GIS و مدیریت منابع طبیعی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو شده موضوع GIS&T و مدیریت منابع طبیعی هستید. اگر بهروزرسانیها یا ویرایشهایی منتشر شدهاند، میتوانید آنها را در GIS&T و مدیریت منابع طبیعی بیابید .
سیستمهای اطلاعات جغرافیایی (GIS) یک فناوری فضایی است که با کمک برنامههای مدیریت منابع طبیعی به بلوغ رسیده است. از زمان آغاز به کار خود به عنوان توسعه نقشه برداری، GIS برای جمع آوری، دستکاری، ذخیره، تجزیه و تحلیل و مدیریت داده ها استفاده شده است. GIS زمانی که علوم اضافی شروع به پذیرش و بکارگیری آن در مسائل چند رشته ای کردند، به بلوغ رسیده است. در اواسط دهه 90، بیشتر تاکید بر روی دسکتاپ GIS انجام شد تا دسترسی و استفاده از آن در رایانههای رومیزی شخصی جریان اصلیتر و توانمندتر باشد. سازمانهای دولتی با مجموعه دادههای موجود و توزیعشده بیشتر از طریق اینترنت، به دلیل دسترسی، برنامههای کاربردی و استفاده بیشتری را در رشتههای مختلف فعال کردند. دانشمندان خاک، زیست شناسان حیات وحش، هیدرولوژیست ها، مهندسان، برنامه ریزان و دیگران اکنون می توانند مشکلات فضایی را به طور موثر و موثر دنبال کنند. پیشرفت های روزافزونی در علوم به دلیل فناوری جدید صورت می گرفت. بحث زیر بر روی استفاده و کاربردهای GIS برای مدیریت منابع طبیعی متمرکز خواهد بود. مناطق تحت پوشش در این بررسی برای جنگلداری، تجزیه و تحلیل حوضه، مدیریت حیات وحش، و تجزیه و تحلیل چشم انداز خواهد بود. ابتدا پیشینه ای از برنامه ها معرفی می شود و سپس در مورد کاربرد و کاربرد آنها بحث می شود.
- معرفی
- جنگل ها
- تجزیه و تحلیل حوزه آبخیز
- مدیریت حیات وحش
- تجزیه و تحلیل چشم انداز
مدیریت منابع طبیعی مستلزم ادغام سیستم های پیچیده و متنوعی است که GIS می تواند نقش مهمی در آن ایفا کند (Mallawaarachchi، و همکاران 1996). GIS می تواند یکپارچه کننده بزرگ باشد زیرا بسیاری از مسائل ذاتاً فضایی هستند. مکانهای مورد علاقه یا ویژگیهای منحصربهفرد باید در رابطه با هویت دیگران ترسیم و تحلیل شوند تا ویژگیهایی مشخص شود که بهصورت جداگانه محقق نمیشوند. توانایی تجزیه و تحلیل فضایی برای ارائه اطلاعات در مورد مکان هایی که ویژگی ها با هم تداخل دارند و مناطق را به اشتراک می گذارند، در فواصل فاصله وجود دارند، یک بخش را به اشتراک می گذارند یا از یک مرز عبور می کنند، توابع اساسی تحلیل فضایی هستند. تحلیل فضایی پیشرفتهتر مستلزم مدلسازی پیچیدهتر است که در آن چندین لایه به طور یکنواخت یا با استفاده از وزنها برای تأکید بر اهمیت ترکیب میشوند (تیت، 2018).
مدیریت منابع طبیعی بر توانایی ارائه اطلاعات در مورد نحوه تعامل یک منبع با دیگران یا اینکه چگونه اقدامات تحت تأثیر انسان در محیط طبیعی منجر به تغییرات در منابع طبیعی می شود متکی است. تحلیل فضایی ابزاری حیاتی برای کمک به مدیریت منابع طبیعی است. در تحلیل فضایی، به طور کلی توانایی کشف اطلاعات در مورد داده های مکانی بر اساس رابطه مکان آن با سایر داده های مکانی است. یکی از کاربردهای اصلی استفاده از GIS در مدیریت منابع طبیعی در زمینه مقابله با مخاطرات زیست محیطی مانند سیل، رانش زمین، فرسایش خاک و خشکسالی بوده است (Grunstrabe, 2017). توقف این رویدادها ممکن نیست، اما می توان از GIS برای کاهش یا کاهش تأثیر آنها استفاده کرد. این را می توان با استفاده از GIS برای نقشه برداری و تجزیه و تحلیل پوشش زمین و ویژگی های زمین انجام داد. تشخیص تغییر معمولاً در GIS شطرنجی انجام میشود میتواند نشان دهد که کدام نوع پوشش زمین و کاربریها در تاریخهای مختلف تغییر کردهاند و علل و همچنین پیامدهای مرتبط با اثرات بالقوه را بررسی میکند. مدلهایی را میتوان برای انجام تحلیل سناریو ساخت که در آن ورودیها برای نشان دادن پیشبینی فعلی یا آینده تغییر میکنند و تأثیرات آبشاری تغییر در اجرای مدل را تعیین میکنند.
بسیاری از ویژگی هایی که زیربنای ذاتی مدیریت منابع طبیعی است، از کاربری و پوشش زمین است. زمین یک منبع بسیار اساسی برای همه کاربری های انسانی است که نیازهای انسانی (اجتماعی-اقتصادی) و ویژگی ها و فرآیندهای زیست محیطی (بیوفیزیکی) را برآورده می کند (Atesmachew, 2018). زمین منبعی است که باید به شیوه ای پایدار مورد استفاده قرار گیرد تا اطمینان حاصل شود که منافع حاصل از پوشش و کاربری موجود برای نسل های آینده در دسترس است. به خوبی پذیرفته شده است که کاهش منابع طبیعی عواقب زیادی دارد. برخی از آنها فوراً مورد توجه قرار نمی گیرند مانند افزایش هزینه زندگی، تغییر در الگوهای آب و هوا، و کاهش مزایای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که در نتیجه استفاده از زمین به دست آمده است (GIS Lounge, 2019).
پوشش اراضی جنگلی یک منبع طبیعی است که با مدیریت صحیح به بسیاری از جنبه های محیطی منتفع می شود. مککندری و ایستمن (1991) طرح اولیه فعالیتهای ارزیابی جنگلداری را ارائه میکنند که شامل: فهرستبندی برای برداشت، سوخت، غذا، تفریح و اهداف حفاظتی است. آنها همچنین به اهمیت توپوگرافی، خاک، هیدرولوژی و آب و هوا برای نظارت بر تغییرات جنگل ها که می تواند در طول زمان رخ دهد، اشاره می کنند. شیوه های جنگلداری پایدار شامل برداشت و زمان بندی مناسب برای اطمینان از حداکثر شدن تنوع گونه ها و عملکرد است. GIS می تواند از طرق مختلف به این فرآیند کمک کند.
با نقشه برداری از پوشش زمین به عنوان جنگل، تجزیه و تحلیل تغییر را می توان با رویکرد مبتنی بر شطرنجی با استفاده از روش های تجزیه و تحلیل فضایی در یک GIS انجام داد. یکی از سادهترین رویکردها، طبقهبندی مجدد نقشههای پوشش اراضی به مناطق جنگلی و غیر جنگلی به ترتیب 1 و 0 است. در مرحله بعد، منطقه جنگلی قاب زمان دوم را می توان به عنوان 5 و 0 طبقه بندی کرد که در آن 5 جنگل و 0 منطقه غیر جنگلی است. برای تعیین تغییر، می توان از ماشین حساب شطرنجی برای کم کردن یک شبکه از شبکه دیگر که بخشی از جبر شبکه ای است استفاده کرد. مؤلفه مهم این است که مطمئن شوید غیر جنگلی همیشه 0 است و دوره های دو زمانی مقادیر متفاوتی در کلاس جنگل دارند. در مثال برای مناطق جنگلی و غیر جنگلی ما، اما کم کردن شبکه جنگلی جدید (5،0) از شبکه جنگلی قدیمی (0،1) به مقادیری منجر می شود که شامل [-5، -4، 0] است. مناطق صفر از هر دو سال غیرجنگل خواهند بود و -5 جنگل جدید و 1 جنگل گم شده خواهد بود. از میان مناطق جنگلی از دست رفته، همیشه مفید است که ابتدا مناطق جنگلی از دست رفته (یعنی 1) را پیدا کنید و آن را در جدیدترین پوشش زمین ضرب کنید تا مشخص شود که پوشش جنگلی به چه چیزی تبدیل شده است. حالا دیگر جنگلی نبود چون قطع شد و زمین بایر شد؟ آیا به محل معدن، محوطه چاه یا مزرعه کشاورزی تبدیل شده است؟ گاهی اوقات در محدوده شهری/روستایی، جنگل ها به دلیل ساخت و ساز مناطق مسکونی که عمدتاً مناطق پر اشغال هستند از بین می روند. این مثال نمونه ای است که می تواند با استفاده از هر دوره زمانی مختلف داده های پوشش زمین انجام شود. 1) و آن را در جدیدترین پوشش زمین ضرب کنید تا مشخص شود که پوشش جنگلی به چه چیزی تبدیل شده است. حالا دیگر جنگلی نبود چون قطع شد و زمین بایر شد؟ آیا به محل معدن، محوطه چاه یا مزرعه کشاورزی تبدیل شده است؟ گاهی اوقات در محدوده شهری/روستایی، جنگل ها به دلیل ساخت و ساز مناطق مسکونی که عمدتاً مناطق پر اشغال هستند از بین می روند. این مثال نمونه ای است که می تواند با استفاده از هر دوره زمانی مختلف داده های پوشش زمین انجام شود. 1) و آن را در جدیدترین پوشش زمین ضرب کنید تا مشخص شود که پوشش جنگلی به چه چیزی تبدیل شده است. حالا دیگر جنگلی نبود چون قطع شد و زمین بایر شد؟ آیا به محل معدن، محوطه چاه یا مزرعه کشاورزی تبدیل شده است؟ گاهی اوقات در محدوده شهری/روستایی، جنگل ها به دلیل ساخت و ساز مناطق مسکونی که عمدتاً مناطق پر اشغال هستند از بین می روند. این مثال نمونه ای است که می تواند با استفاده از هر دوره زمانی مختلف داده های پوشش زمین انجام شود.
بیشتر جنگل ها به عنوان بخشی از مجموعه داده های پوشش زمین ملی به صورت برگریز، مختلط یا مخروطی نقشه برداری می شوند. این امر بسیاری از مدلهای احتمالی یا پیشبینی حیات وحش را محدود میکند که ممکن است به انواع جنگلهای خاصی برای درک بهتر و نقشهبرداری دامنه و گستره گونهها نیاز داشته باشند. یک راه برای استنباط جوامع پوشش گیاهی جنگل از طریق تجزیه و تحلیل شکل زمین است. شکلهای زمینی مختلف ممکن است به دلیل شرایط محیطی مختلف، انواع گونههای گیاهی را ایجاد کنند. درختان خاص با شیب های مختلف و اشکال مختلف زمین مرتبط هستند. به عنوان مثال، در یک تجزیه و تحلیل شکل زمین بسیار ساده، درختان صنوبر قرمز مخروطی مناطق سایه دار و مرطوب را ترجیح می دهند که درختان بلوط برگریز مناطق خشک تر را دوست دارند. مناطق مرطوب و خشک را می توان از واحدهای زمین اکولوژیکی لندفرم محاسبه کرد که می تواند شامل قله های گرد، قله صاف، پایین شیب، صخره، شیب جانبی، تاج شیب، شیب بالایی، شیب یارو/کشش/پایه، مسطح خشک، صاف مرطوب، تخت مرطوب (رودخانه یا نهر). یکی از رویکردها برای ارتباط این واحدهای زمین اکولوژیکی یا شکلهای زمین با جنگلهای شرقی شامل رویکرد نشاندادهشده در شکل 1 است.
شکل 1. روابط شکل زمین جنگل شرقی به گونه های جنگلی. منبع: نویسنده
در حالی که این روابط فقط برای استنباط گونهها مورد استفاده قرار میگیرد، این رویکرد میتواند به مدیریت و برنامهریزی جنگل کمک کند، زمانی که جنگلهای بالاترین محصول با زمین منظره ترجیحی مطابقت داشته باشند.
یکی دیگر از کاربردهای GIS و منابع طبیعی که از تحلیل زمین استفاده می کند، مدیریت آبخیز است. GIS می تواند ابزار ارزشمندی برای کمک به شناسایی تنش های منطقه ای مانند تنش های ناشی از رسوب، زیستگاه ساحلی، زهکشی معدن، رسوب اسیدی، فسفر و نیتروژن باشد. چارچوب مبتنی بر حوضه برای تنظیم و مدیریت کیفیت آب یک رویکرد یکپارچه برای رسیدگی به منابع آلودگی است که کیفیت رودخانهها، نهرها و دریاچهها را تخریب میکند. این رویکرد به مدیریت کیفیت آب ریشه های قانونی خود را در قانون آب پاک (CWA) در سال 1972 دارد. در حالی که نگرانی های کیفیت آب در بیست سال اول CWA بر منابع نقطه ای متمرکز بود، هدف اعلام شده CWA پاکسازی و محافظت از آب های ایالات متحده از هر دو منبع آلودگی نقطه ای و غیر نقطه ای (NPS) بود. اهمیت پرداختن به منابع غیر نقطه ای و سهم آنها در مشکلات کیفیت آب آشکار شده است. در اکثر ایالتهای ایالات متحده، مشکل آلودگی NPS بر فهرست جریانهای آسیبدیده که مصارف تعیینشده خود را برآورده نمیکنند، غالب است. خوشبختانه، رویکرد مبتنی بر حوضه که مشکلات نقطه و NPS را ادغام میکند، میتواند با گنجاندن همه منابع احتمالی آلودگی شناساییشده، به بهبود کیفیت آب کمک کند. بسیاری از مطالعات منطقه ای و محلی از چارچوب حوضه در ترکیب با GIS برای کمک به تجزیه و تحلیل کیفیت آب و مدیریت حوضه استفاده کرده اند. رویکرد مبتنی بر حوضه که مشکلات نقطه و NPS را ادغام میکند میتواند با گنجاندن همه منابع احتمالی آلودگی شناساییشده به بهبود کیفیت آب کمک کند. بسیاری از مطالعات منطقه ای و محلی از چارچوب حوضه در ترکیب با GIS برای کمک به تجزیه و تحلیل کیفیت آب و مدیریت حوضه استفاده کرده اند. رویکرد مبتنی بر حوضه که مشکلات نقطه و NPS را ادغام میکند میتواند با گنجاندن همه منابع احتمالی آلودگی شناساییشده به بهبود کیفیت آب کمک کند. بسیاری از مطالعات منطقه ای و محلی از چارچوب حوضه در ترکیب با GIS برای کمک به تجزیه و تحلیل کیفیت آب و مدیریت حوضه استفاده کرده اند.
GIS یک ابزار ارزشمند برای مدیریت منابع آب نشان داده شده است. ارتفاع که تعیین کننده زمین است یک مجموعه داده مهم است. از ارتفاع، می توان حوضه های آبخیز را ترسیم کرد، جریان را از یک نقطه ردیابی کرد، مسیرهای جریان متناوب را پیدا کرد و مناطق زهکشی را محاسبه کرد. استفاده از GIS در چرخه هیدرولوژیکی می تواند به عنوان نقشه برداری مسیر جریان زمینی یا سطح به عنوان رواناب در نظر گرفته شود. استفاده از ارتفاع و پردازش برای ایجاد جهت جریان، انباشت جریان و دستورات طول جریان، بینش زیادی را در مورد ردیابی سهم و مناطق آب ارائه می دهد. غلظت میانگین رویداد را می توان به انواع پوشش زمین برای پیش بینی بارگذاری در یک سلول و به طور تجمعی در سراسر چشم انداز نسبت داد. مدلهای جریان که ورودیهای بیشتری از چرخه هیدرولوژیکی را در نظر میگیرند، برآوردهای کیفیت آب را بهبود میبخشند. توانایی ترسیم حوضه ها از یک نقطه مشخص شده توسط کاربر، برای هر دسترسی رودخانه، یا توسط یک منطقه زهکشی تعیین شده، می تواند به مدیران منابع کمک کند تا تجزیه و تحلیل تجمعی را با مرتبط کردن اختلال چشم انداز به گستره منطقه زهکشی یا حوضه آبریز انجام دهند و سپس آن را به اثرات پایین دست مرتبط کنند. حوزه های آبخیز یک واحد تحلیلی کلیدی برای بررسی مسائل کیفیت آب هستند. مسائل مقیاس ما را ملزم می کند که حوضه های کوچکتر را برای مسائل محلی مشخص کنیم. خوشبختانه، همیشه پیشرفتهای بیشتری در حال انجام است و دادههای رادار تشخیص و تصویربرداری نور (LiDAR) برای همه ایالتها بیشتر در دسترس است. حوزه های آبخیز یک واحد تحلیلی کلیدی برای بررسی مسائل کیفیت آب هستند. مسائل مقیاس ما را ملزم می کند که حوضه های کوچکتر را برای مسائل محلی مشخص کنیم. خوشبختانه، همیشه پیشرفتهای بیشتری در حال انجام است و دادههای رادار تشخیص و تصویربرداری نور (LiDAR) برای همه ایالتها بیشتر در دسترس است. حوزه های آبخیز یک واحد تحلیلی کلیدی برای بررسی مسائل کیفیت آب هستند. مسائل مقیاس ما را ملزم می کند که حوضه های کوچکتر را برای مسائل محلی مشخص کنیم. خوشبختانه، همیشه پیشرفتهای بیشتری در حال انجام است و دادههای رادار تشخیص و تصویربرداری نور (LiDAR) برای همه ایالتها بیشتر در دسترس است.
یکی دیگر از کاربردهای GIS و منابع طبیعی که مدیران اعمال میکنند، شاخصهای تناسب زیستگاه است که سعی میکند نیازهای زیستگاهی خاص گونههای ماهی/حیات وحش را تعیین کند. استفاده از GIS برای این موفقیت برای نقشهبرداری از عناصر کلیدی زیستگاه، تخصیص امتیازها یا مقادیر به هر عنصر و ترکیب یا همپوشانی برای به دست آوردن نتایج بسیار مهم است. استفاده از GIS در جمع آوری داده ها برای سیستم های آبی با زیستگاه های زمینی متفاوت است. برخی از نمونههایی از ویژگیهای زیستگاه آبی شامل پوشش زمین اطراف، پوشش گیاهی ساحلی، عمق آب، کیفیت آب، بستر، شیب – شیب رودخانه، انواع بخش دره، زمینشناسی (ماسه سنگ در مقابل سنگ آهک) است. داده ها و تکنیک های GIS را می توان برای توصیف ویژگی های چشم انداز برای ارزیابی کیفیت و کمیت زیستگاه استفاده کرد. برخی از نمونههای ویژگیهای زیستگاه زمینی که از ارتفاع به دست میآیند عبارتند از شیب، جنبه، شاخص شکل زمین و آنهایی که از عکس های هوایی به دست می آیند شامل پوشش زمین، پوشش گیاهی، ترکیب توده جنگلی، سن و اندازه توده، و تنوع پوشش زمین، تنوع و اکثریت هستند. با شاخصهای تناسب زیستگاه، توسعه مدلهایی برای گونههایی که متناسب با محدودههای محافظهکارانه (تخمین کم) یا لیبرال (تخمین بالا) هستند، اغلب مفید است. شاخص های تناسب زیستگاه یا (HSIs) توسط خدمات ماهی و حیات وحش ایالات متحده برای ارزیابی کیفیت و کمیت زیستگاه برای گونه های حیات وحش منفرد ایجاد شده است. مدلهای HSI مبتنی بر محاسبه امتیازهای مرتبط با متغیرهایی هستند که نیازهای گونههای خاص (مانند غذا، پوشش) را نشان میدهند که برای هر گونه بسیار خاص است. یک امتیاز کلی HIS از 0 تا 1 است که در آن 1 مناسبترین است. مدل هایی برای بیش از 150 گونه وجود دارد. برخی از مدل ها خود را به استفاده از GIS برای تعیین کمیت متغیرهای خاص می دهند. همه متغیرها در یک HIS معین را نمی توان در GIS یافت. بسیاری از آنها بسیار خاص هستند و به زیست شناس حیات وحش نیاز دارند تا مکان را فهرست کند و یادداشت های میدانی برای متغیر خاصی که باید وجود داشته باشد تا گونه احتمالاً استفاده کند یا در آن مکان باشد، تهیه کند.
کاربردهای مدیریت منابع طبیعی GIS که قبلاً مورد بحث قرار گرفت برای جنگلها، تجزیه و تحلیل حوزههای آبخیز، و مدیریت حیات وحش، همگی دارای اجزای تجزیه و تحلیل منظر هستند. تجزیه و تحلیل منظر همچنین می تواند به رشته مدیریت منابع طبیعی خود فکر کند. مناظر در حوزه حیات وحش با تعیین اینکه چگونه این گونه می تواند با یک اختلال در مقیاس بزرگ مانند آتش سوزی یا سیل مقابله کند، مهم هستند. پس از یک دوره بهبود، اگر چشم انداز ظرفیت کافی داشته باشد، بازیابی سریع تر و کامل تر است تا جمعیت گونه ها وجود داشته باشد. هنگامی که منظره تلاش می کند تا ترکیب خود را همانطور که توسط ویژگی ها و ارزش های آن تعریف شده است حفظ کند، یک اختلال در مقیاس بزرگ دیگر احتمالاً به این معنی است که جمعیت قادر به تداوم نیست. نیاز به اندازه گیری اندازه، وسعت، ترکیب، تنوع، اکثریت، و غیره از مناظر که هدف، مزیت یا گونه خاصی را برآورده می کنند. منظرهای که دست نخوردهتر باشد و ویژگیهای منحصربهفرد و مهمی برای جمعیت داشته باشد، رویداد اختلال را حفظ میکند.
برای اندازه گیری یک چشم انداز در مقابل چشم انداز دیگر، هدف مطالعه معیارهای چشم انداز است. رابطه الگو و فرآیند بررسی می شود. این رویکرد به معنای واقعی کلمه بر روی صدها شاخص از الگوهای چشم انداز اعمال شده است. برخی از ملاحظات مهم هنگام استفاده از متریک های چشم انداز این است که مناظر به صورت مجزا وجود ندارند. آنها در مناظر بزرگتر تودرتو هستند. همچنین درجاتی از باز بودن سیستمی وجود دارد که در آن از منظر ژئومورفولوژی، حوضه یک سیستم بسته است. با این حال، برای جمعیت پرندگان، حوضه یک سیستم باز است. مهمترین ملاحظات در هنگام تجزیه و تحلیل دو چشم انداز مختلف، مقیاس در یک بررسی اکولوژیکی است. مقیاس چشم انداز باید به صراحت تعریف شود و الگو یا روابط مربوط به مقیاس باید درک شود.
چهار دسته اصلی از الگوهای منظر که برای دادههای مکانی اعمال میشوند، الگوهای نقطهای مکانی، الگوهای شبکه خطی، الگوهای سطحی و الگوهای نقشه طبقهای هستند (McGarigal et al. 2012). در الگوهای نقطه ای مکانی، تحلیلگر به مکان نقاط علاقه مند است. آیا نقاط خوشه ای، تصادفی یا پراکنده هستند؟ این اولین سوالی است که باید در مورد کیفیت یا کمیت امتیازها پرسید. برای الگوهای شبکه خطی، می توان از نقشه نهرها یا مناطق ساحلی برای توصیف ساختار فیزیکی استفاده کرد. سوالات در الگوهای شبکه خطی مربوط به تراکم راهرو، اتصال، دسترسی بالادست و پایین دست یا تفاوت ترتیب پیوند است. در الگوهای سطحی، هیچ مرز مشخصی در تحلیل استفاده نمی شود. وصله ها مشخص نشده اند، ما به دنبال وابستگی های فضایی بین ویژگی ها و همسایگان آنها هستیم. برخی از نمونههای مجموعه داده که در آن الگوی سطح تحلیل میشود شامل ارتفاع، بارش و سایر دادههای پیوسته است. الگوهای نقشه طبقه بندی شده احتمالاً رایج ترین اشکال تحلیل الگوی منظر هستند. مجموعه داده های پوشش زمین را می توان به عنوان ورودی برای یافتن موزاییک تکه های پوشش گسسته استفاده کرد. هدف، توصیف ترکیب و پیکربندی فضایی منظر است. خصوصیات در ترکیب بندی قرار می گیرد که در آن ویژگی هایی با تنوع و فراوانی انواع پچ مرتبط است، اما محل قرارگیری، ویژگی ها یا محل تکه ها در موزاییک در نظر گرفته نمی شود. رویکرد دیگر توصیف، پیکربندی فضایی است که به شخصیت فضایی و ترتیب، موقعیت یا جهتگیری تکهها در کلاس یا منظره اشاره دارد.
کاربردهای GIS در مدیریت منابع طبیعی فقط به مواردی که در اینجا برای جنگلها، تجزیه و تحلیل حوضههای آبخیز، مدیریت حیات وحش و تجزیه و تحلیل منظر مورد بحث قرار گرفتهاند محدود نمیشود. پیشرفتهای زیادی در زمینههای GIS و تحلیل فضایی وجود دارد که حاصل طرح پرسشهای فضایی توسط متخصصان حوزههای کاربردی منابع طبیعی است. GIS ابزار بین رشته ای عالی است. در حالی که رشته جغرافیا بسیاری از علم مکان یابی را ارائه می دهد، همچنین توسط دیگرانی که از فناوری و ابزار برای حل مشکلات استفاده می کنند، به شدت افزایش یافته است. آینده همچنان با نوآوری در این زمینه هدایت خواهد شد زیرا محققان و متخصصان بیشتر مهارت های فضایی خود را تقویت می کنند و علم خود و GIS و تجزیه و تحلیل فضایی را پیش می برند.
Atesmachew، H.، Crooks، A.، Cioffi-Revilla، C. (2018). مدلی مبتنی بر عامل از سازگاری خانوارهای روستایی با تغییرات اقلیمی. مجله جوامع مصنوعی و شبیه سازی اجتماعی . 21 (4): 1-25.
ESRI، 2017. ArcGIS Desktop 10.5.1 Redlands، کالیفرنیا، ایالات متحده آمریکا. پژوهشکده سیستم های زیست محیطی.
سالن GIS (2019). GIS و مدیریت منابع طبیعی. موجود در https://www.gislounge.com/gis-and-natural-resource-management/
Grunstrabe، N. (2017). 5 روش برای استفاده از GIS در مدیریت منابع طبیعی. UiZ. 17 آوریل 2017.
Mallawaaarachichi، T.، Walker، PA، Young، MD، Smyth، RE، و Lynch، HS (1996). سیستم های مدل سازی یکپارچه مبتنی بر GIS برای مدیریت منابع طبیعی. سیستم های کشاورزی . 50: 169-189.
مک گریگال، کی، کوشمن، SA، و ان، ای. (2012). FRAGSTATS v4: برنامه تحلیل الگوی فضایی برای نقشه های طبقه بندی شده و پیوسته. برنامه نرم افزار کامپیوتری تولید شده توسط نویسندگان در دانشگاه ماساچوست، Amherst. در وب سایت زیر موجود است: https://www.umass.edu/landeco/research/fragstats/fragstats.html
McKendry, J. and Eastman, R. (1991). کاربردهای جنگلداری GIS، (ژنو: UNITAR).
تیت، ال (2018). مروری بر تاریخچه GIS. دنیای جغرافیایی رسانه ها و ارتباطات جغرافیایی. موجود در: https://www.geospatialworld.net/blogs/overview-of-gis-history/
-
کاربرد GIS در مدیریت منابع طبیعی
کاربرد عمده GIS در مدیریت منابع طبیعی در رویارویی با مسائل زیست محیطی مانند سیل، رانش زمین، فرسایش خاک، خشکسالی، زلزله و غیره است. راه حل این مشکلات استفاده از GIS در مدیریت منابع طبیعی است. بله، آشنایی با GIS بسیاری از مشکلات مربوط به محیط طبیعی را حل کرده است. GIS ابزار قدرتمندی است که در مدیریت منابع طبیعی استفاده می شود. برخی از کاربردهای GIS در زمینه های اصلی در زیر مورد بحث قرار می گیرد:
-
ارزیابی خطر و ریسک
GIS در مدیریت منابع طبیعی برای کاهش خطرات طبیعی مانند سیل، رانش زمین، فرسایش خاک، آتش سوزی جنگل ها، زلزله، خشکسالی و غیره استفاده می شود. استراتژی ها. GIS در مدیریت منابع طبیعی در تجزیه و تحلیل، سازماندهی، مدیریت و پایش مخاطرات طبیعی مورد استفاده قرار می گیرد. GIS در مدیریت منابع طبیعی داده های مکانی از بلایایی را که قبلاً رخ داده یا ممکن است رخ دهد ارائه می دهد تا بتوان از خطرات اولیه جلوگیری کرد. از طریق نقشه مبتنی بر GIS نشان داده شده است.
-
تشخیص تغییر
GIS در مدیریت منابع طبیعی اطلاعاتی در مورد تغییر مساحت زمین بین دوره های زمانی ارائه می دهد. اسناد تغییر زمین که از طریق تصاویر ماهواره ای یا عکس های هوایی شناسایی می شوند. این یک کاربرد مفید در تغییر زمین، ارزیابی جنگل زدایی، شهرنشینی، تکه تکه شدن زیستگاه و غیره است. اطلاعات به دست آمده از GIS در مدیریت منابع طبیعی به مطالعه منطقه خاص کمک می کند و می توان نظارت را در داخل و اطراف منطقه انجام داد. این روشی برای مطالعه تغییراتی است که در چشم انداز رخ می دهد و محیط را مدیریت می کند.
-
موجودی منابع طبیعی
موجودی منابع طبیعی یک بررسی آماری از وضعیت منابع طبیعی است. این اطلاعات مربوط به شرایط محیطی و سیاست از جمله برنامه حفاظت که از طریق GIS در مدیریت منابع طبیعی به دست می آید، ارائه می دهد. اطلاعات از طریق نقشه ها در GIS اطلاعاتی را در مورد مکان و منابع فعلی ارائه می دهد.
-
پایش محیط زیست
GIS در مدیریت منابع طبیعی داده های گرافیکی را ارائه می دهد که به نظارت بر محیط کمک می کند. داده های کمی و کیفی در مورد مسائل زیست محیطی مانند آلودگی، تخریب زمین، فرسایش خاک و غیره را تعیین می کند. GIS در مدیریت منابع طبیعی این مشکلات را شناسایی و خطرات آینده را پیش بینی می کند. بنابراین GIS در مدیریت منابع طبیعی تمامی این مشکلات زیست محیطی را رصد می کند.
کاربرد GIS در مدیریت منابع طبیعی
- GIS به مدیریت زمین کمک می کند تا داده های مفیدی را در انجام کارهای ساختمانی یا هر کار کشاورزی ارائه دهد. قبل از هر تغییری سایت مناسبی را انتخاب می کند.
- GIS در مدیریت منابع طبیعی طیف وسیعی از تنوع زیستی را با اطلاعات اولیه به دست آمده از طریق آن حفظ می کند. بسیاری از زیستگاه های زیستی محافظت می شوند و برنامه ریزی های بیشتر برای حفاظت از گیاهان و جانوران ترویج می شود.
- GIS در مدیریت منابع طبیعی داده های هیدرولوژیکی را برای تجزیه و تحلیل مدیریت آبخیزداری و تجزیه و تحلیل آبخیزداری فراهم می کند.
- GIS در مدیریت منابع آب در حال حاضر در استفاده از اکتشاف معدنی در کشورهای مختلف توسعه یافته مانند ایالات متحده آمریکا، کانادا و استرالیا گسترش یافته است.
کاربردهای بیشتر به طور خلاصه به شرح زیر است:
- مدیریت تسهیلات
- تجزیه و تحلیل توپوگرافی
- تجزیه و تحلیل شبکه
- مدل سازی حمل و نقل
- طراحی مهندسی
- تجزیه و تحلیل جمعیت شناختی
- مدل سازی فرآیند جغرافیایی
نتیجه
بنابراین GIS فناوری مناسبی برای درک مدیریت منابع طبیعی است. این یک تکنیک موثر برای یادگیری عوامل موثر بر محیط از جمله نتیجه و اجرای آن است. داده های جغرافیایی گرفته شده از طریق این GIS استفاده پایدار از منابع طبیعی را برآورده می کند. بنابراین سیستم اطلاعات جغرافیایی در مدیریت منابع طبیعی، راهنمای مدیریت صحیح و خردمندانه منابع در نسل حاضر و آینده است. علاوه بر این، GIS در مدیریت منابع طبیعی به مدیریت موثر و کارآمد منابع طبیعی کمک می کند.
بقای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر ملتی عمدتاً توسط منابع آبی و خاکی که در اختیار دارد تعیین میشود (حرهشه، 1380). این منابع طبیعی برای اقتصاد یک ملت ضروری هستند، زیرا نقش مهمی در تامین اشتغال دارند، منبع مواد اولیه برای صنایع مختلف هستند، به عنوان منبع غذا و درآمد، دارو و همچنین انرژی عمل می کنند. تی
زيبايي زيبايي شناختي كه به منابع طبيعي مربوط مي شود، هميشه به عنوان بازنمايي فرهنگي ملت ها تلقي مي شود. به عنوان مثال، وقتی کسی در مورد گرند کنیون صحبت می کند، تصویر ایالات متحده به ذهن خطور می کند. وقتی از چاه های نفت صحبت می شود، به خاورمیانه فکر می کند. در نتیجه، هنگامی که در مورد 5 حیوان شکاری بزرگ صحبت می شود، تصویر آفریقا، به خصوص ماسای مارا در کنیا به نمایش در می آید.
با این حال، برای کشورها ضروری است که یاد بگیرند که چگونه از این منابع به شیوه ای پایدار استفاده کنند تا اطمینان حاصل کنند که از مزایای آنها در نسل کنونی و همچنین نسل های آینده بهره مند می شوند. زیرا در صورت عدم استفاده مؤثر و کارآمد از این منابع میتوان آنها را تخلیه کرد. در حال حاضر، به دلیل افزایش روزافزون جمعیت انسان، استفاده از منابع موجود در جهان بیش از حد افزایش یافته است (Swe, 2005).
در نتیجه این فشار جمعیتی است که پوشش جنگلی در سراسر جهان به دلیل تجاوزات انسانی کاهش یافته است. این امر درگیری های انسانی/حیات وحش را به شدت افزایش داده و توسعه شرایط بیابانی را تشویق کرده است. در نهایت، کاهش منابع طبیعی منجر به افزایش هزینه های زندگی، تغییر الگوهای آب و هوا و کاهش منافع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ناشی از بهره برداری از آنها شده است.
با توجه به این محدودیت ها، نیاز مبرمی برای اطمینان از مدیریت موثر این منابع وجود دارد. اقدامات مدیریتی زیادی در زمینه منابع طبیعی انجام شده است تا به این هدف دست یابد. برخی از آنها مؤثر بوده اند در حالی که برخی دیگر نتوانسته اند به نتیجه مطلوب دست یابند. با این حال، با روند کنونی پیشرفت در حوزه فناوری اطلاعات، مدیران منابع طبیعی در حال حاضر تاکید زیادی بر استفاده از فناوری سنجش از دور و GIS در مدیریت منابع طبیعی دارند.
این فناوریها بستری را فراهم میکنند که از طریق آن مدیران میتوانند دادهها و اطلاعات آموزندهای تولید کنند که میتواند برای تصمیمگیری صحیح برای توسعه پایدار مورد استفاده قرار گیرد. بیش از سه دهه است که استفاده از سنجش از دور ماهوارهای زمینی تقریباً در تمام حوزههای علوم زمین کاربرد دارد. در تمام این مدت، فناوریهای سنجش از دور و GIS همواره دادههای آموزندهای تولید کردهاند که منجر به مدیریت پایدار شدهاند. بر این اساس، این مقاله بر چگونگی استفاده از سنجش از دور و GIS برای تولید داده ها و نحوه استفاده از این اطلاعات در فرآیند تصمیم گیری برای دستیابی به مدیریت پایدار منابع طبیعی تمرکز خواهد کرد.
استفاده از سنجش از دور و GIS در مدیریت منابع طبیعی
در مدیریت منابع طبیعی، سنجش از دور و GIS عمدتاً در فرآیند نقشه برداری استفاده می شود. از این فناوری ها می توان برای توسعه نقشه های مختلف استفاده کرد. مثالها عبارتند از:
نقشه های پوشش زمین
نقشه های پوشش گیاهی
نقشه های خاک
نقشه های زمین شناسی
با این حال، قبل از توسعه این نقشه ها، داده های مختلفی وجود دارد که باید جمع آوری و تجزیه و تحلیل شوند. بیشتر این داده ها با کمک فناوری سنجش از دور جمع آوری می شوند. داده ها را می توان با استفاده از عکس های زمینی، عکس های هوایی یا عکس های ماهواره ای منطقه مورد مطالعه جمع آوری کرد.
انتخاب عکس معمولاً به توپوگرافی منطقه مورد مطالعه و هدف مطالعه بستگی دارد. به عنوان مثال، عکسهای هوایی (عمودی یا مایل) همیشه زمانی مفید هستند که دادههای مکانی در همان منطقه مورد مطالعه در فواصل زمانی (ساعتها، روزها، فصول، سالها و غیره) جمعآوری شوند. این شکل از جمع آوری داده ها، تغییرات حوزه مورد مطالعه را در دوره های زمانی مختلف نشان می دهد (الیاس، nd).
از عکس های ماهواره ای نیز می توان برای جمع آوری داده های مرتبط برای مطالعه استفاده کرد. این نوع عکسها از این نظر که وضوح طیفی، مکانی، رادیومتری و زمانی بالاتری دارند، نسبت به عکسهای هوایی برتری دارند. بنابراین، تصاویر ماهواره ای جزئیات بیشتری دارند، بنابراین می توان داده های زیادی از آنها تولید کرد. با این حال، برای اینکه دادههای سنجش از دور مؤثر باشند، باید همراه با نقشههای توپوگرافی که تغییرات آب و هوا، خاک و سایر عوامل را نشان میدهند، ترکیب شوند.
دادههای بصری و دیجیتالی که جمعآوری شدهاند معمولاً برای تولید یک نقشه پیشزمینه تحلیل میشوند. اجزا و عناصر مختلف داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. به گفته الیاس (nd)، عناصری مانند تن، بافت، الگو، تداعی، اندازه و شکل در فرآیند تحلیل ضروری هستند. این عناصر یک دید دقیق از منطقه مورد مطالعه ایجاد می کنند. نقشه پیش میدانی که همراه با نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل عناصر مختلف تولید شده است برای تعیین ویژگی های عناصر و مضامین مختلف موجود در زمین استفاده می شود.
تأیید زمینی داده های جمع آوری شده یک فرآیند حیاتی است. برای حصول اطمینان از اینکه آن به مؤثرترین و کارآمدترین روش انجام می شود، منطقه مورد مطالعه معمولاً به ربع یا ترانسکت تقسیم می شود. این کار برای اطمینان از مطابقت عناصر تفسیر شده از داده های ماهواره ای با ویژگی های زمین انجام می شود. دادههایی که روی زمین جمعآوری میشوند با کمک GPS به مکانهای جغرافیایی ارجاع داده میشوند تا اطمینان حاصل شود که مکان متناظر آن میتواند با دقت در تصاویری که قبلا جمعآوری شده است شناسایی شود.
علاوه بر این، از نقاط میدانی مشخص شده در تصاویر بازدید می شود تا اطلاعات مربوط به وضعیت پوشش گیاهی، ژئومورفولوژی، توپوگرافی، خاک و غیره را تأیید کند. معمولاً با استفاده از نقشه پیش میدانی که ایجاد شده است، اطلاعات حاصل از روش تأیید زمینی و هر منبع ثانویه دیگری که ممکن است استفاده شده باشد، نقشه نهایی تهیه می شود. مقیاس نقشه نیز بسته به ماهیت و وسعت مطالعه و اهدافی که هدف آن دستیابی است متغیر است.
کاربرد داده های GIS در مدیریت جنگل
در طول قرن گذشته، پوشش جنگلی جهان با سرعت نگران کننده ای کاهش یافته است. پوشش جنگلی به عنوان یک منبع تجدیدپذیر می تواند از طریق مدیریت پایدار احیا شود. از این رو، با کمک سنجش از دور و دادههای GIS، یک مدیر جنگل میتواند اطلاعاتی در رابطه با پوشش جنگل، انواع جنگلهای موجود در محدوده مورد مطالعه، تجاوز انسان به زمینهای جنگلی/مناطق حفاظتشده، تجاوز به شرایط مشابه بیابان و به زودی. این اطلاعات در توسعه برنامههای مدیریت جنگل و در فرآیند تصمیمگیری برای اطمینان از اتخاذ سیاستهای مؤثر برای کنترل و حاکمیت نحوه استفاده از منابع جنگلی حیاتی است.
نقشه زیست توده چوبی روی زمین توسط جوزف کلندورفر و وین واکر.
داده های زیست توده چوبی در بالای زمین توسط جوزف کلندورفر و وین واکر. نقشه از ناسا، 2011.
منابع بیشتر:
نقشه جنگل ملی و داده های GIS
ارتفاعات جنگل جهانی
Foresty: کاربردها در GIS
کاربرد داده های GIS در آبخیزداری
آب به عنوان یک منبع در طول سال ها کاهش یافته است. در آفریقا و سایر کشورهای در حال توسعه، دسترسی به آب تمیز همیشه کمیاب بوده است. بنابراین مدیریت آب یک چالش در کشورهای در حال توسعه بوده است. با این حال، با استفاده از داده های ماهواره ای، می توان آب ها مانند رودخانه ها، دریاچه ها، سدها و مخازن را به کمک فناوری GIS به صورت سه بعدی ترسیم کرد.
این داده ها را می توان در مدیریت پایدار بدنه های آبی استفاده کرد زیرا مقامات مربوطه می توانند تصمیم بگیرند که کدام مناطق به حفاظت و مدیریت موثر نیاز دارند. در عین حال، همیشه می توان در مورد موثرترین ابزار استفاده از این مناطق تصمیم گرفت.
کاربرد داده های GIS برای مبارزه با بیابان زایی
از داده های مکانی می توان برای تعیین نوع خاک موجود در یک منطقه معین و در دسترس بودن مواد مغذی استفاده کرد. هنگامی که این داده ها در یک دوره زمانی طولانی جمع آوری شوند، همیشه می توان تغییرات منفی را شناسایی کرد. دادههای GIS همچنین میتواند برای تعیین شیوههای کاربری زمین در یک منطقه معین و ساختار پوشش گیاهی و تأثیر آنها بر محیطزیست مورد استفاده قرار گیرد. در نتیجه، اطلاعات شیب یک منطقه را نیز می توان با استفاده از داده های GIS تعیین کرد. با تمام این اطلاعات، یک فرد به راحتی می تواند تشخیص دهد که آیا شرایط بیابانی در حال تجاوز به یک منطقه است یا خیر. اگر شرایط بیابانی شناسایی شده باشد، تأثیرات و شدت آن باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد تا در مورد استفاده از روش های مصنوعی یا طبیعی برای مقابله با این وضعیت تصمیم گیری شود.
رطوبت سطحی خاک با وضوح 1 کیلومتر از ابزار رادار دیافراگم مصنوعی پیشرفته (ASAR) در ماهواره Envisat ESA، که در حالت جهانی، برای منطقه جامعه توسعه آفریقای جنوبی (مارس 2008) کار می کند، بازیابی شده است. این نتایج از پروژه SHARE ESA به دست آمده است.
اعتبار: ESA، TU Wien
منابع بیشتر :
داده های ماهواره ای ابزاری برای مبارزه با بیابان زایی است
کاربرد داده های GIS در مدیریت تنوع زیستی
داده های جغرافیایی همچنین می توانند در مدیریت گیاهان و جانوران در مناطق حفاظت شده استفاده شوند. برای مثال، عکس های زمینی و هوایی در این عمل ضروری است. از عکس های هوایی و ماهواره ای می توان برای تعیین حضور و توزیع پوشش گیاهی در یک منطقه حفاظت شده استفاده کرد. این عکس ها همچنین می توانند برای تعیین حضور و توزیع گونه های مهاجم در یک اکوسیستم استفاده شوند. این اطلاعات ضروری است زیرا مقدار پوشش و غذای موجود را مشخص می کند، به ویژه برای گیاهخواران در فصول مختلف سال.
از عکسهای هوایی میتوان برای آسانتر کردن روند شمارش در طول فعالیتهای سرشماری حیوانات استفاده کرد. قابلیت توقف عکس ها این فرآیند را آسان می کند. همیشه برای مدیران مناطق حفاظت شده ضروری است که جمعیت و پراکنش گونه های جانوری مختلف را در یک منطقه حفاظت شده تعیین کنند تا از داشتن آب و غذای کافی اطمینان حاصل کنند، تا احتمال وجود ذخایر بیش از حد که ممکن است منجر به فرسایش خاک شود را از بین ببرند و اطمینان حاصل کنند که تعادل وجود دارد. در داخل اکوسیستم رسیده است.
همچنین می توان از داده های جغرافیایی برای نشان دادن تجاوز انسان به مناطق حفاظت شده و همچنین فعالیت های حیوانات در خارج از مناطق حفاظت شده استفاده کرد. این داده ها به ویژه در فرآیند حل و فصل درگیری های انسان/حیات وحش حیاتی است. در نهایت، استفاده از فناوری GPS می تواند برای نظارت بر جابجایی گونه های در خطر انقراض و همچنین گونه های تازه معرفی شده برای تعیین پیشرفت آنها و همچنین محافظت از آنها در برابر شکارچیان استفاده شود.
در نهایت، دادههای مکانی میتوانند برای انجام ارزیابی اثرات زیستمحیطی (EIA) پروژههای مختلف انجام شده در مناطق حفاظتشده مورد استفاده قرار گیرند. پروژه هایی مانند ساخت جاده ها، ساختمان ها، لوله کشی ها، سدها و غیره ممکن است اثرات مختلفی بر روی گیاهان و جانوران اکوسیستم داشته باشند. بنابراین، داده های مکانی در مدیریت تنوع زیستی ضروری شده است.
منابع بیشتر:
زیست شناسی حفاظت و GIS
نظارت بر ارتفاقات حفاظتی و حفظ اراضی با فناوری GPS و GIS
نتیجه
با افزایش فشار بر منابع طبیعی به دلیل افزایش جمعیت انسانی، می توان از سنجش از دور و GIS برای مدیریت موثر و کارآمد این منابع محدود استفاده کرد. دادههای مکانی در تحلیل و تعیین عوامل مؤثر بر بهرهبرداری از این منابع مؤثر است. بنابراین، با درک این عوامل می توان تصمیمات درستی گرفت که استفاده پایدار از منابع طبیعی را برای رفع نیازهای نسل حاضر و همچنین نسل های آینده تضمین می کند
GIS ابزاری ضروری برای مدیریت منابع زمین است. با استفاده از نقشه های پوشش زمین، پوشش گیاهی، خاک و زمین شناسی، GIS قدرت تجزیه و تحلیل فضایی را برای حمایت از تصمیم گیری های آگاهانه به ارمغان می آورد. به عنوان یک مدیر جنگل، GIS می تواند برای حمایت از مدیریت پایدار جنگل استفاده شود.
اطلاعات ارزشمندی از جمله پوشش جنگلی، انواع جنگل ها در یک منطقه، تجاوز انسان به زمین های جنگلی و بیابان زایی را می توان در یک نقشه واحد گنجاند. سپس، با تجزیه و تحلیل فضایی، میتوان سیاستهای مؤثری را برای تضمین حفاظت و مدیریت پایدار منابع گرانبهای جنگلی دستنخورده اعمال کرد. زمان آن رسیده است که کمی از بینش GIS استفاده کنید.
30 نظرات