“این بسیار آرامش بخش است و به طور کلی بدون استرس.”

برای آشنایی بیشتر کاربران با تیم خود و نزدیک کردن ما ، تصمیم گرفتیم بخش جدیدی از وبلاگ را باز کنیم که در آن با کارکنان خود مصاحبه می کنیم. ما می خواهیم به شما نشان دهیم که EduBirdie فقط یک وب سایت نیست. ما یک خانواده ، یک ارگانیسم واحد ، و یک تیم کامل پر از شخصیت های روشن و جذاب هستیم.
سلب مسئولیت: به دلایل حفظ حریم خصوصی ، EduBirdie مجاز نیست هویت کاربران و نویسندگان ما را فاش کند. هر چند که داستان ایو لوئیز BA Ed. را جذاب تر نمی کند!

در مورد زندگی شخصی

به چه چیزی بیشتر از همه افتخار می کنید؟
اخذ مدرک هنگام مراقبت از نوزادم.

نقل قول مورد علاقه شما چیست؟
“همه ما حیوانات را دوست داریم. چرا ما برخی را “حیوانات خانگی” و دیگران را شام می نامیم؟ “، KD Lang.

چه چیزی باعث خنده شما می شود؟
الگوهای رفتاری و فیلم های حیوانات خنده دار.

با تجربه حرفه ای

شغل خود و نویسنده بودن را بیشتر دوست دارید؟
توانایی کار از هر کجا و هر زمان با سگ های من و یک فنجان چای در کنار من!

شما در مشتریان خود به دنبال چه چیزی هستید؟
دستورالعمل ها و اطلاعات روشن است.

کمی از خودتان برایمان بگویید و سپس به سوالات من ادامه می دهیم.
باشه. من دو فرزند بزرگسال دارم. من کار خود را به عنوان معلم آغاز کردم و سپس به تحصیل بزرگسالان رفتم. در کنار آن ، من از طریق وگان شدن به نوشتن علاقه مند شدم و مایل به نوشتن کتاب کودکانه خودم با مضمون وگان بودم. بنابراین ، من پنج مورد از آنها را نوشتم و منتشر کردم ، و این علاقه من به نوشتن از آنجا ناشی می شود. من با EduBirdie درخواست دادم و اکنون تدریس خصوصی را رها کردم. حالا فقط مینویسم

وای. آن خیلی زیاد است. کمی برگردیم. چطور شد که به نوشتن رسیدید؟ چه چیزی شما را به آنجا رساند؟
من واقعاً از نوشتن کتاب لذت بردم. با این حال ، من برای فروش آنها نیاز به تبلیغ آنها داشتم. دیدم نشسته ام و می نویسم تا بسیار آرامش بخش باشد. به خصوص پس از سالها حضور در کلاس درس. بسیاری از نوجوانان با نیازهای ویژه ای که به آنها آموزش دادم دارای اختلال نقص توجه بودند. آنها می توانند از نظر رفتار بسیار مشکل باشند. بنابراین ، پس از یک وضعیت استرس زا در کلاس درس ، من فقط به راحتی در خانه خود نشستم و با یک فنجان چای و سگهایم استراحت کردم. آنقدر زیبا بود که می خواستم به آن پایبند باشم.

چه چیزی شما را به نگارش کتاب سوق داد. چگونه اتفاق افتاد؟ آیا تا به حال سعی کرده اید چیز دیگری برای خودتان بنویسید یا همه چیز از داستان های کودکان شروع شده است؟
نه. حدود چهار سال پیش در حال حاضر بود و این اولین چیزی بود که نوشتم.

چگونه اتفاق افتاد؟ ایده. داستان کودکانه با مضمون گیاهخواری چیزی نیست که ما اغلب آن را می شنویم.
من از چهار سالگی گیاه خوار بودم بنابراین همیشه به حقوق حیوانات علاقه داشتم. سپس ویدئوهای مربوط به صنعت حیوانات و صنعت تخم مرغ را در رسانه های اجتماعی دیدم و به فکر گیاهخواری افتادم. همچنین به داستانهایی که در کودکی در مورد صنعت کشاورزی خوانده بودم ، فکر کردم. می دانید ، می دانید ، تصاویر موجود در آنها: گاوی در مزرعه که با دست شیر ​​داده می شود و همه چیز ، جایی که همه خوب و خوشحال هستند. اما واقعیت آن با آنچه در کتابهای کودکان به تصویر می کشند کاملاً متفاوت است. بنابراین ، من می خواستم در مورد آن به عنوان بخشی از فعالیت خود کاری انجام دهم.

پس تو چکار کردی؟
من در اصل معلم دبستان بودم. بنابراین من با بچه های خیلی کوچک کار کردم. این به من کمک کرد در سطح صحیح فکر کنم. من اولین مورد را نوشتم ، بسیار مورد توجه قرار گرفت و سپس ذره ذره با چهار مورد دیگر ادامه دادم.

اگر شما داستان هایی با مضمون گیاهخواری برای کودکان می گفتید ، حدس می زنم اکثر مردم منظور آن را نمی فهمند. داستان درباره چیست؟ چه چیزی آنها را وگان می کند؟
مطابق با اخلاق وگان. این به کودکان کمک می کند تا جنبه های کشاورزی امروز را درک کنند. چیزهای زیادی وجود دارد که مردم درگیر کشاورزی کارخانه نمی شوند. بنابراین من نوعی حیوان را گرفتم و به این واقعیت فکر کردم که ممکن است بچه ها ندانند ، اما همچنان این حقایق را کاملاً دوستانه برای کودکان حفظ کردم و با یک پایان خوش به پایان رسید. هیچ چیز گرافیکی در آنها وجود ندارد. من به عوامل وحشتناکی اشاره نمی کنم ، اما توجهات را به شیوه ای بسیار دوستانه برای کودکان جلب می کنم.

بیایید به نوشتن دانشگاهی بپردازیم. چه چیزی باعث شد به دنبال چنین شغلی بگردید؟
من واقعاً به دنبال هر نوشته ای بودم. از آنجا که من معلم بودم ، نوشتن آکادمیک معنا داشت. و موضوعات بسیار متنوعی برای انتخاب وجود دارد. همچنین مورد علاقه من نوشتن خلاق خواهد بود.

آیا تا به حال برخی از موضوعات را به عنوان یک چالش در نظر گرفته اید؟ نه چیزی بسیار دور از تحصیلات شما مانند علوم کامپیوتر ، بلکه چیزی است که قبلاً با آن روبرو نشده اید.
بهترین مقاله ای که من نوشته ام ، جالب ترین آن. من مجبور شدم برای آن تحقیق زیادی کنم. این تاریخ بود ، اما تاریخ آمریکا بود نه انگلیسی ، و من هیچ چیز در مورد آن نمی دانستم. حتی نمی دانستم کجاست. Cakewalk بود. بنابراین بله ، من تاریخ آمریکا را پذیرفتم زیرا می دانم که من بسیار دوست دارم آن را جستجو کنم.

از سرگرمی های خود برایمان بگویید. شما حیوانات دارید ، درست است؟
من دو سگ و دو خرگوش دارم ، همه از پناهگاه های نجات. من معتقدم وقتی حیوانات زیادی نیاز به خانه دارند ، به جای خرید ، فرزندخواندگی را انتخاب کنید. من هر روز از راه رفتن سگ ها لذت می برم. من از یوگا لذت می برم. من احساس می کنم این امر به ویژه به عنوان نویسنده مهم است زیرا شما اغلب در یک موقعیت می نشینید. بنابراین ، من احساس می کنم فقط در حال نوشتن هستم ، باید حتی بیشتر یوگا انجام دهم. تنش را آزاد می کند.

آیا کار داوطلبانه انجام می دهید؟
نه ، ندارم. منظور من این است که من کتابها را بخشی از فعالیت حیوانات خود می دانم و در برخی رویدادهای فعالان شرکت کرده ام. اما آنها مشاغل داوطلبانه نیستند.

آخرین مورد اگر بتوانید یک چیز را در زندگی خود تغییر دهید ، آن چه چیزی بود؟
من فکر می کنم من دوست دارم همه کارهای نویسندگی خلاقانه یا شاید دین و تاریخ کار کنم. من می توانم در مورد خیلی چیزها بنویسم ، اما از همه چیز آنقدر لذت نمی برم.

6 نظرات

دیدگاهتان را بنویسید