییر در تصرف فیزیکی معمولاً به عنوان اسنادی ثبت می شوند که در آن سیستم ثبت اسناد در حال اجرا است، اما ممکن است جایی در دفاتر اسناد زمین پیدا نکنند. بسیاری از وثیقه های زمین به عنوان تضمین وثیقه ممکن است اصلاً ثبت نشوند. با این حال، دلایل خوبی وجود دارد که چرا همه محدودیتها برای زمین باید به طور عمومی ثبت شوند.
همچنین تنوع زیادی از حقوق وجود دارد که شامل تملک، قانونی، فیزیکی یا مشروط، در خود زمین نمی شود. یکی از جالبترین آنها از این واقعیت ناشی میشود که در برخی کشورها ممکن است مالکیت درختان به طور کاملاً جدا و مستقل از مالکیت در خود زمین نگهداری شود. حقوق جداگانه در مواد معدنی نیز مورد مشابهی است. همچنین حق ارتفاق یا بندگی بسیاری وجود دارد، به ویژه حقوق چرا، عبور، استخراج الوار و محصولات جنگلی، و به طور کلی «سود à prendre». اینها ممکن است اهمیت زیادی داشته باشند، به ویژه در جایی که زمین های عمومی تحت تأثیر قرار می گیرند، یا جایی که قرار است یک ملک بزرگ تجزیه شود. در چنین مواردی، سابقه عمومی این موارد ممکن است ارزش زیادی داشته باشد.
همچنین طبقه بزرگی از حقوق عمومی در زمین وجود دارد که شامل نه تنها حقوقی است که دولت در اختیار دارد، بلکه همچنین حقوقی را که تعداد زیادی از ادارات دولتی و مقامات محلی، مشاعات روستاها و در برخی کشورها مکانهای خود روستاها در اختیار دارند، در اختیار دارند.
شاید اکنون به اندازه کافی گفته شده است که نشان دهنده ناکافی بودن یک ثبت مالکیت به تنهایی به عنوان سابقه حقوق در زمین است. با این حال، میزانی که یک ثبت ملی باید کل حوزه را پوشش دهد، موضوعی است که در هر مورد باید تصمیم گیری شود. قبل از بحث در مورد اهدافی که یک سیستم خوب ثبت حقوق باید به آنها توجه کند، یک موضوع مهم اساسی وجود دارد که باید به آن اشاره کرد، زیرا از مشکل اصلی در ثبت مؤثر ناشی می شود. این دشواری تعیین ماهیت دقیق حقوقی است که توسط یک شخص خاص به طور مطلق مشخص می شود، یا برعکس، تشخیص شخصی که دارای حق خاصی است. این موضوع معمولاً از نظر مالکیت یا تصرف زمین مورد بحث قرار می گیرد و در اینجا به آن پرداخته خواهد شد. با این حال باید
ابتدا بهتر است لحظه ای به تمایز بین ثبت اسناد و ثبت حقوق بازگردیم. سند، سابقه یک معامله مجزا است و دلیلی بر وقوع آن معامله خاص است. اما به خودی خود دلیلی بر حق قانونی هر یک از طرفین برای انجام معامله و در نتیجه دلیلی بر قانونی بودن خود معامله نیست. از این رو عیوب ثبت اسناد به عنوان ثبت حقوق آشکار است; همانطور که سر رابرت تورنس، مقام بزرگ استرالیایی در زمینه ثبت مالکیت میگوید: «عنوان با سند هرگز نمیتواند به عنوان یک واقعیت قطعی نشان داده شود: فقط میتوان آن را بهعنوان یک استنتاج کم و بیش قابل استنباط از شواهد مستندی که در آن زمان قابل دسترسی است ارائه کرد. ”
(تورنس، R. 1859.سیستم حمل و نقل استرالیای جنوبی با ثبت عنوان ، آدلاید.
هدف ثبت عنوان به وضوح چیزی بسیار قطعی تر از این است. هر قطعه زمین در اصل به عنوان یک واحد ملک در دفتر ثبت می شود. پس از انجام این کار، هر معامله ای که بر روی قطعه تأثیر می گذارد با اشاره به خود زمین در دفتر ثبت می شود و بنابراین ثبت به عنوان مدرکی برای مالکیت و به عنوان مانعی برای ادعاهای مخالف عمل می کند. دشواری در ماهیت شواهدی است که مدخل اصلی بر آن استوار است. در مواردی که ثبت از اولین تصرف زمین لازم الاجرا باشد، هیچ مشکلی پیش نمی آید زیرا واضح است که هیچ گونه ادعای نامطلوبی قبلاً مطرح نشده است. با این حال، این مورد به ندرت اتفاق می افتد، و بلافاصله این سؤال در مورد شواهد مورد نیاز قبل از ثبت اولین ثبت در ثبت مطرح می شود. بررسی عنوان مطلق ممکن است طولانی باشد، و معمولاً هم خواهد بود، فرآیند دشوار و پرهزینه در هر مورد، و در بدترین حالت ممکن است هرگز نتیجه قطعی نداشته باشد. از سوی دیگر، یک سیستم ثبت مبتنی بر تملک، که جایگزین آشکاری است، میتواند دلیل فرضی مالکیت را ارائه دهد، اگرچه از دیدگاه قانونی، چنین ثبتی کمی بهتر از ثبت اسناد است. با این حال، هر سالی که می گذرد، ابطال شواهد احتمالی را دشوارتر می کند و همیشه می توان با قانونی که محدودیتی را برای زمان طرح دعوا برای ادعای مالکیت در زمین تعیین می کند، به قطعیت دست یافت. البته ادعا می شود که طبق عرف بسیاری از کشورها، به ویژه در آفریقا، صرف مرور زمان، حقی را که به دست می آید، از بین نمی برد. خوشبختانه دقیقاً در این کشورهاست که حافظه عمومی که در بالا به آنها اشاره شد فعال و دقیقتر است. از این رو، دلایل قوی وجود دارد که فکر کنیم، مشروط بر اینکه استعلامی که ثبت اولیه بر اساس آن صورت میگیرد، محلی و عمومی باشد و دقت شود که هدف استعلام برای افراد ذیربط درک شود، ادعای غایبان بهطور پیشفرض انجام نخواهد شد. ، حتی در مرحله اول.
البته پیشنهاد نمی شود که حتی در مواردی که ثبت بر اساس مالکیت باشد تا مالکیت مطلق، چیزی بیشتر از نوشتن نام افراد در تصرف فیزیکی واقعی زمین لازم نیست. بسیاری از این افراد، به اعتراف خود یا با اطلاع همسایگان خود، تنها در سکونت یا سکونت مشترک خواهند بود، و آنچه باید ثبت شود، بدیهی است که نام شخص در تملک اصلی یا تمام اسامی متصرفین است. بنابراین یک تحقیق دقیق برای کشف حقایق کامل در اختیار داشتن فعلی ضروری است و احتمالاً در همان زمان موضوعات دیگری نیز برای تحقیق وجود خواهد داشت.
مخالفت عمومی با شروع یک سیستم ثبت زمین ممکن است گاهی شدید باشد و شاید تعداد بیشتری از موارد وجود داشته باشد که در آن مخالفت مورد انتظار به عنوان یک بازدارنده از اقدام عمل می کند. این یک واقعیت جالب است که چنین مخالفتی به ندرت از سوی خود صاحبان زمین صورت میگیرد، و این گاهی اوقات تردیدهایی را در مورد بیعلاقگی کامل مخالفان ایجاد میکند: برای مثال، شاید چندان منطقی نباشد که از یک وکیل متداول انتظار اشتیاق برای یک سیستم ثبت نام داشته باشیم. به هزینه های بالا برای حمل و نقل. با این حال، مواردی وجود دارد که در آنها مخالفت موجه است یا به نظر می رسد موجه است و در چنین مواردی باید دقت زیادی در تنظیم سیستم به منظور رفع یا کاهش تردیدها و ترس های عمومی به کار گرفته شود.
اهداف یک سیستم کامل ثبت حقوق در زمین عبارتند از:
- ارائه در هر زمان با بررسی صرف نقشه ها و ثبت ها، شرحی به روز و واقعی از کلیه حقوق شناخته شده توسط قانون یا عرف معتبر در سرزمین آن زمان و بیانیه افراد، طبقات افراد، عمومی مقامات و غیره که فعلاً این حقوق در اختیار آنهاست. و
- ارائه ابزاری فوری برای شناسایی با قطعیت و دقت هر دو ورودی در نقشه ها و ثبت های مربوط به هر قطعه زمین واقعی و قطعه واقعی زمینی که هر ورودی خاص در نقشه ها و ثبت ها به آن مربوط می شود.
می توان انتظار داشت که دستیابی به این اهداف تأثیرات خاصی بر همه روابط بین سرزمین و افراد، گروه های اجتماعی و مقامات دولتی علاقه مند به آن سرزمین داشته باشد. این اثرات بعداً مورد بحث قرار خواهد گرفت.
برای دستیابی به این اهداف مدارک زیر مورد نیاز است.
- نقشه کاداستری که بر روی آن، با کمک علائم یا ویژگی های دائمی روی زمین، هر قطعه زمینی که موضوع هر حقی بوده یا ممکن است باشد، به طور مستقیم یا با اندازه گیری کوتاه و ساده به طور دقیق قابل شناسایی است.
- ثبتی که به عنوان یک شاخص برای نقشه عمل می کند و مساحت هر قطعه بررسی را در بر می گیرد و تمام اطلاعات مربوط به طرح بررسی موجود در نقشه را به صورت جدول بندی شده ارائه می دهد.
- یک رجیستر یا یک سری از رجیسترهای متصل که حاوی اطلاعات زیر است که برای ثبت در نظر گرفته شده است:
- شماره، نام و غیره نقشه مربوطه.
- مالکیت اصلی هر قطعه نقشه برداری که در آن مالکیت های اساسی مختلف به رسمیت شناخته شده است: به عنوان مثال، زمین دولتی یا غیر دولتی. زمین اشتراکی و خصوصی؛ روستا و زمین خانوادگی و غیره
- “دارایی های اولیه” بر اساس شماره سریال و نام (در صورت وجود).
- حق مالکیت اصلی هر مالکیت اولیه، که در آن حق مالکیت پایه متفاوتی به رسمیت شناخته می شود: به عنوان مثال زمین های دولتی یا غیر دولتی، زمین های مشترک یا خصوصی. روستا یا زمین خانوادگی و غیره
- شماره یا سایر مشخصات قطعات زمینی که در هر مالکیت اولیه گنجانده شده است.
- مساحت هر قطعه زمین و مساحت کل مالکیت اولیه.
- نام، توضیحات یا سایر مشخصات دارنده اصلی.
- اگر دارنده اصلی گروهی از افراد باشد (غیر از یک انجمن رسمی مانند شرکت یا تعاونی)، نام و سایر مشخصات هر یک از اعضای گروه که به عنوان دارنده مشترک شناخته میشوند و ماهیت حق متعلق به آن. این شامل گروه هایی مانند مالکان مشترک، یک خانواده گسترده، ساکنان یک روستا، یک قبیله و غیره می شود. نام، عنوان و غیره شخص یا ارگانی که به عنوان نماینده سهامداران برای اهداف تجاری شناخته می شود نیز باید درج شود.
- مالکیتی که زمین تحت آن نگهداری می شود در صورتی که با مالکیت اصلی متفاوت باشد، مانند اجاره زمین دولتی.
- هر گونه حقوق دائمی نسبت به زمین که در حد تصرف اشخاصی غیر از دارنده اصلی یا مشترکین نباشد، مانند حق ارتفاق، حق چرا، قطع یا جمع آوری محصولات جنگلی و غیره.
- هر گونه حقوقی که توسط دولت علیه دارنده اصلی محفوظ است.
- هر گونه حقوق اولیه، به عنوان مثال در درختان و غیره، بر چیزهایی در زمین که به مالک اصلی زمین تعلق ندارد.
- حقوق فرعی دائمی شغل یا استفاده.
- حقوق تبعی موقتی که موجب تعلیق یا تعلیق حقوق دارنده اصلی می شود، مانند رهن انتفاع.
- حقوق فرعی موقت شغل یا کاربر که حقوق دارنده اصلی را تعدیل می کند، اما آن را سرکوب یا تعلیق نمی کند، مانند اجاره های عادی.
- تحمیل بر زمین که بر حقوق تصرف و استفاده کننده تأثیر نمی گذارد، مانند رهن ساده.
این الزامات که به طور طولانی بیان شوند، بسیار پیچیده به نظر می رسند. با این حال، در عمل، اگر از فرمهای جداگانه برای انواع آشکارا متفاوت حقوق اولیه مانند تصدی فردی و اشتراکی استفاده شود، و اگر از ثبتهای تکمیلی استفاده هوشمندانه شود (به ویژه در مواردی که احتمال دارد تغییرات مکرر باشد، مانند موارد کوتاه مدت. اجاره) فرم های لازم کاملاً ساده خواهند بود. البته کامپیوتری کردن چنین پیچیدگی هایی را آسان تر می کند. در برخی موارد که حقوق قبلاً در یک سند عمومی جداگانه ثبت شده است، به عنوان مثال در مورد ذخیرهگاههای جنگلی تازه تأسیس که در بالا ذکر شد، تمام آنچه لازم است ممکن است ارجاع ساده به چنین سندی و تشکیل سند ذکر شده در یک مکان مناسب
بسیاری از دولتهایی که یک سیستم ثبت را راهاندازی میکنند ممکن است بخواهند در ابتدا خود را به موارد ضروری ثبت مشاغل اصلی، دارندگان حق اولیه و آن دسته از صاحبان حقوق فرعی که حقوق آنها کمابیش دائمی است یا ممکن است به تعلیق درآوردن اثر داشته باشد، محدود کنند. حقوق موجود دارندگان اصلی ممکن است دلایل عملی محکمی در برابر تلاش برای ثبت چنین حقوقی مانند حقوقی که توسط اجاره سالانه اعطا می شود وجود داشته باشد. محدود کردن ثبت نام به گونه ای که بتوان ثبت را دقیق و به روز نگه داشت، یک قانون صحیح است. یک ثبت نام دقیق ممکن است بدتر از عدم وجود باشد.
از طرف دیگر ممکن است شرایطی وجود داشته باشد که ثبت حقوق موقت را ضروری کند که معمولاً گنجاندن آنها در دفاتر ثبت بسیار دشوار است. یکی از این موارد این است که به مستاجر حق قانونی داده می شود تا در طی رفتار خوب و بدون تمدید رسمی، اجاره سالانه را به طور نامحدود ادامه دهد.
البته میتوان از ثبتهای زمین برای ثبت بسیاری از انواع اطلاعات غیر از حقایق ساده تصدی استفاده کرد. نمونههای بارز، که اغلب از اهمیت اقتصادی و اداری زیادی برخوردار است، تمایز زمینداران ساکن و غیرمقیم، یا مالکان کشاورزی و غیرکشاورزی است.
کامپیوتری کردن نقشه ها و رجیسترها
این فصل تأثیر رایانهها بر نقشهبرداری و نقشهبرداری قطعات زمین، و ثبت و انتشار اطلاعات مربوط به زمین را بررسی میکند. مزیت اصلی کامپیوتری شدن سرعت پردازش داده ها است.
از کامپیوترها می توان از جمله برای موارد زیر استفاده کرد:
- تسریع در جمع آوری و پردازش داده های بررسی کاداستر؛
- کاهش قابل توجهی در هزینه و فضای مورد نیاز برای ذخیره و بازیابی اسناد زمین؛
- جلوگیری از تکرار غیر ضروری سوابق؛
- ساده سازی تهیه نسخه های پشتیبان ثبت نام در صورت وقوع فاجعه؛
- تسریع در پردازش داده ها برای اولین ثبت عنوان؛
- کاهش زمان و هزینه مربوط به انتقال حقوق مالکیت و رسیدگی به وام مسکن؛
- تسهیل نظارت و تجزیه و تحلیل ارزش بازار و اجاره زمین و ملک؛
- برآوردهای بهتری از ارزش زمین برای اخذ مالیات یا تملک اجباری ارائه کنید.
- بهبود کارایی و اثربخشی در جمع آوری مالیات زمین و دارایی؛
- کمک به جمعآوری اطلاعات و گزارشهایی که تولید آنها با استفاده از سیستمهای دستی غیرممکن یا بسیار دشوار بود.
- مکانیسم هایی برای کنترل کیفیت ارائه می دهد.
- ادغام سوابق مالکیت زمین، کاربری زمین و ارزش زمین با داده های اجتماعی-اقتصادی و زیست محیطی در حمایت از برنامه ریزی فیزیکی؛
- کمک در تخصیص و نظارت بر مجوزهای ساخت و ساز در زمین؛
- مدیریت دارایی های دارایی و اطمینان از استفاده و نگهداری کارآمد از آنها؛
- مستندسازی و نظارت بر مکانهای باستانشناسی و سایر حوزههای مورد علاقه علمی یا فرهنگی؛
- ثبت سفارشات حفظ درخت و مناطق حفاظت شده.
- پشتیبانی از مدیریت خدمات شهری مانند آب، فاضلاب، گاز، برق، چراغ های خیابانی و تلفن؛ و
- انتقال خودکار صورتحسابها به مشتریان را تسهیل میکند، اطمینان حاصل میکند که هیچ آدرسی از دست نمیرود، در نتیجه جمعآوری درآمد را بهبود میبخشد.
فهرست کاربردهای احتمالی فناوری اطلاعات (IT) تقریباً بی پایان است. این سوال که آیا کشوری می تواند بدون سیستم اطلاعات زمین کامپیوتری خوب باشد، اغلب به همان اندازه معتبر است که بپرسیم آیا می تواند هزینه نصب آن را داشته باشد یا خیر.
کامپیوتری شدن فرآیندهای بررسی میدانی و فتوگرامتری، ذخیره سازی، بازیابی و تجزیه و تحلیل داده ها و تهیه و تولید نقشه ها و نقشه های کاداستر را سرعت می بخشد. ضبط خودکار داده ها دو مزیت دارد – اشتباهات انسانی را که در نوشتن و متعاقباً رونویسی مشاهدات پیمایش میدانی رخ می دهد کاهش می دهد و انتقال داده ها را برای محاسبه و تنظیم بعدی تسهیل می کند. با وجود افزایش هزینه تجهیزات نقشه برداری مدرن، بهره وری را می توان به طور قابل توجهی با استفاده از رایانه افزایش داد. سپس این امکان کاهش هزینه های واحد بررسی را فراهم می کند.
در حالی که نظرسنجی های جدید ممکن است از در دسترس بودن سیستم های کامپیوتری سود ببرند، بسیاری از سوابق در حال حاضر فقط روی کاغذ وجود دارند، به عنوان مثال در سوابق مکتوب یا روی نقشه های کاغذی. سوابق قدیمی باید به شکل قابل خواندن توسط کامپیوتر تبدیل شوند تا مزایای فناوری اطلاعات مدرن محقق شود. تبدیل نقشه ها و تصاویر گرافیکی موجود به شکل دیجیتال معمولاً با «دیجیتال کردن» انجام می شود. فناوری دیجیتالی کردن نقشه ها به آسانی در دسترس است، اگرچه فرآیندها اغلب کار فشرده هستند و گران هستند. دادههای متنی مربوط به زمینها را میتوان با تایپ دادهها در رایانه با روشهای دور دست و با استفاده از صفحه کلید یا ماشین تحریر یا با اسکن به شکل دیجیتال تبدیل کرد. در مورد دوم، داده ها ممکن است به صورت تصاویر گرافیکی اسکن شده ذخیره شوند و در صورت لزوم به عنوان کپی های فکس، تکثیر شوند.
بدون شک گران ترین و زمان برترین بخش راه اندازی هر سیستم کاداستر کامپیوتری در تبدیل داده ها نهفته است. هزینه وارد کردن داده ها به سیستم می تواند 70 تا 80 درصد از کل هزینه های اولیه عملیاتی کردن سیستم را تشکیل دهد. خوشبختانه هزینه ذخیره سازی داده ها به طور قابل توجهی در طول زمان کاهش یافته است، در حالی که سرعت بازیابی داده ها در نتیجه کامپیوترهای قدرتمندتر موجود، به ویژه در فرم دسکتاپ، افزایش یافته است.
اولویت در بسیاری از سیستم های کاداستر، مدیریت کارآمدتر سوابق متنی به جای تولید نقشه های کاداستر دیجیتال است. داده های متنی ممکن است شامل شماره مرجع ملک، نام و آدرس مالک، شماره عنوان و شکل تصدی، جزئیات هر گونه وام مسکن، اجاره نامه فرعی یا واگذاری، هرگونه هشدار و احتمالاً جزئیات اجاره سالانه و پرداخت های اجاره و تاریخ سررسید آنها باشد. . علاوه بر این ممکن است ارجاعاتی به طرح های نقشه برداری، مناطق کاربری اراضی، برنامه های کاربردی برنامه ریزی و غیره وجود داشته باشد.
در حالی که کامپیوتری کردن سوابق متنی – به عنوان مثال ثبت اسناد – اغلب نسبتاً ساده است – به ندرت “رایانه کردن اشتباهات گذشته” مقرون به صرفه است. از آنجایی که رایانهها نمیتوانند انواع نقص در دادهها را که در پردازش اطلاعات دستی و انسانی به وجود میآیند تحمل کنند، باید از این فرصت برای بهبود کیفیت دادههای موجود و پاکسازی سوابق از خطاهایی که به طور اجتنابناپذیر در طول زمان رخ دادهاند استفاده کرد. همچنین باید از فرصت برای بازنگری رویه هایی که دنبال می شود استفاده کرد. اغلب مزایای کامپیوتری شدن بیشتر از سازماندهی مجدد داده ها و سیستم ناشی می شود تا استفاده از رایانه فی نفسه .
لازم نیست همه داده ها در یک سیستم ذخیره شوند تا زمانی که می توان در صورت لزوم به داده ها دسترسی پیدا کرد. اتصال یک سری از رایانه ها به یکدیگر به شبکه هایی که مناطق محلی یا گسترده را پوشش می دهند رایج تر می شود. از این طریق می توان داده ها را در چندین مکان مختلف جمع آوری، ذخیره و به روز کرد. بنابراین اداره ثبت عناوین ممکن است سابقه قطعی مالکیت زمین را در اختیار داشته باشد در حالی که وزارت دارایی می تواند ارزیابی مالیات زمین را انجام دهد. اداره برنامه ریزی شهرداری ممکن است داده هایی در مورد کاربری زمین داشته باشد در حالی که داده های مربوط به فاضلاب، آب و برق ممکن است توسط شرکت های خدمات عمومی نگهداری شود. هر یک از این پایگاه های داده را می توان به یکدیگر مرتبط کرد و در صورت نیاز و در صورت نیاز، داده ها را رد و بدل کرد.
به دلیل هزینه بالای جمع آوری و نگهداری داده ها، برای مقرون به صرفه بودن سیستم های کاداستر، داده ها باید به اشتراک گذاشته شوند. اغلب مشخص می شود که مجموعه داده ها به دلایلی ناسازگار هستند – برای مثال ممکن است شامل سیستم های ارجاع بسته های مختلف باشد، ثبت عناوین از سیستم حجم و برگه برای شناسایی بسته ها استفاده می کند در حالی که ارزیابی مالیات ممکن است سیستم کاملاً متفاوتی داشته باشد. به عنوان یک عدد ترتیبی بدون ویژگی مکانی. یا مجموعه داده ها ممکن است به تعاریف مختلفی از واحدهای مساحتی مربوط باشد، واحد مشمول مالیات بر اساس کاربری زمین تعریف می شود در حالی که عنوان ثبت شده مربوط به مالکیت زمین است. اگر قرار است داده ها به اشتراک گذاشته شوند، باید استانداردهای مشترک مورد توافق قرار گیرند.
هنگامی که داده های با کیفیت مناسب به سیستم وارد شد، فرآیندهای مختلف دستکاری می تواند انجام شود. اینها ممکن است به شکل تبدیلهای هندسی دادهها برای نمایش گرافیکی بهتر باشد. یا محاسبات ریاضی شامل تجمیع و تعمیم داده ها. یا استخراج دستههای خاصی از دادهها یا بر اساس ویژگیها یا ترکیبی از ویژگیها یا مطابق با مکان آنها. یا به سادگی داده ها را به عنوان بخشی از یک سیستم اطلاعات مدیریت ارائه می دهد. بنابراین، برای مثال، میتوان تاریخهایی را که در آن اسناد از یک بخش از یک دفتر کاداستر به بخش دیگر یا به یک بخش خارجی منتقل میشود، بررسی کرد و احتمال گم شدن اسناد یا شناسایی پروندههایی را که در آنها پردازش نقل و انتقالات و درخواستها انجام نشده است، کاهش داد. در تاریخ های معین تکمیل شده است. پس از آن می توان تاخیرهای جدی را بررسی کرد. سیستم های اطلاعات مدیریت بهبود یافته یکی از راه های بهبود سیستم های کاداستر است.
پردازش سوابق رایانهای نیز میتواند با استفاده از سیستمهای اطلاعات جغرافیایی یا GIS انجام شود. GIS شامل یک پایگاه داده، امکانات گرافیکی و نرم افزار برای پردازش داده ها است. با استفاده از GIS، داده های مختلف را می توان از پایگاه داده بازیابی کرد، یا داده ها را می توان از دو یا چند مجموعه داده گرفته و روی صفحه گرافیکی همپوشانی کرد یا بر روی نسخه چاپی مانند کاغذ چاپ کرد. رایانه میتواند جستجوهای فضایی را انجام دهد، مانند مکانیابی تمام ویژگیهایی که در فاصله مشخصی از یک خط جاده جدید پیشنهادی قرار دارند. تخمین هزینه های خرید هر زمین می تواند به طور خودکار بر اساس مساحت تحت تاثیر و ارزش تخمینی آن در هر متر مربع انجام شود.
یک عنصر اساسی در هر سیستم کاداستر، انتقال اطلاعات به صورت گزارش، فهرست یا نمایش گرافیکی است. از رایانه ها می توان برای نمایش داده ها بر روی صفحه یا برای هدایت پلاتری که نقشه ها یا متن ها را به صورت چاپی تهیه می کند استفاده کرد.
به منظور استفاده کامل و موثر از یک سیستم کامپیوتری کاداستر، باید یک استراتژی شرکتی تدوین شود تا کاربران بالقوه این سیستم، به ویژه سایر ادارات دولتی و ارگان های نیمه دولتی بتوانند به آن دسترسی داشته باشند. ابتدا، کاربران بالقوه سیستم باید شناسایی شوند و یک مطالعه امکان سنجی انجام شود تا مشخص شود که چه مقدار اطلاعات مربوط به زمین بین وزارتخانه ها، ادارات و سایر سازمان ها منتقل می شود و آیا نصب یک شبکه کامپیوتری قابل توجیه است یا خیر. پس از مطالعه امکان سنجی، تجزیه و تحلیل نیازمندی های کاربر باید انجام شود و منابع موجود در حال حاضر و نوع و کمیت داده هایی که باید پردازش شوند را با جزئیات شناسایی می کند. نیازهای فوری و بلندمدت باید در نظر گرفته شود زیرا در صورت موفقیت، سیستم به ناچار رشد خواهد کرد.
از این مطالعات، می توان یک استراتژی پیاده سازی برای تعیین تجهیزات و آموزش های جدید مورد نیاز، در منابع موجود، ایجاد کرد. استراتژی پیاده سازی باید منجر به مشخصات فنی شود که در یک دعوتنامه برای مناقصه (ITT) توضیح داده می شود و برای تامین کنندگان سیستم ارسال می شود. سند ITT جزئیات نحوه ارزیابی هر سیستم (معروف به آزمون معیار) و فرم آزمون پذیرش که در پایان پروژه مورد نیاز است را ارائه می دهد. بر اساس پاسخ به دعوتنامه اسناد مناقصه و نتایج هر آزمون معیار، بهترین تامین کننده انتخاب خواهد شد. پس از هماهنگی های قراردادی مناسب، می توان سیستم را نصب کرد و آزمایش های پذیرش را انجام داد تا اطمینان حاصل شود که آنچه تحویل داده شده مطابق با مشخصات انجام می شود.
خرید و نصب یک سیستم کامپیوتری تنها شروع یک فرآیند تغییر در یک سازمان است. یک سیستم کامپیوتری باید نگهداری شود و این ممکن است گران باشد. فناوری آنقدر سریع در حال تغییر است که نیاز به نصب تجهیزات جدید در زمان نسبتاً کوتاهی دارد. با تکامل اهداف و همچنین شیوههای درون سازمانی، باید ترتیبات نهادی جدیدی ایجاد شود. کامپیوتری شدن یک فرآیند پویا است تا ایستا.
یک محدودیت عمده در اجرای تغییرات در یک سازمان کاداستر، اغلب فقدان سیاستهای منسجم اطلاعات زمین است. در بسیاری از کشورهای در حال توسعه هیچ سیاست منسجمی برای تهیه نقشه برداری، یا برای عرضه و به روز رسانی اطلاعات زمین وجود ندارد. این موقعیت اغلب در فقدان سیاست های منسجم برای پایداری توسعه شهری یا روستایی منعکس می شود. موقعیت با توجه به مدیریت منابع اطلاعاتی کمی متفاوت است. اغلب هیچ تلاشی برای بازیابی هزینه های جمع آوری، پردازش و توزیع اطلاعات کاداستر وجود ندارد و همچنین برنامه ای برای به روز نگه داشتن داده ها وجود ندارد. اغلب سرمایه گذاری در فناوری اطلاعات توسط یک طرح تجاری پشتیبانی نمی شود.
در حالی که فناوری مهم است، ویژگی اساسی یک کاداستر این است که یک سیستم اطلاعاتی است، نه مجموعه ای از ابزارهای تکنولوژیکی. البته مشکلات فنی زیادی در یکپارچه سازی داده ها و اشتراک گذاری داده ها در شبکه ها وجود دارد. با این حال، بزرگترین مشکلات در مشکلات انسانی، حقوقی، سیاسی و اقتصادی است که مربوط به همه کاربران بالقوه است و باید به آنها رسیدگی شود. در ارائه دسترسی بیشتر به داده هایی که توسط افراد یا سازمان های دیگر نگهداری می شود، لازم است حقوق و تعهدات تولیدکنندگان داده و استفاده کنندگان داده ها روشن شود. تعدادی از مشکلات خاص مانند حفاظت از حقوق شخصی برای حفظ حریم خصوصی ممکن است ایجاد شود. چنین حفاظتی را می توان با موارد زیر بدست آورد:
- محدود کردن ماهیت و میزان داده های شخصی جمع آوری شده؛
- اطمینان از مرتبط بودن و دقیق بودن داده های نگهداری شده؛
- محدود کردن مقدار و انواع دادههای قابل افشا؛
- اتخاذ روش هایی برای محافظت از سیستم در برابر استفاده غیرمجاز از داده ها؛ و
- به هر فردی این حق را می دهد که داده ها را بررسی، چالش یا تصحیح کند.
حفاظت از محرمانه بودن داده ها دشوارتر است زیرا تعریف قانونی از “اطلاعات” و آنچه محرمانه است دشوار است.
قبل از سرمایهگذاری در سیستمهای کاداستر کامپیوتری، همیشه باید این سوال پرسیده شود که آیا سازمان مربوطه میتواند از عهده سرمایهگذاری در فناوری پیشرفته برآید؟ این امر به ویژه در کشورهای در حال توسعه که بیشتر دولتهایشان در حال حاضر بدهی زیادی دارند، صادق است. کامپیوتری شدن ناگزیر مستلزم صرف هزینه های ارزی است که به سختی به دست آورده یا وام گرفته شده است. علاوه بر این، همیشه این ترس وجود دارد که فناوری رایانه باعث کاهش اشتغال شود. با این حال، شواهد موجود نشان می دهد که تغییراتی در ماهیت اشتغال وجود خواهد داشت، اما حداقل در کوتاه مدت، فرصت های شغلی ممکن است افزایش یابد. این به این دلیل است که وظیفه عظیم تبدیل داده ها، بسیاری از افراد را برای یک دهه یا بیشتر در کار نگه می دارد.
ارزیابی هزینه ها و منافع پیش نیاز کامپیوتری شدن است. مزایا تا حدی به توانایی فروش اطلاعات بستگی دارد. داده های کاداستر می تواند یک دارایی تجاری ارزشمند باشد و از این رو هزینه نقشه برداری کاداستر را می توان با فروش داده های حاصل جبران کرد. دولتها به طور فزایندهای از وزارتخانهها و بخشهای خود میخواهند تا راههایی برای بازیابی هزینههای اجرای خدمات خود بیابند. با این حال، در بسیاری از کشورهای کمتر توسعه یافته هنوز این دیدگاه وجود دارد که «دولت باید پرداخت کند». اگر معرفی تکنولوژی بالا موفقیت آمیز باشد، بهره وری به میزان قابل توجهی افزایش خواهد یافت. این به تنهایی ممکن است سطح سرمایه گذاری را توجیه نکند. بنابراین ممکن است بازیابی بیشتر هزینه های سرمایه از طریق اشتراک گذاری داده ها و فروش اطلاعات جمع آوری شده ضروری باشد. اطلاعات یک منبع قابل فروش است و بخشی از هزینه ها را می توان با فروش داده ها به بخش خصوصی بازیابی کرد. اگر قرار است از فروش داده ها منفعت کامل به دست آید، آنگاه اطلاعات باید از طریق قوانین کپی رایت محافظت شوند. پس از برخی عدم قطعیتهای اولیه در بسیاری از حوزههای قضایی، اکنون عموماً میتوان از حقوق مالکیت معنوی از جمله مواردی که اطلاعات پایه به صورت الکترونیکی ذخیره میشود، محافظت کرد. مجموعهای از حقایق مانند نقشهها، فهرستها و تکههای متن همگی میتوانند به عنوان مالکیت معنوی تلقی شوند. اکنون عموماً می توان از حقوق مالکیت معنوی از جمله مواردی که اطلاعات پایه به صورت الکترونیکی ذخیره می شود، محافظت کرد. مجموعهای از حقایق مانند نقشهها، فهرستها و تکههای متن همگی میتوانند به عنوان مالکیت معنوی تلقی شوند. اکنون عموماً می توان از حقوق مالکیت معنوی از جمله مواردی که اطلاعات پایه به صورت الکترونیکی ذخیره می شود، محافظت کرد. مجموعهای از حقایق مانند نقشهها، فهرستها و تکههای متن همگی میتوانند به عنوان مالکیت معنوی تلقی شوند.
بهبود سیستم های کاداستر موجود و توسعه اطلاعات به عنوان یک منبع شرکتی مشکلات فلسفی، فنی و نهادی را ایجاد می کند. مرکز راه حل آنها آموزش و آموزش بهتر است. از جنبه فنی، با بسیاری از سیستمهای پیچیدهتر، ممکن است ماهها و نه یک سال طول بکشد تا اپراتور به سیستم کاملاً مطمئن شود. اگرچه سیستم ها در حال تبدیل شدن به “کاربر پسند” هستند، پیچیدگی آنها درک عملکرد کامل هر سیستم را برای اپراتورهای محلی دشوار می کند. تامین کنندگان سیستم ها معمولا هزینه آموزش پایه را در قیمت مناقصه خود لحاظ می کنند. چنین آموزشی باید ادامه یابد زیرا کارآموزان اعتماد به نفس و توانایی بیشتری پیدا می کنند. آموزش توسعه حرفه ای مستمر باید سرمایه گذاری عمده در هر سازمانی باشد.
این فصل به تعدادی از مسائل فنی و نهادی که در راه توسعه یک سیستم کاداستر کامپیوتری نهفته است، پرداخته است. کاداستر با دو منبع سروکار دارد – زمین و اطلاعات. کامپیوتری کردن، استفاده بهتر از هر دو را تسهیل میکند و به مردم اجازه میدهد بیشتر درباره زمین و مشکلات و فرصتهای مرتبط با استفاده از آن بدانند. در حالی که می توان از طریق بهبود روش های دستی مدیریت داده ها و با تمرکز توجه مدیران و عموم بر ماهیت یکپارچه بسیاری از مشکلات مربوط به زمین به دست آورد، این کامپیوتری است که موثرترین کاتالیزور برای تغییر است. فشارها بر روی زمین در هر جامعه ای هم از طریق افزایش جمعیت و هم از طریق تغییرات محیطی و اکولوژیکی در حال افزایش است. برای نظارت، برنامه ریزی و مدیریت آن تغییر، اطلاعات بهتری مورد نیاز است.
اصولی که در تهیه و نگهداری سوابق حقوق باید رعایت شود.
جزئیات واقعی فرآیند ثبت حقوق به قدری مطابق با شرایط محلی متفاوت خواهد بود که با تلاش برای ترسیم یک روش مناسب به طور کلی، هیچ هدف مفیدی محقق نخواهد شد. با این حال، تعدادی از اصول کاربردی عمومی وجود دارد که به میزان زیادی به اجرای هر رویه ای که ممکن است اتخاذ شود کمک می کند.
اولین مورد تشخیص نیاز به نقشه های کافی است. هیچ سیستم ثبت حقوقی بدون پشتیبانی از یک سری نقشه های کاداستری موفق نخواهد بود. حتی ساده ترین سیستم ثبت نام داوطلبانه نیز از طریق توصیف استاندارد و دقیقی که این نقشه ها به تنهایی می توانند ارائه کنند، بسیار تقویت و تسهیل خواهد شد.
دوم این است که بدانیم در نهایت هر سیستم ثبت نام باید اجباری شود. تنها با اجبار می توان به جهانی بودنی دست یافت که مزیت کامل ثبت نام به آن بستگی دارد. اگر در مرحله اول یک سیستم ثبت نام داوطلبانه معرفی شود، باید به عنوان بخشی از فرآیند آموزشی لازم برای آماده سازی افکار عمومی برای ثبت نام اجباری در نظر گرفته شود.
سومین مورد ضروری این است که یک سیستم ثبت نام تنها در صورتی کاملاً موفق خواهد بود که توسط افکار عمومی پشتیبانی شود و افکار عمومی باید برای پذیرش این سیستم آموزش ببینند. آموزش ممکن است عمدتاً شامل رفع تردیدها و ترس ها باشد، اما ممکن است کارهای زیادی با تبلیغات هوشمندانه توسط دولت انجام شود تا مزایای ثبت نام را برای افراد و جامعه محلی نشان دهد. نهاد یک سیستم داوطلبانه ممکن است بخش ارزشمندی از چنین ارتقایی باشد. وجود قبلی سیستم ثبت اسناد از جمله اسناد نیز ممکن است بسیار کمک کننده باشد. با این حال، شکل ارتقاء الزاماً بر اساس ماهیت و واقعیت تردیدها و ترس های ذکر شده در بالا تعیین می شود. روش های افزایش اعتماد به ثبت نام شامل همراهی افراد علاقه مند مردم با تمام مراحل ثبت نام اولیه و برگزاری استعلام و بررسی مطالبات در زمین یا روستاهای نزدیک به جای شهرهای دور است. همچنین باید رویههایی برای اعتراض علیه تصمیم مأموران ثبت در تمام مراحل تحقیق وجود داشته باشد و نه صرفاً پس از تکمیل ثبت نام. در اکثر کشورهایی که داراییهای کوچکی هستند، مشخص میشود که تحقیقات محلی و امکانات محلی برای طرح و بررسی ادعاها برای موفقیت کاملاً ضروری است. همچنین باید رویههایی برای اعتراض علیه تصمیم مأموران ثبت در تمام مراحل تحقیق وجود داشته باشد و نه صرفاً پس از تکمیل ثبت نام. در اکثر کشورهایی که داراییهای کوچکی هستند، مشخص میشود که تحقیقات محلی و امکانات محلی برای طرح و بررسی ادعاها برای موفقیت کاملاً ضروری است. همچنین باید رویههایی برای اعتراض علیه تصمیم مأموران ثبت در تمام مراحل تحقیق وجود داشته باشد و نه صرفاً پس از تکمیل ثبت نام. در اکثر کشورهایی که داراییهای کوچکی هستند، مشخص میشود که تحقیقات محلی و امکانات محلی برای طرح و بررسی ادعاها برای موفقیت کاملاً ضروری است.
هدف نهایی از ثبت باید تضمین یک سوابق کامل و غیرقابل ابطال از کلیه حقوقی باشد که در اختیار دارند. با این حال، تعیین عنوان مطلق با یک تحقیق ممکن است بسیار دشوار باشد و در عمل یک رکورد مبتنی بر عنوان فرضی به سرعت پیدا شده است که تمام ویژگی های اساسی یک عنوان مبتنی بر عنوان مطلق را به دست می آورد. بنابراین مناسبترین روش ممکن است هدف گرفتن بهترین نتایجی باشد که میتوان با یک تحقیق محلی دقیق در مورد حقایق فعلی مالکیت به دست آورد. چنین تحقیقی باید با اطلاع رسانی گسترده در مورد قصد برگزاری آن انجام شود و باید شامل بررسی دقیق همه شواهد ارائه شده با مشورت نزدیک با نظرات محلی باشد.
هر چه یک کشور کمتر «توسعه یافته» باشد، این تحقیق سریعتر مؤثر خواهد بود. در اکثر کشورهای «توسعه نیافته»، تمام حقایق مربوط به حقوق فردی و جمعی در زمین معمولاً توسط مردم محلی به خوبی شناخته شده و درک می شود. این صرفاً به کشف این حقایق مربوط می شود، فرآیندی که ممکن است صبر زیادی را طلب کند و مطمئناً دانش و تجربه محلی زیادی را می طلبد. هنگامی که یک ثبت برای چند سال کار می کند، صحت یا عدم دقت آن به زودی آشکار می شود. پس از آن می توان در صورت تمایل، با استفاده از یک قانون محدودیت و سابقه مطلق در مورد ادعاهای معوق، یک مدت تعیین کرد. با این حال، هیچ چیز از این نوع ممکن است ضروری نباشد،
یک مشکل خاص در برخورد با تصدی های اشتراکی ممکن است حق اعضای جامعه باشد که آن را ترک کرده اند برای از سرگیری حقوق خود در بازگشت. وجود این حق دلیل ویژه ای برای دقیق ترین پرس و جوی محلی در میان اعضای متنفذ جامعه است. اتکای صرف به ادعاهایی که واقعاً شخصاً ارائه شده اند ممکن است باعث خطای جدی شود. این البته در موارد دیگر نیز صادق است.
علاوه بر اطلاعیه عمومی در مورد قصد ثبت نام ذکر شده در بالا، اخطارهای شخصی باید تا آنجا که ممکن است برای همه افرادی که احتمالاً ادعای مالکیت زمین دارند ارسال شود. در مواردی که مالیات زمین ارزیابی می شود، چنین اخطاریه هایی ممکن است به یادداشت های تقاضای مالیات ضمیمه شود یا به طور جداگانه برای کسانی که بر اساس سوابق درآمد ارزیابی شده اند ارسال شود. ثبت اسناد موجود و سایر سوابق عمومی معاملات در زمین نیز ممکن است برای کمک به دسترسی به همه مدعیان احتمالی استفاده شود.
محل دفاتر ثبت باید به گونه ای انتخاب شود که ثبت جهش ها کمترین مزاحمت را برای عموم مردم ایجاد کند. تعداد و توزیع این دفاتر به اندازه دارایی ها و وضعیت اجتماعی و اقتصادی صاحبان حق بستگی دارد. در کشوری با مالکیتهای بزرگ که معاملات زمین کم و مهم است، ممکن است تعداد نسبتاً کمی دفاتر در مراکز اصلی جمعیت کافی باشد. در کشوری که دارای مالکیت کوچک است، بسیاری از دفاتر محلی کوچک ضروری خواهند بود و در گشتهای دورهای از خود زمینها توسط افسران ثبتنام، مزایای زیادی وجود دارد. این دفاتر و تورهای محلی کوچک قطعاً در هر موردی که اجارههای کوچک در محدوده ثبت قرار میگیرند ضروری خواهند بود.
بسیاری از کشورهایی که هیچ سیستمی برای ثبت زمین ندارند، دارای یک سیستم کاملاً تثبیت شده برای ثبت طبقات خاصی از اسناد از جمله اسناد مربوط به انتقال حقوق در زمین هستند. ممکن است دلایل خوبی برای ادامه ثبت جداگانه اسناد وجود داشته باشد، که معمولاً شامل تهیه کلمه به کلمه از سند ثبت شده است، حتی پس از تصویب سیستم ثبت زمین. این لزوما و نباید به معنای تکرار کار باشد. در واقع سیستم دوگانه ممکن است مزایای عملی قابل توجهی داشته باشد. اکثر اسناد در مراکز نسبتاً بزرگی از جمعیت اجرا میشوند که ممکن است از محلی که زمین در آن واقع شده است بسیار دور باشند. بنابراین، یک سیستم محلی ثبت زمین ممکن است در مقایسه با ثبت سندی که نیازی به بومی سازی آن نیست، باعث ناراحتی برخی از افراد ذینفع در معامله شود. هر گونه ناراحتی مانع از اثربخشی یک سیستم ثبت نام می شود. در بسیاری از سیستمها، هر زمان که سندی که بر دفاتر اسناد رسمی ثبت میشود، اسنادی که اطلاعات ضروری را ارائه میدهد، بهعنوان یک امر طبیعی توسط ثبتکننده اسناد به اداره ثبت اسناد مربوطه ارسال میشود. در غیاب کامپیوتری، این مفیدترین روش برای اطمینان از به روز نگه داشتن ثبت زمین است. همین رویه ممکن است در مورد احکام و سایر احکام دادگاه های مدنی، دادگاه های زمینی و غیره اعمال شود. این مفیدترین روش برای اطمینان از به روز نگه داشتن ثبت زمین است. همین رویه ممکن است در مورد احکام و سایر احکام دادگاه های مدنی، دادگاه های زمینی و غیره اعمال شود. این مفیدترین روش برای اطمینان از به روز نگه داشتن ثبت زمین است. همین رویه ممکن است در مورد احکام و سایر احکام دادگاه های مدنی، دادگاه های زمینی و غیره اعمال شود.
موفقیت یا شکست یک سیستم ثبت به کامل بودن و سریع بودن گزارش جهش ها بستگی دارد. (منظور از «جهش» هرگونه تغییری است که بر روی ثبتها تأثیر میگذارد، مانند تغییر در زمین، در شرایط نگهداری آن یا در دارنده حقوق.) در مراحل اولیه ثبت، احتمالاً وجود دارد. تأخیرها و کوتاهیهای فراوان در گزارش جهشها، بهویژه آنهایی که شامل معامله رسمی نیستند، و این تأخیرها و حذفیات هرگز به طور کامل متوقف نمیشوند، حداقل در کشورهای توسعه نیافته، اگر وظیفه گزارشدهی کاملاً به ابتکار افراد سپرده شود. متأثر، تحت تأثیر، دچار، مبتلا. به عنوان مثال باید به خاطر داشت که در کشورهایی که آداب و رسوم ارث مطلقاً جانشینی اموال زمینی را تجویز می کند. بحثی از تشریفات مربوط به اثبات وصیت نامه نیست و در چنین کشورهایی زمین بدون هیچ گونه اسناد رسمی به طور مکرر دست به دست می شود. باز هم بسیاری از فروش های کوچک، رهن، اجاره و غیره ممکن است بدون هیچ گونه سوابق کتبی انجام شوند. در این شرایط، تلقین عادت گزارش فوری ممکن است بسیار دشوار باشد. مجازاتهای قانونی و ناتوانیها، اگرچه احتمالاً برای رسیدگی به موارد معدودی از عدم رعایت عمد قانون ضروری هستند، اما معمولاً بیاثر خواهند بود و قطعاً مصلحتهای قابل اعتراضی برای استفاده در موارد بیتفاوتی یا عدم درک عمومی صرف هستند. تلقین عادت گزارش سریع ممکن است بسیار دشوار باشد. مجازاتهای قانونی و ناتوانیها، اگرچه احتمالاً برای رسیدگی به موارد معدودی از عدم رعایت عمد قانون ضروری هستند، اما معمولاً بیاثر خواهند بود و قطعاً مصلحتهای قابل اعتراضی برای استفاده در موارد بیتفاوتی یا عدم درک عمومی صرف هستند. تلقین عادت گزارش سریع ممکن است بسیار دشوار باشد. مجازاتهای قانونی و ناتوانیها، اگرچه احتمالاً برای رسیدگی به موارد معدودی از عدم رعایت عمد قانون ضروری هستند، اما معمولاً بیاثر خواهند بود و قطعاً مصلحتهای قابل اعتراضی برای استفاده در موارد بیتفاوتی یا عدم درک عمومی صرف هستند.
به طور کلی، گزارش سریع جهش ها احتمالاً با به کارگیری اصول زیر به بهترین شکل ممکن به دست می آید:
- تا آنجا که ممکن است، جهشها باید بهطور خودکار یا طبق روال عادی به اطلاع مأمور ثبت برسد.
- در مواردی که گزارشها باید به ابتکار افراد متاثر از جهش بستگی داشته باشد، تهیه این گزارشها باید تا حد امکان با قرار دادن دفاتر ثبت محلی به راحتی برای افرادی که از آنها استفاده میکنند و با تورهای دورهای از افسران ثبت نام در آنها آسانتر شود. اتهامات.
- ثبتهای ثبتشده باید بهطور دورهای با استعلامهای میدانی بررسی شوند (مثلاً توسط افسران ثبتنام در طول تورهای خود، توسط نقشهبرداران کاداستر که درگیر بررسی و بازنگری نقشهها هستند و غیره).
هر سیستم ثبت نامی که اتخاذ می شود، مهم است که رویه باید تا حد امکان ساده باشد. دو دلیل قوی برای این وجود دارد: اول اینکه سیستم باید به راحتی برای خود مالکان قابل درک باشد. و ثانیاً، به ویژه در کشورهای توسعه نیافته، عملکرد سیستم نباید مستلزم کادری با مدارک تحصیلی بالا باشد.
دفاتر ثبت حقوق کاملاً با دفاتر ثبت اسناد متفاوت است، زیرا نیازی به کپی اسناد طولانی انتقال ندارند. بنابراین، آنها می توانند از نظر شکل نسبتاً فشرده باشند و اگر قرار است برای کارهای میدانی استفاده شوند، باید چنین باشند. فرم برگ شل معمولا راحت ترین است. از آنجایی که رجیستر مربوط به یک نقشه خاص است، معمولاً اگر یک بررسی جدید انجام شود، باید بازنویسی شود. سپس ثبتها و نقشههای قدیمی در بایگانیها قرار میگیرند، یا در اتاق ثبت یا بایگانی رایانه، و تداوم بین قدیمی و جدید با ارجاعات متقابل اولیه در ثبتهای جدید تضمین میشود. رجیسترهای تکراری و کپیهای پشتیبان فایلهای کامپیوتری، حفاظتی را در برابر از بین رفتن یا آسیب ایجاد میکنند. اغلب ممکن است کپی ها به راحتی روی میکروفیلم تهیه شوند و برای این منظور سیستم برگ گشاد مزایای زیادی دارد. با سیستم های کامپیوتری،
نقشه ها و ثبت های کنونی باید بدون پرداخت هزینه برای بازرسی عمومی باز باشد. از سوی دیگر می توان برای درخواست های مربوط به جستجوی سوابق قدیمی هزینه کرد. دارندگان حقوق فردی نیز ممکن است به طور مناسب حق دریافت نسخهای رایگان از آن بخشهای نقشه فعلی و آن دسته از مدخلهای ثبت کنونی را که مربوط به زمینهایشان است، داشته باشند. در موارد دیگر، کپی باید هزینه شود.
در مواردی که سیستم مالیات زمین وجود دارد، بررسی کاداستر و ثبت حقوق معمولاً مبنای ارزیابی مالیات است و در واقع بیشتر کاداسترهای قدیمی عمدتاً برای اهداف مالی تهیه شده اند. این استفاده از سوابق ضروری نیست، اما ترکیب این دو مجموعه از سوابق دارای مزایای اداری آشکاری است، زیرا هم برای دولت و هم صاحب حق انگیزه ای برای حفظ دقیق و به روز نگه داشتن رکورد فراهم می کند و بلافاصله هزینه های نگهداری سوابق را توجیه می کند.
با این حال، استفاده از سوابق برای اهداف درآمدی، لزوماً عوارضی را در سیستم ایجاد میکند، که در اینجا نیازی به دنبال کردن آنها نیست جز اینکه این رکورد ممکن است به یک رکورد ارزش زمین، ارزش اجاره، یا بازده محصول و همچنین سابقه تبدیل شود. حقوق و همچنین ممکن است شامل یک سیستم طبقه بندی زمین برای اهداف مالی باشد.
مزایای مستقیم بررسی کاداستر و ثبت حقوق
اولین و بارزترین مزیت بررسی کاداستر و ثبت حقوق این است که در کنار هم توصیفی درست و دقیق از وضعیت حقوقی حقوق در زمین در هر لحظه ارائه می دهند. فقط یک نقشه کاداستر می تواند ابزار شناسایی دقیق لازم برای این منظور را فراهم کند و تنها ثبت مداوم و جامع حقوق می تواند تصویر دقیقی از موقعیت در هر زمان خاص ارائه دهد.
بیشتر مزایای سیستم بررسی و ثبت به طور مستقیم از در دسترس بودن فوری این اطلاعات دقیق ناشی می شود. شخصی که از نظر قانونی به عنوان صاحب حق شناخته شده است، ماهیت حق، و حدود دقیق زمین مربوطه به یکباره مشخص است، و هر شخصی که در هر معامله مربوط به حق شرکت می کند، فوراً می داند که چگونه است. در صورتی که سابقه از حیث مالکیت مطلق باشد، شخصی که نام او در دفتر ثبت شده است و هیچ شخص دیگری نمی تواند از حق تصرف کند. اگر ثبت فقط مربوط به تصرف باشد، حداقل یک فرض قوی وجود دارد که شخصی که به عنوان مالک ثبت شده است، شخصی است که می تواند از حقوق خود استفاده کند و این اطمینان مجازی وجود دارد که نفع او در معامله قابل غفلت نیست.
ثبت همچنین حمایت کافی را از همه طبقات صاحبان حق، از جمله غایبان، افراد دارای حق بازگشت یا حق تقدم، یا کسانی که از هر نوع حقوق غیرفعال دارند، فراهم می کند. همچنین از هر شخص یا طبقه ای از اشخاص که دارای حق ارتفاق یا سایر حقوق محدودکننده هستند حمایت می کند. حق عبور عمومی با ثبت به همان اندازه با حق محدود کردن ساختمان یا کاربری زمین محافظت می شود. حقوق مشاعی یا خصوصی چرا، استخراج الوار، جمع آوری محصولات جنگلی، استفاده از آب و غیره چه در اراضی خصوصی و چه عمومی، به طور عمومی تعریف و محافظت می شود.
ثبت همچنین کنترل بر کسب حقوق جدید را ساده می کند. در مواردی که حقوق تجویزی پس از مدت معینی به وجود میآید، ثبت شواهد فوری مبنی بر احراز حق ارائه میدهد. همچنین از کسب حقوق تجویزی در مواردی که مغایر با خط مشی عمومی باشد جلوگیری می کند. به طور کلی ابزاری آماده برای منظم کردن انواع مشاغل غیررسمی یا انواع کاربران فراهم می کند. تمام معاملات در زمین با ثبت بسیار تسهیل می شود. مرزها به طور مستقیم و دقیق شناخته شده است، ماهیت و میزان حقوق موجود به یکباره روشن است، از بررسی طولانی و پرهزینه مالکیت اجتناب می شود، نیاز به خدمات وکلا یا سایر واسطه ها به حداقل کاهش می یابد، و به طور کلی کلیه معاملات در زمین را می توان با افزایش ارزانی، سرعت و امنیت انجام داد. این صدق می کند، البته، نه تنها در مورد معاملاتی که شامل انتقال دائمی حق است، بلکه به محدودیت های موقت و رهن نیز می پردازد. به عنوان مثال، اگر وام مسکن ثبت شده باشد، آنگاه هر شخصی که قصد قرض دادن به امنیت زمین را دارد، می تواند به سرعت موقعیت دقیق را در قبال تحمیل های قبلی مشخص کند. بنابراین آنها امنیت بسیار بیشتری را برای پول خود به دست خواهند آورد. به همین ترتیب، وام گیرندگانی که حقوق آنها ثبت شده است، میتوانند آسانتر و سریعتر و احتمالاً ارزانتر، با امنیت زمین خود پول قرض کنند. بنابراین آنها امنیت بسیار بیشتری را برای پول خود به دست خواهند آورد. به همین ترتیب، وام گیرندگانی که حقوق آنها ثبت شده است، میتوانند آسانتر و سریعتر و احتمالاً ارزانتر، با امنیت زمین خود پول قرض کنند. بنابراین آنها امنیت بسیار بیشتری را برای پول خود به دست خواهند آورد. به همین ترتیب، وام گیرندگانی که حقوق آنها ثبت شده است، میتوانند آسانتر و سریعتر و احتمالاً ارزانتر، با امنیت زمین خود پول قرض کنند.
همه اقشار از حذف اسناد بیارزش که ابزار معتبری برای ایجاد یا انتقال حقوق در زمین هستند، سود میبرند. این نوع سند ممکن است خطری واقعی برای منافع خصوصی و عمومی در آن مراحل توسعه اجتماعی و اقتصادی باشد که در آن سیستم های سنتی شروع به احساس تأثیرات خارجی می کنند. در شرایط مشابه (و در بسیاری موارد دیگر) تبلیغاتی که به نقل و انتقالات مالکیت توسط یک سیستم ثبت اجباری داده میشود، حمایتی را که برای اعطای طبقات اقتصادی ضعیف جمعیت توسط قوانین محدودکننده بیگانگی زمین توسط یا به موارد خاص طراحی شده است، بسیار تسهیل میکند. طبقات افراد
به طور کلی نتیجه ثبت اجباری حقوق در زمین احتمالاً کاهش بسیار قابل توجهی در حجم دعاوی در مورد زمین و در نتیجه صرفه جویی زیادی در هزینه های غیرمولد است که مالک زمین کشاورزی نمی تواند از عهده آن برآید.
در نهایت وجود یک نقشه به روز و قابل اعتماد و ثبت کلیه حقوق موجود در زمین برای هر قوه ای از دولت که با اداره زمین سروکار دارد، مزایای بزرگی دارد. برخی از این مزایا بدیهی است که مستقیماً از وجود سابقه غیرقابل استیضاح ناشی می شود، به عنوان مثال ساده سازی کار دادگاه ها، افزایش سهولت در تملک زمین برای اهداف عمومی، بهبود مدیریت جنگل ها و سایر اراضی عمومی و غیره. بر. مزایای دیگر غیرمستقیم تر و شاید کمتر آشکار هستند، اما در هر حال بسیار واقعی هستند. تلاشی برای خلاصه کردن این موارد در فصل بعدی انجام خواهد شد، اما یک گروه از مزایا وجود دارد که در مجموعهای از مقالات که عمدتاً به جنبههای مختلف تصرف زمین و اصلاحات ارضی میپردازند، باید به عنوان «مستقیم» طبقهبندی شوند و بنابراین باید در فصل حاضر جایی پیدا کنند. این مزایا آنهایی است که نقشه های کاداستر خوب و سیستم صحیح ثبت حقوق باعث درک وضعیت ملی ارضی و ایجاد تدابیری برای بهبود و اصلاح آن می شود.
وضعیت نامناسب ارضی معمولاً با ظهور علائم حاد ناخوشی در اقتصاد روستایی و به ویژه با افسردگی طبقات خاصی از جمعیت روستایی و حتی ناآرامی های فعال ارضی توجه عمومی را به خود جلب می کند. این علائم اغلب تنها در یک مرحله نسبتاً دیرهنگام در زوال ساختار کشاورزی موجود آشکار می شوند، یا ممکن است با یک آشفتگی اقتصادی ناگهانی مانند سقوط جهانی قیمت کالاها یا اثرات جنگ به مرحله حاد کشیده شوند. می تواند فشارهای غیرمعمولی را بر نیروی کار روستایی وارد کند که با تقاضای خدمت سربازی تحلیل می رود. یا دوباره بازگشت کسانی که در کشورهای خارجی کار کرده اند و از این رو تجربه شرایط و شیوه های مختلف را دارند، ممکن است استرس ها و فشارهای روستایی را که قبلا پنهان کرده بودند، برجسته کند.
با این حال، نقص در سیستم های مالکیت زمین و ساختار کشاورزی به طور کلی مانند قارچ در یک شب ایجاد نمی شود. آنها سالها یا حتی برای نسلها قبل از شعلهور شدن یک بحران، به صورت پنهان اما غیرفعال در آنجا بودهاند. گاهی اوقات آنها به خوبی شناخته شده و به سادگی نادیده گرفته شده اند. گاه آنها توسط چند تن از مقامات و دانشجویان امور ارضی دیده شده و به طور مقتضی به دولت گزارش داده اند، اما دولت هیچ اقدامی انجام نداده است زیرا اقدام لازم در تضاد با سیاست عمومی ایجاد شده است. با این حال، اغلب آنها به وضوح به اطلاع مقامات نمی رسند زیرا آنها هیچ ابزار آماده ای برای به دست آوردن اطلاعات دقیق و به روز در مورد آنچه در رابطه با زمین و ساکنان آن اتفاق می افتد نداشتند. ارتباط نزدیک و مستمر با زندگی روستایی و در نتیجه هیچ وسیله ای برای احساس نبض جامعه کشاورزی وجود نداشت. یک بررسی کاداستر خوب و سیستم ثبت حقوق، مواد لازم را برای این تماس نزدیک و مستمر فراهم می کند، هم با ارائه تصویری به روز از وضعیت و هم با اطمینان از اینکه دولت دارای کارکنانی است که دائماً با وضعیت در تماس هستند. خود این امر به ویژه در مواردی که دفاتر ثبت در روستاها یا شهرهای کوچک ایجاد می شود و ثبت با بازرسی های میدانی نگهداری یا بررسی می شود، بیشتر است. خود نقشه های کاداستر و اطلاعات مندرج در دفاتر اراضی نیز مبنای خوب و در واقع اساسی را برای تهیه و اجرای برنامه اصلاحات ارضی یا هر اقدام دیگری برای رفع نواقص در اقتصاد کشاورزی فراهم می کند. نقشههای بزرگ در واقع برای موفقیت هر اقدام اصلاحات ارضی که شامل توزیع مجدد مالکیتهای موجود یا استقرار مناطق جدید است، ضروری است. اگر نقشهها وجود نداشته باشند، باید ساخته شوند، و زمانی که سیاست اصلاحی اتخاذ شد، ممکن است زمان کمی برای آن وجود داشته باشد. ثبت ها مبنای واقعی را ارائه می دهند که اصلاحات باید بر آن استوار باشد. اگر این اساس وجود نداشته باشد، به سختی می توان آن را بداهه کرد و اصلاحات تا حد زیادی جهشی به تاریکی خواهد بود که ممکن است پر از خطر باشد. ثبت ها مبنای واقعی را ارائه می دهند که اصلاحات باید بر آن استوار باشد. اگر این اساس وجود نداشته باشد، به سختی می توان آن را بداهه کرد و اصلاحات تا حد زیادی جهشی به تاریکی خواهد بود که ممکن است پر از خطر باشد. ثبت ها مبنای واقعی را ارائه می دهند که اصلاحات باید بر آن استوار باشد. اگر این اساس وجود نداشته باشد، به سختی می توان آن را بداهه کرد و اصلاحات تا حد زیادی جهشی به تاریکی خواهد بود که ممکن است پر از خطر باشد.
این موضوع به قدری اهمیت دارد که می توان یک یا دو مثال را به درستی ذکر کرد. بسیاری از طرحهای اصلاحات ارضی که شامل سلب مالکیت زمینداران بزرگ میشود، حاوی مقرراتی است که از مصادره زمین تا حداکثر مساحت خاصی که توسط یک مالک یا زمین از انواع خاص نگهداری میشود یا به روشهای خاصی استفاده میشود، معاف است. بدیهی است که این نوع تدارک قابل اجرا نیست مگر اینکه مرزها و مساحت املاک منفرد، نوع زمین موجود در هر ملک و کاربری که زمین در آن قرار گرفته است مشخص باشد. این دانش تنها با دقت مورد نیاز از طریق بررسی کاداستر قابل ارائه است. مجدداً توزیع اراضی مصادره شده بین مالکان جدید مستلزم تعیین مرزبندی دقیق مالکیت های جدید است که در غیاب نقشه های بزرگ، تنها با اندازه گیری های واقعی روی زمین می توان به صورت دردناک و ناکارآمد انجام داد. به طور مشابه، هیچ قانون اجاره ای که مستلزم تعیین اجاره بهای دارایی های خاص یا اعطای امنیت بهبود یافته به مستاجران باشد، نمی تواند به طور موثر اجرا شود، مگر اینکه مرزها و مناطق اجاره به طور دقیق از روی نقشه های خوب شناخته شوند. مزایای حاصل از وجود بررسی کاداستر در اداره اعتبارات کشاورزی قبلا ذکر شده است. شاید بارزترین نمونه، طرحی برای تجمیع مالکیت های تکه تکه شده باشد که تا زمانی که مرزهای دقیق و مالکیت تک تک قطعه ها و زمین ها مشخص نباشد، عملاً غیرممکن خواهد بود. به طور مشابه، هیچ قانون اجاره ای که مستلزم تعیین اجاره بهای دارایی های خاص یا اعطای امنیت بهبود یافته به مستاجران باشد، نمی تواند به طور موثر اجرا شود، مگر اینکه مرزها و مناطق اجاره به طور دقیق از روی نقشه های خوب شناخته شوند. مزایای حاصل از وجود بررسی کاداستر در اداره اعتبارات کشاورزی قبلا ذکر شده است. شاید بارزترین نمونه، طرحی برای تجمیع مالکیت های تکه تکه شده باشد که تا زمانی که مرزهای دقیق و مالکیت تک تک قطعه ها و زمین ها مشخص نباشد، عملاً غیرممکن خواهد بود. به طور مشابه، هیچ قانون اجاره ای که مستلزم تعیین اجاره بهای دارایی های خاص یا اعطای امنیت بهبود یافته به مستاجران باشد، نمی تواند به طور موثر اجرا شود، مگر اینکه مرزها و مناطق اجاره به طور دقیق از روی نقشه های خوب شناخته شوند. مزایای حاصل از وجود بررسی کاداستر در اداره اعتبارات کشاورزی قبلا ذکر شده است. شاید بارزترین نمونه، طرحی برای تجمیع مالکیت های تکه تکه شده باشد که تا زمانی که مرزهای دقیق و مالکیت تک تک قطعه ها و زمین ها مشخص نباشد، عملاً غیرممکن خواهد بود. مزایای حاصل از وجود بررسی کاداستر در اداره اعتبارات کشاورزی قبلا ذکر شده است. شاید بارزترین نمونه، طرحی برای تجمیع مالکیت های تکه تکه شده باشد که تا زمانی که مرزهای دقیق و مالکیت تک تک قطعه ها و زمین ها مشخص نباشد، عملاً غیرممکن خواهد بود. مزایای حاصل از وجود بررسی کاداستر در اداره اعتبارات کشاورزی قبلا ذکر شده است. شاید بارزترین نمونه، طرحی برای تجمیع مالکیت های تکه تکه شده باشد که تا زمانی که مرزهای دقیق و مالکیت تک تک قطعه ها و زمین ها مشخص نباشد، عملاً غیرممکن خواهد بود.
پاسخی به این استدلال ها نیست که بگوییم در برخی کشورها اصلاحات ارضی انجام شده و حتی بدون نقشه های خوب یا اطلاعات دقیق از حقوق موجود انجام شده است. در این موارد نتیجه فوری اصلاحات معمولاً حالتی از عدم اطمینان و سردرگمی بوده است که اثربخشی آنها را برای سالها یا در بهترین حالت به تعویق انداخته است، کاهش سرعت پیشرفت آنها به لحاظ سیاسی خطرناک و از نظر اقتصادی غیرقابل توجیه. کار خوب در بهبود کشاورزی مستلزم اطلاعات دقیقی از نوع است که فقط یک بررسی کاداستر می تواند ارائه دهد.
محل بررسی کاداستر و ثبت حقوق در توسعه روستایی
هر کشوری به اصلاحات فوری در ساختار کشاورزی خود فکر نمی کند، اما تقریباً هر کشوری در جهان تلاش های شدیدی برای بهبود کارایی کشاورزی و اقتصاد روستایی خود به طور کلی و همچنین شرایط زندگی مردم کشور خود انجام داده است. حقایق سخت زندگی مدرن فراتر از استدلال نشان داده است که تنها امید (و به هیچ وجه قطعی) که جهان ممکن است به حمایت از جمعیت در حال گسترش ادامه دهد، بهبود تدریجی در حجم و کارایی تولید کشاورزی است. این امر به نوبه خود مستلزم بهبود تدریجی شرایط زندگی کشاورزان و کسانی است که در مشاغل جانبی کشاورزی مشغولند.
در نتیجه، بیشتر کشورها لازم دانسته اند که از منابع طبیعی موجود خود و نحوه استفاده و یا نادیده گرفته شدن این منابع استفاده کنند. بسیاری از کشورها نیز مطلوب دانسته اند که برنامه هایی برای بهبود کشاورزی و توسعه اقتصاد روستایی تدوین کنند. این طرح ها ممکن است غیر از اصلاحات ارضی که در فصل قبل ذکر شد، اشکال مختلفی داشته باشند. آنها ممکن است بر اساس طرح های عالی برای آبیاری، زهکشی یا کنترل سیل، برای جلوگیری از فرسایش یا برای حفاظت و گسترش جنگل ها باشد. آنها ممکن است شامل برنامه های مفصلی برای کنترل تولیدات کشاورزی از طریق گسترش سطح زیر کشت و یا از طریق افزایش سطح زیر کشت محصولات خاص باشند. آنها ممکن است به توسعه اراضی جدید یا احیا شده توسط سکونت بستگی داشته باشند، یا ممکن است شامل بهبود سیستماتیک مراتع ناهموار یا زمین های حاشیه ای باشد. از سوی دیگر، آنها ممکن است با معرفی روش ها و مواد جدید یا بهبودیافته، بهبود کارایی فنی کشاورزان و یا با بهبود ترتیبات اعتباری، ارتباطات و بازاریابی، کارایی اقتصادی آنها را هدف قرار دهند. آنها ممکن است شامل ارائه مشوق های پولی مانند یارانه برای پذیرش یک محصول خاص، روش یا نوع کشاورزی یا پرداخت هایی برای منصرف کردن کشاورزان از کار کردن زمین های خاص باشد – برای مثال جامعه اروپا به کشاورزان برای “کنار گذاشتن” زمین پرداخت کرده است. به طوری که برای تولیدات کشاورزی استفاده نمی شود. ممکن است برنامه هایی برای بهبود و گسترش کشاورزی با مهاجرت خارجی یا جابجایی جمعیت محلی وجود داشته باشد.
برنامههای توسعه ممکن است از نظر تنوع تقریباً نامحدود باشند، اما در هر مورد نه تنها عملیات موفقیتآمیز یک پروژه، بلکه حتی فرمول رضایتبخش آن ناگزیر است، اولاً دانش منابع انسانی و مادی واقعی یا بالقوه موجود، و دوم، دانش نحوه استفاده، سوء استفاده یا نادیده گرفتن این منابع.
نقشه های در مقیاس بزرگ و دانش دقیق از نحوه نگهداری زمین، پایه و اساس لازم برای انباشت و طبقه بندی دانش منابع موجود را فراهم می کند. زیربنای ضروری دیگر سرشماری و طبقهبندی کارآمد نیروی انسانی کشور است که خود سرشماری باید تا حد زیادی به دلیل فایده آن، اگر نه به دلیل امکان، به نقشههای بزرگ و سایر ویژگیهای نقشه برداری کاداستر بستگی داشته باشد.
هنگامی که دانش به دست آمده توسط موجودی و طبقه بندی به کار گرفته می شود، چه برای برآورد وضعیت فعلی و چه برای برنامه ریزی برای آینده، نیاز به نقشه ها حتی بیشتر قانع می شود. عوامل زیادی در ارزیابی موقعیتی وجود دارد که به هیچ وجه بدون نقشه نمی توان آنها را طبقه بندی و درک کرد و در واقع تعداد کمی هستند که در صورت موجود بودن و استفاده از نقشه ها واضح تر نمی شوند. به طور مشابه، بسیاری از پروژه های توسعه به طور اجتناب ناپذیری هم برای شروع و هم برای اجرای آنها به نقشه ها بستگی دارند، و عملاً هر طرحی با نقشه ها بهتر ساخته شده و بهتر از بدون نقشه ها اجرا می شود. این نکته به قدری اهمیت دارد و اغلب نادیده گرفته می شود که ارزش تفصیل دارد. در انجام این کار به نظر می رسد بهتر است این سوال در رابطه با نقشه های بزرگ مقیاس به طور کلی بحث شود تا در رابطه با نقشه های کاداستر به طور خاص. این تفاوت تا حد زیادی رسمی است، به جز در حدی که نقشه های توپوگرافی در مقیاس بزرگ شامل جزئیات توصیفی، به ویژه نقش برجسته است، که ممکن است در نقشه های کاداستر به درستی یافت نشود. یک نقشه در مقیاس بزرگ برای اهداف فعلی ممکن است تقریباً به عنوان هر نقشه ای در مقیاس 1: 25000 یا بزرگتر تعریف شود. برای بسیاری از اهداف، نقشه هایی در مقیاس 1: 25000 هنوز باید به عنوان نقشه های کوچک در نظر گرفته شوند، اما از آنجایی که برخی از انواع کشورها وجود دارند که در آنها چنین نقشه ای به اندازه کافی برای تمام اهداف معمولی بزرگ است، این مقیاس به نظر می رسد یک نقطه تقسیم مفید باشد. که ممکن است در نقشه های کاداستر به درستی یافت نشود. یک نقشه در مقیاس بزرگ برای اهداف فعلی ممکن است تقریباً به عنوان هر نقشه ای در مقیاس 1: 25000 یا بزرگتر تعریف شود. برای بسیاری از اهداف، نقشه هایی در مقیاس 1: 25000 هنوز باید به عنوان نقشه های کوچک در نظر گرفته شوند، اما از آنجایی که برخی از انواع کشورها وجود دارند که در آنها چنین نقشه ای به اندازه کافی برای تمام اهداف معمولی بزرگ است، این مقیاس به نظر می رسد یک نقطه تقسیم مفید باشد. که ممکن است در نقشه های کاداستر به درستی یافت نشود. یک نقشه در مقیاس بزرگ برای اهداف فعلی ممکن است تقریباً به عنوان هر نقشه ای در مقیاس 1: 25000 یا بزرگتر تعریف شود. برای بسیاری از اهداف، نقشه هایی در مقیاس 1: 25000 هنوز باید به عنوان نقشه های کوچک در نظر گرفته شوند، اما از آنجایی که برخی از انواع کشورها وجود دارند که در آنها چنین نقشه ای به اندازه کافی برای تمام اهداف معمولی بزرگ است، این مقیاس به نظر می رسد یک نقطه تقسیم مفید باشد.
این اتفاق میافتد که عکسهای هوایی در مقیاسهایی با این اندازه عمومی ممکن است هم در تهیه فهرست منابع و هم به عنوان راهنمای برنامهریزی نه کمتر یا حتی بیشتر از نقشههایی که میتوان از آنها تهیه کرد، ارزش داشته باشند. این امر به ویژه در کسب دانش منابع طبیعی، به ویژه در تهیه فهرست جنگل ها و بررسی پوشش گیاهی طبیعی، در انجام بررسی های خاک و فرسایش خاک، در بررسی های زمین شناسی، در تعیین کاربری عمومی زمین، و در بررسی پراکندگی بیشتر است. از آب های سطحی با این حال، نقشه بهترین وسیله ممکن برای ثبت و نمایش نظرسنجی از این نوع است. نقشه نه تنها شناسایی بعدی را بر اساس ویژگی هایی که در نظرسنجی نشان داده شده است، فراهم می کند، اما به توصیف نتایج نظرسنجی کمک زیادی می کند و به چشم اجازه می دهد تا به ذهن در ایجاد تصویری قابل درک کمک کند. درک حقایق مشاهده شده ثبت شده در آمار یا توصیفات مکتوب بسیار دشوارتر از همان حقایق است که روی نقشه مشخص می شوند. نقشه ها می توانند دارای وضوح زیادی در توصیف و دقت در شناسایی باشند که استفاده از آنها را در توصیف و ارزیابی منابع طبیعی دارای ارزش زیادی می کند. همین ویژگی ها به نقشه ها در مطالعات جمعیت شناختی و ثبت نتایج سرشماری های کشاورزی ارزش برابری می بخشد. نقشه ها می توانند دارای وضوح زیادی در توصیف و دقت در شناسایی باشند که استفاده از آنها را در توصیف و ارزیابی منابع طبیعی دارای ارزش زیادی می کند. همین ویژگی ها به نقشه ها در مطالعات جمعیت شناختی و ثبت نتایج سرشماری های کشاورزی ارزش برابری می بخشد. نقشه ها می توانند دارای وضوح زیادی در توصیف و دقت در شناسایی باشند که استفاده از آنها را در توصیف و ارزیابی منابع طبیعی دارای ارزش زیادی می کند. همین ویژگی ها به نقشه ها در مطالعات جمعیت شناختی و ثبت نتایج سرشماری های کشاورزی ارزش برابری می بخشد.
برای اهداف فوق، نقشههایی در مقیاسهای کوچکتر ممکن است کافی باشد، اما وقتی نوبت به توصیف و شناسایی دقیقتر میشود، احتمالاً مقیاسهای بزرگتری مورد نیاز است. بنابراین 1:15000 ممکن است به عنوان مقیاس مناسب برای بررسی جنگل در نظر گرفته شود، در حالی که 1:8000 ممکن است برای بررسی معادن مناسب باشد، و مقیاس های بزرگتر ممکن است برای بررسی میادین نفتی و برخی از انواع معادن سطحی مناسب باشد. بنابراین در توصیف دقیق کاربری زمین است که نقشه ها در مقیاس های معمول کاداستر ارزش کامل خود را نشان می دهند. Ordnance Survey انگلستان تا سال 1840 تصمیم گرفت که مقیاس 1:10560 برای بسیاری از اهداف ملی به اندازه کافی بزرگ نیست و از این رو بیشتر کشور در مقیاس 1:2500 برای محیط های روستایی و 1: 1250 برای مناطق شهری.
قبل از انتشار طرحهای مقیاس 1:10560 بریتانیا (که اکنون در مقیاس 1:10000 هستند)، مبالغ هنگفتی برای تولید نقشههای بزرگ مقیاس توسط آژانسهای رسمی خصوصی هزینه شد و بسیاری از این نقشهها خیلی قابل اعتماد نیست در حالی که بخش خصوصی امروزی قادر است نقشه هایی را حداقل با استانداردهای مشابه آژانس های نقشه برداری ملی تولید کند، کار با استانداردهای ملی دقت و محتوا مزایایی دارد که تنها در صورتی می تواند حفظ شود که دولت ها در ایجاد و نظارت بر این استانداردها پیش قدم شوند. .
کاربردهای کلی که می توان یک سری از نقشه های بزرگ مقیاس را، چه به صورت مستقیم و چه به عنوان نقشه های پایه، قرار داد، برای شمارش بسیار متنوع است و چند مثال باید کافی باشد. موارد مشهود کارهای آبیاری، کارهای کنترل سیل یا حفاظت، احداث راه آهن، جاده، کانال و بنادر، خطوط لوله و بسیاری از اهداف شهری مانند شهرسازی و فاضلاب است. نقشههای کاداستر را میتوان با تمام این کاربردها به هنگام چاپ یا با افزودن نقش برجسته یا سایر جزئیاتی که ممکن است برای هدف خاص لازم باشد، تطبیق داد. در مورد کارهایی که شامل حرکت آب به روش گرانشی یا کنترل آب سیلابی است، دقت تسطیح مورد نیاز به حدی است که هیچ نقشه معمولی آن را نمیتوان ارائه کرد. عدم وجود خطوط برجسته در نقشه های کاداستر، آنها را کمتر از نقشه هایی در مقیاس های کوچکتر که تغییرات عمودی در سطح را نشان می دهند، مفید نمی کند.
نقشههای کاداستر که مرزهای مزرعه را نشان میدهند بهویژه برای نقشهبرداری کاربری اراضی و طبقهبندی زمین بر اساس قابلیتها یا بهرهوری خاک مناسب هستند. نقشههای میانمار در مقیاس 1:3960 برای ثبت طبقهبندی مزرعه به مزرعه زمینهایی که ارزیابی درآمد زمین بر آن استوار بود و برای تولید آمار محصول سالانه که برای آن محصولات کشت شده در هر مزرعه و یا بخشی از یک میدان ثبت شد. در بسیاری از کشورها نقشه های خاک را می توان به طور رضایت بخشی در مقیاس های حدود 1:5000 ساخت. اینها کشورهایی هستند که در آنها فرسایش زمین شناسی، تغییرات ارتفاع یا علل دیگر، تغییرات قابل توجهی را در سطح یا زیر خاک از میدان به میدان ایجاد کرده است. مناطقی از این نوع بسیار رایج تر از آن چیزی هستند که عموماً تصور می شود.
نقشه های موجود در یک سری کاداستر نیز برای بسیاری از اهداف اداری کاربرد زیادی دارند. ارزیابی هر گونه مالیات بر اساس مساحت (که معمولاً رضایتبخشترین مالیاتها بر روی زمینهای کشاورزی است) نیازمند چنین نقشههایی است و در واقع این استفاده هدف اولیه نقشههای کاداستر به معنای فنی است. مزیت در جهت ارزیابی عادلانه آشکار است. مزایای صرفاً مالی، اگرچه کمتر آشکار است، اما کمتر واقعی نیست و معرفی نقشه ها در مناطق جدید یا تجدید نظر در نقشه های قدیمی در بسیاری از موارد باعث افزایش تقاضای درآمدی شده است. نظرسنجی در دو یا سه سال در میانمار، به طور کلی، مشخص شد که معرفی یک نظرسنجی مناسب در یک منطقه جدید باعث افزایش فوری نه کمتر از 50 درصدی تقاضا با نرخ های قدیمی شد.
نقشههای کاداستر ترسیم دقیق تغییرات سالانه یا فصلی در منطقه تامینشده با آب از کانالهای آبیاری را امکانپذیر میسازد و بنابراین محاسبه مقدار واقعی آب تامینشده برای هر کشاورز یا مزرعه را تسهیل میکند. آنها همچنین اجازه میدهند اثرات تغییرات در عرضه آب بر محصولات به وضوح و با دقت ثبت شود و کنترل دقیقی بر توزیع آب برای اطمینان از عرضه بهینه موجود امکان پذیر میسازد.
میادین نفتی متراکم، مناطقی که برای معادن سطحی استفاده می شوند، به ویژه استخراج فلزات گرانبها و جواهرات، که دارایی ها کوچک و اختلافات فراوان است، عملیات معدنی در مناطق تپه ای که تعیین مرز دقیق روی سطح ممکن است اهمیت زیادی داشته باشد، حفاظت از مرزها. چراگاه های مشترک یا مسیرهای گاو که از طریق زمین های مزرعه به این مسیرها نزدیک می شوند، توزیع دوره ای زمین های تحت مالکیت اشتراکی، تعیین حدود و نگهداری دقیق ذخایر سوخت روستا و کنترل کشت های غیرمجاز در یا در امتداد لبه های تمام زمین های محافظت شده برای کشت. نمونه های دیگری از کاربردهای اداری نقشه های کاداستر است.
استفاده از نقشه ها به عنوان وسیله ای برای ثبت آمار محصولات سالانه قبلاً ذکر شده است. با این حال، از آنجایی که دقیقترین تخمینهای ممکن از تولید محصول نه تنها برای برنامهریزی رسمی کشاورزی، بلکه در ارتباط با اقتصاد معمولی کشاورزی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است، ارزش بازگشت به این نکته را دارد. باید اعتراف کرد که در بسیاری از کشورها آمار تولید محصولات کشاورزی و به ویژه پیشبینی محصولات کشاورزی چندان رضایتبخش نیست. دلایل این امر پیچیده است. تا حد زیادی نقص در آمار ناشی از مشکلات ذاتی در برآورد تغییرات سالانه در عملکرد یا سازماندهی معیوب است. اینجا جای بحث در مورد نقص هایی از این دست نیست. با این حال، شاید مهمترین عیوب ناشی از برآوردهای نادرست از مناطق مزرعه یا مناطق کاشته شده یا بالغ باشد. و از آگاهی ناکافی از بهره وری عادی زمین. در تئوری، باید بتوان تولید را با دقت کافی از روی اندازهگیریهای محصول واقعی که همه کشاورزان تولید میکنند، تعیین کرد.
با این حال، در عمل، مشکلات قابل توجهی در انجام این کار وجود دارد، و چنین اندازه گیری هایی به هیچ وجه به پیش بینی تولید کمک نمی کند. بنابراین اندازه گیری مناطق اهمیت زیادی دارد. بررسی کاداستر به طور مستقیم ارقام دقیقی را برای مناطق مزرعه ارائه می دهد. در بسیاری از نقاط جهان که کشاورزی به صورت تک کشت یا بر اساس یک تناوب ساده انجام می شود، این ارقام به خودی خود مبنای خوبی برای تخمین سطح کاشت و حتی در جاهای دیگر حداقل مبنای محکمی برای برآورد با روش های دیگر فراهم می کنند. بدون پرداختن به طول نشانگذاری سالانه محصولات، مزرعه به مزرعه، میتوان از نقشههای کاداستر برای چنین علامتگذاری در یک سری کوتاه سال استفاده کرد تا مبنایی برای تخمین بعدی فراهم شود. از طرف دیگر، می توان به طور دوره ای تخمین های بدست آمده توسط روش های دیگر را بررسی کرد. یا با علامت گذاری کامل یا با علامت گذاری نمونه در مناطق انتخاب شده. با این روش مبنای بسیار محکم تری برای تخمین سطح کاشته شده و بالغ می شود. به طور مشابه، نقشه ها را می توان به عنوان نقشه های پایه برای طبقه بندی بهره وری زمین در جایی که تغییرات محلی قابل توجهی وجود دارد یا برای تسهیل نمونه برداری مستقیم از عملکرد سالانه استفاده کرد.
استفاده از نقشههای کاداستر برای طبقهبندی زمین بر اساس بهرهوری، تنها یکی از نمونههای بسیاری از طبقهبندیهایی است که برای آنها نقشههای بزرگ مقیاس مورد نیاز است. طبقه بندی ممکن است از کاربری واقعی زمین، یا برای اهداف درآمدی، یا ممکن است یک طبقه بندی خاک باشد. ممکن است برای استفاده توصیه شده از زمین، انواع مزرعه موجود، یا برای اهداف حفاظت از خاک ساخته شود. ممکن است به ظرفیت حمل مرتع، به تصرفات یا بر اساس تامین آب مربوط باشد. همه این دسته بندی ها یا نیاز به نقشه های کاداستر دارند یا با استفاده از این نقشه ها بسیار آسان تر و دقیق تر می شوند.
در ارتباط با جمع آوری داده های آماری، دفاتر ثبت حقوق و همچنین نقشه ها ارزش زیادی دارند. کاربردهای مستقیمی که می توان از این رجیسترها استفاده کرد آنقدر واضح است که نیازی به شمارش ندارد، اما شاید شایان ذکر است که ثبت های تکمیلی ساده در رجیسترها که می توانند با کمی مشکل اضافی انجام شوند، می توانند موارد مهم زیادی را ارائه دهند. اطلاعاتی که در غیر این صورت فقط با مشکلات زیادی جمع آوری می شوند. این که آیا دارندگان اولیه تنها کشاورزان زمین باشند، چه ساکنان محلی باشند یا غایب، چه در موارد اقتصاد متکثر به یک طبقه کشاورزی تعلق داشته باشند، و بسیاری از حقایق جامعه شناختی دیگر که ممکن است از اهمیت بالایی برخوردار باشند را می توان ثبت کرد. یک ورود ساده، شاید یک حرف الفبا در هر مورد، می تواند در ثبت کافی باشد.
برای تحلیل و تفسیر داده های سرشماری نیز می توان از نقشه ها و دفاتر کاداستر استفاده کرد. البته بهترین نتایج در این رابطه در صورتی حاصل می شود که واحدهایی که بر اساس آن شمارش جمعیتی انجام می شود با واحدهای نقشه برداری کاداستر و ثبت اراضی همبستگی داشته باشند. کوچک بودن نسبی واحدهای بررسی امکان تقریب نزدیکی از ناحیه تحت پوشش آنها با واحدهای سرشماری را فراهم می کند، حتی اگر واحدهای سرشماری همچنان از مرزهای سیاسی پیروی کنند. همبستگی دادههای سرشماری و کاداستر امکان تجزیه و تحلیل دقیق بسیاری از ویژگیهای اقتصاد روستایی را فراهم میکند، و همچنین انجام تحقیقات در مورد واقعیتهای مهم اقتصادی مانند بهرهوری ناخالص به ازای هر کارگر کشاورزی را بسیار تسهیل میکند.
با این حال، باید پذیرفت که اکثر سیستمهای بررسی و ثبت حقوق شامل ویژگیهایی هستند که سودمندی مستقیم آنها را در بررسی روابط بین انسانها و زمین محدود میکند. ضرورت حفظ ابزاری برای شناسایی مستمر واحدهای منفرد در نقشه و ثبت، در حالی که مانع از ثبت تقسیمات زیرمجموعه هلدینگ نمیشود، میتواند دشواریهای بزرگی را در راه ترکیب مالکیتها در یک نقشه یا ثبت واحد ایجاد کند. اگر یک هلدینگ تقسیم شود، به راحتی می توان تقسیم را روی نقشه نشان داد و ورودی های جدید در ثبت نام کرد که تداوم آن با ارجاع متقابل به ورودی های قبلی تضمین می شود. ترکیبی از هلدینگها، بهویژه ترکیب بخشی از یک هلدینگ با دیگری، بدون سردرگمی بسیار دشوارتر است.
این واقعیت، همراه با این واقعیت که تنها گروههایی از زمینههای به هم پیوسته را میتوان به راحتی به عنوان داراییها بر روی نقشه نشان داد، مطلوبیت ارائه یک «شاخص داراییها» تکمیلی را نشان میدهد که در آن همه داراییهای یک فرد یا گروه واحد در یک واحد وارد میشوند. محل. بدیهی است که این دستگاه می تواند فراتر از واحد ثبت اولیه به ترکیبی از این واحدها و در نهایت، در صورت نیاز، به کل کشور گسترش یابد. تدوين اوليه اين شاخص و نگهداري آن براي تركيبي از مناطق ثبتي كار پر زحمتي خواهد بود، اما ارزش آماري آن بسيار قابل توجه است و هر جا كه قانون اراضي، مساحتي را كه در اختيار يك نفر قرار ميگيرد، محدود ميكند، يك ضرورت ميشود.
تا کنون در این فصل بر مزایای بررسی های کاداستر از دیدگاه دولت و نه از دیدگاه فردی تأکید شده است. لازم به ذکر است که فرد دارای مزایای متناظر زیادی است. این یک واقعیت جالب است که تعداد بسیار زیادی از بررسی های خصوصی زمین هر ساله در اکثر کشورها توسط نقشه برداران دارای مجوز و یا حتی توسط خود صاحبان زمین انجام می شود. وجود طرحهای رسمی در مقیاس بزرگ، نیاز به بسیاری از این بررسیها را برطرف میکند یا حداقل نقشههای پایهای را فراهم میکند که جزئیات اضافی را میتوان به راحتی ثبت کرد. نقشه های کاداستر که می توان نسخه هایی از آنها را به راحتی و ارزان تهیه کرد، نه تنها هزینه دادرسی های قانونی را که ممکن است برای چنین نقشه هایی مورد نیاز باشد کاهش می دهد، بلکه برنامه ریزی را تا حد زیادی تسهیل می کند و هزینه بسیاری از انواع بهسازی مزرعه را کاهش می دهد. برای مثال طرحهای زهکشی یا آبیاری، ساخت جادههای مزرعه، نصب منابع آب لولهکشی، مکانیابی ساختمانهای جدید و غیره. همچنین بدیهی است که به نفع کشاورز بزرگ و حتی بیشتر از آن برای صاحب یک املاک بزرگ است. بدون محاسبه شخصی می توانید اطلاعات دقیقی را در مورد مساحت مزارع، مزارع، جاده ها، حوضچه ها یا سایر ویژگی های موجود در املاک بدست آورید. نقشه های املاک و مزرعه همچنین می تواند به طرق مختلف در ارتباط با عملیات برنامه ریزی شده یک املاک یا مزرعه بزرگ مورد استفاده قرار گیرد، به عنوان مثال به عنوان ثبت دائمی استفاده، کاشت، تاریخ عملیات یا محصول، و به ویژه در رابطه با جنگل کاری، محصولات درختی. و سایر کشاورزی بلند مدت. همچنین بدیهی است که به نفع کشاورز بزرگ و حتی بیشتر از آن برای صاحب یک ملک بزرگ است که بتواند بدون محاسبه شخصی اطلاعات دقیقی را در مورد مساحت مزارع، مزارع، جاده ها، برکه ها یا سایر ویژگی های موجود در ملک بدست آورد. . نقشه های املاک و مزرعه همچنین می تواند به طرق مختلف در ارتباط با عملیات برنامه ریزی شده یک املاک یا مزرعه بزرگ مورد استفاده قرار گیرد، به عنوان مثال به عنوان ثبت دائمی استفاده، کاشت، تاریخ عملیات یا محصول، و به ویژه در رابطه با جنگل کاری، محصولات درختی. و سایر کشاورزی بلند مدت. همچنین بدیهی است که به نفع کشاورز بزرگ و حتی بیشتر از آن برای صاحب یک ملک بزرگ است که بتواند بدون محاسبه شخصی اطلاعات دقیقی را در مورد مساحت مزارع، مزارع، جاده ها، برکه ها یا سایر ویژگی های موجود در ملک بدست آورد. . نقشه های املاک و مزرعه همچنین می تواند به طرق مختلف در ارتباط با عملیات برنامه ریزی شده یک املاک یا مزرعه بزرگ مورد استفاده قرار گیرد، به عنوان مثال به عنوان ثبت دائمی استفاده، کاشت، تاریخ عملیات یا محصول، و به ویژه در رابطه با جنگل کاری، محصولات درختی. و سایر کشاورزی بلند مدت.
شک و ترس
پیش از این به احتمال تردید و ترس عمومی در مورد تأثیرات معرفی کاداستر اشاره شده است. دولت ها نیز ممکن است تردیدها و ترس های خود را داشته باشند، به ویژه در مورد هزینه. در فصل حاضر پیشنهاد می شود به طور مختصر در مورد این موارد بحث شود.
دولت ها در اعمال خود به رضایت عمومی وابسته هستند. رضایت ممکن است با زور یا با اقناع القا شود، اما در میان مردمان آزاد، تلاشها برای تضمین رضایت که در آن زور اعمال شود، کاملاً محدود است. نهاد کاداستر به ندرت یکی از این موارد خواهد بود، به طوری که دولت ها معمولاً باید بر متقاعدسازی تکیه کنند. در این شرایط، تردیدها و ترسهای عمومی نه تنها مستحق توجه کامل هستند، بلکه باید آن را دریافت کنند. علل بسیاری ممکن است باعث اعتراض عمومی نسبت به معرفی بررسی کاداستر و ثبت حقوق شود. برخی از اینها کاملاً تخیلی و ناشی از سوء تفاهم ساده خواهد بود. دیگران واقعی و عملی خواهند بود. دیگران دوباره بر عقاید مذهبی یا اجتماعی باستانی و عمیقاً ریشه دار تکیه خواهند کرد که اگرچه ممکن است مصلح تمایل داشته باشد آنها را صرفاً خرافات و تعصب تلقی کند.
ابتدا باید به کمک مسؤولان اداری و فنی دولت و به ویژه آن دسته از افسرانی که کار آنها را در تماس نزدیک و دائمی با مردم قرار می دهد، تکیه کرد. بسیاری از این افراد زیردستانی خواهند بود که سطح تحصیلات آنها ممکن است خیلی بالاتر از روستاییان نباشد. باید به آموزش چنین افسرانی توجه زیادی کرد، تا حدی به این دلیل که مردم معمولاً، هرچند نه همیشه، به گفته های هم نوعان خود بیش از سخنان کارشناسان و مقامات عالی توجه می کنند، اما عمدتاً به این دلیل که این زیردستان فرصت های معرفی موضوعاتی در گفتگوی معمولی با افراد جامعه که از افراد درجات بالاتر خدمات دولتی محروم هستند. افسران تابع اغلب در روستاها زندگی می کنند، یا در طول تورهای خود در خانه های روستا اقامت داشته باشند. در روستاها همیشه فضای زیادی برای صحبت وجود دارد (در واقع صحبت کردن معمولاً شغل اصلی اوقات فراغت است) و گفتگوی معمولی یکی از مؤثرترین روش ها برای آموزش افکار عمومی است.
هر جامعه ای رهبران طبیعی خود را دارد و قبل از هر چیز باید هر تلاشی برای متقاعد ساختن آنها انجام شود، تا حدی به این دلیل که معمولاً باهوش تر هستند، متقاعد کردن آنها آسان تر است، اما عمدتاً به این دلیل که وقتی متقاعد شوند، خود به مؤثرترین آموزش دهندگان تبدیل خواهند شد. افکار عمومی.
نمی توان به شدت تأکید کرد که در جایی که مخالفت شدید عمومی با معرفی سیستم ثبت حقوق وجود دارد، باید با اقدامات معقول ارتباطی و آموزشی بر آن غلبه کرد. موضوعات و آثار نظرسنجی و ثبت نام باید به وضوح توضیح داده شود و مزایای آنها به ویژه مزایای افراد به خوبی مورد تاکید قرار گیرد. از سوی دیگر به ندرت نادیده گرفتن یا توهین به ضررهای خصوصی که ممکن است در پی آن باشد سودمند است: انجام این کار صرفاً مخالفت را تشدید می کند.
اینجا جای مقالهای در مورد روشهای تبلیغی نیست، و علاوه بر این، اثربخشی این روشها در شرایط و حالات مختلف جامعه بهقدری متفاوت است که انجام هرگونه توصیه کلی صرفاً اتلاف وقت است. با این حال، آموزش افکار عمومی در میان جمعیتی که عمدتاً بی سواد هستند، مشکلات خاصی را به همراه دارد و ممکن است سخنی در مورد روش ها در این مورد نادرست باشد. مطالب تبلیغاتی مکتوب معمولاً بیاثر است، زیرا چنین شکلی از ارتباط معمولاً به شکلی بسیار درهم به دست بیسوادان میرسد، و بهویژه به این دلیل که در این موارد به ندرت میتوان کمک مطبوعاتی را بهطور رضایتبخش دریافت کرد. بنابراین آموزش باید تا حد زیادی از طریق شفاهی انجام شود، مگر در حدی که بتوان از روشهای «بصری» استفاده کرد.
علاوه بر این، آموزش و پرورش باید یک فرآیند دو طرفه باشد: از همان ابزارهایی که برای توضیح پیشنهادات به مردم استفاده میشود، باید برای اطلاع دولت از ماهیت دقیق و میزان اعتراض عمومی به پیشنهادات استفاده شود. بسیاری از مخالفت ها را می توان با اصلاحات جزئی در خود پیشنهادها غلبه کرد، و اگر ماهیت دقیق مخالفت مشخص باشد، توضیحات قانع کننده تر خواهد بود.
بدين ترتيب بر ترديدها و ترسهاي عمومي از دو طريق غلبه ميشود، نخست با توضيح دقيق آنچه كه بايد انجام شود و تاثيرات آن بر فرد و جامعه، و دوم با تنظيم پيشنهادها تا آنجا كه ممكن است با تعصبات و احساسات عمومي.
شاید شایان ذکر است که مخالفت به ندرت از سوی صاحبان زمین صورت می گیرد، حداقل تا آنجا که به دارایی های خود مربوط می شود. این واقعیت مهم است زیرا نشان می دهد که در جایی که چنین مخالفتی وجود دارد، غلبه بر آن باید نسبتاً آسان باشد. با این حال، یک استثنا مهم برای این بیانیه کلی وجود دارد.
مخالفت اغلب از ترس استفاده از اطلاعات ثبت شده برای اهداف مالیاتی ناشی می شود. این اعتراض معمولاً به خوبی مستدل است. اگر اینطور نیست – اگر قصدی برای وضع مالیات زمین وجود ندارد – البته دولت می تواند قاطعانه و قاطعانه بگوید. با این حال، چنین اعلام عمومی توصیه نمی شود، زیرا در یک جامعه کشاورزی در حال توسعه، مالیات بر زمین به یک شکل دیر یا زود تقریباً اجتناب ناپذیر است. اگر اعلام شود که قصد مالیات وجود ندارد، اگر بعداً بر زمین مالیات وضع کند، می توان به طور منطقی دولت را به نقض ایمان متهم کرد. اگر مخالفت عمومی در این زمینه قابل توجه باشد، معمولاً بهترین کار این است که جسورانه با این وضعیت روبرو شویم: به این نکته اشاره شود که توسعه کشاورزی و بهبود شرایط زندگی روستایی با اقدامات دولت تنها در صورت وجود بودجه امکانپذیر است و دولت تنها از طریق مالیات میتواند منابع مالی را به دست آورد. و تا حد امکان با دقت و کامل توضیح دهد که عادلانه بودن هر سیستم مالیات زمین به صحت اطلاعاتی بستگی دارد که ارزیابی و توزیع آن بر اساس آن است. در واقع کارآیی و سهولت جمع آوری مالیات بر اساس نقشه ها و ثبت های مناسب مطمئناً امکان تعیین نرخ های مالیاتی پایین تری نسبت به آنچه در غیر این صورت برای بدست آوردن همان درآمد ضروری است را فراهم می کند. برتری عادلانه و حیثیتی مالیات بر زمین نسبت به اشکال ابتدایی مالیات مانند مالیات بر سرانه، خانه یا مالیات نیز ممکن است در جاهایی که این مالیات ها وجود دارد – به خصوص اگر قبلاً نامحبوب باشند – تاکید شود.
برای مردم تحصیلکرده تر، عادلانه بودن مالیات بر زمین در مقایسه با مالیات صادراتی یا مالیات غیر مستقیم بر محصولات نیز ممکن است مورد تاکید قرار گیرد. در جایی که سیستم مالیات بر زمین وجود داشته باشد، کار بسیار ساده تر است، زیرا معایب و ناعادلانه ای که قطعاً در سیستمی که مبتنی بر اطلاعات دقیق نیست یافت می شود، می تواند به عنوان استدلال عملی مورد استفاده قرار گیرد. یک سیستم صحیح مالیات بر زمین باید بر اساس اندازه گیری های دقیق زمین باشد و باید بر اساس ارزش گذاری زمین یا محصول آن در واحد سطح درجه بندی شود. مالیاتهای مبتنی بر نرخهای ثابت بر ارزشگذاری سطح ناخالص یک هلدینگ همیشه بد هستند و مالیاتهای درجهبندیشده بر اساس چنین ارزشگذاریهایی معمولا بدتر خواهند بود. آنها نه تنها ناعادلانه هستند، بلکه معمولاً برای کسانی که ارزیابی می شوند غیرقابل درک هستند. مزیت بزرگ نقشه های دقیق این است که اجازه می دهند ارزیابی بر حسب ارزش هایی که کشاورزان تشخیص می دهند و به شکلی که آنها بتوانند درک کنند انجام شود. هنگامی که تغییری در سیستم در نظر گرفته می شود، می توان از این واقعیت استفاده کامل کرد.
یک اعتراض بسیار واقعی و اساسی ممکن است ترس از این باشد که ثبت ممکن است تغییرات ناخواسته ای را در سیستم سنتی تصدی ایجاد کند، یا ممکن است حقی را ایجاد کند که قبلاً هیچ حقوقی وجود نداشته است. این ترس به ویژه در مورد تصدی های سنتی، اشتراکی یا قبیله ای، که در آن خطر بسیار واقعی وجود دارد که ثبت حقوق، به ویژه اگر سیستم مبتنی بر ایده های اروپایی ثبت عناوین فردی باشد، ممکن است حقوقی ناسازگار با شرایط اجتماعی موجود ایجاد کند، اهمیت دارد. گروه بندی. ابزاری برای دفع این خطر قبلاً در بالا پیشنهاد شده است که در صورت اتخاذ هوشمندانه، به جای تضعیف حقوق جامعه یا گروه های خویشاوندی، به جای تضعیف حقوق جامعه، از رشد فردگرایی ناخواسته جلوگیری می کند و نه تسهیل. در چنین جوامعی، ثبت حقوق ممکن است به کاهش سردرگمی که گاهی به دلیل وجود دو مجموعه حقوق موازی ایجاد می شود، کمک کند، برای مثال حقوق ناشی از عضویت در یک گروه خویشاوندی و حقوق مبتنی بر زندگی مشترک در همان روستاها. همچنین ممکن است به جلوگیری از غصب یا نقض حقوق عمومی توسط رؤسای قبایل یا دهکدهها کمک کند، و هم برای حفاظت از حقوق دستوری اشغال در جایی که اینها به رسمیت شناخته شدهاند و هم برای جلوگیری از تعلق چنین حقوقی در مواردی که خلاف سیاست عمومی است، عمل کند.
دولتها باید تمام اقدامات احتیاطی را انجام دهند که تغییرات تصادفی در سیستم سنتی اجاره با ثبت ایجاد نشود و اجارههای نامطلوب موجود تشویق نشوند. اگر این کار انجام شود و بتوان نشان داد که انجام شده است، احتمالاً مخالفت عمومی به آسانی غلبه خواهد کرد. ثبت نام در این موارد نباید ویژگی های جدیدی را در سیستم تصدی معرفی کند، بلکه باید با هدف تبلور حافظه عمومی که ثبت سنتی حقوق است، باشد. جهش در روستاها نیز باید انجام شود و تنها زمانی که نظر روستایی تغییرات را بپذیرد و تشریفات و تشریفات مرسوم به درستی رعایت شده باشد.
در مورد این جوامع سنتی، ثبت باید تا حد امکان سریع و گسترده انجام شود، زیرا همیشه این خطر وجود دارد که این واقعیت که حقوق در یک منطقه به ثبت رسیده است، ممکن است اعتبار حقوقی را که در مناطق وجود دارد، مورد تردید قرار دهد. هنوز ثبت نشده با این حال، اگر ثبت به وضوح چیزی بیش از ثبت یک وضعیت واقعی نداشته باشد و حقوق جدیدی ایجاد نکند، این خطر به حداقل می رسد.
یکی دیگر از دلایل بسیار مهم مخالفت با ثبت حقوق در میان جوامع بدوی را می توان در باورهای مذهبی یا سنتی در مورد مالکیت زمین، محدودیت در استفاده از آن یا مراسم ضروری قبل از استفاده از آن یافت. این باورها باید به طور کامل و همدلانه مورد توجه قرار گیرند. آنها اغلب پیامدهای اجتماعی و کشاورزی ارزشمندی دارند و مطمئناً هرگز نباید به عنوان خرافات احمقانه صرف نادیده گرفته شوند. در بسیاری از موارد زمین به عنوان متعلق به برخی از اجداد دیرین مرده یا به طور جمعی به یک سلسله طولانی از اجداد در نظر گرفته می شود. حقوق نسل های متولد نشده نیز ممکن است به رسمیت شناخته شود.
در مواردی که این وضعیت وجود دارد، اعتراضات آشکاری با ثبت زمین به عنوان متعلق به یک فرد یا گروه زنده وجود دارد. معمولاً می توان راه های رضایت بخشی برای برون رفت از این دشواری پیدا کرد. اگر نام “مالک” مرده شناخته شده باشد یا نام جمعی برای صاحبان حقوق مرده و متولد نشده وجود داشته باشد، این نام ها را می توان به عنوان توصیفی از زمین در دفاتر ثبتی و حقوق افراد زنده که صراحتاً تابع آن ها هستند ذکر کرد. از مرده و متولد نشده روش دیگر، ممکن است ابزار دیگری اتخاذ شود تا روشن کند که حق نهایی کجاست، بدون اینکه از ثبت حقوق افراد زنده جلوگیری شود. “tapu” پلینزی و ممنوعیت های مربوط به استفاده از زمین توسط افراد خاص یا اصلاً توسط هر کسی، مجموعه دیگری از مشکلات را ارائه می دهد که ممکن است بسیار سرسخت باشد. مخالفتهای آشکاری با قرار دادن یک تابو در ثبت دائمی وجود دارد که تغییر بعدی در شرایط اجتماعی یا اقتصادی ممکن است باعث کاهش آن شود، اما تا زمانی که این تابو وجود دارد بسیار واقعی است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. در نواحی کوهستانی جنوب آسیا و در سایر نقاط جهان، برای سیستم سنتی استفاده چرخشی از زمین توسط مراسم مذهبی جمعی که به عنوان مقدمات ضروری برای کشت تلقی می شوند، تحریم پیش بینی شده است. بدیهی است که هیچ سیستم ثبتی نباید به چیزی که این نظم کشاورزی سالم را مختل می کند، توجه کند. تحریم برای یک سیستم سنتی استفاده چرخشی از زمین توسط مراسم مذهبی مشترک که به عنوان مقدمات ضروری برای کشت در نظر گرفته می شود، ارائه شده است. بدیهی است که هیچ سیستم ثبتی نباید به چیزی که این نظم کشاورزی سالم را مختل می کند، توجه کند. تحریم برای یک سیستم سنتی استفاده چرخشی از زمین توسط مراسم مذهبی مشترک که به عنوان مقدمات ضروری برای کشت در نظر گرفته می شود، ارائه شده است. بدیهی است که هیچ سیستم ثبتی نباید به چیزی که این نظم کشاورزی سالم را مختل می کند، توجه کند.
اینها تنها نمونه هایی از آن نوع مشکلاتی است که ممکن است باعث ایجاد تردیدها و ترس های بسیار واقعی در مردم شود که باید دلسوزانه ترین توجه را به آن معطوف کرد. فقط گاهی اوقات، مانند ایرادات مذهبی که گاهی به اندازه گیری زمین به طور کلی یافت می شود، به نفع عمومی لازم است که از این نوع اعتراضات به طور کامل نادیده گرفته شود، و حتی در این مورد ممکن است توسعه بررسی های هوایی ثابت شود. یک راه حل.
تردیدهای دولتها، تا آنجا که منعکسکننده تردیدها و ترسهای عمومی از انواعی است که قبلاً ذکر شد، عمدتاً مبتنی بر ملاحظات مالی و پرسنلی است. بررسیهای گسترده در مناطق وسیع مطمئناً گران است، اما هیچ کشور مدرنی نمیتواند بدون نقشههای مناسب باشد، و اگر قرار باشد این نقشهها با تمام هزینههای اضافی بررسی هر بخش از کشور در مقیاسی متناسب با نیازها انجام شود. نقشه های کاداستر در آن منطقه احتمالاً کسری به هزینه اولیه یک بررسی ملی اضافه می کند که با صرفه جویی بسیار بیشتر در تاریخ بعدی که تقاضا برای نقشه های در مقیاس بزرگ غیرقابل مقاومت شود، به طور کامل جبران می شود. هزینه نظرسنجی ها مطابق با شرایط محلی به قدری متفاوت است که هیچ رقم تعمیم یافته ای معنای زیادی نخواهد داشت.
جستجوی نمونه در آمریکای شمالی یا اروپای غربی چندان مفید نیست. هر دو ایالات متحده آمریکا و کانادا، اگرچه آنقدر بزرگ هستند که بررسیهایشان هنوز کامل نشده است، اما کشورهای ثروتمندی هستند که دولتهایشان میتوانند مبالغ هنگفتی را برای فعالیتهایشان خرج کنند. انگلستان کشوری کوچک، جمع و جور و هنوز ثروتمند است که در آن نیاز به نقشه های بزرگ در مقیاس طولانی مدت ها تشخیص داده شده است و بخش بررسی کارآمد آن مدت هاست که یک موسسه پذیرفته شده است. کاداستر اکثر کشورهای اروپای غربی مربوط به سالهای اولیه قرن نوزدهم است. علاوه بر این، اکثر این کشورها این مزیت را دارند که می توانند اکثر تجهیزات مورد نیاز برای بررسی های زمینی و هوایی را تولید کنند و امکانات کاملی برای آموزش پرسنل فنی دارند.
ایجاد و نگهداری آمار و سوابق کاداستری رضایتبخش و ثبت حقوق، از توان کشورهای کوچک و نه چندان ثروتمند خارج است. در واقع هزینه جداگانه کاداستر، همانطور که توسط کشوری مانند میانمار ثابت شده است، ممکن است صفر باشد، زیرا ثبت برای اهداف درآمدی مورد نیاز است. کل هزینه اداره ثبت زمین در میانمار به عنوان هزینه ارزیابی درآمد زمین در نظر گرفته شد. حدود 6 درصد خالص وصول ها را تشکیل می داد که در مقایسه با هزینه ارزیابی سایر درآمدها بسیار معقول بود، حتی بدون در نظر گرفتن این واقعیت که همین کارکنان سابقه حقوق را حفظ کردند، پیش بینی محصول تهیه کردند، آمار محصول را جمع آوری کردند. ، آمار اجاره ها، فروش زمین و رهن و بسیاری کارهای متفرقه دیگر انجام داد.
از کشورهایی مانند میانمار می توان سه درس گرفت. اولین مزیت بزرگ تبدیل ثبت حقوق به یک کاداستر واقعی است که برای اهداف درآمدی استفاده می شود. دوم مزیت بزرگ اداری داشتن کارکنان محلی قابل توجه در تماس دائمی با زمین و مردم روستاست: عملاً هیچ نوع اطلاعات ارضی که نتواند با اطلاع معقول توسط کارکنان ثبت زمین جمع آوری شود وجود ندارد. سومین مزیت بزرگ شروع بررسی ژئودتیک در اولین تاریخ ممکن و تکمیل آن با تمام سرعت مناسب است. اگر Survey of India تلاش میکرد که کشور را با نقشهها بدون داشتن پایه محکم مثلثبندی اولیه سفت و سخت پوشش دهد، اکنون نتیجه یک سردرگمی کامل بود.
این مزیت آخر، اگرچه برای نقشه برداران حرفه ای اهمیت زیادی دارد، نباید بیش از حد جزم اندیشانه روی آن اصرار کرد. اغلب شرایطی وجود دارد، به ویژه در یک کشور بزرگ، که ایجاب می کند که نقشه برداری باید به صورت منطقه ای انجام شود، و اگر این کار به دقت انجام شود، نقشه های ساخته شده به هدف فوری و اساسی خود عمل می کنند. این در نیوزلند اتفاق افتاد، جایی که نقشههای اولیه بر اساس بررسیهای منطقهای در ارتباط با مالکیت زمین و نیازهای جمعیتی که به سرعت در حال گسترش بودند، بود. با این حال، اختلاف در مرزهای بررسی های منطقه ای اجتناب ناپذیر خواهد بود و تصحیح متعاقباً آنها پرهزینه و دشوار خواهد بود.
نتایجی که اظهار شده
از آنجایی که نتایج اصلی در فصل مقدماتی پیشبینی شده بود، نیازی به جمعبندی رسمی این مقاله نیست. تنها کاری که باید انجام شود، گره زدن یک یا دو سر شل در بحث و شاید پیشنهاد اخلاقی است.
تمایز بین نقشه های کاداستر و سایر نقشه های بزرگ مقیاس
خواننده ممکن است متوجه شود که دو اصطلاح “نقشه های کاداستر” و “نقشه های بزرگ مقیاس” تقریباً به گونه ای استفاده شده اند که گویی قابل تعویض هستند. این در مورد برخی از نقشه های کاداستر و در مقیاس بزرگ صادق است اما در مورد برخی دیگر صادق نیست. نقشههای درآمد میانمار، نقشههایی در مقیاس بزرگ هستند که حاوی تمام دادههای توپوگرافی افقی هستند که در مقیاس دقیق ترسیم شدهاند. این نقشه ها برای مقاصد کاداستر ساخته شده اند، اما می توانند برای هر هدفی که نیازی به توپوگرافی عمودی ندارد، استفاده شوند. برعکس، نقشههای بریتانیا در مقیاس 1:1250 و 1:2500 نقشههای توپوگرافی در مقیاس بزرگ هستند که برای اهداف کاداستر ساخته نشدهاند، اما به عنوان نقشههای کاداستر قابل استفاده هستند. با این حال، بسیاری از نقشههای کاداستر قاره اروپا، تنها حاوی حداقل جزئیات توپوگرافی هستند و ممکن است در واقع طرحهای محیطی مزرعههایی باشند که حتی جزئیات میدان داخلی را نشان نمیدهند. بدیهی است که کاربردهایی که چنین نقشههایی بدون درج جزئیات بیشتر میتوان برای آنها قرار داد بسیار محدودتر از کاربردهایی است که نقشههای میانمار و بریتانیا با آنها اقتباس شدهاند. با این حال، مشروط بر اینکه بررسی صحیح باشد و مرزهای نگهداری روی زمین قابل تشخیص باشد، معمولاً می توان جزئیات توپوگرافی و سایر جزئیات اضافی را به راحتی با هزینه معقول درج کرد و احتمال تطبیق این نقشه ها با نیازهای جدید همیشه باید قبل از نقشه جدید بررسی شود. نظرسنجی انجام می شود. با این حال، واضح است که کشوری که یک بررسی کاداستری جدید را آغاز می کند، الگوی میانمار یا بریتانیا را اتخاذ کرده و با هزینه بسیار کمی، نقشه ای مفیدتر را به دست خواهد آورد. مشروط بر اینکه بررسی صحیح باشد و مرزهای نگهداری بر روی زمین قابل تشخیص باشد، معمولاً می توان جزئیات توپوگرافی و سایر جزئیات اضافی را به راحتی با هزینه معقول درج کرد و احتمال تطبیق این نقشه ها با نیازهای جدید همیشه باید قبل از بررسی جدید بررسی شود. انجام شده است. با این حال، واضح است که کشوری که یک بررسی کاداستری جدید را آغاز می کند، الگوی میانمار یا بریتانیا را اتخاذ کرده و با هزینه بسیار کمی، نقشه ای مفیدتر را به دست خواهد آورد. مشروط بر اینکه بررسی صحیح باشد و مرزهای نگهداری بر روی زمین قابل تشخیص باشد، معمولاً می توان جزئیات توپوگرافی و سایر جزئیات اضافی را به راحتی با هزینه معقول درج کرد و احتمال تطبیق این نقشه ها با نیازهای جدید همیشه باید قبل از بررسی جدید بررسی شود. انجام شده است. با این حال، واضح است که کشوری که یک بررسی کاداستری جدید را آغاز می کند، الگوی میانمار یا بریتانیا را اتخاذ کرده و با هزینه بسیار کمی، نقشه ای مفیدتر را به دست خواهد آورد.
تمایز بین رجیسترها و رکوردها
اصطلاحات “ثبت حقوق” و “ثبت حقوق” نیز به همین ترتیب به عنوان مترادف به کار رفته اند. در عمل ممکن است اغلب چنین باشند، اما در تئوری اینطور نیستند. «ثبت نام» حقوق، پیشینه ای از اقدامات رسمی ثبت حقوق قانونی است، اما «ثبت» حقوق ممکن است برای هدف دیگری غیر از ثبت رسمی حقوق قانونی تثبیت شده باشد، به عنوان مثال، سابقه میانمار در درجه اول است. ثبتی نه از حقوق، بلکه از ارزیابی شوندگان درآمد.
سمت ثبت نام کنندگان
چند کلمه در مورد موقعیت مرجع ثبت لازم است، که برای سهولت در اینجا ثبت نام می شود، هر چند در عمل ممکن است عنوان او باشد یا نباشد. وظایف ثبت احوال شامل برخی وظایف اداری و برخی شبه قضایی است. اینها ممکن است بین دو مرجع تقسیم شوند: برای مثال وظایف شبه قضایی ممکن است توسط دادگاه های مدنی یا توسط برخی از افراد تعیین شده بین قضات انجام شود. تقسیم مسئولیت معمولاً در جایی اتفاق میافتد که ثبت ادعای ثبت عنوان مطلق را داشته باشد. اختیارات و وظایف ثبت کننده بسته به اجباری یا اختیاری بودن ثبت نام متفاوت است. اگر ثبت نام اختیاری باشد، ثبتکننده ممکن است هیچ وظیفه اختیاری نداشته باشد، مگر اینکه تصمیم بگیرد که آیا شواهد ارائه شده برای توجیه ثبت کافی است یا خیر. اما اگر ثبت نام اجباری باشد، مسئول ثبت ممکن است، و معمولاً در برخی شرایط، وظیفه احراز حقایق واقعی را بر عهده خواهد داشت. این یک تمایز بسیار مهم است و باری که بر دوش ثبت کننده که باید تحت یک سیستم اجباری مالکیت مطلق را ایجاد کند، دلیل محکمی به نفع ثبت اولیه عنوان فرضی فقط در چنین سیستم هایی است. میزانی که سردفتران باید وظایف قضایی را انجام دهند، تأثیر مهمی بر صلاحیت های مورد نیاز در آنها دارد، زیرا اگر مجبور به بررسی شواهد مالکیت مطلق شوند، ممکن است به آموزش حقوقی نیاز داشته باشند. از سوی دیگر، تحت سیستم ساده میانمار، که در آن افسری که استعلام اولیه تصدی را انجام می دهد، اختیار دارد یک بار برای همیشه وضعیت تصدی هر قطعه زمین را تعیین کند، متعاقباً به دانش حقوقی کمی یا بدون نیاز است. و معمولاً در برخی مواقع وظیفه احراز حقایق را خواهد داشت. این یک تمایز بسیار مهم است و باری که بر دوش ثبت کننده که باید تحت یک سیستم اجباری مالکیت مطلق را ایجاد کند، دلیل محکمی به نفع ثبت اولیه عنوان فرضی فقط در چنین سیستم هایی است. میزانی که سردفتران باید وظایف قضایی را انجام دهند، تأثیر مهمی بر صلاحیت های مورد نیاز در آنها دارد، زیرا اگر مجبور به بررسی شواهد مالکیت مطلق شوند، ممکن است به آموزش حقوقی نیاز داشته باشند. از سوی دیگر، تحت سیستم ساده میانمار، که در آن افسری که استعلام اولیه تصدی را انجام می دهد، اختیار دارد یک بار برای همیشه وضعیت تصدی هر قطعه زمین را تعیین کند، متعاقباً به دانش حقوقی کمی یا بدون نیاز است. و معمولاً در برخی مواقع وظیفه احراز حقایق را خواهد داشت. این یک تمایز بسیار مهم است و باری که بر دوش ثبت کننده که باید تحت یک سیستم اجباری مالکیت مطلق را ایجاد کند، دلیل محکمی به نفع ثبت اولیه عنوان فرضی فقط در چنین سیستم هایی است. میزانی که سردفتران باید وظایف قضایی را انجام دهند، تأثیر مهمی بر صلاحیت های مورد نیاز در آنها دارد، زیرا اگر مجبور به بررسی شواهد مالکیت مطلق شوند، ممکن است به آموزش حقوقی نیاز داشته باشند. از سوی دیگر، تحت سیستم ساده میانمار، که در آن افسری که استعلام اولیه تصدی را انجام می دهد، اختیار دارد یک بار برای همیشه وضعیت تصدی هر قطعه زمین را تعیین کند، متعاقباً به دانش حقوقی کمی یا بدون نیاز است. وظیفه احراز حقایق واقعی این یک تمایز بسیار مهم است و باری که بر دوش ثبت کننده که باید تحت یک سیستم اجباری مالکیت مطلق را ایجاد کند، دلیل محکمی به نفع ثبت اولیه عنوان فرضی فقط در چنین سیستم هایی است. میزانی که سردفتران باید وظایف قضایی را انجام دهند، تأثیر مهمی بر صلاحیت های مورد نیاز در آنها دارد، زیرا اگر مجبور به بررسی شواهد مالکیت مطلق شوند، ممکن است به آموزش حقوقی نیاز داشته باشند. از سوی دیگر، تحت سیستم ساده میانمار، که در آن افسری که استعلام اولیه تصدی را انجام می دهد، اختیار دارد یک بار برای همیشه وضعیت تصدی هر قطعه زمین را تعیین کند، متعاقباً به دانش حقوقی کمی یا بدون نیاز است. وظیفه احراز حقایق واقعی این یک تمایز بسیار مهم است و باری که بر دوش ثبت کننده که باید تحت یک سیستم اجباری مالکیت مطلق را ایجاد کند، دلیل محکمی به نفع ثبت اولیه عنوان فرضی فقط در چنین سیستم هایی است. میزانی که سردفتران باید وظایف قضایی را انجام دهند، تأثیر مهمی بر صلاحیت های مورد نیاز در آنها دارد، زیرا اگر مجبور به بررسی شواهد مالکیت مطلق شوند، ممکن است به آموزش حقوقی نیاز داشته باشند. از سوی دیگر، تحت سیستم ساده میانمار، که در آن افسری که استعلام اولیه تصدی را انجام می دهد، اختیار دارد یک بار برای همیشه وضعیت تصدی هر قطعه زمین را تعیین کند، متعاقباً به دانش حقوقی کمی یا بدون نیاز است. این یک تمایز بسیار مهم است و باری که بر دوش ثبت کننده که باید تحت یک سیستم اجباری مالکیت مطلق را ایجاد کند، دلیل محکمی به نفع ثبت اولیه عنوان فرضی فقط در چنین سیستم هایی است. میزانی که سردفتران باید وظایف قضایی را انجام دهند، تأثیر مهمی بر صلاحیت های مورد نیاز در آنها دارد، زیرا اگر مجبور به بررسی شواهد مالکیت مطلق شوند، ممکن است به آموزش حقوقی نیاز داشته باشند. از سوی دیگر، تحت سیستم ساده میانمار، که در آن افسری که استعلام اولیه تصدی را انجام می دهد، اختیار دارد یک بار برای همیشه وضعیت تصدی هر قطعه زمین را تعیین کند، متعاقباً به دانش حقوقی کمی یا بدون نیاز است. این یک تمایز بسیار مهم است و باری که بر دوش ثبت کننده که باید تحت یک سیستم اجباری مالکیت مطلق را ایجاد کند، دلیل محکمی به نفع ثبت اولیه عنوان فرضی فقط در چنین سیستم هایی است. میزانی که سردفتران باید وظایف قضایی را انجام دهند، تأثیر مهمی بر صلاحیت های مورد نیاز در آنها دارد، زیرا اگر مجبور به بررسی شواهد مالکیت مطلق شوند، ممکن است به آموزش حقوقی نیاز داشته باشند. از سوی دیگر، تحت سیستم ساده میانمار، که در آن افسری که استعلام اولیه تصدی را انجام می دهد، اختیار دارد یک بار برای همیشه وضعیت تصدی هر قطعه زمین را تعیین کند، متعاقباً به دانش حقوقی کمی یا بدون نیاز است. میزانی که سردفتران باید وظایف قضایی را انجام دهند، تأثیر مهمی بر صلاحیت های مورد نیاز در آنها دارد، زیرا اگر مجبور به بررسی شواهد مالکیت مطلق شوند، ممکن است به آموزش حقوقی نیاز داشته باشند. از سوی دیگر، تحت سیستم ساده میانمار، که در آن افسری که استعلام اولیه تصدی را انجام می دهد، اختیار دارد یک بار برای همیشه وضعیت تصدی هر قطعه زمین را تعیین کند، متعاقباً به دانش حقوقی کمی یا بدون نیاز است. میزانی که سردفتران باید وظایف قضایی را انجام دهند، تأثیر مهمی بر صلاحیت های مورد نیاز در آنها دارد، زیرا اگر مجبور به بررسی شواهد مالکیت مطلق شوند، ممکن است به آموزش حقوقی نیاز داشته باشند. از سوی دیگر، تحت سیستم ساده میانمار، که در آن افسری که استعلام اولیه تصدی را انجام می دهد، اختیار دارد یک بار برای همیشه وضعیت تصدی هر قطعه زمین را تعیین کند، متعاقباً به دانش حقوقی کمی یا بدون نیاز است.
مجدداً تحت سیستم اختیاری، ثبتکننده معمولاً این حق را دارد که در صورت عدم رضایت مدارک ارائه شده از ثبت نام خودداری کند. تحت سیستم اجباری، چنین قدرت عمومی امتناع غیرممکن است و تنها کاری که ثبتکننده میتواند انجام دهد این است که ثبت را در انتظار بررسیهای بیشتر معلق کند، یا اجازه دهد رضایت اشخاص ذینفعی که نمایندگی ندارند کسب شود، و امتناع به معاملاتی که آشکارا غیرقانونی هستند محدود میشود. . این یک تمایز مهم است که به شدت بر وضعیت و صلاحیت لازم ثبت کننده تأثیر می گذارد. همچنین ممکن است بین ثبت اولیه و نقل و انتقالات بعدی تفاوت هایی در اختیارات ثبت کننده برای پذیرش، رد یا تعلیق ثبت وجود داشته باشد.
با این حال، به طور کلی، ثبت کنندگان (یا مافوق رسمی آنها) به اختیارات زیر نیاز دارند:
- اختیار پذیرش، تعلیق یا رد درخواست برای ثبت اولیه به دلایل نشان داده شده و ثبت شده.
- قدرت الزام به حضور هر شخص یا ارائه هر مدرک.
- اختيار تحميل وظيفه قانوني براي اعلام حقيقت بر هر شخصي كه در نزد اداره ثبت حاضر مي شود.
- قدرت صدور اخطارها یا ممانعت ها و گزارش تخلفات آشکار از قانون به مقام ذیصلاح.
- قدرت انجام تحقیقات در مورد حقایق و دستیابی به یافته هایی در مورد حقایق به دست آمده.
- در صورت بروز اختلاف در سیستم های ثبت اجباری، قدرت هدایت طرفین به درخواست دستورات دادگاه صالح برای تعیین اختلاف.
- قدرت تصحیح خطاها در رجیسترها.
- قدرت ارائه پرونده به دادگاه.
اشخاصی که حق دارند یا ملزم به درخواست ثبت نام هستند
تحت سیستم های اجباری ثبت، شخصی که مدعی تملک یا بهره مندی از یک حق است، معمولاً وظیفه قانونی دارد که برای ثبت درخواست کند، و مجازات هایی در قبال عدم انجام این کار توسط مسئولیت پیگرد قانونی یا ناتوانی های قانونی در نظر گرفته می شود. در مورد سیستم های داوطلبانه ثبت نام البته اینطور نیست و حتی در سیستم های اجباری ممکن است افرادی وجود داشته باشند که بدون اینکه مجبور به انجام آن باشند حق درخواست ثبت نام را داشته باشند. فهرست زیر برای نشان دادن ماهیت علاقه به یک حق است که ممکن است برای اشخاص تکلیفی ایجاد کند یا به آنها حق درخواست برای ثبت اولیه را بدهد.
- شخص (یا هر عضوی از گروه جمعی از افراد) مدعی تصدی اولیه.
- سرپرست یک نوزاد یا کمیته دارایی یک دیوانه.
- سایر اشخاصی که فعلاً حق تصرف در تصدی اولیه را دارند.
- شخصی که اولین منفعت ارثی را در تصدی اولیه املاکی که به صورت حق الزحمه نگهداری می شود، دارد.
- یک نماینده مجاز دولت یا یک مقام تابعه.
- رهن در تصرف.
- دارنده حق استفاده دائمی مشروط به پرداخت اجاره سالانه.
- شخصی که مدعی حق تصرف تبعی است که قابل ثبت است (مثلاً مستاجر).
- در صورتی که رهن غیر متصرف قابل ثبت باشد، مرتهن در تملک نیست.
- شخصی که نسبت به این حق ارتفاق یا عبودیت بر زمین دیگری مدعی حق ارتفاق یا عبودیت خصوصی باشد.
- هر شخصی که مدعی سهیم شدن در حق عمومی یا حق ارتفاق نسبت به هر زمینی نسبت به آن حق یا حق ارتفاق باشد.
- شخصی که مدعی حقوق جداگانه در مورد درختان یا آب در زمین است.
- شخصی که دارای حق تقدم یا بازگشت به زمین است.
در موارد خاص ممکن است قبل از پذیرش ادعای ثبت معامله در زمین، موافقت شخص دیگری غیر از دارنده حق شخصاً لازم باشد، هرچند رضایت دارنده حق برای ثبت اولیه لازم نباشد. چنین اشخاصی عبارتند از: مالک یا مالکان مشترک اولین وراثت زمینی که به صورت اجرتی یا تحت بهره مادام العمر نگهداری می شود، رهن، شخصی که دارای حق شفعه یا استرداد است، هر ورثه مشترک یا شخص دیگری که ادعا می کند سهم در زمین تحت مالکیت مشترک و غیره. چنین شخصی همچنین ممکن است حق اعتراض به ثبت یک معامله را داشته باشد و همچنین ممکن است برخی مقامات دولتی مانند دادگاه مدنی که زمین در نزد آن دعوا است یا یک مقام دولتی که وظیفه اجرای قانون محدود کننده انتقال زمین توسط یا به هر طبقه ای از افراد.
بازنگری در نقشه های کاداستر
در گزارشی به سازمان ملل متحد (ECOSOC E/1322 در سال 1949)، قسمت زیر آمده است:
«بررسیهای کاداستری، بر خلاف بررسیهای علمی با ویژگی اطلاعاتی که ممکن است با تغییر شرایط اصلاح شوند یا به دلیل اینکه طبق استانداردهایی که اکنون برای دقت لازم است اجرا نمیشوند، نمیتوان آنها را نادیده گرفت، رد کرد، تغییر داد یا اصلاح کرد، و مرزها ایجاد یا دوباره ایجاد میشوند. تا زمانی که آنها حقوقی را که به اراضی متاثر شده کنترل می کنند، نمی توانند تغییر دهند.
در حالی که درست است که یک بررسی کاداستر را نمی توان نادیده گرفت یا رد کرد، با این وجود می توان آن را برای دلایل موجه تغییر داد و نه تنها ممکن است بلکه در صورت لزوم باید اصلاح شود. بازنگری و بررسی مجدد نقشه های کاداستر در واقع ممکن است برای اطمینان از اینکه “مرزهای ایجاد شده یا ایجاد شده مجدد” همچنان به “کنترل حقوقی که در اراضی تحت تاثیر قرار گرفته است” ضروری باشد. ممکن است دارایی ها و زمینه ها تقسیم شوند و حقوق متفاوتی ایجاد شود. زمین ممکن است توسط دریا یا با تغییر مسیر رودخانه ها شسته شود. سرزمین جدید ممکن است توسط همان نیروهای طبیعی تشکیل شود. جادهها، راهآهنها یا کانالهای جدید ممکن است مرزهای بسیاری از املاک را تغییر دهند. همه این تغییرات و بسیاری تغییرات دیگر شامل بازنگری در کاداستر می شود و نقشه های کاداستر که هیچ توجهی به آنها ندارند به سرعت غیرقابل استفاده می شوند.
آنچه درست است این نیست که نقشه های کاداستر قابل تغییر یا تصحیح نیستند، بلکه در انجام چنین تغییراتی باید دقت لازم به عمل آید تا تداوم ثبت قطع نشود تا ارجاعات از نقشه (یا ثبت) فعلی به هر یک از آن ها پیشینیان را می توان به راحتی و با اطمینان ساخت. این تداوم، البته، در جایی که حقوق برگشتی وجود دارد یا در جایی که مانند قوانین انگلیس، مالکان ساحلی حقوقی بر تجمعات آبرفتی مجاور زمین خود به دست می آورند یا می توانند حقوقی را بر زمینی که پس از فرسایش قبلی دوباره ظاهر شده است، دوباره برقرار کنند، اهمیت دارد. یکی از ویژگی های اساسی همه سیستم های ثبت حقوق است. با این حال، با چسبیدن به سابقه ای که دیگر مطابق با واقعیات نیست، تداوم حفظ نخواهد شد.
نتیجه گیری مختصر
برنامه ریزی و توسعه موفق باید مبتنی بر دانش باشد. اداره منظم و استفاده از زمین به عنوان زیربنای ضروری زندگی بشر نیز باید مبتنی بر دانش باشد. نقشه های بزرگ مقیاس و ثبت حقوق در زمین و شرح منابع طبیعی از طریق این نقشه ها بهترین مبنای برای همه این دانش هاست. به عنوان ثبت حقوق، نقشه جایگزینی ندارد: بیهوده نیست که تهدیدهای کلیسایی علیه کسانی که مکان های دیدنی همسایه خود را جابجا می کنند، صورت گرفته است. کشورهای توسعهیافتهتر و چند کشور کمتر توسعهیافته این حقایق را به رسمیت شناختهاند و یا نقشهها و ثبتهای زمین کافی دارند یا به سرعت آنها را میسازند. حتی برای یک دولت نسبتاً فقیر، ترسیم نقشه قلمروهای خود یا ثبت حقوق به رسمیت شناخته شده در سرزمین خود فراتر از ظرفیت آن نیست.
9 نظرات