رخ دادن فاجعه:طبیعت دارد از بین می رود!

رخ دادن فاجعه:طبیعت دارد از بین می رود!

رخ دادن فاجعه:طبیعت دارد از بین می رود!


رخ دادن فاجعه:طبیعت دارد از بین می رود!

دانشمندان دانشگاه ساوتهمپتون، دانشگاه بانگور و پژوهشکده مطالعات شرقی و آفریقایی در بریتانیا به این نتیجه رسیده اند که اکوسیستم های بزرگ طبیعی مانند جنگل های گرمسیری و صخره های مرجانی بسیار سریعتر از آنچه قبلاً تصور می شد دارند از بین می روند.

به گزارش اسپوتنیک به نقل از نشریه Phys.org ، ممکن است جنگل های آمازون طی 49 سال و صخره های مرجانی کارائیب فقط طی 15 سال از بین بروند.

پژوهشگران داده های مربوط به تغییرات ثبت شده در 40 محیط آبی و زمینی را مورد مطالعه قرار دادند. معلوم شد که گرچه روند فروپاشی فاجعه بار در اکوسیستم های بزرگ طولانی تر بوده ، میزان تخریب آنها بسیار بیشتر از اکوسیستم های کوچک است . نتایج حاصله با این واقعیت توضیح داده می شود که محیط های طبیعی بزرگ از تعداد زیادی از سیستم های فرعی تشکیل شده که توسط گونه ها و زیستگاه های آنها ایجاد شده است. این پودمان یا مدولار در ابتدا مقاومت در برابر استرس را فراهم می کند. اما پس از عبور از آستانه بحرانی ، باعث فروپاشی سریع محیط طبیعی می شود.

بنابراین ، اکوسیستم هایی که هزاران سال وجود داشته اند می توانند در کمتر از 50 سال از بین بروند. تاثیر اثر مخرب تغییرات در شرایط محیط ، به عنوان مثال ، در آتش سوزی ها در جنگل ها مشاهده می شود که بیشتر رابطه تغییرات جهانی آب و هوا رخ می دهند.

به نقل از سایت اسپوتنیک ایران

 

زاستار یا طبیعت (به عربی: طبیعة)، به معنای گستردهٔ واژه، برابر جهان یا عالم طبیعی، فیزیکی و مادی است. طبیعت در حالت کلی، به پدیدهٔ جهان فیزیکی و همچنین زندگی اشاره دارد؛ و همچنین قلمرو آن از ذرات زیراتمی تا خود گیتی گسترده‌است.

اگرچه واژهٔ طبیعت امروزه در معناهای مختلفی به کار می‌رود، اغلب به مفهوم زمین‌شناسی و حیات وحش اشاره دارد. طبیعت به حوزهٔ کلی انواع متنوع گیاهان و حیوانات زنده و گاهی اوقات نیز به فرایندهای مرتبط با اشیای بی‌جان بازمی‌گردد. دگرگونی‌های طبیعی، مانند تغییر در آب‌وهوا و زمین‌شناسی و همچنین ماده و انرژی که تمام این چیزها و پدیده‌ها را تشکیل داده‌است. این اغلب به معنای محیط زیست یا طبیعت وحش، حیوانات وحشی، صخره‌ها، جنگل‌ها، سواحل، و به‌طور کلی چیزهایی که به‌طور قابل ملاحظه‌ای با مداخلات انسانی تغییر چندانی نکرده‌اند، یا با وجود این مداخلات به کار خود ادامه داده‌اند است. این موضوع نسبتاً قدیمی اشیای طبیعی که هنوز امروزه یافت می‌شود، به تفاوتی بین اشیای طبیعی و مصنوعی با موجودات مصنوعی که ادراک از آن به مفهوم چیزهایی که توسط خودآگاهی یا ذهن انسان وارد وجود شده‌اند، اشاره دارد. براساس این زمینهٔ ویژه، واژهٔ «طبیعی» باید از «غیرطبیعی»، «فرا طبیعی» یا «دست‌ساخته» متمایز گردد. آنچه که انسان، در پدیدآوردن آن، دخالت نداشته باشد را طبیعت گویند. طبیعت، محصول دیالکتیک ذهنی انسان و جهان ابژه‌ها است. انسان، پیش از زندگی در شهرها، در طبیعت می‌زیسته‌است. دگرگونی از ویژگی‌های طبیعت است. ایرانی‌ها به طبیعت بکر علاقه زیادی دارند، در همین راستا یک روز را به نام روز طبیعت (سیزده به‌در) نام‌گذاری کرده‌اند و در آن روز به طبیعت گردی می‌پردازند.

پژوهش و بررسی مفهوم «طبیعت» بخش بسیار بزرگی از دانش بشر را تشکیل می‌دهد؛ هرچند که بشر خود پاره‌ای از طبیعت است، «فعالیت‌های بشری» اغلب به عنوان یک گروه جداگانه از دیگر پدیده‌های طبیعی مورد بررسی و گفتگو قرار می‌گیرند.

اکوسیستم از تنوع بخش‌های غیرزنده و بخش‌های زنده تشکیل می‌شود که به روشی مرتبط عمل می‌کنند. ساختار و ترکیب آن به وسیلهٔ عوامل محیطی متنوع مرتبط با هم مشخص می‌گردد. تنوع این عوامل سبب وارد شدن تغییرات پویا به اکوسیستم می‌شود. برخی از بخش‌های مهم‌تر عبارتند از: خاک، اتمسفر، تشعشعات خورشیدی، آب و موجودات زنده.

این ایده که ارگانیسم با تمام عناصر دیگر در محیط در تعامل است، به مفهوم اکوسیستم نزدیک تر است. یوجین اودم، پایه‌گذار بوم‌شناسی، عنوان کرد: «هر واحدی که شامل تمام ارگانیسم‌ها در یک مکان معلوم و در حال تعامل با محیط فیزیکی باشد، تا در یک نظام، جریانی از انرژی ما را به ساختارهای شفاف تغذیه‌ای، تنوع زیستی و چرخه‌های مادی (برای مثال:مبادله ماده بین بخش‌های زنده و غیر زنده) هدایت کند، اکوسیستم است.» در یک اکوسیستم، با توجه به زنجیره غذایی گونه‌ها به یکدیگر متصل و وابسته‌اند و ماده و انرژی بین آن‌ها همانند محیط، مبادله می‌شود. مفهوم اکوسیستم بشری ریشه در ساختارشکنی دوپارگی انسان و طبیعت و فرض یکپارچگی تمام گونه‌ها با یکدیگر، همانند ترکیبات غیرزندهٔ غیرزیستی آن‌ها دارد.

واحد کوچکتر میکرواکوسیستم نام دارد. برای مثال یک میکروسیستم می‌تواند یک سنگ و تمام حیات زیر آن باشد. یک ماکرواکوسیستم نیز می‌تواند شامل زیرگروه منطقه‌ای، به همراه حوضه آبریز آن باشد.

به‌طور تاریخی، زیبایی طبیعت، موضوعی متداول در هنر و کتاب‌ها بوده‌است و همواره بخش عظیمی از کتاب‌خانه‌ها و کتاب‌فروشی‌ها را به خود اختصاص می‌دهد. طبیعت در هنر، عکاسی و شعر مجسم و ستوده شده‌است و ادب و هنر قدرتی را که افراد بسیاری را وابسته به طبیعت و زیبایی می‌کند، نشان می‌دهد. دلیل اینکه چرا این وابستگی وجود دارد و این وابستگی شامل چه چیزهایی است، در شاخه‌ای از فلسفه با نام زیبایی‌شناسی مطالعه می‌شود. فراتر از ویژگی‌های معین ساده‌ای که بسیاری از فلاسفه برای توضیح آنچه که زیباست موافقت دارند، عقاید تقریباً پایان ناپذیرند. طبیعت و حیات وحش در دوران مختلف تاریخ جهان موضوع مهمی بوده‌اند. سنت اولیه نقاشی منظره در چین و در طول دوره حکومت سلسله تانگ (۶۱۸–۹۰۷) آغاز شد. سنت نشان دادن طبیعت به آن شکلی که هست، به یکی از اهداف نقاشی چینی تبدیل شد و تأثیر چشم‌گیری بر هنر آسیا گذاشت.

اگرچه عجایب طبیعی در مزامیر و کتاب ایوب ستوده شده‌اند، در قرن ۱۸ ام تصاویر طبیعت وحش در هنر و به خصوص در کارهای جنبش رمانتیک رواج بیشتری یافتند. هنرمندان بریتانیایی، جان کانستبل و ویلیام ترنر توجه خود را معطوف به اسیر زیبایی طبیعت در نقاشی‌های خود کردند. پیش از آن، نقاشی‌ها در درجه اول دربارهٔ صحنه‌های دینی و انسان‌ها بودند. شاعر معروف، ویلیام وردزورث در حالی شگفتی طبیعت را توصیف کرد، که پیش از آن طبیعت به عنوان مکانی ترسناک قلمداد می‌شد. ارزش طبیعت به‌طور فزاینده‌ای به بخشی از فرهنگ غربی تبدیل شد. این جنبش هنری با جنبش تعالی‌گرایی همزمان بود. یک ایده رایج طبقه‌بندی هنر زیبا، تقلید از طبیعت است. در قلب ایده‌های پیرامون زیبایی طبیعت این موضوع قرار دارد که کامل، در ضمن اشکال هندسی کامل و الگوهای طبیعی قرار دارد. همان‌طور که دیوید روزنبرگ گفته‌است «زیبایی ریشه در علم و هدف هنر دارد، و این بالاترین چیزیست که انسانیت خواهان دیدنش است.»

با ما در ارتباط باشید: 09382252774. مؤسسه علمی تحقیقاتی چشم انداز– دکتر سعید جوی زاده

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید