کارتوگرافی و هنر : بسیار فراتر از مفاهیم طراحی و تصویر سازی :تلاقی بین هنر و کارتوگرافی بسیار فراتر از مفاهیم طراحی و تصویرسازی است، زیرا نقشهسازی همواره دارای ابعاد متعدد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. با در نظر گرفتن این دیدگاه گسترده تر، این مدخل با بررسی سه نوع اصلی از روابط، مروری بر این تقاطع های مختلف معاصر ارائه می دهد: 1) نقشه کشی متاثر از شیوه های هنری. 2) هنر نقشه یا نقشه های تعبیه شده در شیوه های هنری. و 3) کارتوگرافی در حد فاصل بین هنر و مکان ها. در ادامه مروری کوتاه بر نشانههای تاریخی اصلی که این نوع روابط بین هنر و نقشهنگاری از آنها پدید آمدهاند، به تفصیل مورد بحث قرار خواهند گرفت.

Fatal error: Uncaught TypeError: ltrim(): Argument #1 ($string) must be of type string, WP_Error given in /home/gisland1/public_html/wp-includes/formatting.php:4482 Stack trace: #0 /home/gisland1/public_html/wp-includes/formatting.php(4482): ltrim(Object(WP_Error)) #1 /home/gisland1/public_html/wp-content/themes/xtra/functions.php(3349): esc_url(Object(WP_Error)) #2 /home/gisland1/public_html/wp-content/themes/xtra/single.php(19): Codevz_Core_Theme::generate_page('single') #3 /home/gisland1/public_html/wp-includes/template-loader.php(106): include('/home/gisland1/...') #4 /home/gisland1/public_html/wp-blog-header.php(19): require_once('/home/gisland1/...') #5 /home/gisland1/public_html/index.php(17): require('/home/gisland1/...') #6 {main} thrown in /home/gisland1/public_html/wp-includes/formatting.php on line 4482
1. تعاریف
زیبایی شناسی : از واژه یونانی آیستزیس، مربوط به ادراک حواس، توانایی ما برای ایجاد نوع خاصی از دانش از طریق احساسات است.
آوانگارد : واژه ای فرانسوی به معنای پیشانی. در زمینه هنرهای زیبا، آوانگارد به جنبشهای هنری اوایل قرن بیستم مانند دادائیسم و سوررئالیسم اشاره دارد که بهشدت مسیر هنر را تغییر داد، مفاهیم رادیکال و موتیفهای نامتعارف را به منظور تصدیق کارکردهای سیاسی آثار هنری معرفی کرد. از جمله نقشه ها
نقشه برداری عمیق : رویکردی نوظهور در تقاطع نقشه کشی و علوم انسانی که هدف آن مطالعه عمیق مکان ها از طریق نقشه برداری طیف وسیعی از داده های جغرافیایی از منابع متعدد از جمله داستان ها، هنر، داستان ها و خاطرات است.
نقشه کشی ادبی : زمینه ای برای بررسی روابط چندگانه بین نقشه ها، مکان ها و ادبیات.
هنر نقشه : جلوههای هنری که از نقشهها و عناصر نقشهکشی به شیوهای شاعرانه، بیشتر برای مقاصد سیاسی، با استفاده از تکنیکهای متعددی مانند نقاشی، مجسمهسازی، حکاکی، عکاسی، کلاژ، طراحی، اجرا و نصب استفاده میکنند.
شاعرانه : منشأ واژه شاعرانه به ارسطو و مطالعه هنر ادبی به عنوان یک آفرینش کلامی اشاره دارد (Ducrot & Schaeffer, 1995). در این مدخل، این مفهوم در معنای وسیع تری به کار رفته است. به گفته یاکوبسون، کارکرد شاعرانه به معنای گفتمانی است که در درجه اول بر کیفیت فرم، ساختار مادی آن، مانند رنگها، ریتم و تنها متمرکز است (Nöth & Santaella, 2017).
2. نشانگرهای تاریخی در رابطه هنر و کارتوگرافی
نقشه کشان همیشه بین هنر و علم حرکت کرده اند. برای مثال، در حالی که نقشهسازان یونان باستان به طور گسترده تحت تأثیر روشهای علمی مبتنی بر هندسه و نجوم بودند (براتون، 2014)، نقشههای قرون وسطایی غربی از تکنیکهای هنری و رویکردهای زیباییشناختی برای انتقال باورهای مذهبی و اسطورهای درباره جهان استفاده میکردند (Zumthor, 1993). در دوران رنسانس، نقشهها نقش کلیدی در اکتشاف و استعمار داشتند و به دریانوردان کمک میکردند تا به سرزمینهایی در سراسر جهان دسترسی پیدا کنند و ادعا کنند. این دوره همچنین با کشف مجدد شیوه های علمی عتیقه که با ابزارها و تکنیک های جدید نقشه برداری بهبود یافته است، متمایز می شود. به گفته دنیس وود (2010a)، نقشههای مدرن غربی در چارچوبی متولد شدند که در آن دولتهای ملی و علوم رسمی در آکادمیها تأسیس شدند.
به موازات این تغییر به سمت یک پارادایم علمی، نقشه ها راه خود را به بیان هنری باز کردند. طبق گفته Monsaingeon (2013، p.34)، همانطور که در طرح لئوناردو می بینیم، «تولد نقشه کشی مدرن با احیای نقاشی رنسانس، به ویژه در لئوناردو داوینچی و آلبرتی، همزمان هنرمندان، مهندسان و دانشمندان مرتبط است». Imola (1502) (شکل 1 را ببینید). در دوران رنسانس، نقشهها نیز رایجتر شدند، حتی در نقاشیهایی مانند جغرافیدان معروف ورمیر (1669) ظاهر شدند (شکل 2 را ببینید).
شکل 1. طرح لئوناردو داوینچی از ایمولا، 1502. داوینچی نمایی هوایی از ایمولا را پیشنهاد کرد که تکنیک های دقیق اندازه گیری را با جذابیت زیبایی شناختی ترکیب می کند. نتیجه یک کار شاهکار نقشه کشی است. این نقشه پس از فتح شهر توسط چزاره بورجیا، نجیب زاده و سیاستمدار ایتالیایی، سفارش داده شد. برای اطلاعات بیشتر، این نقشه قدیمی: طرح شهر داوینچی، 1502 و لئوناردو داوینچی و نقشهسازی را بررسی کنید. منبع: Wikimedia Commons
شکل 2. جغرافی دان ورمیر، 1669. هلند سنت برجسته ای در نقشه کشی، به ویژه در قرن های 17 و 18 دارد. تأثیر قوی این علم نوظهور ورمیر را برانگیخت تا یک جغرافی دان را در کابینه خود به تصویر بکشد که با نقشه ها کار می کند. منبع: Wikimedia Commons
در آغاز قرن بیستم، ترکیب هنر و کارتوگرافی امکانات خلاقانه جدیدی را به وجود آورد. در این دوره، جنبش های هنری مانند دادائیسم شروع به آشکارسازی قدرت سیاسی نقشه ها کردند. همانطور که توسط وود (2010a) بحث شد، این رویکرد جدید، هنر نقشه نامیده شد، که میتوان آن را بهطور کلی بهعنوان نقشههای طراحیشده توسط هنرمند تعریف کرد که شیوههای کارتوگرافی مرسوم را به چالش میکشند، و اغلب ابعاد سیاسی آنها را به شیوهای شاعرانه آشکار میکنند (نگاه کنید به کارتوگرافی و قدرت .، در آینده). این رابطه در دهه 1920 توسط سوررئالیسم، یک جنبش فکری و هنری مورد بررسی قرار گرفت. سوررئالیستها با تمرکز بر روی تمرین بر روی تصویر، بر ساخت سیاسی و فرهنگی هر نقشهای تأکید کردند، ایدهای که توسط نقشهنگاران منتقد در پایان قرن بیستم توسعه خواهد یافت.
در پیچ خیابان 21 قرن، رابطه بین هنر و کارتوگرافی با افزایش علاقه به رویکرد به آثار هنری به عنوان منبع اطلاعات فضایی قابل ترسیم به نقطه عطف دیگری رسید. این روند شامل اشتیاق قابل توجهی برای نقشه برداری انواع داستان ها و روایت ها است (کاکوارد و کارترایت، 2014). تلاش برای مکانیابی و نقشهبرداری مکانها به شکلی که در رمانها ظاهر میشوند، یک رویه دیرینه در دانشگاه و فراتر از آن بوده است (Senges، 2011؛ Piatti & Hurni، 2011)، اما این واقعاً با کار فرانکو مورتی و انتشار اطلس او است. از رمان های اروپایی در سال 1999 که نقشه برداری ادبی به یک حوزه قابل توجه پژوهش تبدیل شد. علاقه به نقشه برداری مکان ها اکنون فراتر از مطالعات ادبی است و به هر شاخه ای از علوم انسانی می رسد که به دنبال درک بهتر رابطه عمیق مردم با مکان ها در طول زمان است. این ارتباطات صمیمی افراد و جوامع با مکانها اغلب از طریق ترکیب نقشههای هنری با روایتها، روشی که برای برجسته کردن احساسات و پیوندهای شخصی با مکانها انجام میشود، مورد بررسی قرار میگیرد.
جدول 1. خلاصه ای از نشانگرهای تاریخی اصلی در روابط بین هنر و کارتوگرافی
در بخشهای بعدی، سه رابطه اصلی بین هنر و کارتوگرافی را که قبلاً شناسایی شدهاند بیشتر مورد بحث قرار خواهیم داد: 1) تأثیر شیوههای هنری بر طراحی نقشهکشی، 2) اشکال و کارکردهای هنر نقشه، و 3) کارتوگرافی در رابط بین هنر و مکان
هنر دارای سنت طولانی تأثیرگذاری بر شیوه های نقشه برداری است. نقشه کشان قبلی اغلب به عنوان هنرمند آموزش دیده بودند. به عنوان مثال، نقشهبرداران اروپایی قرنهای 17 و 18 – مانند جرارد مرکاتور و ژان بلئو – برای ایجاد و فروش نقشههای جهان، اطلسها و کرههای خود مجبور بودند بر تکنیکهایی مانند نقاشی، حکاکی و مجسمهسازی تسلط داشته باشند (براتون، 2014).
شیوه های مدرن نقشه کشی نیز تحت تأثیر هنرمندان قرار گرفته است. یکی از معروفترین نمونههای آن احتمالاً نقشه زیرزمینی لندن توسط مهندس هنری بک است که در سال 1933 منتشر شد. طبق گفته فیلد و کارترایت (2014)، خلقت بک توسط مدرنیسم و آوانگارد تشویق شد.حرکات هنری این تکنیک مبتنی بر خطوط و نقاط مستقیم که در آن ارتباط واضح بین خطوط مترو مهمتر از مکان یابی دقیق ایستگاه های مترو در داخل شهر است، بر طراحی نقشه های مترو معاصر در سراسر جهان تأثیر گذاشت. نقشه های پانوراما نمونه دیگری از تأثیرات هنری بر شیوه های نقشه برداری مدرن است. نقشه های پانوراما سبکی است که سنت های قدیمی نقاشی اروپایی را با نقشه کشی مدرن (Troyer, 2002) ترکیب می کند تا منظره را از منظری مایل نشان دهد. این سبک که بر زیبایی یک منظره تأکید دارد، به شدت تحت تأثیر نقشه های پانوراما طراحی شده توسط هنرمند هاینریش بران قرار گرفته است.در دهه 1930 (Demaj & Field, 2012). این سبک هنوز به طور گسترده برای نقشههای شهرهای توریستی و همچنین برای نقشههای پارک ملی در ایالات متحده استفاده میشود. تکنیکهای نقاشی مشابهی در بازنمایی زمین نیز به کار میرود (به نمایش زمین مراجعه کنید ) ، که نقش برجستههای سایهدار آن به صورت دستی توسط هنرمندان آموزش دیده انجام میشود (Imhof، 1982). همانطور که در نقشه منطقه اطراف والنسی ، نقاشی شده در سال 1938 نشان داده شده است.
یک نمونه جدیدتر از تأثیر هنر در نقشه کشی، زمین از فضا (1990) است. این نقشه معروف از کل جهان از بیش از 10000 تصویر ماهواره ای ساخته شده است، اما این تصاویر توسط هنرمند تام ون سنت و دانشمند ناسا، لوید ون وارن، رنگ آمیزی و دوخته شده اند. این چیزی شبیه تصویر کاملی از زمین است که از فضا گرفته شده است، اما با یک بینش زیباشناختی و سیاسی خاص از جهان تفسیر شده است (وود، 1992).
حتی برنامه های نقشه برداری آنلاین معاصر نیز از دیدگاه های هنری الهام گرفته شده اند. دیوید گلرنتر، نویسنده و دانشمند، در رمان « کلمات آینه ای» خود (1992)، کارکردهای یک نقشه تعاملی شهر را توصیف می کند که به نظر بسیار شبیه به آنچه که گوگل بیش از دو دهه بعد در نقشه های گوگل و گوگل ارث توسعه داد، ارائه می دهد . در واقع فیلم کوتاه معروف Powers of Ten(کارگردان چارلز و ری ایمز، 1977) مسلماً منبع اصلی الهام برای توسعه Google Earth است (کرمپتون، 2008). این فیلم با بزرگنمایی از یک زوج در پارکی در شیکاگو تا لبه کیهان شروع میشود و سپس با بزرگنمایی در بدن مرد برای ورود به یکی از مولکولهای DNA او شروع میشود. با این حال، بسیاری از قابلیتهای Google Earth، مانند عنواننویسی و بزرگنمایی از کل کره زمین تا سطح خیابان، چندین دهه قبل از آن در سینما ظاهر شد، به عنوان مثال در اولین صحنه فیلم کازابلانکا در سال 1942 به کارگردانی مایکل کورتیز (کاکوارد، 2009).
به طور خلاصه، حتی اگر نقشهبرداری غربی به طور گسترده تحت تأثیر پیشرفتهای فنی و علمی قرار گرفته باشد، بسیاری از نقشههای قابل توجه معاصر در واقع از رویهها و دیدگاههای هنری شکل گرفته، الهام گرفته و طراحی شدهاند.
اگرچه نقشهها در دوران رنسانس در آثار هنری ظاهر شدند، اما در آغاز قرن بیستم با ظهور جنبشهای هنری آوانگارد در هنرهای تجسمی رایج شدند. این جنبش ها از طریق توسعه هنر نقشه، به شکلی شاعرانه، ابعاد سیاسی نقشه ها را به منصه ظهور رساندند. یکی از معروف ترین نمونه ها نقشه جهانی Le monde au temps des surréalistes (1929) است که به گفته سوررئالیست ها هر کشور را به نسبت اهمیت فرهنگی آن نشان می دهد (Ginioux, 2004) (نگاه کنید به شکل 3). هنرمند اروگوئه ای خواکین تورس گارسیا، یکی از اعضای سابق آن جنبش هنری، تحت تأثیر سوررئالیسم، نقشه وارونه آمریکای جنوبی را طراحی کرد.(منتشر شده در سال 1936) برای حمایت از دو ایده اصلی سیاسی: اول، قرار گرفتن جنوب در پایین هر نقشه در واقع انتخابی است که ایده سلسله مراتبی بین شمال (در بالا) و جنوب را تقویت می کند. و دوم اینکه هنر باید از پایین به بالا به جای اینکه از منظر نخبگان خلق شود، همانطور که از نظر تاریخی چنین بوده است.
در دهه 1950، اعضای جنبش هنری و فعال موقعیت گرا نقشه ای با عنوان شهر برهنه (1957) طراحی کردند. این نقشه نشان می دهد که چگونه محله ها توسط موقعیت گرایان در حالی که در سراسر شهر در حال حرکت هستند (یعنی پیاده روی تصادفی) درک می شوند. این تمرین پیاده روی و بازنمایی نقشهکشی آن برای براندازی استفاده غالب کارکردگرایانه از شهر و پیشنهاد راههای جایگزین برای تعامل با فضای شهری از طریق توانمندسازی مردم برای عبور از مرزهای روانجغرافیایی و تشویق آنها به بازدید از مکانها و محلههایی بود که هرگز از آنها بازدید نمیکردند. فعالیت های روزانه (پیندر، 1996؛ کرنر، 1999). از آن زمان، موقعیت گرایی چندین شیوه هنری معاصر را تحت تأثیر برنامه های فعالان مشابه قرار داده است (کواس، 2014).
اگرچه وود (2010a) پیشنهاد می کند که هنر نقشه واقعاً در دهه 1910 در طول جنگ جهانی اول با جنبش دادا شروع شد، می توان استدلال کرد که Carte du pays de Tendre (1654) معروف، که توسط Madeleine de Scudéry ایجاد شد، پیشروی هنر نقشه است (نگاه کنید به). شکل 5). حتی اگر هدف اصلی او سیاسی نبود، از آنجایی که قرار بود تکامل روابط عاطفی را از طریق نام مکان های متوالی به تصویر بکشد، این نقشه به عنوان اولین بیان نقشه برداری فمینیستی در نظر گرفته شده است (برونو، 2002) (به زنان، فمینیسم مراجعه کنید). و GIS ، در آینده). در واقع، اسکودری در این نقشه، شیوههای کارتوگرافی مرسوم آن زمان را که عمدتاً بر اهداف نظامی متمرکز بود، زیر و رو کرد.
شکل 5. La Carte du Tendre اثر Madeleine de Scudéry، 1654. این نقشه در رمان Clélie اثر Madeleine de Scudéry (1654) ظاهر شد، که تکامل روابط عاطفی را از طریق نامهای متوالی نشان میدهد. این اثر هنری توسط جولیانا برونو (2002) به عنوان اولین بیان نقشهکشی فمینیستی در نظر گرفته میشود، زیرا بر ارتباطات شخصی و صمیمی تمرکز میکند تا بر ارتباطات کاربردی و نظامیگرایانه که در آن زمان غالب بودند. منبع: Wikimedia Commons
شکل 6. در این نقشه از ایالات متحده آمریکا، جاسپر جانز، اکسپرسیونیست انتزاعی، ترجمه ای شاعرانه از دیدگاه خود از ایالات متحده را با رنگ های قوی، قلموهای قوی و برچسب های انتخاب شده پیشنهاد می کند. به گفته هارمون (2009، صفحه 10)، در این سری مشهور از نقشههای نقاشی شده ایالات متحده، “جاسپر جانز نمادی آشنا را گرفت، شکلی که کودکان در مهد کودک یاد میگیرند آن را تشخیص دهند، و همانطور که کودک ممکن است با آن بازی کند.” منبع: هنر © Jasper Johns/با مجوز VAGA، نیویورک، نیویورک. با اجازه استفاده شده
ابعاد شاعرانه و سیاسی هنر نقشه همچنین الهام بخش هنرمندان مدرنی مانند جاسپر جان (نگاه کنید به شکل 6) و همچنین هنرمندان معاصری مانند آریان لیتمن بود. این هنرمند ساکن اورشلیم با الهام از دادائیسم، نقشههای مختلف اسرائیل، سازمان ملل و فلسطین را که مرز بین فلسطین و اسرائیل را مشخص میکند، برید، پاره کرد، پانسمان کرد و دوخت. در طول این فرآیند نقشه برداری مجدد، لیتمن به دنبال فرآیندی برای التیام زخم های عمیقی بود که به طور تاریخی بین این دو نفر در طول فرآیند تسخیر/مصادره زمین ایجاد شده است، که توسط نقشه های رسمی پشتیبانی می شد (شکل 7 را ببینید). علاوه بر این، مشارکت سیاسی فعالان معاصر نیز نیروی محرکه اطلس نقشه نگاری رادیکال بود.(موگل و باگات، 2007)، انتشاراتی شامل هنرمندان با نقشهها و مقالههایی که «برای برانگیختن برداشتهای جدید از شبکهها، دودمان، انجمنها و بازنمایی مکانها، مردم و قدرت» طراحی شدهاند (Mogel & Bhagat, 2007, p.6). شکل 8 را ببینید).
همانطور که در این بخش نشان داده شد، دستور کار سیاسی هنر نقشه همراه با بیان شاعرانه آن الهام بخش هنرمندان مدرن و معاصر بوده است. اگر با دقت نگاه کنیم، نقشه ها در هنر معاصر همه جا حضور دارند و منعکس کننده حضور گسترده آنها در زندگی روزمره ما هستند.
شکل 7. آریان لیتمن در حال دوختن “نقشه زخمی” در شهر قدیمی اورشلیم (2011) . در این مجموعه، هنرمند تکههایی از نقشههای رسمی را که خط سبز بین شهرکهای اسرائیلی و روستاهای فلسطینی را نشان میدهد، برش داد و سپس روی این قطعات را با بانداژ و گچ استریل پوشاند و سپس با نخ سبز دوخت. “برش، پاک کردن، دوختن و چسباندن نقشه ها در بانداژ به من این امکان را داد تا سلسله مراتب قدرت نقشه برداری که در نقشه های اصلی حک شده بود را تجزیه کنم.” منبع: تصویر ارائه شده توسط نویسنده
شکل 8. از طریق توزیع این نقشه و مکان نامتعارف آن از کلمات “Latino/a” و “America”، هنرمند قصد دارد “معنی “آمریکا” و “آمریکایی بودن” را به چالش بکشد. منبع: پدرو لاش، لاتین/آمریکا: راهنماهای مسیر، نسخه نیویورک، ویسنسیو مارکز (2006). نقشه چاپ شده، در معرض آب و هوا و استفاده، همراه با متن، 30×41. منبع: با احترام هنرمند
5. کارتوگرافی در حد فاصل بین هنر و مکان
سومین نقطه تلاقی اصلی بین هنر و کارتوگرافی که در این نوشته مشخص شده است به استفاده از کارتوگرافی به عنوان راهی برای بررسی رابطه ما با مکان، با و درون اشکال مختلف بیان هنری اشاره دارد. این نوع تحقیق می تواند برای سه هدف اصلی انجام شود: (الف) بررسی ساختارهای داستانی داستانی و غیرداستانی از طریق ابعاد فضایی آنها، (ب) درک مکان هایی که در آثار هنری، به ویژه در فیلم ها و رمان ها ظاهر می شوند، و (ج) ) برای کشف روابط شخصی و عاطفی خود با مکان ها.
علاقه به نقشهبرداری مکانهایی که در داستانها ظاهر میشوند چیز جدیدی نیست (نگاه کنید به Piatti، 2016)، اما از زمان کار مهم فرانکو مورتی (1999) در زمینه نقشهنگاری ادبی، و به دنبال آن طیف وسیعی از انتشارات در این زمینه، بسیار رایجتر شده است. روزتو، 2014). هدف اصلی نقشهنگاری ادبی، همانطور که مورتی (1999) سنتز کرده است، تنظیم مجدد اجزای یک روایت به شیوهای غیرمنتظره است تا پیکربندیهای پنهان را به سطح بیاورد. این بازآرایی را میتوان با نقشههای معمولی انجام داد، اما همچنین میتواند طراحی اشکال اصلی عبارات نقشهکشی را مانند اطلس ادبی اندرو دگراف (2015) تحریک کند. از این نقشه ها می توان برای مطالعه ساختارهای روایی و همچنین ساختارهای جغرافیایی استفاده کرد. در واقع، آثار هنری مانند رمانها و فیلمها بهعنوان پایگاههای اطلاعاتی جغرافیایی در نظر گرفته شدهاند که میتوانند به ما در درک مکانها کمک کنند.
این ایده درک مکان ها از طریق دیدگاه روایی در حوزه نوظهور نقشه برداری عمیق گنجانده شده است. همانطور که سوزان ماهر (2014) توصیف کرد، نقشه برداری عمیق را می توان به عنوان نقشه برداری از مجموعه ای از داستان ها – از جمله داستان های تخیلی – به منظور گرفتن حس عمیق یک مکان توصیف کرد. این بر این فرض استوار است که ما فقط میتوانیم یک مکان را عمیقاً با دانستن نحوه تعامل مردم با آن و احساس آنها در مورد آن درک کنیم، و این تعاملات و احساسات اغلب از طریق داستانها بیان میشوند (به روایت و داستان سرایی مراجعه کنید).، در آینده). اخیراً گروهی از محققان این رویکرد را اتخاذ کرده اند تا راه های جدیدی برای درک مکان ها پیشنهاد کنند. بر اساس این دیدگاه، نقشه برداری ممکن است با بازنمایی های هنری مکان ها و با روایت های مربوط به مکان ها برای حمایت از این درک عمیق ترکیب شود (بودنهامر، کوریگان، و هریس، 2015). از این نظر، نقشهبرداری عمیق شامل آثار هنری بهعنوان منبع اطلاعاتی است که میتواند برای کمک به درک عمیق یک مکان نقشهبرداری شود، و همچنین بهعنوان شکلی از بیان که میتواند به آشکار و نمایش این درک کمک کند.
این تصور از مکان همچنین شامل بازنمایی عواطف، ادراکات و احساسات شخصی مرتبط با آنها است. هنرمند کریستین نولد این موضوع را با توسعه یک روش و مجموعه ابزار نقشهبرداری احساسی که افراد را قادر میسازد تا سطح پاسخ فیزیولوژیکی خود را هنگام قدم زدن در شهر اندازهگیری کرده و در مورد آن نظر بدهند و «نقشههای احساسی» شهرهایی مانند پاریس و سانفرانسیسکو را تهیه کنند، بررسی کرد (نولد، 2009). نویسنده ربکا سولنیت با هنرمندان و نقشهبرداران برای ایجاد نقشههای اصلی مرتبط با مقالات نوشتاری کار کرد و نمونههایی از دیدگاههای شخصی و شاعرانه را در سه شهر آمریکا ارائه کرد (Solnit، 2010؛ Solnit & Snedeker، 2013؛ Solnit & Jelly-Schapiro، 2016) (به شکل نگاه کنید). 9). هنرمند بکی کوپر (2013) با الهام از تکینگی داستان های شخصی، از ساکنان منهتن دعوت کرد تا داستان های شخصی خود را ترسیم کنند.نقشههای شهر نیویورک ، با تأکید بر ارتباطات عاطفی نقشهسازان آماتور با مکانها از طریق خاطرات دوران کودکی، داستانهای عاشقانه و سایر نشانههای احساسی. ترکیبی از مکانهای صمیمی با نقشهبرداری هنری نیز عنصر کلیدی همه چیز میخواند است(وود، 2010b)، یک اطلس روایی از ارتفاعات بویلان، محله ای در رالی، کارولینای شمالی. در طول دهه 1980، دنیس وود و دانشجویانش در دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی عناصر شاعرانه و غیرعادی شهر، مانند کدو تنبل های هالووین یا چراغ های خیابانی را جمع آوری و نقشه برداری کردند تا نمایی جایگزین از این محله ارائه دهند (شکل 10 را ببینید). این نمونههایی از اطلسهای غیرکارکردگرا، خوانندگان را دعوت میکنند تا مکانهای خاص را از طریق نقشهها از منظری منحصربهفرد ببینند. آنها همچنین مفهوم سنتی اطلس را گسترش میدهند تا کاوش بصری لایههای معنایی متعددی را که در یک مکان وجود دارد، با پذیرش و ترکیب چندین تکنیک هنری در فرآیند نقشهبرداری مانند کلاژ، طراحی، مجسمهسازی، نقاشی و حتی داستانسرایی پیشنهاد کنند. نمونه های دیگر در GNS، 2003؛ هارمون، 2004، 2009؛ Watson 2009؛ Monsaingeon، 2013).
شکل 9. نمای نزدیک روی نقشه “سرب و دروغ” از کتاب ربکا سولنیت، شهر نامفهوم: اطلس نیواورلئان (2013). نویسنده در این نقشه غلظت سرب در خاک شهر را با یک سری دروغ های سیاسی از سال 1699 که بر توسعه اجتماعی و نژادی شهر تأثیر گذاشته است، می پوشاند. منبع: با اجازه ناشر استفاده شده است.
شکل 10. یکی از نقشه های همه چیز می خواند، توسط دنیس وود (2010b). وود و شاگردانش به جای تمرکز بر نقوش سنتی – مانند خیابانها، ساختمانها یا زمینها – عناصر غیرعادی شهر (در این مورد چراغهای خیابان) را نقشهبرداری کردند تا بر نوعی روایت شاعرانه تأکید کنند که بیشتر «توجه به تجربه مکان» (وود، 1394، ص 307). منبع: با اجازه نویسنده استفاده شده است.
این سومین تلاقی بین هنر و کارتوگرافی بر قدرت نقشه ها برای دیدن آثار هنری از منظر فضایی و همچنین کشف مکان ها از طریق آثار هنری مرتبط با آنها تأکید می کند. نحوه صحبت هنر و هنرمندان در مورد مکان ها می تواند با بسیج نقشه کشی تقویت شود و به ما کمک کند تا به تفاسیر احساسی، شخصی، شاعرانه و پیچیده تر از این مکان ها دست پیدا کنیم و درک کنیم.
6. نتیجه گیری
این بررسی اجمالی از روابط بین نقشهبرداری و هنر نشان میدهد که این دو حوزه در طول تاریخ در سطوح مختلفی تلاقی کردهاند. شیوههای هنری، همراه با پیشرفت فناوری، بر طراحی نقشهها تأثیر گذاشته است، همانطور که نمونههای نمادینی مانند نقشه متروی لندن بک (1933)، مرجعی اساسی برای تمام نقشههای مترو در سراسر جهان نشان داده شده است. زمین از فضا (1990)، یکی از پرفروش ترین تصاویر در جهان . و Google Earth، که از زمان انتشار آن در سال 2005، نحوه استفاده و تعامل ما با نقشه ها و کره های زمین را دوباره تعریف کرده است. در سراسر 20thدر قرن اخیر، جنبشهای اروپایی آوانگارد مانند دادائیسم، سوررئالیسم و موقعیتگرایی نیز اشکال مختلف قدرتی را که زیربنای هر تلاش نقشهکشی است، آشکار کرده و به چالش کشیدهاند و راه را برای ظهور نقشهبرداری انتقادی هموار کردهاند. این جنبش ها همچنین الهام بخش هنرمندان معاصر شده است تا دیدگاه های زیبایی شناختی و سیاسی خود را از جهان از طریق نقشه بیان کنند. سرانجام، از اواخر قرن بیستم، محققان علوم انسانی به قدرت نقشه ها در آشکار ساختن ساختارهای روایی پنهان موجود در رمان ها و فیلم ها پی بردند. بر این اساس، جغرافی دانان، نقشه نگاران و سایر محققان شروع به شناسایی این مطالب به عنوان منبع معنی دار داده های جغرافیایی کرده اند که می تواند برای درک بهتر مکان ها نقشه برداری شود.
این بررسی مختصر نشان میدهد که رابطه بین هنر و کارتوگرافی در حال افزایش پیچیدگی بوده است. امید است که این بتواند به تولید اشکال جدیدی از نقشهها و شیوههای نقشهبرداری ادامه دهد که میتواند به رسیدگی به طیف وسیعی از مسائل پیچیده سیاسی، اجتماعی و زیستمحیطی که در حال حاضر با آنها مواجه هستیم، کمک کند.
Bodenhamer, D. Corrigan, J., & Harris, T. (2015). نقشه های عمیق و روایت های فضایی . بلومینگتون، ایندیانا: انتشارات دانشگاه ایندیانا.
براتون، جی (2014). تاریخچه جهان در 12 نقشه . نیویورک: کتاب های پنگوئن.
برونو، جی (2002). اطلس احساسات : سفرهایی در هنر، معماری و فیلم، Verso، نیویورک.
کاکوارد، اس.، پیاتی، بی، و کارترایت، دبلیو (2009). سرمقاله: ویژه نامه هنر و کارتوگرافی. مجله کارتوگرافی: شماره ویژه هنر و کارتوگرافی، 46 (4)، 289-291. DOI: 10.1179/174327709X12574225938589
کاکوارد، اس (2009). پیشنمایش کارتوگرافی دیجیتال معاصر: مروری تاریخی بر نقشههای سینمایی در فیلمها. The Cartographic Journal , 46 (1), 46-55, DOI: 10.1179/000870409X415589
کاکوارد اس. و کارترایت دبلیو (2014). نقشه نگاری روایی: از داستان های نقشه برداری تا روایت نقشه ها و نقشه برداری، مجله نقشه برداری ، 51 (2)، 101-106، DOI: 10.1179/0008704114Z.000000000130
کوپر، بی (2013). نقشه برداری منهتن : داستان عشق (و گاهی نفرت) در نقشه های 75 نیویورکی. آبرامز
کرنر، جی (1999). آژانس نقشه برداری: گمانه زنی، نقد و اختراع. در Cosgrove، D. (ed.) Mappings . Islington، UK: Reaktion Books.
Cosgrove، D. (2005). نقشه ها، نقشه برداری، مدرنیته: هنر و نقشه برداری در قرن بیستم. ایماگو موندی، 57 (1)، 35-54. DOI: 10.1080/0308569042000289824
کرامپتون، جی دبلیو (2008). Keyhole، Google Earth و Worlds 3D: مصاحبه ای با Avi Bar-Zeev. کارتوگرافیا، 43 (2)، 85-93.
DeGraff، A.، & Harmon، D. (2015). طرح: یک اطلس ادبی . سانفرانسیسکو، کالیفرنیا: کتابهای پالپ/زست.
Demaj, D., & Field, K. (2012). نمونه های نقشه کمیسیون طراحی نقشه ICA موجود در: https://mapdesign.icaci.org/map-examples/ . [دسترسی در 20 مارس 2017].
Ducrot, O., & Schaeffer, J. (1995). فرهنگ لغت نو دانشنامه علوم زبان . پاریس: Éditions du Seuil.
فیلد، کی، و کارترایت، دبلیو (2014). Becksploitation: استفاده بیش از حد از یک نماد نقشه برداری. The Cartographic Journal , 51 (4), 343-359, DOI: 10.1179/0008704114Z.000000000150
جینیوکس، پی (2004). 1929: L’Océanie au centre du monde؟ Séminaire Art d’Océanie, Musée du quai Branly, IUFM de l’académie de Créteil, p. 11.
GNS، (2003). سیستم ناوبری جهانی ، Cercle d’art، Palais de Tokyo، Site de Creation Contemporaine، پاریس.
هارمون، ک (2004). شما اینجا هستید: جغرافیای شخصی و سایر نقشه های تخیل. چاپخانه معماری پرینستون
هارمون، ک. (2009). نقشه به عنوان هنر: هنرمندان معاصر نقشهکشی را کشف میکنند. نیویورک: چاپخانه معماری پرینستون.
ایمهوف، ای. (1982). ارائه نقش برجسته کارتوگرافی . برلین؛ نیویورک: دی گروتر.
جنی، اچ، جنی، بی.، کارترایت، دبلیو.، و هورنی، ال. (2011). جایگزین های طراحی هندسی برای نقشه های سه بعدی توپوگرافی با الهام از پانورامای نقاشی شده با دست. ICA-CMC-Session. پاریس: کمیسیون ICA در مورد نقشه برداری کوهستان . موجود در: https://www.mountaincartography.org/publications/papers/ica_cmc_sessions/7_Paris_Session_Mountain_Carto/index.php . [دسترسی در 5 سپتامبر 2017]
کواس، ک. (2014). ntopia: نمای خیابان گوگل از جغرافیای روانی در فضا-زمان جغرافیای سایبری. محلات، 4 ، 177-210. DOI: 10.15299/local.2014.11.4.177
Littman، A. (2015). روش های جایگزین برای ترسیم زخم یا مرزهای نمادین. در Szary, ALA, and Giraut, F. (Eds.) Borderities and the Politics of Contemporary Mobile Borders (صص 259-268). پالگریو مک میلان انگلستان DOI: 10.1057/9781137468857_12
ماهر، SN (2014). نقشه عمیق کشور: کارتوگرافی ادبی دشت های بزرگ. انتشارات دانشگاه نبراسکا
Mogel, L., & Bhagat, A. (Eds.) (2007). اطلسی از نقشه کشی رادیکال . لس آنجلس: مجله زیبایی شناسی و مطبوعات اعتراضی.
Monsaingeon، G. (2013). Mappamundi: art et cartographi e. تولون: پرانتز.
مورتی، اف (1999). اطلس رمان اروپایی : 1800-1900. نسخه
نولد، سی (2009). نقشه کشی احساسی: فناوری های خود. موجود در: www.emotionalcartography.net . [دسترسی در 17 مه 2017].
Nöth، W.، & Santaella، L. (2017). Introdução à Semiótica . سائوپائولو: پائولوس.
پیاتی، بی (2016). نقشه برداری داستان: نظریه ها، ابزارها و پتانسیل های کارتوگرافی ادبی. در Cooper, D., Donaldson, C., and Murrieta-Flores, P. (Eds.). نقشه برداری ادبی در عصر دیجیتال . راتلج.
پیاتی، بی، و هورنی، ال. (2011). کارتوگرافی جهان های تخیلی. مجله نقشه کشی، 48 ، 218-223. DOI: 10.1179/174327711X13190991350051
پیندر، دی (1996). نقشه کشی برانداز: موقعیت شناسان و نقشه های شهر، محیط و برنامه ریزی الف ، (28)، 405-427. DOI: 10.1068/a280405
روزتو، تی (2014). نظریه پردازی نقشه ها با ادبیات. پیشرفت در جغرافیای انسانی ، 38 (4)، 513-530. DOI: 10.1177/0309132513510587
سنگس پی (2011). محیط و اندازه گیری ها پاریس: گالیمار.
Solnit، R. (2010). شهر بی نهایت: اطلس سانفرانسیسکو . انتشارات دانشگاه کالیفرنیا
Solnit، R.، و Snedeker، R. (2013). شهر غیر قابل درک: نیواورلئان اطلس . انتشارات دانشگاه کالیفرنیا
Solnit، R.، و Jelly-Schapiro، J. (2016). کلان شهر بدون توقف: اطلس شهر نیویورک . انتشارات دانشگاه کالیفرنیا
ترویر، ام (2002). دنیای اچ سی بران در https://www.berann.com/ موجود است. [دسترسی در 20 مارس 2017].
واتسون، آر (2009). نقشه برداری و هنر معاصر. ویژه نامه هنر و کارتوگرافی. مجله نقشه کشی، 46 (4)، 293-307. DOI: 10.1179/000870409X12549997389709
وود، دی (1992). قدرت نقشه ها نیویورک: گیلفورد پرس،
Wood, D. (2010a). بازنگری در قدرت نقشه ها نیویورک: گیلفورد پرس.
وود، دی (2010b). همه چیز آواز می خواند: نقشه هایی برای یک اطلس روایی . لس آنجلس، کالیفرنیا: Siglio.
وود، دی (2015). نقشه برداری عمیق علوم انسانی , 4 (3), 304-318. موجود در: https://www.mdpi.com/2076-0787/4/3/304/htm . [دسترسی در 4 آگوست 2017].
وودوارد، دی (1987). هنر و نقشه کشی: شش مقاله تاریخی . انتشارات دانشگاه شیکاگو
زومثور، پی (1993). La mesure du monde: représentation de l’espace au moyen âge . پاریس: editions du seuil.
نمایشگاه های اخیر کارتوگرافی و هنر: